نشانه های زبانی در خاطرات حاج سیاح بر اساس الگوی فر‎کلاف

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران

2 دانشیار، گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران

3 استاد، گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران

چکیده

الگوی سه‍بُعدی تحلیل انتقادی گفتمان، این امکان را فراهم می‍آورد که تحلیلگر با توصیف درون‍متنی نشانه‍های زبانی و تفسیر و تبیین اجتماعی آن‌ها بازتاب ایدئولوژی و سلطه نظام قدرت را بررسی کند. هدف از این پژوهش، بررسی ایدئولوژی و سلطه نظام قدرت در لایه‍های مختلف درون‍متنی و برون‍متنی خاطرات حاج سیاح است. یافته‍ها نشان می‍دهد در سطح توصیف، شیوه و بسامد کاربرد واژگان، شاخص‎ها، افعال کنشی، افعال مثبت و معلوم، جملات ساده و فرایند اسم‏سازی، در سه سطح واژگانی، نحوی و متن، ارتباطی برجسته با نظام قدرت دارد. در بخش ارزش‏های رابطه‎ای نیز کاربرد نقل‎قول‎ها، غلبه وجه خبری، کاربرد ضمیر متناسب با شأن اجتماعی مرجع و جنبه‏های سازمانی گفتگو از عوامل بازنماینده روابط کنشگران، متناسب با جایگاه قدرت ایشان است و رابطه قدرت و ایدئولوژی و زبان را نشان می‍دهد در سطح ارزش‎های بیانی نیز استعاری نبودن زبان و کاربرد نمونه‍های اندکی از آن، مواجهه صریح و بی‍پروای نویسنده با نظام قدرت را نشان می‍دهد. در سطح متن نیز، دو ساخت متفاوت در این اثر به‌کاررفته است. نتیجه آنکه در اثر موردبررسی، نظام قدرت و جایگاه نویسنده نسبت به آن، تأثیری برجسته در استفاده از نشانه‍های زبانی در سطوح مختلف واژگانی و نحوی دارد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Analysis of the Descriptive Lingual Level of Travel Diaries of Hajj Sayyah based on Fairclough’s (Critical Discourse Analysis) Pattern

نویسندگان [English]

  • Mozhgan Dibaj 1
  • Bahador Bagheri 2
  • Mohammad Parsanasab 3
  • Mahdi Norian 3
1 PhD in Persian Language and Literature, Kharazmi University, Tehran, Iran
2 Associate Professor, Department of Persian Language and Literature, Kharazmi University, Tehran, Iran
3 Professor, Department of Persian Language and Literature, Kharazmi University, Tehran, Iran
چکیده [English]

The Rhree-Dimensional Model of Critical Discourse Analysis Allows the Analyst to Examine the Reflection of Ideology and the Domination of the Power System by Intertextual Description of the Linguistic Signs and their Social Interpretation and Explanation. The Purpose of this Study is to Investigate the Ideology and Domination of the Power System in Different Intertextual and Extra-Textual Layers of Hajj Sayyah Memoirs. Research Findings Show that the Level of Description, Method and Frequency of vocabulary use, indicators, action verbs, positive and definite verbs, simple Sentences, and the Naming Process, at Three Levels of Vocabulary, Syntax, and text have a prominent relationship with the power system. In the section of Relational Values, the Use of Quotations, the Dominance of the Declarative Aspect, the Use of Pronouns Commensurate with the Social Dignity of the Reference, and the Organizational Aspects of the Dialogue are among the Factors Representing the Relationships between Actors and commensurate with their position of power and the relationship between Power and Ideology. At Expressive Values’ Level, the Non-Metaphorical Nature of Language and the Use of Few Examples of it, Show the Author's explicit and reckless confrontation with the system of power. At the text Level, Two Different Constructions are Used in this Work. The Conclusion is that in the Reviewed work, the System of Power and Position of the Writer Regarded to it, has a Prominent Effect on the Use of Linguistic Signs at Different Lexical and Syntactic Levels.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Critical Discourse Analysis
  • Norman Fairclough
  • Haj Sayyah Memoirs
  • Description

رویکرد گفتمان‎کاوی انتقادی از اصطلاحات رایج در نقد ادبی است که نه‌تنها در حوزه زبان و ادبیات بلکه در بسیاری از حوزه‏ها ازجمله دانش جامعه‎شناسی نیز کاربرد یافته و این امکان را به‏وجود آورده‍است که بتوان خوانشی تازه و نسبتاً جامع از مقولات اجتماعی، سیاسی و ادبی به دست داد. این رویکرد، ریشه در زبان‎شناسی دارد و اصطلاح آن را نخستین بار، زلیک هریس در سال 1952 در مقاله خود با عنوان «تحلیل گفتمان» آورده و این تحلیل را نگاهی صرفاً ساختارگرایانه به جمله و متن برشمرده‍است. زبان‏شناسان پس از وی، تحلیل گفتمان را به دو بخش تحلیل ساختار زبان گفتاری و تحلیل متن تقسیم کرده‍اند (محسنی، 1391). در حال حاضر گونه‏های مختلفی از تحلیل گفتمان وجود دارد که یکی از شاخص‏ترین آن‌ها «گفتمان‏کاوی انتقادی»[1] است که فوکو[2] آن را بنیان‌گذاری کرد؛ فرکلاف[3]، شکل زبان‍شناختی به آن داد و درنهایت نیز ون دایک[4] و وداک[5]، نظام دانشگاهی به آن دادند. هدف از رویکرد، آشکارسازی روابط پنهان قدرت و فرایندهای ایدئولوژیکی در زبان‏شناسی است. گفتمان‍کاوی انتقادی که ریشه در تحلیل گفتمان دارد، رویکردی نسبتاً جامع است که بر اساس آن، می‏توان خوانشی چند سطحی از متون به دست آورد (آقاگل زاده، 1385).

 از نظر گفتمان‍پژوهان با دیدگاه انتقادی، «گفتمان با قدرت و مناسبات آن ارتباط تنگاتنگی دارد. در گفتمان‎کاوی، قدرت، تنها در معنای اولیه زور و اجبار و نظامی‎گری به‎کار نمی‎رود، بلکه نظم حاکم بر جامعه، سلسله‌مراتب نهادینه‎شده در جامعه و فرایندهای سیستماتیک جامعه نیز از مصادیق قدرت هستند... گفتمان هم پدیدآورنده و پرورش‌دهنده قدرت است و هم شکل‎دهنده و البته تغییردهنده و حتی منسوخ‏کننده آن نیز هست. قدرت، اهرم مهم گفتمان در کنش‎زدایی‌هاست؛ زیرا قدرت، ماهیتاً به‎دنبال مطیع کردن و ایجاد نظم و سیستم موردنظر گفتمان در جامعه است.» (حسین‎پناهی، 1390)

اگرچه تحلیل انتقادی گفتمان در متون رسانه‏ای و مسائل سیاسی و اجتماعی کاربرد دارد و رابطه زبان، قدرت، ایدئولوژی و گفتمان را در آن‌ها بررسی می‎کند؛ اما با این دیدگاه می‍توان تمامی محصولات گفتاری و نوشتاری زبان و ازجمله کتاب‍های خاطرات و سفرنامه را بررسی کرد که در این پژوهش، خاطرات حاج سیاح انتخاب‌شده است. «میرزا محمدعلی محلاتی که به‏سبب سفر هجده‎ساله‎اش به گرد جهان و سفرهای فراوانش در سراسر ایران به حاج سیاح معروف شده‍است، در 1252 ه.ق در خانواده‏ای روستایی اما اهل علم و ادب در محلات به‏دنیا آمد. پدرش ملأ محمدرضا محلاتی، او را برای تحصیل به تهران فرستاد و عمویش ملأ محمدصادق که متمکن و اهل علم بود، وی را برای تکمیل تحصیلات، راهی عتبات کرد. چندسالی در نجف و کربلا به تحصیل علوم قدیمه مشغول و با اندیشمندانی که از نقاط مختلف برای تحصیل و تدریس آمده بودند، آشنا شد و بر اثر این آشنایی‎ها در اندیشه و نگرشش، تحولی روی داد که به‎نظر می‎رسد مراحل بعدی زندگی او در دامنه تأثیر همین تحول بوده باشد.» (سیاح، 1359)

حاج سیاح از نسل نوگرایان دگراندیش عصر قاجار و یکی از افراد مؤثر در ترویج مشروطه‏خواهی است. احتمال داده‏اند که او نخستین کسی باشد که اصطلاح «حقوق بشر» را در معنای امروزی آن در ایران به‏کار برده‍است. (آذرنگ، بی‎تا) خاطرات حاج سیاح یا دوره خوف و وحشت، مهم‍ترین اثر حاج سیاح و از برجسته‏ترین منابع آغاز مشروطیت در ایران است که با ورود حاج سیاح به بوشهر در روز 3 مردادماه 1256 آغاز و با رویدادهای مرداد سال 1288 و ماجرای فتح تهران و فرار محمدعلیشاه خاتمه می‌یابد. این اثر، آمیزه‏ای از سفرنامه، خاطرات، گزارش اوضاع سیاسی و اجتماعی و توصیف‎های تاریخی است و محتویات آن را می‎توان به دو بخش عمده تقسیم کرد. بخش نخست که از آغاز تا سال 1275 هـ.ش و ماجرای پناهنده شدن حاج سیاح را دربرمی‎گیرد، بیشتر از گونه سفرنامه و خاطره‏نویسی است و بخش دوم، شامل حوادث تا سال 1288 هـ.ش است و بیشتر به‎صورت تاریخ‎نگاری نوشته شده‍است. با توجه به اهمیت سفرنامه حاج سیاح در میان سفرنامه‏های دوره قاجار و نیز با توجه به اینکه پژوهش چندانی بر روی آن انجام‌نشده، پرسش این است که آیا الگوی فرکلاف، مناسب برای تحلیل سفرنامه‍ها هست و از طریق آن می‍توان به تحلیلی سه بُعدی از این آثار دست یافت؟ هدف از این پژوهش نیز آن است که به روش توصیفی-تحلیلی به بررسی سطح توصیف (یکی از لایه‏های سه‌گانه تحلیل انتقادی گفتمان) در این اثر بپردازد و ابعاد زبانی آن را در تعامل با ایدئولوژی نویسنده و قدرت آشکار کند.

  1. پیشینه پژوهش

نظریه تحلیل انتقادی گفتمان ازجمله نظریاتی است که می‏تواند در حوزه‏های مختلفی از علوم انسانی و ازجمله ادبیات فارسی مورداستفاده قرار گیرد و خوانشی تازه از آثار ادبی به دست دهد. در حوزه ادبیات و دانش زبان‎شناسی، پژوهش‎های انجام‌شده بر روی این نظریه را می‎توان به سه گروه عمده تقسیم کرد: 1. مقالاتی که خود نظریه را بررسی کرده است که ازجمله می‏توان به «زبان و جهانی‌شدن؛ نورمن فرکلاف» نوشته سعیدنیا (1388)، «جستاری در نظریه و روش تحلیل گفتمان فرکلاف» نوشته محسنی (1391)، «تحلیل انتقادی گفتمان و ادبیات» نوشته آقاگل‏زاده (1386) و «زبان، قدرت و ایدئولوژی در رویکرد انتقادی نورمن فرکلاف» نوشته جهانگیری و بندرریگی‏زاده (1392) اشاره کرد. 2. خوانش متون کهن فارسی با الگوی فرکلاف، دسته دیگری از پژوهش‎ها با تعداد قابل‌ملاحظه است. ازجمله: «تحلیل انتقادی گفتمان داستان مرگ بونصر مشکان بر اساس رویکرد نورمن فرکلاف» نوشته ناصری و دیگران (1394)، «بررسی تقابل حقیقت و واقعیت در تاریخ بیهقی بر مبنای تحلیل گفتمان»، نوشته حسین‎پناهی (1390)، «تحلیل انتقادی گفتمان صوفیانه» نوشته فقیه ملک‏مرزبان و فردوسی (1393) و «روند بازنمایی هویت خودی و درگیری در تاریخ بیهقی» نوشته بیات و یوسفی (1394) 3. دسته سوم که در حوزۀ متون معاصر نوشته‌شده که برخی از نمونه‎های آن عبارت‌اند از: «بازنمایی جنسیت در گفتمان رمان 1384-1375» نوشته پرستش و ساسانی‎خواه (1389)، «روایت زنانه از جنگ؛ تحلیل انتقادی کتاب خاطرات دا»، نوشته جوادی یگانه و صحفی (1392)، «کردار گفتمانی و اجتماعی در رمان صفر درجه بر پایه الگوی تحلیل گفتمان فرکلاف» نوشته حدادی و دیگران (1391) و «تحلیل گفتمان سیاسی رمان تنگسیر صادق چوبک» نوشته احمدی و دیگران (1393).

آثار ادبی دوره قاجار به نسبت سایر متون، کمتر موردتوجه گفتمان‍کاوان با رویکرد انتقادی قرار گرفته‍است. یکی از مقالاتی که در این زمینه نوشته‌شده، «زبان، ابزار قدرت در روزنامه‍های دربار دوره قاجار»، نوشته وفایی و غلامعلی (1397) است. مقاله دیگر، «بررسی کلان‍گفتمان مشروطیت در خاطرات حاج سیاح بر اساس نظریه تحلیل انتقادی گفتمان» به قلم بهادر باقری و مژگان دیباج (1398) است. با وجود تنوع و تعدد پژوهش‎ها در این حوزه، تاکنون سفرنامه‎ها با رویکرد انتقادی فرکلاف چندان تحلیل نشده و چون معمولاً یکی از کلان‍گفتمان‍های آن‍ها سیاست است، الگوی تحلیل فرکلاف می‍تواند لایه‍های پنهان معنا را در آن آشکار کند. شایان ذکر است که به دلیل محدودیت حجم مقالات، از میان سه بخش الگوی فرکلاف، تنها سطح توصیف انتخاب و بررسی شده‍ است.

  1. روششناسی

 از نظر فرکلاف، «توصیف، پیش‌فرض تفسیر است. این تقابل درحالی‌که به لحاظ رویّه می‍تواند مناسب باشد، نباید وزن و اهمیتی بیش از آن‌که درخور آن است، پیدا کند. رویّة مزبور نباید وحی منزَل تلقی شود؛ این رویّه یک راهنماست و نه یک طرح. این مرحله در سطح مقدماتی، حول محور ده پرسش اصلی و برخی پرسش‍های فرعی سازمان‎دهی شد؛ یعنی شامل پرسش‎هایی است که می‎توان درباره یک متن مطرح ساخت. مجموعه ویژگی‎های متنیِ درنظرگرفته شده تا حد زیادی جنبه گزینشی دارد و تنها شامل آن دسته از ویژگی‍هایی می‍شود که برای تحلیل انتقادی، از همه معنادارترند. به‌منظور تفسیر ویژگی‎هایی که به‌صورت بالفعل در یک متن وجود دارند، معمولاً مدّ نظر قرار دادن دیگر انتخاب‍های ممکن نیز ضروری است. در تحلیل متون، کانون توجه، دائماً بین آنچه در متن وجود دارد و نوع گفتمان یا انواع گفتمان‏هایی که متن از آن‌ها استفاده می‎کند، در نوسان است» (فرکلاف، 1389). در الگوی فرکلاف، مرحله توصیف، در سه سطح واژگان، دستور زبان و متن بررسی می‌شود و نماینده ارزش‍های تجربی، رابطه‍ای، بیانی و پیوندی است که البته بیانی و پیوندی در سطح متن کاربرد ندارد.

 در بررسی سطح توصیف، فرکلاف از سه گونه ارزش نام می‎برد که در دو سطح واژگان و دستور زبان قابل‌بررسی است. این سه ارزش عبارت‌اند از تجربه‏ای، رابطه‎ای و بیانی. به عقیده وی، ویژگیِ صوریِ دارای ارزش تجربی، ردپا و سرنخی از روشی به دست می‏دهد که در آن تجربه تولیدکننده متن از جهان طبیعی یا اجتماعی بازنمایی می‏شود. ارزش تجربی با محتوا، دانش و اعتقادات سروکار دارد. ویژگیِ صوریِ دارای ارزش رابطه‏ای، ردپا و سرنخی از آن دسته از روابط اجتماعی به دست می‏دهد که از طریق متن در گفتمان اجرا می‎شوند. ارزش رابطه‏ای به‌گونه‌ای شفاف، با رابطه‏ها و روابط اجتماعی سروکار دارد. ویژگیِ دارای ارزش بیانی، ردپا و سرنخی از ارزشیابی تولیدکننده از بخشی از واقعیت ارائه می‏دهد. ارزش بیانی با فاعل‏ها و هویت‎های اجتماعی سروکار دارد؛ گرچه تنها یک بُعد از مفاهیم اخیر به ارزش‎های ذهنی مربوط می‎شوند. باید تأکید کرد که هریک از ویژگی‏های صوری ممکن است به‎طور هم‌زمان، واجد دو یا سه ارزش باشند. ارزش‎های پیوندی نیز پیونددهنده و منسجم کننده جملات است و در سه سطح واژگان، دستور زبان و متن اتفاق می‏افتد و در سطح واژگان از طریق تکرار کلمات و کاربرد کلمات مرتبط انجام می‎شود (همان).

در ادامه به بررسی ارزش‍های سه‌گانه مورداشاره در خاطرات حاج سیاح پرداخته می‍شود. لازم به ذکر است که نمونه‍ها به‌صورت رندوم و از ده درصد کتاب استخراج شده است. روش تجزیه داده‍ها نیز بدین ترتیب است که متناسب با الگو، موارد مختلف در متن بررسی و پس از ذکر نمونه‍ها به تحلیل بسامد و شیوه کاربرد آن‌ها پرداخته می‍شود.

2-1. ارزش‎های تجربی

این نوع از ارزش‍ها در سطوح مختلف نمود می‍یابد.

2-1-1. ارزش‎های تجربی واژگانی

 ارزش‏های تجربی واژگانی، آن دسته از عوامل زبانی است که در سطح گزینش و چینش واژگان اتفاق می‏افتد و به ایجاد رابطه بین زبان و ایدئولوژی می‏انجامد.

الف. روابط معنایی واژگانی

 منظور از روابط معنایی، هم‏معنایی، شمول معنایی و تضاد معنایی واژگان با یکدیگر است. حاج سیاح در ایجاد کانون‍های ایدئولوژیک از هر سه نوع رابطه استفاده کرده‍است؛ برای مثال در بند «اولین کسی که طالب قانون و نظم و عدل و ترقی در ایران بود، مرحوم مبروک، میرزا تقی اتابیک (امیرکبیر) بود که در ولی‍عهدی ناصرالدین شاه یکی از همراهان او در سفرنامۀ روسیه بود» (سیاح، 1359)، وی از واژه‌‎های هم‍معنای مثبت برای توصیف امیرکبیر استفاده کرده‍است. در این بند، واژگان «قانون، نظم، عدل و ترقی» تقریباً هم‍معنا هستند و هم‌نشینی آن‍ها سبب برجستگی شده‍است. در بند زیر نیز بین واژگان «آزادی‎طلبان، مجلس و مشروطیت» شمول معنایی وجود دارد و از واژگان متضاد برای مقایسۀ مشروطه‌طلبان و مستبدان استفاده شده‍است:

 «در این ایام به‌توسط بعضی از آزادی‍خواهان در عتبات، حقایق مشروطیت را به رؤسا گفته... و آخوند ملاکاظم خراسانی و ... به مردم فهمانده بودند که مساعدت مشروطیت واجب است و مخالفت با آن معصیت و حرام است و چون غالباً در میان فقها، لجاجت هست و طلب ریاست به نفوس غالب فضل‌الله و مستبدین دیگر، روابطی پیدا کرد.» (همان)

ب. استفاده از شاخص اجتماعی

شاخص اجتماعی، درواقع عنوان و لقبی است که متناسب با موقعیت اجتماعی افراد و شخصیت‏ها به آن‌ها داده می‎شود. (ر.ک صفوی، 1387) در سفرنامه حاج سیاح، نویسنده به‍خوبی از این امکان زبانی برای انتقال و القای مطلب به خواننده بهره برده‍است. برای روشن‎تر شدن مطلب، دو بخش از سفرنامه که در هرکدام به معرفی فردی پرداخته‌شده، آورده می‎شود. در بند نخست، نویسنده، فردی به نام «حاجی شیخ محمدباقر» را معرفی می‎کند که ریاست علمای اصفهان را دارد. وی با دادن القابی چون «شیخ» و «حضرت آقا» و کاربرد فعل در صیغۀ جمع، احترامی را که برای وی قائل است، به خواننده انتقال می‎دهد. این تکریم و احترام با کاربرد افعالی چون: فرمودند، سؤالات کرد، اظهار لطف و مهربانی کرد و... تقویت می‎شود:

«ازآنجا رفتم به حضور حاجی شیخ محمدباقر که فعلاً ریاست علماء اصفهان را دارد. اظهار لطف و مهربانی کرد. از حالات سفر و اوضاع بلاد سؤالات کرد، جواب گفتم. در آخر حضرت آقا فرمودند: این‌قدر که تو سیاحت کرده‎ای، غریب‍تر از همه‌چیز چه دیده‏ای؟» (سیاح، 1359)

در نقطه مقابل این شخص محترم (در نظر نویسنده)، شخصیت دیگری قرار دارد که اتفاقاً از پایگاه اجتماعی بسیار والایی نیز برخوردار است؛ اما ظاهراً حاج سیاح، بغضی از وی در دل دارد و اعتقادی به جایگاه اجتماعی وی ندارد. بنابر همین رویکرد است که با نیاوردن القاب محترمانه و استفاده از افعال و ضمیرهای مفرد (جهت خوار داشتن مرجع ضمیر) و افعال با بارمعنایی منفی، این ذهنیت را به خواننده منتقل می‎کند. شیوه معرفی این شخصیت نیز به‏گونه‏ای است که خواننده متوجه حس منفی نویسنده نسبت به او می‎شود:

«آقاخان معروف محلاتی که طایفه اسماعیلیه، امام حی حاضرش می‎دانند؛ بلکه مقام امامت که به او نسبت داده‎اند، در مقام معنی ربوبیت اثبات کرده و از بذل جان و مال نسبت به او مضایقه ندارند و معروفیت او محتاج بیان نیست، به ملاقات او رفتم. شرح وضع دنیوی او که واقعاً سلطنتی است، ذکر نمی‎کنم ... مرا چون دید، شناخت ... محض اینکه بفهمانم من برای اظهار حاجت نیامده‏ام، گفتم: از شما بعضی عطایا گفته می‎شود، لیکن شما اهل جود و کرم نیستید.» (همان)

درمجموع استفاده نویسنده از شاخص، نماینده قدرت و شأن اجتماعی افراد و نوع روابط افراد و ایدئولوژی نویسنده است که با افعال و سایر واژگان متناسب با آن تقویت می‏شود.

2-1-2. ارزش‎های تجربی دستوری

این دسته از ارزش‏ها که از طریق ویژگی‏های دستوری در متن ایجاد می‌شود، در سه حوزه فعل، اسم و ساختار کاربرد دارد.

الف. افعال کنشی/ رخدادی/ توصیفی

یکی از دسته‌بندی‎های رایج افعال، تقسیم آن‍ها به سه گونه کنشی (فاعل+ مفعول+ فعل)، رخدادی (فاعل+ فعل) و توصیفی (فاعل+ متمم+ فعل) است و هنگامی‌که فرد می‎کوشد تا عمل، رخداد، وضعیت یا رابطه‌ای را در یک متن بازنمایی کند، باید از میان انواع فرایندهای دستوری و مشارکین مختلف، دست به انتخاب بزند که این انتخاب ممکن است به‎لحاظ ایدئولوژیک معنادار باشد (فرکلاف، 1389). از میان سه گونه یادشده، 66 درصد افعال کنشی، 17 درصد افعال رخدادی و 17 درصد افعال توصیفی در سفرنامه حاج سیاح به‌کار رفته‍است. افعال کنشی برخلاف افعال رخدادی و توصیفی، متن را پویا می‍کنند زیرا کنشگر دارند.

ب. افعال مثبت/ منفی

افعال کنشی، رخدادی و توصیفی، این ویژگی را دارند که می‎توانند به‎صورت مثبت یا منفی به‎کار روند. خواننده در مواجهه با این کتاب، بیش از آنکه افعال منفی را بخواند، با افعال مثبت مواجه می‎شود؛ به‎گونه‎ای که در مقابل حدود 90 درصد فعل مثبت، تنها 10 درصد افعال، ساخت منفی دارند. این امر به این دلیل است که افعال مثبت، حرکتی روبه‌جلو دارند و سفرنامه نیز روایتگر حوادثی است که به‎صورت روزشمار، در بستر زمان در حال حرکت و صیرورت و شدن هستند. در این نوع ادبی، افعال منفی که زیرساختی ایستا و بازدارنده و حتی روبه عقب دارند، نمی‎توانند بسامد وقوع چندانی داشته باشند.

ج. افعال معلوم/ مجهول

در خاطرات حاج سیاح، حدود 95 درصد از افعال به شکل معلوم و تنها 5 درصد آن‍ها به‎صورت مجهول به‏کار رفته‎اند که این امر به دلیل اطلاع و تسلط کامل نویسنده بر اوضاعی است که روایتگر آن به‎شمار می‎رود. بسامد بالای افعال معلوم نسبت به افعال مجهول با توجه به نوع اثر، طبیعی است؛ زیرا سفرنامه، عبارت است از گزارش نویسنده از ماوقع و دیده‏ها و شنیده‏ها و تجربیات فردی وی که بدون شک اشراف کامل و جامع بر آن دارد و به‌صورت واضح و معلوم آن را روایت می‎کند؛ زیرا نیازی به پنهان‏کاری و مخفی‎سازی ندارد. نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که افعال مجهول، کارکردهای ویژه‏ای دارند که هیچ‏کدام از آن‌ها تناسبی با نوع ادبی موردبررسی ندارد، ازجمله اینکه این افعال برای ایجاد ابهام و تعلیق ذهنی مخاطب به‏کار می‏روند. از دیگر ویژگی‎های افعال مجهول عبارت‌اند از: آرام کردن جدال‏ها و ایجاد آرامش و صلح، تبرئه از اشتباهات گذشته، پرت کردن حواس، کنترل و هدایت توجه دیگران، سلب قدرت از دیگران، ارتقای شخصیت و صلاحیت و از بین بردن مرزها و مالکیت‏ها (ناشناس، 1397) که هیچ‎یک از این اهداف نمی‏تواند زیرساخت یک گفتمان گزارشی و خبری چون سفرنامه واقع شود؛ ازاین‌روی این ساخت فعلی، بسامد کاربرد بسیار کمی در این اثر یافته‍است. جدول زیر نماینده بسامد تقریبی وقوع انواع فعل در این سفرنامه است:

جدول 1. بسامد تقریبی وقوع انواع فعل در سفرنامه حاج سیاح

فعل

کنشی

رخدادی

توصیفی

مثبت

منفی

معلوم

مجهول

درصد کاربرد

66 درصد

17 درصد

17 درصد

90 درصد

10 درصد

95 درصد

5 درصد

د. جملات ساده/ مرکب

در خاطرات حاج سیاح، بیشتر جملات ساده‍اند؛ جملاتی کوتاه با وجه وصفی (به‌جای فعل)، با حرف ربط یا بدون آن. از دیدگاه زبان‏شناسی، «ساخت نحوی جمله ساده، نسبت به ساخت نحوی جمله مرکب، سریع‍تر پردازش می‎شود و خواننده با سرعت بیشتری، مفهوم آن را درمی‏یابد.» (رقیب‏دوست و مهرابی، 1389) در این اثر، عطف متعدد جملات ساده، علاوه بر اینکه سرعت خوانش متن را بالا می‎برد، نشان‌دهنده انسجام و پیوستگی متن و بلافاصله بودن حوادث روایت‎شده و کم کردن فاصله زمانی است که ویژگی اصلی نوع ادبی سفرنامه و خاطره‏نویسی به‎شمار می‎رود.

«چون عازم شدم که به‌طرف سیستان روانه شوم، مستشارالملک مطلع شده، پنجاه تومان پول و یک توپ آغری فرستاده و مکتوبی نوشته بود که نتوانستم رد کنم. میرزا سعیدخان هم یک حلقه انگشتر فیروزه و سبحه‏ای از سنگ جوین و قدری گرد ضریح و چند عدد از سکه‏های متبرک حضرت فرستاده بود. صاحب‌منزل هم مرا در این مدت، ممنون مهربانی کرده بود. با حاجی عبدالله و میرزا محمدعلی و سایر آشنایان وداع کرده، تنها به‌طرف طرق حرکت کردم. یک ساعت از شب گذشته واردشده، در ایوانی در کاروانسرا منزل کردم. جز پارچه احرامی و جز خورجین ترک، بالین نداشتم. اسبم را نزدیک خودم بستم. دیدم سیّدی نزدیک شد» (سیاح، 1359).‎

در نمونه بالا حذف فعل به قرینه لفظی یا بدون آن، یکی از عوامل اصلی اتصال جملات و پیاپی آمدن آن‌هاست که علت آن نیز ویژگی خاص زبانی نوع ادبی سفرنامه است.

هـ. فرایند اسم‏سازی

در این فرایند، جمله، تبدیل به یک عبارت اسمی می‎شود و با حذف زمان، وجوه، کنش‌گر و کنش‌پذیر، اسنادهای سببیت و مسئولیت نامعلوم گذاشته می‌شود تا ذهن خواننده به چالش کشیده شود؛ نیز می‍تواند به دلیل وضوح برجسته موارد محذوف باشد که در این صورت نویسنده نیازی به بازگویی آن ندیده و ترجیح داده است که فهرست‏وار مروری بر آن بکند و بگذرد. همچنین می‏تواند به دلیل رعایت جوانب احتیاط و پرهیز از دردسرهای به‏ویژه سیاسی و تعیین نکردن موضع از جانب نویسنده باشد. درهرصورت این فرایند، سرعت خوانش متن را بالا می‏برد و سرعت دریافت و پردازش آن توسط ذهن خواننده، بسیار بیش از خوانش جمله است. فرایند اسم‏سازی در بند زیر از این سفرنامه به‎طور چشمگیری کاربرد ‍یافته‍است:

«این قرض‎ها و سفرهای مظفرالدین‎شاه و پامال شدن خزینه دولت و تسلط روس‌ها و ذلت مسلمانان و استخدام ارامنه و تسلط ایشان و رسیدن خبرها از داغستان که مسلمانان را به آتش افکنده‏اند و زنده پوست کنده‎اند و این مطیع خالص شدن دولتیان ایران به روس‎ها و تشکیل قزاق به‎شکل قزاق روس در ایران و صاحب‎منصبی روسی و خرابی اوضاع مالیه و اعترافات علماء عتبات بر این اوضاع جان‌گداز و بی‎خبری و گرفتاری مظفرالدین‎شاه به مرض و شدت ظلم و حرص درباریان و التفات جمعی خارجه‏دیده و وطن‎خواه به این حال اسف‎اشتمال، مقدمه یک بحران خطرناکی را فراهم کرده...» (همان).

2-1-3. ارزشهای تجربی در سطح متن

به عقیده فرکلاف، یک متن ممکن است ساخت داشته باشد؛ یعنی ممکن است از عناصر قابل‎ پیش‎بینی به ترتیبی قابل پیش‎بینی تشکیل شده باشد. وی معتقد است که انتظارات مشارکین درباره ساخت تعامل‎های اجتماعی‏ای که در آ‍‍‍ن‍ها شرکت دارند و یا متن‏هایی که می‏خوانند، عامل مهمی در تفسیر است. وی اهمیت ساخت‎ها را در این می‏داند که می‏توانند سطوح عالی‏تری از عادات را بر کردار اجتماعی تحمیل کنند؛ به‌گونه‌ای که برنامه کار را به لحاظ ایدئولوژیک تعیین می‏کنند و پایان می‎دهند. (فرکلاف، 1389)

در خاطرات حاج سیاح، دو گونه کلی ریخت یا ساختار کلان می‏توان یافت: 1. حادثه‏ای؛ 2. توصیفی. فرایندی که در نوع اول اتفاق می‏افتد بدین ترتیب است: 1. ماجرایی اتفاق می‎افتد؛ 2. اقدام مقابله‏ای انجام می‏شود؛ 3. پیامدها و نتایج به‌دست‌آمده تشریح می‏شود؛ 4. در برخی موارد نویسنده تحلیلی اجتماعی یا سیاسی به خواننده ارائه می‏کند. نوع دوم (توصیفی) خود به دو بخش تقسیم می‏شود: 1. توصیف دیدار با شخصیتی که در حین توصیف، دیالوگ‏ها نیز نقل و گاه نیز نویسنده، دست به تحلیلی اجتماعی، سیاسی یا روان‌شناختی می‎زند؛ 2. توصیف دیدار از مکان که گاه همراه با تحلیل اجتماعی یا سیاسی است. در ادامه با ذکر نمونه‏هایی به بررسی آن‌ها پرداخته خواهد شد:

الف. حادثه‎ای (همراه با تحلیل یا بدون آن)

«بالجمله آقاخان می‏گفت: من دولت‎آباد را وقف کرده‏ام، شاه، مال وقف را غصب کرده، تقدیم‏ها فرستادم، برای شاه، فیل و کرگدن، برای دیگران، اسب و کالسکه و تفنگ و غیرها فرستادم، به قدر قیمت آن ملک بیشتر داده، محض اینکه وقف را خلاص کنم، به جایی نرسید» (همان). ریخت و ساختار کلان این ماجرا چنین است:

  1. رخداد: وقف دولت‎آباد توسط آقاخان و غصب آن به‌وسیله شاه؛
  2. اقدام مقابله‏ای: فرستادن تقدیم برای شاه و اطرافیان؛
  3. نتیجه: بی‏فایده بودن اقدام مقابله‏ای آقاخان.

«بعد از رفتن به حمام و استراحت خواستم به حضور ولیعهد بروم. یک نفر دوست محرمانه به من گفت: تلگراف شما از خوی به ولیعهد رسید. در آن مجلس، رضاقلی‍خان پسر ابراهیم‍خان حضور داشت و گفت: "بلی! این هم یکی از پولتیک‏های ظل‍السلطان است و این آدم از مخصوصان اوست". به‌محض بیان این مطلب، بدون فکر و تأمل، ولیعهد تصدیق کرده، از شما بدگمان شد... گفتم: "نعوذبالله! بعد از امتحان به این‌یک کلمه و این خیالات! بدبخت ایران که اختیارش به کف چنین بچه‏ای خواهد افتاد. این ساده‏لوح و این رنود که او را احاطه کرده‏اند به ایران از ایشان چه خواهد رسید؟ افسوس!" ... صدیق‏الدوله و میرزا عبدالله‍خان اطلاع داده بودند، وقت غروب به منزلم بیایند. عذر خواسته و گفته بودند: "در میان متمدنین رسم است مسافر به دیدن می‏رود، اگر میل دارید، ساعتی اینجا بیایید. " من محض اینکه به او بفهمانم که به حضرت ولیعهد اشتباه شده، به منزل او رفتم... اطرافیان ولیعهد به پیغام و اظهار خجلت اکتفا کردند» (همان).

ماجرا: بدگمان شدن ولیعهد به حاج سیاح بر اثر سعایت رضاقلی‍خان؛

اقدام مقابله‏ای: رفتن حاج سیاح به منزل صدیق‏الدوله و تبیین ماجرا؛

نتیجه: شرمندگی اطرافیان ولیعهد.

در مجموع، به دلیل اینکه این اثر، سفرنامه است، ریخت توصیفی در آن بیش از حادثه‏ای کاربرد یافته و بسامد تقریبی آن 37 درصد در مقایسه با کاربرد 63 درصدی ساختار توصیفی است.

ب. توصیفی

این شیوه به دو شکل به کار رفته‍است:

  1. دیدار با اشخاص با یا بدون نقل گفتگو (همراه با تحلیل یا بدون آن) 2. دیدار از مکان (همراه با تحلیل یا بدون آن).

2-2. ارزش‌های رابطه‎ای

ارزش‏های رابطه‏ای نیز همچون ارزش‎های تجربی در دو سطح واژگان و دستور زبان قابل ‏بررسی است.

 

 

2-2-1.ارزش‎های رابطه‏ای واژگانی

ارزش‌های رابطه‎ای، چنان‏که از نام آن برمی‏آید با روابط اجتماعی و رابطه‏ها در پیوند است. در یک گفتمان، نوع گزینش واژگان، بستگی به نوع روابط اجتماعی میان مشارکین دارد و به ایجاد آن کمک می‎کند (فرکلاف، 1389). کاربرد واژگان رسمی درواقع زمانی کاربرد دارد که مخاطب، دارای شأن و جایگاهی ویژه و برجسته باشد و سخن گفتن با او یا درباره او، احترام و ارادتی خاص را طلب کند. در خاطرات حاج سیاح، کنشگران متعددی وجود دارند که برخی از آن‌ها از شأن و جایگاه اجتماعی والایی برخوردارند و این مسئله، کاربرد واژگان رسمی را در این اثر برجسته ساخته‍است. برای مثال در بند: «چون به واسطه اشتیاق به ملاقات مادرم نمی‏توانستم بیشتر از این توقف کنم، فردا را خواستم به ملاقات حاجی سیدمحمدباقر بروم که از طرف مادر با ایشان قرابت نزدیک دارم. پس صبح زود به محله بیدآباد رفته، ایشان را ملاقات کردم، دیدم زیاد شکسته و پیر شده، بنده را دید، زیاد مسرور گردید و سؤالات از اقرباء و بنی‏اعمام کردم. فرمود: بسیاری وفات کرده‏اند... در آخر حضرت آقا فرمودند: این قدر که تو سیاحت کرده‏ای ...» (حاج سیاح، 1359)، «فرمود»، «حضرت آقا» و «فرمودند»، واژگان رسمی‏ای است که نویسنده در چندجای دیگر و برای چند شخص محترم دیگر نیز به‏کار برده‍است: «ما را دعوت به منزل او کرده، گفت: با وجود حضرت آقا، منزل کردن شما در غیر خانه او که منزل بزرگان و زوّار و عابرین است، نامناسب است. ما هم به منزل حضرت آقا رفتیم. این آقای محترم، صاحب املاک و ثروت زیاد است» (همان).

2-2-2. ارزش‏های رابطه‎ای دستوری

عواملی که در این بخش، ارزش‏آفرین هستند، وجه‏های جمله، وجهیت و ضمایر هستند که در ادامه جداگانه به آن‍ها پرداخته خواهد شد.

الف. وجوه جمله

منظور، بررسی جمله به لحاظ خبری، پرسشی، امری بودن است. از میان انواع خبری، پرسشی و امری، اکثر جملات این سفرنامه، حالت خبری دارند زیرا ژانر اثر او گزارشی است.

ب. ضمایر

کاربرد ضمیر و نحوه استفاده از آن، یکی دیگر از ویژگی‎های زبانی است که ارزش‌های تجربی دستوری را می‌نمایاند و شیوه انتخاب آن‍ها بستگی به روابط قدرت دارد. نویسنده این کتاب، استفاده درستی از ضمیرهای مفرد و جمع کرده ‍است. استفاده از ضمیرهای جمع برای مفرد، به‌منظور ادای احترام و تکریم، یکی از ویژگی‎های زبانی وی است که این امر نماینده اهمیت افراد و مورداحترام بودن ایشان از جانب نویسنده است و رابطه آن‌ها را می‏نمایاند. او در مواجهه با صاحبان قدرت اعم از شاه، وزیران، صاحب‎منصبان و مسئولان مملکتی، معمولاً ضمیر مفرد (او) به‎کار می‎برد. این امر به این دلیل است که نویسنده، بسیار تیزقلم و تیزکلام بوده و بارها و بارها به او تذکر داده‎اند که جانب ارباب قدرت را نگه دارد و سخن به احتیاط گوید؛ اما ظاهراً وی اهمیتی به این امر نمی‌داده و از این بابت نیز دردسر بسیار کشیده و حتی بازداشت هم شده‍است.

ج. وجهیت

وجهیت، مفهومی مهم برای ارزش‎های رابطه‏ای و بیانی در سطح دستور زبان است. به عقیده فرکلاف، وجهیت با اقتدار گوینده یا نویسنده سروکار دارد و بسته به اینکه برای اقتدار به کدام سو است، از دو بُعد برخوردار است: درصورتی‌که مسئله اقتدار یکی از مشارکین در رابطه با دیگران مطرح باشد، از وجهیت رابطه‏ای سخن می‏گوییم و اگر مسئله اقتدار گوینده یا نویسنده در رابطه با احتمال یا صدق بازنمایی واقعیت مطرح باشد با وجهیت بیانی سروکار داریم، یعنی وجهیت ارزیابی گوینده/ نویسنده از صدق یک موضوع. وجهیت در هر دو صورت بیانی و رابطه‎ای به‌وسیله افعال کمکی وجهی مانند: بایستن، شایستن، ممکن بودن، توانستن، احتمال داشتن و نیز ویژگی‎های صوری دیگری ازجمله قید زمان و مکان بیان می‏شود. در وجهیت رابطه‏ای، ادعاهای اقتدار ضمنی و شبکه‏های قدرت ضمنی، آن را به موضوعی تبدیل می‏کند که در آن علایق ایدئولوژیک مطرح است. (فرکلاف، 1389)

در این اثر، وجهیت رابطه‎ای کاربردی نسبی دارد و معمولاً از جایگاه قدرت یا ادب و احترام طرح می‏شود. برای مثال در بند: «از اطراف به من حمله کردند که با آقا باید به طریق ادب سخن گفت» (حاج سیاح، 1359)، وجهیت، بیانگر الزامی است که دیگران از سر احترام به فرد موردنظر برای نویسنده که از کنشگران ماجراست، تعیین می‏کنند. در بند: «گفت: چرا به شاه حقیقت را گفته‏اید؟ گفتم: من ندانستم که اینجا در جواب هر سؤال باید دروغ گفت»، وجهیت به‌کاررفته از یک‌سوی نماینده قدرت شاه و از سوی دیگر نماینده فساد رایج است که آن نیز به دلیل ناامنی‎ای است که نظام قدرت به وجود آورده و امکان راست‌گویی را از دیگران گرفته‍است.

2-2-3. ارزش‏های رابطه‎ای در سطح متن

این بخش، شامل قراردادهای تعاملی است که گفتگو را شامل می‏شود و در آن چند مقوله مطرح در حوزه گفتگو قابل بررسی است. درواقع در این بخش، «بر قراردادهای طبیعی‌شده و پیوندهای ضمنی آن‌ها با روابط قدرت تأکید می‏شود... ازاین‌رو با ارزش‌های رابطه‏ای جنبه‌های سازمانی گفتگو سروکار داریم.» (فرکلاف، 1389) گفتگو یکی از کلیدهای اصلی شناخت شخصیت‏هاست و از طریق آن می‏توان بر نوع تفکر و جهان‏بینی و موقعیت اجتماعی و فرهنگی و تأثیرگذاری و تأثیرپذیری فرد بر دیگران و حوادث اطرافش پی برد. (میری و دیگران، 1397) فرکلاف، اداره کردن گفتگو را وابسته به نظام قدرت می‏داند و با این نظر که حق نوبت‏گیری بین افراد غیر هم‏تراز، نابرابر است، این پرسش را بیان می‎کند که آیا روش‏هایی وجود دارند که با آن‍ها مشارک، نوبت سخن گفتن دیگران را کنترل کند. (فرکلاف، 1389)

الف. نظام نوبتگیری

در خاطرات حاج سیاح، نویسنده، اجازه حضور تعداد زیادی مشارک و گفتگو را به آن‍ها داده‍است و از آنجا که او با افرادی در ارتباط و تعامل است که اکثر آن‌ها در جایگاه قدرت سیاسی و اجتماعی و دینی قرار دارند، قراردادهای تعاملی گفتگو را در اثر او به‌خوبی می‏توان شاهد بود:

«با حالت اسیری و انکسار سلام داده، ایستادم. مشیر خلوت و عبداله خان والی و معین نظام حاضر بودند. بعد از چند دقیقه، کامران میرزا سربرداشته، گفت: چه آتش روشن کرده‏ای؟ بند از بندت جدا می‏کنم. پدرت را می‎سوزانم. گفتم: آقا من چه کرده‏ام؟ حضرت والا! بدان که همه‌کس مثل جان، آبروی خود را دوست می‏دارد. من شنیده بودم شما تربیت‌شده هستید و حرف رکیک نمی‏گویید. فحش لایق اراذل است. گفت: آخر شما کاری کرده‏اید که انسان را از حالت طبیعی خارج می‏کند. گفتم: چه کرده‏ام؟ حاکم محلی نبودم، باقی‏دار نیستم، مرافعه نمی‏کنم، دخالت به کار کسی ندارم. صندوقچه‏ای خواست و از آن کاغذ زیاد بیرون ریخته، گفت: این‌ها چیست؟ گفتم: کاغذ در نزد شماست، من از کجا بدانم چیست؟ پس چند طغری کاغذ جدا کرده، گفت: بخوان! عینک خواستم، دادند. با زحمت قدری خواندم. دیدم مکتوب‏هایی است که در آن‌ها از شاه تعیین تکلیف و قانون خواسته‌شده و با کمال ادب نوشته‌شده حق و باطل و خائن و خادم تمیزی داشته باشد. گفتم: اگرچه درست نمی‏توانم بخوانم؛ ولی چیز خوبی نوشته‌شده. گفت: که نوشته است؟ گفتم: نمی‏دانم. گفت: باید بدانی! گفتم: عجبا! حاکم شهر شمایید. پلیس آشکار و مخفی شما دارید. من باید بدانم کاغذ را که نوشته؟! پس‌روی به نایب محمود کرده، گفت: امشب باید این مطالب را تحقیق کرده، پوست‏کنده برای من بیاوری. نایب اشاره کرد، برخاستیم برویم.» (حاج سیاح، 1359)

در گفتگوی بالا کامران میرزا در جایگاه قدرت نسبت به حاج سیاح و دیگران قرار دارد و ازاین‌روی آن‌ها زمانی مجال سخن گفتن دارند که وی این اجازه را به آن‍ها بدهد. بنابراین دیالوگ، نویسنده با وجود پایگاه اجتماعی قابل‌توجهی که دارد، در مکالمه با افرادی که نسبت به او در جایگاه قدرت هستند، جانب احتیاط را رعایت کرده و از تندی زبان خود می‏کاهد؛ البته همچنان می‏توان این تندی و جسارت را از فحوای کلام او دریافت و نوع پاسخ‏گویی‏های غیرصریحش ازجمله در بند: "عجبا! حاکم شهر شمایید. پلیس آشکار و مخفی شما دارید. من باید بدانم کاغذ را که نوشته؟!"، نشانی از همین جسارت و صراحت است.

ب. کنترل سخن دیگران

بدون شک در گفتگوها کسی که در جایگاه قدرت است و نظام نوبت‏دهی را در اختیار دارد، سخن دیگران را نیز به روش‍های مختلفی چون: قطع سخن، اجبار بر صریح‏گویی و ارائه توضیحات لازم و کنترل موضوع صحبت در اختیار دارد. در خاطرات حاج سیاح، مقوله کنترل صحبت را در نمونه مربوط به نظام نوبت‍دهی به‌خوبی می‏توان دید که در آن، موضوع، توسط نظام قدرت تعیین می‏شود و کامران میرزا که نسبت به حاج سیاح و دیگران در جایگاه قدرت قرار دارد، آن را کنترل و جهت‎دهی می‏کند. علاوه بر کنترل موضوع، قطع یا ادامه آن نیز در اختیار وی است و او تعیین می‏کند که بحث و گفتگو ادامه یابد یا لزومی به ادامه آن نیست.

2-3. ارزش‌های بیانی

این بخش در دو سطح واژگان و دستور زبان کاربرد دارد.

2-3-1. ارزش‏های بیانی واژگانی

بنابر نظر فرکلاف، ارزش بیانی کلمات، همواره مورد توجه افرادی است که به زبان اقناعی علاقه‌مند هستند. در این بخش، بحث بر سر این است که از کدام استعاره‌ها در متن استفاده شده‍است. به عقیده وی استعاره، وسیله‏ای است برای بازنمایی جنبه‏ای از تجربه بر حسب جنبه‏ای دیگر و به‌هیچ‌وجه منحصر به شعر و گفتمان ادبی نیست و کلیه جنبه‎های تجربه را می‏توان برحسب هر تعداد استعاره بازنمایی کرد و رابطه بین استعاره‎های بدیل است که موردتوجه خاص است؛ زیرا استعاره‎های مختلف، دارای وابستگی‏های ایدئولوژیک هستند (همان). استعاره موردنظر فرکلاف، همان استعاره مفهومی است که لیکاف و جانسون آن را مطرح کرده‍اند. بنابر تحقیقات ایشان، کاربردهای استعاره، محدود به حوزه مطالعات ادبی و کاربرد واژه، عبارت یا جمله نیست؛ استعاره، همچون ابزاری مفید، نقش مهمی در شناخت و درکِ پدیده‏ها و امور دارد و در حقیقت یک مدل فرهنگی در ذهن ایجاد می‎کند که زنجیره رفتاری طبق آن برنامه‏ریزی می‏شود. از این دیدگاه، استعاره برحسب ضرورت و نیاز بشر به درک و بازنمایی پدیده‏های ناآشنا، با تکیه بر ساخت واژه‏ها و اطلاعات قبلی شکل می‏گیرد و نقشی بسزا در جولان فکری و تخیل ایفا می‎کند. (هاشمی، به نقل از لیکاف و جانسون، 1389) استعاره مفهومی برای محسوس کردن امور معقول و انتزاعی و بیان تجربیات مبهم (رخدادها، مفاهیم غیر مادی) در قالب ملموس اشیا، مواد یا ظروف به کار می‏رود. بندهای زیر، برخی از نمونه‍های استعاره مفهومی در این کتاب است:

«محرم سال (1325 قمری- اسفند 1285 شمسی) شروع‌شده درحالی‌که تنور انقلاب و هیجان عمومی ‎در ایران شعله‌ور است.» (حاج سیاح، 1359)

 در بند بالا انقلاب مشروطه به دلیل شور و حرارت و هیجانات و حوادث فراوان آن، تنوری سوزان و شعله‌ور دانسته شده که مستبدان و مخالفان آزادی و حتی برخی از موافقان را به کام خود فرو می‌برد و به قول معروف، خشک و تر را با هم می‎سوزاند. در بند زیر نیز اضافه تشبیهی ‎«بنای آزادی» به‏کار رفته‍است:

 «بیشتر از صد انجمن در طهران دایر گردید با نوا‎های مختلف و محققاً در بسیاری از آن‌ها از طرف محمدعلی شاه و مستبدین، افساد و دسیسه برای تخریب بنای آزادی و هرج‌ومرج در کار بود.» (همان)

 عبارت بالا براساس استعارۀ مفهومی ‎«آزادی، یک ساختمان و عمارت است»، نوشته‌شده، این عمارت و بنا توسط مشروطه‏طلبان و آزادیخواهان ساخته شده‍است و مستبدان و مخالفان مشروطه، قصد تخریب آن را دارند. در عبارت زیر نیز از اضافه تشبیهی ‎«مادۀ فساد» آورده شده‍است:

 «مجلسیان جداً تبعید او [سعدالدوله] را خواستند و او به سفارت هولاند پناهنده شده؛ مادۀ فساد را شعله می‌زد.» (همان)

 2-3-2. ارزش‏های بیانی دستوری

به عقیده فرکلاف، میان آن دسته از فعل‏های کمکی وجهی که نشانه وجهیت رابطه‎ای هستند و آن دسته از فعل‏هایی که نشانه وجهیت بیانی هستند، نوعی همپوشی وجود دارد (فرکلاف، 1389)، با این تفاوت که در وجهیت رابطه‏ای، اقتدار یکی از مشارکین نمایانده می‏شود؛ درحالی‌که وجهیت بیانی، اقتدار گوینده/ نویسنده را می‏رساند. در خاطرات حاج سیاح، کاربرد وجهیت بیانی، کمتر از وجهیت رابطه‏ای است و این بدان مفهوم است که نویسنده کوشیده‍است تا حد ممکن از اظهارنظر و اعمال قدرت بپرهیزد و راوی بی‏طرف حوادث باشد. برخی از نمونه‎های کاربرد وجهیت بیانی در این اثر عبارت‌اند از: «چون به‌واسطه اشتیاق به ملاقات مادرم نمی‏توانستم بیشتر از این توقف کنم، فردا را خواستم به ملاقات حاجی سید محمدباقر بروم.» (حاج سیاح، 1359) در بند «واقعاً هم کسی که بخواهد در ایران در حکومت باشد، باید تملق و ملاحظه از این مردم نماید»، الزامی وجود دارد که نویسنده آن را از اوضاع اجتماعی و سیاسی دریافته و به‌عنوان یک حکم قطعی مطرح کرده است.

 

 

2-4. ارزش‎های پیوندی

 ارزش‎های پیوندی، پیونددهنده و منسجم‏کننده جملات است و در دو سطح واژگان و دستور زبان اتفاق می‏افتد. در سطح واژگان، کاربرد کلمات مرتبط مورد نظر است که آن را می‏توان معادل صنعت «مراعات‏النظیر» دانست که بر پایه روش تناسب ایجاد می‎شود. در این روش بین کلمات، هارمونی یا تناسب معنایی ایجاد می‏کنند. یکی از شیوه‍های ایجاد تناسب، به کار بردن برخی از واژگان است که اجزایی از یک کل باشند و ازاین‌جهت بین آن‍ها ارتباط و تناسب باشد. (شمیسا، 1383) این روش نیز همچون تکرار می‏تواند کارکردی ایدئولوژیک داشته باشد و از طریق آوردن واژگانی که در تناسب با یکدیگر هستند، نویسنده یا شاعر، تجربه خود از جهان طبیعت یا اجتماع را به خواننده منتقل کند.

 در اثر حاج سیاح، بسامد کاربرد ارزش‎های پیوندی چندان قابل‏توجه نیست و تنها در بخش‏هایی که نویسنده، تحلیلی اجتماعی یا سیاسی از اوضاع به دست داده، گاه از کلمات متناسب برای برجسته‎سازی و اطاله کلام بهره برده و اهمیت موضوع را برای خواننده تبیین کرده و کانونی ایدئولوژیک به وجود آورده‍است. برای مثال در بند: «نمی‏دانم حسین‏قلی خان که از هفتصدسال پیش، خود و پدرانش را سرپرست یا مالک رقاب این مردم پریشان می‎داند، باز ایشان را بیگانه می‏شمارد یا نفع خود را نمی‏خواهد؟ چه منظور از ضعف و بدحالی این بیچارگان دارد؟ به گمان من این اعتقاد مهلکی است در هر مستبد خودپرست که می‏خواهد هرکس را دستش می‏رسد چنان ضعیف کند که بر خاطرش تمرد خطور نکند یا بالفطره، از شدت تذلل و حقارت زیردستان خوشحال می‏شوند» (حاج سیاح، 1359)، نویسنده از واژگانی که مربوط به یک مجموعه و متناسب با هم هستند، برای تشریح و تبیین دیدگاه ایدئولوژیک خود بهره برده‍است.

بحث و نتیجه‌گیری

خاطرات حاج سیاح، یک متن انتقادی ‍ـ اجتماعی ـ سیاسی است که ایدئولوژی و سلطه نظام قدرت در آن به‍خوبی روایت شده‍است. نویسنده در این اثر، در توصیف و روایت دیده‍ها و شنیده‍ها و حوادث و رویدادها هرجا که لازم دانسته از امکانات مختلف زبانی در سطوح مختلف واژه، دستور زبان و متن استفاده کرده و دست به ایجاد کانون‍های ایدئولوژیک زده‍است. او با استفاده مناسب از انواع چهارگانه ارزش‍های تجربی، رابطه‍ای، بیانی و پیوندی، دیدگاه خود و دیگر کنشگران مخالف یا موافق را تشریح و تبیین کرده‍است.

بررسی نشانه‍های زبانی در خاطرات حاج سیاح نشان می‍دهد که در حوزه ارزش‍های تجربی واژگانی، شاخص‍های اجتماعی، کاربردی برجسته دارد زیرا نویسنده، فردی با پایگاه اجتماعی بالا است و با افرادی ارتباط دارد که جزء طبقات بالای جامعه هستند و حاج سیاح، رعایت شأن آن‌ها بر خود ملزم می‍داند. ارزش‍های تجربی در سطح دستور زبان، بیش از همه تحت تأثیر ژانر اثر است و کاربرد فراوان افعال کنشی، مثبت، معلوم و وجه خبری (رابطه‍ای دستوری) متناسب با گزارشی بودن نوع ادبی خاطره‍نویسی است. در حوزه متن نیز ارزش‍های تجربی در قالب دو ساخت حادثه‍ای و توصیفی نمود یافته که البته در این بخش نیز متأثر از ژانر اثر، ساخت توصیفی، کاربرد بیشتری دارد. درمجموع، زبان نویسنده، زبانی رسمی است و همین مسئله، کاربرد ضمیر جمع به نشانه احترام را در اثرش برجسته ساخته است. تعداد زیاد کنشگران در خاطرات حاج سیاح، بسامد کاربرد وجهیت رابطه‍ای را در این اثر قابل‌توجه ساخته؛ درحالی‌که کاربرد اندک وجهیت بیانی، نشانگر آن است که نویسنده تا حد ممکن از اظهارنظر پرهیز کرده است. در این اثر، استعاره مفهومی نیز کاربرد چندانی ندارد و حاج سیاح به ساده‍ترین شیوه و بدون استفاده قابل‌توجه از صناعات ادبی، خاطراتش را نوشته است. در بخش ارزش‍های رابطه‍ای در سطح متن نیز نظام قدرت، کنترل صحبت دیگران و نظام نوبت‍گیری و... را بر عهده دارد.

بنابر نتایج به‌دست‌آمده، برخی از نشانه‍های زبانی، تحت تأثیر نظام قدرت کاربرد یافته و برخی از آن‌ها به‌ویژه در حوزه ارزش‍های تجربی دستوری، متأثر از ژانر اثر است. نکته دیگری که باید بدان اشاره کرد این است که آثار که در ژانر خاطره‍ و سفرنامه‍نویسی تألیف شده‍اند، قابلیت بررسی با الگوی فرکلاف را دارند زیرا این دسته از آثار، روایتگر کلان‍گفتمان‍های مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... هستند و ردپای نظام قدرت و ایدئولوژی آن را به خوبی می‍توان در آن‌ها دید.

 

1- Critical Discourse Analysis (CDA)

[2]- Foucault

[3]- Fairclough

[4]- Van Dijk

[5]- Wodak

آذرنگ، عبدالحسین. (1382). حاج سیاح؛ نویسنده سفرنامه و خاطرات و از دگراندیشان و مشروطه‏خواهان عصر قاجار. بخارا، (31)، 48-62.
آقاگل زاده، فردوس. (1385). تحلیل گفتمان انتقادی. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
ــــــــــــــــــــــــــ. (1386). تحلیل گفتمان انتقادی و ادبیات. ادب‎پژوهی، 1(1)، 17-27.
احمدی، اصغر، آقاگل­زاده، فردوس، خلیلی، محمدعلی، قبادی، حسینعلی و جوادی­یگانه، محمدرضا. (1393). تحلیل گفتمان سیاسی رمان تنگسیر صادق چوبک. مطالعات فرهنگی و ارتباطات، 10(36)، 95-130.
افشین‍وفایی، محمد و غلامعلی، علی. (1397). زبان، ابزار قدرت در روزنامه‍های دربار دوره قاجار. ادب فارسی، 8(2)، 59-78.
باقری، بهادر و دیباج، مژگان. (1398). بررسی کلان‍گفتمان مشروطیت در خاطرات حاج سیاح بر اساس نظریه تحلیل انتقادی گفتمان. جستارهای نوین ادبی، 51(203)، 1-22.
بیات، حسینعلی و یوسفی، جمیله. (1394). روند بازنمایی هویت خودی و دیگری در تاریخ بیهقی. مطالعات تاریخ فرهنگی، 7(26)، 31-61.
حسین‎پناهی، فردین. (1390). بررسی تقابل حقیقت و واقعیت در تاریخ بیهقی بر مبنای تحلیل گفتمان. جستارهای ادبی، 44(2)، 99-122.
پرستش، شهرام و ساسانی­خواه، فائزه. (1389). بازنمایی جنسیت در گفتمان رمان 1375 تا 1384. زن در فرهنگ و هنر، 1(4)، 55-74.
جوادی یگانه، محمدرضا و صحفی، سید محمدعلی. (1392). روایت زنانه از جنگ؛ تحلیل انتقادی کتاب خاطرات دا. نقد ادبی، 6(21)، 85-110.
جهانگیری، جهانگیر و بندرریگی زاده، علی. (1392). زبان، قدرت و ایدئولوژی در رویکرد انتقادی نورمن فرکلاف به تحلیل گفتمان. پژوهش سیاست نظری، (14)، 57-82.
حدادی، الهام، داوودی­مقدم، فریده و گرجی، مصطفی. (1391). کردار گفتمانی و اجتماعی در رمان مدار صفر درجه بر پایه الگوی تحلیل گفتمان فرکلاف. نقد ادبی، 5(18)، 25-50.
رقیب‎دوست، شهلا و معصومه مهرابی. (1389). پردازش جمله و بازنمود ذهنی فعل در زبان فارسی. دوفصلنامه علمی و پژوهشی دانشگاه الزهرا (س)، 1(2)، 1-24.
سعیدنیا، گلرخ. (1388). زبان و جهانی‌شدن؛ نورمن فرکلاف. زبان و زبان‎شناسی، 5(10)، 181-186.
حاج سیاح، میرزا محمدعلی محلاتی. (1359). خاطرات حاج سیاح یا دوره خوف و وحشت. به کوشش حمید سیاح. چ 3. تهران: امیرکبیر.
شمیسا، سیروس. (1383).  نگاهی تازه به بدیع. تهران: فردوس.
صفوی، کورش. (1387). درآمدی بر معنی‏شناسی. چ 3. تهران: پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی.
فرکلاف، نورمن. (1389). تحلیل انتقادی گفتمان. گروه مترجمان. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
فقیه ملک‏مرزبان، نسرین و فردوسی، مرجان. (1393). تحلیل انتقادی گفتمان صوفیانه. کهن‎نامه ادب پارسی، 5(3)، 88-121.
محسنی، محمدجواد. (1391). جستاری در نظریه و روش تحلیل گفتمان فرکلاف. نشریه معرفت، 3(3)، 86-63.
میری، افسانه، مهدی، محمدجواد، شریفی، شهلا و محمودی­بختیاری، بهروز. (1379) . مقایسه قدرت دو شخصیت محوری رمان آتش بدون دود (با استفاده از «نظریه نابرابری قدرت در دیالوگ» فرکلاف و مدل مایکل شورت). جستارهای ادبی، 9(5)، 143-166.
ناشناس. (27/1/97) «استفاده صحیح و به جا از افعال معلوم و مجهول، چگونه ارتباط شما را متحول خواهد کرد؟». برگرفته از سایت اینترنتی: www.unlimitedpower.ir.
ناصری، زهره سادات، فاروقی­هندوالان، جلیل­الله، ناصری، امین و محمدی، ابراهیم. (1394). تحلیل گفتمان انتقادی داستان مرگ بونصر مشکان بر اساس رویکرد نورمن فرکلاف. علم زبان، 3(4)، 85- 110.
هاشمی، زهره. (1389). نظریه استعاره مفهومی از دیدگاه لیکاف و جانسون. ادب پژوهی، 4(12)، 140-119.