بررسی متون ادبی
سعید حمیدیان؛ فرهاد طهماسبی؛ زهره دست پاک
چکیده
چکیده پژوهش حاضر سعی دارد با استفاده از آرا و عقاید باختین، بهطور خاص نظریه گفتگومندی، گفتمان موجود در رمان دختر رعیت اثر بهآذین ، نویسنده صاحب سبک معاصر را واکاوی انتقادی کند و به بازتاب چندصدایی در این رمان بپردازد . در این پژوهش به این پرسشها پاسخ داده شده است: 1- چگونه زنان رمان موردپژوهش در بروز چندصدایی، پویامند بودهاند؟ ...
بیشتر
چکیده پژوهش حاضر سعی دارد با استفاده از آرا و عقاید باختین، بهطور خاص نظریه گفتگومندی، گفتمان موجود در رمان دختر رعیت اثر بهآذین ، نویسنده صاحب سبک معاصر را واکاوی انتقادی کند و به بازتاب چندصدایی در این رمان بپردازد . در این پژوهش به این پرسشها پاسخ داده شده است: 1- چگونه زنان رمان موردپژوهش در بروز چندصدایی، پویامند بودهاند؟ 2- چگونه مدرنیته و سنت در بروز چندصدایی در رمان مورد پژوهش به تقابل باهم برخاستهاند؟ 3- چگونه روشنفکران و طبقه ی نخبه در بروز چندصدایی در رمان دختر رعیت مؤثر بودهاند؟ نتایج بهدستآمده حاکی از این مهم بود که زنان در بازنمود چندصدایی نقش منفعل را داشتهاند و صرفاً بستر داستانی را برای بازنمود گفتمان غالب معرفیشده توسط قهرمان داستان فراهم آوردهاند. از سوی دیگر، اقشار نخبه داستان که تحت تأثیر جریانات چپ و ملیگرایی هستند به دلایلی در به وجود آمدن چندصدایی در داستان یاری رسانیدهاند؛ البته تقابل سنت و مدرنیته هم در به وجود آمدن این خیزش بیتأثیر نبوده است چون زندگی روستایی سنتمحور در خدمت نهادینهسازی پایههای قدرت طبقه توانگر جامعه بوده است. البته آنچه بهعنوان نتیجهگیری این تتبع باید متذکر شد این است که بافت اجتماعی و جنسیت دو موضوع برجسته در تاروپود داستانی دختر رعیت است که با استفاده از آن نویسنده تلاش کرده ریشههای فکری و اخلاقی یک جامعه سنتی را به چالش بکشد و سعی کند یک چندصدایی میان اجزای قدرت و اجزای مقهور جامعه برقرار سازد.
شکوفه آروین؛ ابوالقاسم دادور؛ مریم حسینی
چکیده
«دیگری» در زمرة دغدغههای اصلی باختین و آثار اوست. در این پژوهش، با هدف ارتقای کیفی آثار، ضمن واکاوی تلقی فلسفی باختین از دیگربودگی، به جستجوی حضور یا عدم حضور «دیگری» در رمانهای جنگ پرداختهایم و این آثار را به روش توصیفیـ تحلیلی مطالعه کردهایم. یافتهها نشان میدهد که رمانهای جنگ را از این منظر میتوان به سه ...
بیشتر
«دیگری» در زمرة دغدغههای اصلی باختین و آثار اوست. در این پژوهش، با هدف ارتقای کیفی آثار، ضمن واکاوی تلقی فلسفی باختین از دیگربودگی، به جستجوی حضور یا عدم حضور «دیگری» در رمانهای جنگ پرداختهایم و این آثار را به روش توصیفیـ تحلیلی مطالعه کردهایم. یافتهها نشان میدهد که رمانهای جنگ را از این منظر میتوان به سه دسته تقسیم کرد: 1ـ آثاری که «دیگری» به طور کمرنگ و غیرمستقیم مطرح شدهاست. 2ـ آثاری که «دیگری» نمونههای متعددی در میان شخصیتها دارد، اما سرانجام، تحت تأثیر صدای مؤلف قرار گرفتهاست و با قضاوت او محکوم شدهاست. 3ـ آثاری که «دیگری» علاوه بر حضور متنوع در قالب شخصیتها، جایگاهی برابر با مؤلف یافته، اثر را به سوی چندصدایی سوق دادهاست. در مقالۀ حاضر، سه اثر سفر به گرای 270 درجه، زمستان 62 و شطرنج با ماشین قیامت به عنوان مصادیق هر دسته تحلیل شدهاست.
فرزاد بالو؛ مریم خواجه نوکنده
چکیده
یکی از آموزههای نقد مدرن در تحلیل متون ادبی، بهویژه رمان و داستان، مفهوم چندآوایی و چندزبانی باختین است. چندآوایی و چندزبانی به عنوان ظرفیت بالقوة متن، این امکان را در اختیار خواننده قرار میدهد تا رمان و داستان را از نظر ویژگیهای چندآوایی و چندزبانی واکاوی کند. در نوشتار حاضر، همت نگارندگان بر آن است تا یکی از رمانهای مطرح ...
بیشتر
یکی از آموزههای نقد مدرن در تحلیل متون ادبی، بهویژه رمان و داستان، مفهوم چندآوایی و چندزبانی باختین است. چندآوایی و چندزبانی به عنوان ظرفیت بالقوة متن، این امکان را در اختیار خواننده قرار میدهد تا رمان و داستان را از نظر ویژگیهای چندآوایی و چندزبانی واکاوی کند. در نوشتار حاضر، همت نگارندگان بر آن است تا یکی از رمانهای مطرح معاصر، یعنی سنگ صبور صادق چوبک را از نظر ویژگیهای چندآوایی و چندزبانی باختینی نقد و بررسی نمایند. برای نیل بدین منظور، چندآوایی و چندزبانی باختینی و جلوههای مختلف آن، اعم ازنقیضهپردازی، بینامتنیت، همآوایی اشخاص تاریخیـ ادبی و... را همراه با مصادیق و نمونههایی از رمان سنگ صبور تبیین میکنیم و توضیح میدةم تا به این پرسش بنیادین پاسخ داده باشیم که با تکیه بر چه شواهد و مصادیقی از رمان سنگ صبور میتوان این رمان را واجد خصلت چندآوایی و چندزبانی و نیز جلوههای مختلف آن دانست؟
ابراهیم سلیمی کوچی؛ محسن رضائیان
دوره 19، شماره 63 ، خرداد 1394، ، صفحه 147-160
چکیده
. بر اساس نظریّات لوران ژنی، بینامتنیّتیکه در سطح لایههای سطحی متن باقی میماند، چندان قابل اعتنا نیست و برخلاف آن، نوعی دیگر از بینامتنیّت وجود دارد که به ژرفنای ساختاری و مضمونی متن نفوذ میکند. علاوه بر این، میخائیل باختین در مقام دفاع از ادبیّات داستانی، به عنوان یک نوع ادبی فاخر، این نوع ادبی را با حماسه مقایسه میکند. به عقیدة ...
بیشتر
. بر اساس نظریّات لوران ژنی، بینامتنیّتیکه در سطح لایههای سطحی متن باقی میماند، چندان قابل اعتنا نیست و برخلاف آن، نوعی دیگر از بینامتنیّت وجود دارد که به ژرفنای ساختاری و مضمونی متن نفوذ میکند. علاوه بر این، میخائیل باختین در مقام دفاع از ادبیّات داستانی، به عنوان یک نوع ادبی فاخر، این نوع ادبی را با حماسه مقایسه میکند. به عقیدة او، حماسه بازتاب واقعیّتی مربوط به گذشته مطلق بوده که فارغ از هر گونه تطوّر و تحوّل است، امّا رمان بر مبنای اصل صیرورت، واقعیّتی به انجام نرسیده را پیش روی نخستین بار ژولیا کریستوا با تکیه بر آرای باختین اصطلاح «بینامتنیّت» را مطرح کرد. او مناسبات بینامتنی را موجب رهایی متن ادبی از یک نظام معنایی محدود و متصلّب دانست. از آن پس، او و دیگر پساساختارگرایان نظیر رولان بارت، بسیاری از مفاهیم و مبانی مرتبط با مفهوم گفتگومندی و بینامتنیّت را بسط دادند. سرانجام، نسل دوم نظریّهپردازان بینامتنیّت نظیر لوران ژنی و میکائیل ریفاتر، به شکل جدّی به کاربستِ نظریّه بینامتنیّت به متون ادبی پرداختندخواننده قرار میدهد. در نوشتار حاضر، داستان کوتاه «شب سهرابکشان» از مجموعة «یوزپلنگانی که با من دویدهاند»، نوشتة بیژن نجدی را برای کاربست تلفیقی این دو نظریّه برگزیدهایم و در پی پاسخگویی به این پرسشها هستیم که آیا داستان نجدی توانسته با استفاده از مناسبات بینامتنی به بازسازی گذشتة حماسی در متنی از زمان معاصر بپردازد؟ نیز آیا این داستان را میتوان به مثابة انتقادی جدّی از فضای تکصدایی در ادبیّات به شمار آورد؟
احمد رضی
چکیده
منطق گفتگویی از جمله نظریههایی است که در آن به زبان و سخن بهعنوان پدیدههایی اجتماعی نگریسته میشود. این نظریه که تأثیر چشمگیری بر منتقدان و نظریهپردازان بعدی گذاشت، در قالب دو گزارة اصلی چندصدایی و تکصدایی، ظرفیت و افق تازهای برای خوانش متون گوناگون بهدست داد. این مقاله درصدد است تا با بازخوانی منطقالطیر عطار براساس ...
بیشتر
منطق گفتگویی از جمله نظریههایی است که در آن به زبان و سخن بهعنوان پدیدههایی اجتماعی نگریسته میشود. این نظریه که تأثیر چشمگیری بر منتقدان و نظریهپردازان بعدی گذاشت، در قالب دو گزارة اصلی چندصدایی و تکصدایی، ظرفیت و افق تازهای برای خوانش متون گوناگون بهدست داد. این مقاله درصدد است تا با بازخوانی منطقالطیر عطار براساس منطق گفتگویی میخاییل باختین، میزان همخوانی این تئوری را با روایت عطار از سیر پرندگان بهسوی سیمرغ، بررسی و تحلیل نماید. این بررسی نشان میدهد که عناصری همچون حقیقتمداری، وحدتگرایی و رابطة مرید و مرادی، از منطقالطیر متنی تکصدایی میسازد، اما مواردی وجود دارد که این متن را چندصدا کرده است؛ از جملة این موارد، پیشبرد روایت با تکیه بر گفتگوست که موجب میشود صدای شخصیتهای دیگر نیز در کنار صدای نویسنده شنیده شود. افزون بر این، تأکید هدهد بر حرکت جمعی و پیدایش دیگربودگی که سرانجام، به فروپاشی شخصیت استعلایی هدهد میانجامد و همچنین، وجود فضایی کارناوالی و نشانههایی از نقیضه و سبکبخشی، خاصیتی چندآوایی به منطقالطیر داده است.