اذر اکبرزاده ابراهیمی؛ فاطمه کوپا؛ نرگس محمدی بدر؛ پدرام میرزایی
چکیده
نقد روانشناختی شخصیت ازجمله پژوهشهای جدید در حوزه داستاننویسی است. احمدمحمود (اعطا) (1381-1310 ه.ش) در رمان «درخت انجیر معابد» با پرداختن به شیوههای جدید داستاننویسی ازجمله: 1-توصیف ضدّ قهرمان 2-تفاوت در شخصیتپردازی 3-جریان سیّال ذهن 4-عدم قطعیت 5-درهمآمیزی واقعیت و خیال و توصیف ذهنیات اشخاص، اثری متفاوت ایجاد کرده و به ...
بیشتر
نقد روانشناختی شخصیت ازجمله پژوهشهای جدید در حوزه داستاننویسی است. احمدمحمود (اعطا) (1381-1310 ه.ش) در رمان «درخت انجیر معابد» با پرداختن به شیوههای جدید داستاننویسی ازجمله: 1-توصیف ضدّ قهرمان 2-تفاوت در شخصیتپردازی 3-جریان سیّال ذهن 4-عدم قطعیت 5-درهمآمیزی واقعیت و خیال و توصیف ذهنیات اشخاص، اثری متفاوت ایجاد کرده و به رمانهای روانکاوانه نزدیک شده است. یکی از نظریات جدید روانکاوانه در تبیین شخصیت، نظریه کارن هورنای است. وی ازجمله روانکاوان پسافرویدی است که با مطرح کردن نظریه «تیپهای شخصیتی سهگانه» و «خود ایدهآلی»، همچون آدلر به نقش موثّر اجتماع بر رفتار افراد تأکید ورزید. واکاوی رفتار شخصیتهای رمان درخت انجیر معابد که تحت تأثیر اجتماع، دچار اضطراب و تنشهای درونی میشوند قابلیت تطبیق با نظریه هورنای را دارد. ازاینرو نگارنده در این مقاله پس از پرداختن به جنبههای گوناگون نظریه هورنای، به بررسی مؤلفه «خودهای سهگانه فعلی، واقعی و خود ایدهآلی» در یکی از شخصیتهای اصلی رمان یعنی «فرامرز» که بیشترین نقش را در حوادث داستان داشته، پرداخته است. شخصیت یادشده پس از مواجهشدن با «خود فعلی»، با عوامل مخرّبی همچون تحقیر، بیاعتنایی، خشونت و اجحاف، دچار تضاد اساسی شده است و در اسارت خود ایدهآلی و تبعات آن: یعنی توقعات عصبی، غرور و بایدهای عصبی قرار میگیرد و بیش از پیش بر اضطراب، خشم و افسردگی وی افزوده میگردد.