بررسی متون ادبی
عطاالله کوپال؛ صبوره رنگرز
چکیده
پیکرگردانی یا ترنسفورم به تغییر ماهوی شخصیت انسانی یا غیرانسانی بر اثر نیرویی فرازمینی اطلاق میشود. مقالۀ حاضر بر آن است که این استحالۀ ماهوی شخصیتهای قصههای عامه را در چهارچوب نظریۀ روایتشناسی کلود برمون مورد بررسی قرار دهد. کلود برمون در طبقهبندی نقش شخصیت در روایت داستانی، شخصیتهای «کارگزار» و «کارپذیر» ...
بیشتر
پیکرگردانی یا ترنسفورم به تغییر ماهوی شخصیت انسانی یا غیرانسانی بر اثر نیرویی فرازمینی اطلاق میشود. مقالۀ حاضر بر آن است که این استحالۀ ماهوی شخصیتهای قصههای عامه را در چهارچوب نظریۀ روایتشناسی کلود برمون مورد بررسی قرار دهد. کلود برمون در طبقهبندی نقش شخصیت در روایت داستانی، شخصیتهای «کارگزار» و «کارپذیر» را براساس بسط نظریۀ تقابل دوگانۀ لوی استروس در مورد شخصیتهای کنشگر مورد نظر ساختگرایان مطرح کرد. کارگزار در قصه، نقشی فعال، مؤثر و پویا دارد و نقطۀ مقابل آن، کارپذیر دارای نقشی منفعل و تأثیرپذیر است. پژوهش حاضر برآن است به این پرسش پاسخ دهد که براساس نظریۀ برمون، پیکرگردانی در قصههای عامه، چگونه میتواند منجر به تغییر کارکرد شخصیت شود و به تبع آن، جایگاه و نقش شخصیت را در قصه از کارگزار به کارپذیر و یا برعکس دگرگون سازد؟ این پژوهش از طریق گردآوری منابع به روش کتابخانهای و به شیوۀ توصیفی-تحلیلی قصد دارد با استدلالهای خود به این نتیجه برسد که به طور مشخص در چهار قصۀ برگزیده از ادب عامه شامل «بلبل سرگشته»، «ماهپیشانی»، «نمکی» و «چلگیس» که به عنوان نمونههای مورد پژوهش انتخاب شدهاند، پیکرگردانی سبب میشود که شخصیت داستانی، پس از استحاله در طول قصه از لحاظ تأثیرپذیری از کنش دگرگون شود، کنشهای جدیدی خلق کند و یا از کنشهای جدید متأثر شود و در نتیجۀ آن از کارگزار به کارپذیر و یا از کارپذیر به کارگزار تغییر جایگاه بدهد.