فاطمه تسلیم جهرمی
چکیده
طنز از آنجا که از زبانی خاص به قصد انتقاد، اعتراض و التذاذ بهره میبرد، نوعی گفتمان یا خردهگفتمان ادبی است. تحلیل گفتمان انتقادی، گرایشی از رشتۀ تحلیل گفتمان در مطالعات زبانشناختی است که به رابطۀ زبان، قدرت و ایدئولوژی در جامعه میپردازد. یکی از الگوهای معروف در تحلیل گفتمان، الگوی جامعهشناختی-معنایی ون لیوون است که تحلیل متون ...
بیشتر
طنز از آنجا که از زبانی خاص به قصد انتقاد، اعتراض و التذاذ بهره میبرد، نوعی گفتمان یا خردهگفتمان ادبی است. تحلیل گفتمان انتقادی، گرایشی از رشتۀ تحلیل گفتمان در مطالعات زبانشناختی است که به رابطۀ زبان، قدرت و ایدئولوژی در جامعه میپردازد. یکی از الگوهای معروف در تحلیل گفتمان، الگوی جامعهشناختی-معنایی ون لیوون است که تحلیل متون از سطح توصیفی به سطح تبیینی و توجیهی ارتقا مییابد و نیز رابطۀ میان جامعه، فرهنگ، قدرت، ایدئولوژی و... بازنمایانده میشود.گفتمان طنز در اشعار شاملو در حوزۀ مسائل اجتماعی، سیاسی، فلسفی دیده میشود و اثر وی را از منظر الگوی ون لیوون شایستۀ تحلیل میکند. این مقاله از منظر تحلیل گفتمان بر مبنای الگوی ون لیوون، طنز را در شعر شاملو دنبال میکند تا مشخص شود شاملو کارگزاران اجتماعی را به چه صورت نشان داده و با توجه به کارکرد انتقادی طنز، چگونه گفتمانها را با مؤلفههای جامعهشناختی-معنایی تولید و بازنمایی کرده است. مؤلفههای تحلیل انتقادی گفتمان در الگوی ون لیوون مبتنی بر دو عنصر صراحت و پوشیدگی است که خود زیرمجموعههای مختلف زبانی دارند. بر اساس نتایج این تحقیق، شاملو از مؤلفههای پوشیده در گفتمان طنز در اشعارش بیشتر استفاده کرده است. وی هویت کنشگران مربوط به قدرت، سلطه، فریبخوردگان و خائنان را حذف و کتمان کرده و همزمان با فعالنمایی و نامبری مستقیم از قدرتمندان گذشته، بر فعالیتهای آزادیخواهان و مبارزان تأکید کرده است. تناقض در بافت زبانی، عاطفی و اندیشه از مختصات گفتمان طنز در شعر شاملو است.
زهرا حیاتی؛ فاطمه عربزاده
چکیده
هدف این پژوهش، دست یافتن به ابعادی از معنا و درونمایه اشعار باب اول بوستان است که برای فهم آن باید رابطۀ متن را با بسترهای اجتماعی و فرهنگی که در آن تولید شده است، دریافت. روش این مطالعه، تحلیل انتقادی گفتمان است. در این رویکرد، یکی از نکات مورد تأکید این است که متن، یک کنش اجتماعی است که نابرابریهای اجتماعی را در زبان بازتاب میدهد. ...
بیشتر
هدف این پژوهش، دست یافتن به ابعادی از معنا و درونمایه اشعار باب اول بوستان است که برای فهم آن باید رابطۀ متن را با بسترهای اجتماعی و فرهنگی که در آن تولید شده است، دریافت. روش این مطالعه، تحلیل انتقادی گفتمان است. در این رویکرد، یکی از نکات مورد تأکید این است که متن، یک کنش اجتماعی است که نابرابریهای اجتماعی را در زبان بازتاب میدهد. شیوههای مشروعیتبخشی به یک امر یا مشروعیتزدایی از آن مورد توجه تئو ون لیوون یکی از نظریهپردازان تحلیل انتقادی گفتمان است. در این الگو، منتقد میکوشد تا نشان دهد متن مورد مطالعه چگونه توانسته است با قدرت اقناعی زبان، یک گفتمان را مشروع یا غیرمشروع جلوه دهد. چهار راهکار اصلی مشروعیت بخشی به گفتمان عبارت است از: 1- اعتباربخشی، 2- ارزشگذاری اخلاقی، 3- عقلانی کردن و 4- اسطورهسازی. هریک از این چهار شیوه، اشکال متنوعی دارند و در این پژوهش، باب اول بوستان که به طور مستقیم با گفتمان حکومت مرتبط است از دید شیوههای مشروعیتبخشی به این گفتمان بررسی شده است. نتیجه نهایی پژوهش این است که در باب اول بوستان، روش سعدی برای مشروعیت بخشیدن به امری در گفتمان حکومت یا مشروعیتزدایی از آن، عقلانی کردن است و البته با توجه به مخاطب متن که عمدتاً دربار است، این شیوه طبیعی مینماید. نمونه گزارههایی که سعدی در پردازش زبانی و ادبی خود، مشروعیت آنها را در گفتمان حکومت تثبیت میکند، عبارتند از: رسیدگی به رعیت، توجه به مسافران و بازرگانان برای رونق مُلک، رازداری در امور حکمرانی، همراهی با خردمندان و فرزانگان و مانند آن. اما فانی بودن دنیا و بعد، توجه و رسیدگی به رعیت از بیشترین بسامد برخوردار است. در میان گزارههایی که از آنها مشروعیتزدایی شده است نیز ظلم به رعیت بیشتر از همه مورد تأکید قرار گرفته است.
حمیدرضا اکبری؛ خسرو غلامعلی زاده؛ شجاع تفکری رضائی
چکیده
این تحقیق بر آن است تا در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی و با بهرهگیری از الگوی ون لیوون (2008) تحت عنوان بازنمایی کنشگران اجتماعی، گفتمانی مربوط به عشایر کشورمان را بررسی کند. برای این منظور، داستان «در بویراحمد» نوشتۀ محمد بهمنبیگی مورد بررسی قرار گرفته تا معلوم شود نویسنده چگونه از بازنمایی کنشگران اجتماعی برای بیان ایدئولوژی ...
بیشتر
این تحقیق بر آن است تا در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی و با بهرهگیری از الگوی ون لیوون (2008) تحت عنوان بازنمایی کنشگران اجتماعی، گفتمانی مربوط به عشایر کشورمان را بررسی کند. برای این منظور، داستان «در بویراحمد» نوشتۀ محمد بهمنبیگی مورد بررسی قرار گرفته تا معلوم شود نویسنده چگونه از بازنمایی کنشگران اجتماعی برای بیان ایدئولوژی و دیدگاههای خود استفاده کرده است. بررسی دادههای تحقیق نشان داد که بازنمایی کنشگران اجتماعی در داستان «در بویراحمد» هدفمند و متأثر از دیدگاههای فکری- اجتماعی نویسنده است. بهمنبیگی با مکاننمایی به تمامی طغیانهای رخ داده در بویراحمد، مشروعیت میبخشد و اتحاد مردم بویراحمد را بهتصویر میکشد. وی همۀ کنشگران بویراحمد -از بچههای مدرسه گرفته تا یاغیان- را فعالنمایی کرده و با منفعلنمایی کنشگران مؤنث، ظلموجوری را که نسبت به آنها روا میشود، برجسته میکند. نویسنده از طرفی با بازنماییهای عام، مردم بویراحمد را به عنوان کنشگرانی درگیر در معضلات اجتماعی یکسان بازنمایی میکند و از طرف دیگر، با نامدهی خاص، هم فرهنگ نامدهی فرزندان در جوامع عشایری را به تصویر میکشد و هم کنشگران را به عنوان افرادی دارای هویت متمایز بازنمایی میکند. عدم نامبری کنشگران مؤنث، منعکسکنندۀ دیدگاه جوامع عشایری نسبت به حفظ حرمت زنان است و ارزشدهیها و نمادینشدگیهای متن در خدمت بازنمایی کنشگران بویراحمدی در قالب افرادی شجاع، با اصلونسب و دارای سابقۀ تاریخی است.