در قرن ششم هجری با چهار حوزهی ادبی ماوراءالنهر خراسان، عراق و آذربایجان روبهروییم که در مقایسه با حوزه واحد خراسان از گستره و موقعیت متفاوتی برخوردارند. با وجود این، گستردگی جغرافیا، دوری شاعران از یکدیگر و حتی تفاوت لهجه، دلیلی برای بیخبری آنان از شعر یکدیگر نبوده است؛ بلکه استقبال آنان از اشعار یکدیگر، نشان از پیوند و ارتباط عمیق میان آنان دارد. از نمونه این پیوندها میتوان به مجموعه اشعاری اشاره کرد که با ردیف «آفتاب» سروده شده و به نام «شعر آفتابی» مشهور گشتهاند. یکی از مهمترین این سرودهها از آن خاقانی و با مطلع زیر است:
ای عارض چو ماه تو را چاکر آفتاب یک بنده تو ماه سزد، دیگر آفتاب
افزون بر خاقانی، انوری، اثیر اخسیتکی، سیف فرغانی، محتشم کاشانی، بیدل، حزین لاهیجی و .... از جمله شاعرانی به شمار میروند که اشعاری با همین وزن، قافیه و ردیف دارند. خاقانی این قصیده را در مدح قزل ارسلان، فرمانروای آذربایجان سروده است. اهمیت بررسی این چکامه، افزون بر پیوند با دیگر اشعاری که در مدح وی انشاد کرده، در گرو فضای شعری مشابهی است که با دیگر اشعار آفتابی شاعران معاصر و متأخر خود دارد. پژوهش حاضر به تبیین و تحلیل ده نکته در قصیده آفتابی خاقانی از منظر مقایسه تصاویر و موسیقی شعر، نجوم، اسطوره- شناسی، شرح، تصحیح و..... میپردازد.