اسطورۀ آب در داستان های عامیانه با تکیه بر ابومسلم نامه و قران حبشی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانش آموختۀ دکتری رشتۀ زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران

2 استاد، گروه ادبیات فارسی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران

چکیده

ادبیات عامیانه، بهترین تجلی­گاه کهن­الگوها است. داستان­ها و افسانه­های عامیانه طی قرون و اعصار در قالب کهن­الگوها بیان شده­اند. پیوند اساطیر با ادبیات سبب نمود بخشی از کهن­الگوها در ادبیات شده است. یکی از این کهن­الگوها اسطورۀ آب است که در متون مقدس و روایات اسطوره­ای دارای تقدس و در همۀ تمدن­ها جوهر هستی انگاشته شده است. مقالۀ حاضر به تحلیل نمودهای مثبت اسطورۀ آب در آثار طرسوسی (ابومسلم­نامه و قِران حبشی) می­پردازد. آب در وجه مثبت تداعی­گر زایش و باروری و در وجه منفی بیانگر مرگ و نیستی است. تفسیرهای مادرانه از نمادهای آب با نام­های زنانه با تأثیر آب در داستان‌های اسطوره­ای با قهرمانان مقدس و خدایگون چون ابومسلم و قران حبشی بی­ارتباط نیست. قدرت پاک­سازی افسانه­ای آب، قهرمان را برای رسیدن به بهشت نمادین تطهیر می­کند که در آغاز هفت طلسم قران حبشی و با ورود قران به آب و خروج او از باغ سلیمان نبی که نماد بهشت است، قابل بیان است. ابومسلم­نامه دارای وجهۀ تاریخی و بر مبنای واقعیات است و غلبۀ سحر و جادو در آن در مقایسه با قران حبشی بسیار کم­رنگ است، اما نویسنده معدود جا­هایی از داستان را به جادوگری و ذکر اسحار و اوراد عجین ساخته است که با دمیدن در آب یا ذکر اوراد جادوگران پیرامون چشمۀ آب نمود یافته است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

The myth of water in folktales based on the Abu Moslem Name and the Geran e Habashi

نویسندگان [English]

  • Leila Shahriari 1
  • Sakineh Rasmi 2
1 Ph.D. in Persian Language and Literature, University of Tabriz, Tabriz, Iran
2 Professor, Department of Persian Language and Literature , University of Tabriz, Tabriz, Iran
چکیده [English]

Folk literature is the best manifestation of archetypes. Folk tales and legends have been told over the centuries in the form of archetypes. The connection of mythology with literature has made it one of the archetypes in literature, one of these archetypes is the myth of water which is considered to be the essence of existence in sacred texts mythical narrations, and all civilizations. The present article analyzes the positive manifestations of Tarsusi (Abu Moslem Name and Geran e Habashi.) Water myth positively indicates fertility and negatively indicates death and nothingness. Maternal interpretations of water symbols with feminine letters are associated with the influence of water in mythological stories with sacred and godly heroes like Abu Moslem and Geran e Habashi. The legendary power of water purification purifies the hero to reach the symbolic paradise which is the beginning of the seven spells of the Geran e Habashi and with the entry of the Geran into the water and her departure from the Solomon garden which is a symbol of paradise can be expressed. However, Abu Moslem Name has a historical aspect and is based on facts and dominance of magic in it is very low compared to Joneyd Name and Geran e Habash, but the author has incorporated a few parts of the story into with craft and the mention of spells which is manifested af spells which are manifested by blowing in the spells of witches around the spring.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Archetype
  • Myth
  • Water
  • Abumoslemname
  • Geranehabashi

مقدمه

داستان­ها و افسانه­های عامیانه در قرون و اعصار در قالب کهن­الگوها بیان شده­اند. «کهن‌اﻟﮕﻮﻫﺎ اﺷﻜﺎل و ﻗﻮالبی ﺑﻪ ﺷﻤﺎر ﻣﻲروﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺗﺼﺎوﻳﺮ ذﻫﻨﻲ ﺧﺎﺻﻲ ﺣﺎﻛﻢ و ﻏﺎﻟﺐ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ، اﻣﺎ اﺷﻜﺎل و ﻗﻮاﻟﺒﻲ ﭘﻮﻳﺎ و ﺗﻮانمند ﻛﻪ اﻳﻦ ﺗﺼﺎوﻳﺮ ذﻫﻨﻲ را ﺑﻪ ﻫﻴﺄت ﻣﺠﺘﻤﻊ ﺻﻮرت‌های ﺳﺎزﻣﺎن­ﻳﺎﻓﺘﻪ ﻫﻤﭽﻮن ﺻﻮر ﻧﺠﻮﻣﻲ و ﻓﻠﻜﻲ، ﭘﻴﺮاﻣﻮن اﺻﻮل ﻗﺒﻠﻲ و ﻣﻘﺪم ﺑﺮ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﻲﭘﺮاﻛﻨﻨﺪ و ﺑﺪﻳﻦﮔﻮﻧﻪ آن‌ها را دﻗﻴﻘﺎً ﺑﻪ اﺳﺎﻃﻴﺮ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ» (باستید[1]، 1370: 70-71).

کارل یونگ[2] (1385)، کهن­الگو را «تصاویر نخستین» یا «واحدهای بنیادی ذهن انسان» می‌نامید. «کهن‌الگوها سازنده و آموزندۀ به خصوصی ندارند. آن­ها ممکن است محدود به ایالتی، کشوری یا منطقه‌ای باشند. بعضی از کهن‌الگوها ممکن است، جهانی باشند، بعضی از آن­ها می‌توانند در خاندانی تداوم یابند و شاید بتوان به برخی از کهن‌الگوهای رفتاری طبقاتی نیز اشاره کرد» (بهار، 1373: 205).

به گفتۀ یونگ «ناخودآگاه جمعی که از بخش‌های دیگر روان پیرتر و روزگاردیده­تر است، زنگ‌های خطر را به صدا درمی‌آورد، پیام‌های خود را به گوش‌های شنوا و چشم‌های بینا می‌رساند، در رؤیاهای ژرف آفرینش‌های والای هنری بازمی‌تابد» (یاوری، 1386: 75).

کهن­الگوها در صور اساطیر روی می‌نمایند، اساطیری که قدمتی به بلندای تاریخ دارند؛ تا جایی که گویی اسطوره‌شناسی ظاهراً با بشر همزاد است. کهن­الگوها در علوم و هنرهای مختلف از جمله روان­شناسی، جامعه­شناسی، نمایش­نامه­نویسی، داستان­نویسی و تحلیل اسطوره­ها به کار می‌روند. از آنجا که اساطیر نیز با ادبیات پیوند دارند، بخشی از این کهن‌الگوها در ادبیات نمود می‌یابند.

یکی از کهن­الگوها اسطورۀ آب است. آب یکی از چهار عنصر اصلی (عناصر اربعه) تشکیل‌دهندۀ جهان است که غالباً در متون مقدس و روایات اسطوره‌ای به آن تقدس داده شده است و در همۀ تمدن­ها جوهر هستی بوده است. آب در اشکال مختلف آن به عنوان آب اقیانوس شور، آب رودخانۀ شیرین یا به عنوان باران -نقش مهمی در اسطوره­های بشری ایفا کرده است، این امر در اسطوره‌های تمدن‌های باستانی ایران، مصر، بین‌النهرین، هند و چین مشهود است.

بعضی از اقوام، منشأ آفرینش را از آب می­دانند؛ در اساطیر هند، آب را اصل هستی می­دانند (شایگان، 1389: 667). در یکی از اسطوره­های هند، «اولین چیزی که مانا خلق می­کند، «نارا» یا اقیانوس آغازین است. او در این اقیانوس بذری قرار می­دهد. از این بذر تخمی زرین پدیدار می­شود که برهما درون آن قرار دارد» (ایونس، 1381: 50) قدیمی‌ترین متن هندی شاعرانه (Ṛgveda) (حدود 1200 پیش از میلاد) چنین بیان می‌کند: «در آغاز، تاریکی با تاریکی پنهان بود. همۀ این [جهان] یک اقیانوس شور غیرقابل تشخیص [سالیلا] بود». این عبارت را متون بعدی ودایی با فرمول اسطوره­ای بارها تکرار می­کنند: «در آغاز فقط اقیانوس شور بود» (Witzel, 2015: 18).

در اساطیر مصری آمده است که «همۀ آفرینش در نون نهان بود» (ایونس، 1385: 53). بنا به باور سومریان «آب همان مادری است که همه چیز از آن آفریده می­شود» (فرخی، 1385: 145). اساطیر باستانی مایا، همانطور که در قرن شانزدهم در پوپول پوه[3] ثبت شده است نیز همین مفهوم را منعکس می­کند: «فقط آسمان به تنهایی آنجاست... فقط دریا به تنهایی در زیر تمام آسمان جمع شده است... هر چیزی که ممکن است وجود داشته باشد به سادگی وجود ندارد، فقط آب جمع شده، فقط دریای آرام، فقط آن به تنهایی جمع شده است» (Witzel, 2015: 18).

در اسطورۀ اینکا با توجه به معنای نام آفریننده «ویراکوچا: کف دریا» چنین برمی­آید که آفریننده از آب برآمده است (اورتون[4]، 1390: 43). در اساطیر وینباگو[5] در ویسکانسین[6] آمده است: «پدر ما… شروع به فکر کردن کرد که چه باید بکند و سرانجام شروع به گریه کرد و اشک‌ها جاری شد و... اشک‌هایش... آب‌های کنونی را تشکیل دادند» (Witzel, 2015: 18). سایر بومیان آمریکا -البته نه در مورد همۀ جزئیات- با این اسطوره موافق هستند. مایدو کالیفرنیا[7] با استفاده از موتیفی که در اساطیر سیبری نیز دیده می‌شود، اظهار می‌دارند: «در آغاز... همه چیز تاریک بود و همه جا فقط آب بود. یک قایق شناور آمد... در آن دو نفر بودند» (همان).

در عقاید زردشتی نیز بعد از آسمان، آب یکی از چهار عنصر سازندۀ جهان نخستین، آفریدۀ مادی توسط اهورامزداست (ر. ک: به بهار، 1386: 37). در قرآن کریم نیز به این امر که «ذات [همه] موجودات زنده، آب است» اشاره شده است (سورۀ نور، آیۀ 45).

با تکیه بر اینکه آب اصل آفرینش است و از آنجا که ادبیات عامیانه بهترین تجلی‌گاه کهن­الگوهاست، اسطورۀ آب به صورت کهن­الگویی در میان ملل مختلف دیده می­شود. این مقاله به بررسی اسطورۀ آب در ادبیات عامیانه با تکیه بر داستان­های ابوطاهر طرسوسی می­پردازد.

  1. پیشینۀ پژوهش

اگرچه دربارۀ موضوع این مقاله به صورت مستقیم هیچ تحقیقی صورت نگرفته است، اما پژوهش­های متعددی پیرامون اسطورۀ آب و به صورت تطبیقی انجام شده است که از جملۀ آن‌ها عبارت است از: «بررسی تطبیقی اسطورۀ آب در اساطیر ایران و هند» (بارانی و همکاران، 1392)، «تحلیل نقش نمادین اسطورۀ آب و نمودهای آن در شاهنامه فردوسی بر اساس روش نقد اسطوره‌ای» (قائمی و همکاران، 1388)، «بررسی تطبیقی نقش اسطوره‌ای «آب» در داستان کوراوغلو با شاهنامۀ فردوسی و روایات شفاهی آن» (رسمی و همکار، 1395)، «ارزش و اهمیت آب در ایران باستان بر پایۀ اسطوره­های باستانی و پیشاتاریخی» (فرهمند، 1388)، «کهن نمونۀ آب و کارکرد آن در اسطوره و حماسه» (شریفیان، و همکار، 1390) و «بررسی تطبیقی ـ ساختاری وضعیت آغازین عالم هستی در اسطوره­های جهان» (احمدی و همکاران، 1396).

  1. روش پژوهش

این مقاله به روش توصیفی و تحلیلی اسطورۀ آب را در ادبیات عامیانه با تکیه بر داستان­های عامیانۀ ابوطاهر طرسوسی مورد بررسی قرار می­دهد. قبل از پرداختن به اصل موضوع معرفی نویسنده ضروری می­نماید.

  1. چهارچوب نظری

1-4. ابوطاهر طرسوسی

ابوطاهر طرسوسی، داستان­سرایی یگانه در ادبیات عامیانۀ فارسی است که آثار کم­نظیری آفریده و داستان‌های بی‌شماری به وی نسبت داده شده است، اما از این همه اثر، جز شمار معدودی به چاپ نرسیده، بلکه می‌توان به جرأت گفت که تمامی آثارش شمارش و شناسایی نیز نشده است. ذبیح‌الله صفا (1344) در مقدمۀ داراب­نامه  از سه کتاب داراب­نامه، قران حبشی و قهرمان‌نامه نام می‌برد و ابوطاهر را ایرانی­تبار و فارسی­زبان نمی‌داند که پس از مهاجرت به ایران به نقل و فراگیری زبان فارسی و روایات ملی ایرانی پرداخته است (صفا، 1344: 26).

با توجه به مضمون داستان‌های ابوطاهر، تردیدی در ملیت ایرانی او نیست، چنان‌که عبدالمحمدآیتی (1345) در نقد خویش از داراب­نامه چنین می‌نویسد: «بسیار بعید می‌نماید که ابوطاهر، مردی که زبان فارسی را چنین شیوا می‌نویسد، بعداً به ایران مهاجرت کرده، زبان و روایات ملی را فرا گرفته باشد. اما در باب مهاجر بودن اجداد واسلافش جای شبهه است، چه عشق و علاقۀ او به ایران و شاهان ایران و یافتن جای پای جمشید و کی خسرو در اقصی نقاط دریاهای پرعجایب و اعتقاد به اینکه پادشاهان این سرزمین دارای فرّه ایزد هستند، این شبهه را قوی می‌کند و از ارادتی که به زبان دری و پارسی و پهلوی می‌ورزد، گویا از مردم همین خراسان باشد و انتساب او به طرسوس از قبیل انتساب مولوی به روم است» (آیتی، 1345: 421-423). بر مبنای این قول و با اندک توجهی به آثار منسوب به ابوطاهر، سستی این پندار که وی عرب‌تبار است، آشکار می­شود.

از مجموعۀ آثار ابوطاهرطرسوسی، آنچه در این تحقیق مورد بررسی قرار می­گیرد، دو اثر ابومسلم‌نامه و قران حبشی[8] است. در این داستان­ها اسطورۀ آب به صورت­های مختلفی نمود یافته است که بخشی چون گذر از آب، مادر مثالی، تولد دوباره و... با ادبیات حماسی و عرفانی مطابقت دارد، اما بخشی چون دمیدن ورد در آب و سحر و جادو با آب، خاص ادبیات عامیانه است که در این مقاله به بررسی هر دو وجه آن پرداخته می­شود.

2-4. مادر مثالی

در فرهنگ‌های مختلف، آب در داستان‌های خلقت به‌عنوان سرچشمۀ حیات مطرح شده است. طرح آب­های خلقت به تفسیری مادرانه از نمادهای آب منجر می­شود. آب ماده است، «بذرها را رشد و چشمه‌ها را می‌جوشاند... چشمه نماد یک تولد مقاومت ناپذیر، یک تولد مداوم است» (Bachelard, 1983: 14).

در بسیاری از فرهنگ­ها اعتقاد بر این است که زندگی در دریا آغاز شده است و کلمۀ «دریا» در بسیاری از زبان­ها زنانه است. نام رودخانه­های مؤنث که معمولاً به a ختم می­شود در سراسر مناطق خانوادۀ زبان­های هند و اروپایی از ایسلند تا بنگال یافت می­شود: سن[9] در پاریس، تیمز[10] در جنوب انگلستان، البه[11] در اروپای مرکزی، سالاس[12]درگالیسیا[13]، ویسوا یا ویستولا[14] در لهستان، ولتا[15] در جمهوری چک، دراوا[16] در اسلوونی و اتریش، درینا[17] در بوسنی، ولگا[18] در روسیه و گنگ[19] در هند همه زنانه هستند؛ با این حال، استثناهای بسیار کمی از رودخانه­های هند و اروپایی وجود دارد؛ مانند رون[20] (رودانوس)، راین[21] یا رنوس[22] که از کشورهای سوئیس، آلمان، فرانسه و هلند عبور می­کند، دانوب[23] که از جنگل سیاه در آلمان سرچشمه می‌گیرد و در ناحیۀ دلتای دانوب در کشور رومانی به دریای سیاه می‌ریزد، تیبرس[24] در ایتالیا، پو[25] که بزرگ­تر­ین رود ایتالیا است وبرهماپوترا[26] که از تبت خارج می­شود و با آب­های گنگ در مصبی در ساحل خلیج بنگاله مخلوط می­شود، نام­های مردانه دارند (Witzel , 2015: 18). در اساطیر ملل ترک نیز حضور سو آناسی در کنار سو آتاسی بیانگر الهه­های آب است (ر. ک: Karakurt, 2011: 20- 21).

زمین ایران باستان، آناهیتا ایزد بانویی نام­دار و یکی دیگر از مادر- خدایانی است که با صفت «اردوی سوره[27]» به معنای «رود نیرومند» که در آغاز نام رودی اساطیری بوده، شخصیتی خدای­گونه پیدا کرد. آناهیتا از نظر واژه­شناسی، از دو جزء «آن» و «هیتا» تشکیل شده است. «آ- آن» پیشوند نفی‌کننده و «هیتا» به معنی آلوده است، بنابراین آناهیتا یعنی پاک و دور از هرگونه آلودگی. «آناهیتا ایزد بانوی نگهبان آب­ها و باران­ها، ایزد پاکی، باروری، برکت، عشق و دوستی است که به شکل دوشیزه­ای زیبا و نمادی از آب و به شکل رودخانه­ای عظیم توصیف می­شود» (بویس[28]، 1375، جلد 2: 64). از آنجا که آفرینش هر چیزی بی‌ارتباط با آب نیست و در زایش و باروری، «مظهر و نشانۀ زن است» (باشلار[29]، 1364: 33) و به مادر مادرها تعبیر می­شود پس با عنصر مادینۀ روان نیز در ارتباط است (ر. ک: اسنودن[30]، 1389: 92). «آب، سرچشمه و منشأ همۀ امکانات هستی است. آب مبدأ هر چیز نامتمایز و بالقوه و تجلی کاینات و مخزن همۀ جرثومه­هاست؛ رمز جوهر آغازین و اولی است که همۀ صور از آن زاده می­شوند و بدان باز می­گردند» (الیاده[31]، 1389: 5). بنابراین می‌توان آب را به عنوان مادۀ اولیۀ حیات در جایگاه مادر فرض کرد که همه چیز از دل آن بیرون آمده است و می‌تواند با ویژگی‌های مثبت و به عنوان حمایت­گر یا ویژگی‌های منفی مادرانه مطرح شود. آب دریا و رود، انسان را مانند شکم مادر که طفل را در خود نگاه داشته در خود جای می‌دهد و به منزلۀ پلی است که او را به دنیای دیگری می­برد.

در داستان­های اسطوره­ای نظیر ابومسلم­نامه که قهرمان جنبۀ تقدس و خدای‌گونگی دارد؛ آب، مادر مثالی مثبت در نقش حامی قهرمان و نیروهای یاری‌گر او به فرمان خداوند به صورت معجزه­­ای، جاری یا خشک می­شود و قهرمان و یاران او را از مرگ نجات می­دهد. در ابومسلم­نامه مادر مثالی آب از دل سنگی می­جوشد و سپاه سرگشتۀ ابوترابی را نجات می­دهد، چنان که آمده است:

«خمیر گفت: از زیر سرم آواز آب می­آید... پس سنگ را شکستند و از آن زیر سنگ آب به در آمد به فرمان خدای تعالی؛ و آبی که هزار بار از گلاب صافتر و خوش بوی تر»

(طرسوسی،1380، جلد 4: 544)

یا در جایی دیگر هنگامی که ابومسلم و یارانش در بیابان بی آب و نان، سرگردان بودند و جان بر هلاکت نهاده، ابومسلم صدای آهویی را می­شنود که در بیابان پیدا می­شود:

«آن آهو به دست اشارت می­کرد. امیر گفت: البته، هر جا که این آهو می‌رود، آب خواهد بود!»

(همان، جلد 2: 194)

چنان که بیان شد کهن­الگوی مادر مثالی آب به صورت امداد غیبی و در نقش یکی از نیروهای یاری‌گر به صورت مستقیم یا با واسطه نمود می­یابد تا قهرمان و یارانش را یاری رساند.

3-4. تطهیر در آب جهت ورود به بهشت

یکی از کهن­الگوهای آب، تطهیر جهت ورود به بهشت است؛ قدرت پاک­سازی افسانه‌ای رودخانه‌ها را شاید بتوان به بهترین نحو در جشنوارۀ حمام کومبه ملا[32] نشان داد که در آن میلیون‌ها زائر هندو هر دوازده سال یک‌ بار در محل تلاقی دو رودخانۀ عینی گنگ و جومنا[33] با رود اسطوره‌ای زیرزمینی ساراسواتی[34] در الله‌آباد همچنین پرایاگراج گرد هم می‌آیند. این جشنواره با یک فرو رفتن آیینی در آب‌ها مشخص می‌شود؛ حمام تطهیر به آن­ها اجازه می­دهد پس از مرگ به بهشت ​​بروند. این عقیده دارای ماقبل تاریخ طولانی است. زائران معتقدند که در نقطۀ تلاقی رودخانه و آسمان، می­توان عروج را تا بهشت تجربه کرد. در حال حاضر جومنا به دلیل آب­های تصفیه نشدۀ دهلی و سایر شهرهای بزرگ در بالادست، عملاً یک فاضلاب است؛ با این وجود، فولکلور محلی، دربارۀ پاکیزگی و تطهیر گنگ همچنان ادامه دارد و مردم در رودخانه با وجود همۀ زباله‌ها، فاضلاب‌ها و اجساد نیمه سوزانده شده، خود را مطهر می‌کنند و برخی به طور معمول آن را می­نوشند که این امر بیانگر قدرت اسطوره است.

نیروی پاک‌سازی و نجات‌بخش آب در آیین تعمید مسیحی نیز آشکار است؛ صرف‌نظر از میزان استفاده از آب (غوطه‌ور شدن کامل در آب طبیعی در مقابل برکت ملایم آب مقدس)، غسل تعمید، تعمید یافتگان را درست مانند حمام هندی در کومبه ملا در مسیری به سوی بهشت ​​قرار می­دهد.

اسطورۀ شست‌وشو در آب جهت ورود به بهشت در داستان­های عامیانه نیز دیده می‌شود. در داستان قران حبشی نیز گذر از آب جهت رسیدن به بهشت اسطوره­ای مطرح است:

 چون سپاه ایران بر کیهان شاه کشمیری پیروز شدند و شهر کشمیر را فتح کردند، شاهزادگان ایرانی را تماشای باغ سلیمان نبی در دل افتاد. قاصدی را نزد قاضی شهر کشمیر فرستادند و از او راه ورود به باغ را جویا شدند، قاضی از راه آبی رسیدن به باغ، طلسم شدن باغ و مرگِ ورودکنندگان به آن خبر داد، اما چون قران به میل خود برای شکستن طلسمات باغ وارد این راه آبی می­شود به سلامت از آن عبور می­کند. قران نماد سلیمان نبی و باغ با چهل کوشک در آن -که یادآور قلمرو پادشاهی سلیمان است- نمادی از بهشت است و اولین خان قران، گذر از آب است که با شنا کردن و عبور از آن پای به باغ سلیمان یا بهشت نمادین می‌گذارد. این آب طلسم شده که پیش از قران همه را در خود بلعیده به او قدرت معنوی مضاعف می­بخشد تا بتواند هفت طلسم باغ سلیمان را پشت سر گذارد.

(ر. ک: طرسوسی، 1395، جلد 2: 665-668).

در واقع، «گذشتن از آب، در اساطیر ایرانی، اهمیت خاصـی دارد، زیـرا اغلـب قهرمانـان، پیش از دست یافتن به موقعیتی بزرگ از آب می‌گذرند» (بهار، 1386: 260).

نمودی از تطهیر در آب در ابومسلم­نامه نیز قابل ذکر است:

«ابومسلم در عزیمت به سوی هرات، با پیری سیصد ساله که در صومعه­ای در بالای کوه و در کنار چشمه­ای می­زیست ملاقات می­کند، پیر از دیدن پیامبر در خواب و آگاه ساختن او از آمدن ابومسلم می­دهد و او را از دسیسۀ طعام­های زهرآلود اهل فاریاب باخبر می­سازد. «پس، آن پیر چون این سخن‌ها را به پیش امیر ابو مسلم بگفت و آن دعا را به امیر یاد داد، غسل در آن چشمه بکرد دو رکعت نماز بگزارد؛ و سر به سجده نهاد و، در دم، جان را تسلیم کرد.»

(طرسوسی،1380، جلد 2: 490)

در ادبیات عرفانی، غسل پیش از مرگ نمودی از تطهیر برای ورود به بهشت است که با علم پیر بر جایگاه برین خود به این نام تعبیر می­شود. این تعبیر با وقوف پیر به زمان مرگ خویش نیز در ارتباط است.

4-4. تولد دوباره

آزمون گذر از آب، نمادی از مرگ و تولد دوباره، مردن از صورتی کهنه و زندگی یافتن در صورتی تازه است که در قالب گذر از دریا و رودخانه جلوه­گر می‌شود و انسانی که از این مرحله می‌گذرد در حقیقت از زندگی مادی پای به حیات معنوی می‌گذارد. آزمون گذر از آب از نمودهای کهن‌الگوی «مرگ و تولد دوباره» است که طی آن «من» انسان که در اعماق تاریک ضمیر ناخودآگاه هبوط کرده با گذر از مرحلۀ دشوار و نمادین، ظهور مجدد یا تولدی دوباره را در قالب بازگشتی کمال یافته به خودآگاهی از سر می‌گذراند.

در نظریۀ یونگ، آب و تجلیات آن نظیر دریا، رود، چشمه از کهن‌الگوهای شناخته شده­ای هستند که بر مفاهیمی چون تولد، مرگ و رستاخیز، رمز و راز روحانی و بی‌کرانگی، بی­زمانی و ابدیت و ضمیر ناهشیار دلالت می­کنند.

فرای[35] (1377) تصاویر کهن‌الگویی را در دو دستۀ تصاویر بهشتی و دوزخی قرار داده و آب را یکی از تصاویر بهشتی قلمداد می‌کند و معتقد است: «آب به لحاظ سنتی به اقلیم وجود پایین­تر از زندگی انسان متعلق است؛ یعنی به مرحله­ای پس از مرگ معمولی؛ از همین روست که جان انسان به وقت مرگ از آب می‌گذرد یا در آن غرق می‌شود» (فرای، 1377: 124). در واقع گذر از آب نمادی از حمایت ایزدی از قهرمان ایرانی است. «گذشتن از رودها و دریاها و دست یافتن به آن­ها یکی از مشکلات همیشگی انسان بوده است و سبب پیدایش اسطوره‌هایی چون خدایان دریاها و ایزدان طوفان و صاعقه، پریان دریایی، اژدهایان و... شده است» (رستگار فسائی، 1393: 124).

گذر از آب نوعی غوطه‌وری را نمودار می‌سازد. شخصیت‌های دارای فرّه با این غوطه‌وری و گذر از آب در واقع دارای حیات و زندگی جدیدی می‌شوند. مهم­ترین شخصیت فّره­مندی که شاید بتوان عبور او از آب را سرچشمۀ بقیۀ گذر از آب‌ها دانست، زرتشت است.

رضی (1346) روایتی از زراتشت‌نامه نقل می‌کند که در آن زرتشت بعد از خوابی که می‌بیند به سمت رودخانۀ دائی­تی می‌رود و داخل آن می‌گردد؛ به این وسیله تن وی پالوده گشته و در واقع با گذر از این رود مقدس است که آمادگی درک بیشتر و شایسته‌تر حقایق را پیدا می­کند؛ بعد از این عبور است که امشاسپند بهمن، بر وی فرود می‌آید و او را به درگاه اهورامزدا راهنمایی می‌کند (رضی، 1346: 598).

آخرین بخش جنگ­های ابومسلم در کنار رود نیل اتفاق می‌افتد که خود می‌تواند نمادی از گذر قهرمان از آب باشد که او را به پیروزی نزدیک می‌کند اگرچه قهرمان خود از آب گذر نمی‌کند، اما نیروهای یاری‌گیر او که بخشی از وجود قهرمان­اند برای کسب پیروزی مجبور به عبور از آب­ هستند (ر. ک: طرسوسی، 1380، جلد 2: 440-444)

5-4. آب هم حیات بخش و هم ویرانگر­

آب به عنوان ماده اولیۀ حیات در جایگاه مادر قابل فرض است که همه چیز از دل آن بیرون آمده است و می‌تواند با ویژگی‌های مثبت و به عنوان حمایت­گر یا ویژگی‌های منفی مادرانه مطرح شود. «در بسیاری از اساطیر آفرینش در هندوستان و خاورمیانه و مصر اسطوره‌هایی وجود دارند که وجود یک اقیانوس کیهانی را پیش از پیدایش جهان مطرح می‌کنند» (هال[36]، 1389: 195). آب هم خاصیت حیات­بخشی و هم خاصیت ویرانگری دارد. می‌توان نقطۀ مقابل آب‌های مرگ را آب‌های زندگی یا آب حیات دانست که زندگی جاودان می‌بخشد و شامل نیکوکاران می‌شود؛ پس نمادگرایی آب‌ها هم بر مرگ و هم بر زادن دلالت دارد. بر مبنای این تعریف، آب در دو معنای مثبت و منفی قابل بررسی است: در وجه مثبت تداعی­گر زایش و باروری، یاری­رسانی و شوق و مهر مادرانه و در وجه منفی بیانگر مرگ و نیستی.

الیاده (1375) مفهوم آب‌های نخستین را با نام شهرهای مهم ملل مرتبط دانسته و بازگشت آن‌ها به نوعی جهان ماورایی را خاطرنشان می‌کند. او معتقد است هیولای آبی که پیش از آفرینش وجود داشته در عین حال نماد سیر قهقرایی به بی­شکلی نیز هست که در پی مرگ می‌آید (ر.ک: الیاده، 1375: 34).

از نظر کهن‌الگویی، آب با واژه‌های دریا و رودخانه نیز تداعی می­شود که در این صورت به مفهوم جاودانه شدن است. نظیر آنچه پیشتر در غوطه خوردن قران در آب طلسم شده ذکر شد که با خروج از آب تولدی دوباره می‌یابد و با نیرویی نو و استقراری مجدد پای به خشکی می‌گذارد؛ در این داستان گذر به سلامت قران از آب، اثباتی بر حقانیت اوست ،چرا که آب او را همان گونه که گرفته باز می­گرداند، چنان که پیش از قران کسانی برای اثبات گذر از آب جان خود را از دست داده بودند (طرسوسی، 1390، ج.2: 688). این داستان تداعی‌کنندۀ شکافته شدن رود نیل برای نجات موسی و غرق شدن فرعون در آن است که آب دو سویۀ حیات بخشی و یرانگری خود را جلوه می­دهد.

6-4. آزمون آب

آزمون گذر از آب از آزمون­های رایج اقوام مختلف است. در مادۀ اول قانون حمواریی، آب رود است که در مورد متهم قضاوت می­کند؛ اگر غرق شود مجازات خود را می‌بیند و اگر نجات یابد حقانیتش ثابت می‌شود (رضی، 1346: 1361). همچنین در اقوام اروپایی آزمایش به دو صورت، به وسیلۀ آب و آتش صورت می‌گرفته است. در آزمون آب که به نام Water Ordeals خوانده می‌شد، متهم را یا در آب جوشان می­انداختند و یا درآب سرد و این آب بود که حقانیت او را مشخص می‌­ساخت (همان). انداختن دشمنان در آب نیز به جنبۀ جاندارانگاری آب اشاره می­کند که هر که را بخواهد زنده نگاه داشته یا ببلعد. گذر از آب و افکندن به آب که از آزمون‌های متداول ایران باستان بوده است از نکات مطرح در ادبیات فارسی است که نشان دیگری از جاندارانگاری آب به شمار می‌رود. آزمون گذر از آب، شنا در آب، عبور با قایق و کشتی و شست­وشوی تن در آب از آزمون‌هایی است که قهرمان را به تشرف معنوی نایل می­کند.

همان­طور که پیشتر گفته شد، آب به انسان­های نیکوکار آسیبی نمی‌رساند. به این ترتیب حق با کسی است که بتواند سالم از آب بیرون بیاید. غرق شدن متهمان در آب نشان گناهکاری و نجات و رهایی آن­ها به منزلۀ بی­گناهی بوده است (ر. ک: ستگار فسائی، 1393: 125).

آزمون گذر از آب در داستان قران حبشی در دو جا نمود می­یابد؛ جایی برای اثبات گناهکاری و جایی برای اثبات بی­گناهی؛ آنجا که به دستور کیهان شاه مجرمی را در آب طلسم شده رها می­کنند تا آب محک گناهکاری یا بی­گناهی زندانی باشد:

«...آنگه مرد زندانی دزدی و خونی بفرمود تا بیاوردند، او را نیز درآب انداختند، آن مرد به دو پاره بیرون آمد. آنگه دانستند که در این آب طلسم است»

(طرسوسی، 1395، جلد 2: 666)

 و آنجا که قران به میل خود قصد ورود به آب را می­کند و شاه­زادگان او را از این کار برحذر می­دارند اما او قبول نمی­کند و می­گوید:

«هرآینه من در این آب روم... و به یاری دادن حق سبحانه و تعالی بیرون آیم»

 (همان)

در ابومسلم نامه نیز پس از قتل مروان، ابومسلم در کنار نیل خیمه می­زند و زن و دختر و لشکریان مروان را پس از قتل عام در نیل می‌اندازد (همان، 1380، جلد 2: 442). این داستان که تمثیلی از غرق شدن فرعونیان در رود نیل است و به جنبۀ منفی کهن‌الگوی آب و غرق شدن دشمنان پس از مرگ اشاره دارد، شکل مثبت حمایت و انتقال آب را نیز در خود غرق کرده است. امیر قحطبه نیز در جنگی که کنار رود فرات درمی‌گیرد در آب غرق شده و می‌میرد (همان: 224). این کنش نمادی از بیرون راندن همۀ شرارت­ها و بدی‌ها به اعماق ناخودآگاه و فراموش کردن آن­هاست.

7-4. ورد خواندن بر آب

ورد خواندن بر آب یکی از باورها و اعتقاداتی است که در بین ملت­های مختلف دیده می‌شود. بر مبنای ادعای ماسارو ایموتو[37] (1385) یکی از شبه دانشمندان ژاپنی، انرژی ارتعاشی انسان، افکار، کلمات، ایده­ها و موسیقی بر ساختار مولکولی آب تأثیر می­گذارد. به نظر ایموتو، آب خاصیت نسخه­برداری و حفظ اطلاعات را دارد. «در کنار سد فوجی وارا در ژاپن از موبدی شینتو به نام هوکی کاتو درخواست نمودیم اوراد مذهبی بخوانند، او به مدت یک ساعت کنار دریاچه دعا خواند، پانزده دقیقه بعد از دعا تغییراتی در آب به وضوح قابل رؤیت بود، آب زلال و زلاتر می­شد، بعد از آزمایش معلوم شد بلورهای آب قبل از دعا کج و معیوب و بعد از دعا حالت منظم داشت» (ایموتو، 1385: 112). ایموتو قدرت کلام و ورد را در آب مورد تأکید قرار می­دهد. صرفنظر از تأیید یا رد نظر ایموتو، ورد خواندن بر آب نیز می­تواند از همین باور سرچشمه گرفته باشد.

طبق آنچه پیشتر بیان شد تأثیر ورد بر آب قابل انکار نیست، اما در بسیاری از متون ادبیات عامه، تأثیر ورد بر آب با فریب دشمنان ارتباط مستقیم دارد. گاهی جاسوسی با دسیسه­چینی وارد سپاه دشمن شده پیش از شروع نبرد و به قصد جلب اعتماد سپاهیان دشمن از طریق خواندن اوراد بر آب و ریختن داروی بیهوشی در آن، سبب رهایی یاران خود یا کشتن دشمنان یا گشودن دروازه برای فتح قلعه را هموار می­سازد.

در داستان ابومسلم­نامه بی­بی ستی از یاران ابومسلم به قصد آزاد کردن یاران دربند خود به بارگاه نصر سیار وارد می­شود و خود را مادرخواندۀ خلیفه می­نامد و با بیان حکایتی دروغ­آمیز آنان را بیهوش کرده و با کمک یاران خود سر سپاهیان نصر سیار را بریده و بندیان را از زندان آزاد می­کند.

«بی­بی ستی حکایت چند خنده­آمیز بنیاد کرد و می­گفت در میان حکایت که: پدرم لشکری بود و شبی چنان یاد دارم که ملکی از آسمان فرود آمد و گفت که این دعا را یاد گیرید و بر آب بخوانید و بخورید تا در هیچ مصاف زخمدار نشوید... بی­بی ستی برخاست و بر لب آب رفت و سبو را پر آب کرد؛ و بیهوش دارو بیست مثقال درو ریخت و بیاورد و بنیاد کرد و چیزی می­خواند و بر آب می­دمید. هر کدام را یک جام از آن آب بداد تا بخوردند و سر را به جای پای نهادند. پس یاران درآمدند و همه را سر بریدند.»

(طرسوسی، 1380، جلد 2: 510-511)

این جنبه از اسطورۀ آب با دسیسه‌چینی آمیخته است.

8-4. جادوگری با آب

در داستان‌ها، جادوگران می‌توانند افراد را طلسم کنند، جادوهای دیگر را خنثی کنند و در شکل و ظاهر افراد و اجسام تغییر به ‌وجود آورند.در تخیلات داستان‌سرایان، جادوگران معمولاً این کارها را با خواندن ورد، کمک گرفتن از نیروهای فراطبیعی، استفاده ترکیبی از اجسام یا تهیه آش‌هایی مرموز انجام می‌دهند. در داستان­ها و افسانه­ها جادوگران و پریان در کنار چشمه­ها ظاهر می­شوند.

ابومسلم­نامه کتابی است که براساس واقعیات تاریخی نگاشته شده است و تأثیر شگرف ویژگی­های ادبیات عامیانه و غلبۀ سحر و جادو در آن بسیار کم­رنگ است، اما در معدود جای­هایی نویسنده قسمت­هایی از داستان را با جادوگری و ذکر اسحار و اوراد عجین ساخته است. یکی از این داستان­ها، نبرد ابومسلم با سیار اسلم است. سیار اسلم که از شکست خود در مقابل ابومسلم یقین داشت چهار جادوگر زن را بر سر چشمه­ای گماشته بود تا با ایجاد برف و باران و دمه، سپاهیان ابومسلم به شکست تن دهند. چون دو تن از یاران ابومسلم به جایی که باد و دمه از آنجا می­وزید، می­روند:

«بر سر چشمه­ای، دیدند که آنجا چهار دختر به گرد آن چشمه می­گردیدند و چیزی می­خواندند. پس ایشان دو تیر بینداختند و دو دختر را بکشتند و دو دیگر را بگرفتند... و آن برف و سرما در حال آخر گردید.»

(همان: 518)

اگرچه به طور مستقیم به نقش چشمه در این جادوگری اشاره نشده است اما چرخیدن جادوگران به گرد آب با جادوگری و اسطورۀ آب مرتبط است.

9-4. دیدن باران در خواب و تعبیر آن

بشر همیشه به تعبیر و تفسیر رویا اعتقاد داشته، اما از قرن نوزدهم به بعد خواب و تعبیر آن به شکل جدی‌تری وارد برنامه‌های روانکاوان شد و با استفاده از رؤیاهای فرد بیمار، سعی در پیدا کردن مشکل و درمان آن کردند.

از دیدگاه یونگ، عقده­های سرکوب شده به شکل رویاها بروز می­کنند. شکل بازمانده‌ای از شیوۀ باستانی اندیشه با زبان رویاها در ارتباط است؛ از این رو، رویاهارا نیز به تعبیری می­توان نوعی کهن­الگو به شمار آورد.

بنا به باورهای خرافیِ همۀ اعصار و نژادها، رویا همچون پیشگویی راستگو پنداشته می‌شده است؛ از این رو، انتظار داریم هر چیزی را که در زندگی ما حائز اهمیت است در رویا بیابیم. رویاها در دو سطح «کوچک» و «بزرگ» یا «معنی­دار» قابل بررسی­اند؛ رویاهای معنادار از ناخودآگاه شخصی که سطحی ژرف­تر از خودآگاهی است، نشأت می‌گیرند (ر. ک: یونگ، 1385: 20-100). آنچه در سیر فرآیند فردیت یک قهرمان قدسی چشمگیر است، نوع رویاهای اوست که همواره از نوع رویاهای معنی­دار و قابل تعبیر است. در بررسی نوع رویاهای قهرمانان داستان­های طرسوسی؛ یعنی ابومسلم و قران، خواب­های ابومسلم به دلیل روان قدسی و دینی و صحت تعبیر رویاها قابل تعمق­اند.

شخصیت قران حبشی نیز به دلیل اینکه نمادی از سلیمان نبی است با ابومسلم قابل مقایسه است، اما نمود خواب در داستان قران حبشی بسیار کم­رنگ است. خواب ابومسلم در باریدن باران، جاری شدن سیل و گرفتار شدن او و یارانش در بیابان خوارزم و تعبیر خواب او در یافتن آب از جملۀ این خواب­هاست (ر.ک: طرسوسی، 1380، جلد 2: 179-184) که در آن به ارتباط خواب و اسطورۀ آب اشاره شده است.

  1. بحث و نتیجه‌گیری

کهن­الگوها در صور اساطیر که قدمتی به بلندای تاریخ دارند، روی می­نمایند. اسطورۀ آب از انواع کهن­الگوها نقش مهمی در اسطوره­های بشری ایفا می­کند. نقش آب در اسطوره‌های تمدن­های باستانی ایران، مصر، بین­­النهرین، هند و چین مشهود است. این مقاله به بررسی اسطورۀ آب در آثار طرسوسی پرداخته و از آنجا که این اسطوره در آثار طرسوسی (ابومسلم­نامه و قران حبشی) به صورت­های مختلف نمود یافته است، بخشی از تحلیل اسطورۀ آب چون گذر از آب، مادر مثالی و تولد دوباره، رؤیا و تعبیر و خواب با ادبیات حماسی و عرفانی این داستان­ها مطابقت می­کند، لیکن بخشی دیگر چون دمیدن ورد در آب و جادو در آب، خاص ادبیات عامیانه است.

[2] جلد اول ابومسلم­نامه، یعنی جنیدنامه به روایت ابوحفص کوفی، به شرح پهلوانی­های جد ابومسلم، جنید و ماجرای عشق او به رشیده و سرگشتگی­های این دو و کامیابی نهایی ­آن­ها می­پردازد که با تولد اسد، پدر ابومسلم به پایان می­رسد و سه جلد دیگر ابومسلم­نامه، شرح رشادت­های ابومسلم و یارانش با حمایت معنوی امام باقر با مروان در خونخواهی امام حسین است. اثر دیگر ابوطاهر طرسوسی، قران حبشی است. قران که از سرزمین خود، حبشه گریخته و به خدمت همای، وزیر قبادشاه ایرانی درآمده، تلاش می­کند تا ایرج شاه را در ازدواج با شمسه، دختر شاه چین، یاری رساند. داستان قران حبشی در میان جنگ­ها و نبردها به ورود قران به باغ سلیمان نبی که نمادی از بهشت موعود است، برابری مقام او با سلیمان و هفت طلسم او برای رهایی موجودات به بند کشیده شده می­پردازد.

تعارض منافع

تعارض منافع ندارم.

 

[1]. Basdti, R.

[2]. Jung, C . G.

[3]. Popol Vuh

پوپول ووه به زبان کیچه‌ای مدرن: پوپول ووج، مجموعه‌ای از روایات و متون اسطوره‌ای- تاریخی­، مربوط به پادشاهی کیچه، واقع در ارتفاعات غرب گواتمالا در دوران پس از دورۀ کلاسیک (دوران پساکلاسیک) است. عنوان این کتاب را می‌توان به صورت «کتاب اجتماع»، «کتاب مشاوره»، یا به صورت «کتاب بوریا» که بیشتر به معنای واقعی کلمه پوپول ووه نزدیک است، ترجمه کرد.

  1. 2. Urton, G.

[5]. Winnebago

[6]. Wisconsin

[7]. Maidu California

[8] جلد اول ابومسلم­نامه، یعنی جنیدنامه به روایت ابوحفص کوفی، به شرح پهلوانی­های جد ابومسلم، جنید و ماجرای عشق او به رشیده و سرگشتگی­های این دو و کامیابی نهایی ­آن­ها می­پردازد که با تولد اسد، پدر ابومسلم به پایان می­رسد و سه جلد دیگر ابومسلم­نامه، شرح رشادت­های ابومسلم و یارانش با حمایت معنوی امام باقر با مروان در خونخواهی امام حسین است. اثر دیگر ابوطاهر طرسوسی، قران حبشی است. قران که از سرزمین خود، حبشه گریخته و به خدمت همای، وزیر قبادشاه ایرانی درآمده، تلاش می­کند تا ایرج شاه را در ازدواج با شمسه، دختر شاه چین، یاری رساند. داستان قران حبشی در میان جنگ­ها و نبردها به ورود قران به باغ سلیمان نبی که نمادی از بهشت موعود است، برابری مقام او با سلیمان و هفت طلسم او برای رهایی موجودات به بند کشیده شده می­پردازد.

[9]. Sequana

[10]. Tamesis

[11]. Albis

[12]. Salas

[13]. Galiza

[14]. Wistla/Weiche/Vistula

[15]. Vltava

[16]. Drava

[17]. Dorinā

[18]. Volga

[19]. Ganga/Ganges

[20]. Rhone

[21]. Rhine

[22]. Renos

[23]. Danube

[24]. Tiberis

[25]. po

[26]. Brahmaputra

[27]. Ardi Sur Anahita

[28]. Boyce

[29]. Bachelard, G.

[30]. Esnowden, R.

[31]. Eliade, M.

[32]. Kumbha Mela

[33]. Jumna

[34]. Sarasvati

[35]. Fry, N.

[36]. Hall, C.

 Emoto, M. [37]

منابع
قران کریم
آیتی، عبدالحمید. (1345). راهنمای کتاب، سال نهم، چاپ چهارم. تهران: انتشارات سروش.
اسنودن، روت. (1392). خودآموز یونگ. ترجمه نورالدین رحمانیان. تهران: انتشارات آشیان.
الیاده، میرچا. (1389). رساله در تاریخ ادیان. ترجمۀ جلال ستاری. چاپ چهارم. تهران: انتشارات سروش.
_________. (1375). مقدس و نامقدس. ترجمۀ م. نصراالله زنگویی. تهران: انتشارات سروش.
اورتون، گری. (1390). اسطوره­های اینکا. ترجمۀ عباس مخبر. چاپ دوم. تهران: نشر مرکز.
ایموتو، موسارو. (1385). پیام­های نهفته در آب. ترجمۀ نفیسه معتکف. تهران: انتشارات جیحون.
ایونس، ورونیکا. (1385). اساطیر مصر. ترجمۀ محمدحسین باجلان فرخی. چاپ دوم. تهران: انتشارات اساطیر.
____________. (1381). اساطیر هند. ترجمه ی محمدحسین باجلان فرخی. چـاپ دوم. تهران: انتشارات اساطیر.
باجلان فرخی، محمدحسین. (1358). آفرینش جهان در اساطیر سومر، کتاب جمعه، دورۀ (9)، 140-151.
بارانی، محمد و خانی سومار، احسان. (1392). بررسی تطبیقی اسطورۀ آب در اساطیر ایران و هند. مطالعات شبه قاره، 5(17)، 7-26.
باستید، روژه. (1370). دانش اساطیر. ترجمۀ جلال ستاری. تهران: انتشارات توس.
بهار، مهرداد. (1386). پژوهشی در اساطیر ایران. چاپ ششم. تهران: انتشارات آگاه.
_________. (1373). جستاری چند در فرهنگ ایران. تهران: انتشارات فکر روز.
باشلار، گاستون. (1364). روانکاوی آتش. ترجمۀ جلال ستاری. تهران: انتشارات توس.
رستگار فسایی، منصور. (1393). پیکرگردانی در اساطیر. تهران: انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
رسمی، سکینه و رسمی، عاتکه. (1395). بررسی تطبیقی نقش اسطوره­ای «آب» در داستان کوراوغلو با شاهنامۀ فردوسی و روایات شفاهی آن. کهن­نامۀ ادب فارسی، (2)، 51-77.
رضی، هاشم. (1346). فرهنگ نام­های اوستا. تهران: انتشارات فروهر.
شایگان، داریوش. (1389). ادیان و مکتب­های فلسفی هند. چاپ هفتم. تهران: انتشارات امیرکبیر.
شریفیان، مهدی و اتونی، بهزاد. (1390). کهن­نمونۀ آب و کارکرد آن در اسطوره و حماسه. زبان و ادب فارسی،  (9)، 107-130.
صفا، ذبیح­الله. (1344). داراب­نامه. جلد اول. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
طرسوسی، ابوطاهر. (1380). ابومسلم نامه. به اهتمام حسین اسماعیلی. چاپ اول. تهران: انتشارات معین.
_______________. (1395). قران حبشی، به اهتمام میلاد جعفرپور. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
فرای، نورتروپ. (1377). تحلیل نقد. ترجمۀ صالح حسینی. تهران: انتشارات نیلوفر.
فرهمند، غلامرضا. (1388). ارزش و اهمیت آب در ایران باستان بر پایۀ اسطوره­های باستانی و پیشاتاریخی. مسکویه، (12)، 35-64.
قائمی، فرزاد و گرگیج، جلال الدین. (1392). بررسی پیوند میان جنبه­های انسانی و فراطبیعی اژدهای «گندرو» بر مبنای ارتباط این اژدها با اسطورۀ آب. جستارهای نوین ادبی، (2)، 50-29.
هال، کالوین اس، و نوردبای، ورنون جی، (1389). مبانی روانشناسی تحلیلی یونگ. ترجمۀ محمد حسین مقبل. تهران: انتشارات جهاد دانشگاهی.
یاوری، حورا (1386). روانکاوی و ادبیات، (دو متن، دو انسان، دو جهان). تهران: انتشارات سخن.
یونگ، کارل گوستاو. (1385). رویاها. ترجمۀ ابوالقاسم اسماعیل­پور. تهران: انتشارات کاروان.
English References
Bachelard, G. (1942). Water and dreams: an essay on the material imagination. Translated from original (1942) by E.R. Farrell. Dalla, TX: The Dallas Institute of Humanities and Culture.
Karakurt, D., Agustos, M. (2011). Tūrk Sōylence Sōzlūgū, Agiklamali ansiklipedik mitoloji sōzlūgv, Turkiye.
Witzel, M. (2015).  Water in Mythology. Daedalus. 144 (3), 18–26.