نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
دانشیار دانشگاه لرستان خرم آباد
چکیده
شمس قهرمان بلامنازع غزلیات مولوی است. تا جایی که این دیوان کبیر به نام او مزین شده است؛ اما همین شمس در مثنوی حضوری ظاهراً کمرنگ دارد و قابل مقایسه با حضور او در غزلیات که هر دو سروده مولویاند، نیست. به نظر میرسد از آنجایی که مثنوی به خواهش حسامالدین سروده شده است و هم اوست که کاتب مثنوی است، دوست ندارد که مثنوی نیز جلوهگاه نام شمس شود؛ بنابراین مولوی که از این غیرت حسامالدین مطلع شده است، برای احترام و رعایت حال او آشکارا، از شمس در مثنوی و در محضر وی صحبت نمیکند؛ ولی بنا به دلایل دیگر، در اوایل دفتر اول (دو بار) و دفتر دوم (یکبار) صریحاً به توصیف شمس پرداخته است و در دفترهای بعدی اگر نامی از شمس آمده، مراد خورشید است نه شمس تبریزی. مگر حدس زد که با ایما و اشاره به شمس تبریزی نیز نظر داشته است. در این صورت نیز میتوان گفت: شمس بنا به دلیلی که گفتیم به ناچار از خودآگاه مولوی در مثنوی حذف شده است؛ اما در ناخودآگاه او هنوز زنده است و هرگاه از حسامالدین، خورشید و آفتاب صحبت میکند، با ایما و اشاره نیز گوشهی چشمی به او دارد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Shams and zeal Hessamoddin hidden presence in Masnavi
نویسنده [English]
- ali haidari