تقی پور نامداریان؛ الهام رستاد
چکیده
استفاده از آیات قرآن و احادیث نبوی در متون منثور پس از اسلام امری رایج بود که به منظور حفظ کلام الهی و نبوی، همچنین آرایش و تزیین متن به شیوههای گوناگون به کار میرفت. کاربرد آیات و احادیث، اساس و شالودة متون عرفانی را تشکیل میدهد که در نثرهای ساده و فنّی این دسته از متون به صورت گسترده به کار رفته است. کتاب شرح شطحیّات اثر روزبهان ...
بیشتر
استفاده از آیات قرآن و احادیث نبوی در متون منثور پس از اسلام امری رایج بود که به منظور حفظ کلام الهی و نبوی، همچنین آرایش و تزیین متن به شیوههای گوناگون به کار میرفت. کاربرد آیات و احادیث، اساس و شالودة متون عرفانی را تشکیل میدهد که در نثرهای ساده و فنّی این دسته از متون به صورت گسترده به کار رفته است. کتاب شرح شطحیّات اثر روزبهان بقلی از جمله متون منثور عرفانی به نثر فنّی (قرن ششم) است که در آن بیش از هزار بار آیات قرآن و احادیث نبوی به شیوههای مختلف به کار رفته است. در این مقاله کوشش شده است با مطالعة دقیق و کامل کتاب شرح شطحیّات، ابتدا، آماری جامع از تعداد آیات و احادیث به کار رفته در متن ارائه شود و پس از نشان دادن موارد پرکاربرد، از سه دیدگاه دستور، بیان و معانی به بررسی و تحلیل کاربرد انواع آیات و احادیث کتاب پرداخته شود. در بخش دستور، نقشهای دستوری آیات و احادیث اعمّ از فاعلی، مفعولی، اضافی و...، نیز نحوة قرار گرفتن آنها در جمله بررسی شده است. در بخش بیان، اضافههای تشبیهی ساخته شده با آیات و احادیث، تصاویر شاعرانه حاصل از آنها، انگیزه و اهداف روزبهان از ساختن این گونه تصاویر تحلیل و بررسی شده است. در قسمت معانی نیز بر اساس دیدگاه حسین خطیبی به بررسی اغراض ثانوی کاربرد آیات و احادیث در جمله پرداخته شده است.
سمیّه آقابابایی؛ نعمتالله ایرانزاده؛ کورش صفوی
چکیده
ادب غنایی یکی از گستردهترین انواع ادبی است که هدف آن گزارش و بیان احساسات گوینده و در کنار آن، لذّت بخشیدن به مخاطب است. گویندة ادب غنایی میتواند از روشهای مختلفی برای بیان «پیام غنایی» خود استفاده کند. آنچه در مقالة حاضر مطرح میشود، ارائة ابزارهایی برای طبقهبندی و تمایز ادب غنایی از دیگر انواع ادبی است. جامعیّت این ابزارها ...
بیشتر
ادب غنایی یکی از گستردهترین انواع ادبی است که هدف آن گزارش و بیان احساسات گوینده و در کنار آن، لذّت بخشیدن به مخاطب است. گویندة ادب غنایی میتواند از روشهای مختلفی برای بیان «پیام غنایی» خود استفاده کند. آنچه در مقالة حاضر مطرح میشود، ارائة ابزارهایی برای طبقهبندی و تمایز ادب غنایی از دیگر انواع ادبی است. جامعیّت این ابزارها سبب کاربرد گستردة آنها شده است، به گونهای که میتوان آنها را در طبقهبندی دیگر انواع و گونههای ادبی نیز به کار برد. در این مقاله، با تکیه بر نظریّة یاکوبسن، دو روش برای بیان «پیام غنایی» ذکر شده است: 1ـ روش مستقیم «فرستندهمدار». 2ـ روش «غیرمستقیم فرستندهمدار». بر اساس دو روش مذکور، در روند برقراری ارتباط، از یک سو، میتوان مخاطبی را مدّ نظر قرار داد و از سوی دیگر، میتوان آن را نادیده گرفت. نتایج حاصل از پژوهش، بیانگر آن است که با استفاده از نظریّة «نقشهای زبانی یاکوبسن» و ارائة ابزار «گویندهمدار» و «گیرندهمدار» بودن پیام و متن، میتوان آثار غنایی را سبکشناسی کرد و بر اساس وجوه اشتراک حاصل از آثار، متون غنایی را از متون حماسی و تعلیمی جدا نمود و در یک طبقه قرار داد.
حبیبالله عبّاسی؛ لیلا پیغمبرزاده
چکیده
متنها محصول اجبارهای اجتماعی و زبانیاَند، به همین دلیل قواعد بازی را باید در کارکردهای نهادی یافت که تولیدکنندة گفتمان است.بازخوانی روایت راوندی از تاریخ آل سلجوق با رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان نشان میدهد که متن تولیدشده در اواخر امپراطوری سلجوقی، بازتاب مجموعهای از گفتمانهای حاکم در سراسر عصر سلجوقی است. مناسبات قدرت و ...
بیشتر
متنها محصول اجبارهای اجتماعی و زبانیاَند، به همین دلیل قواعد بازی را باید در کارکردهای نهادی یافت که تولیدکنندة گفتمان است.بازخوانی روایت راوندی از تاریخ آل سلجوق با رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان نشان میدهد که متن تولیدشده در اواخر امپراطوری سلجوقی، بازتاب مجموعهای از گفتمانهای حاکم در سراسر عصر سلجوقی است. مناسبات قدرت و مشروعیّت که شاخصة گفتمان سلجوقی است، به عنوان یک اصل تعمیمیافته در این متن انعکاس دارد و جنبههای معیّنی از هویّت اجتماعی را بازتولید میکند. هر یک از گفتمانهای دینی معطوف به قدرت، گفتمان مخالف و یا گریز از مرکز و گفتمان علمی معطوف به سیاست، در صورتبندی گفتمانی عصر سلجوقی از عناصر گفتمانهای دیگر کمک میگیرد و آنها را به شبکة معانی خود پیوند میزند. نهادهای اجتماعی عصر سلجوقی، حاوی تشکّلهای گفتمانی ایدئولوژیکی است که از طریق نظارت سراسربین، با گروههای مختلف موجود در نهاد قدرت ارتباط مییابد.
مهدی دشتی
چکیده
از جمله جذابیتهای داستان رستم و اسفندیار، رویینتنی اسفندیار است؛ پهلوانی که گمان میرود از آسیب سلاح در امان است و به جنگ مردی میرود که ششصد سال است که دیو و دَد را مغلوب خویش ساختهاست. لیکن با کمال شگفتی، این رویینتنی نه تنها کارساز نیست، بلکه گویی شکست و مرگ اسفندیار را هم سرعت میبخشد. اما چرا چنین میشود؟ تأملی در شاهنامه ...
بیشتر
از جمله جذابیتهای داستان رستم و اسفندیار، رویینتنی اسفندیار است؛ پهلوانی که گمان میرود از آسیب سلاح در امان است و به جنگ مردی میرود که ششصد سال است که دیو و دَد را مغلوب خویش ساختهاست. لیکن با کمال شگفتی، این رویینتنی نه تنها کارساز نیست، بلکه گویی شکست و مرگ اسفندیار را هم سرعت میبخشد. اما چرا چنین میشود؟ تأملی در شاهنامه ما را با ویژگیهایی از رویینتنی آشنا میسازد که عبارتند از: 1ـ صفت رویینتنی خاصّ اسفندیار و منحصر بدو نیست و پهلوانان دیگری هم بدان موصوف هستند. 2ـ علیرغم رویینتنی، اسفندیار زره میپوشد و آسیب میپذیرد.3ـ اسفندیار خود هرگز بدین امر تصریح نکرده، ادعایی نداشته است. 4ـ همه، حتی آنان که اسفندیار را رویینتن میدانند، در نبرد او با رستم دلنگرانند و رستم را پیروز میشمارند. 5ـ متن شاهنامه در باب چگونگی رویینتن شدن اسفندیار، کاملاً خاموش است. 6ـ در متن، تصریح غیرقابل تأویلی بدین معنا نمییابیم که رویینتنی یعنی آسیبناپذیری. بنابراین، رویینتنی اسفندیار باید مفهومی دیگر داشته باشد. به گمان نویسنده، رویینتنی در شاهنامه رمزی است از شکستناپذیری؛ شکستناپذیری متوهمی که غالباً در ذهن مردم در باب پهلوانان بزرگ وجود دارد؛ معنایی که در وقت رویارویی با مرگ فرو میریزد.
داوود اسپرهم
چکیده
نیچه برای تمدن تأثیرگذار یونان باستان دو اصل محوری تمدنساز را معرفی میکند: اصل «آپولونی» و اصل «دیونوسوسی». اصل اول با بهرهگیری از منطق خِرَد، ساختاربخش و قوامدهندة تمام امور و انتظامات دنیای یونیانیان بودهاست و به شکلگیری فردیت یگانه و انحصاری انسان یونانی مدد رساندهاست. اصل دوم با تکیه بر شور، جنون و سرمستی ...
بیشتر
نیچه برای تمدن تأثیرگذار یونان باستان دو اصل محوری تمدنساز را معرفی میکند: اصل «آپولونی» و اصل «دیونوسوسی». اصل اول با بهرهگیری از منطق خِرَد، ساختاربخش و قوامدهندة تمام امور و انتظامات دنیای یونیانیان بودهاست و به شکلگیری فردیت یگانه و انحصاری انسان یونانی مدد رساندهاست. اصل دوم با تکیه بر شور، جنون و سرمستی تلاش کردهاست خود را از چهارچوبهای نظامیافته و فردیتهای محصور اصل نخست بیرون کشد و با وجد و هیجانات بیپایان، موجب فردیتی بزرگتر و فراگیرتر گردد. رشد و تعالی فرد یونانی در کشاکش و دیالکتیک مداوم این دو عنصر متضاد، با حرکتی جهشی به پیش رفتهاست. موسیقی و مجسمهسازی به عنوان ظرف این دو اصل عمل، و خِرَد و جنون یونانی را نمایندگی کردهاست. این در حالی است که بنا بر شواهد و ادلة اسطورهای، تاریخی و فرهنگی باید گفت که خاستگاه دو اصل متضاد یادشده، نه در یونان باستان، بلکه در ایران باستان بودهاست. این نوشته سعی دارد ابتدا با تشریح ویژگیها و اوصاف دو اصل آپولونی و دیونوسوسی، به خاستگاه ایرانی آنها توجه کند و پس از بررسی پیشینههای حضور آنها در تمدن کهن ایرانی، به نحوة تداوم آنها در جریانهای فرهنگی، بهویژه در جریان عظیم عرفان و تصوف ایرانیـ اسلامی توجه دهد. هنجارهای دوگانه در عرفان و تصوف که سوقدهندة سلوک صوفی است، ماهیت دیونوسوسی و آپولونی آشکاری را با ریشة ایرانی نشان میدهد.
محمد علیجانی؛ محمد آهی
چکیده
بیوولف کهنترین و بزرگترین اثر حماسی ادبیات انگلستان به زبان انگلیسی قدیم است که قهرمان اصلی آن، بیوولف نام دارد. در شاهنامه هم ابرقهرمان اصلی، رستم است. حماسة بیوولف و شاهنامه، خصوصاً بخش پهلوانی آن و نیز شخصیتهای اصلی دو حماسه، شباهتهایی شایستة تأمل دارند که با تعمق در آنها و تطبیق آنها با یکدیگر، هم به تشابهات شخصیت رستم ...
بیشتر
بیوولف کهنترین و بزرگترین اثر حماسی ادبیات انگلستان به زبان انگلیسی قدیم است که قهرمان اصلی آن، بیوولف نام دارد. در شاهنامه هم ابرقهرمان اصلی، رستم است. حماسة بیوولف و شاهنامه، خصوصاً بخش پهلوانی آن و نیز شخصیتهای اصلی دو حماسه، شباهتهایی شایستة تأمل دارند که با تعمق در آنها و تطبیق آنها با یکدیگر، هم به تشابهات شخصیت رستم و بیوولف و هم به خصوصیات اشتراکی ژانر حماسه و روایت داستانی حماسی بین دو قوم ژرمن و ایران میتوان پی برد. در این جستار، نگارندگان با توجه به مکتب امریکایی ادبیات تطبیقی که به اشتراکات عام و جهانشمول آثار ادبی و تجربیات مشترک ابنای بشر را توجه میکند، به تحلیل این دو اثر حماسی و شخصیتهای اصلی آنها پرداختهاند و هیچ گونه روابط تاریخی و مبتنی بر تأثیر و تأثر را در نظر نداشتهاند. وجود قهرمان برجستة قومی، وسعت فضا، اعمال خارقالعادة قهرمان، وجود موجودات مافوق طبیعی و نیز حضور خدا و نیروهای قدسی و... از وجوه مشترک ژانری است که این دو اثر را که متعلق به فرهنگهای گوناگون هستند، ذیل ژانر حماسه قرار میدهد. از ویژگیهای داستانی و روایی مشترک این دو حماسه، تلفیق هنرمندانة دو دنیای پیش و پس از سرایش اثر و انعکاس آن در شخصیت و کنشهای قهرمانان، ارائة توصیفها، پندها و اندرزها در آغاز و انجام داستانها و حضور مسلط تقدیر در سرنوشت قهرمانان است.
رضا ستاری؛ سوگل خسروی
چکیده
از جمله موجوداتی که در اساطیر، افسانهها و حماسههای فارسی، گاهی همراه با قهرمان حماسی و در کنار او و گاهی نیز در تقابل با او به ایفای نقش میپردازند، «پری» و «زن جادو» هستند. در منظومههای حماسی پس از شاهنامه، گاه این دو با خویشکاریهای خود در جایگاه پری، به عنوان ایزدبانوی زایش، برکت و باروری که بازتابی از کهنالگوی ...
بیشتر
از جمله موجوداتی که در اساطیر، افسانهها و حماسههای فارسی، گاهی همراه با قهرمان حماسی و در کنار او و گاهی نیز در تقابل با او به ایفای نقش میپردازند، «پری» و «زن جادو» هستند. در منظومههای حماسی پس از شاهنامه، گاه این دو با خویشکاریهای خود در جایگاه پری، به عنوان ایزدبانوی زایش، برکت و باروری که بازتابی از کهنالگوی «آنیما» میتواند باشد و در نقش و سویة مثبت خود ظاهر میشوند و یاور و همراه قهرمان هستند، و گاهی نیز در نقش اهریمنی خود که بازتابی از سویة منفی «آنیما» میتواند باشد، همچون زنجادو و اغواگر نمود مییابند و نقش مخرّب و ویرانگری دارند و میکوشند با اغوای قهرمان و به دام انداختن او، مانع از رسیدن قهرمان به هدفهای مورد نظرش شوند. در این مقاله، پس از بحث مختصری پیرامون «پری» و «زنجادو» کوشیدیم، نشان دهیم که در حماسههای ایرانی، پری همان زن جادو است که گفته شده بعد از دینآوری زرتشت و متأثر از اعتقادات و افکار زرتشتی، دچار دگردیسی شده، به شکل موجودی اهریمنی با خویشکاریهای منفی درآمدهاست.
مریم حسینی؛ مریم رجبی نیا
چکیده
عبدالقادر گیلانی، عارف قرن پنجم و ششم هجری قمری، از مشایخی است که پیرنامههای زیادی به فارسی و عربی دربارة او نوشتهشدهاست. با توجه به اهمیت پیرنامهها در شناخت احوال، اقوال و عقاید عبدالقادر گیلانی، در این مقاله کوشش شدهاست تا احوال و آثار وی با استفاده از این پیرنامهها و نیز کتب تاریخی معتبر، معرفی و آنگاه ویژگیهای کلی پیرنامههای ...
بیشتر
عبدالقادر گیلانی، عارف قرن پنجم و ششم هجری قمری، از مشایخی است که پیرنامههای زیادی به فارسی و عربی دربارة او نوشتهشدهاست. با توجه به اهمیت پیرنامهها در شناخت احوال، اقوال و عقاید عبدالقادر گیلانی، در این مقاله کوشش شدهاست تا احوال و آثار وی با استفاده از این پیرنامهها و نیز کتب تاریخی معتبر، معرفی و آنگاه ویژگیهای کلی پیرنامههای نوشتهشده دربارة این شیخ بزرگ تا قرن دهم هجری قمری بررسی شود. پیرنامههای مورد بحث عبارتند از: بهجةالأنوار و معدنالأسرار، ترجمة خلاصةالمفاخر، قلائدالجواهر، مناقب غوثیه و غبطةالناظر فی ترجمة الشیخ عبدالقادر الجیلانی. نتایج حاصل از پژوهش گویای آن است که چنین کتابهایی بدین دلیل که برای عموم مردم نوشته شدهاند، نثری ساده و بیتکلف دارند و برای بزرگ جلوه دادن شخصیت عبدالقادر، رفتار و کراماتی برخلاف اقوال و اندیشة نمایان در آثارش به وی نسبت دادهاند و نیز منبع تمام پیرنامههای مذکور، نخستین پیرنامة نوشتهشده دربارة عبدالقادر یعنی بهجةالأنوار و معدنالأسرار است. همة این کتابها تحمیدیهای در ستایش خدا و پیامبر اکرم(ص)، و نیز زنان در تمام آنها جز مناقب غوثیه، جایگاه والایی دارند.
محمدمهدی زمانی؛ کورش صفوی
چکیده
شمس کسمایی نخستین شاعر نوپرداز زبان فارسی است. اشعار او در نشریاتِ هوادار تجدد و مدافع حقوق زنان و در تبریز، در زمان حکومت خیابانی در آذربایجان منتشر میشد. پژوهش حاضر برای بررسی نسبت شعر کسمایی با مناسبات قدرت موجود در آزادیستان، به توصیف زبانشناختی متن بر اساس دستور نظاممند ـ نقشگرای هلیدی و تفسیر این یافتهها، یعنی شناسایی ...
بیشتر
شمس کسمایی نخستین شاعر نوپرداز زبان فارسی است. اشعار او در نشریاتِ هوادار تجدد و مدافع حقوق زنان و در تبریز، در زمان حکومت خیابانی در آذربایجان منتشر میشد. پژوهش حاضر برای بررسی نسبت شعر کسمایی با مناسبات قدرت موجود در آزادیستان، به توصیف زبانشناختی متن بر اساس دستور نظاممند ـ نقشگرای هلیدی و تفسیر این یافتهها، یعنی شناسایی بافت موقعیتی و بافت میانمتنی این اشعار، و نیز یافتن جنبههای ایدئولوژیک آن میپردازد. بدین ترتیب، این نوشتار به سبکشناسی انتقادی شعر کسمایی با الگویی مرکّب از الگوی سهبعدی فرکلاف در تحلیل گفتمان انتقادی، دستور نظاممند ـ نقشگرای هلیدی، و جنبههایی از نظریة گفتمان لاکلا و موف میپردازد. یافتههای توصیفی، مبتنی بر تحلیل فرانقشهای اندیشگانی، بینافردی و متنی نشان میدهد که شعر او گفتمان آزادیستان، مشروطه و ناسیونالیسم ایرانی را مفصلبندی میکند. این اشعار با مفصلبندی گفتمان آزادیستان، مناسبات قدرت را در آزادیستان بازتولید میکنند و با مفصلبندی گفتمان مشروطه و ناسیونالیسم ایرانی در میان سوژههای این گفتمانها، به نظام سیاسی آزادیستان مشروعیت میبخشند.
منصور نیک پناه؛ ابراهیم نوری
چکیده
در باب حقّانیّت و نجات بخشی پیروان ادیان، پیوسته سه رویکرد کلی کانون توجه بوده است: انحصارگرایی، کثرتگرایی و شمولگرایی. کثرتگرایی دینی به عنوان یک دیدگاه در قرن بیستم متولد شد، اما ریشههای آن را میتوان در برخی سخنان پیشینیان از جمله عرفای مسلمان پیدا کرد. یکی از این افراد، جلالالدین محمدمولوی است که مواضع مبهمی به او نسبت ...
بیشتر
در باب حقّانیّت و نجات بخشی پیروان ادیان، پیوسته سه رویکرد کلی کانون توجه بوده است: انحصارگرایی، کثرتگرایی و شمولگرایی. کثرتگرایی دینی به عنوان یک دیدگاه در قرن بیستم متولد شد، اما ریشههای آن را میتوان در برخی سخنان پیشینیان از جمله عرفای مسلمان پیدا کرد. یکی از این افراد، جلالالدین محمدمولوی است که مواضع مبهمی به او نسبت داده میشود. این پژوهش با روش تحلیلی- توصیفی با محوریّت سخنان مولانا و بهرهگیری از دیدگاههای مولویپژوهان به داوری پرداخته و به این نتیجه رسیده است که با وجود قرائن متعدد بر انحصارگرایی، شمولگرایی و کثرتگرایی در کلام ایشان، حکم کلی و مطلق به انحصارگرا یا کثرتگرا بودن وی در نجاتبخشی پیروان ادیان ناموجّه است. وی حقیقت را یکی میداند چون از زوایای گوناگون نگریسته شود، متفاوت مینماید. محجوب بودن چهره واقعی حقیقت، محدودیتهای قوای ادراکی از جمله علل بروز اختلاف دیدگاهها است. مولانا دیانات الهی را نوری واحد میداند که از چراغهای مختلف پرتوافشانی میکنند و فرق واقعی ندارند و همه نجاتبخش هستند، اما در مقام حقّانیّت، اسلام را واجد حقّانیّت برتر و در مواردی حقمطلق میبیند.
احمد تمیم داری؛ شیوا دولت آبادی؛ شهناز عبادتی
چکیده
تئوری انتخاب به تبیین رفتارهای انسان با تأکید بر مسئولیتپذیری در برآوردن نیازهای اساسی میپردازد. هدف مقالۀ حاضر، کاربست این رویکرد روانشناسی، در بررسی تطبیقی داستانهای رمزی است. جاناتان، مرغ دریایی، نوشتۀ ریچارد باخ (1936) و نیز منطقالطیر عطّار، بازگوکنندۀ یکی از والاترین دغدغههای بشری، یعنی «حقیقت جویی» است. مقالۀ ...
بیشتر
تئوری انتخاب به تبیین رفتارهای انسان با تأکید بر مسئولیتپذیری در برآوردن نیازهای اساسی میپردازد. هدف مقالۀ حاضر، کاربست این رویکرد روانشناسی، در بررسی تطبیقی داستانهای رمزی است. جاناتان، مرغ دریایی، نوشتۀ ریچارد باخ (1936) و نیز منطقالطیر عطّار، بازگوکنندۀ یکی از والاترین دغدغههای بشری، یعنی «حقیقت جویی» است. مقالۀ حاضر، به شیوۀ توصیفی- تحلیلی نشان میدهد که این آثار از نظر کاربرد مفاهیم نمادین، وجوه اشتراک دارند. درونمایۀ آنها بهرغم تمایز در ساختار، تعارض میان داشتهها و خواستههای آدمی را بازمینمایاند. میل به کشف گوهر وجودی در سایۀ هدایتگری راهنما بیانگر تلاش آدمی برای برآوردن نیاز به آزادی و حقّ ارزشمندی است. عطّار در وادی دوم، بهضرورت عشق در سلوک میپردازد؛ ولی ریچارد باخ، در آخرین آموزهها اهمیت این نیاز اساسی را بازگو میکند. تفاوت دیگر در میزان بازنمایی انگیزههای درونی شخصیتهاست. داستان ریچارد باخ، به دلیل بهرهگیری بیشتر از توصیف و طرح گفتوگوهای درونی قابلیت بیشتری برای خوانش گلسری دارد.
مرضیه کاظمی؛ سید علی اصغر میرباقری فرد؛ طاهره خوشحال دستجردی
چکیده
بنابر دیدگاه مولانا برترین و کاملترین انسانها، انبیاء و اولیای الهی هستند که ما در این مقاله عنوان «انسانهای کمالیافته» را برای ایشان برگزیدهایم. انسان کمالیافته، بهواسطه شرافت و کمال وجودیاش، بر سایر انسانها و حتی بر دیگر مخلوقات، ولایت و تصرّف دارد. البته انسانهای کمالیافته نیز همه در یک رتبه و درجه ...
بیشتر
بنابر دیدگاه مولانا برترین و کاملترین انسانها، انبیاء و اولیای الهی هستند که ما در این مقاله عنوان «انسانهای کمالیافته» را برای ایشان برگزیدهایم. انسان کمالیافته، بهواسطه شرافت و کمال وجودیاش، بر سایر انسانها و حتی بر دیگر مخلوقات، ولایت و تصرّف دارد. البته انسانهای کمالیافته نیز همه در یک رتبه و درجه نیستند و برخی بر برخی دیگر فضیلت دارند. مولانا و عرفای پیش از او قائل به تفاوت و تفاضل مقام و مرتبه انسانهای کمالیافته بودهاند و ازاینرو به طرح دو مبحث اساسی ذیل این موضوع، در آثار خویش پرداختهاند؛ اول اینکه در میان انسانهای کمالیافته مقام انبیاء بر مقام اولیاء مقدم است یا بالعکس؛ و دوم، مبحث طبقات و مراتب اولیاء که مجموعه دیدگاههای عرفای سنّت اول، در این موضوع بر محور دو الگوی اصلی، موسوم به الگوی هرمی هجویری و الگوی حکیم ترمذی قابل تحقیق و پژوهش است. در این مقاله، ابتدا سیر مراتب انسانهای کمالیافته در قالب این دو مبحث اساسی، در آراء و دیدگاههای عرفای سنّت، اول تحلیل و بررسی خواهد شد و سپس دیدگاههای خاص مولانا در این حوزه تبیین میگردد.
پویا نیکفر؛ اسماعیل عالی زاد
چکیده
پژوهش حاضر در پی چگونگی بازنمایی سیمای شهر تهران در پیکرۀ رمانهای ایرانی است. در این پژوهش، رمانها همچون اجزایی معرفتبخش تلقی شدند که به واسطۀ آنها دربارۀ کلیتی بهنام مدرنیته که شهر خاستگاه تجلی آن است، تأمل کردیم. بدینترتیب رمانهای «نیمۀ غایب» نوشتۀ حسین سناپور (1378)، «تهران شهر بیآسمان» نوشتۀ امیرحسین ...
بیشتر
پژوهش حاضر در پی چگونگی بازنمایی سیمای شهر تهران در پیکرۀ رمانهای ایرانی است. در این پژوهش، رمانها همچون اجزایی معرفتبخش تلقی شدند که به واسطۀ آنها دربارۀ کلیتی بهنام مدرنیته که شهر خاستگاه تجلی آن است، تأمل کردیم. بدینترتیب رمانهای «نیمۀ غایب» نوشتۀ حسین سناپور (1378)، «تهران شهر بیآسمان» نوشتۀ امیرحسین چهلتن (1380) و «عادت میکنیم» نوشتۀ زویا پیرزاد (1383) به شکل نظری و هدفمند انتخاب شدند و براساس آرای لوفور و روش تفسیر انتقادی مورد تحلیل قرار گرفتند. از منظر لوفور، فضا فینفسه وجود ندارد، بلکه به شکل اجتماعی تولید میشود. لوفور برای توضیح چگونگی تولید فضای اجتماعی به سه بُعد کردار فضایی، بازنماییهای فضا و فضاهای بازنمایی که با یکدیگر روابط درونی دیالکتیکی دارند، اشاره دارد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که رمانهای اشاره شده در بهترین حالت تنها به بازنمایی مستقل یکی از این سه بُعد پرداختهاند و در به تصویر کشیدن شهری که از روابط دیالکتیکی این فضاها بهوجود میآید، ناتوان ماندهاند. عدم وقوف به ماهیت دیالکتیکی شهر در نزد نویسندگان ما موجب شده که بجای شهری چندصدایی و پویا، شهری یکسر سرکوبگر بر پیکرۀ رمانهای ایرانی نقش ببندد. در واقع اقبال به رمانتیسم که در نزد نویسندگان ما در دورۀ پهلوی اول شکل گرفت در قالب جامعۀ ایران، جامهای واپسگرا و ضدشهری بهخود پوشاند و همین مانع بزرگی بود که نگاه نویسندگان ما به مقولهای چون شهر از بینشی دیالکتیکی بارور شود.
مریم حسینی
چکیده
پرسش مقالۀ حاضر چونی و چگونگی افزودههای هنرمندانۀ نظامی (535- 612ه.ق) در روایت تاریخی داستان بهرام گور و نقل آن در منظومۀ هفت پیکر است. منظومۀ هفت پیکر یکی از بدیعترین روایتهای داستانی ادب فارسی است و از گذشته تا امروز مورد توجه خوانندگان بوده است. پیرنگ اصلی داستان بر روایتی تاریخی بنا شده که مأخذ آن کتابهایی چون تاریخ طبری و تاریخ ...
بیشتر
پرسش مقالۀ حاضر چونی و چگونگی افزودههای هنرمندانۀ نظامی (535- 612ه.ق) در روایت تاریخی داستان بهرام گور و نقل آن در منظومۀ هفت پیکر است. منظومۀ هفت پیکر یکی از بدیعترین روایتهای داستانی ادب فارسی است و از گذشته تا امروز مورد توجه خوانندگان بوده است. پیرنگ اصلی داستان بر روایتی تاریخی بنا شده که مأخذ آن کتابهایی چون تاریخ طبری و تاریخ بلعمی، اخبارالطوال دینوری، سیاستنامۀ خواجه نظامالملک، تاریخ یعقوبی، کتاب البدء و التاریخ مطهر بن طاهر مقدسی، تاریخ ثعالبی و تاریخ ابناثیر است و نظامی داستانسرا با ترفندهایی، ساخت و سیاق روایتها را دگرگون میکند و با کاهش و یا افزایشهایی، روایتی نو و هنری میآفریند. نتایج مقایسۀ تطبیقی روایت نظامی با کتابهای تاریخی، نشانگر آن است که شاعر گنجه با احاطه بر دانشهای گونهگونی چون ستارهشناسی، کیمیاگری، اسطورهشناسی و آشنایی با آیینهای مهری و زرتشتی، بخشهایی نمادین و سمبولیک به داستان افزوده و فضایی اسطورهای و ادبی برای آن خلق کرده است. ازجمله ابداعات شاعر، افزودن بخشهایی چون دیدار با تصویر هفت شاهزادۀ زیبا در کاخ خورنق است که استفادۀ مبتکرانه از عدد هفت را تداعی میکند. مبارزه با اژدها و کشتن او در زمرۀ بخشهای کهننمونهای داستان است. همچنین اقدام بهرام که تعقیب گوری تا غار است و فرو رفتن در غار و بیرون نیامدن وی، از جمله بخشهایی است که نظامی برای تأثیرگذاری بیشتر و جلوۀ روحانی بخشیدن به شخصیت بهرام ابداع کرده است.
محمد ابراهیم مالمیر؛ فاطمه شریفی
چکیده
خواجه احمد کاسانی (خواجگی کاسانی) یکی از اقطاب تأثیرگذار در سلسلة نقشبندیه است که در دو حوزة عرفان نظری و عملی از این سلسله و بزرگان آن تأثیر پذیرفته است و به سهم خود با تبیین مبانی سلسلة خواجگان با نظرات تبیینی و تشریحی و گاه انتقادی خود تأثیر گذاشته و با آثار خود به غنای آن افزوده است. این پژوش با هدف تحلیل تطابقی اصول طریقت نقشبندیة ...
بیشتر
خواجه احمد کاسانی (خواجگی کاسانی) یکی از اقطاب تأثیرگذار در سلسلة نقشبندیه است که در دو حوزة عرفان نظری و عملی از این سلسله و بزرگان آن تأثیر پذیرفته است و به سهم خود با تبیین مبانی سلسلة خواجگان با نظرات تبیینی و تشریحی و گاه انتقادی خود تأثیر گذاشته و با آثار خود به غنای آن افزوده است. این پژوش با هدف تحلیل تطابقی اصول طریقت نقشبندیة احراریه با نظرات اختصاصی خواجگی کاسانی با پژوهشی مبتنی بر روش توصیفی- تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانهای و مجموعه رسایل خطی به این نتیجه رسیده است که عمدة تعلیمات سلسلة مورد اشاره بر تحصیل حضور و آگاهی متمرکز است و حضور و آگاهی در حقیقت در تمامی اصول یازدهگانة این سلسله حضور چشمگیر و پررنگی دارد. این اصول عبارتاند از : هوش در دم، نظر بر قدم، سفر در وطن، خلوت در انجمن، یاد کرد، بازگشت، نگاهداشت، یادداشت، وقوف عددی، وقوف زمانی و وقوف قلبی. کاسانی در رسایل خویش به تبیین هفت اصل از این اصول پرداخته که به ترتیب عبارتاند از: هوش در دم، نظر بر قدم، سفر در وطن، خلوت در انجمن، وقوف عددی، وقوف زمانی و وقوف قلبی و چهار اصل دیگر را در ضمن این اصول هفتگانه بهشمار آورده و مستقل ندانسته است! هر چند کاسانی در بیان این هفت اصل، بیشتر تعلیمات نقشبندیه را ارائه داده و به نظرات سلف پایبند بوده است، اما در تبیین آنها تفاوتهایی نیز دیده میشود که ناظر به سلوک باطنی و شخصی و نگاه خاص خواجه احمد کاسانی به اصول یاد شده است.
میثم خاتمی نیا؛ محمدحسن حسن زاده نیری
چکیده
زبانشناسان شناختی مانند لیکاف، دانش زبانی را از اندیشیدن و شناخت مستقل نمیدانند و معتقدند دانش زبانی بخشی از شناخت عام آدمی است. آنها استعاره را ابزار مناسبی برای تشخیص چگونگی اندیشیدن و رفتارهای زبانی میدانند. استعاره در زبانشناسی شناختی آن است که حوزههای مفهومی گوناگون را جایگزین هم کنیم؛ به عنوان مثال، زندگی را سفر فرض ...
بیشتر
زبانشناسان شناختی مانند لیکاف، دانش زبانی را از اندیشیدن و شناخت مستقل نمیدانند و معتقدند دانش زبانی بخشی از شناخت عام آدمی است. آنها استعاره را ابزار مناسبی برای تشخیص چگونگی اندیشیدن و رفتارهای زبانی میدانند. استعاره در زبانشناسی شناختی آن است که حوزههای مفهومی گوناگون را جایگزین هم کنیم؛ به عنوان مثال، زندگی را سفر فرض کنیم یا موفقیت را که مفهومی انتزاعی است در بالا تصور کنیم. یکی از گونههای اصلی استعارههای مفهومی که زبانشناسان بررسی میکنند، استعارههای جهتی هستند. آنها بررسی میکنند که چطور مفاهیمی که ملموس و محسوس نیستند و درنتیجه نمیتوانند جایگاه و جهت مشخصی داشته باشند در زبان دارای جهت شدهاند و اهل زبان آنها را در بالا یا پایین، چپ یا راست یا چنین جهات متعینی جای میدهند و اینگونه دربارهشان سخن میگویند. شاهنامه یکی از ارزشمندترین متون فارسی برای مطالعات زبانشناسی شناختی است؛ زیرا شکلگیری داستانها، تعبیرات و اصطلاحاتش در دورههای کهن تاریخ قوم ایرانی ریشه دارد و میتوان زیرساختهای شناختی و بسیاری از قدیمیترین نگاشتهای زبانی فارسیزبانان را از آن استخراج کرد، اما تاکنون بررسی علمی مستقلی دربارۀ آن صورت نگرفته است. مقالۀ حاضر میکوشد استعارههای جهتی -یا به عبارتی دیگر چنانکه خواهد آمد بخشی از طرحوارههای تصویری- 500 بیت آغازین شاهنامه را بررسی کند که تا اوایل پادشاهی ضحاک را دربر دارد؛ استعارههایی مانند جفتهای متضاد بالا و پایین، راست و چپ، پیش و پس، درون و بیرون و مرکز و پیرامون.
فاطمه بیات فر؛ داوود اسپرهم
چکیده
کنش در متون عرفانی تحت تأثیر عواملی رخ میدهد که فضای مناسبی برای بیان عرفانی فراهم میآورد. این عوامل میتوانند درنتیجه فرآیندهای القایی، تجویزی، رخدادی و یا زاده و زاینده نظامهای تنشی و شوشی باشند. سرچشمه این عوامل به تقابلهای دوگانه بازمیگردد که نظام تفکر انسان بر آن استوار شده است و بحث پیرامون آن از زمان ارسطو آغاز و ...
بیشتر
کنش در متون عرفانی تحت تأثیر عواملی رخ میدهد که فضای مناسبی برای بیان عرفانی فراهم میآورد. این عوامل میتوانند درنتیجه فرآیندهای القایی، تجویزی، رخدادی و یا زاده و زاینده نظامهای تنشی و شوشی باشند. سرچشمه این عوامل به تقابلهای دوگانه بازمیگردد که نظام تفکر انسان بر آن استوار شده است و بحث پیرامون آن از زمان ارسطو آغاز و در مطالعات ساختارگرایانه و نشانهشناسانۀ کسانی چون سوسور، فروید، پیرس، موریس، گرماس و... در قرن بیستم ادامه پیدا کرده است. بر پایه همین تقابلها در رویکردی از علوم نشانه- معناشناسی میتوان به سازوکارهای تولید معنا در نظام گفتمانی با ابعاد مختلف حسی- ادراکی، شناختی و زیباییشناختی اثر پرداخت. در این مقاله با بررسی «نظامهای گفتمانیِ» داستان «پیرِ چنگی» بهمثابۀ نمونهای از داستانهای منظوم مثنویمعنوی مولانا، جایگاه نظام کنشی، شوشی، تنشی و بُوشی در آن مشخص و گذر شخصیت اصلی «پیرِ چنگی» از حالت نابسامان اولیه به حالت بسامان پایان داستان بیان شده است. نتیجه تحلیل، بیانگر نقش پررنگِ نظام شوشی در جهشِ اصلی داستان است؛ چنانکه در پی یک «لحظه- بارقه»، پیرِ چنگی شخصیتی به باور رسیده مییابد. جذابیت این داستان برای خوانش مکرر، همانگونه که خود مولانا در آخر داستان اشاره میکند، وامدار حضور سوژه بُوشی است.
نگین مژگانی؛ علیرضا حاجیان نژاد
چکیده
با وجود دسترسی به تصحیح انتقادی آثار عطار، همچنان نقاط مبهم و مشکوکی در آثار او به چشم میخورند که حتی با دادههای نسخهشناسی موجود قابل رفع نیستند. برای رفع چنین ابهامهایی، لازم است هر یک از جنبههای مختلف سبک عطار که بر پایة آثار مسلم او تعیین شده است به دقت مورد واکاوی قرار گیرد تا در نهایت الگوی جامعی از سبک او به دست آید. ...
بیشتر
با وجود دسترسی به تصحیح انتقادی آثار عطار، همچنان نقاط مبهم و مشکوکی در آثار او به چشم میخورند که حتی با دادههای نسخهشناسی موجود قابل رفع نیستند. برای رفع چنین ابهامهایی، لازم است هر یک از جنبههای مختلف سبک عطار که بر پایة آثار مسلم او تعیین شده است به دقت مورد واکاوی قرار گیرد تا در نهایت الگوی جامعی از سبک او به دست آید. در این پژوهش، انواعی از التزام مورد بررسی قرار میگیرند که در سراسر آثار منظوم عطار از خردترین واحد؛ یعنی بیت تا کلانترین واحد؛ یعنی منظومه تکرار شدهاند. برای طرح الگویی منظم، انواع التزام در چهار گروه اصلی شامل التزام به تکرار، تقارن، تناسب و نوعی اسلوب ویژه طبقهبندی میشوند. بررسی انواع التزام در کنار سایر دادههای سبکشناسی و نسخهشناسی میتوانند در سنجش صحت ابیات مبهم و مشکوک در آثار عطار مفید و راهگشا باشند.
یحیی طالبیان؛ حمید عبدالهیان؛ علی اصغر باقری
چکیده
توجه داستاننویسان معاصر ایران به ادبیات غرب امری انکارناپذیر است. جریان تئاتر معناباخته (Absurd) یکی از جریانهای پیش رو و شناختهشده در تئاتر است که تقریباً در دهة پنجاه قرن بیستم میلادی آغاز گردید و حوزة تأثیرش بهسرعت به ادبیات داستانی انگلیسی و دیگر زبانها نیز کشیده شد. در بین نویسندگان ایرانی، میتوان بهرام صادقی را متأثر ...
بیشتر
توجه داستاننویسان معاصر ایران به ادبیات غرب امری انکارناپذیر است. جریان تئاتر معناباخته (Absurd) یکی از جریانهای پیش رو و شناختهشده در تئاتر است که تقریباً در دهة پنجاه قرن بیستم میلادی آغاز گردید و حوزة تأثیرش بهسرعت به ادبیات داستانی انگلیسی و دیگر زبانها نیز کشیده شد. در بین نویسندگان ایرانی، میتوان بهرام صادقی را متأثر از جریان یادشده دانست. مقالة حاضر سعی دارد به این سؤال پاسخ دهد که آیا مؤلفههای معناباختگی در «ملکوت» بهرام صادقی وجود دارد؟ براساس آن، میتوان ملکوت را اثری معناباخته محسوب کرد؟ در این مقاله، ابتدا زمینههای اجتماعی، سیاسی و ادبی، آنگاه پیشینه و پیشتازان جریان معناباختگی در ادبیات اروپا معرفی شده است. در مرحلة بعد، براساس پژوهشهای معتبر صورتگرفته دربارة ادبیات معناباخته به مؤلفهسازی معناباختگی در ادبیات پرداخته شده است. در سومین مرحله، برای مؤلفههای برشمرده نمونههای متعددی از متن اثر یافتهایم و ذیل هر مؤلفه به بحث و بررسی دربارة رابطة آنها پرداخته شده است. صادقی در داستان ملکوت از اغلب مؤلفههای مهم معناباختگی استفاده کرده است و در خلق وضعیت و جهانی پوچ که به اشکال مختلف با عمیقترین لایههای وجودی شخصیتهای داستان در ارتباط است، موفق مینماید. از این رو، ملکوت را میتوان اثری خصیصهنما در ادبیات داستانی معناباخته فارسی در نظر گرفت.
یحیی حسینائی؛ بهمن نزهت
چکیده
میرزادۀ عشقی یکی از نمایندگان برجسته و از پیشگامان جریان تجدد ادبی در دورۀ مشروطیت است که به ضرورت ایجاد تحولات اساسی در این عصر پی برده بود. صراحت لهجه، نکتهبینی، جزئینگری و تحلیل دقیق او دربارة دگرگونیهای سیاسی و اجتماعی بهخوبی مشهود است؛ اما نگرش میرزادۀ عشقی به پدیدههای پیرامونش یکسان و منسجم نیست. بیان مضامین متنوع دربارة ...
بیشتر
میرزادۀ عشقی یکی از نمایندگان برجسته و از پیشگامان جریان تجدد ادبی در دورۀ مشروطیت است که به ضرورت ایجاد تحولات اساسی در این عصر پی برده بود. صراحت لهجه، نکتهبینی، جزئینگری و تحلیل دقیق او دربارة دگرگونیهای سیاسی و اجتماعی بهخوبی مشهود است؛ اما نگرش میرزادۀ عشقی به پدیدههای پیرامونش یکسان و منسجم نیست. بیان مضامین متنوع دربارة تجدد، ناهماهنگی در ساختار و مفاهیم شعری، تناقضاندیشی و تعارضات درونی شاعر سبب شده که اندیشههایش به شکل منسجم و جامعی شناسایی نشود؛ ازاینرو لازم است تا دیدگاهها و مضامین شعری وی بر مبنای روشی علمی و بهطور کامل استخراج و تقسیمبندی شود. پژوهش حاضر باهدف شناسایی مفاهیم تجددگرایی در اشعار میرزادة عشقی، میکوشد به این پرسش پاسخ دهد که مؤلفههای تجددگرایی در دیوان اشعار میرزاده عشقی کدام است؟ این تحقیق ازجمله پژوهشهای کیفی است که با روش «راهبرد داده بنیاد» انجام شده است. در این روش پس از گردآوری دادههای کیفی، مفاهیم مرتبط شناسایی و دستهبندی شده است. در پایان، با مقایسه و سنجش دادهها، مفاهیم و مقولههای تجددگرایی شامل 62 مفهوم در قالب 11 مقوله طراحی و تنظیم گردید. مقولهها عبارتاند از: تحولات اجتماعی، امور سیاست داخلی، امور سیاست خارجی، مسائل اداری و دولتی، مسائل اقتصادی، مسائل علمی و آموزشی، مسائل نظامی و امنیتی، مسائل اعتقادی و مذهبی، تحولات زبانی و تحولات واژگانی که مقوله «امور سیاست داخلی» و «تحولات اجتماعی»، با 12 بار تکرار بیشترین بسامد را نسبت به سایر مقولهها به خود اختصاص داد.
اسد آبشیرینی؛ محمدرضا صالحی مازندرانی؛ منوچهر جوکار؛ فاطمه حیات داوودی
چکیده
نقد بومگرا، مطالعهی رابطهی بین ادبیات و جهان طبیعت است که ریشههای ظهور آن طرح اندیشههای نو در مباحث انسانشناسی و معضلات زیستمحیطی است؛ معضلاتی که گفتمانهای اومانیستی در پدید آمدن آنها نقش بسزایی دارند. در این پژوهش روابط شخصیتهای داستانِ اهل غرق منیرو روانیپور ازجمله خیجو، زائر احمد حکیم، مهجمال، ...
بیشتر
نقد بومگرا، مطالعهی رابطهی بین ادبیات و جهان طبیعت است که ریشههای ظهور آن طرح اندیشههای نو در مباحث انسانشناسی و معضلات زیستمحیطی است؛ معضلاتی که گفتمانهای اومانیستی در پدید آمدن آنها نقش بسزایی دارند. در این پژوهش روابط شخصیتهای داستانِ اهل غرق منیرو روانیپور ازجمله خیجو، زائر احمد حکیم، مهجمال، مدینه و مردان موبور با محیطزیست بررسی شده است تا نشان داده شود برپایهی اندیشههای فوکو، چگونه روابط قدرت در سطوح گوناگون این داستان مؤثر بوده است. خیجو، مهجمال، مدینه و زائر احمد حکیم در این داستان رابطهای نزدیک با طبیعت و همچنین نگاهی فراانسانی به زمین دارند که گفتمان غالب عصر، اومانیسم فلسفی را به چالش میکشند؛ اومانیسمی که در آن بیشتر توجه به اندیشه انسانی میشود و خود انسان و طبیعت را به چشم عنصر یا شیءای مینگرد. ازاینروست که فوکو در عصر تجدد، حضور انسان را در صحنهی تصویرگری اندیشه و آگاهی میبیند و بر آن است که ترکیبهای تجربی میباید در جای دیگری بهغیراز حاکمیت مطلق «من میاندیشم» اعمال شوند؛ مردان موبور در این داستان کسانی هستند که قدرت سرمایه و اقتصاد را در اختیار دارند و از آن در راستای سلطه بر طبیعت استفاده میکنند که باعث نابودی زیستبوم طبیعی و ازهمپاشیدگی جامعهی انسانیِ «جفره» بهمثابه همهی زمین میگردند. در این نوشتار، نظر به اهمیت و تأثیر گفتمانها در تولید متن ادبی، هدف این بوده است که در داستان موردبحث با روش توصیفی- تحلیلی رابطهی انسان با محیطزیست و تأثیرگذاری گفتمانهای مختلف که نقش مؤثری در اعمال قدرت دارند، بررسی شود تا زمینهساز آگاهیبخشیدن به انسان در رفتارش با محیطزیست باشد و نسبت او را با طبیعت آشکار نماید.
امیرعباس عزیزیفر؛ زینب کرمی پور
چکیده
در این مقاله برآنیم تا به تحلیل بنمایه (موتیف)های داستانی منظومۀ همای و همایون خواجویکرمانی بپردازیم. در این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی و مطالعۀ کتابخانهای به انجام رسیده است، میخواهیم دریابیم که منظومۀ همای و همایون آیا ذیل یک متن ادبی کلاسیک فارسی قرارمیگیرد؟ تا چه اندازه با قصههای عامیانه نزدیکی دارد و چه دستهبندی ...
بیشتر
در این مقاله برآنیم تا به تحلیل بنمایه (موتیف)های داستانی منظومۀ همای و همایون خواجویکرمانی بپردازیم. در این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی و مطالعۀ کتابخانهای به انجام رسیده است، میخواهیم دریابیم که منظومۀ همای و همایون آیا ذیل یک متن ادبی کلاسیک فارسی قرارمیگیرد؟ تا چه اندازه با قصههای عامیانه نزدیکی دارد و چه دستهبندی از بُنمایههای آن میتوان به دست داد. پس از بررسی، بُنمایهها را در شش دستۀ بُنمایههای انسانی، حیوانی، موضوعی، مکانی، شگفت و کرامت طبقهبندی کرده به تحلیل آنها پرداختهایم. نتایج پژوهش نشان داد که نبود عناصر بنیادین اساطیری و حماسی همچون مار، اژدها، گاو، فیل، سیمرغ و... و عناصری همچون گیاهان و انواع رستنیها و نیز پیکرگردانی در این قصه از گیرایی آن کاسته و پیرنگ قصه را سست کرده است. تیپ اربابان معرفت نیز نقشی در این داستان ندارد. بُنمایۀ موضوعی، بالاترین بسامد را دارد و این بیانگر آن است که این منظومه بیش از آنکه پویا باشد، قصهای ایستا است و گوینده تنها برحسب برخی موضوعات مستعمل، داستان را گزارش کرده است. بنابراین، میتوان گفت «همای و همایون» بیش از آنکه در ذیل ادب مکتوب کلاسیک فارسی قرار گیرد، یک اثر مکتوب عامیانه است.
نعمت الله ایرانزاده؛ شهناز عرشاکمل
چکیده
مرگ بهعنوان مقولهای رازناک موجد بسیاری از تأملات فلسفی، انگارههای ذهنی و تخیلات ادبی- هنری است. مرگطلبی و مرگهراسی از نمودهای مرگاندیشی و درنتیجه مرگآگاهیاند. مرگطلبی ممکن است برای گریز از رنج و دشواریهای موجود باشد و مرگهراسی نیز میتواند انسان را به پوچی بکشاند یا زمینهای باشد برای رشد و جستن معنای زندگی؛ ...
بیشتر
مرگ بهعنوان مقولهای رازناک موجد بسیاری از تأملات فلسفی، انگارههای ذهنی و تخیلات ادبی- هنری است. مرگطلبی و مرگهراسی از نمودهای مرگاندیشی و درنتیجه مرگآگاهیاند. مرگطلبی ممکن است برای گریز از رنج و دشواریهای موجود باشد و مرگهراسی نیز میتواند انسان را به پوچی بکشاند یا زمینهای باشد برای رشد و جستن معنای زندگی؛ زیرا برخی رستگاری را در مرگ میبینند و مرگ ممکن است به استحاله و دگرگونی درونی انسان منجر شود. درواقع این نوع مرگاندیشی در پیوند با معنای زندگی قرار میگیرد و مرز بین مرگ و زندگی از میان میرود؛ یعنی مرگ فارغ از وجه ویرانگرانهاش مفهوم زندگی را دربردارد. امید و ناامیدی نیز از حالات مهم بشری هستند که همواره انسان را در سیطره دارند و میتوان به پیوند این دوگانه با مرگ توجه کرد. این پژوهش بر آن است با روش توصیفی- تحلیلی انگارۀ مرگاندیشی در رمان ملکوت بهرام صادقی را در پیوند با دوگانۀ امید و ناامیدی بررسی و تحلیل کند و نشان دهد که مرگاندیشی و بهطورکلی پدیدار مرگ در ملکوت علاوه بر ارتباطش با ناامیدی، امید را نیز بازنمایی میکند. بنابراین، در رمان مزبور باید به این بُعد مرگاندیشی توجه کرد.
مجید صالح بک
چکیده
ادبیات تطبیقی از دیدگاه مکتب فرانسوی، شاخهای از تاریخ ادبیات است که به بررسی روابط تاریخی در میان دو یا چند ادبیّات ملّی میپردازد. مکتب تطبیقی آمریکا نیز ادبیات تطبیقی را پژوهشی بین رشتهای میداند که به مقایسة ادبیات ملّتها با یکدیگر و بررسی رابطة ادبیات با سایر رشتههای علوم انسانی و هنرهای زیبا میپردازد. ادبیات تطبیقی ...
بیشتر
ادبیات تطبیقی از دیدگاه مکتب فرانسوی، شاخهای از تاریخ ادبیات است که به بررسی روابط تاریخی در میان دو یا چند ادبیّات ملّی میپردازد. مکتب تطبیقی آمریکا نیز ادبیات تطبیقی را پژوهشی بین رشتهای میداند که به مقایسة ادبیات ملّتها با یکدیگر و بررسی رابطة ادبیات با سایر رشتههای علوم انسانی و هنرهای زیبا میپردازد. ادبیات تطبیقی در مفهوم علمی آن نخست در فرانسه پدید آمد؛ آن گاه به بعضی از کشورهای غربی چون آلمان، ایتالیا، آمریکا و ... راه یافت و سپس روانه شرق دور و دیگر کشورها چون ایران گردید. ایران در زمره نخستین کشورهای آسیایی است که به تأسیس ادبیات تطبیقی پرداخته است امّا پژوهش گران ایرانی غالباً با نادیده انگاشتن نظریههای ادبیات تطبیقی به پژوهشهای علمی و کاربردی در این حوزه پرداخته اند. این امر منشأ بسیاری از آشفتگیها و یا گژتابیهای ذهنی و فکریای است که امروز در حوزة ادبیات تطبیقی فارسی وجود دارد.
حسین مصطفوی
چکیده
بررسی دستور و واژگان زبانها و گویشهای بازمانده از زبانهای ایرانی میتواند به شناخت بهتر زبان فارسی - هم از نظر واژگان و هم از نظر دستور زبان - کمک نماید. در این مقاله ابتدا نظام آوایی گویش ایرونی و سپس اجزاء کلام (اسم، صفت، ضمیر، عدد، فعل، حروف، قید و ادات) آن به اختصار مورد بررسی قرار گرفته است. در مقولة اسم، چگونگی جمع بستن اسامی ...
بیشتر
بررسی دستور و واژگان زبانها و گویشهای بازمانده از زبانهای ایرانی میتواند به شناخت بهتر زبان فارسی - هم از نظر واژگان و هم از نظر دستور زبان - کمک نماید. در این مقاله ابتدا نظام آوایی گویش ایرونی و سپس اجزاء کلام (اسم، صفت، ضمیر، عدد، فعل، حروف، قید و ادات) آن به اختصار مورد بررسی قرار گرفته است. در مقولة اسم، چگونگی جمع بستن اسامی با استفاده از پسوندهای مختلف و نیز صرف آنها در حالتهای دستوریای که بازمانده از ایرانی باستان است، نشان داده شده است. در مقولة صفت درجات مختلف آن، در مقولة ضمیر انواع ضمایر با صرف آنها در حالت دستوری و در مورد فعل صرف آن در زمانهای حال، گذشته و آینده ذکر شده است.