بازخوانی باب اول بوستان سعدی با رویکرد مشروعیت‌بخشی در گفتمان حکومت

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار زبان و ادبیات فارسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ایران

2 دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران

چکیده

هدف این پژوهش، دست یافتن به ابعادی از معنا و درونمایه اشعار باب اول بوستان است که برای فهم آن باید رابطۀ متن را با بسترهای اجتماعی و فرهنگی که در آن تولید شده است، دریافت. روش این مطالعه، تحلیل انتقادی گفتمان است. در این رویکرد، یکی از نکات مورد تأکید این است که متن، یک کنش اجتماعی است که نابرابری‏های اجتماعی را در زبان بازتاب می‏دهد. شیوه‏های مشروعیت‏بخشی به یک امر یا مشروعیت‏زدایی از آن مورد توجه تئو ون لیوون یکی از نظریه‏پردازان تحلیل انتقادی گفتمان است. در این الگو، منتقد می‏کوشد تا نشان دهد متن مورد مطالعه چگونه توانسته است با قدرت اقناعی زبان، یک گفتمان را مشروع یا غیرمشروع جلوه دهد. چهار راهکار اصلی مشروعیت بخشی به گفتمان عبارت است از: 1- اعتباربخشی، 2- ارزش‏گذاری اخلاقی، 3- عقلانی کردن و 4- اسطوره‏سازی. هریک از این چهار شیوه، اشکال متنوعی دارند و در این پژوهش، باب اول بوستان که به طور مستقیم با گفتمان حکومت مرتبط است از دید شیوه‏های مشروعیت‏بخشی به این گفتمان بررسی شده است. نتیجه نهایی پژوهش این است که در باب اول بوستان، روش سعدی برای مشروعیت بخشیدن به امری در گفتمان حکومت یا مشروعیت‌زدایی از آن، عقلانی کردن است و البته با توجه به مخاطب متن که عمدتاً دربار است، این شیوه طبیعی می‏نماید. نمونه گزاره‏هایی که سعدی در پردازش زبانی و ادبی خود، مشروعیت آن‏ها را در گفتمان حکومت تثبیت می‏کند، عبارتند از: رسیدگی به رعیت، توجه به مسافران و بازرگانان برای رونق مُلک، رازداری در امور حکمرانی، همراهی با خردمندان و فرزانگان و مانند آن. اما فانی بودن دنیا و بعد، توجه و رسیدگی به رعیت از بیشترین بسامد برخوردار است. در میان گزاره‌هایی که از آن‌ها مشروعیت‌زدایی شده است نیز ظلم به رعیت بیشتر از همه مورد تأکید قرار گرفته است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Reading the First Chapter of Sa’di's Bustan by Legitimation in Governmental Discourse Approach

نویسندگان [English]

  • Zahra Haiati 1
  • Fatemeh Arabzadeh 2
1 Professor of Persian Language and Literature, Faculty of the Institute of Humanities and Cultural Studies, Tehran, Iran
2 Ph.D. Student of Persian Language and Literature, Shahid Beheshti University, Tehran, Iran
چکیده [English]

The purpose of this research is to reach the dimensions of the meaning and theme of the first verse of Bustan, which, in understanding it, should receive the relation of the text to the social and cultural context in which it was produced. The method of this study is a critical analysis of discourse. In this approach, one of the points emphasized is that context is a social action reflecting the social inequalities in language. In this case, the legitimation or delegitimation methods are considered by Theo van Leeuwen, a discourse critical analysis theorist. In this pattern, critic tries to show how a context on study can represent a discourse legitimate or illegitimate by language satisfactory power. The main four methods of discourse legitimation are: 1- authorization; 2- moral evaluation, 3- rationalization, and 4- mythopoesis. Each method has various forms, and this research analyzes the first chapter of Bustan directly related to the governmental discourse in terms of legitimation methods. The final result of research is that, in the first chapter of Bustan, Sa’di's method for legitimation or delegimation of an issue in governmental discourse is rationalization, as it is natural according to the context audience, mainly including courtiers. The example of phrases Sa’di confirms the legitimation in governmental discourse in his lingual and literal processing is as follows: paying attention to the farmers, the passengers and businessmen for further development, confidentiality in governance affairs, accompaniment with scientists and clever, and such alike. But the world mortality and paying attention to the farmers are more frequent. Cruelty to the farmer has been more emphasized among the phrases delegitimated.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Discourse Critical analysis
  • Legitimation
  • Van Leeuwen
  • Sa’di
  • Bustan

چنانکه معروفِ دانش زبان‏شناسی و روش تحلیلِ انتقادی گفتمان است، تحلیل گفتمان به‏معنای عام در زبان‏شناسی نقش‏گرا ریشه دارد و در ایده مرکزی آن بر مؤلفه‏های نقش، معنا، بافت و نشانه تأکید می‏شود؛ زبان در تولید معنا نقش دارد و معنا تحت تأثیر بافت‏های اجتماعی و فرهنگی است و این فرآیند از طریق انتخاب نشانه‏های زبانی محقق می‏شود. رویکردهایی که در تحلیل گفتمان ظهور کردند به‏ترتیب از تحلیل توصیفی گفتمان به تحلیل انتقادی گفتمان و نظریه گفتمان رسیدند. در تحلیل توصیفی گفتمان، محقق متون زبانی را در سطح خرد تحلیل می‏کند و آن را به‏عنوان یک کنش اجتماعی در بافت درنظر می‏گیرد، اما در تحلیل انتقادی گفتمان، سطوح خرد زبانی جای خود را به بافت کلان می‏دهد و تحلیل‏گران به پیروی از نظریه‏های انتقادیِ مکتب فرانکفورت و جریان پساساخت‌گرا و اندیشه‏های فوکو، معتقدند آن‏ها یک فعال اجتماعی هستند و وظیفه اجتماعی‏شان این است که نشان دهند چگونه نابرابری‏های اجتماعی در زبان تولید و بازتولید می‏شود و چگونه زبان سبب توجیه، تثبیت یا نقد قدرت می‏شود و به آن مشروعیت می‏بخشد یا از آن سلب مشروعیت می‏کند.

تحلیل‏گران انتقادیِ گفتمان، باور دارند متون با شگردهای پنهان زبانی و با طبیعی‏سازی، خود را مشروع جلوه می‏دهند و کشف و تبیین این طبیعی‏شده‏ها، وظیفه پژوهشگران تحلیل انتقادی گفتمان است. بدیهی است در این روش مطالعاتی، فعالیت علمی بدون سوگیری ممکن نیست و خود تحلیل‏گر ممکن است موضع گفتمانی داشته باشد. درهرحال، نتیجه‏ای که باید از تحلیل انتقادی گفتمان حاصل شود این است که «چگونه استمرار قدرت، بازتولید آن و حتی مقاومت دربرابر آن در زبان و کلام تحقق می‏یابد». اگر نتیجه درست به‏دست‏آید، چالش‏برانگیز خواهد بود و تحلیل‏گر انتقادی گفتمان به‏عنوان یک کنش‌گر اجتماعی با واکنش‏هایی مواجه خواهد شد.

کانون توجه محقق در این روش مطالعاتی رابطه «متن» با «ساختار قدرت» است که «ماهیت گفتمانی» دارد؛ و در «نظام نشانه‏ای» بروز و ظهور می‏کند، از «کارکرد ایدئولوژیک» برخوردار است، «فرهنگ» را بازسازی می‏کند، به‏جای آنکه در لحظه عمل کند و شکل انقلابی داشته باشد، «وجه تاریخی» دارد و در طول تاریخ فرهنگ یک جامعه عمل می‏کند و چون یک علم قطعی نیست به «تفسیر و تبیین» می‏پردازد همچنین چون قصد متقاعد کردن دارد، فعالیت علمی او یک «عمل اجتماعی» است که به‏جای تخریب به «تنظیم قدرت» می‏پردازد و در نهایت به «نظریه»‏ای روی می‏آورد که بتواند بین مفاهیم رایج قدرت، سلطه، ایدئولوژی، هژمونی، جنسیت، نژاد، نظم اجتماعی و مانند آن با «متن مورد مطالعه» ارتباط درستی برقرار کند.

با لحاظ کردن این مؤلفه‏ها در این پژوهش از میان رویکردها و نظریه‏های تحلیل انتقادی گفتمان، بحث «مشروعیت‏بخشی در گفتمان»[1] نظریه تئو ون لیوون[2] برای بررسی باب اول بوستان که با بحث قدرت ارتباط مستقیم دارد، برگزیده شده است.

 

1. بیان مسأله

پرسش اصلی تحقیق این است که در بازخوانی متن کلاسیک ادبی، چه میزان با تثبیت ساختار قدرت مواجهیم و چه میزان با نقد آن؟ و به‏طور مشخص در متنی مانند بوستان سعدی که آشکارا باب اول آن «در عدل و تدبیر و رأی» سروده شده است، چه شیوه‏هایی برای بازتولید یا بازسازی ساختارهای قدرت به‏کار رفته است؟ برای تحدید موضوع، ساختار قدرت در گفتمان حکومت بررسی می‏شود و تحلیل انتقادی گفتمان با بررسی فرآیندهای مشروعیت‏بخشی به گفتمان حکومت پیش می‏رود. بنابراین، پرسش نهایی این است که فرآیندهای مشروعیت‏بخشی به گفتمان حکومت در باب اول بوستان سعدی کدام‏ها هستند و چه معنایی را به‏عنوان کنش اجتماعی بازتولید می‏کنند؟

 

2. مبنای نظری

چنانکه گفته شد یکی از رویکردهای تحلیل انتقادی گفتمان، الگوی ون لیوون است. در این الگو، تحلیل‏گر به رابطۀ زبان و جامعه توجه می‏کند و به مؤلفه‏های جامعه‏شناختی- معنایی که در مؤلفه‏های زبان‏شناختی پنهان شده‏اند، می‏پردازند تا فعالیت اجتماعی مؤلف را از طریق زبان متن بازنمایی کند. متن به‏عنوان یک عمل اجتماعی می‏تواند با قدرت اقناعیِ زبان به درک خود از یک گفتمان مشروعیت ببخشد و آن را برای دیگران باورپذیر کند. این نظریه در مقالۀ «مشروعیت بخشی در گفتمان و ارتباطات»[3] (2007) آمده است.

چهار راهکار اصلی در مشروعیت‏بخشی عبارت است از: 1- اعتبار بخشی[4]،
 2-ارزش‏گذاری اخلاقی[5]، 3-عقلانی کردن[6] و 4-اسطوره‏سازی[7]. این فرآیندها که می‏توانند به‏طور جداگانه یا ترکیبی عمل کنند، علاوه بر مشروعیت بخشی به گفتمان، ممکن است وجه انتقادی داشته و از امری مشروعیت‏زدایی کنند. فرآیندهای فوق میان عبارت‏های توصیفی و تجویزی پنهان هستند و معمولاً برجسته‏ترین نقاط متن را
دربر می‏گیرند.

به‏طور خلاصه، اعتبار بخشی به این معنا است که متن با تأیید گرفتن از افراد دارای اعتبار به گفتمان خود مشروعیت دهد. ارزش‏گذاری اخلاقی؛ یعنی متن گفتمان خود را با ارزش‏های اخلاقی پیوند دهد. عقلانی کردن؛ روشی است که طی آن متن، گفتمان خود را با تبیین ویژگی‏هایی همچون هدف‏داری، روشمندی، تأثیرگذاری و مانند آن توجیه کند و اسطوره‏سازی؛ یعنی متن به خلق یا نقل داستان‏ها یا اسطوره‏هایی بپردازد که از طریق آن هویت خود را تثبیت کند. هریک از این چهار فرآیند، اشکال خردتری دارند که طی بازخوانی باب اول بوستان شرح شده‏اند (لیوون، 2007: 92).

 

3. پیشینه پژوهش

نقد متون ادبی با رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان در فهرست کتاب‏ها، پایان‏نامه‏ها، رساله‏ها و مقالاتِ سال‏های اخیر (1390- 1393) نمونه‏هایی دارد، اما هیچ‌یک از آن‏ها با رویکرد مشروعیت‌بخشی به گفتمان که از نظریه ون لیوون برآمده باشد، انجام نشده است؛ مانند تحلیل گفتمان انتقادی رمان دکتر نون که زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد به کوشش سیدعلی قاسم‏زاده و دیگران (1390)، بازنمایی نقش زنان در ادبیات جنگ برای کودک از منظر گفتمان‌شناسی انتقادی به کوشش صدیقه‌سادات مقداری و دیگران (1390)، تحلیل گفتمان انتقادی هویت ایرانی در شاهنامه فردوسی به کوشش علی یوسفی و دیگران (1391)، کردار گفتمانی و اجتماعی در رمان مدار صفردرجه به کوشش الهام حدادی (1391)، تحلیل انتقادی رمان سگ و زمستان بلند به کوشش مرضیه بهبهانی و دیگران (1392)، تحلیل انتقادی اثری از ابراهیم گلستان به کوشش آتنه پوشنه و مرتضی بابک معین (1392)، تحلیل انتقادی گفتمان قصیده‏ای از سنایی به کوشش نجمه حسینی سروری (1393)، تحلیل انتقادی گفتمان مقامات‏های مشایخ صوفیه به کوشش مریم اکبری (1393) و تحلیل داستان رستم و شغاد براساس مربع ایدئولوژیک ون‏دایک به کوشش زهرا حامد شیروان و سیدمهدی زرقانی (1393).

پژوهش‏های مورد توجه این نوشته، دو تحلیل انتقادی گفتمان از گلستان و بوستان سعدی هستند؛ مقاله بررسی و نقد روایی گلستان براساس نظریه تحلیل انتقادی گفتمان، نوشته سیامک صاحبی و دیگران (1389)، پایان‌نامه کارشناسی ارشدِ مرجان فردوسی‏ با عنوان تحلیل انتقادی گفتمان گلستان سعدی (1389) و پایان‌نامه‌ای که در مقطع کارشناسی ارشد و به‏منظور تکمیل این حوزه پژوهشی انجام شد با عنوان تحلیل انتقادی گفتمان حکومتی در بوستان سعدی[8] توسط فاطمه عر‌ب‌زاده (1395) تدوین شده است.

 

4. تأثیر بافت اجتماعی دوره سعدی در سرایش بوستان

اساس تحلیل انتقادی گفتمان، توجه به تأثیر و تأثر میان زبان متن و بافت اجتماعی است. از این رو، باید بافت تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و عقیدتی زمان سعدی و سرودن بوستان را مرور کرد.

سعدی دوران کودکی خود را در موج اول حمله مغول (چنگیز) گذراند و گلستان را در دورانی که به موج دوم حمله مغول (هولاکو) موسوم است، تألیف کرد. شرایط نابسامان اجتماعی و رواج ناهنجاری‏های اخلاقی، بافت اجتماعی و فرهنگی تولید متن‏های گلستان و بوستان است. از خلال نوشته‏های سعدی می‏توان به رونق بازار متملقان، رواج توطئه و ناجوانمردی و قربانی شده خردمندان جامعه را مشاهده کرد (موحد، 1378: 50-46). دوره هولاکو مقارن با خلافت عباسیان در بغداد بود و تمام حکومت‏های قدرتمند یا سلسله‏های کوچک فرمانروایی برای بقای خود به تأیید رسمی خلیفه بغداد نیاز داشتند. هولاکو با اطلاع از تزلزل دربار خلافت عباسی به بغداد حمله و آن را نابود کرد (بیانی، 1381: 322-318). این نابودی در بافت مذهبی و عقیدتی جوامع مسلمان به‏ویژه ایران تأثیر قابل توجهی داشت و برای مثال، باعث شد مذهب تشیع در کنار مذهب تسنن قدرت پیدا کند (شیمیزو،1390: 23). به‏بیان دیگر، تزلزل در ساختارهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و عقیدتی مؤلفه مهم این دوره است. فهرست این قبیل نابسامانی‏ها از خلال همه کتاب‏های تاریخی و ادبی قابل مشاهده است؛ از جمله: تقابل روحیه صحراگردی مغولان بدوی با شهرنشینی ایرانیان متمدن، تحقیر ایرانیان از سوی مغولان و وحشی خواندن مغولان از سوی ایرانیان، کندی تعامل مغولان و ایرانیان به سبب سوگیری‏های قومی و فرهنگی
(پرگاری، 1381: 61-43)، فقدان اصول و مقررات انتصاب در دربار، تصاحب جایگاه خردمندان و صاحب‏نامان از سوی فرصت‏طلبان و منفعت‏طلبان، کاهش حس وطن‏دوستی و جایگزین شدن آن با تمایلات مذهب، رواج اندیشه جبرگرایی برای التیام کشتارها و حمله‏ها (صفا، 1373، ج 3: 94-80)، نابود شدن کشاورزی، قتل عام نیروی مولد و کارآمد (همان: 182)، ویران شدن کتابخانه‏ها و گریختن و کشته شدن علماء و ادباء، زوال خاندان‏های بزرگ و حکومت‏های محلی، رواج سعایت و تضریب در میان دولتمردان، قتل وزیران ایرانی به سبب دسیسه‏ها و توطئه‏ها
(اقبال آشتیانی، 1388: 70-11)، جایگزین شدن دربارهای سلطنتی به‏عنوان مراکز فرهنگی و ادبی و هنری با خانقاه‏ها یا حلقه‏های محدودی از افراد، نابودی بسیاری از متون علمی و ادبی به سبب از بین رفتن مراکز علمی و فرهنگی، فقدان حمایت از عالمان و ادیبان و از دست رفتن جایگاه آن‏ها، روی‌گردانی از عالمان دین و متشرعان به سبب فساد مالی و روی آوردن به صوفیان (غنی، 1388: 437 و به نقل از فردوسی، 1389: 76-70)، پذیرفتن کلام اشعری به‏عنوان ایدئولوژی غالب به سبب توجیه آشفتگی‏ها و نابسامانی‏ها با قضا و قدر الهی و کمک به مغولان برای مشروعیت دادن به کشتارها و غارتگری‏های خود (دشتی، 1390: 221)، محدود شدن دانش به علوم الهی با رشد نهضت صوفیه، جایگزین شدن شکل‏های نامتعارف زندگی با هنجارهای اجتماعی به سبب پیدایش فرقه‏های مختلف صوفیان و پدید آمدن گروه‏هایی مانند قلندران و دراویش، رواج بدفهمی از دین به سبب رواج خانقاه‏نشینی و افزایش مصرف حشیش و مخدرات مشابه (لین، 1390: 329)، توجه خاص به تهذیب اخلاق و تزکیه نفس و در پی آن، توجه به متصوفه و مشایخ و بی‏توجهی به شعرا و نویسندگان (هخامنشی، 1355: 28) و مانند آن. حضور این فضای یأس‏آلود و رواج صوفی‌مآبی، زهدفروشی، ریا و سودجویی باعث افزایش قدرت سیاسی علمای دین، زاهدان و صوفیان در جامعه شد و بازتاب آن را به روشنی می‏توان در کلام معاصران سعدی هم مشاهده کرد.

سعدی بی‏آنکه با قدرت زبان‏آوری خود آشکارا از حمله مغول و اوضاع اجتماعی عصر خود انتقاد کند از وطن دور می‏شود. تحلیل‏هایی که در این زمینه ارائه شده به روحیه محافظه‏کار و جبرگرای سعدی ارجاع می‏دهد (فولادی، 1383: 59-42). این روحیه نیز با اندیشه جبرگرایی و توصیه فرهنگ ایرانی به صلح‏طلبی، کم‏آزاری و دوری از مواضع هلاک پیوند داده شده است (گرجی، 1386: 197).

در اینجا یکی از مسائل پژوهش حاضر را می‌توان به شکل دیگری طرح کرد؛ فولادی معتقد است در آثار سعدی بازتاب روشنی از حمله مغول و ویرانی حاصل از آن دیده نمی‏شود، اما نصیحت حاکمان و مردمان برای رعایت اخلاق می‏تواند به غیاب نشانه دلالت کند؛ یعنی گفتمان حکومتی در وجه آشکار کلام تأیید و در وجه پنهان کلام نقد می‏شود و ما با هر دو عمل مشروعیت‏بخشی و مشروعیت‏زدایی مواجهیم. این مسأله می‏تواند با تحلیل انتقادی گفتمان حکومت از طریق واکاوی فرآیندهای مشروعیت‏بخشی به گفتمان روشن‏تر شود.

گلستان و بوستان شاهکارهایی هستند که در زمان اتابکان فارس نوشته و به سعد بن زنگی و پسرش، ابوبکر بن سعد تقدیم شده‏اند. در خلال آشوب‏های حکومت مرکزی و حمله مغول، حکومت‏های محلی یا نابود می‏شدند یا از طریق مدارا با مغولان خود را از آسیب این حملات حفظ‏ می‏کردند. اتابکان سلغری نیز از زمان سلجوقیان با ساختار قبیله‏ای خود، شیوه‏ای از حکومت را بنا نهاده بودند که در آن آموزش و تربیت شاهزادگان را به‌عهده می‏گرفتند و به‏تدریج از مقامی برخوردار می‏شدند که می‏توانستند به استقلال دست یابند. فراگیر شدن حمله مغول مقارن حکومت ابوبکر بن سعد پس اتابک سعد بن زنگی (660-624 هـ.ق) است.

از تاریخ‏نگاری‏های مربوط به دوران اتابکان و امرای فارس برمی‏آید که شیراز در قرن هفتم مجمعی از تضادهای آشکار بود؛ مانند حضور چشمگیر قدرت دینی و تعداد بی‏شمار مراکز آن که در کنار فسق، ریا، فساد، دزدی، شاهدبازی، فقر، نادانی و مانند آن چالش‏برانگیز بود. این کشمکش در اغلب متون این دوره مشاهده می‏شود (زرین‏کوب، 1386: 14-13). سعدی بعد از 30 سال اقامت در بغداد و سرزمین‏های مختلف و پس از آنکه آشفتگی‏های فارس فرونشست در سال 655 هـ.ق به شیراز بازگشت. بوستان یا سعدی‌نامه در مجموعۀ کلیات سعدی نخستین اثر تاریخ‌دار محسوب می‌شود. تاریخ اتمام یا تدوین این کتاب سال 655 هـ.ق، اواخر دوران حکومت اتابک ابوبکربن‌سعد است. سعدی، بوستان و همچنین گلستان را با فاصلۀ یک‌ سال نوشت و به اتابک ابوبکر و پسرش سعدبن‌ابوبکر تقدیم کرد.

بوستان منظومه‌ای تعلمی در بحر متقارت است. انتخاب این بحر را می‌توان به دلیل هماهنگ کردن این اثر با توقع و عادات معاصران سعدی و سنت شعر فارسی دانست. بحر متقارب در نزد قدما برای سرودن منظومه‌ای اخلاقی مورد توجه بوده ‌است (همان، 78-70). سعدی کتاب بوستان را با نگاهی آرمان‌گرایانه نسبت به جامعه سرود و در آن، جامعه را آن طور که باید باشد، ترسیم کرد. پیشینۀ «تفکر اتوپیایی» را می‌توان در کتب قوانین و جمهوریت افلاطون جست‌وجو کرد. در دورۀ اسلامی، اندیشه مدینه فاضله اسلامی مطرح شد که با تکیه بر برتری انسان بر کل خلقت، کمال جامعه را خداگونه شدن انسان و همبستگی مسلمین می‌‌داند. سعدی در ادامۀ این مسیر، آرمان‌شهر خود را در بوستان ترسیم می‌کند و عدالت را اصلی‌ترین محور تحقق اتوپیای خود قرار می‌دهد (موسوی، 1386: 11-8).

عنوان باب‌های بوستان سعدی به ترتیب عبارت است از: باب اول؛ در عدل و تدبیر و رأی، باب دوم؛ در احسان، باب سوم؛ در عشق و مستی و شور، باب چهارم؛ در تواضع، باب پنجم؛ در رضا، باب ششم؛ در قناعت، باب هفتم؛ در عالم تربیت، باب هشتم؛ در شکر بر عافیت، باب نهم؛ در توبه و راه صواب و باب دهم؛ در مناجات و ختم و کتاب.

مخاطب سعدی در بوستان غیر از باب اول، ناشناس است، اما در باب اول مخاطب را می‌توان اتابک ابوبکر دانست؛ زیرا سخن پیرامون اصول کشورداری و رعایت عدل است. همچنین سعدی از سخن تحکم‌آمیز و پندهای صریح در باب اول دوری می‌کند (زرین‌کوب، 1386: 78-70) و شخصیت‌های داستان، شاهان، وزیران و حکام روزگار هستند که سعدی از زبان آنان سخن می‌گوید.

با نگاهی دقیق به باب اول و حکایاتی که سعدی در آن‏ها حقایق تلخ اجتماعی و مظالم حکمرانان را تصویر می‌کند، می‌توان دریافت او با وجود نزدیکی به سلاطین و امرا، عملکرد آنان را نقد می‌کند. انتقادات سعدی به شیوۀ کشورداری حکامِ زمان خود به‏صورتی است که در عصر حاضر نیز صادق است. این امر شاید نشان‌دهندۀ ثابت بون سازمان و محیط اجتماعی ما از روزگار سعدی تا امروز است (پاک مهر،1387: 122-99).

نگرش سعدی در بوستان به اصلاح شیوه کشورداری در زمان خود در عین جانبداری از حکومت است و برای این امر می‏توان دلایلی برشمرد؛ مانند اینکه سعدی پرورده نظام قدرت بود یا اینکه در نظامیه بغداد آموزش دیده و تحت تأثیر آموزه‏های سیاسی و اجتماعی حاکم بر آن نظام قرار داشت؛ مانندِ اندیشه‏های غزالی که براساس آن مذهب توسط حکومت تحکیم می‏شود و حکومت با مال رعیت پایدار می‏ماند، اما باید جانب انصاف با رعایا را نگاه داشت (همان).

 

5. فرآیندهای مشروعیت‏بخشی به گفتمان حکومت در باب اول بوستان

چنانکه در بخش مبنای نظری گفته شد، چهار راهکار شناخته شده در مشروعیت‏بخشی به گفتمان، اعتباربخشی، ارزش‏گذاری اخلاقی، عقلانی کردن و اسطوره‏سازی است. هریک از این راهکارها در روش‏های خردتر قابل تعریف هستند که این بخش از پژوهش براساس تحلیل باب اول بوستان در تقسیمات چهارگانه فوق و زیرعنوان‏های آن تنظیم شده است.

 

5-1. مشروعیت‏بخشی به گفتمان حکومت با اعتبار بخشی

همه گفتمان‏ها در طول تاریخ برای مشروعیت بخشیدن به خود و سلب مشروعیت از گفتمان‏های مخالف مبارزه کرده‏اند و هرگاه در این ستیز از ابزارهای گفتمانی بهره برده‏اند به پیروزی بیشتری دست یافته‏اند. پرسش‏های‏ مقدری که در برابر مشروعیت گفتمان قرار دارد، این است که «چرا باید این کار را انجام داد؟» و «چرا باید از این شیوه استفاده کرد؟». یکی از پاسخ‏های قانع‏کننده این است که چون فلان‏شخص یا فلان منبع دارای اعتبار چنین می‏گوید (لیوون، 2007: 94). اعتباربخشی از طرق مختلفی تحقق می‏یابد که نمونه‏های آن در بوستان سعدی بازیابی شده‏اند.

 

5-1-1. اعتبار شخصی[9]

گاه مشروعیت‏بخشی از طریق استناد به قدرت فرد معتبر ایجاد می‏شود و گوینده برای متقاعد کردن مخاطب نسبت به درستی سخن خود آن را مطابق نظر یک شخص موثق می‏خواند و البته آن شخص هم اعتبار خود را از نهادهای اجتماعی به‏دست می‏آورد که در آن قرار گرفته است (لیوون، 2007: 94). برای مثال، سعدی برای مشروعیت بخشیدن به امر «رسیدگی به رعیت» به شخصیت‏های تاریخی خسرو پرویز و شیرویه ارجاع می‏دهد:

 

شنیدم که خسرو به شیرویه گفت
برآن باش تا هرچه نیت کنی

 

درآن‌دم که چشمش زدیدن بخفت
نظر در صلاح رعیت کنی

 (بیت 238 و 239)

 

در مثالی دیگر، «فرار از میدان جنگ» امری است که مشروعیت ندارد و سعدی این مشروعیت‌زدایی را با استناد به قول گرگین محقق می‏کند:

 

چه‌خوش‌گفت‌گرگین ‌به‌ فرزند ‌خویش
اگرچون ‌زنان جست خواهی گریز

 

چو بربست قربان پیکار و کیش
مرو آب مردان جنگی مریز

 (بیت 1062 و 1063)

 

 

 

5-1-2. اعتبار تخصصی[10]

گفتمان برای مشروعیت بخشیدن به خود می‏تواند مخاطب را به دانش و تخصص ارجاع دهد؛ مانند منسوب کردن سخن به یک دانشمند یا پزشک سرشناس. استناد به دانش می‏تواند صریح یا ضمنی باشد، چنانکه بسیاری از گفتمان‏های دانشگاهی، اعتبار خود را از طریق نقل گزاره‏ای از یک دانشمند کسب می‏کنند (لیوون، 2007: 95).

مطابق با گفتمان حکومتی بوستان، اصحاب دانش، گروه‏هایی انتزاعی و کلی مانند حکیمان، دانایان، خردمندان و مانند آن‏ هستند. برای نمونه، سعدی برای مشروعیت دادن به این امر که «توجه به مسافران و بازرگانان موجب رونق ملک و دیار است»، کنش بزرگان را مورد استناد قراد می‏دهد:

 

بزرگان مسافر به‏جان پرورند

 

که نام نکویی به عالم برند

(بیت 261)

 

یا «رازداری در امور حکمرانی» با ارجاع به قول حکیمان مشروعیت می‏یابد:

 

ملک‌ در دل این راز پوشیده داشت
دل است ای خردمند، زندان راز

 

که قول حکیمان نیوشیده داشت
چو گفتی نیاید به زنجیر باز

(بیت 372 و 373)

 

جهاندیده، شخص مورد اعتماد دیگری است که قول او در مشروعیت‏زدایی از «بی‏توجهی به مشکلات جمعی» به گفتمان حکومتی بوستان اعتبار می‏بخشد:

جهاندیده‌ای گفتش ای بوالهوس
پسندی که شهری بسوزد به نار

 

تو را خود غم‌خویشتن بود و بس؟
وگرچه سرایت بود بر کنار؟

(بیت 632 و 634)

 

بزرگان روشندل نیکبخت نیز «همراهی حکومت با خردمندی و فرزانگی» را توصیه می‏کنند و حکومت موردنظر سعدی را معتبر می‏کنند:

 

بزرگان روشندل نیکبخت

 

به فرزانگی تاج بردند و تخت

(بیت 698)

 

به‏همین طریق، شوریده‏ای در عجم «اهتمام شاه به بخشندگی و توجه به فانی بودن دنیا» را در گفتمان حکومتی بوستان تأیید می‏کند:

 

چنین گفت شوریده‌ای در عجم
اگر ملک بر جم بماندی و بخت
اگر گنج قارون به چنگ آوری

 

به کسری که ای وارث ملک جم
تو را چون‌ میسر شدی‌تاج‌ و تخت؟
نماند مگر آنچه بخشی، بری

 (بیت 824 تا 826)

5-1-3. اعتبار الگوهای عمل[11]

گروه‏های الگو از دل گروه‏های همسان یا از شهرت رسانه‏ای بیرون می‏آیند. در فرآیند اعتباربخشی از طریق الگوهای عمل، مردم از نمونه‏هایی پیروی می‏کنند که غالبا برساخته رسانه‏های معتبر است (لیوون، 2007: 95). برای مثال در ادبیات کودک، «حسنی نگو یه دسته‏گل» الگویی عملی است که برای ترغیب کودکان به نظافت ساخته شده است یا با تکرار این مضمون که «فلان‏ شخص مشهور در خانواده‏ای فقیر به‏دنیا آمد» برای کودکان کم‏درآمد الگوسازی می‏کند (سجودی، 1391). البته برساختن الگوی رسانه‏ای در متن بوستان سعدی یافت نمی‏شود.

 

5-1-4. اعتبار غیرشخص[12]

اعتبار غیرشخصی از قوانین، عرف، آداب و رسوم، سیاست‏ها، خط مشی‏ها یا عادت‏ها برمی‏آید. گفتمان با بیان گزاره‏هایی از قبیل «من این را می‏گویم چون سنت این را می‏گوید» یا «قوانین این گفته من را تأیید می‏کنند» و مانند آن به خود مشروعیت می‏دهد (لیوون، 2007: 96). در گفتمان حکومتی بوستان، حکم شرع بهترین مشروعیت‌بخش است و «ضروری بودن همه اوامر و نواهی شرع» مؤلفه‏ای قوی است:

 

نه‌برحکم شرع‌آب‌خوردن خطاست
کرا شرع فتوی دهد بر هلاک

 

وگر خون به فتوی بریزی رواست
الا تا نداری ز کشتنش باک

 (بیت 446 و 447)

 

5-1-5. اعتبار عرفی[13]

گاه در پاسخ به پرسش «چرا» می‏گوییم «چون این چیزی است که ما همیشه انجام می‏دهیم»، یا «چون همیشه این‏طور انجام داده‏ایم». مقبولیت یافتن گفتمان از این روش، اعتبار عرفی است. این فرآیند با اعتباربخشی الگوهای عملی و اعتباربخشی غیر شخصی هم‏پوشانی دارد؛ زیرا به سنت و عرف و قانون ارجاع می‏دهد. چنین ارجاعی در متن بوستان قابل استناد نیست (لیوون، 2007: 95).

 

5-1-6. اعتبارِ انطباق و همرنگ‏سازی[14]

اعتبار بخشیدن از طریق انطباق و همرنگ‏سازی در پاسخ به پرسشِ «چرا» می‏گوید: «چون همه این‏طور عمل می‏کنند» یا «چون اغلب مردم چنین می‏کنند»؛ پیام پنهان این فرآیند این است که چون همه یا بیشتر مردم این‏طور عمل می‏کنند تو هم باید همین‏طور عمل کنی. در گفتمان‏هایی که تک‏صدایی است و حاکم شرع یا حاکم قانون یا گروه فرهیختگان درستی یا نادرستی امور را تعیین می‏کنند، ارجاع به جامعه کنونی کمتر دیده می‏شود یا اصلا دیده نمی‏شود. شاید با تسامح بتوان گفت در متون نخبه‏محور به عامه ارجاع نمی‏شود (لیوون، 2007: 97-95).

 

5-2. مشروعیت‏بخشی به گفتمان حکومت با فرآیند ارزش‏گذاری اخلاقی

در این فرآیند ارزش‏های اخلاقی تعیین‌کننده هستند و بیشتر از اعتباربخشی‏های شخصی، غیرشخصی، عرفی و مانند آن بر توجیه و دلیل بنا شده‏اند. در بعضی موارد، صفت‏هایی مانند خوب یا بد ارزش‏های اخلاقی را نشان می‏دهند که بین اخلاق، زیبایی‏شناسی و لذت شناور هستند، اما در بیشتر موارد، ارزش‏گذاری اخلاقی با گفتمان مشخصی از ارزش‏های اخلاقی پیوند می‏خورد که صراحت ندارند و محل چالش هستند. این ارزش‏ها به مفاهیمی مانند سالم، عادی، طبیعی، مفید و مانند آن اشاره دارند که به یک توده یخی پنهان در آب می‏مانند و به همین سبب از نظامی که بتواند با سطح هوشیارانه‏ای آن‏ها را تفسیر کند، جدا هستند. این ارزش‏ها، گفتمان اخلاقی را به انگیزش‏هایی عمومی تبدیل می‏کنند. در نتیجه برای شناخت این نوع ارزش‏های اخلاقی، ابزارهای زبان‏شناختی وجود ندارد. در مقام یک تحلیل‏گر گفتمان فقط می‏توان آن‏ها را از طریق دانش عمومی فرهنگ یا حس مشترک فرهنگی تشخیص داد. در بازشناسی ارزش‏گذاری اخلاقی، تحلیل گفتمان زبان‏شناسانه جای خود را به پژوهش‏های گفتمان تاریخی می‏دهد. تاریخ‏نگاران اجتماعی و فرهنگی می‏توانند زمینه‏های مورد تأکید را نشان دهند (لیوون، 2007: 98).

 

5-2-1. ارزش‏گذاری اخلاقی با صفات[15]

بسیاری از ارزش‏ها تخصیصی و اسنادی هستند و هم به ویژگی‏های اعمال و اشیاء توجه می‏کنند هم درونمایه‏های اخلاقی را ازطریق اصطلاحاتی ارائه می‏دهند که به حوزه‏ ارزش‏ها دلالت می‏کنند؛ ستایشی که با جنبه‏های کاربردی و عملی آمیخته است و نمونه آن، صفاتی مانند سبز یا طلایی یا خنُک (خوشایند) است. این صفات ارزش‏های اخلاقی را غیرمستقیم نشان می‏دهند و می‏کوشند در برابر بحث و جدل از آن حفاظت کنند (لیوون، 2007: 98). این نوع مشروعیت‏بخشی با بیان گزاره‏هایی مانند یک امر طلایی است، یا نفرت‏برانگیز است، یا تهوع‏آور است؛ و مانند آن، نوعی طبیعی‏سازی را دربردارد و مخاطب را متقاعد می‏کند که طبیعتاً این‏گونه است.

ادبیات کلاسیک و به ویژه نوع ادبیات تعلیمی از این شیوه ارزش‌گذاری بسیار استفاده می‌کند. در بوستان سعدی هم شاعر حتی هنگامی که شیوه‌ای دیگر را برای مشروعیت بخشیدن به سخن خود به‌کار می‌گیرد از صفات اخلاقی استفاده می‌کند و بار ارزشی کلام خود را بیشتر می‌کند. در بیتی شیوه‌ کشورداری موردنظر خود را با آوردن صفتی در جایگاه مبتدا توجیه می‌کند:

 

خنک آن که آسایش مرد و زن

 

گزیند بر آرایش خویشتن

 (بیت 521)

 

در بیتی دیگر ذهن مخاطب را با نسبت دادن مجموعه‌ای از صفات پسندیده به شخصیت مورد تأیید خود از ابتدای حکایت به‏سمتی هدایت می‌کند که تا انتهای متن، عملکرد این شخصیت زیر سؤال نمی‌رود:

 

عرب دیده و ترک و تاجیک و روم
جهان گشته و دانش اندوخته
به هیکل قوی چون تناور درخت

 

ز هر جنس در نفس پاکش علوم
سفر کرده و صحبت آموخته
ولیکن فرو مانده بی برگ سخت

 (بیت 311 تا 313)

 

در میان ابیات بوستان نمونه‌هایی نیز به چشم می‌خورد که سعدی بار ارزشی منفی را وسیلۀ اندرزگویی خود قرار می‌دهد؛ این ارزش‌گذاری منفی یا از طریق صفات ضداخلاقی یا وصف اعمال ضداخلاقی منتقل می‌شود. به‏عبارت دیگر، مشروعیت‏زدایی می‏کند:

 

نگه کرد رنجیده در من فقیه
که‌ مرد‌ارچه‌ بر‌ساحل‌است ‌ای‌ رفیق

 

نگه کردن عاقل اندر سفیه
نیاساید و دوستانش غریق

 (بیت 622 و 623)

 

5-2-2. ارزش‏گذاری اخلاقی با قیاس[16]

یکی دیگر از روش‏های بیان ارزش‏های اخلاقی، قیاس -مقایسه با گفتمان مشروع یا غیر مشروع- است. در این فرآیند، پاسخ به پرسش «چرا» این است که «چون شبیه فعالیت‏های گفتمانی دیگری است که مشروعیت دارند» یا «چون شبیه فعالیت‏هایی نیست که با ضدارزش‏ها همراه هستند». مقایسه، گاه آشکار است گاه پنهان؛ مانند قیاس کردن مدرسه با خانه یا مقایسه دانشگاه با پادگان (لیوون، 2007: 99).

از آنجا که در بیشتر متون تعلیمی اساس قیاس، یک مشبه، ملموس و محسوس است، کمتر با قیاس گفتمانی مواجه هستیم. برای مثال،‌ در بیتی که طی آن، خشم سلطان و صدور حکم هنگام عصبانیت را سرزنش می‌کند، سعدی مخالفت خود با این نوع رفتار را از طریق تشبیه این کار به شکستن گوهری ارزشمند نشان می‌دهد:

 

چو خشم آیدت بر گناه کسی
که سهل است لعل بدخشان شکست

 

تأمل کنش در عقوبت بسی
شکسته نیاید دگر بار بست

 (بیت 308 و 309)

 

5-3. مشروعیت‏بخشی به گفتمان حکومت با فرآیند عقلانی کردن

در فرآیند ارزش‏گذاری اخلاقی، عقلانیت در پس‏زمینه قرار دارد و در فرآیند عقلانی کردن نیز اخلاق به‏نحوی ضمنی و پوشیده حضور دارد. به‏عبارت دیگر، عقلانی کردن بدون ارجاع به ارزش‏های اخلاقی کارکرد مشروعیت‏بخشی ندارد. در این فرآیند دو گونه اصلی قابل تشخیص است؛ مشروعیت بخشی از طریق عقلانی کردن ابزاری که با ارجاع به اهداف، کاربردها و تأثیرات یک عمل محقق می‏شود و مشروعیت‏بخشی از طریق عقلانی کردن نظری که به نظم طبیعی امور ارجاع می‏دهد و از دیگر راهکارهای طبیعی‏سازی صریح‏تر است (لیوون، 2007: 101-100).

 

5-3-1. عقلانی کردن ابزاری[17]

یک گفتمان با توضیح اهداف یک عمل یا ابزاری که برای آن به‏کارگرفته می‏شود یا تأثیراتی که به‏دنبال دارد به آن مشروعیت می‏دهد. به همین سبب، عقلانی کردن ابزاری در دو نوع بازشناسی می‏شود:

الف- هدف محوری[18]: در این فرآیند هدفی که دارای ارزش باشد و مردم آگاهانه یا ناآگاهانه آن را قبول داشته باشند مورد توجه قرار می‏گیرد. در عقلانی کردن یک گفتمان با توجیه اهداف آن، نخست باید عاملیت فرد به‏عنوان فاعل هدفمند بیان شود، سپس هدفداری عمل تبیین شود.

ب- وسیله‏محوری[19]: در این فرآیند، عمل با روشی که انجام می‏پذیرد، مشروعیت می‏یابد و عامل اهمیت چندانی ندارد. تعبیرهایی مانند به‏وسیله، از طریق، با استفاده از و مانند آن در این‏جا به‏کار می‏روند.

ج- تأثیرمحوری[20]: گاه عقلانی کردن یک عمل با توجیه تأثیرات آن عمل محقق می‏شود (لیوون، 2007: 101-100).

سعدی در فرآیند عقلانی کردن گزاره‌های دلخواه خود بیشتر از ارجاع به تأثیر کارها استفاده می‌کند و بیشتر تأثیر عملکرد افراد را گوشزد می‌کند. این تأثیر در صورتی که مثبت یا منفی باشد، آن عمل مشروع شده یا از آن مشروعیت‌زدایی می‌شود. در حقیقت او بیشتر از اینکه به خود عمل یا ابزار انجام عمل توجه داشته باشد بر نتیجۀ آن تأکید می‌کند. در این نمونه، توجه به دهقان به این دلیل رفتاری مناسب معرفی می‌شود که تأثیر آن کارایی بهتر دهقان است:

 

مراعات دهقان کن از بهر خویش

 

که مزدور خوش‌دل کند کار بیش

 (بیت 237)

 

یا در بیتی دیگر، شاه را از ظلم به مردم زیردست برحذر می‌دارد؛ زیرا تأثیر نارضایتی مردم و نفرین آن‌ها را بیشتر از حمله‌ نظامی و ویرانی حاصل از آن می‌داند:

 

خرابی کند مرد شمشیر زن
چراغی که بیوه‌زنی برفروخت

 

نه‏چندان که دود دل طفل و زن
بسی دیده باشی که شهری بسوخت

 (بیت 244 و 245)

 

و در مثال آخر، سعدی ملایمت با دشمن را به‏عنوان شیوه‌ای برای حکومتی با آرامش و موفقیت می‌داند و نظر خود را با استناد به تأثیر مهربانی در انسان‌ها مشروع می‌کند:

 

عدو را به‌جای خسک در بریز

 

که احسان کند کند دندان تیز

 (بیت 997)

 

بعد از توجه به تأثیر اعمال، سعدی هدف یا ابزار انسان‌ها در انجام کارهایشان را دلیلی برای رد یا تأیید کارهایشان می‌داند؛ هدف سلطنت را رسیدن به نام نیک می‌‌داند و وسیله‌ رسیدن به آن را عدل معرفی می‌کند. در سویه‌ مقابل؛ یعنی فرآیند مشروعیت‏زدایی، گردآوردن مال در جایگاه هدف قرار می‌گیرد و ظلم را شیوه‌ رسیدن به این هدف مطرح می‌کند:

 

به حکم نظر در به افتاد خویش
یکی عدل تا نام نیکو برد
یکی عاطفت سیرت خویش کرد

 

گرفتند هر یک، یکی راه پیش
یکی ظلم تا مال گرد آورد
درم داد و تیمار درویش کرد

 (بیت 666 تا 668)

 

در مثالی دیگر، عملکرد لشکریان پیر و جوان را مقایسه می‌کند که هدف هر دو گروه شکست دشمن است، اما هر گروه با توجه به شرایط خود این هدف را دنبال می‌کنند:

 

در آرند بنیاد رویین ز پای

 

جوانان به نیروی و پیران به رای

 (بیت 1017)

 

در ادامه سعدی بار دیگر شکست دشمن را به عنوان هدف مطرح می‌کند، اما این بار دو راه برای رسیدن به یک هدف پیش پای مخاطب قرار می‌دهد:

 

میان دو بد خواه کوتاه‌دست
... یکی را به نیرنگ مشغو ل دار
اگر دشمنی پیش گیرد ستیز
برو دوستی گیر با دشمنش

 

نه فرزانگی باشد ایمن نشست
دگر را برآور ز هستی دمار
به شمشیر تدبیر خونش بریز
که زندان شود پیرهن بر تنش

 (1081تا 1085)

5-3-2. عقلانی کردن نظری[21]

در عقلانی کردن نظری، مشروعیت‌بخشی بر اینکه آیا عمل به لحاظ اخلاقی متقاعدکننده است یا هدفمند و مؤثر، بنا نشده، بلکه مهم، درستی سرشت آن‏ها است
 (The Way Things Are). بنابراین، عقلانی کردن نظری به طبیعی‏سازی نزدیک‏تر است.

سه راهکار عقلانی کردن نظری عبارت است از: 1- تعریف[22]؛ یعنی گفتمان، یک عمل را براساس عمل دیگر تعریف کند؛ چنانکه بگوییم «مدرسه رفتن»، «بزرگ شدن» است. 2-تبیین[23]؛ یعنی گفتمان در پاسخ به پرسش «چرا» توضیح دهد که «زیرا انجام این کار به این شیوه مناسب طبیعت کنش‌گران است» و 3-پیش‏بینی[24]؛ یعنی گفتمان براساس تجربه، نتیجه عمل را پیش‏بینی کند و برای مثال بگوید: اگر کودک شما در روز اول مدرسه گریه می‏کند، نگران نباشید، زیاد طول نمی‏کشد (لیوون، 2007: 105-103).

برگر[25] و لاکمن[26] به دو نوع دیگر از عقلانی کردن نظری نیز اشاره می‏کنند: تجربی[27] و علمی[28]. در عقلانی کردن تجربی، گوینده درباره جنبه‏های کاربردی و واقع‏گرایانه عمل توضیح می‏دهد و در عقلانی کردن عملی، گوینده برمبنای علمیِ عمل تأکید می‏کند که هم علوم مدرن در این فرآیند لحاظ می‏شوند و هم نظام عمومی دانش (برگر و لاکمن، 1966: 112 و به نقل از لیوون، 2007: 101-100)

در مفهوم تبیین، نمونه‌های بسیاری می‌توان در ژرف‌ساخت حکایت‌های بوستان یافت، اما مثالی که بتواند در یک بیت سازوکار این فرآیند را نشان دهد، تعداد محدودی دارد:

 

سفرکردگان لاابالی زیند

 

که پروده‌ ملک و دولت نیند

 (بیت 355)

 

در این بیت سعدی از زبان یکی از شخصیت‌های حکایت، طبیعت و قاعده‌ زندگی مسافران را بی‌نظمی و لاابابی‌گری است. یا در بیتی دیگر پادشاهان دارای تدبیر و شکوه را افرادی صبور توصیف می‌کند:

 

خداوند فرمان و رای و شکوه
سر پر غرور از تحمل تهی

 

ز غوغای مردم نگردد ستوه
حرامش بود تاج شاهنشهی

 (بیت 440 و 441)

 

کاربرد شیوه‌ تعریف در متون تعلیمیِ هم‌زمان سعدی را می‌توان در طرح شباهت میان امور دنیایی و کارهای معنوی یافت. وقتی سعدی عبادت را همان خدمت به خلق می‌داند در حقیقت رسیدگی به مردم را با عمل مشروعی مانند عبادت برجسته می‌کند:

 

عبادت بجز خدمت خلق نیست
تو بر تخت سلطانی خویش باش

 

به تسبیح و سجاده و دلق نیست
به اخلاق پاکیزه درویش باش

 (بیت 543 و 544)

در میان راهکارهای موجود در فرآیند عقلانی کردن نظری، سعدی بیشتر از پیش‌بینی استفاده می‌کند. همچنین در میان تمام فرآیندهای مطرح شده از سوی لیوون سعدی بیشتر از سایر فرآیندها این شیوه را به عنوان ابزار مشروعیت‌بخشی به آراء خود مورد استفاده قرار می‌دهد.

از میان آنچه به عنوان پیش‌بینی آینده‌ در ابیات سعدی مطرح است، فانی بودن دنیا و رهسپار شدن انسان‌ها به سوی قیامت بیشتر از همه خودنمایی می‌کند:

 

کنونت که دست است خاری بکن
بتابد بسی ماه و پروین و هور

 

دگر کی برآری تو دست از کفن؟
که سر برنداری ز بالین گور

 (بیت 808 و 809)

 

و در بیتی دیگر مخاطب را برای دیدن سرانجام اعمالش بیم می‌دهد:

 

نصیحت به‏جای است اگر بشنوی
که فردا به داور برد خسروی

 

ضعیفان میفگن به کتف قوی
گدایی که پیشت نیرزد جوی

(بیت 693 و 694)

 

کن که فردا که دیوان نهند

 

منازل به مقدار احسان نهند

(بیت 564)

 

در ابیات دیگر موضوعات متنوعی با این فرآیند مشروع شده‌اند. از جمله نابودی کشور بر اثر ظلم حکومت:

مکن تا توانی دل خلق ریش

 

و گر می‌کنی می‌کنی بیخ خویش

 (بیت 224)

 

یا در امور کشوری و لشکری سرانجام انتصاب کارگزاران نامناسب را گوشزد می‌کند:

 

عمل گر دهی مرد منعم شناس
چو مفلس فرو برد گردن به دوش

 

که مفلس ندارد ز سلطان هراس
از او برنیاید درگر جز خروش

 (بیت 277 و 278)

 

گرت مملکت باید اراسته

 

مده کار معظم به نوخواسته

 (بیت 1050)

 

چو پرورده باشد پسر در شکار

 

نترسد چو پیش آیدش کارزار

 (بیت 1056)

 

یا نتیجه جنگ و عملکرد سپاهیان را پیش‌بینی می‌کند:

 

چو بینی که یاران نباشند یار

 

هزیمت ز میدان غنیمت شمار

 (بیت 1068)

 

سپاهی که عاصی شود در امیر
ندانست سالار خود را سپاس

 

ورا تا توانی بخدمت مگیر
تو را هم ندارد ز غدرش هراس

 (بیت 1104 و 1105)

5-4. مشروعیت‏بخشی به گفتمان حکومت با فرآیند اسطوره‏پردازی

مشروعیت‏بخشی گاه از طریق قصه‏گویی محقق می‏شود. برای مثال، در قصه‏های اخلاقی، قهرمان برای انجام عمل اجتماعی که مشروعیت دارد، پاداش دریافت می‏کند یا اینکه داستان به نظم طبیعی و قانون اولیه بازمی‏گردد و یا در قصه‏های پندآموز گفته می‏شود اگر از هنجارها پیروی نکنید، چه اتفاقی برای شما رخ خواهد داد و مانند آن (لیوون، 2007: 107). سجودی در ترجمه و شرح این فرآیند می‏گوید اسطوره‏پردازی قوی‏ترین فرآیند مشروعیت‏بخشی است؛ چون با حجم تاریخی همراه است. تولید قصه برای بقای یک گفتمان ضروری است و در ایجاد نظم نوین باید از طریق تاریخ و اسطوره هویت‏سازی کرد و نشان داد که نظم تازه یک امر حادث نیست و مشروعیت آن از پیش بنا نهاده شده است. در دوره‏های مختلف تاریخی، بنا به تفاوت گفتمان‏های مسلط، بخش‏های مختلفی از داستان‏ها مورد توجه قرار می‏گیرند؛ چنانکه در دوره‏ای که ملی‏گرایی دغدغۀ اصلی جامعه است، اسطوره‏های ملی بازتولید می‏شود و در دوره‏ای دیگر برای مشروعیت بخشیدن به گفتمان‏های دینی و عقیدتی به داستان‏های مذهبی رجوع می‏شود. اسطوره‏ها می‏توانند از طریق رسانه‏های نوین تولید شوند و برخوردای از تاریخ کهن، تنها ضرورت اسطوره‏پردزای برای مشروعیت‏بخشی نیست[29].

در بررسی فرآیند اسطوره‌سازی دو نوع اسطوره و قصه موردبررسی قرار گرفته‌اند. در داستان‌های اسطوره‌ای به شخصیت‌ها و وقایع تاریخی یا اسطوره‌ای که سعدی برای بیان مقصود خود از آن‌ها استفاده کرده و آن‌ها را به صورت مطلوب خود بازتولید کرده، توجه می‌شود. در حکایتی، اسطوره‌‌ای دینی بازتولید می‌شود و سعدی داستان زندگی حضرت یوسف و رسیدن او به مقام عزیزی مصر در طول یک سال را دلیلی برای صبر شاه در شناخت افراد هنگام انتصاب آن‌ها معرفی می‌کند (بیت 333 و 334). در حکایت مرزبان ستمگر با زاهد، سعدی قهرمان داستان را به‏عنوان فردی با افکار و عمل درست معرفی می‌کند که در جامعه خود محبوب است و در مقابل، ضدقهرمانِ ستمکاری با اعمالی ناپسند قرار می‌گیرد. سعدی ارزش‌های موردنظر خود را در نتیجه‌ اعمال این دو شخصیت بیان می‌کند (بیت 569 تا 5991) یا در حکایت برادر ظالم و عادل که به‏وضوح تقابل نیکی و بدی از عنوان حکایت نیز آشکار می‌شود، برادر عادلی که نتیجه‌ عمل نیک او آبادانی ملکش است و برادر ظالم او که که در پایان بیدادگری‌هایش ملکش را از دست می‌دهد (بیت 457 تا 687).

 

نتیجه‌گیری

نتایج حاصل از داده‌های این پژوهش را می‌توان به این صورت خلاصه کرد:

* سعدی از میان پنج فرآیند مطرح شده از سوی ون لیوون، بیشتر از فرآیند عقلانی کردن استفاده می‌کند. با توجه به مخاطب این باب، پادشاهان و شاهزادگان و محتوای آن؛ یعنی آداب کشورداری به نظر می‏رسد بهترین شیوه برای اقناع مخاطب است.

* در میان گزاره‌هایی که در این باب مشروع شده‌اند؛ ابتدا فانی بودن دنیا و بعد از آن، توجه و رسیدگی به رعیت بیشتر بسامد را دارند و در میان گزاره‌هایی که از آن‌ها مشروعیت‌زدایی شده ظلم به رعیت بیشتر از همه مورد تأکید قرار گرفته است.

* در نگاهی به موضع‌گیری سعدی در مقابل شخصیت‌های حاضر در این متن و با توجه به گزاره‌هایی که او سعی در مشروع کردن آن‌ها دارد، جانبداری او از حکومت و حکومتیان است. صفات پسندیده‌ای که به آن‌ها تعلق می‌گیرد و یا حکایت‌هایی که خبر از سرانجام نیک پادشاهان عادل دارد. رعیت و به‏طورکلی گروه اجتماعی مقابل حکومت در بیشتر این متن موضوع صحبت سعدی نیستند.

* نکته‌‌ دیگری که می‌توان با کمک این رویکرد به آن پی‌ برد، محافظه‌کاری و کوشش سعدی در جانبداری مستقیم از گروهی خاص در جامعه است. او در بیشتر ابیات برای مشروع کردن سخنان خود یا به شخصیت‌های تاریخی و مذهبی که در زمان او حضور ندارند، ارجاع می‌دهد یا به افرادی با صفات کلی مانند دانا و خردمند که متعلق به گروه یا قشر خاصی نیستند، اشاره می‌کند.



[1]- Legitimation in Discourse

[2]- Theo Van Leeuwen

[3]- Legitimation in Discourse and Communication

[4]- Authorization

[5]- Moral Evaluation

[6]- Rationalization

[7]- Mythopoesis

[8]- نتایج پایان‏نامه فاطمه عرب‌زاده با عنوان «تحلیل انتقادی گفتمان حکومتی در بوستان سعدی» در تحلیل داده‏های پژوهش حاضر استفاده شده است.

[9]- Personal Authorization

[10]- Expert Authorization

[11]- Role Model Authorization

[12]- Impersonal Authorization

[13]- The Authority Tradition

[14]- The Authority of Conformity

[15]- Adjectives

[16]- Analogies

[17]- Instrumental Rationalization

[18]- Goal-oriental

[19]- Mean-oriental

[20]- Effect-oriental

[21]- Theorical Rationalization

[22]- Definition

[23]- Explanation

[24]- Prediction

[25]- Berger

[26]- Luckmann

[27]- Experiential

[28]- Scientific

[29]- برگرفته از یادداشت‏های نویسنده در کارگاه آموزشی تحلیل گفتمان، مدرس: فرزان سجودی. شهر کتاب. 1399

اقبال آشتیانی، عباس. (1388). تاریخ مغول. تهران: امیرکبیر.
بیانی (اسلامی ندوشن)، شیرین. (1381). دین و دولت در ایران عهد مغول. چ 2.ج 1 و 2. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
پاک‌مهر، عمران. (1387). اندیشه‌های سیاسی و حکومتی سعدی در بوستان و گلستان. پژوهشنامۀ علوم انسانی. ش 58. 122-99.
پرگاری، صالح. (1381). چاو نماد بحران در سیاست دینی ایلخانان. نشریۀ علوم انسانی دانشگاه الزهرا. ش 43. 61-43.
دشتی، علی. (1390). قلمرو سعدی. به اهتمام مهدی ماحوزی. تهران: زوار.
زرین‌کوب، عبدالحسین. (1386). حدیث خوش سعدی. تهران: سخن.
سعدی، مصلح بن عبدالله. (1387). بوستان. تصحیح غلامحسین یوسفی. چ 9. تهران: خوارزمی.
شیمیزو، نائومی. (1390). معیارهای اخلاقی در آثار سدی. تهران: انتشارات علمی- فرهنگی.
صفا، ذبیح‌الله. (1373). تاریخ ادبیات در ایران. ج 3. ب 1. چ 11. تهران: فردوسی.
غنی، قاسم. (1388). تاریخ عصر حافظ (تاریخ فارس و مضافات و ایالات مجاور در قرن هشتم). تهران: زوار.
فردوسی، مرجان. (1389) تحلیل گفتمان انتقادی گلستان سعدی. استاد راهنما: نسرین فقیه ملک مرزبان. پایان‌نامه کارشناسی ارشد دانشگاه الزهرا.
فولادی، مهناز. (1383). تأثیرحمله و حکومت مغول بر شعر فارسی. استاد راهنما: محمدسرور مولایی، پایان‌نامه کارشناسی ارشد دانشگاه الزهرا.
گرجی، مصطفی؛ زهرا حیاتی و سیدمحسن حسینی‌موخر. (1386). اصول مشترک هویت ایرانی از خلال متون عرفانی، ازهویت ایرانی. تهران: انتشارات سوره مهر. صص 206-191.
لین، جورج. (1390). ایران در اوایل عهد ایلخانی. ترجمۀ ابوالفضل رضوی. تهران: امیرکبیر.
موحد، ضیاء. (1378). سعدی. تهران: طرح نو.
موسوی، مهرالسادات. (1386). آرمان‌شهر سعدی. رشد آمورش و پرورش زبان و ادب فارسی. ش 84. 11-8.
هخامنشی، کیخسرو. (1355). حکمت سعدی. تهران: امیرکبیر.
Leewen, Van. (2007). Legitimation in Discourse and Communication. London, Los Angeles, New Dehli and Singapore.
Berger, p. and Luckman. T. (1966). The Social Construction of Reality. Harmondsworth: Penguin.