مقاله پژوهشی
اردشیر سنچولی جدید
چکیده
تاریخ جهانگشای جوینی اثری است که در قالب نثر فنی و در قرن هفتم هجری نگاشته شده است. این اثر از لحاظ تاریخی، یکی از آثار مهم دورهی مغول به حساب میآید و نویسندهی آن با شرح و بسط تمام به بررسی اوضاع و احوالات دوران مغول و روزگار مقارن با آن پرداخته است؛ ولی نباید صرفا به این کتاب از منظر تاریخی نگریست، زیرا نویسنده علاوه بر بیان تاریخ، ...
بیشتر
تاریخ جهانگشای جوینی اثری است که در قالب نثر فنی و در قرن هفتم هجری نگاشته شده است. این اثر از لحاظ تاریخی، یکی از آثار مهم دورهی مغول به حساب میآید و نویسندهی آن با شرح و بسط تمام به بررسی اوضاع و احوالات دوران مغول و روزگار مقارن با آن پرداخته است؛ ولی نباید صرفا به این کتاب از منظر تاریخی نگریست، زیرا نویسنده علاوه بر بیان تاریخ، در لابهلای متن، احساسات و عواطف خود را نیز نسبت به حوادث و اشخاصی که به ذکر آنها میپردازد، نشان میدهد. در واقع عموماَ بیان ویرانیها، کشتارها، جنایات و اوضاع نابسامان اجتماع، جوینی را سرشار از خشم، نفرت، اندوه و ماتم بسیاری میکند که او را وامیدارد تا نسبت به رخدادها و یا اشخاص واکنش نشان دهد؛ واکنشهایی که در قالب گونههای مختلف غنایی همچون شکواییه، مرثیه، هجو ویا مفاخره بروز و ظهور پیدا کرده و زمینهای را فراهم نموده است تا نویسنده با کمک عنصر وصف، به تخلیّهی عواطف و احساسات جوشان خویش بپردازد و اغراض مختلف شعری را در اثر خویش جای دهد. با توجه به همین موضوع، در این مقاله سعی شده است تا ضمن بیان گونههای مختلف غنایی در این اثر، با ذکر شواهد گوناگون، به تحلیل و بررسی هریک از این گونهها پرداخته و واکنشهای عاطفی نویسنده را نسبت به اشخاص، مکانها و پدیدهها و حوادث عمدتاً تاسّفآور و جنایتبار، مورد بررسی قرار دهیم.
مقاله پژوهشی
زهرا غیاثی؛ سیداحمد حسینی کازرونی
چکیده
نقشهای زبان و جهتگیریهای آنها در هر نوع ارتباط کلامی، عاملی تعیینکننده در شیوة بیان نویسنده و نوع بازنمایی نگاه وی به دنیای اطرافش به شمار میروند. هر کدام از این نقشها با جهتگیریهایی که به سوی مخاطب، گوینده، موضوع پیام و امثال این موارد دارند باعث بازنماییهای متمایز از یک موضوع یکسان در نوشتارهای مختلف میشوند. در ...
بیشتر
نقشهای زبان و جهتگیریهای آنها در هر نوع ارتباط کلامی، عاملی تعیینکننده در شیوة بیان نویسنده و نوع بازنمایی نگاه وی به دنیای اطرافش به شمار میروند. هر کدام از این نقشها با جهتگیریهایی که به سوی مخاطب، گوینده، موضوع پیام و امثال این موارد دارند باعث بازنماییهای متمایز از یک موضوع یکسان در نوشتارهای مختلف میشوند. در آثار تعلیمی – ترغیبی کارکرد انگیزشی کلام تشخّص مییابد و به همین جهت، مخاطب، اهمّیّت دارد.این پژوهش با روشی توصیفی – تحلیلی به مطالعة نشانههای نقش ترغیبی زبان در قصاید ملکالشعرای بهار با تکیه بر رویکرد نقشگرایی پرداخته و در صدد پاسخگویی به این پرسش است که غلبة نقش ترغیبی زبان در گفتمان تعلیمی – ترغیبی اشعار بهار چه تأثیری در شیوة به کارگیری عناصر زبانی دارد؟یافتههای پژوهش نشان میدهد که نمودهای این نقش در اشعار ملکالشعرای بهار در سطح زبانی شامل میزان قطعیت بالای کلام، بسامد چشمگیر افعال امر و نهی، انواع تکرار، شبهجملات، افعال کنشی، جملات ندایی، انواع حصر و قصر و استثناء، مؤکد ساختن کلام، جابجایی معنادار اجزای نحوی ابیات و تقدیم و تأخیر واژگان بیشترین کاربرد را دارند و در سطح تصاویر زبانی نیز «تصاویر تمثیلی و حماسی» در جهت نمود این نقش به کار رفتهاند. جامعة مورد مطالعة این پژوهش قصاید دوران پس از مشروطة بهار است که محتوای اکثر آنها مضامین اجتماعی است. مهمترین گسترههای معنایی که در چهارچوب نقش ترغیبی زبان در اشعار بهار مطرح شدهاند سه گسترة «وطن»، «عدالت» و «آزادی» هستند.
مقاله پژوهشی
مهرداد علیزاده شعرباف؛ محمود فتوحی رودمعجنی؛ حسن ذوالفقاری
چکیده
در این مقاله، بررسی میشود که قصه در عصر صفوی، به چه دلیل نسبت به هر دورهای در طول تاریخ ادبیات، از نظر کمی و کیفی، رشد کرده است. بدین منظور، قصههای عصر صفوی مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجۀ حاصل از این بررسی نشان میدهد که دلیل رشد قصه در این عصر، کارکرد سیاسی و اجتماعی قصه بوده است. اهمیت قصه از منظر سیاسی در این عصر، تحکیم و توسعۀ ...
بیشتر
در این مقاله، بررسی میشود که قصه در عصر صفوی، به چه دلیل نسبت به هر دورهای در طول تاریخ ادبیات، از نظر کمی و کیفی، رشد کرده است. بدین منظور، قصههای عصر صفوی مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجۀ حاصل از این بررسی نشان میدهد که دلیل رشد قصه در این عصر، کارکرد سیاسی و اجتماعی قصه بوده است. اهمیت قصه از منظر سیاسی در این عصر، تحکیم و توسعۀ مبانی ایدئولوژیک حکومت است که ذیل دو عنوان «عناصر شیعی در قصههای عصر؛ واگردانی مخالفان به مذهب تشیع» و «ادغام قهرمان ملی در پهلوان مذهبی: امام-پهلوان» نشان داده شده است. از منظر اجتماعی نیز نشان داده شده که قصه در این دوره، در میان توده، از محبوبیت قابل توجهی برخوردار بوده و شنوندگان قصه، متعهدانه و البته با اشتیاق، برای شنیدن قصه، در مکانهای نقل قصه، به ویژه، قهوهخانهها، حاضر میشدهاند. مجموعۀ این دو عامل سیاسی و اجتماعی، باعث شده است که نقال، همردة ملکالشعرا و گاه جایگاهی والاتر داشته و باعث اهمیت و نیز پیشتازی قصه در این دوره بر انواع دیگر ادبی شده است.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
مهدی محبتی؛ امیر مومنی هزاوه؛ قربان ولیئی؛ رضا واعظی
چکیده
از دیدگاه نظامی سخن و شعر تنها ابزاری برای گفتگو و خلق زیبایی نیست بلکه جایگاهی فراتر از آن در دستگاه آفرینش بر عهده دارد. از این رو وی علاوه بر خلق آثار ممتاز ادبی از منظر زیبایی شناسی، همواره در پی تبیین مسائل مهم هستی شناسی و آموزش مبانی اندیشه ورزی درباره نظام هستی و مراتب وجودی آن است. در این سیستم فکری، شعر، شاعر و شاعرانگی بخشی ...
بیشتر
از دیدگاه نظامی سخن و شعر تنها ابزاری برای گفتگو و خلق زیبایی نیست بلکه جایگاهی فراتر از آن در دستگاه آفرینش بر عهده دارد. از این رو وی علاوه بر خلق آثار ممتاز ادبی از منظر زیبایی شناسی، همواره در پی تبیین مسائل مهم هستی شناسی و آموزش مبانی اندیشه ورزی درباره نظام هستی و مراتب وجودی آن است. در این سیستم فکری، شعر، شاعر و شاعرانگی بخشی مهم از مراتب هستی در دو ساحت آفرینشگری و تداوم هدف انبیا از منظر آگاهی بخشی به شمار می آیند و در خدمت امور قدسی و در راستای نظام عالی آفرینش جزو مهمترین مراتب هستند. هدف اصلی جستار حاضر این است که ارتباط دیدگاه های کلامی نظامی را با دیدگاه های ادبی وی تبیین کند. از این رو نخست دیدگاه کلامی نظامی را در دو محور آفریدگار هستی و نحوه آفرینش و سلسله مراتب هستی به اختصار بیان کرده ایم تا از این طریق و در مرحله سوم، جایگاه شعر و شاعر در نظام هستی و اهمیت و اغراض شاعر و رسالت شاعری در این نظام فکری تبیین گردد و دیدگاه کلامی – ادبی نظامی بر این اساس روشن شود.
مقاله پژوهشی
میثم خلیلی؛ کیومرث رجبی؛ صابر رشیدی
چکیده
در دوران معاصر همزمان با تحول صنعت داستاننویسی در غرب و ظهور قالبهای ادبی جدید، نظیر داستان کوتاه و رمانهای نوگرا، نویسندگانی زیادی وارد عرصه ادبیات داستانی شده و در نوشتههای خویش به بازتاب وقایع مذهبی و از جمله عاشورا پرداختهاند. در این میان اما نویسندگانی متأثر از فرهنگ غرب وجود دارند که علیه ارزشهای دین اسلام و باوهای ...
بیشتر
در دوران معاصر همزمان با تحول صنعت داستاننویسی در غرب و ظهور قالبهای ادبی جدید، نظیر داستان کوتاه و رمانهای نوگرا، نویسندگانی زیادی وارد عرصه ادبیات داستانی شده و در نوشتههای خویش به بازتاب وقایع مذهبی و از جمله عاشورا پرداختهاند. در این میان اما نویسندگانی متأثر از فرهنگ غرب وجود دارند که علیه ارزشهای دین اسلام و باوهای اصیل مکتب تشیع برخاسته و با اندیشههای مذهبی به ستیزه پرداختهاند. همچنانکه عدهای دیگر، بدون قصد و غرض، بلکه صرفا به دلیل نا آگاهی و بیتوجهی نسبت به مفاهیم و اندیشههای دینی متعرض بخشی از مقدسات دینی شدهاند. در این نوشتار که با روش انتقادی و با استفاده از منابع کتابخانهای سامان یافته، نمونههایی از رویکردهای تحریفی و تعرضات ناشایست به مقوله عاشوری و قیام حسینی(ع)، در ادبیات داستانی معاصر با نگاهی به آثار صادق هدایت و محمود دولت آبادی که متعلق به دو نسل متفاوت هستند، مورد بررسی قرار گرفته است. با نگاهی به آثار یادشده، مشخص میگردد که داوری غیر منصفانه پیرامون شخصیتها و ورود ناشیانه به صحنههای داستان، نظیره سازی منفی، تحریف وقایع تاریخی، همچنین توهین به باورها و ارزشهای فرهنگی بافت مذهبی ایران، ازجمله عمدهترین شگردهای تحریف واقعه عاشورا در آثار نامبردگان میباشد. برشمردن و شناسایی نحوههای ورود ناکارآمد و غیرمتعهدانه نویسنده نامبرده به مقوله عاشورا میتواند به عنوان الگویی جهت عدم تکرار این بدسلیقگیها در دیگر تولیدات حوزه هنر داستاننویسی مورد استفاده قرار گیرد.
مقاله پژوهشی
زیبا مصدق مهرجردی؛ هادی حیدری نیا،؛ عزیزالله توکلی کافی آباد
چکیده
«استفهام انکاری» با معانی متنوّع هنری، از مباحث مهمّ و پربسامد بلاغت بهشمار میرود که به علّت اهمّیّت موضوع مورد توجّه دستورنویسان نیز بوده است. مولانا با نگرش به شیوه ی بیان در قرآن کریم، معانی عرفانی را از طریق انشاء به خواننده منتقل می کند. شالودهی منظومهی تعلیمی مثنوی معنوی، ارشاد مخاطب به وحدانیّت حقّ و انکار ماسویالله ...
بیشتر
«استفهام انکاری» با معانی متنوّع هنری، از مباحث مهمّ و پربسامد بلاغت بهشمار میرود که به علّت اهمّیّت موضوع مورد توجّه دستورنویسان نیز بوده است. مولانا با نگرش به شیوه ی بیان در قرآن کریم، معانی عرفانی را از طریق انشاء به خواننده منتقل می کند. شالودهی منظومهی تعلیمی مثنوی معنوی، ارشاد مخاطب به وحدانیّت حقّ و انکار ماسویالله است. نقش کارکردهای بلاغی استفهام، بهویژه انکار، در این بهرهوری چشمگیر است. در این مقاله، مبحث بلاغی انکار با معانی هنری آن؛ شامل: نفی ابد، استبعاد، تعظیم، تحقیر، تعجیز، استغنا، یاًس، استهزاء، استمداد، تحسّر و... مورد بررسی قرار گرفته است و به اهمّیّت کاربرد ادات استفهام، جهت خلق این انگیزهی زیباشناختی و تفاوت بارز استفهام «انکاری» و «تقریری» میپردازد. بهترین شیوه درک معانی بلاغی، تدبّر در پرسشهای قرآنی، کلام محاوره و آثار نویسندگان صاحب سبک است. متأسّفانه، اکثر منابع علوم بلاغی در این موضوع مهمّ، شرح مبسوط و جامعی ندارند. ۵/۵۹ درصد از پرسشهای بلاغی در دفتر دوم مثنوی استفهام انکاری است، که ۴/۶۶ درصد از آنها مفید کارکرد هنری «نفی ابد» میباشد. این بسامد بالا، به دیدگاه متعالی مولانا در نفی نفسانیّات معطوف میگردد.
مقاله پژوهشی
مهلا آرینپور؛ مریم علینژاد
چکیده
«باهمآیی» در متون ادبی که حاصل خلاقیت شاعر و نویسنده در انتخاب و تلفیق واژگان در محور همنشینی زبان، با ارائه تصاویر بدیع است، تناسب معنایی و لفظی دلپذیری را ایجاد میکند که گاهی مشخصه سبکی آن شاعر یا نویسنده بهشمار میرود؛ ازاینروی بررسی متون ادبی ازمنظر باهمآییها، زمینه را برای شناخت بیشتر آثار ادبی و سبک پدیدآورندگان ...
بیشتر
«باهمآیی» در متون ادبی که حاصل خلاقیت شاعر و نویسنده در انتخاب و تلفیق واژگان در محور همنشینی زبان، با ارائه تصاویر بدیع است، تناسب معنایی و لفظی دلپذیری را ایجاد میکند که گاهی مشخصه سبکی آن شاعر یا نویسنده بهشمار میرود؛ ازاینروی بررسی متون ادبی ازمنظر باهمآییها، زمینه را برای شناخت بیشتر آثار ادبی و سبک پدیدآورندگان آنها فراهم میکند. در پژوهش حاضر، این پدیده زبانی، در غزلیات صائب تبریزی که سبک هندی در شعر او به کمال رسیده، مورد مطالعه قرار گرفته است. اهداف اصلی این مطالعه، نشاندادن پربسامدترین نوع باهمآییها در غزلیات صائب، و بررسی تغییرات احتمالی آنها در زبان فارسی امروز، به روش توصیفی-تحلیلی است که بهمنظور نیل به این اهداف، از تقسیمبندیای که صفوی از باهمآییها در زبان فارسی ارائه داده، بهره گرفته شده است. این پژوهش، پیکرهبنیاد بوده و پیکره موردنیاز آن، از50 غزل صائب (ازغزل1400 تا1450) با حدود 573 بیت، استخراج شده است.یافتههای پژوهش حاکی از آن است که اگرچه از انواع باهمآیی، بهجز باهمآیی «فعل با فعل»، «قید با فعل» و «همآوا-همنویسه» در غزلیات صائب بهره گرفته شده است، اما باهمآیی تداعی معنایی و از میان انواع روابط مفهومی آن، رابطه شمول معنایی، بیشترین بسامد کاربرد را داشته است. براساس نتایج بهدست آمده، میتوان باهمآییهای غزلیات صائب را در سه گروه جای داد:1-باهمآییهایی که با همان لفظ و معنا، امروزه نیز در زبان فارسی کاربرد دارند؛ 2-باهمآیندهایی که با اندکی تغییر در لفظ، اما با همان معنا، در روزگار ما نیز بهکار میروند و 3-واژگان همآیند مهجوری که امروزه بهکار نمیروند.
مقاله پژوهشی
زینب طلایی؛ حبیب الله عباسی
چکیده
خوانش میراث کهن فارسی و به ویژه روایتهای تاریخی در پرتو نظریههای شناختی مانند نظریه جهان متن امری بایسته است؛ زیرا رویکردهای علمی جدید، فضایی برای شناخت دقیق و کشف زوایای پنهان متون فراهم میکند. در این جستار با روش تحلیلی- توصیفی نظریه جهان متن را در بررسی ساخت روایی جلد نخست تاریخ جهانگشای جوینی به کار بستیم و به این نتیجه رسیدیم ...
بیشتر
خوانش میراث کهن فارسی و به ویژه روایتهای تاریخی در پرتو نظریههای شناختی مانند نظریه جهان متن امری بایسته است؛ زیرا رویکردهای علمی جدید، فضایی برای شناخت دقیق و کشف زوایای پنهان متون فراهم میکند. در این جستار با روش تحلیلی- توصیفی نظریه جهان متن را در بررسی ساخت روایی جلد نخست تاریخ جهانگشای جوینی به کار بستیم و به این نتیجه رسیدیم که فراوانی گزارههای توصیف شخصیتها نسبت به گزارههای توصیف صحنههای بیشتر است، همچنین بعلت کم بودن جهانهای زیرشمول اشارهای، خواننده چندان در فضاهای زمانی ومکانی متفاوت در یک روایت سیر نمیکند. جهانهای متنی را که به لحاظ متغیرهای زمانی و مکانی از جهان متن اولیه متمایزند تجربه و مفهومسازی نمیکند و در نهایت اشارهگرهای زمانی نسبت به اشارهگرهای مکانی در این متن دقیقتر نیست. جهانهای زیرشمول نگرشی و معرفتشناختی بدلیل عدمتغییر زاویه دید توسط راوی در تاریخ جهانگشای کم است؛ بیشتر روایتها از زبان جوینی گزارش میشود.
مقاله پژوهشی
ساناز تقی پوری حاجبی؛ کامران پاشایی فخری؛ پروانه عادل زاده
چکیده
زبانشناسی شناختی، دانش زبانی را وابستۀ اندیشه و شناخت می داند و استعارۀمفهومی را به عنوان ابزاری برای چگونگی اندیشیدن و رفتارهای زبانی معرفی می کند که از طریق بررسی آن می توان شباهت و تفاوت فرهنگ ها را به دست آورد. استعارۀجهتی از گونه های استعارۀمفهومی است که در آن مفاهیم انتزاعی در زبان جهت دار می شوند. بر این اساس، در پژوهش ...
بیشتر
زبانشناسی شناختی، دانش زبانی را وابستۀ اندیشه و شناخت می داند و استعارۀمفهومی را به عنوان ابزاری برای چگونگی اندیشیدن و رفتارهای زبانی معرفی می کند که از طریق بررسی آن می توان شباهت و تفاوت فرهنگ ها را به دست آورد. استعارۀجهتی از گونه های استعارۀمفهومی است که در آن مفاهیم انتزاعی در زبان جهت دار می شوند. بر این اساس، در پژوهش حاضر به بررسی و تطبیق این استعاره در دو رمان « شوهر آهو خانم»اثر علی محمد افغانی و«هرگز رهایم مکن» اثر ایشی گورو به روش توصیفی-تحلیلی پرداخته شده است. بدین منظور داده های تحقیق با تعداد 36 مورد استعارهیمفهومی جهتی (16 مورد در اثر افغانی و 20 مورد در اثر ایشی گورو) استخراج شد و تفاوت و تشابه آن ها در حوزه های مبدأ و اسم نگاشت آن ها بررسی گشت. نتایج بررسی نشان داد که شباهتها میان استعارههای مفهومی مبتنی بر درک انسان از مقوله «جهت» در دو زبان بیشتر از تفاوتها است. با توجه به تفاوتهای اندک استعاری در دو زبان به این نتیجه میرسیم که گرچه هر دو نویسنده از الگوی فرهنگی واحدی برای تولید استعارههای جهتی استفاده کردهاند، تفاوتهای فرهنگی و جغرافیایی سبب تولید نگاشتهای متفاوتی شده است.
مقاله پژوهشی
مهین امیدیان؛ عبداله طلوعی آذر
چکیده
براساس نظریه یونگ، سیر خویشتنیابی یا فرآیند فردیّت، با یک نیاز روحی یا تضاد درونی در شخص آغاز میشود؛ در این فرآیند، سازماندهی در میان کهنالگوها وظیفه کهنالگوی «خود» است که اگر بتواند وحدت و یگانگی میان کهنالگوهای دیگر ایجاد کند، فرد به رشد روانی میرسد و سرانجام شناخت زوایای پنهان درون، به خودآگاهی و تمامیّت فردی منجر ...
بیشتر
براساس نظریه یونگ، سیر خویشتنیابی یا فرآیند فردیّت، با یک نیاز روحی یا تضاد درونی در شخص آغاز میشود؛ در این فرآیند، سازماندهی در میان کهنالگوها وظیفه کهنالگوی «خود» است که اگر بتواند وحدت و یگانگی میان کهنالگوهای دیگر ایجاد کند، فرد به رشد روانی میرسد و سرانجام شناخت زوایای پنهان درون، به خودآگاهی و تمامیّت فردی منجر میشود، با رشد فردیّت، شخص از تمامیّت فردی به پیوستگی با جهان و در مرحله بعد یگانگی با کیهان میرسد و صاحب اندیشه جهانی میگردد. در این پژوهش، اشعار محمدرضا شفیعیکدکنی از نظرگاه مراحل خویشتنیابی بر طبق نظریه یونگ بررسی شده است. دستاورد پژوهش نشان میدهد: کهنالگوهای آنیما، سایه، پیر دانا، مرگ و تولد دوباره و قهرمان در مراحل خویشتنیابی در اندیشه او وجود دارد و با «منِ خودآگاه» هماهنگ شده است کهنالگوی «خود» نیز با تمامی آنها سازگار است. شفیعیکدکنی با گذر از لایههای درونی خویشتن، سیر فردیّت و رشد روانی را سپری کرده ،پس از خودآگاهی و پیوستگی با جهان، به یگانگی با کیهان رسیده است.
مقاله پژوهشی
علی حیدری
چکیده
چکیده: یکی از چالش برانگیزترین موضوعات مثنوی معنوی؛ تأخیرِ به وجود آمده در سرودن دفتر دوم است. بسیاری از محققان به تبع افلاکی؛ فوت همسر حسامالدین و بیانگیزگی مولوی را از مهمترین عوامل این تأخیر دانستهاند. اما برخی از محققان در این نظریهی نه چندان معقول تشکیک کرده، نظرات ارزشمندی ارائه کردهاند. در این مقاله به روش تحلیلی- ...
بیشتر
چکیده: یکی از چالش برانگیزترین موضوعات مثنوی معنوی؛ تأخیرِ به وجود آمده در سرودن دفتر دوم است. بسیاری از محققان به تبع افلاکی؛ فوت همسر حسامالدین و بیانگیزگی مولوی را از مهمترین عوامل این تأخیر دانستهاند. اما برخی از محققان در این نظریهی نه چندان معقول تشکیک کرده، نظرات ارزشمندی ارائه کردهاند. در این مقاله به روش تحلیلی- توصیفی به یکی از عوامل این تأخیر، که مورد توجه قرار نگرفته، پرداخته شدهاست. پس از مرگ صلاحالدین، بعضی از امور مولوی و مریدان به حسامالدین واگذار میشود، اما بنا به دلایلی ایشان رسماً به عنوان خلیفه برگزیده نمیشود. حسامالدین با اصرار از مولوی می-خواسته، خلیفگی او را رسماً اعلام کند. اما ظاهراً مولوی عجلهای برای چنین انتسابی ندارد. این تعلیق، رنجش حسامالدین را در پی داشتهاست. در ابیات پایانی دفتر اول، دلگیری و رنجش حسامالدین به اوج می-رسد و ظاهراً مولوی او را از خود میراند. این جدائی و قهر، دو سال به طول میانجامد تا اینکه حسامالدین رسماً خلیفة مولوی میشود و کتابت دفتر دوم را از سر میگیرد. دلایل برون متنی و درون متنی، این مطلب را تبیین و تأیید میکند.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
نادره شاه آبادی؛ احمد خاتمی؛ علیرضا صالحی؛ ابوالفضل مرادی
چکیده
«ادبیات غنایی» بهعنوان یکی از گستردهترین انواع ادبی، در چهارچوب نقش «ادبی و عاطفی» زبان مطرح میشود و به بیان احساسات و عواطف شخصی «گوینده» میپردازد. هدف این نوع ادبی، گزارش و بیان احساسات گوینده و در کنار آن، لذّت بخشیدن به مخاطب است. شیوههای کاربرد عناصر غنایی در هر یک از منظومههای ادب فارسی متعدد و متنوع ...
بیشتر
«ادبیات غنایی» بهعنوان یکی از گستردهترین انواع ادبی، در چهارچوب نقش «ادبی و عاطفی» زبان مطرح میشود و به بیان احساسات و عواطف شخصی «گوینده» میپردازد. هدف این نوع ادبی، گزارش و بیان احساسات گوینده و در کنار آن، لذّت بخشیدن به مخاطب است. شیوههای کاربرد عناصر غنایی در هر یک از منظومههای ادب فارسی متعدد و متنوع است. عواملی مانند «ترکیبات و تعبیرات غنایی»، «توصیفات نرم و لطیف»، «فضای غمآلود و انزواطلبی»، «کنشگری عاشق و معشوق»، «تکگوییهای درونی شخصیت اصلی»، و ... از شاخصترین نمودهای ادب غنایی هستند. این پژوهش تلاش میکند با بهرهگیری از «فرانقش اندیشگانی» در رویکرد نقشگرایی هلیدی به مطالعة اشعار غنایی «مذنب بدایونی» یکی از شعرای ناشناختة دورة بازگشت بپردازد. این شاعر غزلسرا از روشهای مختلفی برای بیان اندیشة غنایی خود استفاده کرده و نکتة قابل تأمل این است که وی در طول دورة شاعری خود دچار تحول نگرش شده و از نگرش ابتدایی خود که مشابه شعرای عاشقانهسرای سبک عراقی بوده، در دورهای از زندگی به دیدگاه شعرای «مکتب وقوع» و واسوخت متمایل میشود. این پژوهش سعی دارد به این پرسش پاسخ دهد که بر مبنای فرانقش اندیشگانی، تحول جهانبینی «مذنب بدایونی» در اشعار غنایی، باعث ایجاد چه تغییراتی در سطح «افعال» به کار رفته شده است؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد که تغییر، افول و در نهایت تنزل مقام «معشوق» بهعنوان شخصیت اصلی غزلیات وی، از طریق کاهش میزان حضور این مُشارک در «فرآیندهای مادی و ذهنی» و بسامد بالای «بندهای پرسشی« که معنای «مؤاخذه و عتاب» دارند، نشان داده شده است.
مقاله پژوهشی
عفّت نقابی؛ مهرنوش اسرافیل زاده اسرافیل زاده
چکیده
نظام پوشاک از نظامهای بسیار مهم است که در متون ادبی حضور چشمگیری دارد. مولوی از جمله شاعرانی است که توانسته نظام نشانههای زبانی پوشاک را به نشانههای ادبی تبدیل کند او با کاربرد واژگان و نشانههای روزمرهی پوشاک، نشانههای تازه را در متن حکایت بوجود میآورد. این پژوهش بر آن است که با روش توصیفی تحلیلی به بررسی و تحلیل نشانههای ...
بیشتر
نظام پوشاک از نظامهای بسیار مهم است که در متون ادبی حضور چشمگیری دارد. مولوی از جمله شاعرانی است که توانسته نظام نشانههای زبانی پوشاک را به نشانههای ادبی تبدیل کند او با کاربرد واژگان و نشانههای روزمرهی پوشاک، نشانههای تازه را در متن حکایت بوجود میآورد. این پژوهش بر آن است که با روش توصیفی تحلیلی به بررسی و تحلیل نشانههای پوشاک در حکایتهایی از مثنوی با رویکرد نشانه شناسی بارت بویژه نظریه همسازه و ناسازه بپردازد. در این نظریه بارت معنا و مفهوم نشانه را به معنای صریح محدود نمیداند و تلاش میکند که الگویی را طراحی کند تا در کنار معنای صریح به معنای ضمنی نشانهها دست یابد. بررسی تحلیلی این نظریه در حکایتهایی از مثنوی نشان میدهد که مولانا نشانهها را در معنای قراردادی آنها به کار نمیگیرد بلکه با خلق نشانههای جدید و همچنین تفسیر و تأویل حکایتها به خوانشی نو از نشانههای اولیه دست مییابد و این نشانهها با کل نظام نشانهای مثنوی در پیوند است.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
محمد آهی؛ مریم فیضی
چکیده
زبان شناسی نقشگرا که نشأت گرفته از مکتب نقش گرا است، تواناییها و خلاقیتهای مؤلف در استفاده از نظام گفتاری و نوشتاری زبان، جهت نظام بلاغی و کارکردهای دیگر زبان مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرد. صاحب نظرانی چون مارتینه، یاکوبسن و هلیدی برای زبان نقشهای گوناگونی را برشمرده اند.که از این میان نقشهای ششگانهی: ارتباطی، ارجاعی، ...
بیشتر
زبان شناسی نقشگرا که نشأت گرفته از مکتب نقش گرا است، تواناییها و خلاقیتهای مؤلف در استفاده از نظام گفتاری و نوشتاری زبان، جهت نظام بلاغی و کارکردهای دیگر زبان مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرد. صاحب نظرانی چون مارتینه، یاکوبسن و هلیدی برای زبان نقشهای گوناگونی را برشمرده اند.که از این میان نقشهای ششگانهی: ارتباطی، ارجاعی، ترغیبی، عاطفی، محمل اندیشه و آفرینش ادبی از همه مهمتر و مشهورتر است که در این مقاله در داستان «فارسی شکر است» اثر محمدعلی جمالزاده، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. از این دیدگاه، جمالزاده به عنوان پیشاهنگ داستان نویسی کوتاه فارسی با آگاهی از ظرفیتهای بالقوهی زبان فارسی و با تسلط بر فنون روایت، توانسته به خوبی از نقشهای ششگانهی کلام برای ایجاد جذابیتهای ادبی بهره گرفته به آسیب شناسی بلاغت زبان بپردازد. او در این داستان به شیوه هنرمندانه و به طور ملموس و عملی، مهمترین و خطرناکترین آسیب زبان را که بیگانه مآبی مفرط و نابجاست؛ به مخاطب گوشزد کرده آنها را به استفاده طبیعی از زبان برای بلاغت آن ترغیب می کند.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
سویدا درویش؛ نرگس محمدی بدر
چکیده
واکاوی روانشناختی شخصیتهای داستانی، زمینه را برای دستیابی به دیدگاه و نگرش نویسندگان ادبیات داستانی فراهم میکند و همچنین راه را برای شناخت صحیح شخصیتهای داستانی هموار میسازد. نظریه روانشناسی اناگرام، یک تیپشناسی نوین است که خلق و خوی انسانها را در 9 تیپِ کمالگرا، امدادگر، موفقیتطلب، فردگرا، پژوهشگر، پرسشگر، خوشگذران، ...
بیشتر
واکاوی روانشناختی شخصیتهای داستانی، زمینه را برای دستیابی به دیدگاه و نگرش نویسندگان ادبیات داستانی فراهم میکند و همچنین راه را برای شناخت صحیح شخصیتهای داستانی هموار میسازد. نظریه روانشناسی اناگرام، یک تیپشناسی نوین است که خلق و خوی انسانها را در 9 تیپِ کمالگرا، امدادگر، موفقیتطلب، فردگرا، پژوهشگر، پرسشگر، خوشگذران، ریاستطلب و صلحطلب دستهبندی میکند. هدف اصلی این تحقیق، بررسی تطبیقپذیری شخصیت اصلی داستان «درخت گلابی» از مجموعه داستان «جایی دیگر» نوشته گلی ترقی، با تیپهای نُهگانه اناگرام و همچنین تجزیه و تحلیل رفتار شخصیت اصلی بر مبنای الگوی اناگرام است. مقاله پیشرو، به روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که غالب مؤلفههای رفتاری شخصیت اصلی داستان «درخت گلابی» با تیپ 5 (پژوهشگر) اناگرام مطابقت دارد و در برخی موقعیتها، رفتارهای تیپ 4 (فردگرا) اناگرام را از خود به نمایش میگذارد و با الگوی اناگرام همخوانی دارد و بر این اساس تحلیلپذیر است.
مقاله پژوهشی
مهدی دهرامی
چکیده
معمولاً از قالب مثنوی بهدلیل آزادی در کاربرد قافیه و ردیف و محدود نبودن تعداد ابیات، در سرودن اشعار بلند روایی و مباحث مبسوط استفاده میشود و علمای بلاغت نیز همواره اشاره به بلندی اشعار قالب مثنوی داشتهاند. با وجود این، در ادبیات فارسی مثنویهای بسیار کوتاهی وجود دارد که عدد ابیات آن به ده نیز نمیرسد. هدف این مقاله بررسی سیر ...
بیشتر
معمولاً از قالب مثنوی بهدلیل آزادی در کاربرد قافیه و ردیف و محدود نبودن تعداد ابیات، در سرودن اشعار بلند روایی و مباحث مبسوط استفاده میشود و علمای بلاغت نیز همواره اشاره به بلندی اشعار قالب مثنوی داشتهاند. با وجود این، در ادبیات فارسی مثنویهای بسیار کوتاهی وجود دارد که عدد ابیات آن به ده نیز نمیرسد. هدف این مقاله بررسی سیر و محتوای این نوع اشعار، جنبههای بلاغی و دلایل گرایش شاعر به سرودن آنهاست. سرودن این اشعار از قرن ششم آغاز شده و تا قرن هشتم نزدیک به صد مثنوی کوتاه در موضوعاتی مانند مدح، تعلیم، نامههای کوتاه و تقاضایی، ثبت تجربیات سراینده و اشعار مناسبتی سروده شده است. نیازهای آموزشی و تعلیمی، تمایل شاعران به پرداخت معانی رایج در قوالب غیرکلیشهای، کمرنگشدن اهمیت زبان پرطمطراق، تمایلات مخاطبان، افزودن صمیمیت لحن و رواج و محبوبیت قالب مثنوی در گرایش شاعران به سرودن مثنویهای کوتاه نقش مؤثری داشته است.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
مرضیه عسکری؛ محمود براتی خوانساری؛ حسین آقاحسینی
چکیده
درج نظم و شعر در لابلای نثر فارسی قدمتی دیرینه دارد. با نگاهی به متون منثور کهن میتوان دریافت که اغلب نویسندگان بعد از تولد شعر فارسی به این آمیختگی تمایل داشتهاند؛ گویی ایشان بر تأثیر شعر بر روح مخاطب و اقناع ناشی از آن واقف بودهاند. انگیزههای مبتنی بر اهداف ادبی و سیاسی_ اجتماعی سبب ورود شعر به متون منثور بوده است. با نگاه به ...
بیشتر
درج نظم و شعر در لابلای نثر فارسی قدمتی دیرینه دارد. با نگاهی به متون منثور کهن میتوان دریافت که اغلب نویسندگان بعد از تولد شعر فارسی به این آمیختگی تمایل داشتهاند؛ گویی ایشان بر تأثیر شعر بر روح مخاطب و اقناع ناشی از آن واقف بودهاند. انگیزههای مبتنی بر اهداف ادبی و سیاسی_ اجتماعی سبب ورود شعر به متون منثور بوده است. با نگاه به فهرست کتابهای علوم بلاغی قدیم و جدید این موضوع نمایان شد که تاکنون بلاغیّون به انواع درج شعر در متون نثر که یکی از جنبههای زیباییشناسانه است، آنچنان که باید نپرداختهاند. تنها اصطلاحی که نسبت به دیگر تعابیر، تناسب بیشتری با این فن دارد، "استشهاد" است؛ اصطلاحی عام که شامل درج آیه، حدیث، خبر و شعر در متن میشود. اصطلاحات دیگری نیز همچون حلّ، اقتباس، تضمین مطرح شده است که بنا بر تعاریف موجود، دقیقاً مربوط به شعر نیست. آمدن شعر در بین متن نثر انواع و قواعدی دارد که تاکنون کشف نشده و اصطلاحاتی نیز برای این انواع ارائه نشده است. نوشتار حاضر کوشیده است تا با بررسی متون منثور آمیخته به شعر در قرن هشتم به عنوان نمونۀ مورد تحقیق به سبب آنکه شعر فارسی در این قرن به اوج قلۀ رشد خود رسیده است، انواع درج شعر در بین نثر و اهداف آن را با ذکر نمونه هایی از این متون بیان نماید و تعاریف پیشنهادی خود را برای حلّ این مسأله ارائه دهد. اصطلاح پیشنهادی این نوشتار اصطلاح کاملاً فارسی و ادبی «شعرآمیزی» است.
مقاله پژوهشی
فاطمه تقی نژاد رودبنه؛ فیروز فاضلی؛ محمود رنجبر
چکیده
گفتمان نقد ادبی معطوف به خواننده و معناهای متکثر متون در میانهی سدهی بیستم، مورد توجه منتقدان ادبی قرار گرفت. داستان «ماهیسیاه کوچولو» (1347)، بهدلایلی ازجمله؛ نوع متن، ساختار ویژهی آن و گسترهی مخاطبان، با تفسیر و تأویلهای مختلف مواجه بوده است. در این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و براساس رویکرد نظریههای معطوف به خواننده، ...
بیشتر
گفتمان نقد ادبی معطوف به خواننده و معناهای متکثر متون در میانهی سدهی بیستم، مورد توجه منتقدان ادبی قرار گرفت. داستان «ماهیسیاه کوچولو» (1347)، بهدلایلی ازجمله؛ نوع متن، ساختار ویژهی آن و گسترهی مخاطبان، با تفسیر و تأویلهای مختلف مواجه بوده است. در این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و براساس رویکرد نظریههای معطوف به خواننده، چگونگی تعامل میان خواننده و متن، و به تَبَع آن، آفرینش و تطور معنا، بهصورت درزمانی و همزمانی در سه بازه زمانی بررسی شد. نتایج نشان میدهد، واکنش خوانندگان به این اثر تا پیش از سال 57، طبق پارادایم و افق انتظار مسلط، ذوقی، مبتنی بر ایدئولوژی و دارای رویکرد اجتماعی بود که در آن عمل قهرمان برجسته میشد، خوانشها اطلاعاتجویانه بود، گفتوگویی میان متن و خواننده شکل نمیگرفت و معنا بر متن تحمیل میشد. مطابق فضای گفتمانیِ پس از 57 تا اواخر دههی 80، دریافتها تلفیقی بود و براساس افق انتظار ادبی، در حوزهی روایتشناسی و ساختار داستان بسامد داشت. این خوانشها در خوانشهای پیشین عدم تعین ایجاد میکردند و خواننده در گفتوگوی نیمهفعال با متن به برساختن شکل جدیدی از ابژهی متنی میپرداخت. در پارادایم مسلطِ اواخر دههی 80 تا پایان دههی 90، خوانشها مبتنی بر نظریه و کارکردمحور بودند. رویکرد نشانهشناسی، بالاترین بسامد را در میان سایر رویکردهای خوانشی این اثر داشت. خوانشهای این دوره اغلب در دیالکتیک با خوانشهای دورهی پیش بودند و عدم تعین تا دریافت اصلاحی را در متن و خوانشهای پیشین رقم میزدند و در نتیجهی ادغام افق انتظار اجتماعی و ادبی، افق معنایی گستردهتری را پیشنهاد میدادند.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
فایزه پایریز زنجانی؛ مهدی ماحوزی؛ ماندانا هاشمی
چکیده
با وجود اندیشههای مشترک شاعرانی که در مسیر عرفان گام نهادهاند، هر یک از آنها در به تصویر کشیدن تجربیات عارفانه و شناسایی راههای سیر و سلوک، سبکی خاص داشتهاند. علاوه بر ویژگیهای سبکی یک اثر که در به وجود آمدن اثری متفاوت نقشی تعیین کننده دارد، خصایص روحی و ویژگی-های شخصیّتی خالق اثر نیز بر این امر اثرگذار است. در این مقاله، ...
بیشتر
با وجود اندیشههای مشترک شاعرانی که در مسیر عرفان گام نهادهاند، هر یک از آنها در به تصویر کشیدن تجربیات عارفانه و شناسایی راههای سیر و سلوک، سبکی خاص داشتهاند. علاوه بر ویژگیهای سبکی یک اثر که در به وجود آمدن اثری متفاوت نقشی تعیین کننده دارد، خصایص روحی و ویژگی-های شخصیّتی خالق اثر نیز بر این امر اثرگذار است. در این مقاله، شخصیّت عطّار و مولانا براساس نظریة روانشناس مشهور، گوستاو یونگ از بُعد درونگرایی و برونگرایی در مواجهه با دو مقولة وصل و هجر، مورد واکاوی قرار گرفته است. با توجّه به تأثیر محیط دوران کودکی، رخدادها و رویدادهای متفاوت زندگی دو شاعر، تفاوت نگاه و روایت آنها دربارة شخصیّت عاشق که محور اصلی غزلیات عاشقانه است و حالات مربوط به آن و نیز شیوة شاعری و تیپ شخصیّتی دو شاعر، میتوان چنین اذعان داشت که عطّار، شخصیّت درونگرای احساسی دارد و از هجران، بیشتر از وصال سخن گفته است و مولانا نیز با وجود توصیفات بسیار در باب هجران، وصال را دور از دسترس نمیشمارد و شخصیّت برونگرای احساسی دارد.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
زهرا پاکزاد؛ فاطمه کلاهچیان؛ محمّد ایرانی
چکیده
در تعریفات شعر، از سه عنصر عاطفه، تخیّل و موسیقی سخن میرود. متون نثر فارسی، در دورههای گوناگون، کم و بیش از عناصر شعری بهره بردهاند.آثار صوفیانه و عارفانه، به اقتضای اهداف و مضامینشان، گرایشی بیشتر به شاخصههای شعری داشتهاند؛ تا آنجا که گاه درک ظرایف معنایی و نمودهای زیباشناختی این متون، به تحلیل تصاویر و جلوههای موسیقایی ...
بیشتر
در تعریفات شعر، از سه عنصر عاطفه، تخیّل و موسیقی سخن میرود. متون نثر فارسی، در دورههای گوناگون، کم و بیش از عناصر شعری بهره بردهاند.آثار صوفیانه و عارفانه، به اقتضای اهداف و مضامینشان، گرایشی بیشتر به شاخصههای شعری داشتهاند؛ تا آنجا که گاه درک ظرایف معنایی و نمودهای زیباشناختی این متون، به تحلیل تصاویر و جلوههای موسیقایی آنها وابسته است. بر اساس این اهمّیت، هدف مقالۀ حاضر، بررسی کارکرد یکی از عناصر کلیدی شعر؛ یعنی موسیقی، در کشفالمحجوب هجویری، به عنوان یکی از مهمترین متون نثر عارفانه است تا میزان و کیفیت شعروارگی آن از این منظر مشخّص شود. یافتههای این پژوهش توصیفی- تحلیلی نشان میدهند، موسیقی درونی و معنوی، کارکردی تعیینکننده در نثر هجویری دارند و به القای مؤثّرترِ مفاهیم و ذهنیات، مدد بارز می-رسانند. نمود موسیقی درونی که تناسب و جذّابیت لفظی- آوایی را ارتقا میبخشد، بیشتر از معنوی است. سجع؛ بخصوص متوازی، جناس؛ بهویژه زاید، تکرار واژه، واجآرایی و نیز تضاد، از مصادیق بارزتر موسیقی درونی و معنوی در کشفالمحجوبند که غالباً در این مواضع نمود مییابند: ذکر نام اولیاء و توصیف شخصیت و احوالشان، حکایتها و نقل سخنان مشایخ و ارشادهای آنان و نیز تبیین اصطلاحات عارفانه؛ اعم از مفاهیم مرتبط با توحید، معرفت نفس، مرگ، فنا و بقای عرفانی، مراتب سلوک و نیز نکوهش نفس و دنیای مذموم.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
مصطفی محمدی؛ لیدا نامدار
چکیده
جای خالی سلوچ، اثر محمود دولتآبادی یکی از ده اثر بزرگ رئالیستی ایران است که با وجود نقدهای بسیار نگاشته شده بر آن، تاکنون جایگاه دین و نقش عناصر دینی بهکار رفته در آن، مورد توجّه تحلیلگران ادبی قرار نگرفتهاست. پژوهش پیش رو با هدف تأکید بر نقش دین به مثابة یک نیاز ریشهدار و یک اصل مهم در برساخت رفتار و کنشهای فردی و جمعی و ...
بیشتر
جای خالی سلوچ، اثر محمود دولتآبادی یکی از ده اثر بزرگ رئالیستی ایران است که با وجود نقدهای بسیار نگاشته شده بر آن، تاکنون جایگاه دین و نقش عناصر دینی بهکار رفته در آن، مورد توجّه تحلیلگران ادبی قرار نگرفتهاست. پژوهش پیش رو با هدف تأکید بر نقش دین به مثابة یک نیاز ریشهدار و یک اصل مهم در برساخت رفتار و کنشهای فردی و جمعی و نیز جایگاه آن در ذهن و زبان نویسنده و فراز و فرود آفرینشهای ادبی، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و شیوة استقرایی به واکاوی دیدگاههای دینی محمود دولتآبادی در جای خالی سلوچ پرداخته، کم و کیف تأثیرپذیری اعتقادی شخصیّتهای این رمان از جامعه و نوع نگاه نویسنده به نقش دین در کنشهای فردی و اجتماعی اثر را واکاوی میکند. از این رهگذر و به منظور ارائه الگویی کاربردی و پژوهشی روشمند، جایگاه دین در این رمان را بر اساس نظریّة ادیان خودکامه و نوعخواهانة اریک فروم بررسی کرده است. با استخراج نمونه هایی از متن یاد شده اثبات میشود که با وجود وجوه تشابه میان این دو و تأثیر مستقیم جامعه در برداشتهای دینی در شخصیّتهای رمان، ادیان خودکامه نمود بیشتری در شکلگیری و پرداخت شخصیّتهای رمان داشتهاست. هرچند رگههایی از ادیان نوعخواهانه نیز در این اثر، قابل ردیابی و واکاوی است. برآیندی که از این جستار به دست آمده نشان میدهد دین و محوریّت امور مذهبی در رمان، بسیار کمرنگ به تصویر درآمده که دلیل آن را میتوان به دیدگاههای دولتآبادی و تأثیر اجرای اصلاحات ارضی در روستاها مرتبط دانست.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
مهدی شریفیان؛ رویا هاشمی زاده
چکیده
ارتباط متون ادبی و روانکاوی در قرن بیستم به کمک نظریات فروید مطرح شد و پس از او، کارل گوستاو یونگ، در این زمینه نقشی برجسته داشته و درباره انعکاس روحیات و اندیشه های افراد در آفریده های خود، آثار مهمی نگاشته است. به باور یونگ، افکار انسان، تا حدودی برخاسته از امیال روزانه و به میزان زیادی تحت تأثیر ناخودآگاه جمعی و تصاویر کهن (کهن الگو) ...
بیشتر
ارتباط متون ادبی و روانکاوی در قرن بیستم به کمک نظریات فروید مطرح شد و پس از او، کارل گوستاو یونگ، در این زمینه نقشی برجسته داشته و درباره انعکاس روحیات و اندیشه های افراد در آفریده های خود، آثار مهمی نگاشته است. به باور یونگ، افکار انسان، تا حدودی برخاسته از امیال روزانه و به میزان زیادی تحت تأثیر ناخودآگاه جمعی و تصاویر کهن (کهن الگو) است و به طور کلی انسان در طول زندگی خود، به صورت ناخواسته از جانب ناخودآگاه خود کنترل می شود. در این مقاله، منظومه بهرام و گل اندام امین الدین صافی (شاعر ق 9) با استفاده از شیوه توصیفی- تحلیلی و از دیدگاه روانکاوی یونگ بررسی شده است تا در آن، مراتب بروز ناخودآگاهی جمعی و عناصر آن مشخص شود. مطابق نتایج حاصل شده، این داستان عامیانه، با کهن الگوی فردانیت یونگ تطابق دارد و مسیر رشد شخصیت به سوی تکامل را نشان می دهد؛ به این ترتیب، در این منظومه، کشورشاه رمزی از انسان و بهرام، نشان دهنده کهن الگوی خود است که برای وصال با آنیما، از مراحل سخت رویارویی با سایه عبور می کند و در نهایت، پیوند او با گل اندام، چرخه تحول شخصیت را به پایان می رساند. همچنین، در این منظومه دو کهن الگوی سایه و پیرخرد نقش پررنگی تری دارند: کهن الگوی سایه به دلیل پافشاری و تلاش بسیار شاه برای رشد شخصیت و کهن الگوی پیرخرد به دلیل اشتیاق و سردرگمی زیاد او.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
ابراهیم واشقانی فراهانی
چکیده
در شماری از متون ایرانی میانه میخوانیم که زاب، افرسیاب را «سپوخت» و آب و مرز را بازآورد و همین تیر انداختن به افراسیاب و سپوختن او (نه تیر انداختن به سمتی از زمین) در برخی متون ایرانی نو به آرش منسوب میشود. آیا این احتمال وجود دارد که داستان آرش و داستان پادشاهی زاب، دو اجرا از یک اسطوره باشند که با انتقال انتساب در سلسلۀ طولی ...
بیشتر
در شماری از متون ایرانی میانه میخوانیم که زاب، افرسیاب را «سپوخت» و آب و مرز را بازآورد و همین تیر انداختن به افراسیاب و سپوختن او (نه تیر انداختن به سمتی از زمین) در برخی متون ایرانی نو به آرش منسوب میشود. آیا این احتمال وجود دارد که داستان آرش و داستان پادشاهی زاب، دو اجرا از یک اسطوره باشند که با انتقال انتساب در سلسلۀ طولی علل و اسباب، گاه به آرش و گاه به زاب منسوب شدهباشد؟ شاهنامهپژوهان دلایلی چند برای توجیه غیاب داستان آرش در شاهنامۀ فردوسی اندیشیدهاند. آنچه در این مقاله بحث میشود این پرسش و پیشنهاد است که آیا ممکن است داستان آرش کمانگیر با چهره گرداندن و مطابق فرایند «گشت اسطوره»، در لایۀ زیرین و در قالب روایتی دیگر در شاهنامه حضور یافته و نقل شدهباشد؟ به تعبیر دیگر به جای جستوجوی نام آرش، پیرنگ اسطورۀ وی در بخشی از شاهنامه که میباید جایگاه زمانی حضورش باشد، کاویده شود. با این تغییر نگاه میتوان این نظریه را مطرح ساخت که با تغییر انتساب خویشکاری از قهرمان به پادشاه در سلسلۀ طولی علل و اسباب، پیرنگِ اسطورۀ آرش کمانگیر که تلفیقی از سه خویشکاری آبفزایی، مرزنمایی و روشنایی است، از آرش به زاب منتقل شدهاست. این انتقال و «گشتِ اسطوره» میان آرش و زاب، به صورت آشکار در شماری از منابع فارسی میانه و فارسی نو رخ دادهاست و دارای پیشینه و مشابه است.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
آمنه عرفانی فرد؛ کاظم دزفولیان
چکیده
هنر و زیباییشناسی حیطههایی باز و گسترده هستند که جهان در آنها تفسیر میشود و در فرایندی تفکری- ادراکی بر تخیّل، سازندگی و بیان تأثیر میگذارد. تجربه و دانش زیباییشناسی، روشها و دیدگاههای جدید، ذهن را به چالش میکشانند. «نادیا» اثر آندره برتون و «سه قطره خون» اثر صادق هدایت به عنوان واقعیتی صوری و معنایی، مصداق ...
بیشتر
هنر و زیباییشناسی حیطههایی باز و گسترده هستند که جهان در آنها تفسیر میشود و در فرایندی تفکری- ادراکی بر تخیّل، سازندگی و بیان تأثیر میگذارد. تجربه و دانش زیباییشناسی، روشها و دیدگاههای جدید، ذهن را به چالش میکشانند. «نادیا» اثر آندره برتون و «سه قطره خون» اثر صادق هدایت به عنوان واقعیتی صوری و معنایی، مصداق بارز عناصر زیبایی عینی و ذهنی هستند که نشان دهندۀ پنهان بودن واقعیت عمیقِ حالت روانی انسان، در ضمیر ناخودآگاه اوست و دارای واقعیتی هستیشناسی است که آگاهی ما تنها به بخش کوچکی از آن دست یافته است. هدف از تحلیل عناصر زیباییشناسانه این آثار که به بازنمایی نیازهای ساحتهای مختلف حیات انسان از راه شهود و تأمل و توجه به جهان فراعینی و ایجاد نوعی ارتباط تعاملی بین احساس، اندیشه، خرد و خیال انسانی میپردازند، شناخت و دریافت نحوۀ نگارش آثار مذبور و چرایی ارزشمندی آنهاست. در این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی و با رویکرد ادبیات تطبیقی و تکیه بر مکتب نقد بنیاد آمریکایی در تحلیل کیفی و واکاوی جنبههای زیباییشناسیِ سوررئالیستی آثار، به این نتیجه رسیدهایم که زیبایی زبان و تخیل در بخش روساخت، و زیبایی محتوا در بخش ژرف ساخت با استفاده از شگردهای سوررئالیسم، ارکان سازنده زیبایی این آثار است که منتهی به خلق فضاهایی میشود که عصیانی برای آزادی ذهن از محدودیتهاست.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
سهیلا صادقی؛ بهناز علی پور گسکری؛ بلقیس روشن؛ بهناز پیامنی
چکیده
نظریه شعرشناسیشناختی، نظریهای مبتنی بر زبان آثار ادبی و نوع چیدمان واحدهای زبانی است که به کشف ارتباط بین ساختار و مفهوم اثر ادبی میانجامد. این نظریه با ابزاری که برای نقد ادبی در اختیار تحلیلگر قرار میدهد امکان خوانش نظاممند متون ادبی را فراهم میآورد. هدف پژوهش حاضر بررسی سطوح تفسیری دو شعر از شفیعی کدکنی از لحاظ ساختاری ...
بیشتر
نظریه شعرشناسیشناختی، نظریهای مبتنی بر زبان آثار ادبی و نوع چیدمان واحدهای زبانی است که به کشف ارتباط بین ساختار و مفهوم اثر ادبی میانجامد. این نظریه با ابزاری که برای نقد ادبی در اختیار تحلیلگر قرار میدهد امکان خوانش نظاممند متون ادبی را فراهم میآورد. هدف پژوهش حاضر بررسی سطوح تفسیری دو شعر از شفیعی کدکنی از لحاظ ساختاری و محتوایی و تبیین چگونگی تأثیرگذاری جهان فکری مؤلف بر ساختار اشعار است. برای این منظور با انجام نگاشتهای سهگانه ویژگی، رابطهای و نظام، در دو شعر «غزلی در مایه شور و شکفتن» و «جوانی» فرآیندهای استدلالی مولف مورد بررسی قرار گرفت. این بررسی نشان داد که سازمانبندی فضاهای مفهومی در این دو شعر براساس طرحواره حجم شکل گرفته و ساختار جهان فکری مؤلف بر ساختار اشعار تأثیرگذار بوده است. از نظر شناختی در اندیشه کمالگرای شاعر همیشه امکانی برای خروج از موقعیت ناخواسته وجود دارد و تغییر شرایط از خویشتن خویش آغاز میشود. نگاشت نظام شعرها نشان داد که اشعار در چارچوب یک ساختار منسجم زبانی قرار دارند. فرم ذهنی که پیوند محتوایی اثر است با فرم بیرونی شعرها در هماهنگی و تطابق قرار دارد و در قالب الگوی انتزاعی یکپارچهای به مخاطب عرضه شده است و این دلیلی بر انسجام و تاثیرگذاری شعرهاست.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
الهه شاهی؛ محسن ذوالفقاری؛ حسن حیدری
چکیده
پژوهش حاضر با عنوان « تحلیل نشانه شناسیک غزلی از حافظ » با توجه به فراگیرتر بودن شیوه های تحلیل نشانه شناسیک در حیطه ی ادب غنایی نسبت به سایر انواع ادبی و همچنین با عنایت به ماهیت چند لایه ای بودن اشعار حافظ و امکان دست یابی به سطوح گوناگون معنا از طریق کشف رمزگان و روابط حاکم بر دال و مدلول های هر غزل ، ضمن مطالعه در دیوان اشعار ...
بیشتر
پژوهش حاضر با عنوان « تحلیل نشانه شناسیک غزلی از حافظ » با توجه به فراگیرتر بودن شیوه های تحلیل نشانه شناسیک در حیطه ی ادب غنایی نسبت به سایر انواع ادبی و همچنین با عنایت به ماهیت چند لایه ای بودن اشعار حافظ و امکان دست یابی به سطوح گوناگون معنا از طریق کشف رمزگان و روابط حاکم بر دال و مدلول های هر غزل ، ضمن مطالعه در دیوان اشعار حافظ، به ارایه ی تحلیل نشانه شناسیک غزلی انتخابی، از میان غزلیات بررسی شده پرداخته است. در پایان پژوهش، نویسنده با نشان دادن و تحلیل هسته ی مرکزی رمزگان و کدهای تقویت کننده ی آن در این غزل ، تحلیل روابط دال و مدلول ها و تبیین دلالت هریک، بررسی عوامل ایجاد انگیختگی دال ها، تاکید بر تاثیر درهم تنیدگی نشانه ها در چند لایه ای شدن معنا و ایجاد سطوح معنایی تازه و باز نمودن نقش عناصر رمزگان در ایجاد تخیل شاعرانه و آفرینش کلام هنری با رویکرد خواننده محور، ضمن پاسخ به پرسش های تحقیقاتی، به تفسیری کلی و منسجم از غزل دست یافته و نیز روش انتخابی پژوهش ، روش تحلیل درون متنی و کتابخانه ای با استفاده از منابع دست اول بوده است.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
علی حیدری
چکیده
چکیده:حافظ یکی از مشهورترین شاعران سبک عراقی است که از اصطلاحات علوم مختلف و بازیهای مرسوم زمان خود مانند نرد و شطرنج و... در اشعارش اندک، اما دقیق و با رعایت تمام جوانب استفاده کرده است. بهره بردن او از این اصطلاحات هیچگاه تصنعی و غیرمنتظره نمینماید و چهرۀ لطیف و دلنشن غزل او را زمخت و مخاطبگریز نمیکند. او در برخی از ابیاتش از ...
بیشتر
چکیده:حافظ یکی از مشهورترین شاعران سبک عراقی است که از اصطلاحات علوم مختلف و بازیهای مرسوم زمان خود مانند نرد و شطرنج و... در اشعارش اندک، اما دقیق و با رعایت تمام جوانب استفاده کرده است. بهره بردن او از این اصطلاحات هیچگاه تصنعی و غیرمنتظره نمینماید و چهرۀ لطیف و دلنشن غزل او را زمخت و مخاطبگریز نمیکند. او در برخی از ابیاتش از اصطلاحات شطرنج، مانند «شهانگیز»، «شاه رخ زدن» و... استفاده کرده است که فهم دقیق آنها برای درک ظرافت این ابیات، الزامی است. در برخی موارد شارحان دیوان حافظ به درستی از عهدۀ شرح اصطلاح و به تبع از شرح بیت برنیامدهاند. در این مقاله به روش تحلیل- توصیفی به شرح اصطلاح «شاه رخ زدن» در بیتی از حافظ پرداخته شده است. این اصلاح به معنی «جابهجایی شاه با رخ» یا «به قلعه رفتن شاه» است که باعث دور کردن خطر از شاه می-شود و در هر بازی فقط طبق شرایطی یک بار امکانپذیر است و در صورت استفاده نکردن فرصت برای همیشه از دست میرود. اما در تمام شرحها این اصلاح را با تکیه برفرهنگهای لغت و.. اشتباه معنی کردهاند.کلمات کلیدی: حافظ، رخ، شاه، شاهرخ زدن، شطرنج.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
سعید علائی؛ منوچهر اکبری
چکیده
];چکیده:سفرنامهها در حقیقت گنجینهها و اسنادی ارزشمند و دست اول از برخی رخدادهای تاریخی، اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و ادبی شمرده میشوند که از جنبههای گوناگون قابل بررسی هستند. سفرنامهنویسی در تاریخ کهن ادب فارسی پیشینهای دیرین و سرگذشتی دور و دراز داشته است. از تحریر سفرنامۀ ناصرخسرو اکنون نزدیک به هزار سال میگذرد. ...
بیشتر
];چکیده:سفرنامهها در حقیقت گنجینهها و اسنادی ارزشمند و دست اول از برخی رخدادهای تاریخی، اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و ادبی شمرده میشوند که از جنبههای گوناگون قابل بررسی هستند. سفرنامهنویسی در تاریخ کهن ادب فارسی پیشینهای دیرین و سرگذشتی دور و دراز داشته است. از تحریر سفرنامۀ ناصرخسرو اکنون نزدیک به هزار سال میگذرد. از آن زمان سفرنامههای بسیاری به نگارش درآمدهاند که همگی گواه روشنی بر توجه پدیدآورندگان و اقبال جدی مخاطبان به این گونۀ ادبی است. در دورۀ قاجاریه سفرنامهنویسی جایگاه ویژهای پیدا میکند. سفرنامهنویسی در هیچ دورهای مثل این دوره رواج نداشته است. در این سفرنامهها هر کدام از مؤلفان، از منظری خاص به مسائل و رخدادهای سفر نگریسته و به نکات ویژهای توجه کردهاند. در دورۀ قاجار، با رواج این نوع ادبی، بسیاری از روشنفکران، از سفرنامهها به منزلۀ گونهای نوشتاری برای آگاهسازی مردم و ثبت وقایع تاریخی استفاده کردند. پژوهش حاضر به استخراج و بررسی موضوعات و مضامین مشترک در سفرنامههای این دوره پرداخته است؛ بدین منظور تعدادی از سفرنامههای مهم و کامل این دوره را انتخاب کرده و با بررسی محتوایی آنها، ویژگیها و مضامین مشترک در آنها را آشکار ساختهایم. بررسیها نشان میدهد که این موضوعات در بیشتر سفرنامهها مشترک است: 1. حمد و ستایش خدا 2. توصیف 3. نقد و انتقاد 4. نقیضهگویی 5. دادن اطلاعات ناقص 6.حسبالحال و بیان احوال معنوی 7. افسوسخوردن بر وطن.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
آرام رحیمیان؛ مریم مشرف الملک؛ احمد خاتمی
چکیده
رمان باغ تلو مجید قیصری از جمله رمانهای حوزۀ پایداری در دهههای پس از جنگ است که با رویکردی تقریبا متفاوت نسبت به آثار پیش از خود به نگارش درآمده است. برجستهترین وجوه تمایز این اثر نسبت به آثار پیشین این حوزه، توجه به جایگاه و هویت زن ایرانی، شکسته شدن کلیشه جنسیتی حضور مردان در جنگ و پرداختن به مسأله مقاومت واسارت زن ایرانی ...
بیشتر
رمان باغ تلو مجید قیصری از جمله رمانهای حوزۀ پایداری در دهههای پس از جنگ است که با رویکردی تقریبا متفاوت نسبت به آثار پیش از خود به نگارش درآمده است. برجستهترین وجوه تمایز این اثر نسبت به آثار پیشین این حوزه، توجه به جایگاه و هویت زن ایرانی، شکسته شدن کلیشه جنسیتی حضور مردان در جنگ و پرداختن به مسأله مقاومت واسارت زن ایرانی در طول جنگ وپس از آن است. بر همین اساس، در این پژوهش تلاش گردیده است با بهکارگیری رویکرد انتقادی فرکلاف و به شیوه توصیفی و تحلیلی، گفتمانهای تأثیرگذار در شکلگیری رمان باغ تلو مورد بررسی قرارگیرد و تبیین شود که گفتمانهای حاکم برفضای رمان، در خدمت حفظ روابط موجود قدرت و جایگاه زن در ساختارهای اجتماعی است یا در جهت دگرگونی آن میباشد. یافتههای این پژوهش حاکی از آن استکه نویسندۀ رمان باغ تلو از سویی با به تصویرکشیدن سیمایی از کلیت شرایط زنان در عرصه اجتماع و بازنمایی گسترده مناسبات نابرابر جنسیتی، هژمونی گفتمان مردسالاری را به نمایش گذاشته است و از سویی با محوریت قراردادن زن در طول داستان و ترسیم افکار و افعال وی در مقابله با فضای ایدئولوژیک حاکم به شیوهای زیرکانه در نقد باورهای متعارف و دگرگونی روابط قدرت حاکم و تغییر جایگاه اجتماعی زن تحت تأثیر گفتمان نوین انسانی و فراجنسیتی گام برداشته است.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
طاهر لاوژه
چکیده
مولانا برای بیانِ نکاتِ عرفانی حکایتِ «آبگیر و سه ماهیِ» کلیله و دمنه را در مثنوی بازآفرینی می-کند. تحلیلِ دگردیسیِ معناییِ این حکایت، شگرد مولانا برای تبدیلِ مضامینِ محدودِ آن به مفاهیمِ گستردة عرفانی و چگونگی آفرینش ساختاری نو، هدف اصلی پژوهش حاضر است. این مقاله با شیوة توصیفی ـ تحلیلی به نقد دلایلی میپردازد که مولانا بر ...
بیشتر
مولانا برای بیانِ نکاتِ عرفانی حکایتِ «آبگیر و سه ماهیِ» کلیله و دمنه را در مثنوی بازآفرینی می-کند. تحلیلِ دگردیسیِ معناییِ این حکایت، شگرد مولانا برای تبدیلِ مضامینِ محدودِ آن به مفاهیمِ گستردة عرفانی و چگونگی آفرینش ساختاری نو، هدف اصلی پژوهش حاضر است. این مقاله با شیوة توصیفی ـ تحلیلی به نقد دلایلی میپردازد که مولانا بر آن اساس حکایتِ کلیله را «قشر قصه» و داستانِ خویش را «مغز جان» میخواند. یافتهها مبینِ آن است که مولانا با استفاده از مضامینِ قرآنی، احادیث نبوی، سخنان مشایخ صوفیه و درجِ امثال و حکم، مفاهیمِ مُلهم از تجاربِ عرفانیِ خود را در فضای کلیِ قصه به مخاطب القاء میکند و با توسل به نوعی شیوة سخنپردازی در تفسیر افکار و اعمال سه شخصیتِ اصلیِ حکایت، بر فهمِ اسرارِ درونی و درک نکتهها و رمزها تأکید میورزد و در اشاره به ماجراهای داستانی از طریق کارکردِ ترغیبی ـ اقناعیِ پیامهای خود مباحثِ عرفانی را میگسترد و به هنگام نقل ماجراهای میانی در قالبِ تمثیلهای گوناگون و با استفاده از قابلیتهای زبانِ عرفان، درونمایة قصه را تا حد ادراکِ مخاطب بسط میدهد و در بیانِ محتوا بر اساس دو مقولة حکمت و هدف نمادهای عالیِ خود را بر مبنای دریافتهای سمبلیکِ مبتنی بر معرفتِ شهودی عرضه میدارد تا قصة مثنوی را ضمنِ حفظِ مشابهتِ ظاهریِ روایت، در بافتاری متمایز از حکایتِ کلیله جلوه دهد.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
محمد رودگر
چکیده
جریان عرفان عاشقانة خراسانی دارای سنّت سلوکی خاصی با محوریّت مفهوم عشق است. پس از انتشار مقالات شمس تبریزی یکی از موضوعات مورد توجه این بود که شمس امثال بایزید از پیران خراسان و حتی جنید، حلاج و ابنعربی را نیز قبول ندارد. در این پژوهش مشخص میشود که عمده نقد شمس به شخصیت این افراد نیست بلکه به شیوة عرفانیِ ایشان است. واقعیت این است ...
بیشتر
جریان عرفان عاشقانة خراسانی دارای سنّت سلوکی خاصی با محوریّت مفهوم عشق است. پس از انتشار مقالات شمس تبریزی یکی از موضوعات مورد توجه این بود که شمس امثال بایزید از پیران خراسان و حتی جنید، حلاج و ابنعربی را نیز قبول ندارد. در این پژوهش مشخص میشود که عمده نقد شمس به شخصیت این افراد نیست بلکه به شیوة عرفانیِ ایشان است. واقعیت این است که شمس تبریزی یکی از برترین منتقدان عرفان خراسان بود که خود نیز به این جریان تعلق داشت. برای اثبات این مدّعا ابتدا ویژگیهای مهمِ سلوک خراسانی همچون تأکید بر ریاضت، سکر، شطح و فنای در پیر بیان شده آنگاه دیدگاههای شمس دربارة این ویژگیها تبیین و تحلیل شده است. شمس با نظام خانقاهی مستقر در عرفان خراسان و سنّتهایی چون خرقه دادن و خرقه گرفتن مخالف بود. وی ریاضتها و چلّهنشینیهای متداول را یک انحراف جدّی می-دانست. احوالی چون سکر و شطحیات ناشی از آن را نیز از ناکارآمدیها و نواقص این سنّت سلوکی می-دانست. از مهمترین دستاوردهای بحث آن است که شمس به دنبال رجعت به سنّت نخست خراسانی بود زیرا اتّکای تصوّف را به نظام خانقاهی موجود، قابل قبول نمیدانست. او میکوشید تصوّف را به سوی وابستگی به ولایت معنوی مشایخ و آموزة فنای در پیر سوق دهد. روش پژوهش توصیفی و تحلیلی و مستند به منابع کتابخانهای است.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
شیرین امینی؛ وحید مبارک؛ مهدی شریفیان
چکیده
نمادپردازی از جریانهای مهم شعر دورۀ معاصر است. مخاطب با رمزگشایی نماد به شبکۀ معنایی اندیشۀ شاعر راه مییابد و به هویت ادبی و سبک او پی میبرد. نمادپردازی در آثار برخی از شاعران پس از انقلاب اسلامی ازجمله فاضل نظری نمود پیدا کردهاست.فاضل نظری شاعر پر مخاطب دهۀ هشتاد، مضامین سرودههایش عرفانی، اخلاقی، اجتماعی و ... است. غزل، ...
بیشتر
نمادپردازی از جریانهای مهم شعر دورۀ معاصر است. مخاطب با رمزگشایی نماد به شبکۀ معنایی اندیشۀ شاعر راه مییابد و به هویت ادبی و سبک او پی میبرد. نمادپردازی در آثار برخی از شاعران پس از انقلاب اسلامی ازجمله فاضل نظری نمود پیدا کردهاست.فاضل نظری شاعر پر مخاطب دهۀ هشتاد، مضامین سرودههایش عرفانی، اخلاقی، اجتماعی و ... است. غزل، تنها دستمایۀ شعری اوست. نظری چون غزل پردازان نوین، صمیمیت لحن و استفاده از واژهها، ترکیبها، نمادهای کهن و روزآمدکردن آنها را بکار برده؛ اما به لحاظ فکری بسیاری از غزلها و نمادهای او با نئوکلاسیکها متفاوت است و با شگردی نو و هنرمندانه، اندیشههای مبتنی بر عرفان و حقیقتجویی را به مخاطب القا نمودهاست.در این جستار به این سوالات پاسخ داده شده: فاضل نظری به نمادپردازی در آثارش پرداخته-است؛ گرایش عمدۀ زبان نمادین او به چه موضوعی اختصاص یافتهاست؛ نمادهای عرفانی در بخشهای تکراری، ابداعی و سایر انواع نماد عرفانی در آثار او کدامند و سیر نمادپردازی عرفانی درکتابهای «گریههای امپراطور»، «اقلیت»، «آنها»، «ضد» و «کتاب» چگونه است. بر اساس این پژوهش نمادهای عرفانی شامل: رسمی و علمی صوفیانه (26%) و الفاظ و لغات نمادین (74%) در آثار فاضل نظری بکار رفتهاست. الفاظ و لغات نمادین به ترتیب بسامد در حوزههای دینی و مذهبی (%32)، طبیعت (26%)، اشیاء (15%)، خمریّه (12%)، جانوران (9%) و اعضای بدن (6%) بکار گرفته شدهاست. نمادپردازی در «ضد» (22%) بیشترین و «کتاب» (18%) کمترین میزان است.
مقاله پژوهشی
غلامرضا سلیمی؛ زهرا رفیعی
چکیده
التّفاصیل یکی از معروفترین آثار طنز معاصر است که از طریق نقیضهپردازی مفاهیم انتقادی- سیاسی را به مخاطبان خود منتقل میکند. این کتاب بر خلاف آثار دیگر این حوزه که معمولاَ تاریخ مصرف مشخّصی دارند، هنوز جذّاب و شیرین است.به نظر میرسد؛ بخش عمدهای از زیباییهای این اثر به زبان آن مربوط است. به باور اغلب منتقدین، زبانِ التّفاصیل ...
بیشتر
التّفاصیل یکی از معروفترین آثار طنز معاصر است که از طریق نقیضهپردازی مفاهیم انتقادی- سیاسی را به مخاطبان خود منتقل میکند. این کتاب بر خلاف آثار دیگر این حوزه که معمولاَ تاریخ مصرف مشخّصی دارند، هنوز جذّاب و شیرین است.به نظر میرسد؛ بخش عمدهای از زیباییهای این اثر به زبان آن مربوط است. به باور اغلب منتقدین، زبانِ التّفاصیل به شدّت تحت تأثیر زبان گلستان است. از منظر زبانشناسی، جمالشناسیِ زبان سعدی در تلفیق دلنشین زیباییهای برونه و درونۀ زبان است. حال، پرسش این است: تولّلی در انتقال مفاهیم سیاسی- انتقادی از زیباییهای زبان سعدی چه بهرهای برده که طنزش هنوز از جذّابیّت خاضی برخوردار است؟ این مقاله با تلفیق زبانشناسیِ ساختارگرا و زبانشناسیِ نقشگرا و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، عناصر زبانی را در کتاب التّفاصیل بررسی کرده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که تولّلی در خلق التّفاصیل زیباییهای درونۀ زبان سعدی را درک نکرده، به همین دلیل نتوانسته از ویژگیهای آن بهرۀ چندانی ببرد. با این وجود، وی زیباییشناسی برونۀ زبان گلستان را به خوبی دریافته و از آن در خلق زیباییهای زبان التّفاصیل استفاده نموده است. مهمترین نمودهای این نوع زیبایی-شناسی در بازیهای زبانی، کاربرد عناصر علم بیان، بدیع لفظی و معنایی به چشم میخورد.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
فاطمه رضایی؛ مهین پناهی
چکیده
چکیده یکی از موضوعات پرتکرار در حوزۀ ادبیات عرفانی، نفس است. در آثارعرفانی، نفس با تعابیر مختلف و عناوین متعددی توصیف شده که اغلب آنها نمادین و رمزی است. این پژوهش در پی رسیدن به این نکته است که عطار نیشابوری برای نفس چه نمادهایی را در آثار منظومش( الهینامه، اسرارنامه، منطقالطیر، دیوان اشعار، مصیبتنامه و مختارنامه) به کار برده و کدامیک ...
بیشتر
چکیده یکی از موضوعات پرتکرار در حوزۀ ادبیات عرفانی، نفس است. در آثارعرفانی، نفس با تعابیر مختلف و عناوین متعددی توصیف شده که اغلب آنها نمادین و رمزی است. این پژوهش در پی رسیدن به این نکته است که عطار نیشابوری برای نفس چه نمادهایی را در آثار منظومش( الهینامه، اسرارنامه، منطقالطیر، دیوان اشعار، مصیبتنامه و مختارنامه) به کار برده و کدامیک از این نمادها ابداعی خود شاعر است. این پژوهش که مبتنی بر مطالعة اشعار عطار و گزینش شواهد شعری هر شش اثر است، به شیوة توصیفی و تحلیلی به بررسی نمادهای مربوط به نفس در همۀ آثار منظوم وی پرداخته است. بررسی این اشعار نشان میدهد نمادهای جانوری و همچنین شخصیتهای منفی تاریخی – اسطورهای، بیشترین نمود را در رابطه با موضوع نفس داشته است و از طرفی عطار در بیان مفهوم نفس نمادهای تازهای به کار برده که پیش از وی رایج نبوده است.کلیدواژهها: فریدالدین عطار نیشابوری، نماد نفس، آثار منظوم عطار.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
علیرضا حاجیان نژاد؛ مونا بابایی
چکیده
هدف از پژوهش پیشرو تبیین وجود نظاممندی در مفهومسازی استعاری معرفت برپایۀ دریافتهای دیداری در تمهیدات و نامههای عینالقضات همدانی بوده است و نگارندگان کوشیدهاند علاوهبر نشاندادن وجود انطباق استعاری میان مفاهیم حوزۀ معرفت و دریافتهای دیداری و تبیین چگونگی این انطباق بگویند در کتب مذکور کدام استعارههای مفهومی ...
بیشتر
هدف از پژوهش پیشرو تبیین وجود نظاممندی در مفهومسازی استعاری معرفت برپایۀ دریافتهای دیداری در تمهیدات و نامههای عینالقضات همدانی بوده است و نگارندگان کوشیدهاند علاوهبر نشاندادن وجود انطباق استعاری میان مفاهیم حوزۀ معرفت و دریافتهای دیداری و تبیین چگونگی این انطباق بگویند در کتب مذکور کدام استعارههای مفهومی بنیادین مدلولهای دیداری را با معرفت انطباق میدهد. برای نیل به این هدف نگارندگان از چهارچوب نظری استعارۀ مفهومی بهره گرفتهاند. مدعای پژوهش حاضر این بود که میان استعارۀ دانستن دیدن است و مجموعه مفاهیم حوزۀ معرفت سازگاری وجود دارد. همچنین، در این پژوهش چگونگی انطباق اصطلاحات حوزه معرفت ـ رؤیت قلبی، نور، نور محمّدی و نور سیاه عزازیلی ـ براساس استعارۀ مفهومی دانستن دیدن است با حسّ بینایی بررسی شده است. دستاوردهای دیگر پژوهش نیز نشان داد در دستگاه فکری عینالقضات نور و ظلمت و استعارههای مفهومی زیرمقولهای این دو حوزه با استعاره دانستن دیدن است همخوان است و مفهومسازی از معرفت با ادراکهای دیداری انطباق دارد.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
محمّدابراهیم مالمیر؛ فاطمه هوشنگی
چکیده
ولادیمیر پراپ، فولکلورشناس روسی در نظریهی ابداعی خود به بررسی ریخت شناسانه ی قصه های پریان روسی پرداخت. او باتوجه به طبقه بندی داستان ها که بیشتر براساس محتوا و درون مایه این داستان ها بود، رده بندی خود را برروی فرم و ساختار این داستان ها بنا نهاد. وی نخستین گام در تحقق فرضیه خویش را شناخت و تعیین عناصر ثابت و متغیر قصه ها دانست.این ...
بیشتر
ولادیمیر پراپ، فولکلورشناس روسی در نظریهی ابداعی خود به بررسی ریخت شناسانه ی قصه های پریان روسی پرداخت. او باتوجه به طبقه بندی داستان ها که بیشتر براساس محتوا و درون مایه این داستان ها بود، رده بندی خود را برروی فرم و ساختار این داستان ها بنا نهاد. وی نخستین گام در تحقق فرضیه خویش را شناخت و تعیین عناصر ثابت و متغیر قصه ها دانست.این مقاله، به بررسی و تحلیل ریخت شناسانهی داستان موش و گربهی شیخبهایی میپردازد که از قصّههای تو در تو و چندین لایه تشکیل شده است، بهطوریکه این داستان در مجموع مرکب است از 34 داستان فرعی. این پژوهش بر اساس شیوه ی پژوهش های توصیفی کتابخانهای و مبنی بر روش تحلیل محتوا و هرمنوتیک صورت گرفته است و سعی شده است بر مبنای اصول ریخت شناسی ولادیمیر پراپ، به تحلیل خویشکاری و تعیین بسامد و مقایسهی تطبیقی آنها پرداخته شود.نتیجه بیانگر این است که در میان این داستانها روابط بینامتنی محکمی وجود دارد. از سی و پنج حکایت این اثر، علاوه بر ۳۱ خویشکاری پراپ، هفت خویشکاری در این مقاله برای اوّلینبار مورد بحث قرار گرفته است. که عبارتند از: خویشکاری های فرار، شایعه پراکنی ، التزام کردن، تهدید کردن، مخفی شدن، شرط بندی و طرد.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
راضیه فانی؛ علی تسلیمی؛ محمود رنجبر
چکیده
در این پژوهش رمانهای پسامدرن «لطفاً درب را ببندید» از جواد مجابی، نویسنده و ادیب معاصر ایرانی و «شهر شیشهای» از پل اُستر نویسنده و ادیب معاصر آمریکایی بهصورت تطبیقی بررسی شدهاند. ادبیات تطبیقی میتواند بینانظریهای باشد؛ یعنی افزون بر نظریه مکتبهای ادبی از نظریههای دیگر چون پسامدرنیستی بهره گیرد. اُستر و مجابی ...
بیشتر
در این پژوهش رمانهای پسامدرن «لطفاً درب را ببندید» از جواد مجابی، نویسنده و ادیب معاصر ایرانی و «شهر شیشهای» از پل اُستر نویسنده و ادیب معاصر آمریکایی بهصورت تطبیقی بررسی شدهاند. ادبیات تطبیقی میتواند بینانظریهای باشد؛ یعنی افزون بر نظریه مکتبهای ادبی از نظریههای دیگر چون پسامدرنیستی بهره گیرد. اُستر و مجابی هر دو خالق آثاری چندوجهی هستند. جواد مجابی در رمان«لطفاً درب را ببندید» از ویژگیهای پسامدرن در شرایطی غیر از «وضعیت» تحقق آن بهره میگیرد، اما پل استر در بستر فرهنگی و اجتماعی تحقق «وضعیت پست مدرن» قلم زده است اما هر دو نویسنده بیش از هر چیزی بر شرایط انسان با تمام ویژگیها و پیچیدگیهایش تمرکز دارند و به هویت و به آنچه هویت را میسازد، میاندیشند. انتظار میرود به دلیل گسترده بودن موضوع پستمدرن در غرب، ساختارشکنیها در آثار استر هوشمندانهتر باشد و با وجود تعدد روایتهای نامنسجم در رمانش به خوبی مشخصههای پستمدرن را در آن جلوهگر سازد؛ حال آنکه مجابی در تکاپوی نزدیک کردن رمانهای خود به مؤلفههای پسامدرنیستی است و اگر هم کاستیای دیده میشود به دلیل تازه بودن آموختههای بنیادی مسئلة پستمدرن در ایران و عدم وجود آموزشهای آکادمیک در این زمینه است.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
محمّدامین احسانی اصطهباناتی
چکیده
امروزه در مباحث زبانشناسی، مطالعۀ تأثیر بلاغت بر نحو و ساختار، معاصر اهمّیّت اساسی دارد؛ در زبان فارسی، تاکنون پژوهش مستقلی دربارۀ تأثیر بلاغی و آرایش نحوی در متون نثر مصنوع و متکلّف با محوریّت کتاب نفثهالمصدور انجام نگرفته است. در این مقاله، نخست به بررسی نحو و رابطۀ آن با دستور و بلاغت خواهیم پرداخت و پس از برشمردن نقادانۀ پیشینۀ ...
بیشتر
امروزه در مباحث زبانشناسی، مطالعۀ تأثیر بلاغت بر نحو و ساختار، معاصر اهمّیّت اساسی دارد؛ در زبان فارسی، تاکنون پژوهش مستقلی دربارۀ تأثیر بلاغی و آرایش نحوی در متون نثر مصنوع و متکلّف با محوریّت کتاب نفثهالمصدور انجام نگرفته است. در این مقاله، نخست به بررسی نحو و رابطۀ آن با دستور و بلاغت خواهیم پرداخت و پس از برشمردن نقادانۀ پیشینۀ تحقیق، کارکرد بلاغی نحو را در متن نفثهالمصدور باز مینماییم و با استناد به نمونهها و رجوع هم زمان به بافت موقعیّتی و عاطفی و آهنگین کلام زیدری و اقتضای دل مخاطب، هنر نویسنده را در استفادۀ بلاغی از سازۀ نحو نشان میدهیم. در این جستار، با رویکرد نحوی به ساختار دستور زبان فارسی و نیز بلاغت جُرجانی، به حصول نتایج رسیدهایم. نتایج این پژوهش که به شیوۀ توصیفی- تحلیلی و بر مبنای دادههای کتابخانهای به دست آمده است نشان میدهد زیدری از آرایش و چیدمان نحوی بهنحو شایستهای برای محاکات و گفتوگوی درونی با خویشن بهره برده است. شیوۀ ترکیب و طرز قرار گرفتن ارکان جملات به صورت مقولهای بلاغی و سبکساز سبب شده است. زیدری در گزینش واژگان، شیوۀ ترکیب و تقدّم و تأخّر واژهها و چیدمان نحوی کلام بهگونهای عمل کند که سبب ایجاد ساختار بلاغی- سبکی خاصّی شود.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
فاطمه حاجی رحیمی؛ سلمان رحیمی
چکیده
اقوام هند و ایران پیش از آنکه از موطن اصلی از هم جدا شوند، مدّتی طولانی در کنار هم میزیستند و واجد یک فرهنگ، زبان، مذهب و اساطیر مشترک هندوایرانی بودند. با توجه به تأثیر فرهنگی متقابل ایران و هند بر یکدیگر، گاهی این امر امکانپذیر است که بتوان ریشۀ اسطورههای هندی را در ایران نیز جستجو کرد. با مروری بر داستان زال و رودابه در ...
بیشتر
اقوام هند و ایران پیش از آنکه از موطن اصلی از هم جدا شوند، مدّتی طولانی در کنار هم میزیستند و واجد یک فرهنگ، زبان، مذهب و اساطیر مشترک هندوایرانی بودند. با توجه به تأثیر فرهنگی متقابل ایران و هند بر یکدیگر، گاهی این امر امکانپذیر است که بتوان ریشۀ اسطورههای هندی را در ایران نیز جستجو کرد. با مروری بر داستان زال و رودابه در شاهنامه و جستجو در رمزگانهایی که در شخصیّت رودابه بهصورت بارزی جلوهگر شده، درمییابیم که این شخصیّت، در ژرفساخت خود ممکن است به اصل و پیشینهای اساطیری برسد. با بررسی ویژگیهای این مِهینبانو و مطالعۀ کردارهای او در شاهنامه از یکسو و همچنین ردیابی ریشههای اساطیریِ همسان و تکراری در لایههای زیرین شخصیّتی وی، احتمالاً بتوان به یک بُنمایۀ کهن در جوامع مادرسالارانۀ عصر ماقبل تاریخ رسید که در آن ستایش و اقتدار الگویِ الهه - مادرِ بزرگ آب، باروری و عشق، قلمرو وسیعی را به خود اختصاص داده بود. آن الهه در هریک از سرزمینها و مناطق جغرافیایی کهن با کردارها و خویشکاریهای مشابه و با نامهای مختلفی جلوهگر شده است. نوشتار حاضر که با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده، درصدد یافتن ویژگیهای مشترک و همسان میان خدابانوی سرسوتی در هند و رودابه در شاهنامۀ فردوسی میباشد. رودابه با داشتن ویژگیهای مهم همچون: تبار بیگانه، خویشکاری مادرانه، نگهداری نطفه، نامیرایی، ارتباط با آب، ماه، مار، کوه، پرندگان اساطیری، گل نرگس و ... این انگاره را سامان میبخشد که به احتمال بسیار ترکیبی از بازتابهای ایزدبانوی کهن آب در هند است.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
منیره محفوظی موسوی؛ منصوره تدینی؛ سیما منصوری؛ مسعود پاکدل
چکیده
این پژوهش با بهرهگیری از شیوۀ توصیفی– تحلیلی در نظر دارد به انعکاسِ خشونت علیه زنان از دیدگاه عطّار نیشابوری بپردازد. فرض بر این است که انسانِ امروزی میتواند با عمل به رهنمودهایِ تربیتیِ عطّار، بر مشکلاتِ خود فایق آید. مهمترین هدفِ پژوهش، مشخص نمودنِ مواردِ خشونتآمیز نسبت به زنان در حکایتهایِ الهینامه است. توجّه عطّار ...
بیشتر
این پژوهش با بهرهگیری از شیوۀ توصیفی– تحلیلی در نظر دارد به انعکاسِ خشونت علیه زنان از دیدگاه عطّار نیشابوری بپردازد. فرض بر این است که انسانِ امروزی میتواند با عمل به رهنمودهایِ تربیتیِ عطّار، بر مشکلاتِ خود فایق آید. مهمترین هدفِ پژوهش، مشخص نمودنِ مواردِ خشونتآمیز نسبت به زنان در حکایتهایِ الهینامه است. توجّه عطّار به خشونت علیه زنان و انعکاسِ آن در الهینامه نشانگر وجود خشونتهایی علیه زنان در عصرِ عطّار است. حاصلِ مطالعه نشان میدهد که خشونت بر زنان منحصر به قشر ضعیف و فقیر یا عوام نبوده، در دربارِ پادشاهان نیز رواج داشتهاست. خشونت در الهینامه در دو حوزۀ عمومی(جامعه) و خصوصی(خانواده) و به شکل آشکار و پنهان است و در چهار نوع؛ جسمی، جنسی، روانی و اقتصادی به کار میرفتهاست. در نهایت میتوان نتیجه گرفت: ضعف مبانی قضایی در جامعه و حکومت باعث تشدید ظلم و خشونت علیه زنان میگردید. عطّار با اختلاف طبقاتی و رسم و سنّتِ اجتماعی غلط ستیز میکرد. او اعتقاد دارد زنان در صورت فراهم کردن شرایط و زمینهها، مدارج کمال را بیشتر و زودتر از مردان طی میکنند. مانع پیشرفت آنان را تعصّب افراد نسبت به خواهر و زن میداند.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
ناصر نیکوبخت؛ نیلوفز انصاری
چکیده
بررسی و تحلیل خاطرهنگاری ادبی در آثار نیمایوشیجچکیدهخاطره و خاطرهنگاری یکی از راههای شناخت بیشتر حوادث و رویدادهای تاریخ معاصر ایران است و همواره در تاریخ ادب فارسی، شاعران و نویسندگان بسیاری از این گونة ادبی، برای بیان اندیشهها و افکار خود استفاده کردهاند. علی اسفندیاری، نیمایوشیج، یکی از شاعرانی است که سرودههای او، ...
بیشتر
بررسی و تحلیل خاطرهنگاری ادبی در آثار نیمایوشیجچکیدهخاطره و خاطرهنگاری یکی از راههای شناخت بیشتر حوادث و رویدادهای تاریخ معاصر ایران است و همواره در تاریخ ادب فارسی، شاعران و نویسندگان بسیاری از این گونة ادبی، برای بیان اندیشهها و افکار خود استفاده کردهاند. علی اسفندیاری، نیمایوشیج، یکی از شاعرانی است که سرودههای او، در زمرة خاطرهنگاری ادبی قرار گرفته است. این نوشتار بر آن است تا با بررسی آثار نیمایوشیج، برخی ویژگیهای محتوایی این خاطرات را بررسی کند.دستاوردهای پژوهش بیانگر ابتکار و استقلال نیمایوشیج در ساختار هنری، ادبی و محتوایی خاطرهنگاری است. این شاعر اجتماعی با نیروی تخیل خویش توانسته است آغازگر راه جدیدی در خاطرهنگاری باشد. خاطره و حسبحال نویسی نیما، حاصل نگرش تازة شاعر به جهان و هستی است، بهگونهای که دردها و زندگی ذلتبار مردم، تلخیها و ناکامیهای بیپایان حکومت را به تصویر میکشد. این دردها و رنجها، گاه با یأس، نومیدی، تنهایی وگاه خوشبینی، امید به انقلاب و تغییر و تحولّی بنیادین در ساختار حکومت همراه است. اجتماع و مسائل مربوط به آن، از مهمترین مضامین خاطرهنگاری شعر نیماست. نیما شاعری آگاه از درد زمان و جامعهاش است و برای شعر، رسالت و تعهّدی در خور قائل است، اکثر آثار نیما دربارة جامعة استبدادزده، درد و رنج مردم ستمدیدة زمانة خود است. به طور کلی خاطرات شعری نیما پر از تصویرهایی نظیر: درد، فقر، رنج و بیعدالتیهای اجتماعی است.
مقاله پژوهشی
خیرالنّساء محمّدپور
چکیده
با بررسی زبان یک اثر میتوان به نوع ادبی آن پیبرد؛ بنابراین زبان و لحن آثار ادبی نقشی کانونی دارد. زبان حماسی نیز حاصل انتخاب وزن و قافیه، واژهها، ترکیبات، آرایههای بدیعی و صور خیالی است که با این نوع ادبی متناسب است. از آنجایی که نوع ادبی مختارنامههای منظوم، حماسی است، لذا این پژوهش به بررسی زبان حماسی در مختارنامۀ ...
بیشتر
با بررسی زبان یک اثر میتوان به نوع ادبی آن پیبرد؛ بنابراین زبان و لحن آثار ادبی نقشی کانونی دارد. زبان حماسی نیز حاصل انتخاب وزن و قافیه، واژهها، ترکیبات، آرایههای بدیعی و صور خیالی است که با این نوع ادبی متناسب است. از آنجایی که نوع ادبی مختارنامههای منظوم، حماسی است، لذا این پژوهش به بررسی زبان حماسی در مختارنامۀ منظوم شعاعی قاجار اختصاص یافته است، و چون این منظومه از نوع حماسۀ مذهبی است، به عوامل مؤثّر در فضای مذهبی این منظومه نیز پرداخته خواهد شد. جستار در پیش رو، از نوع اسنادی است و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است و هدف نگارنده نیز شناخت شاخصههای زبانی این منظومه و پی بردن به ارتباط میان زبان حماسی با این نوع ادبی است. نتایج تحقیق نشان میدهد انتخاب اوزان مؤثّر در لحن حماسی، به کار بردن واژگان و ترکیبات جنگی و حماسی، استفاده از صور خیالی همچون تشبیهات، استعارات و اغراقهای حماسی، صنایع بدیعی مانند جناس، تکرار و مراعات نظیر، برابرسازی شخصیّتها با شخصیّتهای شاهنامهای در خلق تصاویر بدیع و تازه و آفرینش لحن و زبان حماسی نقش اساسی داشته است.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
غفار برجساز؛ حدیث حاتمی
چکیده
برای نقد یک اثر هنری روشهای مختلفی وجود دارد که منتقدین با به کارگیری آنها به نقد و تحلیل آثار هنری و ادبی میپردازند. تا به امروز، نقدهای صورت گرفته بیشتر متوجة دنیای بیرون نویسنده، نفس اثر به تنهایی و همچنین اِعمال نفوذ نویسنده بر داستان بوده است. این پژوهش سعی دارد یافتههای مطالعات روانشناختی دربارة ضمیر ناخودآگاه ...
بیشتر
برای نقد یک اثر هنری روشهای مختلفی وجود دارد که منتقدین با به کارگیری آنها به نقد و تحلیل آثار هنری و ادبی میپردازند. تا به امروز، نقدهای صورت گرفته بیشتر متوجة دنیای بیرون نویسنده، نفس اثر به تنهایی و همچنین اِعمال نفوذ نویسنده بر داستان بوده است. این پژوهش سعی دارد یافتههای مطالعات روانشناختی دربارة ضمیر ناخودآگاه جمعی و استفاده از محتویات و امکانات آن، در خلق اثر هنری را بررسی کند؛ از اینرو هدف اصلی این پژوهش، پاسخ به این سوال است که عوامل و عناصر متعلق به ضمیر ناخودآگاه در ادبیت یا بخشیدن حیثیت ادبی به «دا» و «کلیدر» چه نقشی داشته است؟ این پژوهش به شیوه تحلیل اسنادی و روش تحلیلی - توصیفی انجام گرفته است. نتیجه نشان میدهد که هر متنی با هر سطحی نمیتواند بستر مناسب و شرایط لازم برای ایفای نقش کهنالگوها و اساطیر را در خود فراهم سازد. متونی که تنها پروردة عقل و حواس پنجگانه باشد، نمیتوانند پا را فراتر از عقل بگذارند؛ این در حالی است که هر چه حس و تخیل آزادتر گذاشته شود، متنی ادبیتر و از لحاظ اساطیری، غنیتری در اختیار خواهیم داشت.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
جعفر فسائی؛ نجمه درّی
چکیده
ادبیات فارسی خارج از فضای دانشگاه، در میان افراد، اندیشهها و جریانات مختلف سیاسی و اجتماعی معاصر حضوری قاطع داشتهاست. مطالعه ادبیات در این ساحت بیش از هرچیز به معنای تبیین نقش و عملکرد آن در فراز و فرودهای تاریخی است. با توجه به این مسأله، در مقاله حاضر شعر و اندیشه مولانا جلالالدین محمد بلخی در آثار شهید مطهری به عنوان یکی از ...
بیشتر
ادبیات فارسی خارج از فضای دانشگاه، در میان افراد، اندیشهها و جریانات مختلف سیاسی و اجتماعی معاصر حضوری قاطع داشتهاست. مطالعه ادبیات در این ساحت بیش از هرچیز به معنای تبیین نقش و عملکرد آن در فراز و فرودهای تاریخی است. با توجه به این مسأله، در مقاله حاضر شعر و اندیشه مولانا جلالالدین محمد بلخی در آثار شهید مطهری به عنوان یکی از برجستهترین و تأثیرگذارترین شخصیتهای معاصر، ردیابی شده است. آثاری که مورد تحلیل محتوایی قرار گرفتهاند بیشتر آثاری هستند که در نگاه نخست پیوند و ارتباط متعارف و شناختهشدهای با ادبیات فارسی برقرار نمیکنند؛ اما تعمّق و تأمل در این آثار نشاندهنده حضور چشمگیر و مؤثر ادبیات و مشخصاً اندیشه و شعر مولانا است که البته سویه تبیینی این گونه کاربرد بر سویه استدلالی آن غلبه دارد. نتایج همچنین نشان میدهد، شهیدمطهری با استعمال برخی از حکایتهای مثنوی و کاربست ساختار شعری مثنوی، به تقویت و تصدیق برخی از دیدگاهها و از طرفی تضعیف پارهای ازگفتمانهای رقیب نایل شده است. از این منظر ضمن بازسازی نظرات استاد مطهری درباره مولانا، جایگاه شعر و اندیشه این شاعر و عارف برجسته در منظومه فکری شهیدمطهری و متعاقباً جایگاه، ارزش و عملکرد ویژه آن در یکی از مهمترین جریانات سیاسی-اجتماعی معاصر مشخص میگردد.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
ماه منیر شیرازی؛ مریم حسینی
چکیده
داستان امیرارسلان نامدار از داستانهای عامیانه ادبیات ایران در دوره قاجار است که این مقاله تلاش میکند با تطبیق متن و تصویر، ساختارهای پنهان و آشکار فرهنگی و هویتی آن را واکاوی و ضمن بازیابی ریشه های فرهنگی مستتر در این داستان، نمودهای آن را در تصاویر نسخه چاپ سنگی سال 1317 ه.ق معرفی و مطالعه نماید. داستان امیر ارسلان از مشهورترین قصه ...
بیشتر
داستان امیرارسلان نامدار از داستانهای عامیانه ادبیات ایران در دوره قاجار است که این مقاله تلاش میکند با تطبیق متن و تصویر، ساختارهای پنهان و آشکار فرهنگی و هویتی آن را واکاوی و ضمن بازیابی ریشه های فرهنگی مستتر در این داستان، نمودهای آن را در تصاویر نسخه چاپ سنگی سال 1317 ه.ق معرفی و مطالعه نماید. داستان امیر ارسلان از مشهورترین قصه های بلند رمانس وار است که در دورۀ گذار از قصه به رمان جای می گیرد. امیر ارسلان در میانۀ دورۀ قاجار نوشته شده و برخی ویژگی های داستانهای سنتی و کهن ایران و برخی ویژگیهای رمان و داستان جدید در آن قابل مشاهده است. این ویژگی در تصویرهای چاپ سنگی کتاب نیز مشهود است. روش تحقیق در این مقاله، توصیفی-تحلیلی با رویکرد تاریخی است و روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای بوده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که به علت وجود هویتهای چندگانه در فرهنگ و جامعۀ دورۀ قاجار، لایه های هویتی متعدد در ادبیات و هنر این دوره قابل بازیابی است. لذا در داستان امیرارسلان نامدار، سه لایه وجود دارد: لایه هویتی فرنگی مآبی در اولین سطح قرار دارد و پس از آن لایه هویتی سنتی ایرانی-اسلامی در دومین سطح و لایۀ هویتی باستانگرایی در سطح زیرین یا ضعیف تر هویت های ادبی و بصری قرار گرفته اند .
مقاله پژوهشی
علی آسمندجونقانی
چکیده
چکیدهدر دوره باستان همواره ارتباط معناداری میان اصول و ارزشهای سیاسی و اندیشههای دینی وجود داشته است. ازاینبین نخستین اصل، تعامل و تقابل دین و حکومتداری است که با استناد به حماسه فردوسی یکی از ارکان مهم ساختار سیاسی ایران باستان بوده و در متون ادبی بدان پرداختهشده است. در ایام قدرت پادشاهان ایران باستان رابطه میان این دو، ...
بیشتر
چکیدهدر دوره باستان همواره ارتباط معناداری میان اصول و ارزشهای سیاسی و اندیشههای دینی وجود داشته است. ازاینبین نخستین اصل، تعامل و تقابل دین و حکومتداری است که با استناد به حماسه فردوسی یکی از ارکان مهم ساختار سیاسی ایران باستان بوده و در متون ادبی بدان پرداختهشده است. در ایام قدرت پادشاهان ایران باستان رابطه میان این دو، گاه با تعامل و گاه با تقابل همراه بوده است. در خلال مطالب شاهنامه، اشارات بسیاری به این موضوع شده است. در این جستار تلاش کردهایم ضمن تحلیل موارد تعامل و تقابل بین این دو متغیر از منظر شاهنامه فردوسی، موارد تقابل و دلایل آن را از متن شاهنامه احصا و ضمن تجزیهوتحلیل نشان دهیم این تقابلها چگونه در سیستم حکومتداری تأثیر گذاشته است. این پژوهش به روش تحلیلی – توصیفی انجامشده و ساختار نهاد حکومت و دین بهمقتضای هر دوره دستهبندی، سپس هر یک از دو متغیر با شواهد و قرائن تحلیلشده است. ضمن این پژوهش دریافتهایم در موارد متعددی تقابل بین این دو به نتایج مهمی منجر شده و همچنان که فرّۀ ایزدی، نشانی است از وجود رابطه عمیق میان حاکمیت و دین، تقابل این دو به نابودی ساختار سیاسی و نظام اجتماعی منجر شده است.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
ابراهیم خدایار؛ عاطفه سالاروند
چکیده
در متون تاریخی میتوان ردپای شخصیتهای تاریخی ای را پیدا کرد که از حیث کنش و ویژگی های شخصیتی به قهرمانان رمانسها نزدیک شدهاند. نویسندگان این متون نهایت تلاش خود را برای واقعی جلوه دادن این حوادث به کاربسته اند. یکی از این شخصیت ها جلالالدین خوارزمشاه است. «نبرد سند» در زندگی این قهرمان در متون تاریخنگارانه ...
بیشتر
در متون تاریخی میتوان ردپای شخصیتهای تاریخی ای را پیدا کرد که از حیث کنش و ویژگی های شخصیتی به قهرمانان رمانسها نزدیک شدهاند. نویسندگان این متون نهایت تلاش خود را برای واقعی جلوه دادن این حوادث به کاربسته اند. یکی از این شخصیت ها جلالالدین خوارزمشاه است. «نبرد سند» در زندگی این قهرمان در متون تاریخنگارانه و ادبی بسیار متفاوت روایت شدهاست. روایتهای ادبی این رویداد از دل متون تاریخنگارانه شکل گرفتهاست. هدف نویسندگان این پژوهش بررسی مقایسهای روایتهای متون تاریخنگارانه و ادبی از سدۀ هفتم تا دورۀ معاصر در بیان واقعۀ «نبرد سند» در بستر مطالعات روایت شناسی است. براساس نتایج پژوهش، در میان روایتها، اثر ابناثیر بهدلیل باورپذیری، منطقیبودن روایتها و بیطرفبودن مورخ به واقعیت نزدیکتر، اما روایتهای نسوی و جوینی به دلیل باورپذیری کمتر و تناقض در روایتها ادبیتر و در بخشی از روایتها جلالالدین به قهرمان رمانسها نزدیک شده است؛ این روایت ها، مرجع اصلی نویسندگان و شاعران دوره های بعد برای خلق اشعار، منظومهها و رمانهای تاریخی واقع شده اند.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
جلیل شاکری؛ روح الله روزبه؛ دلارام مدارا
چکیده
واکاوی و کشف رابطة متون ادبی و هنری جهان، در آینة تطبیق، میتواند لذت حاصل از مطالعه و خوانش این آثار را دوچندان نماید. در این بین، منظومة غنایی_نمایشی حُسینا و دلارام، سرودة شاعری به نام حُسینا، و نمایشنامة غنایی_تراژیک اُتِللو، اثر ویلیام شکسپیر، با مضمون عاشقانة عشق دو دلداده، با وجود تفاوت در ژانر ادبی و خاستگاه فرهنگی، شباهتهای ...
بیشتر
واکاوی و کشف رابطة متون ادبی و هنری جهان، در آینة تطبیق، میتواند لذت حاصل از مطالعه و خوانش این آثار را دوچندان نماید. در این بین، منظومة غنایی_نمایشی حُسینا و دلارام، سرودة شاعری به نام حُسینا، و نمایشنامة غنایی_تراژیک اُتِللو، اثر ویلیام شکسپیر، با مضمون عاشقانة عشق دو دلداده، با وجود تفاوت در ژانر ادبی و خاستگاه فرهنگی، شباهتهای متعددی دارند. از اینرو، هدف پژوهش حاضر، کشف وجوه شباهت و تطبیقِ دو اثر ادبی و هنری، از ادبیات فارسی و انگلیسی است. روش پژوهش، توصیفی_تحلیلی مبتنی بر رویکرد تطبیقی مکتب امریکایی است که به مقایسة شباهتها و تفاوتهای این آثار میپردازد. نتایج پژوهش نشان میدهد که در هر دو اثر، روابط و مناسبات شخصیتها، بنمایههای تقابلی عشق عشاق و حسادت رقیب، ساختار خطی روایت، تناظرهای دوگانة شخصیتهای اصلی و بنمایة شک و بدگمانی عشاق نسبت به معشوق، مشابه است. از دیگر یافتههای پژوهش اینکه خالقِ هر دو اثر، با خلق شخصیتهای موازی دزدمونا و دلارام و توصیف عشق پایدار آنان، پاکدامنی را به عنوان ارزش والای زن به مخاطب گوشزد و حسد و بدگمانی را نکوهش کردهاند. وجه افتراق این دو اثر در این است که اُتِللو به دلیل شک و بدگمانی نسبت به معشوق، در مرحلة احساس باقی میماند و مرگ معشوقه را با دست خود رقم میزند؛ ولی حُسینا با گُذار از مرحلة احساس، به وادی عقل پای میگذارد و به وصال معشوق دست مییابد.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
سیدمرتضی میرهاشمی؛ اکبر گراوند؛ یوسف علی بیرانوند
چکیده
ادبیات تطبیقی از جمله دانشهایی است که ما را توانمند میکند راز و رمز و مشترکات آثار ادبی را بهتر درک کنیم. نظامی از شاعران بزرگی است که بر ذهن و زبان بسیاری از شاعران پارسیگو تأثیر مستقیم و غیرمستقیم داشته است. قصّۀ شاه سیاهپوش از منظومۀ هفتپیکر نظامی از روایتهای رازآلودی است که شباهتهای ...
بیشتر
ادبیات تطبیقی از جمله دانشهایی است که ما را توانمند میکند راز و رمز و مشترکات آثار ادبی را بهتر درک کنیم. نظامی از شاعران بزرگی است که بر ذهن و زبان بسیاری از شاعران پارسیگو تأثیر مستقیم و غیرمستقیم داشته است. قصّۀ شاه سیاهپوش از منظومۀ هفتپیکر نظامی از روایتهای رازآلودی است که شباهتهای زیادی با قصّۀ دقوقی در مثنوی معنوی دارد. در این مقاله هدف آن بود که با روش تحلیل مقایسهای کیفی عناصر مشترک این دو داستان مورد بررسی و مقایسه قرار گیرد. بعد از بررسی و مقایسۀ دو داستان، این نتایج به دست آمد که شخصیتهای شاه سیاهپوش و دقوقی و نیز ترکتاز و هفتمردان بسیار به هم شباهت دارند که در هشت عنصر مشترک آنها را تطبیق دادیم و تحلیل کردیم: 1- درستکاری قهرمان، 2- دنبال چیزی بودن، 3- مکان اسرارآمیز شهود، 4- رازآمیزی رسیدن به هدف، 5- ترک ادب، 6- خوشرفتاری با قهرمان، 7- کار ممنوع، 8- غیبشدن. در این عناصر شباهتهای زیادی میان شخصیتهای دو داستان وجود دارد.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
علیرضا شعبانلو
چکیده
الفتی بن حسینی ساوجی شاعر شیعی سدة یازدهم هجری در دربار عبدالله قطبشاه است که افزون بر اشعاری که در مدح وی سروده، دو رسالة «ریاض الصنایع قطبشاهی» و «روایح گلشن قطبشهی» را نیز برای وی یادگار گذاشته است. روایح گلشن قطبشهی را اغلب تذکره نویسان از الفتی یزدی دانستهاند درحالی که بنابر شواهد تاریخی و سبکی از آثار مسلم الفتی ...
بیشتر
الفتی بن حسینی ساوجی شاعر شیعی سدة یازدهم هجری در دربار عبدالله قطبشاه است که افزون بر اشعاری که در مدح وی سروده، دو رسالة «ریاض الصنایع قطبشاهی» و «روایح گلشن قطبشهی» را نیز برای وی یادگار گذاشته است. روایح گلشن قطبشهی را اغلب تذکره نویسان از الفتی یزدی دانستهاند درحالی که بنابر شواهد تاریخی و سبکی از آثار مسلم الفتی ساوجی است و انتساب آن به الفتی یزدی نادرست است. روایح گلشن، رسالهای کوتاه و مشتمل بر دیباجه و هفت رایحه و خاتمه است که با نثر آمیخته به نظم به سبک متون مصنوع و فنی در وصف عبدالله قطبشاه و معرفی خیل و خدم و لشکریان و کاخهای شاهی و جشنها و اعیاد معروف و زیباییهای حیدرآباد به سال 1051 نگارش یافته است. الفتی منتهای همت خود را بر توازن آوایی متن و موزونی جملات گماشته است. لذا بهره گیری از انواع سجع و جناس و دیگرآرایههای لفظی چون تتابع اضافات و تکرار در کل اثر چشمگیر است. وی از آرایههایی چون مراعات نظیر و تضاد نیز برای ایجاد تناسب و توازن معنایی جملات استفاده کرده است.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
البرز طاهری؛ محمّد جعفر یوسفیان کناری
چکیده
اهمّیّتِ پیوندِ عناصر زبانی با عناصر ادبی و روایی در بررسی متون مختلف، بیش از هر زمان دیگر مورد توجّه منتقدان ادبی و همینطور زبانشناسان است. در مقالۀ حاضر تلاش شده تا به کمک سطوح مختلف زاویۀ دید روایی و یکانهای معنایی تشکیل دهندۀ آنها، چگونگی شکلگیری گفتمان ایدئولوژیک در «ارداویرافنامه» به عنوان یک اثر کهن و الهیاتی ...
بیشتر
اهمّیّتِ پیوندِ عناصر زبانی با عناصر ادبی و روایی در بررسی متون مختلف، بیش از هر زمان دیگر مورد توجّه منتقدان ادبی و همینطور زبانشناسان است. در مقالۀ حاضر تلاش شده تا به کمک سطوح مختلف زاویۀ دید روایی و یکانهای معنایی تشکیل دهندۀ آنها، چگونگی شکلگیری گفتمان ایدئولوژیک در «ارداویرافنامه» به عنوان یک اثر کهن و الهیاتی از ایران باستان، با ظرفیّتهای ادبی و زبانیِ متعدّد، مورد بررسی قرار گیرد. پژوهش حاضر به دنبال پاسخ این پرسش است که این اثر چگونه به کمک سه سطح متفاوت زاویۀ دید (مکانی، روانشناختی و ایدئولوژیک)، گفتمان ایدئولوژیک خود را به عنوان گفتمان غالب، که نشاندهندۀ مجموعهای از ارزشها و باورهای درون متن است، با خواننده مطرح میکند و شکل میدهد. برای بررسی پاسخِ این پرسش ضمن توجّه به حروفنویسی و آوانویسی این متن، ترجمۀ ژاله آموزگار از متن فرانسوی فیلیپ ژینو مدّ نظر بوده است. هستۀ اصلی چهارچوب نظری مقالۀ حاضر را آرای راجر فاولر به عنوان یک زبانشناسِ شناخته شده در عرصۀ نقد ادبی شکل داده و در کنار نظرات وی از بحثهای هالیدی، آسپنسکی و ژنت برای گسترش تحلیلهای بخش نظری استفاده شده است. یافتههای پژوهش حاضر، که به روش توصیفی-تحلیلی و با بررسی مستقیم یک نمونۀ مطالعاتی انجام شده است، نشان میدهد که هرچند «ارداویرافنامه» به عنوان یک متن الهیاتیِ باستانی دارای نویسندۀ مشخّصی نیست و به قصد ادبیّت نیز خلق نشده، امّا به سبب وجودِ عناصر روایی و زبانی مختلف، از ابتدای داستان تا پایان آن در حال شکل دادن گفتمان غالبِ خود است.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
لیلا شهریاری؛ سکینه رسمی
چکیده
ادبیات عامیانه، بهترین تجلیگاه کهنالگوها است. داستانها و افسانههای عامیانه طی قرون و اعصار در قالب کهنالگوها بیان شدهاند. پیوند اساطیر با ادبیات سبب نمود بخشی از کهنالگوها در ادبیات شده است. یکی از این کهنالگوها اسطورۀ آب است که در متون مقدس و روایات اسطورهای دارای تقدس و در همۀ تمدنها جوهر هستی انگاشته شده است. مقالۀ ...
بیشتر
ادبیات عامیانه، بهترین تجلیگاه کهنالگوها است. داستانها و افسانههای عامیانه طی قرون و اعصار در قالب کهنالگوها بیان شدهاند. پیوند اساطیر با ادبیات سبب نمود بخشی از کهنالگوها در ادبیات شده است. یکی از این کهنالگوها اسطورۀ آب است که در متون مقدس و روایات اسطورهای دارای تقدس و در همۀ تمدنها جوهر هستی انگاشته شده است. مقالۀ حاضر به تحلیل نمودهای مثبت اسطورۀ آب در آثار طرسوسی (ابومسلمنامه و قِران حبشی) میپردازد. آب در وجه مثبت تداعیگر زایش و باروری و در وجه منفی بیانگر مرگ و نیستی است. تفسیرهای مادرانه از نمادهای آب با نامهای زنانه، با تأثیر آب در داستانهای اسطورهای با قهرمانان مقدس و خدایگون چون ابومسلم و قران حبشی بیارتباط نیست. قدرت پاکسازی افسانهای آب، قهرمان را برای رسیدن به بهشت نمادین تطهیر میکند که در آغاز هفت طلسم قران حبشی و با ورود قران به آب و خروج او از باغ سلیمان نبی که نماد بهشت است قابل بیان است. اگرچه ابومسلمنامه دارای وجهۀ تاریخی و بر مبنای واقعیات است و غلبۀ سحر و جادو در آن در مقایسه با قران حبشی بسیار کم-رنگ است اما نویسنده معدود جایهایی از داستان را به جادوگری و ذکر اسحار و اوراد عجین ساخته است که با دمیدن در آب یا ذکر اوراد جادوگران پیرامون چشمۀ آب نمود یافته است.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
اسماعیل نرماشیری
چکیده
ساختگرایی تکوینی شاخهای از جامعهشناسی ادبیات است که لوسین گلدمن آن را بر اساس نظریات گئورک لوکاچ، مارکس، هگل و ژان پیاژه بنا نهاد. وی در این روش به بررسی ساختارهای متون و آثار و چهگونگی پدید آمدن این ساختارها بر اساس شرایط تاریخی آنها میپردازد و در این راستا به وحدت میان صورت و محتوا تأکید دارد. بر اساس دیدگاه ایشان انسجام ...
بیشتر
ساختگرایی تکوینی شاخهای از جامعهشناسی ادبیات است که لوسین گلدمن آن را بر اساس نظریات گئورک لوکاچ، مارکس، هگل و ژان پیاژه بنا نهاد. وی در این روش به بررسی ساختارهای متون و آثار و چهگونگی پدید آمدن این ساختارها بر اساس شرایط تاریخی آنها میپردازد و در این راستا به وحدت میان صورت و محتوا تأکید دارد. بر اساس دیدگاه ایشان انسجام هر اثری مربوط به جهاننگری طبقات است از این رو همواره میکوشد تا رابطهی ساخت درونی اثر را با ساخت فکریِ طبقه اجتماعی نویسنده دریابد.صر-فنظر از این مطالب، در بیانی کوتاه میتوان گفت که ساختگرایی تکوینی اصولا به بررسی منش تاریخی و اجتماعی و دلالتهای عینی متأثر از گروه اجتماعی در زندگی عاطفی و عقلانیِ آفرینندهی اثر میپردازد. پس در این شیوه به جای توصیف، تشریح محتوای اثر ادبی مورد مداقه قرار میگیرد. پژوهش حاضر با استفاده از روش مطالعهی کتابخانهای به شیوهی تحلیلی با تکیه به این نظریه به بررسی اثر راحه-الصدور و آیهالسرور نوشتهی محمد راوندی میپردازد و براین مساله متمرکز است: آیا شرایط و مقتضیات تاریخی و اجتماعی بر ابعاد عاطفی و عقلانی نویسنده موثر بودهاند و ساختار اثر بیانگر آن است؟ به طورکلی یافتههای این پژوهش نشان میدهد که راوندی تحت تاثیر گفتمانهای عصر سلجوقی بوده و اثرش شاکلهی نظام فکری و رفتاری آن دوره است.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
لیلا مرادی؛ محمّد صادق تفضلی؛ حجت اله غ منیری؛ ناهید عزیزی
چکیده
جامعۀ آرمانی(آرمانشهر) آرزویی تاریخی و بسیار دیرین از بدو شهرنشینی بشر تا به امروز بوده و در تحقق این آرزو هر یک از طبقات و اقشار مختلف جامعه که دغدغۀ خوشبختی و سعادت مادی و معنوی آدمی – فارغ از زبان، رنگ، نژاد و ... – را در سر میپرورانده، قلم یا قدمی فراخور استعداد و توان خویش برداشته و به این طریق کوشیده، سدی محکم در برابر کجاندیشی ...
بیشتر
جامعۀ آرمانی(آرمانشهر) آرزویی تاریخی و بسیار دیرین از بدو شهرنشینی بشر تا به امروز بوده و در تحقق این آرزو هر یک از طبقات و اقشار مختلف جامعه که دغدغۀ خوشبختی و سعادت مادی و معنوی آدمی – فارغ از زبان، رنگ، نژاد و ... – را در سر میپرورانده، قلم یا قدمی فراخور استعداد و توان خویش برداشته و به این طریق کوشیده، سدی محکم در برابر کجاندیشی و کجرفتاری جریانهای باطلی باشند که همواره منفعت خود را در بینظمی و آشفتگی اجتماع جستجو کردهاند. در این میان، نویسندگان و سخنوران متعهد و آرمانگرا نیز خاموش ننشسته و با ذوق و قریحۀ خویش، ضمن تقبیح پلیدی و پلشتیها، جامعه را در مسیر چشماندازهای مطلوب و مثبتی چون: عدالت و برابری طبقاتی، نظم و قانونمندی، آزادی اظهار عقیده و مواردی از این دست، رهنمون آمدهاند. بر همین پایه، جستار حاضر در پی آن برآمد تا، به شیوۀ تحلیل محتوا و (فن کتابخانهای)، سرودههای دو تن از سخنوران نامآشنای سنّتی و نوگرای معاصر ایران: ملک الشعرای بهار و احمد شاملو را از نظر گذرانده و شاخصههای انسانی و آرمانی مورد توجه و تأکید آنان را به خواننده بنمایاند. در این مقایسه، آنچه به دست آمد به طور خلاصه عبارت از آن است که: بهار به عنوان ادیبی سیاستمدار و فرزانه، در پی ساختن ایرانی مستقل، آزاد و مدرن – بر پایۀ شعائر و نمادهای ملی و معنوی – است. شاملو نیز ادامه دهندۀ راه بهار در مسیر اهداف آرمانی و تجدّدطلبانه است .
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
سعید حمیدیان؛ فرهاد طهماسبی؛ زهره دست پاک
چکیده
چکیده پژوهش حاضر سعی دارد با استفاده از آرا و عقاید باختین، بهطور خاص نظریه گفتگومندی، گفتمان موجود در رمان دختر رعیت اثر بهآذین ، نویسنده صاحب سبک معاصر را واکاوی انتقادی کند و به بازتاب چندصدایی در این رمان بپردازد . در این پژوهش به این پرسشها پاسخ داده شده است: 1- چگونه زنان رمان موردپژوهش در بروز چندصدایی، پویامند بودهاند؟ ...
بیشتر
چکیده پژوهش حاضر سعی دارد با استفاده از آرا و عقاید باختین، بهطور خاص نظریه گفتگومندی، گفتمان موجود در رمان دختر رعیت اثر بهآذین ، نویسنده صاحب سبک معاصر را واکاوی انتقادی کند و به بازتاب چندصدایی در این رمان بپردازد . در این پژوهش به این پرسشها پاسخ داده شده است: 1- چگونه زنان رمان موردپژوهش در بروز چندصدایی، پویامند بودهاند؟ 2- چگونه مدرنیته و سنت در بروز چندصدایی در رمان مورد پژوهش به تقابل باهم برخاستهاند؟ 3- چگونه روشنفکران و طبقه ی نخبه در بروز چندصدایی در رمان دختر رعیت مؤثر بودهاند؟ نتایج بهدستآمده حاکی از این مهم بود که زنان در بازنمود چندصدایی نقش منفعل را داشتهاند و صرفاً بستر داستانی را برای بازنمود گفتمان غالب معرفیشده توسط قهرمان داستان فراهم آوردهاند. از سوی دیگر، اقشار نخبه داستان که تحت تأثیر جریانات چپ و ملیگرایی هستند به دلایلی در به وجود آمدن چندصدایی در داستان یاری رسانیدهاند؛ البته تقابل سنت و مدرنیته هم در به وجود آمدن این خیزش بیتأثیر نبوده است چون زندگی روستایی سنتمحور در خدمت نهادینهسازی پایههای قدرت طبقه توانگر جامعه بوده است. البته آنچه بهعنوان نتیجهگیری این تتبع باید متذکر شد این است که بافت اجتماعی و جنسیت دو موضوع برجسته در تاروپود داستانی دختر رعیت است که با استفاده از آن نویسنده تلاش کرده ریشههای فکری و اخلاقی یک جامعه سنتی را به چالش بکشد و سعی کند یک چندصدایی میان اجزای قدرت و اجزای مقهور جامعه برقرار سازد.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
فریبا کاظمی سعید؛ ایوب کوشان؛ علی دهقان
چکیده
اصالت متن مبنای هر نوع نقد و ارزشیابی است و دستیابی یه یک تصحیح معتبر و انتقادی نیازمند جستجو در نسخ خطی و مقابلة آنها به یکی از روشهای علمی در تصحیح متون است. در پژوهش حاضر با معرفی دو نسخة کهن و معتبر کتاب لطیفة غیبی نوشتة ملامحمد دارابی، بسیاری از عبارات و کلمات غلط و یا مبهم به شیوة انتقادی بررسی شدهاست. این کتاب هرچند در ...
بیشتر
اصالت متن مبنای هر نوع نقد و ارزشیابی است و دستیابی یه یک تصحیح معتبر و انتقادی نیازمند جستجو در نسخ خطی و مقابلة آنها به یکی از روشهای علمی در تصحیح متون است. در پژوهش حاضر با معرفی دو نسخة کهن و معتبر کتاب لطیفة غیبی نوشتة ملامحمد دارابی، بسیاری از عبارات و کلمات غلط و یا مبهم به شیوة انتقادی بررسی شدهاست. این کتاب هرچند در سال 1385 تصحیح شده است لیکن مبنای کار بر همان چاپ افست سال 1319 شمسی، که در سال 1357 (با خوشنویسی) تجدید چاپ شده است، قرار گرفته است. با توجه به اشکالات عدیدة متن در سطوح مختلف (عبارات و کلمات و ... )، در پژوهش حاضر با توجه به دو نسخهای که در سال 1234 ق. و 1244 ق. کتابت شده است، بیش از 50 مورد از اغلاط کتاب مورد ارزیابی قرار گرفته است و صورت صحیح آن پیشنهاد داده شدهاست. نتایج نشان میدهد که بسیاری از لغات و عبارات که مربوط به استدلالات نویسنده است، به دلیل کتابت نادرست آن و یا غلطخوانی کاتب مغشوش و مبهم است. از میان نسخ، نسخ مقدم که در تاریخ 1234 قمری نگاشته شده است، صحیحتر از دیگر نسخ است. این نسخه بویژه در عبارات عربی و اعرابگذاری کلمات (فارسی و عربی)، دقت کافی به عمل آورده است.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
روح اله خدیوپور؛ ساره زیرک؛ عبدالحسین فرزاد؛ رضا قربان جهرمی
چکیده
کارن هورنای از جمله روانکاوانی است که بیش از فروید بر تعاملهای اجتماعی به مثابه عواملی مؤثر بر شکلگیری شخصیت تأکید کرد و در تحلیلهایش، روانکاوان را به دقت در بسترهای اجتماعیای که فرد در آن رشد میکند، فراخواند. ما نیز در این جُستار با بهرهگیری از آرای هورنای به تحلیل شخصیت اصلی رمان هَرَس، یعنی نَوال، پرداختیم. روش ما ...
بیشتر
کارن هورنای از جمله روانکاوانی است که بیش از فروید بر تعاملهای اجتماعی به مثابه عواملی مؤثر بر شکلگیری شخصیت تأکید کرد و در تحلیلهایش، روانکاوان را به دقت در بسترهای اجتماعیای که فرد در آن رشد میکند، فراخواند. ما نیز در این جُستار با بهرهگیری از آرای هورنای به تحلیل شخصیت اصلی رمان هَرَس، یعنی نَوال، پرداختیم. روش ما در این پژوهش توصیفی ـ تحلیلی و مقصودمان، پاسخ به این پرسش اصلی بود که، نَوال برای محافظت خویش در برابر اضطراب بنیادی از کدام گرایش روانرنجور استفاده کرده است؟ یافتههای این مقاله نشان داد که، شرایط نامطلوب ایّام کودکی نوال، همچون فقدان مادر و عدم توجه پدر به نیازهای اساسیاش، به شکلگیری اضطراب بنیادی در شخصیت او میانجامد. در ایّام جوانی مرگ فرزند سبب شدت یافتن اضطراب بنیادی در او میشود. نَوال برای محافظت از خود در برابر اضطراب بنیادی، از گرایشهای روانرنجورانه (حرکت به سوی مردم، حرکت علیه مردم و حرکت به دور از مردم) بهره میجوید و نهایتا دوری از مردم را برمیگزیند و گرایش روانرنجورانه حرکت به دور از مردم در او شکل میپذیرد. این گرایش به سبب تعارضی که با دیگر گرایشها دارد موجب شکلگیری تضاد بنیادی در شخصیت نوال میشود. در این شرایط، او برای محافظت از خویش به خود ایدهآلی (مادری برای تمام مردگان) رومیآورد. خود ایدهآلی به نوبه خود بر وخامت شرایط روانی شخصیت میافزاید و او را بیش از پیش از واقعیت پیرامون و خود واقعی-اش دور میسازد.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
شرافت ناصری؛ بدریه قوامی؛ جمال احمدی؛ سید صادق زمانی
چکیده
هرمنوتیک گادامر پیوند تنگاتنگ و نزدیکی با مفهوم گفتوگو دارد. گادامر بر این باور است که بدون توجّه داشتن به عنصرگفتوگو، مخاطب و متن توانایی برقراری ارتباط را ندارند، بنابراین در این صورت نیز تأویلی صورت نمیپذیرد. غزلیات مولانا از جمله متونی است که مفهومی فراتر از تکمعنایی دارد. در باور مولانا معیار قدرت و ناتوانی انسان اندیشه ...
بیشتر
هرمنوتیک گادامر پیوند تنگاتنگ و نزدیکی با مفهوم گفتوگو دارد. گادامر بر این باور است که بدون توجّه داشتن به عنصرگفتوگو، مخاطب و متن توانایی برقراری ارتباط را ندارند، بنابراین در این صورت نیز تأویلی صورت نمیپذیرد. غزلیات مولانا از جمله متونی است که مفهومی فراتر از تکمعنایی دارد. در باور مولانا معیار قدرت و ناتوانی انسان اندیشه و فهم اوست.او در غزلیاتش به دنبال گمشدهای است که هرگز در این جهان نمیگنجد، مگر از راه شهود و کشف عینی و این ادراکات در سایه گفتوگو که میدانی برای پرسشهای متفاوت و دستیابی به پاسخ-های متناسب با آن است، امکان پذیر خواهد شد. نوشتار حاضر برآن است تا با رویکردی توصیفی-تحلیلی چند غزل از غزلیات مولانا را از این منظر تحلیل کند. دستاورد پژوهش نشان میدهدکه در پی پرسش و پاسخهای میان غزلهای مولانا و مفسّر(مخاطب) و با منطبق کردن افق معنایی آنها میتوان به تأویلی جدید و صحیح دست پیدا کرد. مفسّر در هنگام مواجهه با متن میکوشد با توجه به موضوع به آن رجوع کند و پرسشها و پاسخهای متن را نسبت به مکالمه متن با شالوده بازیابی کند. این جستوجو از سنّت و امتزاج افقهای مفسّر ظاهر شده است. به علاوه در این مقاله این نکته مورد بررسی قرار گرفته است که مولانا استنباط و وصول معانی را در فهم مخاطب میبیند و برای دستیابی به شناخت و درک متن بر فهم که محصول گفتوگوی میان گوینده و خواننده است و در اثر یک رخداد اتفاق میافتد، تأکید میکند.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
مسعود شیرالی؛ حبیب الله عباسی؛ الهه حاجیها
چکیده
ادبیات عامه که شامل آیینها، باورها و سنتهای هر اقلیم است؛ یکی از سرچشمهها و بنمایههای ادبیات هر کشوری به ویژه ادبیات داستانی آن است. شناخت این بنمایه، به شناخت بهتر و دقیقتر ادبیات ملتها و به ویژه ادبیات داستانی آنها میانجامد. ادبیات داستانی ایران با توجه به اقالیم گسترده و متنوع کشورمان، به چندین مکتب از جمله مکتب ...
بیشتر
ادبیات عامه که شامل آیینها، باورها و سنتهای هر اقلیم است؛ یکی از سرچشمهها و بنمایههای ادبیات هر کشوری به ویژه ادبیات داستانی آن است. شناخت این بنمایه، به شناخت بهتر و دقیقتر ادبیات ملتها و به ویژه ادبیات داستانی آنها میانجامد. ادبیات داستانی ایران با توجه به اقالیم گسترده و متنوع کشورمان، به چندین مکتب از جمله مکتب داستاننویسی جنوب تقسیم شده است. در این جستار با روش تحلیلی-توصیفی، جلوههای فرهنگ عامه؛ اعم از آیینها، باورها و سنتهای مردمی جنوب را در آثار سه تن از نویسندگان مکتب جنوب؛ احمد محمود، محمد ایوبی و قباد آذرآیین که بسامد بالایی دارند؛ کاویدیم و ضمن بررسی و طبقهبندی آن-ها به این نتیجه رسیدیم که بازتاب ادبیات عامه در داستانهای این نویسندگان، به زندگی روح و عمق میبخشد و افزون بر افزایش جنبه انسانی ادبیات و ایجاد حس همدلی خواننده؛ تاثیر داستان بر مخاطب را دوچندان و روح زبان را به داستان منتقل میکند. نویسندگان از این طریق به حفظ آیینها، باورها و زبان آن سامان بهویژه واژگان و ترکیبات، مدد رسانده و بر غنا و گسترش زبان معیار افزودهاند.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
منیژه پورعلی؛ قهرمان شیری
چکیده
چکیدهزبان یکی از برجستهترین و مهمترین عناصر سبکی در مطالعات و بررسیهای ادبی به شمار میآید. هر نوع تغییر و تحوّل در فرم و محتوای زبان یک اثر ادبی، نشان دهندهی سیر تحوّلات و تطوّرات نگرشی و دانشی خالق اثر و جامعهی مؤثر بر پدید آمدن آن است. گاه زبان بر پدید آمدن سبکهای ادبی و شیوههای نوشتاری تأثیر مستقیم دارد و گاه به صورت ...
بیشتر
چکیدهزبان یکی از برجستهترین و مهمترین عناصر سبکی در مطالعات و بررسیهای ادبی به شمار میآید. هر نوع تغییر و تحوّل در فرم و محتوای زبان یک اثر ادبی، نشان دهندهی سیر تحوّلات و تطوّرات نگرشی و دانشی خالق اثر و جامعهی مؤثر بر پدید آمدن آن است. گاه زبان بر پدید آمدن سبکهای ادبی و شیوههای نوشتاری تأثیر مستقیم دارد و گاه به صورت غیر مستقیم در قالب اشکال گوناگون اعمال قدرت میکند. گاهی نیز سبکهای ادبی بر زبان چیرگی یافته و باعث تغییرات و تحوّلات اساسی در این حوزه میشوند. در تاریخ تحوّلات ادبی مشاهده میکنیم که گاهی قدرت حکومتی بر زبان و سبک ادبی تأثیرات فراوانی دارد و حتی به آن سمت و سو میدهد. حکومت صفوی در تاریخ ایران بر اساس یک ایدئولوژی مذهبی به قدرت رسید و این قدرت که از سه ضلع اصلی: 1. شاهان صفوی 2. قزلباشان 3. علمای دینی، تشکیل میشد، بر سبک و سیاق متون ادبی آن دوره تأثیر گذاشت. مطالعهی رابطهی کاربردی زبان در آثار ادبی و مناسبات قدرت، پژوهشهای ادبی را با علوم اجتماعی و زبانشناسی پیوند میدهد. این پژوهش به گفتمان تأثیر قدرت بر آثار منثور دورهی صفوی از منظر جامعهشناسی زبان با تکیه بر کتاب عالم آرای عباسی میپردازد و مشخص میکند که کدام قدرتها با چه بسامدی بر نثر آن دوره تأثیر گذاشتهاند.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
محمدمهدی زمانی؛ سمیه آقابابایی
چکیده
داستان جنگ فارسی یکی از جریانهای مهم در ادبیات معاصر فارسی است. یکی از موتیفهای موجود در این آثار اشاره به جنبههایی از گفتمان ناسیونالیسم ایرانی و عربی است. در پژوهش پیشرو، به مطالعۀ جنبههای مختلفِ این موتیف پرداخته میشود. در این پژوهش، به بررسی جنبههای ایدئوژیک بازنماییِ راویانِ آثارِ داستانی جنگ ایران و عراق در ارتباط ...
بیشتر
داستان جنگ فارسی یکی از جریانهای مهم در ادبیات معاصر فارسی است. یکی از موتیفهای موجود در این آثار اشاره به جنبههایی از گفتمان ناسیونالیسم ایرانی و عربی است. در پژوهش پیشرو، به مطالعۀ جنبههای مختلفِ این موتیف پرداخته میشود. در این پژوهش، به بررسی جنبههای ایدئوژیک بازنماییِ راویانِ آثارِ داستانی جنگ ایران و عراق در ارتباط با ناسیونالیستهای ایرانی (شامل سوژهای گفتمان پهلوی) و عرب (شامل سوژههای گفتمان بعث) پرداخته میشود. بدینمنظور، مفصلبندی ناسیونالیسم یا تخطئۀ آن در پیکرهای شامل سی هزار صفحه از آثار داستانی جنگ (شامل آثاری که تحتعنوان «داستان دفاع مقدس» طبقهبندی میشوند و آثاری که رویکردی متفاوت دارند) در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی، بهصورت کیفی، بررسی میشود. بررسی این آثار، پیوندِ هویتِ مشارکان گفتمان (شامل تولیدکننده و مصرفکننده) و شیوۀ بازنمایی و تفسیر آنان را روشن میکند. بررسی این آثار نشان میدهد که عمدتاً آثارِ نویسندگان متشرع و انقلابیْ ناسیونالیسم ایرانی و عربی را تخطئه میکنند؛ ایجاد تقابل اسلامی/ ایرانی و ترجیح سویۀ اسلامی، مخالفت با تجددگرایی و غربگرایی در ناسیونالیسم ایرانی (و خردهگفتمان پهلوی) از جنبههای مهم تخطئۀ این گفتمان است. در بعضی دیگر از آثار که نویسندگان هویتی اسلامی ـ ایرانی دارند و تقابلی میان هویت ایرانی و اسلامی ایجاد نمیکنند خردهگفتمان پهلوی که نمایندۀ ناسیونالیسم ایرانی بیشینه است در چارچوب ناسیونالیسم میانه و کمینه تخطئه میشود؛ در مواردی در آثار این دسته جنبههایی از ناسیونالیسم بیشینه مفصلبندی میشود.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
معصومه موسایی باغستانی؛ معصومه موسایی باغستانی
چکیده
در میان تصحیحاتِ معتبر و مشهورِ بوستان سعدی، از جمله نسخۀ مصحَّحِ استاد غلامحسین یوسفی، با وجود محاسن بسیار، اشتباهاتی نیز به چشم میآید و با توجه به اینکه تصحیح استاد یوسفی در جامعه ادبی و دانشگاهی از اهمیت خاصی برخوردار است و به عنوان یکی از منابع اصلی درس اشعار سعدی مورد استفاده و استناد استادان و دانشجویان است، نگارنده که سالیانی ...
بیشتر
در میان تصحیحاتِ معتبر و مشهورِ بوستان سعدی، از جمله نسخۀ مصحَّحِ استاد غلامحسین یوسفی، با وجود محاسن بسیار، اشتباهاتی نیز به چشم میآید و با توجه به اینکه تصحیح استاد یوسفی در جامعه ادبی و دانشگاهی از اهمیت خاصی برخوردار است و به عنوان یکی از منابع اصلی درس اشعار سعدی مورد استفاده و استناد استادان و دانشجویان است، نگارنده که سالیانی چند به تدریس بوستان در دانشگاه اشتغال دارد، ضمن ارجنهادن به زحمات و کوششهای ارزنده استاد یوسفی، بر خود فرض میداند اشکالاتی که حین مطالعه و تدریس به نظرش رسیده است با خوانندگان این اثر به ویژه قشر دانشگاهی در میان بگذارد.بدین منظور، نخست بیتهایی که به نظر میرسید از لحاظ معنایی یا ساختار نحوی، ارتباط عمودی با بیتهای دیگر و... اشکال و ایرادی دارد، استخراج کرد و با مراجعه به شرح نسخهبدلها، به شیوۀ فنی و قیاسی با استناد و استشهاد به اشعار سعدی و بعضا شاعران دیگر، ضبط ارجح را انتخاب کرد. از این رو در مقالۀ حاضر، بیست و شش نمونه از این اشکالات طبقهبندی و به ترتیب زیر مطرح و بررسی شده است:1) اشکالاتی که به معنای کلمه یا جمله مربوط میشود.2) بیتهایی که با سبک سخن سعدی همخوانی ندارد.3) اشکالاتی که مربوط به نحو کلام است.4) اشکالاتی که ناشی از بیتوجهی به رسمالخط متن است.5) اشکالاتی که به ارتباط عمودی ابیات مربوط میشود.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
مصطفی شهیدی تبار
چکیده
مقاله حاضر در تلاش بوده تا چندزبانگی و ارتباط آن با شعر را در آثار شهریار بررسی نماید. در چارچوب نظری، از زبانشناسی شناختی – چندزبانگی، شناخت و عاطفه- آناستاسیو (۲۰۲۰)، اروین-تریپ (۱۹۵۴، ۱۹۶۴، ۱۹۶۷) و پاولنکو (۲۰۰۷، ۲۰۱۲) برای تحلیل اشعار استفاده شد. دو شعر ترکی و فارسی از شهریار (مجموعا ۶۱ بیت) به همراه گزیدهای از اشعار وی به عنوان ...
بیشتر
مقاله حاضر در تلاش بوده تا چندزبانگی و ارتباط آن با شعر را در آثار شهریار بررسی نماید. در چارچوب نظری، از زبانشناسی شناختی – چندزبانگی، شناخت و عاطفه- آناستاسیو (۲۰۲۰)، اروین-تریپ (۱۹۵۴، ۱۹۶۴، ۱۹۶۷) و پاولنکو (۲۰۰۷، ۲۰۱۲) برای تحلیل اشعار استفاده شد. دو شعر ترکی و فارسی از شهریار (مجموعا ۶۱ بیت) به همراه گزیدهای از اشعار وی به عنوان پیکره زبانی پژوهش حاضر انتخاب شد. نتایج این مطالعه نشان داد که واجها، واجآراییها، کلمات، نحو و دستور زبان از یک سو و سنتها، آداب، وقایع زیستی و عاطفی شهریار از سوی دیگر بستری برای تولید شعر او و در نهایت تصویرسازی را فراهم ساخته است. به عبارت دیگر، شعر شهریار بر اقلیم و زیستگاه او بنا نهاده شده است. بنابراین، تمام داشتههای شهریار در ضمیر ناخودآگاه ابتدا از آن اقلیم گذر کرده و آنگاه به زبان ترکی و یا فارسی وارد شده است. این پژوهش نشان داد که گرچه شهریار در زبان فارسی اشعار بسیار قدرتمندی دارد، اما بخاطر نفوذ اقلیم، بافت و محیط آذربایجان و زبان ترکی در ذهن او، شعر ترکی مورد بررسی در پژوهش حاضر عاطفیتر و از لحاظ زبانی چندلایهای و از نظر ادبی پیچیدهتر از شعر فارسی همتراز آن شعر است. روش مقاله حاضر توصیفی-تحلیلی بوده و با توجه به تعریف آثار فرازبانی، نتایج پژوهش نشان داد که اگر نتوان ادبیات انگلیسی را بدون جوزف کونراد، ادبیات فرانسه را بدون لپولد سدار سِنگور و ادبیات آمریکا را بدون ولادیمر ناباکوف فرض نمود، نمیتوان ادبیات فارسی و ترکی را بدون شهریار متصور شد.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
امیررضا کفاشی؛ بهمن نزهت
چکیده
نثر مجالسمتصوفهدرقرنپنجدارایویژگیهاییاستکهآن را ازسایرنثرهایادبی متمایز میکند. ویژگیهایی که می توان آن ها را در دو حوزۀ لفظی و معنوی مورد بررسی و تفحص قرار داد. از آنجایی که بیشتر مخاطبان مجالس عرفانی از طبقۀ متوسط و عموم مردم جامعه بودند، آرایش لفظی و معنوی کلام موجب عذوبت و شیوایی سخن میشد و موافق طبع مخاطبان ...
بیشتر
نثر مجالسمتصوفهدرقرنپنجدارایویژگیهاییاستکهآن را ازسایرنثرهایادبی متمایز میکند. ویژگیهایی که می توان آن ها را در دو حوزۀ لفظی و معنوی مورد بررسی و تفحص قرار داد. از آنجایی که بیشتر مخاطبان مجالس عرفانی از طبقۀ متوسط و عموم مردم جامعه بودند، آرایش لفظی و معنوی کلام موجب عذوبت و شیوایی سخن میشد و موافق طبع مخاطبان بود. همچنین ماهیت اندیشه های عرفانی که غیر محسوس و انتزاعی است؛ اقتضا میکند که مشایخ برای نیل به اهداف تعلیمی خود، ازبرخی مقولههای بلاغی نظیر تشبیه، تناسب، ترکیبات کنایی و بخصوص تمثیل که در محسوس نمودن امور معقول بسیار کاریی دارد، استفاده کنند. در این مقاله سعی شده ضمن تبیین و بررسی عناصر بلاغی در نثر مجالس متصوفة قرن پنجم و ذکر اهمیت به کارگیری آن ها در مسیر تعلیم مفاهیم عرفانی، با آوردن مصادیقی از کتب منثور در حوزۀ مجلس گویی صوفیانه، نحوۀ بهره جویی مشایخ از این فنون را مورد بحث و بررسی قرار دهد. نتایج به دست آمده از این پژوهش حاکی از آناست که مشایخ صوفیۀ قرن پنجم در مجالسومحافل خود برای نیل به مقاصد تعلیمی و هرچه ملموسومفهومکردن مطالبعرفانی، از ادوات صورخیال، به ویژهتمثیل،استعارهوتناسب-البته با شدت و ضعف هایی نسبت به هم- بهرۀ وافر بردهاند.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
محمد رضا موحدی
چکیده
فهرست بلندی از تفاسیر شیعیِ فارسی که از ایران عهد صفوی تاکنون به نگارش درآمده ، گواه بر تاثیری است که ملا حسین کاشفی از طریق تفسیر مواهب علیّه بر آنها داشته است. در این مقاله، با تکیه بر سه تفسیر دورۀ صفوی که به زمان تالیف مواهب و مولف آن نزدیک تر بوده اند، این بهره گیریها پیگیری شده است. تفاسیری چون:1. تفسیرترجمة الخواص یا تفسیر زوارهای ...
بیشتر
فهرست بلندی از تفاسیر شیعیِ فارسی که از ایران عهد صفوی تاکنون به نگارش درآمده ، گواه بر تاثیری است که ملا حسین کاشفی از طریق تفسیر مواهب علیّه بر آنها داشته است. در این مقاله، با تکیه بر سه تفسیر دورۀ صفوی که به زمان تالیف مواهب و مولف آن نزدیک تر بوده اند، این بهره گیریها پیگیری شده است. تفاسیری چون:1. تفسیرترجمة الخواص یا تفسیر زوارهای از علی بن حسن زوارهای ( نگارش در 947 هجری).2. تفسیرمنهجالصادقین تألیف ملا فتحالله کاشانی (م. 988 ق.) و خلاصۀ آن.3. تفسیر شریف لاهیجی اثر شیخ محمد بن شیخ علی لاهیجانی (م. 1090 یا 1095 ق.)آنچه در این پژوهش به شیوۀ مطالعۀ تطبیقی بر چند متن ادبی – دینی ، رخ مینمایاند این است که با توجه به حضور پیدا و پنهان مواهب در ترجمۀ الخواص، میتوان سهم تفسیر کاشفی را در اثر تفسیریِ زوارهای، بیش از سایر مآخذ دانست ، با این امتیاز که در عین اعتدال مذهبی، در مواردی که از کاشفی نقلِ با ماخذ میکند، جانب انصاف را نیز پاس میدارد، ولی فتح الله کاشانی در منهج، با اینکه در بخش ترجمۀ آیات و ذکر اقوال اخلاقی یا عرفانی در تفسیر، بسی بیش از زواره ای ، به مواهب علیه اتّکا داشته و منقولات مواهب را در منهج درج کرده است، اما نسبت به کاشفی کم لطفی ها داشته است. همچنین غیر از تفسیر لاهیجی، در بسیاری دیگر از تفسیرهای این دوره، نقش پای مواهب کاملا مشهود است.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
عبدالحکیم همه چیزفهم رودی؛ سیدمهدی رحیمی؛ ابراهیم محمدی؛ حامد نوروزی
چکیده
هدف این جستار، تبیین و تحلیل کارکرد «حیوان بهمثابه دیگری باختینی» در داستاننویسی صادق چوبک است؛ میخاییل باختین با طرح نظریۀ چندآوایی و دفاع از گفتمانِ گفتوگومرکز، تلاشکرد صداهای ضعیف به حاشیه رانده شده، ازجمله صدای «دیگری» را به گوش «مرکز» برساند و از این رهگذر قدرت را «نامرکز» کند و با «گفتمانهای ...
بیشتر
هدف این جستار، تبیین و تحلیل کارکرد «حیوان بهمثابه دیگری باختینی» در داستاننویسی صادق چوبک است؛ میخاییل باختین با طرح نظریۀ چندآوایی و دفاع از گفتمانِ گفتوگومرکز، تلاشکرد صداهای ضعیف به حاشیه رانده شده، ازجمله صدای «دیگری» را به گوش «مرکز» برساند و از این رهگذر قدرت را «نامرکز» کند و با «گفتمانهای اقتدارگرای خودمرکزپندار» بستیزد. چوبک نیز از رهگذر گفتوگوپردازی و اعتباربخشی به آوا و اندیشه و صدای دیگری، همچون باختین علیه گفتمان تکصدا و خودمحور روزگارش به پا خاست. وجه ممیزۀ اصلی کار چوبک در طبیعتگرایی ادبی او نهفته است؛ این طبیعتگرایی، چوبک را بر آن داشت که در روایت از شخصیتهای حیوانی در مقام کنشگر اندیشهور بهمثابه دیگری، بیشتر بهره ببرد. در مقالۀ پیشرو با بهرهگیری از دیدگاه باختین، کارکرد حیوانات در داستانهای کوتاه صادق چوبک با تمرکز بر تجلی آنها در مقام دیگری به شیوۀ توصیفی- تحلیلی بررسی شده است. این بررسی نشان میدهد که چوبک با انتخاب حیوانات به عنوان شخصیتهای داستانهایش و البته میداندادن به آنها توانسته است هم فضیلتهای فراموششده را به آدمی گوشزد کند و هم گامی بهسوی رهایی از بند گفتمانهای اقتدارگرا و خودمرکزبین بردارد. حیوانات به مثابۀ دیگری در داستانهای کوتاه صادق چوبک وسعتی به اندازۀ بشریت پیدا کردهاند. او به این وسیله عقدههای پدرانگی انسان قرن بیستم را که در صنعت و تکنولوژی غرق شده است نیز به تصویر میکشد.