علی آسمندجونقانی
چکیده
چکیدهدر دوره باستان همواره ارتباط معناداری میان اصول و ارزشهای سیاسی و اندیشههای دینی وجود داشته است. ازاینبین نخستین اصل، تعامل و تقابل دین و حکومتداری است که با استناد به حماسه فردوسی یکی از ارکان مهم ساختار سیاسی ایران باستان بوده و در متون ادبی بدان پرداختهشده است. در ایام قدرت پادشاهان ایران باستان رابطه میان این دو، ...
بیشتر
چکیدهدر دوره باستان همواره ارتباط معناداری میان اصول و ارزشهای سیاسی و اندیشههای دینی وجود داشته است. ازاینبین نخستین اصل، تعامل و تقابل دین و حکومتداری است که با استناد به حماسه فردوسی یکی از ارکان مهم ساختار سیاسی ایران باستان بوده و در متون ادبی بدان پرداختهشده است. در ایام قدرت پادشاهان ایران باستان رابطه میان این دو، گاه با تعامل و گاه با تقابل همراه بوده است. در خلال مطالب شاهنامه، اشارات بسیاری به این موضوع شده است. در این جستار تلاش کردهایم ضمن تحلیل موارد تعامل و تقابل بین این دو متغیر از منظر شاهنامه فردوسی، موارد تقابل و دلایل آن را از متن شاهنامه احصا و ضمن تجزیهوتحلیل نشان دهیم این تقابلها چگونه در سیستم حکومتداری تأثیر گذاشته است. این پژوهش به روش تحلیلی – توصیفی انجامشده و ساختار نهاد حکومت و دین بهمقتضای هر دوره دستهبندی، سپس هر یک از دو متغیر با شواهد و قرائن تحلیلشده است. ضمن این پژوهش دریافتهایم در موارد متعددی تقابل بین این دو به نتایج مهمی منجر شده و همچنان که فرّۀ ایزدی، نشانی است از وجود رابطه عمیق میان حاکمیت و دین، تقابل این دو به نابودی ساختار سیاسی و نظام اجتماعی منجر شده است.
علی آسمندجونقانی
چکیده
تعریض از مباحثی است که درخصوص آن بین بلاغتدانان، اختلاف بوده است. این صنعت در شعرشاعران مختلف نمود داشته، اما در شعرحافظ به شکل بارزتری متجلّی شده است بهگونهای که بدون در نظرگرفتن آن، معانی بسیاری از اشعار حافظ دریافت نمیشود. یکی از جلوههای زیباییشناسی شعر حافظ، ایهام هنری آن است. دلایل مختلفی از جمله روح عنادی و سرکش ...
بیشتر
تعریض از مباحثی است که درخصوص آن بین بلاغتدانان، اختلاف بوده است. این صنعت در شعرشاعران مختلف نمود داشته، اما در شعرحافظ به شکل بارزتری متجلّی شده است بهگونهای که بدون در نظرگرفتن آن، معانی بسیاری از اشعار حافظ دریافت نمیشود. یکی از جلوههای زیباییشناسی شعر حافظ، ایهام هنری آن است. دلایل مختلفی از جمله روح عنادی و سرکش خواجه و مشرب عمیق انتقادی و افکار و عقاید سنتبرانداز او باعث شده تا گناهکاری و تزویر مخالفان خود را افشا کند و با تعریض به تمسخر بگیرد. او در غزلیات خود در قالب کلمهها و جملهها، تعریضهایی را نهفته است که درک معنای شعرش تنها با شناخت این ابزار هنری ممکن است. در این مقاله سعی بر آن است هرچند مختصر با مطالعۀ غزلیات حافظ، اغراض تعریض اعم از: استهزاء، بیان کثرت، حسن طلب، بیان آرزو، تشویق، مفاخره، اغراق، ریشخند، تنبیه، تحقیر و... شناسایی شود و دلایل زیباییشناسانۀ بهکارگیری تعریض و تنوع این صنعت در شعر او که بیشتر ناشی از نمودهای زبانی و ایمایی و روابط همنشینی و جانشینی میان نشانههای حاضر در زنجیرۀ زبانی و دیگر نشانههای غایب در بافت کلامی حافظ است؛ مورد تجزیهوتحلیل قرار گیرد.