نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار، گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد مهاباد، دانشگاه آزاد اسلامی، مهاباد، ایران
2 کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی، واحد مهاباد، دانشگاه آزاد اسلامی، مهاباد، ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
The use of "allegory" and "symbols" to better understand the concepts, particularly abstract and rational concepts, is one of the ways in which children's literature is very important and it can be examined from multiple views one of which is semiotic structure or meaning of the symbols that can open the way to new issues in literature. Therefore, this article uses qualitative and quantitative mixed research methods and the semiotic pattern of symbols of Ogden and Richards to explore the semiotics of meaning of symbols in children's literature in the eighties. Semiotic symbols of this period show that the ideas that have changed signs in stories this decade are more religious and moral. In addition, the study of data, based on the above model, shows that thought alone cannot be considered the main factor in changing the signs of the symbol, but other components such as the multiple characteristics of a case and its semantic evolution over time must be considered.
کلیدواژهها [English]
اهداف ادبیات کودک و نوجوان با توجه به اینکه دارای مخاطبان خاصی ازنظر گروه سنی، حساس، تأثیرپذیر و آیندهساز است، وظیفۀ خطیری بر دوش دارد و در صورتی میتواند به خود برسد که در مورد مخاطب خود شناخت کافی داشته باشد و با توجه به آن، پیام را بهگونهای مؤثر ارائه دهد. علاوه بر این، یکی از ابزارهایی که میتواند نویسندگان را در دستیابی به این هدف یاری نماید، انتخاب «نوع ادبی مناسب» از بین انواع ادبی مختلفی است که در ادبیات کودک وجود دارد. یکی از این انواع که میتوان بهراحتی با استفاده از آن مفاهیم انتزاعی و عقلانی را محسوس و قابلفهم کرد، «تمثیل» است که نهتنها در ادبیات کودک بلکه در همۀ دورهها و مقاطع ادبی و حتی در ادبیات جهانی مورداستفاده واقع میشود.
وجود این نوع در یک اثر، از دیدگاههای متعددی قابلبررسی است؛ بهعنوانمثال، تعیین اهمیت و جایگاه آن، دلیل پیدایش و ظهور، تعیین ارتباط آن با اندیشهها و موضوعات نهفته در آنها و خیلی از مسائل دیگر مثل نشانهشناسی[1] نمادهای آنکه امروزه در تحقیقات زبانشناسی و ادبی جایگاه خاصی را به خود اختصاص دادهاست.
نشانهشناسی به زبان ساده، علمی است که به مطالعۀ نظامهای نشانهای نظیر زبانها، رمزها و علائم میپردازد (گیرو، 1380) بنابراین این علم، در تحلیل موضوعات متعدد زبانی اعم از: نحوی، تفسیری، نماد و ... میتواند کاربرد داشتهباشد. در حوزۀ تحلیل نماد با استفاده از نشانهشناسی یا رابطه نماد و نشانه باید گفت زبانشناسان نشانهها را به شیوههای مختلفی طبقهبندی کردهاند که یکی از معروفترین آنها طبقهبندی سهگانۀ «پیرس»[2] است: نشانههای شمایلی، نشانههای نمایهای و نشانههای نمادین (سجودی، 1387)؛ یعنی براساس این تقسیمبندی نمادها یکی از انواع نشانهها هستند.
در علم نشانهشناسی نخستین الگو نهچندان منظم و مدون اما قابلطرح از آن «ارسطو» است (مهرگان، 1392) بعد از او «رواقیان» به این بحث وارد شدند. «انگیزۀ اصلی ورود فیلسوفان رواقی به مبحث نشانهشناسی انگیزهای منطقی بودهاست و نه نشانهشناختی.» (همان) «سوسور»[3] و «پیرس» از صاحبنظران اصلی این علم هستند که سوسور نشانۀ زبانی را متشکل از یک دال (تصور صوتی) و یک مدلول (تصور مفهومی) میداند و رابطۀ بین این دو را که به نشانه، هستی و انسجام میبخشد، دلالت مینامند. (سجودی، 1382) و پیرس عقیده دارد نشانه دارای الگویی سه وجهی است: نمود[4] (صورتی که نشانه به خود میگیرد)، تفسیر[5] (معنایی که از نشانه حاصل میشود)، موضوع[6] (که نشانه به آن ارجاع میدهد)، (سجودی، 1382) یکی از موارد طبقهبندی نشانه که هنوز بهطور گستردهای در مطالعات نشانهشناختی به آن ارجاع میشود، همین طبقهبندی سهگانه پیرس است.
نظریات دیگری هم به تأسی و در تکمیل نقایص آنها در حوزۀ معناشناسی نشانههای زبان مطرحشده است که قابلقبولترین آنها نظریات «سی. کی.آگدن[7]» و «آ. ای. ریچاردز[8]» است. درجۀ مقبولیت آن تا حدی است که در کنفرانس زبانشناسان ۱۹۵۱ در «نیس»[9] یکی از مواردی بود که اکثر زبانشناسان دربارۀ آن توافق کردند. (بدرهای، 1346) این نظریه گاهی «نظریه تحلیلی معنا»[10] (همان) و «گاهی نظریه انگارهای»[11] نامگذاری شده (صفوی، 1382؛ شریف، ۱۳۸۸) و در کتاب «معنای معنا»[12] (۱۳۹۲) مطرحشده است. بر مبنای این نظریه، ﻟﻔﻆ در زبان بهجای مصداق در دنیای خارج، ﺑﻪ ﭼﯿﺰی در درون ذﻫﻦ ﻣﺎ دﻻلت ﻣﯽکند؛ چیزی ﻣﺜﻞ ﯾﮏ اﻧﮕﺎره یا شاید تصویر و یا اندیشه. (صفوی، 1382) این نظریه چیزی متفاوت با نظریه ارجاعی زبان یعنی دلالت واژههای زبان به چیزهایی در خارج است (همان)؛ بهعنوانمثال لفظ کلاغ فقط به پرنده در بیرون دلالت ندارد، بلکه متناسب با اندیشهای که در ذهن ماست میتواند معنی شرارت، سیاهی و حتی معنی متفاوت و مثبت داشته باشد.
همانگونه که اشاره شد، زبانشناسانی مانند آگدن و ریچاردز بر این عقیده هستند که نماد یکی از نشانههایی است که در ارتباط با اندیشه قابل تفسیر و تغییر است؛ یعنی یک مصداق نمادین میتواند چند نشانه داشته باشد و عامل تغییرنشانه، اندیشه نهفته یا سازنده آن است و با توجه به اینکه در این مقاله هم اندیشههای سازنده نمادهای دهه هشتاد موردبررسی قرار گرفتهاست، برای تحلیل و نقدآنها این نظریه انتخاب شدهاست و سعی خواهد شد در این مقاله ضمن نشان دادن جایگاه نمادپردازی در ادبیات این دهه، نخست اندیشههای سازنده نمادهای شعر کودک دهۀ هشتاد نشان دادهشود سپس به این سؤال پاسخ داده شود که آیا تنها اندیشهها میتواند سبب تغییر نشانهها شود یا عوامل دیگری هم در آن دخیلاند؟
در این مقاله با بهکارگیری روش تحقیق آمیختۀ کمی- کیفی و بر اساس الگوی معنایی آگدن و ریچاردز به نشانهشناسی نمادهای ادبیات منظوم کودک و نوجوان در دهۀ هشتاد پرداختهشده است. طبق مطالعهای که بر این آثار انجام شد، تعدادی از آثار بهصورت نمایشنامه و بازی، برخی در مورد معرفی شعرای بزرگ ایران، خاطرات شاعرانه، مجموعه اشعار شاعران معاصر، ترانههای کودکانه، اشعار مذهبی در مورد پیامبر اکرم (ص) و پیشوایان دینی، دعاهای کودکانه، چیستان، توصیف طبیعت و عوامل طبیعی، معرفی حیوانات، مجموعههایی از قطعات ادبی کودکان و نوجوانان عضو کانون پرورش فکری و همچنین برگزیدۀ مسابقات قصه و شعر جزء آثار منظوم انتشاریافتۀ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در دهۀ هشتاد بود که به علت نمادین نبودن آنها، از جامعۀ آماری حذف شدند و درنهایت این منابع انتخاب شدند: «دختر باغ آرزو نوشتۀ کریستین آندرسن»، «فرشتهای از آسمون، مجموعۀ پر زرد قناری، مجموعۀ گنجشک و پروانه و مجموعۀ سبزتر از درخت، سرودۀ ناصر کشاورز»؛ «کلاغه به خونهش نرسید، من و خواب جنگل، هاجستم و واجستم، کلاغها و شکوفهها سرودۀ افسانه شعباننژاد»؛ «ماه نو، نگاه نو، سرودۀ اسدالله شعبانی»؛ «مجموعۀ آقای تابستان، سرودۀ منیژه هاشمی»؛ «مجموعۀ جمجمک، سرودۀ محمود کیانوش»؛ «مجموعۀ نمیتوان کلاغ ماند، سرودۀ احمد میرزاده»؛ «مجموعۀ یک آسمان گنجشک، سرودۀ محمدحسین محمدی»؛ «مجموعۀ شعرهای بارانی، سرودۀ جعفر ابراهیمی» و «مجموعۀ کلوچه و مورچه، سرودۀ مهری ماهوتی».
گفتنی است این مقاله برگرفته از یافتههای پایاننامهای با عنوان «نشانهشناسی نمادهای ادبیات منظوم کودک و نوجوان در دهۀ هشتاد» است که دریکی از فصلهای آن تمامی نمادهای موجود در نمونههای تحقیق با استفاده از فرهنگ نمادهای «ژان شوالیه و آلن گربران» (1388) و فرهنگ مصور نمادهای سنتی «کوپرجین» (1379)، فرهنگ نگارهای نمادها در هنر شرق و غرب از «هال جیمز» (1392) و ارتباط آن با سیر داستان توصیفشدهاند و اندیشههای موجود در آنها- چون یکی از ابعاد الگوی آگدن و ریچاردز اندیشه است- طبقهبندی شدهاست سپس بر اساس دادهها اندیشه غالب مشخص گردیده درنهایت بهنقد و بررسی آن پرداختهشده است.
بررسی پیشینه نشان میدهد که مطالعۀ ادبیات با رویکرد نشانهشناختی بهصورت جداگانه و مستقل بهویژه در ادبیات کودک سابقۀ چندانی ندارد و در پژوهشهای انجامشده، بیشتر به بررسی در ادبیات کلاسیک و گاهی اشعار معاصر پرداختهشدهاست. از مقالاتی که در رابطه با ادبیات کودک تدوینشدهاند میتوان به «نشانهشناسی زبان در شعر کودک» اشاره نمود که این مقاله بیشتر تلاشی است برای سازماندهی و ارائه ویژگیها و نشانههای تفکیکشده زبان شعر کودک تا نمادها.
3-1. نماد و نشانه
نشانهها بر اساس ارتباطی که با مدلول خوددارند به سه نوع نشانههای شمایلی، نمایهای و نمادین تقسیم میشوند در نشانههای شمایلی رابطه شباهت برقرار است؛ مانند عکس یک فرد و خودش، در نشانههای نمایهای رابطه غیر قراردادی و علی و معلولی وجود دارد؛ مانند تب که نشانه بیماری است و در نشانههای نمادین، رابطه قراردادی است مانند رنگهای چراغراهنما. (الستون، 1381؛ مهرگان، 1385) واژه نماد ازلحاظ اصطلاحی در حوزههای مختلف فلسفه زبان، زبانشناسی، ارتباطشناسی و هنر و ادبیات بکار برده میشود (پیرحیاتی، 1385) به همین دلیل در منابع، تعاریف متفاوتی از نماد و نمادپردازی ارائهشده است. طوری که برخی صاحبنظران این حوزه، معتقدند که تعاریف آنقدر متفاوتاند که دیگر بحث از پدیده واحدی در میان نیست. چدویک نماد را صرفاً نشاندن یک مفهوم بهجای مفهوم دیگر نمیداند، بلکه میگوید استفاده از تصاویر عینی و ملموس برای بیان عواطف و افکار انتزاعی نیز هست (چدویک، 1375) یونگ بر بیان غیرمستقیم نماد تأکید کرده است و عقیده دارد که معرّف چیزی مبهم، ناشناخته یا پنهان از ماست. (یونگ، 1377) بهطورکلی نماد «هنر بیان افکار و عواطف نه از راه شرح مستقیم و نه بهوسیله تشبیه آشکار آن افکار و عواطف به تصویرهای عینی ملموس، بلکه از طریق اشاره به چگونگی آنها و استفاده از نمادهایی بیتوضیح، برای ایجاد آن عواطف و افکار در ذهن خواننده دانست.» (چدویک، 1375)
3-2. نشانهشناسی
نشانهشناسی مطالعۀ نشانهها و فرآیندهای تأویلی، یافتن مناسبتی میان دال و مدلول و بهعبارتیدیگر مطالعۀ نظاممند همۀ عواملی است که در تولید و تفسیر نشانهها یا در فرآیند دلالت شرکت دارند. (چندلر، 1387) فکوهی میگوید: «نشانهشناسی علمی است که هدف خود را از شناخت و تحلیل نشانهها و نمادها چه آنها که بهصورت زبان گفتاری یا نوشتاری درآمدهاند و چه آنهایی که صورتهای غیرزبانی دارند، اعم از نشانههای فیزیولوژیک، بیولوژیک، نظامهای معنایی، نظامهای ارزشی و ... اعلام میکند.» (فکوهی، 1383)
3-3. الگوی «آگدن» و «ریچاردز» در مورد نشانهشناسی
همانگونه که در مقدمه اشاره شد، الگوهای متعددی در رابطه با نشانه و نماد مطرحشده است که یکی از آنها مثلث دلالت یا مثلث معنایی[13] آگدن و ریچاردز است و بهصورت زیر در منابع ترسیمشده است:
شکل 1. الگوی نشانهشناسی آگدن و ریچاردز
در اینجا اول برای درک راحتتر، به زبان ساده به توضیح مثلث فوق پرداخته میشود بعد به بیان نظریههای علمی موجود. در این تصویر دو نکتۀ قابلتوجه وجود دارد: یکی توضیح واژههایی که در سه ضلع این مثلث قرارگرفتهاند؛ «نشانه» که همان دال است و عبارت از نشانهها یا واژگان زبانی مثل کبوتر، درخت، چتر و...؛ «مصداق» که در ضلع سمت راست قرارگرفته، دلالتهای برون زبانی واژگان است یعنی فلان گیاه، شیء و حیوان با این ویژگیها و «اندیشه» که در رأس مثلث است و در بالا قرارگرفته و در حکم رابط میان دو مؤلفۀ دیگر است، یک تصویر ذهنی است که ما از نشانهداریم و به عبارت زبانشناسان دلالت درون زبانی آن. دیگری نحوۀ ترسیم اضلاع مثلث که از دو نوع خط استفادهشده: ممتد و منقطع رابطۀ بین نشانه و مصداق خارجی و برون ربانی آن با خط منقطع نشان دادهشده است و این بیانگر رابطۀ غیرمستقیم این الگو بیانگر رابطۀ غیرمستقیم دو مؤلفۀ نشانه و مصداق و دخالت مستقیم اندیشه است.
سجودی (1382) در توضیح آن آورده است: این دو نویسنده صورتهای زبانی را از طریق تصور ذهنی به مصداقهای جهان خارج مرتبط میسازند. در فرضیۀ آنان رابطۀ میان نماد و مصداق، غیرمستقیم است و از طریق اندیشه یا تصور ذهنی صورت میگیرد و صفوی (1382) عقیده دارد ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎی ﻣﺜﻠﺚ دلالت یا معنایی آﮔﺪن و رﯾﭽﺎردز ارﺗﺒﺎﻃﯽ غیرمستقیم ﻣﯿﺎن ﻣﺼﺪاق در ﺟﻬﺎن ﺧﺎرج و نشانه در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ میشود اﯾﻦ ارﺗﺒﺎط بهواسطه ﺗﺼﻮﯾﺮ ذﻫﻨﯽ ﻓﺮد برقرار میشود و ﺑﻪ ﺑﯿﺎﻧﯽ ﻣﺼﺪاق ﺑﺎ رﺟﻮع ﺑﻪ ﺗﺼﻮﯾﺮ ذﻫﻨﯽ قابلدرک اﺳﺖ و ﻣﻌﻨﯽ ﻣﻮﺟﻮدﯾﺘﯽ ذﻫﻨﯽ اﺳﺖ. از این عبارات میتوان چنین استنباط نمود که مصداق واژه یا نشانه دلالتی درون ذهنی دارد نه برون ذهنی و همچنین بهطور ضمنی میتوان ادعا کرد که صورت یک واژه یا نشانۀ زبانی ممکن است در طول زمان بدون تغییر باقی بماند و اما معنای آن با تغییر اندیشه بهتدریج تغییر کند. (بدرهای، 1346)
۴. روش کار
با توجه به مبحث فوق، میتوان اندیشه را متغیر معنایی مصداق و نشانه دانست و با تغییر آن، یک یا چند نشانه را برای یک مصداق در نظر گرفت بر همین اساس ما در این بحث نمادهای شعر کودکان گروه الف تا جیم را در دهه هشتاد موردبررسی قراردادهایم اما توصیف تمامی نمادها در این مقاله امکانپذیر نیست و با توجه به اینکه اندیشههای موجود در آنها را میتوان بر اساس بررسی انجامشده به چهار طبقۀ اندیشههای دینی، اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی تقسیم کرد از هر اندیشه یک داستان انتخابشده و برای نشان دادن روش کار نخست به آنها اشاره خواهدشد، سپس در بحث بعدی، به ذکر تمامی نمادهای در قالب جدول پرداخته خواهدشد.
4-1. اندیشۀ دینی
بررسی نماد در نمونههای این مطالعه نشان میدهد که داستانهای فرشتهای از آسمون، دختر باغ آرزو، هاجستم و واجستم، من و خواب جنگل، به شکل نمادین علاوه بر القای احساس آرامش واقعی در پیوند با خدا، احساس خلأ در نبود این قدرت و مهمتر از همه حس کنجکاوی و جستجوگرانۀ کودکان را برای درک ماهیت خدا پرورش میدهند. بهعنوانمثال در قصۀ «فرشتهای از آسمون» شاعر آرزوی فرشتهای دلشکسته و غمگین را که تنها روی رنگینکمان، جامانده و به دنبال دوستی مهربان است، بیان میکند. (کشاورز، 1380) واژۀ فرشته نماد ارتباط خداوند با مخلوقات است (شوالیه و گربران، 1385، ج 4)؛ یعنی تمایل فرشته برای ارتباط با موجودات زمین، بهطور نمادین بیانگر تمایل ذات اقدس خداوند با موجودات است. این فرشته سر راه به موجوداتی برخورد میکند که هیچکدام شایستۀ دوستی نیستند؛ ازجمله گربه سیاهی را میبیند که به فرشته پیشنهاد دوستی میدهد (کشاورز، 1380) اما دوستی گربه سیاه را قبول نمیکند. نمادگرایی گربه جنبۀ مثبت ندارد، ظاهراً گربه با نوعی بیاعتمادی و سوءظن مشاهده میشود. (شوالیه و گربران، 1385، ج 4) در این شعر هم شاعر عدم پیوند ذات خدا را با انسانهای جادوگر و حرامخور بهسادگی با دوست نشدن فرشته با گربۀ سیاه نشان میدهد.
تا اینکه در باغ، کلاغی را میبیند که میخواهد با فرشته دوست شود اما وقتی به دزدی و خبرچینیاش اشارهمیکند (کشاورز، 1380) پیشنهادش را رد میکند. کلاغ نماد مآلاندیشی و هوشیاری است. (شوالیه و گربران، 1385، ج 3) درحالیکه خداوند انسانهای عاشق و مست را میطلبد یعنی کسی که نسبت به مسائل دنیوی بیاعتنا باشد نه انسانهای هوشیار و آگاه دنیایی پس فرشته با او نیز نمیخواهد رفاقت کند.
فرشته در فکر پیدا کردن دوست، تنها و دلشکسته در کوه درحالیکه میخواهد از چشمه آب بخورد، تفنگی از او میخواهد باهم دوست شوند ولی فرشته میداند که درون او از گلوله است و باعث نابودی خواهدشد بنابراین از او هم دورمیشود. تفنگ هم نماد جنگ و ستیزهجویی است. سپس به طاووس که مظهر زیبایی و غرور است، میرسد و طاووس از زیباییها و مفاخرش میگوید (کشاورز، 1380) طاووس، نماد خودنمایی است (شوالیه و گربران، 1385، ج 4) و این نکتهای است که باعث میشود فرشته از دوستی با او امتناع کند؛ زیرا خداوند با انسانهایی که خودبین و خودرأی هستند، پیوند نمییابد. بعد به یک موش حریص میرسد که از دارایی و اموالش صحبت میکند و درعینحال به او پیشنهاد دوستی و رفاقت میدهد (کشاورز، 1380) که در فرهنگ نمادها موش صحرایی این کاوشگر سیریناپذیر، بهعنوان دزد ملحوظ شدهاست (شوالیه و گربران، 1387، ج 5) اما حرص و ولع از صفات ناپسند است و فرشته تمایلی به انس گرفتن با اینگونه موجودات ندارد.
بالاخره در روستایی، در یکخانه، فرشتههای زیادی میبیند. در آن خانه روی زمین، دخترکی را میبیند که از خداوند یک دوست و همدم میخواهد فرشته هم که دنبال کسی است که شایسته دوستی باشد، مهربانی و معصومیت دخترک باعث جلبتوجه او شده و او را حتی بهتر از دیگر فرشتگان میبیند (کشاورز، 1380) پس به قلب و درون دخترک راه مییابد زیرا مثل هم پاک و معصوم هستند و درنهایت هر دو به آرزوی خود میرسند و باهم همراه میشوند. کودک نماد معصومیت است. (شوالیه و گربران، 1385، ج 4)
بهطورکلی این داستان با نمادپردازی میخواهد عشق خدا را به انسانهای پاک و معصوم نشان دهد و بگوید ذات الهی با بیاعتمادی و ناپاکی، انسانهای دنیوی و هوشیار دنیایی، ظلم و خشونت، خودبینی و حرص و آز همخوانی ندارد و فرشته نماد ذات پاک خداوند، تنها با دیدن کودکی که نماد پاکی و بیریایی است، ابراز رضایت میکند و به او میپیوندد.
4-2. اندیشه اخلاقی
تربیت اخلاقی عامل تأثیرگذار در سعادت فردی و اجتماعی دانستهشده و مباحث بسیار زیادی به این فرآیند اختصاص داده شدهاست بنابراین بدیهی است که ادبیات هم با توجه به اینکه انسانها در کودکی آمادگی پذیرش الگوهای اخلاقی را از والدین و محیط دارند، با طرح این اندیشه بتواند موقعیت رشد و بالندگی را برای آنان ایجاد کند. داستانهای گنجشک و پروانه، یکدانه چوبکبریت، گل صبور و خوشخویی از داستانهایی هستند که به شکل نمادین به بیان اصول و اندیشههای اخلاقی میپردازند مثلاً در شعر گنجشک و پروانه شاعر داستانی را در قالب مکالمه گنجشک و پروانهای بیان میکند که گنجشک به پروانه نوک میزند و پروانه معترض میشود که چرا به او آسیب میرساند؟ پروانه به گنجشک میگوید با اینکه از او کوچکتر و ضعیفتر مینماید اما بههرحال فرقی با او ندارد و هردو جاندارند. (کشاورز، 1385) در اینجا شاعر با داستانی که مطرح کرده است، دو هدف را دنبال میکند. اول اینکه کودکان به این نکته که خشونت و ستیزهجویی حاصل ضعف و حقارت است، پی ببرند و به تقویت عزتنفس و بعلاوه اعتمادبهنفس در خود بپردازند. ازآنجاییکه گنجشک «ضعف، کوچکی جثه و درنتیجه حقارت آن مدنظر است.» (عبدالهی، 1381، ج 2) و نوکزدن نماد جنگیدن «جنگ جنبهی دفاعی زندگی است.» (شوالیه و گربران، 1388، ج 2) بنابراین کودکان میآموزند که عزتنفس داشته و در زندگی مهر را جایگزین خشونت نمایند. هدف دیگری که شاعر از طرح این داستان دارد، همسانی انسانها است؛ اینکه کسی بر دیگری برتری ندارد و همه مخلوق خدایند. در این داستان گنجشک با مورد اعتراض قرارگرفتن توسط پروانه که ازلحاظ جثه از او کوچکتر است اما گذشته از آن او نیز جاندار است، از کار خود پشیمان شده، عذرخواهی نموده و با او آشتی میکند. پرواز نماد «جستجوی هماهنگی درونی و فراگذشتن از برخوردها و درگیریها است.» (شوالیه و گربران، 1388، ج 2)
4-3. اندیشه اجتماعی
برای استفاده از نماد، اندیشههای اجتماعی را نیز میتوان در نظر گرفت و کم نیستند آموزههای اجتماعی که از این طریق انتقال داده میشوند. در بررسی که در مورد نمادها در این تحقیق صورت گرفت، مواردی مشاهده میشود که بهمنظور طرح برخی مشکلات اجتماعی و ارائه راهکار بهصورت غیرمستقیم و نمادین در خصوص کودکان و نوجوانان و خطاب به قشر مذکور بهکاررفته است. در داستان قصۀ «اسپک چوبی» شاعر از زبان کودکی که سوار بر اسب چوبی است، آرزو میکند کاش سوار بر اسب هوشیار و چالاک، دورۀ اسارت و ناکامی را درمینوردید و به آزادی و رهایی میرسید. (محمدی، 1381) اسب همان حیوان چهارپا که به هوش و فراست معروف است. (یاحقی، 1391) شاعر در خیال خود آن اسب را جاندار میپندارد و انگار اسب حال و روز او را درک میکند. (محمدی، 1381) روانکاوان اسب را نماد روان ناخودآگاه یا روان غیر بشری میدانند. (شوالیه و گربران، 1388، ج 1) در اینجا اسب روان ناخودآگاه شاعر است که با هوشیاری در پی آزادی میباشد. اسب و اسبسوار از درون یکی میشوند. اسب انسان را آگاه میکند یعنی الهام، عقل را روشن میکند. اسب رازها را تعلیم میدهد، خود را به ترتیبی درست جهت میدهد (شوالیه و گربران، 1388، ج 1) در این شعر آرزوی رهایی از یکی از مشکلاتی را که مردم ستمدیدۀ افغان که همان رنج و خفقان است و بهویژه بر روی کودکان و نوجوانان تأثیر ناخوشایند دارد، در قالب نماد «اسب» بیانشده است.
4-4. اندیشه فرهنگی
با توجه به شیوۀ زندگی در عصر حاضر که عصر ارتباطات و (خواسته یا ناخواسته) تبادل فرهنگها میباشد، آشنایی کودکان و نوجوانان در هر جامعهای بافرهنگ آن جامعه لازم و ضروری به نظر میرسد. یکی از وظایف ادبیات کودکان و نوجوانان معرفی فرهنگ ملی خود است، بهگونهای که کودک و نوجوان که در معرض تغییرات و زندگی مدرن قرار میگیرد اگر بافرهنگ ملی خود آشنایی داشته باشد و ارزشهای فرهنگی خویش را حفظ نماید، بهتر و سالمتر رشد نموده و درنتیجه جامعهای سالم نیز خواهیم داشت.
در اینجا به بررسی داستان «از باغهای نور» پرداخته خواهد شد. در این شعر شاعر از زبان نوجوانی از پدربزرگ خود که نماینده نسل گذشته است، میخواهد مردانگی، ایثار، معصومیت و پاکی مردمان گذشته را دوباره در قالب قصه برای او یادآوری کند و از او میخواهد یک آسمان شکوفه از باغهای نور بیاورد. (کیانوش، 1389) باغ نماد بهشت گمشده است (شوالیه و گربران، 1388، ج 2) و نور همواره نماد حیات، رحمت و خوشیهایی است که خداوند عطا کرده است. (همان، 1387، ج 5) این نوجوان در دنیایی زندگی میکند که ارزشها تغییریافته: بابابزرگ، کفش بلورین/ دیگر به قد پای کسی نیست. (کیانوش، 1389) او ایثار، جوانمردی و پاکی را در میان مردم بسیار کم میبیند و از این بابت احساس دلتنگی میکند. نمادها در این شعر به دو صورت نیکی و سپس تغییر یافتن آنها بیانشدهاند که هرکدام در بخش جداگانهای برای درک این تفاوت درگذشته و حال توسط خواننده، بهکاررفته است. در بخش نخست شاعر نظم، آرامش، زیبایی، نیکی، مردانگی و حس حمایتگری را در میان مردم بیان میکند و سپس این نکته را یادآور میشود که اکنون هیچکدام از این ارزشها در جامعه وجود ندارد در بالهای خستهی سیمرغ/ امروز قدرت مگس نیست (کیانوش، 1389) سیمرغ پهلوانان را به نقاط دور حمل میکند و چند پر از پرهایش را پیش آنها میگذارد تا در هنگام لزوم با آتش زدن پرهایش او را فراخوانند. این مضمون بسیار معروف است که پر سیمرغ زخمها را شفا میدهد و سیمرغ خود بهعنوان یک حکیم شفابخش معرفیشده است. (شوالیه و گربران، 1388، ج 3) بابابزرگ، رستم دستان/ از سرزمین قصه چرا رفت؟ (کیانوش، 1389) در پهنهی ادب فارسی نیز [رستم] مظهر شجاعت و جهانپهلوانی است و کتابی نیست که از نام و یاد او تهی باشد گویی در فرهنگ ایرانی، دلیری و پهلوانی بانام او قرین و عجین گشته است. (یاحقی، 1391) بیژن به چاه ماند و منیژه/ با آن دلشکسته کجا رفت؟ (کیانوش، 1389) رستم به پایمردی منیژه، بیژن را از چاه تاریک رهایی بخشید. (یاحقی، 1391)
و در عوض اینهمه نیکی و بزرگی، اکنون مردم جامعه تنها به فکر خویش هستند و در فکر نان (کیانوش، 1389) شاعر از این تغییر فرهنگ و تبعات منفی آن در جامعه ابراز نارضایتی میکند و درصدد این است که دوباره ارزشهای گذشته را با کاربرد نماد در آثاری که مخاطبانش آمادگی و پذیرش لازم رادارند، بتواند احیا کند.
در این بحث سعی خواهدشد، تمامی نمادها بر اساس مثلث معنایی آگدن و ریچاردز و البته با توجه به جایگاهی که در سیر داستان و در پیوند با سایر نمادهایی که در متن دارند نمادپردازی شوند و اندیشههای نهفته در آنها تعیین گردد. در ارائۀ آنها از ترتیب حروف الفبا استفادهشده و نام اثری که در آن یافت شده، ذکرشده است.
جدول1. فهرست نشانههای و اندیشههای سازنده آنها در ادبیات منظوم دهه هشتاد
دال |
مدلول |
اندیشه |
ابر |
سایه و تیرگی در زندگی (من و خواب جنگل) |
دینی
|
مظهر خداوند (بخوان و بنویس) |
||
نمایان کنندۀ ذات پروردگار و مایۀ رحمت و زندگی (چتر باران دارد) |
||
بیداری از غفلت، ظهور خدا (باران و چتر من) |
||
ظهور الله (شوق باران) |
||
ازدواج |
نماد اصل الهی زندگی، اوج رشد انسانی (دختر باغ آرزو) |
دینی |
اسب |
روشنضمیری، چابکی و همچنین آزادی و پیروزی (اسبک چوبی) |
اجتماعی |
آب |
روشنی و پاکی، تزکیه، خلوص، طالب صلح و نظم (دوست دارم) |
دینی |
تطهیر و نوزایی، وسیلهی تزکیه، چشمهی حیات و حیات دوباره، زندگی (فواره) |
اخلاقی |
|
آبی |
خلوص، حقیقت، بریدن از این دنیا، روح آزاد، ایمان به آخرت و از بعد عامیانه نماد پوچی و بیارزشی است (چتر باران دارد) |
دینی |
بریدن از تعلقات مادی، معنویت، ماسوا (باران و چتر من) |
||
بیکرانگی و وسعت عظمت خدا، معنویت (پیراهن خورشید) |
||
آسمان |
نظم مقدس کیهان، وسعت و بیکرانگی هستی (من و خواب جنگل) |
دینی |
محل رستگاری، بیکرانگی (هاجستم و واجستم) |
دینی- اخلاقی |
|
روح، آگاهی، قدرت برتر (پروردگار) (چتر باران دارد) |
دینی |
|
خداوند، بیکرانگی، ماوراء (باران و چتر من) |
||
آهو |
مادر، مهربانی و احیاکنندگی مهر مادری (آهوی ابریشمین) |
اخلاقی |
آینه |
بازتابنده واقعیت، نشاندهندهی آنچه هست، روشنی و ابزار شناخت (صندلی چوبی) |
اخلاقی |
بابا |
عشق و محبت – مشوق و مؤثر در رفتارهای نیک و بدانسان (کلوچه و مورچه) |
اخلاقی |
اقتدار (باد و کلاه) |
اجتماعی |
|
باد |
بیثباتی و ناپایداری، تشویشها و نگرانیهای زندگی (من و خواب جنگل) |
دینی |
اضطراب و ترس از مرگ (بخوان و بنویس) |
||
بیثباتی، ناپایداری، هیاهو و ناآرامی (کلاغه به خونهش نرسید) |
اجتماعی |
|
سختیها و دشواریهای زندگی، مصائب و مشکلات (چتر و باد) |
||
مشکلات و دشواریهای موجود در زندگی (باد و کلاه) |
||
|
رحمت و لطف خداوندی، برکات آسمانی (چتر و باد) |
اجتماعی |
نماد آتش و خشم، آزمونهای زندگی (من وخواب جنگل) |
دینی دینی |
|
رحمت پروردگار، روشنی و پاکی، خلوص (یک قصۀ کوتاه) |
||
رحمت، گشایش (مانند یک سیب) |
||
باران |
رحمت و برکت (چتر و کلاغ) |
دینی- اخلاقی |
رحمت، حاصلخیزی، حیاتبخشی (بخوان و بنویس) |
دینی
|
|
رحمت پروردگار به بندگانش (چتر باران دارد) |
||
رحمت و لطف خداوند (شعری بخوان) |
||
رحمت (باران و چتر من) |
||
رحمت (پیراهن خورشید) |
||
باغ |
بهشت زمینی، بهشت گمشده، آرامش معنوی و دور شدن از اضطرابهای دنیوی (دختر باغ آرزو) |
دینی- اخلاقی |
بهشت زمینی، فراوانی و زیباییهای دنیوی (کلاغها و شکوفهها) |
||
بهشت زمینی، بهشت گمشده، آرامش حقیقی، سعادت و خوشبختی واقعی (از باغهای نور) |
فرهنگی |
|
بهشت زمینی، معنویت و دوری از اضطراب دنیایی (کلاغه به خونهش نرسید) |
اجتماعی |
|
رضایت از وضعیت موجود، آرامش، آسودگی خیال (مانند یک سیب) |
دینی |
|
بهشت، پاکی، روح انسانها (بخوان و بنویس) |
||
باغچه |
تکامل، آگاهی (هاجستم و واجستم) |
دینی- اخلاقی |
ببر |
نیرومندی و قدرت، مرشد معنوی، راهنما (هندوستان) |
اجتماعی |
برف |
سختیهای زندگی که منجر به زیبایی و آرامش میشود (چتر و باد) |
اجتماعی |
برگ |
خوشبختی و سعادت، وسیلهی رسیدن به آرامش روحی (دختر باغ آرزو) |
دینی- اخلاقی |
خوشبختی و سعادت (کلاغه به خونهش نرسید) |
اجتماعی |
|
سعادت و خوشبختی (بخوان و بنویس) |
دینی |
|
برگ زرد |
امید ازدسترفته، شادی و طراوتی که رو به نابودی است (برگ زرد) |
اخلاقی |
بندانگشتی |
استعداد برتر، آگاهی مطلق و بصیرت (دختر باغ آرزو) |
دینی- اخلاقی |
بیژن |
انسانهای گرفتار دربند ظلم و بیعدالتی، مظلوم و دادخواه (از باغهای نور) |
فرهنگی |
پاییز |
روزگار پیری، تکامل (بخوان و بنویس) |
دینی |
تنهایی، از بین رفتن شور زندگی، فرارسیدن پیری (بوی پاییز) |
اخلاقی |
|
پدر |
عقل و آگاهی، راهنما (هاجستم و واجستم) |
دینی- اخلاقی |
قهرمان و کسانی که در زندگی به آنان علاقهمندیم (مدادپاککن) |
اجتماعی |
|
پر |
قدرت پرواز، نیروی رهایی از پستیها (کلاغه به خونهش نرسید) |
اجتماعی |
پرستو |
پیک بهار، مژده دهنده به زندگی و تازگی و نشانهی رستاخیز (دختر باغ آرزو) |
دینی- اخلاقی |
خلوص، تزکیه (مانند یک سیب) |
دینی |
|
پیک بهار، شادمانی جوانی، حس طراوت (بوی پاییز) |
اخلاقی |
|
پرنده |
رابط میان زمین و آسمان و ارتباط عالم خاکی با عالم ملکوتی، رسیدن به جاودانگی در معنویت (دختر باغ آرزو) |
دینی- اخلاقی |
پرواز کردن |
صلح و آرامش، دوستی (گنجشک و پروانه) |
اخلاقی |
پروانه |
روح (گنجشک و پروانه) |
اخلاقی |
زندگی دوباره، رسیدن به جاودانگی و رستگاری (دختر باغ آرزو) |
دینی- اخلاقی |
|
زندگی دوباره، روح (پیراهن خورشید) |
دینی |
|
پل |
نردبانی برای رسیدن آدمی از مرحلهای انسانی به مرحلهی فرا انسانی و عالم معنا (من و خواب جنگل) |
دینی |
پیچک |
پیوند آسمان و زمین، عشق و علاقه به معنویت و پاکی دختر |
دینی- اخلاقی |
تفنگ |
قدرت ظالم و خشن (فرشتهای از آسمون) |
دینی- اخلاقی |
جنگ |
دفاع زندگی، نبرد میان نور و ظلمت، مقابله کردن با نحوست و ناپاکی (دوستی) |
اجتماعی |
جنگل |
زندگی (من و خواب جنگل) |
دینی |
چتر |
حمایت، نگاهبانی و پاسداری (چتر و باد) |
اجتماعی |
حمایت، پناهگاه (من و خواب جنگل) |
دینی |
|
حمایت (چتر و کلاغ) |
دینی- اخلاقی |
|
حمایت (چتر باران دارد) |
دینی |
|
ذات انسان، حامی (باران و چتر من) |
||
چشمه |
نیک بختی، خلوص و تزکیه (دوست دارم) |
دینی |
احیاء، قدرت و برکت، معنویت، زندگی و حیات (بیرق باشکوه زمین) |
||
چنار |
اوج و بلندی، بلندمرتبگی (دوستی) |
اجتماعی |
آزادی (یخوان و بنویس) |
دینی |
|
چوب |
هر چیز صنعتی و ساختهشده توسط انسان، بیجان و غیرزنده (اسبک چوبی) |
اجتماعی |
چوبکبریت |
تنهایی، ناامیدی (یکدانه چوبکبریت) |
اخلاقی |
حیوانات |
ناخودآگاه انسانها که به معنویت و تکامل گرایش دارد (هاجستم و واجستم) |
دینی- اخلاقی |
خاک |
تیرگی (بخوان و بنویس) |
دینی |
خانه |
محل رسیدن به آرامش، حمایت و آغوش امن مادر (من و خواب جنگل) |
دینی |
پناهگاه، جایگاهی امن برای رسیدن به آرامش (کلاغه به خونهش نرسید) |
اجتماعی |
|
خروس |
نور، معرفت، ایمان (قوقولیقوقو) |
دینی |
خورشید |
نور و گرما، زندگی بخشی، معنویت (دوست دارم) |
دینی |
نور و گرما و زندگی (من و خواب جنگل) |
||
|
نور، اشراق، خداوند (سبزتر از درخت) |
|
|
اشراق و روشنی (مانند یک سیب) |
|
درخت |
معرفت، دانش (هاجستم و واجستم) |
دینی- اخلاقی |
نشانهی جاودانگی، قائمیت و رابط میان زمین و آسمان (بیرق باشکوه زمین) |
فرهنگی |
|
زندگی، رسیدن به تکامل، عروج و صعود از زمین به آسمان، رسیدن به آرامش واقعی (کلاغه به خونهش نرسید) |
اجتماعی |
|
رابط میان زمین و آسمان، رابط دنیا و معنویت (سبزتر از درخت) |
دینی |
|
دریا |
پاکی، وسعت، آزادگی (دوست دارم) |
دینی
|
وسعت و بیکرانگی، پاکی ازلی (شوق باران) |
||
وسعت، معنویت، تحرک و پویایی در زندگی (هاجستم و واجستم) |
دینی- اخلاقی |
|
دست |
قدرت و نیرو (کلاغه به خونهش نرسید) |
اجتماعی |
دشت
|
بیکرانگی و وسعت، گشایش، آسودگی (کلاغه به خونهش نرسید) |
اجتماعی |
بیکرانگی – آرامش (بخوان و بنویس) |
دینی |
|
دل |
احساس درونی، ماهیت اندیشهی انسانی، شخصیت و اصل فرد (کلاغه به خونهش نرسید) |
اجتماعی |
جایگاه عشق به پروردگار (شعری بخوان) |
دینی |
|
رستم |
شکستناپذیری، قدرت، آزادگی و مردانگی، شجاعت (از باغهای نور) |
فرهنگی |
رنگینکمان |
رابط میان زمین و آسمان، صفات الهی، معنویت (من و خواب جنگل) |
دینی |
رابط انسان باخدا (باران و چتر من) |
||
رابط بین انسان باخدا (پیراهن خورشید) |
||
رود |
جریان، پویایی و تحرک، میل به دریا و بیکرانگی (دوست دارم) |
دینی |
زندگی، رحمت و برکت آسمانی (کلاغه به خونهش نرسید) |
اجتماعی |
|
زاغ |
خبررسان، برملا کنندۀ اسرار (بوی پاییز) |
اخلاقی |
زبان |
نماد ارتباط و بروز احساسات (کلاغه به خونهش نرسید) |
اجتماعی |
زخم |
درد و رنجی که در پی ناکامی حاصل میشود (کفش لجباز) |
اجتماعی |
زیورآلات |
مادیات و زرقوبرق دنیوی، احتیاجات کاذب مادی (کلاغها و شکوفهها) |
دینی- اخلاقی |
ساعت |
زمان، سپری شدن زمان (قوقولیقوقو) |
دینی |
سایه |
حمایت، پشتیبانی و کمک (کلاغه به خونهش نرسید) |
اجتماعی |
سایه |
نادانی، تاریکی (سبزتر از درخت) |
دینی |
سبز |
آرامش، تازگی، امید، جانبخشی، عشق کودکانه به مادر (هدیۀ زیبا) |
اخلاقی |
آرامش، زندگی و حیات، قضا و قدر الهی (من و خواب جنگل) |
دینی |
|
جاودانگی (سبزتر از درخت) |
||
سپهر |
قدرت الهی، بیکرانگی و وسعت، بقا و قداست و پاکی (جهان شو) |
دینی- اخلاقی |
ستاره |
راهنما، پدر (بلوز ستاره) |
اخلاقی |
سرود |
نماد آنچه از درونبرمی آید، فطرت خداجوی انسانها (شعری بخوان) |
دینی |
سفید |
پاکی، معصومیت، فطرت پاک انسانها (کلاغه به خونهش نرسید) |
اجتماعی |
سوسک |
زشتی و پلشتی، آلودگی و اهریمنی (دختر باغ آرزو) |
دینی- اخلاقی |
سیاه |
ظلمت و جهل، اندوه بدبختی، کدورت و سردی (دوستی) |
اجتماعی |
سیب |
وحدت و یگانگی، شناخت و معرفت قلبی و درونی (سیب) |
دینی- اخلاقی |
روح، درون پاک انسانها که تمایل به نیکی دارد (مانند یک سیب) |
دینی |
|
سیمرغ |
قدرت، حمایت و نگهبانی، قدرت و همت در گشایش امور صعب و دشوار، شفابخشی (از باغهای نور) |
فرهنگی |
شاخه |
زندگی (کلاغه به خونهش نرسید) |
اجتماعی |
روح انسان که آگاهی و نور شناخت آن را ارتقا میدهد و به بالا میبرد (سبزتر از درخت) |
دینی |
|
شاهزاده |
قهرمان، عشق واقعی (دختر باغ آرزو) |
دینی- اخلاقی |
شب |
تاریکی، ظلمات، دنیای مادی، زندگی در این دنیا (ماه نو، نگاه نو) |
اخلاقی |
شعر |
احساس درونی انسانها (شعری بخوان) |
دینی |
شکوفه |
نعمات خداوند (کلاغها و شکوفهها) |
دینی- اخلاقی |
صحرا |
جستجوی ذات حق، مدد از طرف خداوند، حقیقت ذات الهی (شوق باران) |
دینی |
صندلی چوبی |
آرامش زندگیبخش، جاودانگی حیات و خاطرات باارزش (صندلی چوبی) |
اخلاقی |
طاووس |
خودبینی، غرور (فرشتهای از آسمون) |
دینی- اخلاقی |
پاکی، لطافت و رنگارنگی (هندوستان) |
اجتماعی |
|
طبل |
نویدبخشی و بشارت و درعینحال هشداردهنده نیز هست (خوشخویی) |
اخلاقی |
طوطی |
عشق مهارنشده و غیرمعقول (هندوستان) |
اجتماعی |
عدد چهار |
کل موجودات، تمامیت جهان (کلاغها و شکوفهها) |
دینی- اخلاقی |
عدد سه |
جسم مادی (کلاغها و شکوفهها) |
دینی- اخلاقی |
عدد هشت |
تعادل کیهانی، بینهایت (سبزتر از درخت) |
دینی |
عدد یک |
حقیقت، اصل موجودات، روح و درون حقیقی (کلاغها و شکوفهها) |
دینی- اخلاقی |
عقاب |
تزکیه و تهذیب نفس، جاه و جلال و شوکت، (نمیتوان کلاغ ماند) |
اخلاقی |
غول |
ترس و نگرانی و ناآرامی، وحشت (آرزوی غول) |
اخلاقی |
فالبینک |
رمز آگاهی و توانایی فکری (فالبینک) |
فرهنگی |
فرشته |
نماد ذات الهی و رابط میان خداوند با مخلوقات، تمایل عاشقانه برای رسیدن به خالق یکتا؛ ارتباط با معبود (فرشتهای از آسمون) |
دینی- اخلاقی |
فواره |
جنبوجوش و تازگی، طراوت، خلوص و تزکیه، جوانی و نشاط (فواره) |
اخلاقی |
فیل |
قدرت سلاطین، برآوردهکنندۀ آرزوها و آمال (هندوستان) |
اجتماعی |
قاصدک |
پیامآور، خبررسان، پیک شادی (پستچی گلها) |
اخلاقی |
قلب |
عاطفه و علاقه راستین، اندیشه پاک کودکانه (سیب) |
دینی- اخلاقی |
اندیشه، درون، فکر و ماهیت انسان، اصل و گوهر آدمی (دوستی) |
اجتماعی |
|
قناری |
انسانهای خوب و مثبت (دوست دارم) |
دینی |
قورباغه |
فکر مشتت و پراکنده، آشفتگی روحی، ذهن گرفتار و مادیات و زندگی دنیوی (دختر باغ آرزو) |
دینی- اخلاقی |
کاکتوس |
صبر و تحمل – استقامت و پایداری – تلاش و تکاپو و امیدواری (گل صبور) |
اخلاقی |
کفش |
تملک، تأیید اجتماعی (کفش لجباز) |
اجتماعی |
|
انسانهای منفی (دوست دارم) |
دینی |
کلاغ |
نحوست، بدبختی و شومی و بدیمنی، دون طبیعی و لئامت، در ضمن از جهتی میتوان نماد تمایل بهتنهایی و انزوا در نظر گرفت (دوستی) |
اجتماعی |
مآلاندیشی، هوشیاری، زیرکی و آگاهی (کلاغها و شکوفهها) |
دینی - اخلاقی |
|
هوشیاری، فرجام اندیشی، (فرشتهای از آسمون) |
||
تنهایی و انزوای عمدی (چتر و کلاغ) |
||
افرادی با ذات پاک و سفید اما با رفتار نادرست و روش اشتباه (نمیتوان کلاغ ماند) |
اخلاقی |
|
تنهایی (کلاغه به خونهش نرسید) |
اجتماعی |
|
پلیدی وزشتی (بخوان و بنویس) |
دینی |
|
کلاه |
قدرت و نیرو (باد و کلاه) |
اجتماعی |
کلوچه |
غذای جسم، غذای روح (کلوچه و مورچه) |
اخلاقی |
کودک |
انسانهای حقیقتجو، آنان که در طلب کمال هستند (هاجستم و واجستم) |
دینی- اخلاقی |
پاکی و معصومیت، بیگناهی، سادگی و بیریایی (فرشتهای از آسمون) |
||
معصومیت، پاکی، صلح و صلحطلبی (کلاغه به خونهش نرسید) |
اجتماعی |
|
کوه |
عروج، استواری و پایداری، استقامت (کلاغه به خونهش نرسید) |
اجتماعی |
عروج، استواری و استقامت (پیراهن خورشید) |
دینی |
|
گربه |
بیاعتمادی، ظلمت، ناپاکی (فرشتهای از آسمون) |
دینی- اخلاقی |
گرما |
خشم و خشونت طبیعت (کلاغه به خونهش نرسید) |
اجتماعی |
گل |
عشق و علاقه، غلبه بر ترس و اضطراب، صلح درونی و اعتمادبهنفس (آرزوی غول) |
اخلاقی |
عشق و پاکی، بازگشت به وحدت و مرحلهی اولیه، کودکی و پاکی و معصومیت کودکانه، بازگشت به قبل از خطای آدم و حوا (دختر باغ آرزو) |
دینی- اخلاقی |
|
عشق، زیبایی حقیقی (هاجستم و واجستم) |
||
گنبد |
دنیا (کلاغه به خونهش نرسید) |
اجتماعی |
گنجشک |
ضعف و حقارت، جسم انسان (گنجشک و پروانه) |
اخلاقی |
لکه |
خطا، اشتباه، چیزی برخلاف قاعده و طبیعت (چی شده خواهر بگو) |
اخلاقی |
مادر |
گرما، نوازش، عشق عمیق، شفقت و مهربانی، رفعت روحانی (هدیۀ زیبا) |
اخلاقی |
مادربزرگ |
عشق مادرانه، پاکی و خلوص، فرزانگی (صندلی چوبی) |
اخلاقی |
ماه |
روشنایی، تابناکی، مادر، مهر مادری، حس زنانگی (ماه نو، نگاه نو) |
اخلاقی |
اثر مادرانه، مادر (بلوز ستاره) |
||
ماهی |
مظهر زندگی و حیات (فواره) |
اخلاقی |
حاصلخیزی، ثروت و فراوانی و حکمت، زندگی جاودانه (دختر باغ آرزو) |
دینی- اخلاقی |
|
مورچه |
ضعف و ناتوانی و درعینحال تفکر و اندیشه (برگ زرد) |
اخلاقی |
انسانهای عاقبتاندیش و شاید بتوان گفت فرصتطلب همچنین نماد افراد عاقل و اندیشمند میتواند باشد که برای کسب رضایت خود از کمترین امکانات بهترین و بیشترین بهره را میبرد (یکدانه چوبکبریت) |
||
افراد ضعیف و ناتوان (کلوچه و مورچه) |
||
موش |
خوشمشربی و درعینحال نماد انسانهای حریص و سیریناپذیر (فرشتهای از آسمون) |
دینی- اخلاقی |
موش صحرایی |
خوشمشربی، فراوانی، سعادت (دختر باغ آرزو) |
دینی- اخلاقی |
موش کور |
نماد رهروان اسرار باطنی، مرتبط با خاک و تاریکی، راهنمای روح برای برطرف کردن مشکلات (دختر باغ آرزو) |
دینی- اخلاقی |
نان قندی |
امکانات کم و ناچیز (یکدانه چوبکبریت) |
اخلاقی |
نقره |
خلوص، پاکی، صداقت، درخشش با خلوص نیت (ماه نو، نگاه نو) |
اخلاقی |
نور |
روشنی و آگاهی، معرفت، رستگاری، شادی و انبساط خاطر، رضایت (از باغهای نور) |
فرهنگی |
نوکزدن |
جنگ و جدال (گنجشک و پروانه) |
اخلاقی |
هندوانه |
افراد یکرنگ و همآوا در یک مکان (هندوستان) |
اجتماعی |
هوا |
هستی، معنویت، زندگی (کلاغه به خونهش نرسید) |
اجتماعی |
یاکریم |
امید، خوشبختی بازیافته (بوی پاییز) |
اخلاقی |
بحث و نتیجهگیری
نتیجۀ بررسی 16 اثر نمادین (شامل 47 داستان) از مجموع 72 اثر که در فاصلۀ سالهای 1380 تا 1390 بهصورت منظوم برای گروه سنی الف، ب و جیم برای کودکان تألیف شده است، نشاندهندۀ جایگاه و اهمیت نماد در این نوع ادبی است؛ چنانکه در نمودار (۱) مشاهدهمیگردد آثار نمادین در مقابل آثار غیر نمادین 22 درصد یعنی بیش از یکچهارم این آثار را به خود اختصاصدادهاست.
نمودار 1. بسامد آار نمادین در دهه هشتاد
اما آنچه اهمیت دارد و به اولین سؤال این پژوهش پاسخ میدهد، بررسی اندیشههایی است که این مصادیق را به نماد تبدیل کرده است؛ بررسی دادههایی که در جدول (۱) آمده است، نشان میدهد که اندیشههای دینی بیشترین بسامد را در ایجاد و تبدیل این مصادیق به نماد داشتهاند، سپس اندیشه اخلاقی و بعدازآن به ترتیب اندیشههای اجتماعی و فرهنگی سازنده این نمادها هستند. این نتیجه در نمودار (۲) نشان دادهشده است.
نمودار 2. بسامد انواع اندیشه سازنده مصادیق نمادین
نمودار فوق نشان میدهد، اندیشهای که سبب تغییر نشانههای مصادیق نمادین در داستانهای دهۀ هشتاد شدهاست، بیشتر اندیشههای دینی و اخلاقی هستند و بهعبارتیدیگر، نویسندگان و پدیدآورندگان این آثار، باهدف پرورش بعد دینی و اخلاقی کودکان به تألیف و گزینش داستانهای نمادین پرداختهاند و بیشتر بعد انتزاعی این مفاهیم سبب ایجاد آثار نمادین شدهاست.
برای پاسخ سؤال دوم که آیا تنها تغییر اندیشه در نمادهای ادبیات کودک سبب تغییر نشانههای یک مصداق خواهد شد یا نه؟ دادههای جدول شماره (۱) را نخست به دودسته تقسیم مینماییم؛ یکی نمادهای تک نشانهای مانند ازدواج، آهو، ببر، باغچه، بندانگشتی، بیژن، پر، پرواز و ... که تنها یک نمونه از آنها در نمونههای آماری، یافت شده و به خاطر اینکه تغییر اندیشه در آنها قابلمشاهده و ملموس نیست و در پاسخ به سؤال اصلی پژوهش، کاربردی نیستند، موردبررسی قرارنگرفتند؛ و دیگری نمادهای چند نشانهای یعنی مصداقهایی که دو تا ده مورد از آنها در نمونه یافت شده و میتوان اندیشههای مختلفی را زیربنا و سازنده نشانههایشان دانست و در پاسخ به سؤال فوق از آنها بهره گرفت. بررسی رابطه میان تغییر اندیشه و تغییر نشانههای مصادیق نمادین دسته دوم، سه نتیجه را نشان میدهد:
۱. در بیشتر موارد، باوجود تغییر اندیشه، نشانه تغییر نمیکند؛ در مصداقهایی مانند آب، خورشید، چتر، باغ، پرستو، دشت، کوه، گل، کودک با این نوع مواجه هستیم و این دادهها خلاف الگوی آگدن و ریچاردز را نشان میدهند؛ یعنی بیانگر این نکته هستند که با تغییر اندیشه نشانه تغییر چندانی نمیکند. گفتنی است که مصداق باران که بالاترین بسامد را (ده بار) داشته، در نه مورد نماد رحمت بوده (نشانه تغییر نکرده)، تنها در یک مورد (در داستان من و خواب جنگل) نماد سختیها و حوادث زندگی است.
۲. گاهی هرچند در نشانه تغییر ایجادشده، اما نشانهها، روابط مجاز گونه و معنایی نزدیکی دارند و میتوان آنها را یکی دانست؛ بهعنوانمثال، آسمان گاهی نشانه بیکرانگی و گاه قدرت برتر خدا است یا پاییز گاهی نشانه پیری و گاهی نشانه تنهایی بوده است (رابطه لازم و ملزومی). همچنین در پروانه، چشمه و باد (ر.ک. جدول ۱) هم با این به همین ترتیب نشانهها هرچند تغییرکردهاند اما چندان تفاوتی با هم ندارند.
بنابراین دادههای این پژوهش حاکی از تأثیر ضعیف اندیشه بر تغییر نشانهها هستند و نشان میدهند که با قطعیت نمیتوان گفت که آنچه سبب تغییر نشانههای یک مصداق میشود، صرفاً اندیشه است و بدون شک نقطه چینی که مصداق و نشانه را در الگوی آگدن و ریچاردز به هم وصل میکند، هم بیانگر همین مطلب است که هرچند اندیشه سبب تغییر نشانههای مصداق خواهد شد اما مؤلفههای دیگری هم بین این دو و در این نقطهچین میتوانند مطرح شوند و باید برای درک رابطه مصداق و نشانه به عوامل دیگری هم توجه کرد. یکی از این موارد که این پژوهش آن را (با توجه به دادههای تحقیق) پیشنهاد میکند، ظرفیت چندگانه معنایی مصداقها است؛ یعنی مورچه هرچند کوچک و ضعیف است اما در مقابل این ضعف به خاطر پشتکاری که در ذخیرهسازی دارد، میتواند نماد دوراندیشان جامعه هم باشد یا کلاغ هم هرچند ظاهر سیاه و بدی دارد و در فرهنگ ایرانی نماد شومی است اما گاه میتوان کلاغ را نماد کودک کاری هم دانست که در خیابان واکس میزند و ظاهر سیاهی چون کلاغ دارد اما درون پاک و معصومی دارد.
نکته دیگری که تأثیر قطعی و مستقیم اندیشه را در این نمادها زیر سؤال میبرد، مواردی است که باوجود اشتراک اندیشهها، نشانههای مصداق تغییر کردهاند؛ مثلاً بررسی مصداق مورچه در سه اثر برای بیان اندیشههای اخلاقی بهکاررفته اما سبب ایجاد نشانههای متفاوتی در آنها شدهاست. درصورتیکه میبایست باوجود اندیشه مشترک، نشانه تغییر نمیکرد.
بهعنوان پیشنهاد پژوهشی این مقاله پیشنهاد میشود که این الگو در نمادهای دیگری هم در انواع مختلف ادبیات موردبررسی قرار گیرد چنانچه نتیجه کار با آنچه در این پژوهش آمده یکی باشد یا بیانگر نقص ساختاری الگوست و باید مؤلفههای جدیدی به اضلاع آن افزود یا باید مفهوم اندیشه بسط بیشتری داده شود بهعنوان نمونه علاوه بر اندیشه حاکم براثر، اندیشه یا معنای مصداق را هم دربربگیرد.
تعارض منافع
تعارض منافع ندارم.
[1]. Semiotic
[2]. Pires
[3]. Saussure
[4]. Representamen
[5]. Interpretant
[6]. Object
[7]. C. K.Ogden
[8]. I. A.Richards
[9]. Nice
[10]. Analayting Definition
[11]. Ideational Theory
[12]. Meaning Of Meaning
[13]. Semiotic Triangle