محمدهادی مرادی
چکیده
اشه، بخش مهمی از نوشتههای اخلاقی و اجتماعی گذشتگان را در بر میگیرد و بررسی، تبیین پدیدآیی و تداوم آن، بدون رجوع به یافتههای روانشناسی امکانپذیر نیست. هدف کنونی، بررسی زیربنای روانشناختی این مفهوم، با رجوع به یافتههای علمی است. برای این منظور، نخست، اشه در متون ادبی فارسی مورد بررسی قرار گرفت و سپس، رجوع به یافتههای روانشناسی، ...
بیشتر
اشه، بخش مهمی از نوشتههای اخلاقی و اجتماعی گذشتگان را در بر میگیرد و بررسی، تبیین پدیدآیی و تداوم آن، بدون رجوع به یافتههای روانشناسی امکانپذیر نیست. هدف کنونی، بررسی زیربنای روانشناختی این مفهوم، با رجوع به یافتههای علمی است. برای این منظور، نخست، اشه در متون ادبی فارسی مورد بررسی قرار گرفت و سپس، رجوع به یافتههای روانشناسی، به ویژه در زمینهی تحول اخلاقی، برای تبیین علمی موضوع، صورت گرفت. توصیفهای مربوط به اشه، عمدتاً به سطوح پایین تحول استدلال اخلاقی، موسوم به پیش- قراردادی، ختم میشود و با سطحی از تحول شناختی مطابقت دارد که عینی یا پیش- انتزاعی نام دارد. از سویی، بررسی آثار ادبی فارسی، بیانگر نوعی ناهمترازی بین مفاهیم اخلاقی تحول نایافته و تحول یافته است، و از سوی دیگر، تبیین پیش- قراردادی تحول اخلاقی، تنها قادر است قالب اشه را تبیین کند و تبیین کامل آن، نیازمند در نظر گرفتن مؤلفههای انگیزشی و کنشی مربوط به آن است. به نظر میرسد، اشه، در عین ماهیت پیش- اخلاقی آن، مؤلفهای ضروری در تحول اخلاق فردی و اجتماعی است. این نکته، به مشابهت تحول روانی در فرد و نوع بشر، اشاره دارد. از سوی دیگر، این مطالعه بیانگر نیازهای متقابل ادبیات و روانشناسی به عنوان دو قلمرو فکری بشری است و دومی، در پی مطالعه علمی بشر و نیازمند درک هرچه بیشتر کنشها و آفریدههای اوست.
هاجر فتحی نجف آبادی؛ اسحاق طغیانی؛ زهره نجفی
چکیده
شعرا در منظومههای روایی برای خلق روایت جذاب و پرکشش از دو سازۀ مهم روایتگری و وصف استفاده میکنند. «وصف» ابزاری است که خالق اثر برای برجستهسازی درکلام بهکار میبرد، اما جنبه بدون زمان متن روایی است. «روایت» بازنمایی یک رخداد یا سلسلهای از رخدادها است. این دو وجه مهم از نظر زمان سخن و داستان در تقابل و مغایرت با ...
بیشتر
شعرا در منظومههای روایی برای خلق روایت جذاب و پرکشش از دو سازۀ مهم روایتگری و وصف استفاده میکنند. «وصف» ابزاری است که خالق اثر برای برجستهسازی درکلام بهکار میبرد، اما جنبه بدون زمان متن روایی است. «روایت» بازنمایی یک رخداد یا سلسلهای از رخدادها است. این دو وجه مهم از نظر زمان سخن و داستان در تقابل و مغایرت با یکدیگر قرار میگیرند. بنابراین، باید ارتباط این دو سازه مهم در نظریههای مختلف روایت و روی متون روایی بررسی شود. نظریهپردازانی چون توماشفسکی، بارت و ژنت به بررسی وصف و ارتباط آن با روایت و روایتگری پرداختهاند. در تمام نظریههای روایت، «وصف» جنبه ایستای متن روایی است که با هدف ایجاد متنی تأثیرگذار در روایت به بافت کلام اضافه میشود. در این پژوهش رابطه وصف و روایتگری در منظومۀ یوسف و زلیخای جامی و با تکیه بر دیدگاه توماشفسکی، بارت و ژنت تحلیل شده است و به این پرسش پاسخ میدهد که در روایت یوسف و زلیخا، وصفهای ادبی با روایتگری چه ارتباطی دارد. در این منظومه براساس نظریۀ توماشفسکی، «وصف» بنمایۀ آزاد و ایستای متن است و با توجه به نظریۀ بارت در دستۀ نمایههای خاص و آگاهانندگان قرار میگیرد. از دیدگاه ژنت، «وصف» موجب ایجاد شتاب منفی در روایت شده و در این منظومه، کارکرد تزیینی و نمادین پیدا میکند. علاوه بر این، گزارههای موجود در «وصف» همگی از نوع گزارههای هستی به حساب میآید.
احمد تمیم داری؛ مریم نوتاش؛ ملیحه کاظمی نسب
چکیده
پژوهشگران اجتماعی میتوانند با توجه به بینش جامعهشناختی به عنوان ابزاری تحلیلی، عرصههای مختلف زندگی اجتماعی، جامعه و مسائل آن را بررسی نمایند. از این جمله میتوان به حوزههای هنری و ادبی اشاره کرد که به نوعی بازتابدهندة محیطی هستند که در آن خلق میشوند. در این مقاله، اشعار فروغ فرخزاد را که به شکل چشمگیری با رویدادهای اجتماعی ...
بیشتر
پژوهشگران اجتماعی میتوانند با توجه به بینش جامعهشناختی به عنوان ابزاری تحلیلی، عرصههای مختلف زندگی اجتماعی، جامعه و مسائل آن را بررسی نمایند. از این جمله میتوان به حوزههای هنری و ادبی اشاره کرد که به نوعی بازتابدهندة محیطی هستند که در آن خلق میشوند. در این مقاله، اشعار فروغ فرخزاد را که به شکل چشمگیری با رویدادهای اجتماعی جامعة خویش آمیختهاست، از دیدگاه جامعهشناختی تحلیل مینماییم. پژوهش حاضر با بهرهگیری از روش کتابخانهای و اسنادی و در قالب چهار جستار «هستیشناسی»، «روششناسی»، «ایستاییشناسی» و «پویاییشناسی» عناصر اجتماعی شعر فروغ فرخزاد را مشخص میکند. در هستیشناسی، فرخزاد به وجود خداوند متعال و شناختنی بودن جهان معتقد است. به لحاظ روششناسی، وی قائل به روشی طبیعتگرایانه و دیالکتیکی است. در جستار ایستاییشناسی، به آسیبشناسی جامعة زمان خویش میپردازد و لایههای مختلف جامعه را اعمّ از زنان، روشنفکران، روحانیان، ثروتمندان و... نقد میکند. فرخزاد پس از توصیف وضعیت موجود، در جستار پویاییشناسی با ارائة راهکار، جامعة آرمانی خویش را ترسیم میکند. جامعهای که در آن عشق، دوستی و سادگی حکمفرماست و افراد در آن به نوعی خودآگاهی نسبت به شرایط اجتماعی خود رسیدهاند. در نمونة آرمانی، فروغ، زنان و مردان نه در برابر هم، بلکه در کنار هم به دور از هر گونه تبعیض و ناعدالتی زندگی میکنند. او اگرچه به ظهور منجی برای رسیدن به مدینة فاضله باور دارد، اما پیشقراول آن را بیداری و آگاهی درونی افراد قلمداد میکند که پیش از هر انقلاب یا تحول بیرونی باید در وجود آنها احراز شود.
منوچهر اکبری؛ مهسا اسفندیاری
چکیده
بثالشکوی یا شکواییه، یکی از مضامین و انواع ادبی فرعی است که به معنی درددل و گلایه کردن از رویدادهای رنجآور و دردناک زندگی و بازگوکنندۀ درد و یأس و تیرهروزی گویندۀ آن است. شکواییهها از نظر موضوع و محتوا متنوعند؛ عوامل بسیاری از جمله حساسیتها و شرایط روحی خود شاعر و هچنین عوامل اجتماعی و سیاسی حاکم بر محیط زندگی او بر ...
بیشتر
بثالشکوی یا شکواییه، یکی از مضامین و انواع ادبی فرعی است که به معنی درددل و گلایه کردن از رویدادهای رنجآور و دردناک زندگی و بازگوکنندۀ درد و یأس و تیرهروزی گویندۀ آن است. شکواییهها از نظر موضوع و محتوا متنوعند؛ عوامل بسیاری از جمله حساسیتها و شرایط روحی خود شاعر و هچنین عوامل اجتماعی و سیاسی حاکم بر محیط زندگی او بر تنوع مضامین و مفاهیم موجود در گلایهها تأثیرگذارند. آشفتگیها و نابسامانیهای سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه در قرن ششم، بالا بودن بسامد شکواییه در شعر شاعران این عهد را باعث شده است. در این مقاله با بررسی مثنویهای عطّار (منطقالطیر، الهینامه، مصیبتنامه، اسرارنامه)، شکواییهها هم از لحاظ زبان و بیان و هم از نظر محتوایی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتهاند. از نظر محتوایی، شکواییهها به پنج دسته سیاسی، اجتماعی، عرفانی، فلسفی و شکواییههای شخصی، تقسیم شده و هر کدام به صورت جداگانه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. این اعتراضها و گلایهها گاه با زبانی غیرمستقیم و طنزآمیز و گاه به صورت جدی و مستقیم بیان شدهاند.
مجید فرحانی زاده؛ علی تسنیمی
چکیده
پژوهش حاضر به بررسی درونمایۀ زمان در تصاویر موجود در منظومۀ حماسی آرش کمانگیر اثر سیاوش کسرایی، میپردازد. این پژوهش، بر بنیان نظریۀ ژیلبر دوران استوار است. دوران با طبقهبندی تصاویر، آنها را به منظومههای روزانه و شبانه بخش میکند. بخشی از این تصاویر و نمادها ترس از گذر زمان و مرگ را نشان میدهند و بخشی دیگر تلاش برای غلبه ...
بیشتر
پژوهش حاضر به بررسی درونمایۀ زمان در تصاویر موجود در منظومۀ حماسی آرش کمانگیر اثر سیاوش کسرایی، میپردازد. این پژوهش، بر بنیان نظریۀ ژیلبر دوران استوار است. دوران با طبقهبندی تصاویر، آنها را به منظومههای روزانه و شبانه بخش میکند. بخشی از این تصاویر و نمادها ترس از گذر زمان و مرگ را نشان میدهند و بخشی دیگر تلاش برای غلبه بر این ترس را تداعی میکنند. این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی نگارش یافته با توجه به زیستجهان تخیلی کسرایی در اثر «آرش کمانگیر» سعی دارد به این پرسش پاسخ دهد که کدامیک از تصاویر هنری با ویژگیهای نمادین خود در این اثر، ترس از گذر زمان و وقوع مرگ و نیز تلاش برای غلبه بر این ترس را نشان میدهند؟ نتیجه حاصل از این جستار، بیانگر آن است که هراس از گذر زمان و مرگ در آرش کمانگیر وجود دارد، اما این ترس و اضطراب به غلبۀ ناامیدی و پوچی منتهی نمیشود، بلکه اندیشۀ کسرایی، بیشتر متمایل به منظومۀ روزانۀ تخیلات و با ارزشگذاری مثبت بوده و گواه آن است که شاعر، تصویر مرگ را در تخیل خود تلطیف کرده و بهطور ناخودآگاه با گرایش به نمادهای مثبت، سعی دارد تا بر ترس از گذر زمان چیره شود.
اورنگ ایزدی
چکیده
این مقاله بحثی است در زبانشناسی تاریخی دربارة شیوة قرائت ماده مضارع مر - به معنی مردن - در شاهنامه. نخست پنج مورد فراوانی این پدیدة زبانی در شاهنامه فراهم آمده است و سپس با توجه به شواهد دیگر در متون مشابه آن و گویشهای زندة موجود، سه قرائت مُر، مِر و مَر به یاری قواعد قافیه به محک آزمون زده شده است و در نهایت سیر تحقیق، قرائت مَر را ...
بیشتر
این مقاله بحثی است در زبانشناسی تاریخی دربارة شیوة قرائت ماده مضارع مر - به معنی مردن - در شاهنامه. نخست پنج مورد فراوانی این پدیدة زبانی در شاهنامه فراهم آمده است و سپس با توجه به شواهد دیگر در متون مشابه آن و گویشهای زندة موجود، سه قرائت مُر، مِر و مَر به یاری قواعد قافیه به محک آزمون زده شده است و در نهایت سیر تحقیق، قرائت مَر را از حیث تاریخی پذیرفتنیتر مسائل قرائتهای دیگر یافته است.
بهنوش رحیمی هرسینی؛ علی حیدری
چکیده
در کلام حافظ، حقیقت و مجاز، زشتی، زیبایی و... به هم آمیخته است. یکی از روشهایی که به حافظ امکان ترکیب حوزههای معنایی مختلف و متضاد را داده، جانشین کردن مفاهیم در دو مصراع از بیت با استفاده از بدل بلاغی است. یکی از انواع بدل بلاغی، جانشینی دو واژه یا دو مفهوم با رابطۀ تشبیه است. بدل یکی از طرفین تشبیه (مشبه یا مشبهٌبه) است که جانشین ...
بیشتر
در کلام حافظ، حقیقت و مجاز، زشتی، زیبایی و... به هم آمیخته است. یکی از روشهایی که به حافظ امکان ترکیب حوزههای معنایی مختلف و متضاد را داده، جانشین کردن مفاهیم در دو مصراع از بیت با استفاده از بدل بلاغی است. یکی از انواع بدل بلاغی، جانشینی دو واژه یا دو مفهوم با رابطۀ تشبیه است. بدل یکی از طرفین تشبیه (مشبه یا مشبهٌبه) است که جانشین طرف دیگر میشود. حافظ در این ساختار امکانات تشبیه و استعاره را بههم میآمیزد و تصاویر بدیع و معانی شگفت میسازد. ارجاع مفاهیم به یکدیگر، گاه آشکار و روشن و گاهی پنهان و کنایی است. بدل در جملهای مستقل از مبدلٌمنه قرار میگیرد؛ ازاینرو، استقلال معنایی خود را نسبت به مبدلمنه تا حدودی حفظ میکند. این ویژگی سبب میشود که بدل در ارجاع به مبدلٌمنه معنای مجازی داشته باشد، اما بدون در نظر گرفتن رابطۀ جانشینی، معنی اصلی خود را حفظ کند. حافظ از این شگرد برای آفریدن مضامین شعری، ایجاد نمادهای عرفانی، ایجاز در بیان مفاهیم عرفانی، تصویری کردن مفاهیم انتزاعی، خلق ایهام، ایجاد طنز و آفرینش سایر شگردهای ادبی استفاده میکند.
بهناز علیمیرزایی؛ میر جلال الدین کزازی؛ علی سرور یعقوبی
چکیده
نظامی، یکی از شاعران توانمند در زمینۀ نمادپردازی است. «هفتپیکر» وی از جمله داستانهای نمادین و نوآیینی است که در هر گنبد آن میتوان به رمزی نو و شگرف دست یافت. از این رو، جستار پیشرو با هدف دستیابی به پیوند میان اقلیمها، داستانها و اختران این منظومه به رمزگشایی گنبدهای هفتگانۀ آن میپردازد. برای رسیدن به این منظور، ...
بیشتر
نظامی، یکی از شاعران توانمند در زمینۀ نمادپردازی است. «هفتپیکر» وی از جمله داستانهای نمادین و نوآیینی است که در هر گنبد آن میتوان به رمزی نو و شگرف دست یافت. از این رو، جستار پیشرو با هدف دستیابی به پیوند میان اقلیمها، داستانها و اختران این منظومه به رمزگشایی گنبدهای هفتگانۀ آن میپردازد. برای رسیدن به این منظور، ابتدا اقلیمهای هفتگانه از دیدگاه جغرافیدانان برجستهای چون ابوریحان بیرونی و یاقوت حموی بررسی شد، سپس به پیوند اقلیمها و داستانهای بیان شده با هفت سیاره پرداخته شد. نتایج این پژوهش توصیفی- تحلیلی بیانگر آن است که نظامی با ذهن خلاق خویش و با آگاهی از اسطوره، تاریخ و نماد، نه تنها دیدگاه انسان باستانی را در نگرش به آسمان و تأثیر کواکب بر سرنوشت آنان به تصویر کشد، بلکه توانسته فراتر از آن با بنای هفتگنبد نمادین، قدرت و چیرگی بهرام، قهرمان داستان را در کنار هفت شاهدخت هفت اقلیم به نمایش بگذارد و بدینسان هفت اقلیم جغرافیایی را به هفت کشور نمادین بدل سازد.
علی اصغر میر باقری
چکیده
از مباحث مهم و مشروح تصوف، مقامات و احوال است که صوفی و عارف در طریق وصول به حق و کمال حقیقی باید مقامات را طی کند و حالات را که در درون او وارد میشود، دریابد. یکی از مهمترین احوال عرفانی، قرب است. قرب، استغراق وجود سالک و نزدیکی او به خداوند و جمع خود با غیبت از صفات خود و تقرب الی الله است تا جایی که از خود غایب باشد و به فنا برسد، حتی ...
بیشتر
از مباحث مهم و مشروح تصوف، مقامات و احوال است که صوفی و عارف در طریق وصول به حق و کمال حقیقی باید مقامات را طی کند و حالات را که در درون او وارد میشود، دریابد. یکی از مهمترین احوال عرفانی، قرب است. قرب، استغراق وجود سالک و نزدیکی او به خداوند و جمع خود با غیبت از صفات خود و تقرب الی الله است تا جایی که از خود غایب باشد و به فنا برسد، حتی تقرب خود را نیز نبیند. تمام تعاریف قرب بر دو محور اساسی متمرکز است که از آن به «قرب با وجود» و «قرب لاوجود» تعبیر میشود. برخی از شاعران شعر را در خدمت عرفان اسلامی قرار داده و به طرح مباحث و مبانی عرفان و تصوف پرداختهاند. عطار از جمله شاعرانی است که آثار مختلف خود را با زبانی شیرین و روان و متأثر از مباحث عرفانی سروده اس. مقامات و احوال عرفانی و بهویژه قرب الهی در آثار منظوم عطار بازتاب گستردهای پیدا کرده است.
در این مقاله ضمن تعریف مختصر قرب از دیدگاه عرفا، بازتاب این حال عرفانی در آثار منظوم عطار بازتاب گستردهای پیدا کرده است.
در این مقاله ضمن تعریف مختصر قرب از دیدگاه عرفا، بازتاب این حال عرفانی در آثار منظوم عطار که بخش عمدهی تألیفات وی را در برمیگیرد، بررسی میشود.
فاطمه مدرّسی؛ وزیر مظفری
چکیده
«اسطورهزدایی» به معنی تاریخی کردن و حقیقی جلوه دادن عناصر، پدیدهها و شخصیّتهای اسطورهای است. عنوان اسطورهزدایی برای نخستین بار دربارة تأویل متون دینی، بهویژه پیام مسیح مطرح شد. اسطورهزدایی را گاهی میتوان در معنی دریافت باطن و مکنون نمادها دید و برخی اوقات اسطورهزدایی به معنی حذف داستانها و حکایات اسطورهای ...
بیشتر
«اسطورهزدایی» به معنی تاریخی کردن و حقیقی جلوه دادن عناصر، پدیدهها و شخصیّتهای اسطورهای است. عنوان اسطورهزدایی برای نخستین بار دربارة تأویل متون دینی، بهویژه پیام مسیح مطرح شد. اسطورهزدایی را گاهی میتوان در معنی دریافت باطن و مکنون نمادها دید و برخی اوقات اسطورهزدایی به معنی حذف داستانها و حکایات اسطورهای در متون دینی و غیردینی است و زمانی به معنی تاریخی جلوه دادن عناصر، پدیدهها و شخصیّتهای اسطورهای است. آنچه در این پژوهش به شیوة توصیفیـ تحلیلی مورد واکاوی و بررسی قرار میگیرد، اسطورهزدایی در معنای واقعی جلوه دادن پدیدهها و شخصیّتهای اسطورهای است تا در نتیجه به اینپرسش پاسخ داده شود که آیا در تاریخ، از شاهان و پهلوانان پیشدادی اسطورهزدایی شده است یانه. برآیند تحقیق حاکی از آن است که با تأمّل در شخصیّتهای اسطورهای پیشدادیان در متون تاریخی به نیکی میتوان دریافت که نویسندگان این گونه کتابها برای شخصیّتهای اسطورهای پیشدادیان، زمان و مکان جغرافیایی و نسب و برخی از ویژگیهای تاریخی و... قائل شدهاند که مغایر با برخی از خصوصیّات اسطورهای آنهاست و از این رهگذر، از آنها صبغة اسطورهای را زدودهاند.
صفوراسادات رشیدی؛ علی اکبر باقری خلیلی؛ غلامرضا پیروز
چکیده
تحلیل گفتمان انتقادی، رویکردی میانرشتهای و روشی تحلیلی است که به دنبال شناخت گفتمانهای مختلف، کشف حقایق نهان در ژرفساخت آنها و تبیین نوع رابطة گفتمانها، گویندگان و نویسندگان باقدرت است. از سویی، ادبیّات، بهویژه داستان و رمان، به سبب سرشت مردمی و مرتبط با موضوعات اجتماعی، یکی از عرصههای بروز و ظهور گفتمان است. ادبیات ...
بیشتر
تحلیل گفتمان انتقادی، رویکردی میانرشتهای و روشی تحلیلی است که به دنبال شناخت گفتمانهای مختلف، کشف حقایق نهان در ژرفساخت آنها و تبیین نوع رابطة گفتمانها، گویندگان و نویسندگان باقدرت است. از سویی، ادبیّات، بهویژه داستان و رمان، به سبب سرشت مردمی و مرتبط با موضوعات اجتماعی، یکی از عرصههای بروز و ظهور گفتمان است. ادبیات سرشار از حقایق تاریخی است که گاه در قالب داستان و رمان بیان میشوند و با درک و کشف آنها میتوان به شناخت هرچه بهتر تاریخ و فرهنگ یک کشور نایل آمد. این مقاله با بررسی رمان «تنگسیر»، به عنوان نخستین رمان چوبک در دهة چهل، گفتمانهای حاکم بر آن، بهویژه گفتمان خاصّ چوبک را در آن برهة تاریخیـ سیاسی از منظر رویکرد انتقادی فرکلاف تحلیل کردهاست. گفتمانشناسی این اثر نشان میدهد که چوبک در دهة پرالتهاب و ایدئولوژیک چهل، اثری سیاسی پدید آورده که رویکرد، زبان و مضامین انقلابی دارد و غالب نشانههای به کار رفته در آن، حاکی از این است که گفتمان نویسنده، ضدّ حکومت، ضدّ استبداد و استعمار است و او نسبت به تغییر شرایط، نگاهی مثبت دارد؛ تغییری که به پشتوانة خیزش مردمی، در سایة اتحاد و با تکیه بر سلاح به دست میآید.
ابراهیم خدایار
چکیده
همزمان با تحولات سیاسی رخ داده در جغرافیای سیاسی منطقۀ ماوراءالنهر و تبدیل آن به آسیای مرکزی و سپس تشکیل جمهوریهای پنجگانۀ شورایی، مفهوم وطن نیز در ادب معاصر تاجیک تحولات مهمی را از سر گذرانده است. مسألۀ اصلی این پژوهش، بررسی تحول مفهوم وطن در ادب معاصر تاجیک از دورۀ معارفپروری (1905-1870 م) تا استقلال و خودآگاهی ملی (1991م) در بستر ...
بیشتر
همزمان با تحولات سیاسی رخ داده در جغرافیای سیاسی منطقۀ ماوراءالنهر و تبدیل آن به آسیای مرکزی و سپس تشکیل جمهوریهای پنجگانۀ شورایی، مفهوم وطن نیز در ادب معاصر تاجیک تحولات مهمی را از سر گذرانده است. مسألۀ اصلی این پژوهش، بررسی تحول مفهوم وطن در ادب معاصر تاجیک از دورۀ معارفپروری (1905-1870 م) تا استقلال و خودآگاهی ملی (1991م) در بستر دورهبندی ادب معاصر تاجیک است. مفهوم وطن در این دورۀ 145 ساله چه تحولاتی را از سر گذرانده و این تحولات چه نمودی در ادب معاصر تاجیک داشته است؟ نگارنده در این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر دورهبندی ادبی، ذیل نظریۀ تاریخ ادبیات، این موضوع را با هدف تحلیل تحولات این مفهوم و پیوند آن با جهان فارسیزبان و ایران بررسی کرده است. براساس نتایج تحقیق، تحولات سیاسی شکل گرفته در این دوره بهطور مستقیم بر تحول مفهوم وطن تأثیر گذاشته، نخست آن را از مذهب جدا، سپس در قاب شهر بخارا متجلی کرده است. وطن در دورۀ شوراها، بار ایدئولوژیکی به خود گرفته و به جهان وطنی سوسیالیستی چسبیده است تا اینکه در دورۀ استقلال با دوری از این مفهوم به تاریخ و فرهنگ مشترک با آریاییتباران پیوند خورده است. نتایج تحقیق گام مؤثری در تحلیل جریانهای ادبی و فکری فارسیزبانان منطقه دارد و برای سیاستگذاران فرهنگی ایران در منطقه نیز مفید است.
هاجر جمالی؛ مریم حسینی
چکیده
دو کتاب انیسالطالبین و مقامات خواجه نقشبند، ازجملۀ قدیمترین و مهمترین منابع دربارۀ بهاءالدین نقشبند (718 -791) و اصول طریقت اوست. اطلاعات بیشتر منابع دربارۀ بهاءالدین نقشبند اغلب از کتاب انیسالطالبین گرفتهشده و بسیاری از مضامین موجود در مقامات وی با کتاب انیسالطالبین مشترک است. در این مقاله سعی شد، بهاءالدین و طریقت او از منظر ...
بیشتر
دو کتاب انیسالطالبین و مقامات خواجه نقشبند، ازجملۀ قدیمترین و مهمترین منابع دربارۀ بهاءالدین نقشبند (718 -791) و اصول طریقت اوست. اطلاعات بیشتر منابع دربارۀ بهاءالدین نقشبند اغلب از کتاب انیسالطالبین گرفتهشده و بسیاری از مضامین موجود در مقامات وی با کتاب انیسالطالبین مشترک است. در این مقاله سعی شد، بهاءالدین و طریقت او از منظر نگاه مؤلفان دو کتاب معرفی شود و سپس ضمن تحلیل و مقایسۀ تطبیقی دو اثر، سبک نگارش، میزان اشعار، عقاید و مضامین مشترک، جایگاه زن، کرامات و همچنین نوع و جهت کرامات موجود در آنها، موردبررسی قرارگیرد. مقایسه تطبیقی دو کتاب نشان داد که بخشهای زیادی از مقامات نقشبند با انیسالطالبین مشترک است و این امر نشاندهنده این است که احتمالاً انیسالطالبین یکی ازجمله منابع عمده مؤلف مقامات نقشبند بوده است. همچنین در انیسالطالبین درصد کرامات معنوی و در مقامات نقشبند، کرامات مادی بیشتر است. در هر دو کتاب آگاهی از آنچه برای دیگران رخداده در میان کرامات معنوی، و از هوش بردن و باز به هوش آوردن افراد در میان کرامات مادی، بیش از سایر کرامتها است.
بررسی متون ادبی
عصمت دریکوند؛ ذوالفقار علامی؛ محبوبه مباشری
چکیده
استعاره از مهمترین ابزارهای انتقال زبان از کاربرد حقیقی به کاربرد مجازی و ادبی آن است. از طرفی امروزه استعاره در غرب دیگر خاص شعر و ادبیات و ابزاری برای آراستن کلام نیست؛ بلکه استعارهها به حوزۀ اندیشه و شناخت واردشده و از چشماندازهای مختلف در بسیاری از علوم به کار گرفته شده است. در حوزۀ شعر نیز کاربرد استعاره در عواطف بشری همواره ...
بیشتر
استعاره از مهمترین ابزارهای انتقال زبان از کاربرد حقیقی به کاربرد مجازی و ادبی آن است. از طرفی امروزه استعاره در غرب دیگر خاص شعر و ادبیات و ابزاری برای آراستن کلام نیست؛ بلکه استعارهها به حوزۀ اندیشه و شناخت واردشده و از چشماندازهای مختلف در بسیاری از علوم به کار گرفته شده است. در حوزۀ شعر نیز کاربرد استعاره در عواطف بشری همواره موردتوجه بوده است؛ چراکه عواطف انسان همواره بهعنوان یک حوزۀ مبدأ در ساختارپردازی استعاری مفاهیم متنوع در اغلب زبانها به کار گرفته میشوند و از الگوهای فرهنگی هر زبان بهره میبرند. خاقانی، ازجمله شاعرانی است که در بهرهگیری از استعارات بدیع و تازه در شمار خلاقترین شعرای فارسیگوی قرار دارد. هدف مقاله حاضر بررسی کاربرد و فراوانی نگاشتنامهای مفهومی در شعر خاقانی با رویکرد مجاز مفهومی یا استعارۀ مفهومی و تحلیل دادههای شعر خاقانی میباشد و با بررسی در حوزۀ عاطفۀ خشم میتوان به این نتیجه رسید که حدود 160 بیت، مربوط به عاطفۀ خشم و مترادفات آن است. البته سه حوزۀ مبدأ «تغییر حالت»، «تغییر نگاه» و «بیتابی» را میتوان در یک حوزۀ مبدأ تغییر فیزیکی گنجاند. درنهایت حوزۀ مبدأ «خشم درخطشدن است» و «خشم طیرهشدن است» پربسامدترین حوزۀ مبدأ برای مفهومسازی خشم در دیوان خاقانی است.
منصور فهیم؛ بهناز باطنی
چکیده
تحقیق حاضر تلاشی است برای بررسی رابطه موجود میان پیچدگی فعالیت نوشتاری زبان آموزی دوموقعیت مختلف برای انجام فعالیت و دشوارش آن میزان اضطراب آنی در زبان آموزان . تعداد ٦٤ زبان آموز در سطح بالاتر از متوسط زبان آموزی از میان ١٣٧ نفر که از نظر اضطراب ذاتی و سطح معلومات زبانی همگن بودند، انتخاب شدند و در دو گروه موقعیت مختلف از نظر پیچیدگی، ...
بیشتر
تحقیق حاضر تلاشی است برای بررسی رابطه موجود میان پیچدگی فعالیت نوشتاری زبان آموزی دوموقعیت مختلف برای انجام فعالیت و دشوارش آن میزان اضطراب آنی در زبان آموزان . تعداد ٦٤ زبان آموز در سطح بالاتر از متوسط زبان آموزی از میان ١٣٧ نفر که از نظر اضطراب ذاتی و سطح معلومات زبانی همگن بودند، انتخاب شدند و در دو گروه موقعیت مختلف از نظر پیچیدگی، فعالیت نوشتاری یکسان را انجام دادند. نتیجه تحقیق بیانگر این واقعیت است که رابطه مثبتی میان میزان پیچیدگی و دشواری فعالیت های زبان آموزی در زمینه نوشتاری وجود داد.
پیمان صالحی
دوره 19، شماره 66 ، اسفند 1394، ، صفحه 37-64
چکیده
یکی از تکنیکهای اصلی در تحلیل رمان، بررسی و نقد روایتپردازی داستان با توجّه به نظریّة روایتشناسی ژرار ژنت، منتقد ساختارگرای فرانسوی است. او زمان را یکی از مؤلّفههای اصلی پیشبرد هر روایت دانسته است و زمان دستوری را بر پایة سه مؤلفة زمانیِ نظم، تداوم و بسامد بنا نهاده است. در این جستار، به روش توصیفی ـ تحلیلی و با رویکرد بیشتر ...
بیشتر
یکی از تکنیکهای اصلی در تحلیل رمان، بررسی و نقد روایتپردازی داستان با توجّه به نظریّة روایتشناسی ژرار ژنت، منتقد ساختارگرای فرانسوی است. او زمان را یکی از مؤلّفههای اصلی پیشبرد هر روایت دانسته است و زمان دستوری را بر پایة سه مؤلفة زمانیِ نظم، تداوم و بسامد بنا نهاده است. در این جستار، به روش توصیفی ـ تحلیلی و با رویکرد بیشتر به مقولة تداوم زمان روایی دیدگاه ژنت، رمانهای «جای خالی سلوچ» اثر محمود دولتآبادی و «موسم الهجرة إلی الشّمال» اثر طیّب صالح، مورد بررسی و واکاوی قرار گرفته شده است تا اهمیّت بهکارگیری عنصر زمان، وابستهها و همبستههای آن به عنوان یکی از بنیانهای روایت، بررسی و تحلیل شود. نتایج این پژوهش، بیانگر این است که رمان «جای خالی سلوچ»، در مجموع از سرعت روایتی متوسّطی برخوردار است؛ زیرا نویسنده از مؤلّفههای افزایندة سرعت (حذف یا گزینش، شتاب مثبت و زمانپریشی از نوع آیندهنگر) و عوامل کاهندة آن (درنگ توصیفی، شتاب منفی، افزودن اپیزود، عمل ذهنی و زمانپریشی از نوع گذشتهنگر) به شکل متوازن و متعادلی بهره برده است، امّا در رمان «موسم الهجرة إلی الشّمال» به علّت فراوانی توصیفها، افزودن اپیزود و استفاده بیش از اندازة شخصیّتهای رمان از عنصر زمانپریشی از نوع گذشتهنگر، سرعت روایت کُند و در برخی جاها متوقّف شده است. با این حال، هر دو رمان پُر از جنب و جوش، هیجان، تحرّک و پویایی، دلهره، اضطراب و کشمکشهای متعدّد درونی و بیرونی هستند و همین مسئله تا حدود زیادی، کُندی سرعت روایت را در آنها جبران کرده است.
عباسعلی وفایی؛ یاسر دالوند
چکیده
مقالة پیش رو تلاش دارد تا با در نظر گرفتن اصل ِ«ضبط دشوارتر، برتر است» (lectiodifficlilior)1 و نیز با در نظر گرفتن «ضبط اقدم نسخ» و بررسی «اختلاف نسخهها» به توضیح و تشریح واژة «مری» که از واژگان مهجور شاهنامه است، بپردازد. به همین منظور، به بررسی ضبطهای گوناگون بیتی که این واژه در آن به کار رفته است، پرداختهایم، سپس ...
بیشتر
مقالة پیش رو تلاش دارد تا با در نظر گرفتن اصل ِ«ضبط دشوارتر، برتر است» (lectiodifficlilior)1 و نیز با در نظر گرفتن «ضبط اقدم نسخ» و بررسی «اختلاف نسخهها» به توضیح و تشریح واژة «مری» که از واژگان مهجور شاهنامه است، بپردازد. به همین منظور، به بررسی ضبطهای گوناگون بیتی که این واژه در آن به کار رفته است، پرداختهایم، سپس از بین صورتهای مختلف آن، با توجّه به مسائل نسخهشناسی و رویکردهای تحلیلی، واژة «مری» را برگزیده و نظرهای مطرح دربارة آن را در بوتة نقد قرار دادهایم. در پایان نیز معنای این واژه مورد بررسی و تشریح قرار گرفته است. از دیگر سو، واژة «بجای» که در ساختار برخی تشبیهات شاهنامه، استعمال شده، مورد بررسی قرار گرفته است. برای این کار، ابتدا ابیاتی که این واژه در آنها به کار رفته، استخراج شده است و پس از آن، نظرات گوناگون دربارة این واژه، مورد بررسی و نقد قرار گرفته است و در پایان، معنای آن تشریح شده است.
علی میر عمادی
چکیده
حذف به قرینه و مطالعه و بررسی در عملکرد آن به مواردی مربوط می شود گه یک سازه بنا بر دلایل کارکردی، معنایی ویا ساختاری و با توجه به قرینه های سازه ای محذوف می گردد. سخن کاوان و کاربردگرایان حذف سازه ها را در قالب بافت قابل توجیه می دانند و به دنبال آن هستند که علت حذف آن را به شیوه ای توصیف کنند. دستور نویسان سنت گرا نیز به تجزیه و تحلیل ...
بیشتر
حذف به قرینه و مطالعه و بررسی در عملکرد آن به مواردی مربوط می شود گه یک سازه بنا بر دلایل کارکردی، معنایی ویا ساختاری و با توجه به قرینه های سازه ای محذوف می گردد. سخن کاوان و کاربردگرایان حذف سازه ها را در قالب بافت قابل توجیه می دانند و به دنبال آن هستند که علت حذف آن را به شیوه ای توصیف کنند. دستور نویسان سنت گرا نیز به تجزیه و تحلیل سطحی از عناصر محذوف می پردازند و «درک» را عامل اساسی در حشری بودن برخی از عناصر می دانند (دیوید کریستال، 1985، ص 107). از سوی دیگر زبانشناسان به بررسی محدودیت هایی که حذف به قرینه را مانع و یا ترغیب می نمایند می پردازند. با وجود این، در گذشته تعمق و تامل در قواعدی که بر این پدیدۀ زبانشناختی ناظر است کمتر مورد توجه بوده است.
کاووس حسن لی
چکیده
محمود دولتآبادی، یکی از داستاننویسان تأثیرگذار ایران، بهویژه در زمینة ادبیات اقلیمی است. رمان «جای خالی سلوچ» نخستین رمان این نویسنده است. این رمان از زوایای گوناگون ازجمله ویژگیهای زبانی و ادبی، مطالعات جامعهشناختی، انسانشناختی و نیز روایتشناختی شایستة بررسی است. در این مقاله به بررسی سرعت روایت در این رمان (با ...
بیشتر
محمود دولتآبادی، یکی از داستاننویسان تأثیرگذار ایران، بهویژه در زمینة ادبیات اقلیمی است. رمان «جای خالی سلوچ» نخستین رمان این نویسنده است. این رمان از زوایای گوناگون ازجمله ویژگیهای زبانی و ادبی، مطالعات جامعهشناختی، انسانشناختی و نیز روایتشناختی شایستة بررسی است. در این مقاله به بررسی سرعت روایت در این رمان (با تکیه بر نظریة روایتشناسی ژرار ژنت) و عوامل مؤثر بر آن پرداخته شده است. سرعت و ضرباهنگ روایت، یکی از مؤلفههای بسیار مهم در روایت و از مهمترین عناصر در شکل طرح است. بررسی سرعت روایت برای آن است که نشان داده شود در یک اثر ادبی، کنشها و رویدادها در طول چه مدت زمانی رخ دادهاند و در سنجش با این برهة زمانی، چه حجمی از کتاب به آنها اختصاص یافته است. در بیشتر بخشهای رمان «جای خالی سلوچ» شتاب، منفی، و سرعت روایت کند است؛ اما سرعت روایت در مجموع رمان (روایت اصلی) متوسط است؛ زیرا مؤلفههای کاهشدهنده و افزایشدهندة سرعت روایت، در این رمان به شکل متوازن بهکار رفتهاند و همین ویژگی موجب تعدیل سرعت در مجموع رمان شده است. البته نویسنده برای جبران سکون یا کندی سرعت روایت در بخشهای گوناگون رمان، از شگردهایی برای افزایش تحرّک بهره برده است؛ از همینرو، این رمان با وجود سرعت کند روایت، پر از جنبش و هیجان، پویایی و تحرّک، دلهره و التهاب، و کشمکشهای درونی و بیرونی است؛ به بیان دیگر، این رمان ریتمی کند، اما تمپویی تند دارد. از این روست که در این مقاله، افزون بر سرعت روایت و عوامل مؤثر بر آن، شگردهای نویسنده برای افزایش تحرّک و پویایی روایت نیز، به صورت تحلیلی بررسی شده است.
علیرضا شعبانلو
چکیده
در این مقاله، زمینهها و نمودهای رمانتیسم در آثار داستانی محمد بهمن بیگی بررسی شده است. با وقوع تحولات اجتماعی و سیاسی در ایران و آشنایی ایرانیان با ادب و فرهنگ اروپایی، در اواخر دوره مشروطه و دوران پهلوی، زمینه برای رواج آثار رمانتیک غربی و ترجمههای آن در میان ایرانیان فراهم شد. بهمن بیگی از یک سو تحت تأثیر فضای سیاسی و اجتماعی حاکم ...
بیشتر
در این مقاله، زمینهها و نمودهای رمانتیسم در آثار داستانی محمد بهمن بیگی بررسی شده است. با وقوع تحولات اجتماعی و سیاسی در ایران و آشنایی ایرانیان با ادب و فرهنگ اروپایی، در اواخر دوره مشروطه و دوران پهلوی، زمینه برای رواج آثار رمانتیک غربی و ترجمههای آن در میان ایرانیان فراهم شد. بهمن بیگی از یک سو تحت تأثیر فضای سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه، از دیگر سو بر اثر ویژگیهای شخصیتی، تجانس روحی، نوع زندگی در میان ایل، گرفتاریهای دوران تبعید و دوری از خانواده، در نوشتههای خود به مکتب رمانتیسم گرایش یافت؛ امّا از جنبههای افراطی رمانتیسم پرهیخت و با تلطیف ویژگیهای آن، آثاری دلانگیز و دلنشین، که در مرز میان حقیقت و خیال هستند، به وجود آورد. جنبههای تخیلی و حقیقتنمایی آثار او، چنان در هم آمیختهاند که تمییز آنها بسی دشوار است.
مریم حسینی
چکیده
از موتیفهای رایج افسانهها و داستانهای کهن، پیکرگردانی (Metamorphosis) یا تغییر شکل ظاهری موجودات با استفاده از نیرویی ماوراءالطبیعی یا جادو است. بسیاری از پیکرگردانیها در داستانها حامل بار معنایی اسطورهای-روانشناختی هستند و تبیین آنها مستلزم گوش فرادادن به امواج «ناخودآگاهی جمعی» در ژرفای تاریک-روشنِ افسانهها است. ...
بیشتر
از موتیفهای رایج افسانهها و داستانهای کهن، پیکرگردانی (Metamorphosis) یا تغییر شکل ظاهری موجودات با استفاده از نیرویی ماوراءالطبیعی یا جادو است. بسیاری از پیکرگردانیها در داستانها حامل بار معنایی اسطورهای-روانشناختی هستند و تبیین آنها مستلزم گوش فرادادن به امواج «ناخودآگاهی جمعی» در ژرفای تاریک-روشنِ افسانهها است. در بررسی حکایتهای هزار و یک شب با گسترهی وسیعی از فرافکنیهای روان انسان در قالب موجودات و اشیاء مواجه هستیم که تا حدودی بیانگر اضطراب و آلام روح آدمی در مسیر زندگی است. کارکردهای مشترک پیکرگردانی در داستانهای هزار و یک شب را باید در شباهتهای بیرونی و کارکردهای غیرمشترک آن را در حقایق متفاوتی که شخص از آن آگاه میشود جستوجو کرد؛ حقایقی که به صورت مکاشفهوار موجب غلبه بر ترس، ایجاد حس پرستش و رسیدن به آگاهی قهرمان از ماهیت زمان و اندیشه و ناخودآگاهی میشود. دلایل به دست آمده برای پیکرگردانی در پژوهش حاضر، یافتههای حاصل از بررسی داستانهای هزار و یک شب با نگاهی رمزپردازانه است که در سه سطح داستانی، روانکاوی- فردی و تأویلهای رازآموزانه ظهور و بروز می-یابد. در این مقاله فرآیند فردیت به عنوان مهمترین عامل روانشناختی پیکرگردانی مورد بحث قرار میگیرد؛ همچنین میل به جاودانگی مهمترین عامل اسطورهایـ دینی، و طنز، پنهانکاری، سرگرمی و نیرنگ نیز از دلایل دیگر شگردهای داستانی دگردیسی است.
ابوالقاسم رحیمی؛ ریحانه صادقی
چکیده
مناسبات اجتماعی و انسانی و تأمل در چگونگیِ کاربست این مناسبات، خواه در نمودِ هوشمندانۀ آن -آثار علمی- و خواه در نمود نه چندان آشکار آن -توصیههای اخلاقی- همواره و در طول زمان، مقولاتی قابل تأمل و در خور پژوهش بودهاند. این مناسبات -به ویژه در جهان معاصر- با توجه به ویژگیهای خاص این زمان (فردگرایی، خودبسندگی فردی، کمرنگ شدن روابط ...
بیشتر
مناسبات اجتماعی و انسانی و تأمل در چگونگیِ کاربست این مناسبات، خواه در نمودِ هوشمندانۀ آن -آثار علمی- و خواه در نمود نه چندان آشکار آن -توصیههای اخلاقی- همواره و در طول زمان، مقولاتی قابل تأمل و در خور پژوهش بودهاند. این مناسبات -به ویژه در جهان معاصر- با توجه به ویژگیهای خاص این زمان (فردگرایی، خودبسندگی فردی، کمرنگ شدن روابط میان خانوادگی و...) از اهمیتی افزونتر برخوردار شدهاند؛ برجستگی و اهمیت این مقوله از آن رو است که اگر در روزگار کنونی، فرد انسانی نسبت بدین مناسبات و چگونگی کاربستِ آنها از داناییِ لازم برخوردار نباشد با دشواریهای بنیادی و اساسی در زندگی جمعی مواجه خواهد شد. از این رو، هر پژوهش در این حوزه- و بهویژه پژوهشهای میانرشتهای- پژوهشی ارزشمند تلقی میشود و اهمیتی افزونتر مییابد؛ این در حالی است که متون ادبی- و در اینجا متن صوفیانة اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید ابیالخیر- به ویژه با توجه به مبتنی بودن آن بر حکایتی واقعی از جمله نمودگاههای همین مناسبات اجتماعی و انسانی است. پژوهش پیش رو، مبتنی بر رویکرد میانرشتهای در پی تبیین همین مناسبات از منظر کاربرد اجتماعی شگردهای بیانی- بدیعی است و بر آن است بازنماید که چگونه یک صوفی هوشمند -ابوسعید- ازشیوهها و شگردهای بیانی و بدیعی در راستای ایجاد مناسباتی هر چه بهتر و انسانیتر بهره میبرد.
امید مجد
چکیده
اگرچه تأثیر زبان عربی بر زبان فارسی زیاد بوده است ولی باید دانست که این تأثیرات بیشتر در حوزه ورود لغات بوده و به ندرت در حوزه نحو یا دستور این گونه تأثیرپذیری رخ داده است. سالهاست که دو نمونه از این تأثیرپذیریهای نحوی بر دستورنویسان بدیهی فرض شده است: یکی ساختمان «مضاف + صفت + مضاف الیه»، در عباراتی چون «پسران وزیر ناقص عقل» ...
بیشتر
اگرچه تأثیر زبان عربی بر زبان فارسی زیاد بوده است ولی باید دانست که این تأثیرات بیشتر در حوزه ورود لغات بوده و به ندرت در حوزه نحو یا دستور این گونه تأثیرپذیری رخ داده است. سالهاست که دو نمونه از این تأثیرپذیریهای نحوی بر دستورنویسان بدیهی فرض شده است: یکی ساختمان «مضاف + صفت + مضاف الیه»، در عباراتی چون «پسران وزیر ناقص عقل» و دیگری استفاده فراوان از تای تأنیث در انتهای برخی صفات مانند «کارهای لازمه». این پژوهش در پی آن است که نشان دهد این دو نمونه، ارتباطی به تأثر از زبان عربی ندارد و از ساختمانهیا دستوری زبان فارسی است.
عباسعلی وفایی؛ مرضیه آتشی پور
چکیده
مروری کلی بر ادبیات داستانی بعد از انقلاب اسلامی، نشانگر تغییر و شکلگیری گفتمان جدیدی در عرصۀ نقد و آفرینش اثر ادبی است. با توجه به اینکه این ادبیات، در نتیجه تنش موجود میان دو گفتمان سیاسی و روشنفکری از نظم گفتمانی خاص خویش برخوردار میشود، موضوع پژوهش حاضر، تحلیل تنش شکل گرفته میان گفتمان سیاسی مسلط و گفتمان روشنفکری در عرصه نقد ...
بیشتر
مروری کلی بر ادبیات داستانی بعد از انقلاب اسلامی، نشانگر تغییر و شکلگیری گفتمان جدیدی در عرصۀ نقد و آفرینش اثر ادبی است. با توجه به اینکه این ادبیات، در نتیجه تنش موجود میان دو گفتمان سیاسی و روشنفکری از نظم گفتمانی خاص خویش برخوردار میشود، موضوع پژوهش حاضر، تحلیل تنش شکل گرفته میان گفتمان سیاسی مسلط و گفتمان روشنفکری در عرصه نقد آثار ادبی برای تعیین مؤلفههای ادبیات سیاسی داستانی دورۀ انقلاب اسلامی در قالب داستان انقلاب اسلامی و داستان جنگ/ دفاع مقدس براساس نظریه تحلیل گفتمان از دیدگاه لاکلاء و موف است. تحلیل نزاع گفتمانی، میتواند چرایی و چگونگی طی شدن مسیر ادبیات داستانی بعد از انقلاب اسلامی را برای رسیدن به شکل موجود تفسیر کند. خوانش متون نقد حاکی از آن است که به طور کلی، دال مرکزی جنگ و انقلاب اسلامی در گفتمان روشنفکری بهمثابه فرم و ادبیت ادبیات است، اما در گفتمان سیاسی بهمثابه محتوا و بار ایدئولوژیک ادبیات تلقی میشود. مفصلبندی متفاوت این دو گفتمان از هویت ادبیات شکل گرفته پس از انقلاب اسلامی و جنگ در قالب دالهای شناوری از قبیل عنوان نوع ادبی، شخصیت، طرح، انگاره، زمان داستان، مکان وقوع و در نهایت کارکرد داستان قابل بررسی است. همچنین بهموازات حدّت، شدت و جدیت ادبیات وابسته به گفتمان روشنفکری در تعیین مؤلفههای اثر داستانی و بهکارگیری آنها برای به حاشیهرانی گفتمان ادبیات دفاع مقدس، ادبیات وابسته به گفتمان سیاسی نیز به تئوریزه کردن مبانی داستانی دفاع مقدس و تجدیدنظر در معیارهای موجود نقد ادبی و معرفی معیارهای جدید برای اثر داستانی روی آورده است.
ملیحه شریلو؛ عبدالحسین فرزاد؛ شهین اوجاق علیزاده
چکیده
یکی از مضامین مهم ادبیات داستانی معاصر، انعکاس فرهنگ مردم است و از آن جا که انسان و زندگی و اندیشه او جزء لاینفک داستان است، بنابراین پیوستگی فرهنگ مردم با انسان هم به این قالب ادبی راه یافته است. بخشی از این فرهنگ مثل آداب و رسوم اجتماعی، مذهبی، پزشکی و خرافی است و بخشی دیگر شامل زبان محاوره و گویشهای محلی، اشعار و ترانهها، ضربالمثلها ...
بیشتر
یکی از مضامین مهم ادبیات داستانی معاصر، انعکاس فرهنگ مردم است و از آن جا که انسان و زندگی و اندیشه او جزء لاینفک داستان است، بنابراین پیوستگی فرهنگ مردم با انسان هم به این قالب ادبی راه یافته است. بخشی از این فرهنگ مثل آداب و رسوم اجتماعی، مذهبی، پزشکی و خرافی است و بخشی دیگر شامل زبان محاوره و گویشهای محلی، اشعار و ترانهها، ضربالمثلها و بازیها است. شهلا پروین روح و منصوره شریف زاده نویسندگانی هستند که به فرهنگ مردم توجه خاصی داشتهاند، آثار آنها از سویی عرصه به تصویر کشیدن رابطه انسانها با این فرهنگ است که نشان میدهد استفاده بهجا یا نا بهجا از این فرهنگ در پرورش و زندگی انسانها در جامعه داستانی تا حدودی ریشه در جامعه واقعی دارد و از سوی دیگر آشکار میشود که گاهی این مضامین، نقابی است بر اندیشه و نیت پنهانی و درونی نویسنده که به او کمک میکند که شیوه هنرمندانهتر و گاهی پیچیدهتری در خلق اثر داشته باشد. البته با توجه به جنسیت و بینش نویسنده و زمان و مکان وقوع حادثه نحوه انعکاس این مضامین گاهی متفاوت و یا همانند میشود و از این منظر هم قابل بررسی است. ملاک انتخاب نویسندگان جنسیت مشترک، دوره مشترک و برگزیده شدن آثار انتخابی آنها در جشنوارههای متعدد ادبی است.