مطالعه تطبیقی شیوه بازنمایی تراژدی حلاج در شعر شفیعی کدکنی و عبدالوهاب بیاتی از منظر فرانقش اندیشگانی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 کارشناسی ارشد زبان و ادبیات عربی، دانشگاه پیام نور، آباده، ایران

2 استادیار، گروه زبان و ادبیات عربی، دانشگاه پیام نور، آباده، ایران

چکیده

نظریه‌ی نقش‌گرایی هلیدی محصول نگاهی اجتماعی به زبان است که به کمک فرانقش‌های سه‌گانه‌ی اندیشگانی، بینافردی و متنی در زبان اتفاق می‌افتد. بررسی متون ادبی از دیدگاه زبان‌شناسی ازجمله از جهت ساخت اندیشگانی زبان یکی از رویکردهای جدید پژوهشی است که باعث درک و فهم عمیق‌تر لایه‌های پنهانی متون می‌شود. از مقوله‌هایی که ادبیات معاصر عربی و فارسی به آن می‌پردازد کارکرد اسطوره‌ها در شعر معاصر است. شاعران معاصر عربی و فارسی در قالب اسطوره به توصیف داستان حلاج می‌پردازند. عبدالوهاب بیاتی به‌عنوان شاعر معاصر عرب و شفیعی کدکنی به‌عنوان شاعر معاصر فارسی ازجمله کسانی هستند که در پاره‌ای از اشعار خود به داستان حلاج نگاهی دارند. پژوهش پیش رو با تکیه‌بر شیوه توصیفی- تحلیلی، به بررسی سهم فرآیندهای مختلف فرانقش اندیشگانی در داستان «حلاج» در آثار این دو شاعر پرداخته است. نتایج گویای آن است که هرکدام از این دو شاعر برای بیان دیدگاه‌های خود بیشتر از فرآیندهای گوناگون مادی استفاده کردند. همچنین عناصر پیرامونی در اشعار این دو شاعر شامل عناصر مکانی و زمانی است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

The Comparative Study of the Linguistic Representation of Shafiei Kadkani and Abd al-Wahhab al-Bayati to Hallaj's Tragedy from the Perspective of Ideational Metafunction

نویسندگان [English]

  • Abdolmajid Jamali 1
  • Mohammadreza Mirzania 2
1 MA in Arabic Language and Literature, Payame Noor University, Abadeh, Iran
2 Assistant Professor, Department of Arabic Language and Literature, Payame Noor University, Abadeh, Iran
چکیده [English]

Halliday's systemic functional theory is a social look at a language which is interwoven with three metafunctional processes. Studying literary texts from linguistic aspects, such as ideational function is one of the new research approaches which improve a better and deeper understanding of hidden layers of texts. One of the modern Arabic and Persian literary discussions is the use of myths in modern poetry. Contemporary Arabic and Persian poets have described Hallaj's story in the form of myth. Abd al-Wahhab al-Bayati, a contemporary Arabic poet, and Shafiei Kadkani, a contemporary Persian poet, are among the poets who deal with the story of Hallaj in some of their poems. The method is correlative-analytical and this study tries to analyze the variety of different ideational metafunction processes of Hallaj's story in the poetry of these two poets. The results show that each of these two poets used various material processes to express their opinions. Peripheral elements such as time and space exist in the poems of both poets.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Ideational Metafunction
  • Process
  • Halaj
  • Abd Al-Wahhab Al-Bayati
  • Shafiei Kadkani

زبان‌شناسی از دیرباز یکی از رویکردهای مهم در تحلیل متون ادبی بوده که در عصر حاضر اهمیت ویژه‌ای پیدا کرده است. ادبیات همیشه لایه‌های خوانش­نشدۀ زیرین دارد که درک آن بدون فهم زبان، شناخت نویسنده یا شاعر تقریباً غیر­ممکن می‌نماید. در میان نظریه­های زبان­شناسی، نظریه نقش­گرای مایکل هلیدی از جامعیت بیشتری برخوردار است و یکی از بهترین رویکردها برای تحلیل متون ادبی می­باشد. این نظریه به کمک فرانقش‌های سه‌گانه‌ی اندیشگانی، بینافردی و متنی در زبان به بررسی بافت، نقش و معنای اجتماعی زبان می­پردازد.

داستان حلاج یکی از داستان‌های صوفیانه‌ای است که به‌عنوان کارکرد متن در شعر معاصر عربی و فارسی جایگاه خاصی دارد. حلاج در ادبیات فارسی بیش از ادبیات عربی جایگاه خود را حفظ کرده است و ازجمله شاعرانی که در این زمینه سروده‌اند می‌توان به محمد‌رضا شفیعی کدکنی اشاره کرد. در دوران معاصر، از این شخصیت در ادبیات عرب و سروده شاعرانی همچون عبدالوهاب بیاتی مورد استفاده قرار گرفته است.

هدف از این پژوهش، بررسی تطبیقی شیوه بازنمایی تراژدی حلاج در شعر شفیعی کدکنی و عبدالوهاب بیاتی از منظر زبان­شناختی و بر اساس فرانقش اندیشگانی زبان است که این­گونه پژوهش­ها می­تواند سبب فهم بهتر متون معاصر از طریق رویکردهای جدید زبان­شناسی شود.

بررسی پیشینه تحقیق به ما نشان می­دهد که تاکنون تحقیق مستقلی که به بررسی حلاج در شعر این دو شاعر از منظر فرانقش اندیشگانی بپردازد، منتشر نشده است؛ لذا پرداختن به حلاج در آثار این دو شاعر از این منظر ضروری می­نماید.

پژوهش حاضر می‌کوشد تا با تکیه بر سوژه توصیفی- تحلیلی و با استفاده از شیوه تحلیل محتوا بر اساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی و با بررسی فرآیندهای زبانی به‌کار­‌رفته، مشارکین فرآیند و عناصر پیرامونی در مقوله وصف حلاج به پرده‌برداری از لایه‌های زیرین معنایی در اشعار این دو شاعر بپردازد. نتایج پژوهش گویای آن است که هرکدام از این دو شاعر برای بیان دیدگاه‌های خود بیشتر از فرآیندهای گوناگون مادی استفاده کردند. همچنین عناصر پیرامونی در اشعار این دو شاعر شامل عناصر مکانی و زمانی است.

سؤالات پژوهش

در این پژوهش برآنیم تا به پرسش‌های زیر پاسخ دهیم:

  1. شفیعی کدکنی و عبدالوهاب البیاتی هرکدام برای توصیف کهن الگوی «حلاج» از چه نوع فرآیندهای زبانی بیشتری استفاده نموده‌اند؟

2.کاربست هر یک از فرآیندهای زبانی و بسامد هرکدام از جانب این دو شاعر مذکور در توصیف شخصیت حلاج چه دلالت‌هایی دارد؟

3.نقطه تلاقی توصیف حلاج در اشعار این دو شاعر کدام است؟

فرضیه‌های پژوهش

محمدرضا شفیعی کدکنی و عبدالوهاب البیاتی، هرکدام از فرآیندهای زبانی مادی و کلامی با بسامدهای گوناگون در توصیف حلاج در اشعار خود استفاده نموده‌اند.

هرکدام از فرآیندهای زبانی از جانب این دو شاعر، دلالت بر نوع جهان‌بینی و نگرش آن‌ها به داستان حلاج دارد.

نقطه تلاقی در اندیشه‌های این دو شاعر نسبت به توصیف حلاج، اشتراک در زنده‌انگاری و تقدیس‌گرایی و به­گونه‌ای دیدگاه صوفیانه نسبت به این شخصیت است.

پیشینه پژوهش

در این موضوع مقالات چندی به رشته تحریر در آمده است که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

مقاله واکاوی سیمای نیشابور در شعر عبدالوهاب بیاتی و محمدرضا شفیعی‌کدکنی اثر احمدرضا حیدریان شهری و معصومه نصیری (1395 هـ. ش): نویسندگان پس­از بازخوانی نمودهای شهر و گذاری بر تصویر همسان نیشابور در سروده‌های بیاتی و شفیعی‌کدکنی به این نتیجه می‌رسند که دیدگاه این­دو شاعر به­دلیل شباهت اندیشه و محیط زندگی و تأثیری که شفیعی کدکنی از بیاتی گرفته­است، نسبت به نیشابور همسان است.

در مقاله بررسی شعر محمدرضا شفیعی­کدکنی و عبدالوهاب بیاتی از منظر ادبیات تطبیقی اثر ناهده فوزی، مریم امجد و کبری روشنفکر (1391 هـ. ش): نویسندگان پس از بررسی عناصر مشترک بین دو شاعر به این نتیجه می‌رسند که هر دو شاعر دارای تشابهات عقیدتی، فرهنگی، ادبی و شرایط همسان اجتماعی می‌باشند و از دلایل این تشابه، آشنایی دیرینه شفیعی کدکنی با بیاتی و اشتراک در اندیشه‌های سیاسی و اجتماعی است.

با اذعان به همه بررسی‌های تطبیقی صورت‌گرفته میان این دو شاعر، باید بیان داشت که مقاله­ای را نیافتم که به بررسی تطبیقی اشعار این دو شاعر در یک موضوع خاص از منظر فرانقش اندیشگانی پرداخته باشد و پژوهش صورت­گرفته از این­حیث، صاحب‌امتیاز می‌باشد.

  1. مبانی نظری پژوهش

1-1. مکتب ادبیات تطبیقی آمریکایی

در مکتب آمریکایی برخلاف مکتب فرانسه، به روابط میان ادبیات مختلف بر مبنای اصل تأثیر و تأثر توجهی نمی­شود. در این مکتب اصل تشابه و همانندی اصالت دارد (فوزی، 1393).

این مکتب، روند ادبیات تطبیقی را از تاریخ‌گرایی به نظریه و نقد ادبی تغییر داد و با تأکید بر تمامیت ادبیات، حوزه تحقیق را در این شاخه توسعه بخشید. ­مکتب ابیات تطبیقی آمریکایی بیان می­دارد که بُعد ادبی، زیبایی­شناسی و هنری باید در کانون توجه این رشته باشد. مکتب آمریکایی شباهت­های بین آثار ادبی را ناشی از روح مشترک همه انسان­ها می­داند و بیشتر بر آن­است که ادبیات به­عنوان پدیده جهانی و در ارتباط با سایر شاخه‌های دانش بشری و هنرهای زیبا معرفی شود. (شرکت­مقدم، 1388) یکی از مهم­ترین مؤلفه­های ادبیات تطبیقی، مفهوم روابط از منظر فرانقش اندیشگانی است که منتسب به هلیدی[1] می‌باشد.

1-2.رویکرد نقش­گرایی هلیدی و فرا­نقش­های سه­گانه

خاستگاه دستور نقش‌گرا، اروپا می‌باشد. نقش­گرایان، زبان را یک نهاد بشری می‌دانند که کارکرد اصلی آن برقراری ارتباط بین انسان‌ها به‌منظور انتقال اطلاعات و مفاهیم ذهنی به یکدیگر است. (رضایی، 1391)

درواقع «دستور نظام‌مند نقش‌گرا» که با نام مخفف SFG[2] در زبان انگلیسی معروف است، تا حد زیادی مرهون زبان‌شناس انگلیسی تبار، جان روبرت فرث است؛ هرچند نمی‌توان تأثیر اروپاییان مکتب پراگ را نادیده گرفت. عقاید فرث تا قبل از مرگش (1960)  گسترش نیافت؛ اما هلیدی در نیمه دوم قرن بیستم آن عقاید را رشد داد و به شکوفایی رساند. (ایشانی، 1397) هلیدی با الهام‌گرفتن از ایده‌های یک­مردم‌شناس به نام مولینوفسکی این فرضیه را بیان می‌کند که «نقش‌های اجتماعی» مختلف زبان هستند که ساختارهای زبانی را تعیین می‌کنند. (رضایی، 1391) هلیدی معتقد است که نقش­های اجتماعی زبان موجب پدید آمدن شکل زبان می­شود. در نظر او، زبان نظامی از معناهاست و معناست که اساس تعامل اجتماعی قرار می­گیرد. مطابق دیدگاه او، نظام زبان و واژگان در طی اعصار و به‌منظور ارضای نیاز انسان به‌تدریج شکل گرفت و بر اساس نقشی که در ارتباط با نیازهای بشری داشت، سازماندهی شد. بر این اساس، ویژگی­های بنیادی معنا در زبان، همان ویژگی­ها و محتویات نقشی­اند که «فرانقش» خوانده می­شوند. هلیدی، قائل به سه فرانقش عمده در نظام زبان است که عبارت‌اند از: 1-فرانقش اندیشگانی، 2-فرانقش بینا فردی، 3-فرانقش متنی. فرانقش اندیشگانی به بیان محتوا می­پردازد. فرانقش بینافردی شامل تجربه­های اجتماعی، بیانی و کنشی زبان از سوی گوینده است. فرانقش متنی نیز، شامل عناصر و تدابیر متن­ساز زبان است که از رهگذر شیوه آرایش و ترتیب عناصر محتوایی کلام حاصل می­شود. (ستاری، 1395)

1-3. فرانقش اندیشگانی

در فرانقش اندیشگانی، فرآیندها متناسب با نوع افعال و کاربرد آن­ها در متن متمایز می‌شوند. هلیدی به‌جای فعل از فرآیند استفاده می­کند تا به فعلیت آن بیشتر توجه شود. از سوی دیگر هلیدی معتقد است که هر فرآیند به‌طور بالقوه شامل سه گزینه است: خودِ فرآیند، مشارکین در فرآیند و موقعیت­های مربوط به فرآیند. فرآیند عبارت­است از یک رخداد، کنش، احساس، گفتار یا بودونبود. مشارکین فرآیند عناصری­اند که یا عامل فرآیند هستند، یا فرآیند بر آن‌ها اعمال می­شود و یا از فرآیند بهره­مند می­شوند، اما موقعیت­ها عناصری­اند که زمان، مکان، شرایط و ... فرآیند را به وجود می­آورند. (فرهنگی، 1395)

 تجربه‌های دنیای درون و بیرون انسان را می‌توان در شش فرآیند خلاصه کرد. این فرآیندها عبارت‌اند از: سه فرآیند اصلی به نام مادی، ذهنی و رابطه‌ای. فرآیندهای فرعی که در مرز میان این فرآیندها قرار می‌گیرند فرآیند‌های رفتاری، کلامی و وجودی نامیده می­شوند. (منتظری، 1397)

نگاهی به فرآیندهای شش‌گانه:

الف) فرآیند مادی: این عنوان به تجربه ما از دنیای بیرون مربوط است و شامل همه بندهایی است که رخداد حادثه یا انجام عملی را نشان می‌دهد؛ همانند اتفاق افتادن، نوشتن، ساختن، رفتن. انجام­دهنده این عمل را کنش­گر می‌نامند؛ حال اگر این عمل از یک عنصر به عنصر دیگر گذر کرده باشد، یک هدف نیز در بند دیده می‌شود. (نادری، 1396)

ب) فرآیند ذهنی: این فرآیند به تجربه ما از جهان خودآگاهی خودمان یعنی اصل به امور ذهنى، حسى و فکرى، شناختی و ادراکات انسانی مربوط است، از قبیل: آموختن، ترسیدن، خواستن، دوست­داشتن، از دست­دادن و... است. این فرآیند دو مشارک تحت عنوان مدرک و پدیده دارد. (مهاجر و نبوی، 1376)

ج) فرآیند رابطه‌ای: این فرآیند به توصیف یا شناسایی مرتبط است و همۀ افعالی را در برمی‌گیرد که به‌نوعی شیوهایی از بودن، شدن، تبدیل شدن، به نظر رسیدن را بیان می‌کنند. این فرآیند نیز دو شرکت­کننده دارد، شرکت‌کننده‌ای به نام شاخص که مشخصه یا ویژگی را بیان می‌کند و شرکت‌کننده‌ی حامل که آن چیز یا کسی است که مشخصه به آن نسبت داده می‌شود. (مهاجر و نبوی، 1376) در زبان عربی فعل بودن گاهی نمود عینی ندارد یعنی فعل «یکون» یا وصف «کائن» در متن محذوف است و در قالب ساخت مبتدا-خبری به مفهوم آن دست پیدا می‌کنیم.

د) فرآیند رفتاری: این فرآیند اساساً به رفتار فیزیکی و روانیِ انسان، مانند نفس‌کشیدن، سرفه‌کردن، خندیدن، خیره‌شدن، گریه‌کردن، اخم‌کردن و جز آن اطلاق می‌شود. این فرآیند معمولاً یک شرکت‌کننده‌ی بارز دارد که رفتارگر نامیده می‌شود. (مصطفوی، 1395)

هـ) فرآیند کلامی: این فرآیند، افعال مربوط به گفتن را در برمی‌گیرد. یک شرکت‌کننده الزامیِ این فرآیند گوینده است و شرکت‌کننده دیگر که او نیز انسان است، دریافت‌کننده نام دارد. (مصطفوی، 1395)

و) فرآیند وجودی: فرآیند وجودی نشان می‌دهد چیزی وجود دارد یا اتفاق می‌افتد. ازآنجایی‌که این فرآیند اساساً با فعل «بودن» همراه است و حضور یا وجود چیزی را نشان می‌دهد، بنابراین شبیه فرآیند رابطه‌ای است. ازسوی دیگر، چون اتفاق‌افتادن و رخ‌دادن را نشان می‌دهد، با فرآیند مادی مرتبط در نظر گرفته می‌شود و شیء یا رویدادی که وجودش نشان داده می‌شود، موجود نام دارد. (مصطفوی، 1395)

1-4. حلاج

حلاج از عارفان و صوفیان بزرگ ایرانی قرن سوم می­باشد که در ادبیات ما همواره موردتوجه بوده است. در دوران معاصر، از این شخصیت در ادبیات عرب و سروده شاعرانی همچون آدونیس و عبدالوهاب بیاتی مورد استفاده قرار گرفته است.

حلاج از پیروان مکتب سکر بود که زادگاهش را فارس ایران می­دانند. از طریق سفر و مهاجرت افکار خویش را ترویج می­داد. وزیر وقت خلفای عباسی به­دلیل همین افکار خاص حلاج، حکم قتلش را صادر کرد و او را در بغداد به دار آویختند. درباره چگونگی قتلش گفته­اند که او را پس از تازیانه زدن، مثله نموده و جسدش را سوزاندند و خاکسترش را به دجله ریختند. در مورد کرامات او سخنان زیادی گفته­اند. او را به بهانه سخنان معروفش، یعنی «أنا الحق»، «لیس فی جبتی سوی الله» و «أنا مغرق قوم نوح و مهلک عاد و ثمود» به دار آویخته شد. پیروانش معتقدند که حلاج کشته نشده است. آورده­اند هنگامی‌که دست ‌و پایش را می­بریدند، ساعدهای خون­آلودش را به‌صورت می­مالید و زمانی که علت این کار را از او پرسیدند، پاسخ داد که چون خون زیادی از من رفته، رویم زرد شده است و ممکن است که شما فکر کنید من ترسیده­ام پس خون در رویم می­مالم تا چنین نشان ندهد. (یاحقی، 1389)

1-5. نگاهی گذرا به زندگی عبدالوهاب بیاتی

عبدالوهاب بیاتی در سال 1926 دریکی از محله‌های بغداد در خانواده‌ای فقیر و تهیدست به دنیا آمد. البیاتی در بغداد مشغول به تحصیل شد واز دانشسرای عالی بغداد، در رشته ادبیات عربی لیسانس گرفت. (سرباز، 1396)

در سال 1950 اولین دفتر بیاتی، قصیده‌ای با عنوان «الملائکه والشیطان» در بیروت به چاپ رسید. بیاتی با اشراف به این موضوع که نوآوری در شعر، شوریدن بر عروض و اوزان و قوافی نیست؛ بلکه تجدید شعری، انقلاب در مضامین و تعابیر است، توانست نقشی پررنگ در تأسیس و بنیادین کردن حرکت شعر آزاد در میان شاعران عرب ایفا کند. (نجفی ایوکی، 1393) این شاعر آزاده‌ی عراقی مخالف دولت علاوه بر عراق در دانشگاه مسکو مشغول به تدریس و فعالیت بود. البیاتی پس از آن‌که در سال 1997 تابعیت عراقی خود را از دست داد به دمشق رفت و در آنجا ساکن شد و در سال 1999 بر اثر سکته قلبی درگذشت. (حیدریان شهری، 1395) البیاتی به خاطر آوارگی، مهاجرت و تبعید همیشه در سفر بوده و این سفر و گذار در شعرهای او بازتاب یافته است. در اشعارش از دلتنگی‌های خود برای دوران کودکی، جوانی، خانواده، سرزمین مادری، ارزش‌های نیک ازدست‌رفته و اساطیر گذشته سخن می‌گوید. (روشنفکر، 1393)

بیاتی، شاعر سمبولیست، از گروه نوپردازان است که بیشتر به مسائل اجتماعی پرداخته است. شعر وی، آمیزه‌ای از تصوف و فلسفه اگزیستانسیالیسم است که به زبان اهمیت بسیار می‌دهد و از اساطیر و رموز، برای بیان افکارش سود می‌جوید. شعر وی همچون گروه گسترده‌ای از شاعران معاصر عرب، غالباً شعری سراسر اندوه، غم، عاطفه، مبارزه و آرمان‌گراست. او در زندگی‌اش دغدغه آزادی داشت. (سرباز، 1396) این شاعر آرمان‌گرا سکوت و سکون را جایز نمی‌داند و دیگران را نیز تشویق می‌کند تا با ظلم مبارزه کنند.

1-6. نگاهی گذرا به زندگی محمدرضا شفیعی کدکنی

محمدرضا شفیعی­کدکنی در سال ۱۳۱۸ در کدکن از روستاهای قدیمی بین نیشابور و تربت حیدریه به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و دوره متوسطه را در مشهد گذراند و ازآن‌پس وارد دانشکده ادبیات دانشگاه مشهد شد و به تحصیل پرداخت و لیسانس خود را در این رشته دریافت کرد. همزمان با تحصیلات متوسطه و دانشگاهی در حوزه علمیه مشهد به تحصیل علوم ادبی و عربی پرداخت و ادبیات عرب را  نزد اساتید معظم این حوزه فراگرفت. شفیعی­کدکنی پس از عزیمت به تهران در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران دوره فوق لیسانس خود را گذراند و سپس دوره دکترای زبان و ادبیات عرب را نیز پشت سر گذاشت. شفیعی کدکنی ازجمله شاعران معاصر است که از میراث ادبی کهن در حد بسیار گسترده‌ای برخوردار است. (همشهری، 1386)

«م.سرشک» شاعری را در قالب کلاسیک آغاز کرد و در سال 1344 نخستین دفتر شعرش را با نام زمزمه‌ها منتشر کرد. سپس آشنایی با نیما، اخوان و دیگر شعرای معاصر نوپرداز او را به سمت شعر نو و نیمایی سوق داد. (جباره ناصرو، 1396) برخی منتقدان، شعر شفیعی را بیش از دیگر شاعران نوگرا، از عناصر و نمادها و سمبل‌های اسطوره‌ای بهره‌مند دانسته‌اند و با توجه به همین ویژگی، وی را شاعر ملی و مجموعه اشعارش را دائره‌المعارف ملی خوانده‌اند. (محمدی کله‌سر، 1396) شفیعی، صاحب یک ویژگی بارز است و آن اینکه هم منتقدی زبردست است و هم شاعری صاحب شأن و مرتبه. عبدالحسین زرین‌کوب در این‌باره می‌گوید: حق آن‌است که کمتر دیده‌ام محققی راستین در شعر و شاعری هم‌پایه‌ای عالی احراز کند. (ابویسانی، 1395)

شاعر، دفاتر اشعار «زمزمه‌ها»، «شب‌خوانی»، «از بودن و سرودن»، «بوی جوی مولیان»، «مثل درخت در شب باران»، «در کوچه‌ باغ‌های نیشابور» را جداگانه به چاپ رسانیده است. او هفت دفتر شعر را در مجموعه «آیینه‌ای برای صداها» و پنج دفتر دیگر را در مجموعه «هزاره دوم آهوی کوهی» منتشر کرده است. (یونسی رستمی، 1393)

  1. بحث و تحلیل داده­ها

2-1. شیوه پردازش داستان حلاج در شعر عبدالوهاب بیاتی

سقطت فی العتمه والفراغ،

تلطخت روحک بالأصباغ،

شربت من آبارهم،

أصابک الدوار،

تلوثت یداک بالحبر وبالغبار،

وها أنا أراک عاکفا علی رماد هذی النار،

صمتک بیت العنکبوت، تاجک الصبار،

یا ناحرا ناقته للجار،

طرقت بأبی

بعد أن نام المغنی،

بعد أن تحطم القیثار،

من أین  لی و أنت فی الحضرة تستجلی،

و أین أنتهی و أنت فی بدایة أنتهاء،

موعدنا الحشر،

فلا تفض ختم کلمات الریح فوق الماء،

ولا تمس ضرع هذی العنزة الجرباء،

فباطن الأشیاء ظاهرها

فظن ما تشاء،

من أین لی و نارهم فی أبد الصحراء،

تراقصت و انطفأت،

وها أنا أراک فی ضراعة البکاء،

فی هیکل النور غریقا صامتا تکلم المساء

جدول 1. فرانقش اندیشگانی در شعر عبدالوهاب بیاتی

فرایند زبانی

شرکت‌کنندگان در فرایند

عناصر پیرامونی

سقوط/سقوط کردن

مادی

تَ/تو

 

تلطّخ/آغشته شدن

مادی

روحک/روحت- أصباغ/ رنگ‌ها

 

شُرب: نوشیدن

مادی

تَ/تو

آبار/چاه‌ها-مکانی

إصابه/فراگرفتن

مادی

الدّوار/سرگیجه- کَ/تو را

 

تلوّث/آلوده شدن

مادی

یداک/دستانت- بالحِبرو بالغُبار/دوات و غبار

 

رأی/دیدن

ذهنی

أنا/من- کَ/تو را

 

عُکوف/معتکف شدن

مادی

کَ/تو (محذوف)

رماد هذی النار/خاکستر این آتش-مکانی

اسناد/بودن

رابطه‌ای

صُمتک/سکوتت- بیت العنکبوت/خانه عنکبوت

 

اسناد/بودن

رابطه‌ای

تاجک/تاجت- الصبار/کاکتوس

 

نحر/قربانی کردن

مادی

أنت مستتر/تو (محذوف)- ناقته/شتر خویش

الجار/همسایه- مکانی

طرق/کوبیدن

مادی

تَ/تو (محذوف)- بابی/در خانه‌ام

 

نوم/خفتن

مادی

المُغنّی/خنیاگر

 

حطم/متلاشی شدن

مادی

القیتار/گیتار

 

اسناد/بودن

رابطه‌ای

ی/من-أنت/تو- أین/کجا

 

استجلال/خواهان تجلی

مادی

أنت مستتر/تو (محذوف)

فی الحضرة/در پیشگاه-مکانی

انتهاء/پایان رسیدن

مادی

أنا (مستتر)/ من (محذوف)- أین/کجا

أین/کجا (مکانی)

اسناد/بودن

رابطه‌ای

أنت/تو- بدایة انتهاء/آغاز انتها

 

اسناد/بودن

رابطه‌ای

موعد/میعاد- الحشر/رستاخیز

 

فضی/گشودن

مادی

أنت (مستتر)/تو (محذوف)- خَتم الکلمات/ مهر و موم کلمات

فوق الماء/بر بلندای آب (مکان)

مَسّ/لمس کردن

مادی

تو (محذوف)- ضرع/پستان

 

اسناد/بودن

رابطه‌ای

باطن الأشیاء/باطن اشیاء- ظاهرها/ظاهر آن‌ها

 

ظنّ/گمان داشتن

ذهنی

أنت (مستتر)/تو (محذوف)- ما تشاء/هر چه می‌خواهی

 

اسناد/بودن

رابطه‌ای

ی/من- مِن أین/چه‌کار

 

تراقص/رقصان شدن

مادی

نارهم/آتش آن‌ها

فی أبد الصحراء/در دل صحرا (مکانی)

انطفاء/خاموش شدن

مادی

هی (مستتر)/آتش (محذوف)

 

دیدن

مادی

من- تو را

اینک- زمانی

اسناد/بودن

رابطه‌ای

أنت (مستتر)/تو (محذوف)-غریقا صامتا/ غرق خاموشی

فی ضراعة البکاء/در زاری گریه (حالت)- فی هیکل النور/در معبد نور (مکانی)

تکلّم/به نجوا نشستن

کلامی

أنت (مستتر)/تو (محذوف)- المساء/شبانگاهان

 

2-1-1. بررسی فرایندهای زبانی و انواع آن

 

نمودار 1. درصد فرایندهای زبانی در شعر عبدالوهاب بیاتی

فرآیند مادی: همان‌طور که در شعر بیاتی مشاهده می‌کنیم فرآیندهای مادی با 61 درصد، بیشترین فرآیند را به خود اختصاص داده‌است. فرآیندهای مادی دلالت بر انجام کارهای مادی یا رخ‌دادن وقایع عینی دارند که جنبه‌ی کنشی و حرکتی بیشتری به متن می‌دهد، بنابراین بسامد بالای استفاده از آن‌ها سبب می‌شود که «حلاج» را مرده نپنداریم بلکه وجودش را احساس کنیم و همچنین باعث می‌شود فضای شعر تحرک بیشتری داشته باشد.

فرآیند رابطه‌ای: فرآیند رابطه‌ای به‌کار رفته در این بندها با 29 درصد بعد از فرآیند مادی بیشترین بسامد را به خود اختصاص داده است و همان‌طور که می‌دانیم در زبان عربی هنگام اسناد، از فعل استفاده نمی‌شود و جملات در قالب مبتدا و خبر می‌آید و این یعنی حذف فعل و حذف زمان. بیاتی نشان می‌دهد که «حلاج» مربوط به زمان خاصی نیست بلکه به همه زمان‌ها اختصاص دارد و همیشگی است.

 فرآیند ذهنی: فرآیند ذهنی سومین فرآیندی است که با 7 درصد بعد از فرآیند مادی و رابطه‌ای قرار دارد. بیاتی با به‌کارگیری فرآیند ذهنی احساسات و ویژگی‌های ذهنی و انتزاعی خود و شخصیتش را معرفی می‌کند و به خواننده انتقال می‌دهد.

فرآیند کلامی: فرآیندهای کلامی به‌کار‌رفته در متن کمترین بسامد را داراست و تنها 3 درصد فرآیندها را به خود اختصاص داده است؛ و ازآنجاکه فرآیند کلامی نشانه ارتباط می‌باشد شاید کسی این اشکال را بر البیاتی وارد سازد که چرا فرآیند کلامی در شعرش کم است باوجوداینکه شاعر اعتقاد دارد حلاج زنده است و همچنین ادعا دارد که با تمام وجود او را احساس می‌کند و لحظه‌ای از او دور نیست؛ پس برای اثبات این ادعایش بایستی که فرآیند کلامی دارای بسامد بالایی در شعرش می‌بود و حال آن‌که چنین نیست.

پاسخ به این سؤال خیلی ساده است. اگر ما نگاهی به شرکت‌کنندگان در فرایند بیندازیم خواهیم دید بیاتی در تمام شعرش «حلاج» را با ضمیر خطاب ندا می‌زند و مستقیم و بدون واسطه با «حلاج» صحبت می‌کند و این سخن مستقیم، بالاترین درجه ارتباط می‌باشد. می‌توانیم نگاهی هم به قرآن بیندازیم آنجاکه می‌گوید: «وَ إذا سألکَ عِبادی عنّی فإنّی قَریب...» (بقره: 186) «و هرگاه بندگان من از تو در مورد من سؤال کردند پس همانا من بسیار نزدیکم...». در اینجا خداوند نگفت که به آن‌ها بگو که من بسیار نزدیکم و عبارت «بگو» را حذف کرد و خود مستقیم با بندگان صحبت کرد تا به بندگان نشان دهد که نیازی به‌واسطه نیست و او را بیگانه نپندارند بنابراین عدم وجود واسطه نشان از هم ذات پنداری دارد. پس در اینجا نبود فرآیند کلامی دلالت بر این نمی‌دهد که بیاتی با «حلاج» بیگانه است بلکه در اینجا دقیقاً عکس این گفته است و این با قرینه شرکت‌کنندگان در فرآیند فهمیده می‌شود که بیاتی در تمام شعر، «حلاج» را مستقیم خطاب قرار داده است.

2-1-2. شرکت‌کنندگان در فرایند

مشارکین فرآیند عناصری‌اند که یا عامل فرآیند هستند، یا فرآیند بر آن‌ها اعمال می‌شود و یا از فرآیند بهره‌مند می‌شوند. (مهاجر و نبوی، 1376)

شرکت‌کننده فعال در این شعر، حلاج می‌باشد و شاعر نیز در تمام برخوردهایی که با حلاج داشته است با ضمیر خطاب با او برخورد می‌کند و این مخاطب قرار دادن حاکی از آن است که حلاج در نگاه بیاتی زنده است و او با مرگ از بین نرفته است. از طرفی مشاهده می‌کنیم از 28 فعل به‌کار‌رفته تنها 4 فعل ناگذر هستند و فعل ناگذر ازنظر رتبه و ارزش در درجه پایین‌تری به نسبت فعل گذرا می‌باشد، چراکه فعل گذرا مشارکین بیشتری را به خود اختصاص می‌دهد. مشارکین بیشتر به شعر پویایی می‌دهد و فضای شعر را از یکنواختی دور می‌کند و این فضای پویا همان چیزی است که شاعر به دنبال آن است چراکه ازیک‌طرف شاعر عقیده دارد که حلاج با مرگ از بین نرفته بلکه تأثیر انقلابی بر دیگران گذاشته است و از طرف دیگر می‌خواهد این تحرک را به خوانندگان انتقال دهد که نباید در مقابل ظلم و ستم ساکت بود و راکد ماند.

2-1-3. عناصر پیرامونی

عناصر پیرامونی عناصری‌اند که زمان، مکان، شیوه عمل، وسایل و شرایط فرآیند را فراهم می‌کنند. (مهاجر و نبوی، 1376) عناصر پیرامونی بیشتر نشان از صحنه‌پردازی قوی‌ شاعر است. از طرفی دیگر زمانی که شاعری بخواهد تمام تمرکزش را بر یک‌چیز بگذارد از عناصر پیرامونی کمتری استفاده می‌کند. شاعر در این شعر می‌خواهد که از حلاج فاصله نگیرد و او را یک زنده‌ی واقعی تصور کند که هرگز از بین نمی‌رود؛ به‌این‌خاطر از شاخ و برگ‌ها می‌زند و از 28 فرآیند 8 فرآیند دارای عنصر پیرامونی می‌باشد و وقتی نیک بنگریم می‌بینیم که در همه این عناصر به مکان توجه شده است که نشان از این است شاعر با تأکید بر مکان برای او زندگی و حیات قائل می‌شود.

2-2. شیوه پردازش داستان حلاج در شعر شفیعی کدکنی

در آینه، دوباره، نمایان شد:

با ابر گیسوانش در باد،

باز آن سرودِ سرخ «انا الحق»

ورد زبان اوست.

تو در نماز عشق چه خواندی؟

-که سال‌هاست-

بالای دار رفتی و این شحنه‌های پیر

از مرده‌ات هنوز

پرهیز می‌کنند.

نام تو را، به رمز،

رندانِ سینه چاک ِ نشابور

در لحظه‌های مستی

-مستی و راستی-

آهسته زیر لب

تکرار می‌کنند.

 وقتی تو.، روی چوبه‌ی دارت،

خموش و مات 

بودی،

ما:

انبوهِ کرکسانِ تماشا،

با شحنه‌های مأمور:

مأمورهای معذور،

همسان و همسکوت

ماندیم.

 خاکستر تو را

باد سحرگهان

هر جا که برد،

مردی ز خاک روئید.

 

در کوچه باغ‌های نِشابور،

مستان نیمشب، به ترنّم،

آوازهای سرخ تو را

باز

ترجیع وار زمزمه کردند.

 نامت هنوز ورد زبان‌هاست.

محمدرضا شفیعی کدکنی به مانند عبدالوهاب البیاتی در شیوه پردازش به داستان حلاج از انواع فرآیندهای زبانی استفاده نموده است. همه این فرآیندها شامل مشارکین در فرآیند و عناصر پیرامونی فرآیندها هستند. درواقع این سه یکدیگر را تکمیل می‌کنند و فهم دلالت را بر مخاطب آسان‌تر می‌سازد.

جدول ذیل انواع فرآیندهای به‌کاررفته در پردازش شفیعی کدکنی به داستان‌های حلاج، تعداد فرآیندها و دیگر متعلقات به‌خوبی نمایش داده شده است:

 

 

جدول 2. فرانقش اندیشگانی در شعر شفیعی کدکنی

فرآیند زبانی

شرکت کنندگان در فرایند

عناصر پیرامونی

 

نمایان شدن

مادی

او (محذوف)

در آیینه (مکانی با ابر گیسوانش در باد)

بودن

رابطه‌ای

سرود سرخ انا الحق- ورد زبان او

 

خواندن

کلامی

تو-چه

در نماز عشق (مکانی)

بودن

رابطه‌ای

سال‌ها

 

رفتن

مادی

تو (محذوف)-بالای دار

سال‌هاست-زمانی

پرهیز کردن

مادی

شحنه‌های پیر- از مرده‌ات

 

آهسته تکرار کردن

کلامی

رندان سینه چاک نیشابور-نام تو را

لحظه‌های مستی- زمانی-زیر لب-مکانی

بودن

رابطه‌ای

تو-خموش و مات

روی چوبه دارت-مکانی

همسان ماندن

مادی

ما- با شحنه‌های مأمور

 

بردن

مادی

باد سحرگهان-خاکستر تو را

هرجا (مکانی)

روییدن (استعاری)

مادی

مردی

از خاک-مکانی

زمزمه کردن

کلامی

مستان نیم‌شب-آوازهای سرخ تو را

در کوچه باغ‌های نیشابور (مکانی)- به ترنم-ترجیع‌وار (حالت)

ورد زبان بودن

کلامی

نامت

هنوز (زمانی)

             

2-2-1. بررسی فرآیندهای زبانی و انواع آن

 

نمودار 2. درصد فرآیندهای زبانی در شعر شفیعی کدکنی

فرآیند مادی: فرآیند مادی در این شعر با 46 درصد بالاترین بسامد را از آن خودکرده است. شفیعی کدکنی نیز به‌مانند بیاتی تلاش نموده است تا حلاج را ملموس نشان دهد و مرگ حلاج را زندگی جادوانه‌ای نشان دهد که هزاران شکوفه براثر حلاج به بار نشسته و راه او را ادامه می‌دهند.

فرآیند کلامی: دومین فرآیندی که در شعر شفیعی کدکنی بیشترین بسامد را داراست فرآیند کلامی می‌باشد. شعر محمدرضا شفیعی کدکنی با 31 درصد فرآیند کلامی حاکی از آن است که ارتباط کلامی در شعر شفیعی کدکنی بالاست و همان‌طور که می‌دانیم فرآیند کلامی فرعی از فرآیند مادی است و این بالابودن فرآیند مادی و کلامی در شعر شاعر نشانه اوج تبحر شاعر در استخدام کلمات و ملموس نشان دادن فضای شعر به مخاطب می‌باشد.

فرآیند رابطه‌ای: سومین فرآیند پربسامد در شعر شفیعی کدکنی فرآیند رابطه‌ای می‌باشد که 23 درصد فرآیندها می‌باشد. فرآیند رابطه‌ای نشانه توصیفی بودن می‌باشد که شاعر در این شعر با استفاده از فرآیند رابطه‌ای حالات قهرمانانه شاعر را در هنگام مرگ توصیف می‌کند.

2-2-2. شرکت‌کنندگان در فرآیند

نگاهی به شرکت‌کنندگان در فرآیند نشان‌دهنده آن است که شفیعی کدکنی از فرآیندهایی استفاده کرده است که نیازمند حضور مشارکت‌کنندگان است. در این شعر هم مشارکان انسان حضور دارند و هم مشارکان غیر‌انسانی. از بین شرکت‌کنندگان در فرآیند شاهد عناصری هستیم که با همدیگر در تضادند مثل: شحنه‌های مأمور، شحنه‌های پیر، مستان نیم‌شب، رندان سینه‌چاک و ... که شعر را از یکنواختی دور می‌کند و بر زیبایی آن می‌افزاید. با حضور پُررنگ شاعر در گفتمان و همراهی‌اش با حلاج روبه‌روییم. این حضور نشان‌دهندۀ تأثیر حلاج بر عواطف و احساسات شاعر است. به‌علاوه اینکه شفیعی کدکنی و حلاج از یک اقلیم سرزمینی هستند چراکه حلاج در نیشابور می‌زیسته و محمدرضا شفیعی نیز خود خراسانی می‌باشد. تأثیر حلاج بر ذهن شاعر چنان شگرف است که باعث شورش درونی‌اش می‌شود. شاعر به دنبال بردار شدن حلاج، خود و حاضران را به کرکسان تماشا تشبیه می‌کند، اما شاعر با سرودن شعر برای حلاج نشان می‌دهد حداقل کاری که از دستش بر‌آمده را برای حلاج انجام داده و به‌مانند بقیه سکوت نکرده است.

2-2-3. عناصر پیرامونی

عناصر پیرامونی در این مجموعه به نسبت شعر بیاتی متنوع می‌باشد. عناصری همچون عناصر زمانی، مکانی و چگونگی که می‌توان نشانه­ی توجه بیشتر شفیعی کدکنی به صحنه‌پردازی دانست، چراکه کاربرد فرآیندهایی با مشارکین بیشتر و عناصر پیرامونی فراوان‌تر نشانه­ی شاخ و برگ دادن به کلام و جلب‌توجه مخاطبان به جزئیات موقعیت­ها وصحنه‌هایی است که شاعر قصد توصیف آن‌ها را دارد.

بحث و نتیجه­گیری

  1. 1. محمدرضا شفیعی کدکنی در شیوه پردازش خود به داستان حلاج بیشتر از فرآیندهای مادی استفاده نموده است و این در حالی است که عبدالوهاب البیاتی همین نوع فرآیند را بیشتر به کار برده است اما کاربرد آن در شعر او بیشتر از شعر شفیعی کدکنی است. بعد از فرآیند مادی، فرآیندهایی که بیشترین بسامد را در شعر شفیعی کدکنی دارند به ترتیب عبارت‌اند از فرآیندهای رابطه‌ای و کلامی با این تفاوت که عبدالوهاب البیاتی بعد از فرآیند رابطه‌ای به فرآیند ذهنی پرداخته است اما شفیعی کدکنی فرآیند ذهنی در شعر او به چشم نمی‌خورد. از دیگر سو فرآیند رابطه‌ای در شعر عبدالوهاب بیاتی بیشتر از شعر شفیعی کدکنی است اما فرآیند کلامی در شعر بیاتی بهره کمتری نسبت به شعر شفیعی کدکنی داراست.
  2. بیشتر بودن کاربست فرآیند مادی نسبت به سایر فرآیندها در اشعار این دو شاعر و در شیوه پردازش آن‌ها نسبت به داستان حلاج بیانگر این است که این دو شاعر، دیدگاهی واقع‌گرایانه را برگزیده و برای انگاره‌سازی وجود فرآیند ذهنی در شعر بیاتی دلالت بر این دارد که شاعر داستان حلاج را در نیروی تخیل به کار برده است اما شفیعی کدکنی چون ازنظر اقلیمی و سرزمینی با حلاج همبستگی داشته است نیازی به کاربرد فرآیند ذهنی نداشته است و در عوض بیشتر از فرآیند کلامی استفاده کرده است که این دلالت بر این دارد که شفیعی کدکنی، حلاج را از قوه تخیل خارج نموده و به گونه‌ای او را زنده انگاشته است که خود ریشه در فرهنگی دارد که شفیعی کدکنی در آغوش آن زیسته است.
  3. نقطه تلاقی دو شاعر در توصیف حلاج فرضیه‌ای را که در مقدمه بیان کردیم اثبات می‌کند و می‌توان گفت: در اندیشه‌های این دو شاعر نسبت به توصیف حلاج اشتراک در زنده‌انگاری و تقدیس‌گرایی شخصیت حلاج و به گونه‌ای دیدگاهی صوفیانه نسبت به این شخصیت است.

تعارض منافع

تعارض منافع ندارم.

 

[1]. Halliday

[2]. Systemic Functional Grammar

قرآن کریم
ابویسانی، حسین و امید پور، حسن. (1395). سبک‌شناسی (تصویر حلاج) در شعر آدونیس و شفیعی کدکنی. کاوش نامه ادبیات تطبیقی،6 (24)، 1-21.
ایشانی، طاهره و نعمتی قزوینی، معصومه. (1392). بررسی انسجام و پیوستگی در سوره‌ی صف با رویکرد زبان‌شناسی نقش‌گرا. مجله‌ی علمی- پژوهشی انجمن ایرانی زبان و ادبیات عربی، 9(27)، 65-95. dor: 20.1001.1.23456361.1435.9.27.4.3
جباره ناصرو، عظیم و کوهنورد، رقیه. (1396). مرگ و مرگ اندیشی در اشعار شفیعی کدکنی. شعر پژوهی دانشگاه شیراز، 9(2)، 67-86. doi: 10.22099/JBA.2017.3971
حیدریان شهری، احمدرضا و نصیری، معصومه. (1395). واکاوی سیمای نیشابور در شعر عبدالوهاب البیاتی و محمدرضا شفیعی کدکنی. کاوش‌نامه ادبیات تطبیقی، 6(24)، 45-63. coi: JR_JCCL-6-24_003
رضایی، حدائق و علی‌پور، محمد. (1391). بررسی متون خوانداری مجموعه‌ی (فارسی بیاموزیم) بر اساس نقش‌های هفت‌گانه‌ی زبان از دیدگاه هلیدی. پژوهش‌نامه‌ی زبان فارسی به غیر فارسی‌زبانان (علمی- پژوهشی)، 1(2)، 63-79. coi: JR_JTPSOL-1-2_007
روشنفکر، کبری و اسماعیلی، سجاد. (1393). بررسی تطبیقی نوستالژی در شعر عبدالوهاب بیاتی و شفیعی کدکنی. فصل‌نامه علمی- پژوهشی ادبیات تطبیقی، 2(2)، 27-55. coi: CPLC01_028
ستاری، رضا و حقیقی، مرضیه. (1393). بررسی شگردهای ایجاد انسجام در اشعار قیصر امین­پور با تکیه بر نظریه زبان­شناسی هالیدی. فنون ادبی (علمی-پژوهشی)، 8(1)، 101-118. doi: 10.22108/LIAR.2016.20557
سرباز، حسن، جعفری، جمیل و صحرارو، حمدیه. (1396). بررسی تطبیقی فقر در شعر عبدالوهاب بیاتی و ایرج میرزا.  نشریه ادبیات تطبیقی دانشکده ادبیات و علوم انسانی، 9(16)، 65-86. coi: JR_JCTK-9-16_004
شرکت­مقدم، صدیقه. (1388). تطبیقی مکتب‌های ادبیات.  مطالعات ادبیات تطبیقی، 3(12)، 51-71. coi: JR_JCTK-9-16_004
فرهنگی، سهیلا و کشاورز، شیرین. (1395). تحلیل ساخت اندیشگانی در اشعار دفاع مقدس پونه نیکوی و مجید سعدآبادی. فصلنامه پژوهش­های ادبی و بلاغی، 4(15)، 43-56.
فوزی، ناهده، امجد، مریم و روشنفکر، کبری. (1393). بررسی شعر محمدرضا شفیعی کدکنی و عبدالوهاب البیاتی از منظر ادبیات تطبیقی.  پژوهش­های ادبیات تطبیقی، 2(1)، 79-97. dor: 20.1001.1.23452366.1393.2.1.5.8
محمدی کله‌سر، علیرضا و حمزه شَلَمزاری، فاطمه. (1396). ساختار و کارکرد تصویر رویش در شعر شفیعی کدکنی. پژوهشنامه نقد ادبی و بلاغت دانشگاه شهرکرد، 6(1)، 107-124. doi: 10.22059/JLCR.2017.122755.200
مصطفوی، پونه و صناعتی، مرضیه. (1395). بررسی یک داستان کوتاه معاصر از منظر نقش‌گرایی هلیدی. زبان و زبان شناسی، 12(23)، 131-156.
مهاجر، مهران و نبوی، محمد. (1376). به سوی زبانشناسی شعر: رهیافتی نقشگرا. تهران: اختران.
نادری، فرهاد و نادری، سمیه. (1396). خوانش ساختار اندیشگانی و بینافردی اشعار فاروق جویده براساس رویکرد نقشگرای هلیدی (مطالعه مورد پژوهانه: ده قصیده). نقد ادب معاصر عربی، 7(15)، 25-54. doi: 10.29252/MCAL.7.13.25
نجفی ایوکی، علی و میراحمدی، رضا. (1393). نقد سبک‌شناسانه سروده «بکائیه إلی شمس حزیران» عبدالوهاب البیاتی. زبان و ادبیات عربی، 6(10)، 167-195. doi: 10.22067/JALL.V6I10.41028
یاحقی، محمدجعفر. (1389). ). فرهنگ اساطیر و داستان­واره­ها در ادبیات فارسی. تهران: فرهنگ معاصر.
یونسی رستمی، محمدتقی، هادی پور، حوریا و خوشه چین، علی. (1393). تجلی طبیعت در اشعار محمدرضا شفیعی کدکنی.  زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج، 6(19)، 139-164.