سبک معماری هر دوره، بازتابی از طیف اندیشهگان و گفتمان آن دوره است و به تبع دیگرگونی اوضاع اجتماعی و فرهنگی، دیگراندیشی و دیگربینی در تمامی سطوح آگاهی آدمی رخ میدهد. گفتمان مسلط هر دوره، بینش و خوانشی دیگرگون را میطلبد. یکی از مواردی که در عصر حافظ نیازمند دیگرخوانی است،عماری در دفتر حافظ است. واژگان معماری در دیوان حافظ دامنهی گستردهای دارد و جالبتر این که این واژگان، در زیرساخت و روساخت کلام همنشین واژگان ابهامی و عرفانی شده است و این مورد، چشماندازی دیگر به سوی هنر حافظ میگشاید که تاکنون ناگشوده مانده بود. با بررسی این واژگان میتوان با جنبههایی از علوم دورهی یاد شده از جمله مردمشناسی، جامعه- شناسی، سبک معماری و.... آشنا شد و جنبههایی را که در قباب ابهام قرار دارد، به سطح وضوح ارتقاء داد. مسلماً نمیتوان ادعا کرد که حافظ خودآگاهانه این واژگان را در کنار هم قرار داده است یا ناخودآگاهانه. آیا معماری را در مکتبی به درس نشسته، از اسفار معماری سبقها خوانده است؟ یا با روح زمان عجین بوده، در مکتب ناخودآگاه جمعی با فراست خود دریافته است؟ از میان اشکال هندسی مربع، مثلث، دایره و.... در معماری، حافظ بیش از همه به شکل دایره گرایش دارد که این پژوهش در صدد علت- یابی گزینش شکل هندسی دایره، نسبت به سایر اشکال در دفتر حافظ است.