معانی ثانوی جمله‌های پرسشی در اشعار پروین اعتصامی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیار، گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد رشت، دانشگاه آزاد اسلامی، رشت، ایران

2 استادیار، گروه زبان و ادبیات انگلیسی، واحد رشت، دانشگاه آزاد اسلامی، رشت، ایران

چکیده

جمله‌ از­ نظر صورت به شکل­های خبری، پرسشی و امری به­کارمی­رود؛ اما از­ نظر معنا، می‌توان برای هر­یک از این جمله­ها، معنایی خاص و متفاوت در­نظر­گرفت. بحث معانی ثانوی و یا معانی چندگانة یک جمله از قدیم مورد نظر علمای بلاغت به­ویژه در حوزة علم­ معانی بوده‌است. در قرون اولیة ­­اسلامی روی معانی ثانوی جملات سه‌‌گانة فوق بحث‌های فراوانی­شده‌است. در دورة جدید نیز در کاربردشناسی به این امر بسیار پرداخته‌شده­است. در این پژوهش، اشعار پروین ­اعتصامی از منظر معانی ثانوی جملات پرسشی بررسی شده‌اند. پرسش این تحقیق آنست که جملات پرسشی دیوان پروین، چه معانی ثانویه‌ای دارند، تا مشخص گردد ظرفیت جملات پرسشی در زبان فارسی و در بافت ادبی چه مقدار است. بررسی داده­ها نشان  ­می­دهد که از مجموع 639 جملة پرسشی دیوان او، 34 جمله با پرسش واقعی و بقیه در معنای ثانوی به کار رفته‌اند و جملات پرسشی با معنای ثانوی نیز، مجموعاً 29 معنی ثانوی را بیان می‌کنند که بیشترین به استفهام انکاری و کم­ترین به حسرت و شمول ­حکم اختصاص دارد؛ بیان چندین معنای ثانوی در یک جمله، بطور همزمان نیز در آثار وی بسیار یافت می‌شود. این بررسی نشان می‌دهد که با وجود متفاوت بودن دورة زمانی و زن بودن شاعر، متن ادبی بررسی شده، همانند متون ادبی دیگر بزرگان ادب فارسی، تمایل بیشتری به کاربرد جمله­های پرسشی در معنای ثانویه دارد و بافت ادبی ظرفیت استفاده از جملة پرسشی در معانی ثانوی را تشدید می‌کند.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Secondary Meanings of Interrogative Sentences in Parvin E’tesâmi Poems

نویسندگان [English]

  • Jahandoost Sabzalipour 1
  • Hengameh Vaezi 2
1 Associate Professor, Department of Persian Language and Literature, Rasht Branch, Islamic Azad University, Rasht, Iran
2 Assistant Professor, Department of English Language and Literature, Rasht Branch, Islamic Azad University, Rasht, Iran
چکیده [English]

A sentence can structurally be used in three forms: declarative, interrogative, and imperative. Semantically, each type may have different meanings in various contexts. The discussion of secondary or multiple meanings of a sentence has long been considered by rhetoricians, especially in the field of semantics. The secondary meanings of the above three sentences have been frequently debated. It has also been considered in today’s pragmatics. In this paper, Parvin E’tesâmi’s poems have been studied from the perspective of secondary meanings in interrogative sentences. The question of this research is to recognize what are the secondary meanings of interrogative sentences in her poems in order to determine the capacity range of these kinds of sentences in the Persian language and the literary context. The study showed that out of 639 interrogative sentences, 34 are real questions and 29 have secondary or implicit meanings. Out of 29 secondary meanings, the most frequency belongs to the denial questions and the least to regret ones. The expression of several secondary meanings in one sentence has simultaneously been found in her works. This study shows that despite the different time periods and her gender (being a woman), her literary text, like other texts of outstanding poets in Persian literature, had more desire to use the interrogative sentences in the secondary sense and the literary context enhances the capacity to utilize interrogative sentences in secondary meanings.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Parvin E’tesâmi
  • Interrogative Sentences
  • Pragmatics
  • Rhetoric
  • Secondary meanings

انواع جمله­ها به لحاظ ساختاری به سه دستۀ اصلی تقسیم می­شوند؛ خبری، پرسشی و امری. هر یک از این ساختارها، دارای ویژگی­های نحوی منحصر به‌خود هستند که در بافت گفتمانی با نقش­ها و معانی متفاوتی مرتبط می­شوند. یک جملۀ پرسشی در حالت عادی نقش پرسشی دارد، اما می­تواند نقش تقاضا یا امر را نیز ایفا کند. هرگاه مقصود گوینده­ای از «جملۀ پرسشی» پرسش باشد، گوینده مستقیماً منظور خود را به مخاطبش انتقال ­داده­ است. اگر گوینده از «جملۀ پرسشی» استفاده­ کند، اما منظورش درخواست مؤدبانه باشد با معنای ثانویه مواجه هستیم. علم معانی به منظور یا اغراض ثانویه توجه خاصی داشته­ است. بنابراین، معنای ثانویه به منظور گوینده یا نویسنده دلالت دارد؛ شنونده یا خواننده نیز با توجه به بافت و تکیه بر سبک وی، معنا را درک می­کند. برای مثال:

- کجا درس می­خوانی؟ (پرسش، کسب اطلاعات به‌طور مستقیم).

- می­شود نمکدان را به من بدهید.

                در شعر یا سبک­های ادبی، شاعر در اکثر نوشته­های خود، جمله­های پرسشی را با منظورهای متعددی به­کار ­می­برد. حسب دریافت مخاطب، می‌توان برای پرسشی واحد، چند معنای ثانویه در نظر گرفت؛ یعنی ممکن است پرسشی برای مخاطبی معنی تشویق دربر داشته باشد و مخاطبی دیگر، آن را بر شگفتی حمل کند. شاعران برجستة ادب فارسی چون حافظ و سعدی از چنین ابزاری برای بیان اندیشه خود بهره­­ گرفته­اند. پژوهش حاضر به بررسی معانی ­ثانویه چنین جملاتی از دیدگاه پروین اعتصامی -یک شاعر زن- در دورۀ معاصر اختصاص دارد تا بدانند وی از کدام معانی ثانویه از پرسش استفاده­ کرده­ است و تفاوت زیستن و اندیشیدن در دوره­ای متفاوت از دوره­های بزرگان ادب ­فارسی و جنسیت در تکثر معانی ثانویه این نوع جملات تأثیری داشته ­است یا خیر.

                در این تحقیق متن کامل دیوان پروین اعتصامی به کوشش محمدتقی بابایی (نشر نمونه [بی‌تا]) برای استخراج جملات پرسشی بررسی ­شده ­است. به‌طور کلی، تعداد جملات پرسشی دیوان پروین اعتصامی 641 مورد است. در این پژوهش برای ارجاع به دیوان پروین همه جا از عبارت «دیوان پروین» استفاده شده و از آنجا که سال نشر منبع مورد نظر معلوم نیست از ذکر سال اثر در کنار هر بیت خودداری شده و بجای آن شماره صفحه نمونه بیان شده، درج شده است.

  1. پیشینة پژوهش

بررسی­های دستورنویسان سنتی مانند قریب و همکاران ­(1369)، عماد افشار ­(1372)، لازار[1] (1957[1384]) نشان می­دهد که همگی در دسته­بندی جملات فارسی به جملات پرسشی قائل بوده­اند و آن‌ها را جملاتی می­دانند که امری را پرسش می­کنند. مرور مطالعات زبان­شناسانی چون باطنی­ (1370)، غلامعلی­زاده ­(1372)، مشکوۀ‌الدینی (1374)، میرعمادی ­(1376)، راسخ‌مهند ­(1379)، کهنمویی­پور ­(2001)، آهنگر (1385)، کریمی و طالقانی (2007)، واعظی ­(1389) و دبیرمقدم ­(1395) در ساختار­های پرسشی نشان می­دهد که در برهه‌ای از زمان، نقش‌های سؤالی جملات پرسشی بر مبنای رویکردهای نظری، مانند نظریة «مقوله و میزان هلیدی»، «دستور­گشتاری»، «حاکمیت و مرجع­گزینی»، «کمینه‌گرایی» مورد توجه بوده ­است. نکتة قابل ­توجه این است که جملات پرسشی، کارکردهای دیگری نیز دارند که بخش ­دوم پیشینه به مطالعات محققان با تأکید بر نقش‌های ثانوی جمله­های پرسشی می­پردازد.

                آق‌اولی (بی‌تا) به 20 غرض جملات پرسشی اشاره ­کرده ­است. مازندرانی در قرن یازدهم در انوارالبلاغه، 11 کارکرد ثانوی برای جملات پرسشی در ­نظر­گرفته ­است (ر. ک: مازندرانی، 1376). در دورة اخیر نیز زاهدی در روش گفتار علم بلاغه به 26 کارکرد از کارکردهای ثانوی جملات پرسشی ­(زاهدی، 1346)، رضانژاد به 34 کارکرد ثانوی جملات پرسشی ­(ر. ک: رضانژاد، 1367)، کزازی به 12 مورد از کارکردهای ثانوی جملات پرسشی­ (کزازی، 1370) و رجایی به 13 مورد از کارکردهای ثانوی جملات پرسشی ­(ر. ک: رجایی، 1353) اشاره­ کرده‌اند.

                بتولی­آرانی ­(1380) در بررسی نقش‌های معنایی- منظوری جملات پرسشی در اشعار مهدی اخوان ثالث و فروغ فرخزاد بر پایة نظریۀ کنش‌های گفتاری و بلاغت شعر فارسی به این نتیجه رسیده­ است که از 28 کارکرد ثانوی جملات پرسشی (مطابق نظر شمیسا) فروغ فرخزاد، 15 کارکرد و اخوان 12 کارکرد را به‌کار برده‌اند.

                شمیسا (1381) 28 غرض از اغراض ثانوی جملات پرسشی را معرفی­کرده ‌است ­(شمیسا، 1381).

                اکبری (1383) در منظور­شناسی پرسش­های بوستان سعدی، 328 جملة پرسشی یافته که با بررسی آن­ها، 24 کارکرد ثانوی جملات پرسشی را بیان ­کرده‌ است.

                رحیمیان و شکری احمدآبادی­ (1381) در بررسی خود از مجموع 366 بیت در غزلیات حافظ، 255 بیت دارای جملات پرسشی را بررسی­کرده‌اند. آن­ها 19 معنای غیرپرسشی برای جملات پرسشی معرفی­کردند.

                طاهری (1387) با بررسی غزلیات حافظ از 429 جملة پرسشی، 35 غرض ثانوی جملات پرسشی را بیان ­کرده ‌است.

                پارسا و مهدوی ­(1390) با انتخاب غزلیات شمس، 624 غزل از غزلیات دیوان شمس را بررسی­ کرده و در مجموع به 27 کارکرد از کارکردهای ثانوی جملات پرسشی دست پیدا کرده‌اند.

                باقری­خلیلی و محمودی نوسر (1392) در بررسی غزلیات سعدی به 10 غرض از اغراض ثانوی جملات استفهامی اشاره­کرده­اند.

                افضلی­راد و ماهیار­ (1395) معانی ثانویه جملات پرسشی را در غزلیات سعدی بررسی کرده‌اند. از نظر آن­ها، اغراض ثانویه جملات پرسشی همة آن‌هایی نیستند که در علم معانی آمده‌اند. سعدی از 238 غزل که تصادفی براساس فرمول مورگان[2] از مجموع 714 انتخاب ­شده ­است به 45 غرض ثانوی توجه داشته و اظهار معانی متعدد به‌طور همزمان نیز در یک جمله صورت ­گرفته ­است.

                دشتی­آهنگر­ (1395) به نقد علم معانی سنتی و کارکرد آن از دیدگاهی نو می­پردازد. از نظر وی، در کتب بلاغی تاکنون برای جملات پرسشی، معانی در­ نظر ­گرفته‌اند؛ مانند امر، نهی، بیان تحسر، ترغیب و مانند اینها. معانی ثانوی دیگر برای جملات پرسشی در دورة معاصر به دلیل رویکرد خواننده‌مدار به متن در علم معانی سنتی مسکوت مانده ­است.

                مالمیر و وزیله[3] ­(1396) معانی ثانوی استفهام را در بلاغت عربی و فارسی بررسی کرده‌اند. پس از جمع‌بندی و حذف موارد تکراری به این نتیجه می‌رسند که معانی ثانوی استفهام در کتب بلاغی عربی در 35 عنوان مشترک و در کتب بلاغی فارسی در 32 عنوان مشترک مطرح ­شده‌اند. این درحالی است که با مطالعۀ شعر و ادب فارسی به شواهدی از سؤال می­رسند که قابلیت دسته‌بندی را در هیچ‌کدام از عناوین مطرح شده در آثار بلاغی فارسی و عربی ندارد. آنان با مطالعه غزلیات حافظ به 615 سؤال دست یافتند که از این تعداد 4 سؤال در معنای حقیقی به‌کار­ رفته­ است.

  1. بنیاد نظری

در علم زبان­شناسی، معنای واژگانی و ساختاری ­(معناشناسی نظری) همواره مورد ­توجه­ بوده ­است که به معنای ­گزاره­ای و تحت­اللفظی عناصر جمله و استخراج معنای کلی حاصل از ترکیب واحد­های سازنده آن دلالت­ دارد و در کاربردشناسی، معنای مورد نظر گوینده مورد ­توجه­ است. به ‌عبارت‌ دیگر، در علم کاربرد­شناسی به دنبال نیت گوینده یا نویسنده از بیان جمله (معناشناسی کاربردی) می­گردیم. کاربرد­شناسی با نیت و قصد گوینده از بیان جمله در ارتباط است؛ از این رو، لازم است تا معنای جمله از طریق بافت بررسی ­شود. بنابراین، کاربردشناسی به مطالعۀ معنای جمله از طریق بافت می­پردازد. در ادامه مختصری به مفهوم بافت و انواع آن اشاره می‌­شود (واعظی و مدرسی، 1396).

2-1. بافت و انواع آن

اساساً بافت به موقعیت زبانی یا غیرزبانی اشاره ­دارد که از طریق آن معنای مورد نظر گوینده متبلور می­شود و جمله معنا می­یابد. بر این اساس، بافت را بیشتر به دو نوع زبانی و موقعیتی (فیزیکی) تقسیم­کرده­اند. بافت زبانی به هر وضعیتی اطلاق می­شود که معنای جمله یا عبارت زبانی (معنای گوینده) از طریق عناصر زبانی مجاور یا غیرمجاور خود مشخص ­شود و بافت فیزیکی به یک موقعیت فیزیکی دلالت دارد که معنای واژه­ها از طریق آن موقعیت تعیین ­می­شود. در هر بافتی اعم از زبانی و غیرزبانی، مؤلفه‌های بافت نظیر هویت مشارکین، زمان، مکان، باورها، عقاید، دانش و مقاصد مشارکین در رخدادهای گفتاری شرکت­ دارند. معنای گوینده نهایتاً توسط مؤلفه‌های موجود در بافت است که روشن­ می‌شود. در این میان، عناصر زبانی تحت ‌عنوان «عبارت­های اشاری» وجود دارند که معنای آن‌ها صرفاً از طریق بافت موجود مشخص ­می­شود (واعظی و مدرسی، 1396).

2-2. تلویح

گرایس[4]­ (­1975) تلویح را این‌گونه بیان می­کند: تلویح، بخشی از کلام است که به طور ضمنی مورد نظر گوینده است، اما در کلام او تظاهر نمی­یابد. گاهی منظور گوینده از طریق روابط منطقی موجود در سطح جمله حاصل می‌شود و مخاطب به آن دست می­یابد که در این صورت به آن تلویح قراردادی یا استلزام می­گویند. در جملة «او یک ایرانی است، پس شجاع است» نتیجه منطقی «همه ایرانیان شجاع هستند» حاصل ­خواهد ­شد. نوع دیگر تلویح، تلویح مکالمه­ای است که در نتیجه تخطی از اصول گرایس حاصل­ می‌شود. اگر در بافت ­زبانی، گوینده بگوید: «زنگ می‌زنند!» و مخاطب پاسخ دهد که «پشت کامپیوترم»، ظاهراً مخاطب از راهبرد ارتباط تخطی ­کرده است، اما چنین نیست، بلکه او تلویحاً بیان­ کرده ­است در حال حاضر قادر نیست که به زنگ تلفن پاسخ­ دهد. به ‌این‌ ترتیب، تخطی از هر یک از راهبرد­های اصل همکاری، تلویح مکالمه­ای را به دنبال دارد. چنانچه مخاطب بتواند منظور گوینده را از طریق مؤلفه­های بافتی دریابد، مکالمه ادامه می­یابد و ارتباط برقرار­ می­شود. چنانچه نتواند به منظور گوینده برسد به نوعی مکالمه خاتمه یافته است.

2-3. کنش گفتاری

 آستین[5] ­(1962)­ بیان می­کند که پاره‌گفتار­ها برای انجام اعمال و کنش­ها به­کار ­گرفته می‌شوند. به‌عبارت‌ دیگر، با بیان یک پاره‌گفتار نه تنها مطلبی را می­گوییم، بلکه انجامش می­دهیم. به‌عنوان ‌مثال، اگر به کسی که اتاق شما را ترک می­کند، بگویید: «ممکن است در را پشت سرخود ببندید»، شما علاوه‌ بر گفتن مطلبی، کنش تقاضا را نیز به‌کار برده­اید. به این ترتیب یک رخداد گفتاری یا کنش­گفتاری همواره دو بعد دارد: کنش بیان پاره‌گفتار که اصطلاحاً کنش بیانی نامیده می­شود و دوم کنش غیر­بیانی که به (طرح) انجام کنشی دلالت ­دارد. آستین بُعد سومی را هم قائل ­می­شود که کنش تأثیری نام دارد و به تأثیری اشاره می­کند که پاره‌گفتار بر شنونده آن دارد. مثلاً اگر کسی بگوید: «خیلی تشنه­ام»، بیان این عبارت کنش ­بیانی، طرح یک درخواست کنش غیر­بیانی و تأثیر آن بر شنونده -مثلاً برخاستن او برای آوردن آب- کنش­تأثیری آن پاره‌گفتار خواهد ­بود (واعظی و مدرسی، 1396).

2-4. کنش­گفتاری مستقیم و غیرمستقیم

اساساً با بیان هر پاره‌گفتار به کنش‌های گفتاری دستور، اطلاع‌رسانی، پرسش و درخواست اشاره می­کنیم. برای هر کدام از این کنش­ها یک ما‌به‌ازای دستوری در سطح جمله وجود دارد. مثلاً برای اطلاع‌رسانی از جملۀ خبری و برای پرسش از جملة پرسشی استفاده می‌شود. به این شیوه از بیان، اصطلاحاً «کنش­گفتاری مستقیم» گفته می‌شود. حال تصور کنید که برای بیان یک کنش­گفتاری از مابه‌ازای دستوری آن استفاده نکنیم. مثلاً به‌جای استفاده از جملۀ امری برای دستور دادن از جملۀ خبری استفاده کنیم که برای اطلاع‌رسانی به‌کار گرفته می‌شود. به‌عنوان ‌مثال، در کلاس درس معلم به دانش­آموزی که وارد کلاس­ شده ­است، بگوید «در را باز گذاشتید» به‌جای آنکه بگوید: «در را ببند»؛ در این حالت اصطلاحاً از کنش­گفتاری غیرمستقیم استفاده­ کرده‌ایم. استفاده از کنش­گفتاری مستقیم و غیرمستقیم با عوامل اجتماعی نظیر فرهنگ جوامع، جنسیت، سن، طبقة اجتماعی و... در ارتباط است؛ به‌گونه­ای که استفادة آن‌ها به‌جای یکدیگر منجر به مسائل گوناگونی نظیر سوء‌تفاهم، بی‌ادبی، لفظ قلم صحبت­کردن و نظایر آن می‌شود ­(همان).

                بررسی شواهد زبان ­انگلیسی نشان­ داده ­است که انواع متفاوتی از جملات با کنش­های متفاوتی در ارتباطند. از نظر وی، انواع جمله­ها به لحاظ ساختاری و نحوی به سه دستۀ اصلی تقسیم­شده­اند:

1- ساختار­ خبری[6]  

2- ساختار­ پرسشی[7]  

3- ساختار ­امری یا درخواستی[8].

                هر یک از این ساختارها، دارای ویژگی­های نحوی منحصر به‌خود هستند که در بافت گفتمانی با نقش­های متفاوتی مرتبط­می­شوند. این سه ساختار را به­ترتیب در سه جملۀ زیر (جدول (1))، می­توان از یکدیگر بازشناخت (یول[9]، 2006):

جدول 1. بازشناسی سه ساختار خبری، پرسشی و امری

نقش

ساختار

جمله

بیانی

خبری

You ate the pizza.

سؤال

پرسشی

Did you eat the pizza?

تقاضا

امری

Eat the pizza (please)

       

                هر یک از این جمله­ها با نقش­های متفاوتی در ارتباط هستند. در صورت مستقیم یک جملۀ پرسشی در حالت عادی نقش سؤالی دارد، اما در صورت غیرمستقیم، می­تواند نقش تقاضا یا امر را ایفا­کند. جملات خبری نیز نقش توصیف یا بیان را نشان می­دهند و جملات امری نیز با نقش تقاضا همراهند. بنابراین، هر یک از جملات با نقشی در محیط گفتمانی مرتبط هستند.

                از دیدگاه سرل[10] (1969) سه نقش و کارکرد سه ساختار بیان شده، عبارتند از:  1- کارکرد توصیف یا بیان[11]، 2- کارکرد پرسش[12]  و 3- کارکرد امر یا درخواست[13]. وی در نهایت، این­طور نتیجه­گیری می­کند که هرگاه مقصود گوینده­ای از «ساختار خبری»، کارکرد «توصیفی یا بیانی»، از «ساختار پرسشی»، کارکرد «پرسش» و از «ساختار امری یا درخواستی»، کارکرد «امر و درخواست» باشد با کنش گفتاری مستقیم روبه­رو هستیم. علاوه بر این، اگر این نسبت بر­هم بخورد (یعنی مثلاً اگر گوینده از «ساختار پرسشی» استفاده کرد، اما منظورش درخواست مؤدبانه بود) با کنش­های­گفتاری غیرمستقیم مواجه هستیم. برای مثال، هرگاه گوینده­ای بگوید «It’s cold» و منظورش بیان خبر سرد بودن هوا باشد، کنش گفتاری مستقیم است. نمونۀ دیگری از کنش گفتار مستقیم، پرسش مستقیم است، مانند: Did you eat pizza? که یعنی «پیتزا را خوردی؟» اما جمله­های پرسشی می­توانند با نقش تقاضا و خواهش به‌کار روند؛ مانند: Can you pass the salt?. این جمله، پرسشی با نقش تقاضا و درخواست از مخاطب است. پس کنش غیرمستقیم است (یول، 2006).

                البته یول اذعان می­کند که همیشه نمی­توان از پاره‌گفتارهای غیرمستقیم مانند این مثال به پاره‌گفتار مستقیم آن پی برد. مانند جملۀ Can you be a Doctor? که کنشی غیرمستقیم نیست، بلکه جمله­ای تمنایی[14] است. به عبارت دقیق­تر، درک کنش مستقیم از طریق کنش غیرمستقیم نیست، بلکه مبتنی بر بافت موقعیتی است و از طریق دانش درون‌زبانی تعیین شدنی نیست. بنابراین، جمله­هایی که در بافت­های متفاوتی به­کار می‌روند، نقش­ها و کنش­های مستقیم و غیرمستقیم را نشان می­دهند. نمونه­های غیرمستقیم را می­توان از کاربرد و بافت برمبنای نقش کلامی آن درک­کرد (یول، 2006).

                یکی از بافت­هایی که می‌توان جملات پرسشی را با معانی دوم یافت، بافت ادبی است. معنای ضمنی در بافت به طور مستقیم دریافت نمی­شود، بلکه با استناد بر نظر نویسنده یا شاعر با تأثیر از محیط و برهۀ زمانی درون متن خود می‌گنجاند. بنابراین، جمله­های پرسشی در اشعار به معانی ثانویه به‌طور غیر­مستقیم اشاره بسیار کرده­اند که در بخش تحلیل، نگارندگان سعی دارند با بررسی معانی این نوع جملات، معانی غیر­مستقیم از دیدگاه شاعری با جنسیت مؤنث را توصیف­کنند.

  1. بررسی جملات پرسشی در دیوان پروین اعتصامی

در دیوان پروین جملات پرسشی، معانی مختلفی دارند. بخشی از آن‌ها برای پرسش واقعی به­کار می‌روند و بخشی هم برای معانی دیگر به­کار­ گرفته‌ می‌‌شوند. در ادامه هر دو دسته به طور جداگانه شرح ­داده­ خواهند ­شد.

3-1. پرسش واقعی

کارکرد اصلی جملة پرسشی، پرسش و سؤال از مخاطب یا دیگران است؛ در دیوان پروین اعتصامی موارد بسیاری از این نوع جملات وجود­ دارد که در برای نمونه چند مورد از آن‌ها بیان می‌شود.

  یکی پرسید از سقراط کز مردن چه خواندستی؟

 

بگفت ای بیخبر مرگ از چه نامی زندگانی را

                 (دیوان پروین، 20)

پرسید زان میانه یکی کودک یتیم

 

کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست؟

                 (دیوان پروین، 130)

3-1-1. پرسش در متن گفتوگو و نقل‌قول

گاهی در دل جملات خبری، یک جملة پرسشی ذکر می‌شود؛ معنا و کارکرد آن هم مشابه دیگر جملات پرسشی است؛ یعنی ممکن است پرسش واقعی باشد یا متناسب با فضای جمله، معنای ثانوی متعددی داشته باشد. نمونه‌ای از این جملات در زیر آمده است:

گر نکوهش کند که کوزه چه شد؟

 

سخنیم از برای گفتن نیست

                 (دیوان پروین، 169)

بگفت آنکه به دریای خون فکند مرا

 

بگفت آنکه به دریای خون فکند مرا

                 (دیوان پروین، 156)

از رود و دشت و دره گذشتیم هزار سال

 

با من نگفت هیچ کسی کاین چه ماجراست

   (دیوان پروین، 130)

3-2. معانی ثانوی جملات پرسشی

جملات هر زبان ممکن است به شکل‌های خبری، پرسشی، تعجبی و... ظاهر­ شوند. این نوع از جملات علاوه ‌بر معنی اصلی خودشان، یک یا چند معنی ثانوی نیز دارند. چیزی که نشانگر معنی ثانوی یک جمله است، متن آن جمله و نیز فهم و درایت مخاطب است. فهم معانی ثانوی جملات پرسشی همواره به آسانی نیست و گاهی ممکن است، خوانندگان یک متن را به اشتباه بیندازند. دلیل این امر به نوعی هم­پوشانی کارکردهای جملات پرسشی است. به‌عنوان نمونه، عبرت ­گرفتن، آموزش­ دادن و سرزنش، هر کدام موضوعی خاص هستند، اما ممکن است شاعر یک جمله را چنان بگوید که هر سه معنای ثانوی آن‌ها را دربر داشته باشد و هر مخاطبی به یکی از این موارد اشاره­کند. مثلاً در شعر زیر:

بر بلندی چو سپیدار چه افزایی؟

 

بارور باش تو نخلی نه سپیداری

                 (دیوان پروین، 108)

                در بیت اخیر، هم ­معنای پند و اندرز نهفته است (سعی کن مثل سپیدار بی بر نباشی)، هم معنای سرزنش را در خود دارد (تا کی می‌‌خواهی مثل سپیدار بی میوه باشی؟) و هم کلامی تعلیمی است که برای آموزش اخلاق کاربرد دارد. حتی ممکن است عده‌ای برای بعضی از جملات پرسشی معانی ثانوی در نظر نگیرند.

                این خاصیت در فهم معانی ثانوی جملات پرسشی، باعث شده ­است، اغلب کسانی که در این حوزه پژوهش می‌کنند، نظراتشان متفاوت از هم باشد. به‌عنوان نمونه، دو تحقیق در مورد معانی ثانوی جملات پرسشی دیوان حافظ انجام شده ‌است که در آن­ها­ رحیمیان و شکری احمدآبادی­ (1381) به 19 غرض ثانوی و طاهری ­(1387) به 45 غرض ثانوی اشاره ­کرده‌اند. همچنین دو تحقیق در مورد اغراض ثانوی جملات پرسشی غزلیات سعدی انجام شده که در آن‌ها باقری­خلیلی و محمودی نوسر ­(1392) به 10 غرض ثانوی جملات پرسشی در غزلیات سعدی و افضلی­راد و ماهیار ­(1395) به 45 غرض اشاره‌کرده‌اند. نتیجه بحث این است که حتی اگر دو محقق روی یک متن و با یک رویکرد (مشخص ­کردن معانی ثانوی جملات پرسشی) پژوهشی انجام­ دهند، احتمالاً، نتایج با هم متفاوت خواهند بود.

                در شعر پروین نیز که متنی ادبی است، این نکته به چشم می‌خورد و ترسیم خط قرمز بین معنای ثانوی جملات پرسشی گاهی بسیار غیرممکن می‌نماید؛ به‌عبارت ‌دیگر، نه‌تنها از نظر کیفی، بلکه از نظر کمّی؛ یعنی شمارش تعداد جملات با بار معانی ثانوی نیز کاری سخت خواهد بود. پربسامدترین جملات پرسشی آن دیوان به شرح جدول (2) است که از حداکثر تا حداقل دسته­بندی شده­اند.

جدول 2. فراوانی معانی ثانویه پرسش در جامعه آماری اشعار پروین اعتصامی

معنای جملات پرسشی

بسامد در دیوان پروین

معنای جملات پرسشی

بسامد در دیوان پروین

استفهام انکاری

161

اظهار یأس

10

سرزنش و شماتت

92

اظهار تأسف و ناراحتی

10

استبعاد

43

اعتراض

8

پرسش واقعی

34

استفهام تقریری

7

بی‌تابی

35

انتظار

7

شکایت

34

اثبات عقیده

6

تعلیم و آموزش

25

تنبه و عبرت

5

خبر دادن

23

تجاهل

5

تعجب

20

اظهار ندامت

5

تحقیر

18

تمنا

5

تمسخر

17

تعظیم

4

نهی

15

انس گرفتن

4

استفهام تاکیدی

13

منافات یا عدم تناسب

4

بیان درد

12

حسرت

3

بیان عجز

11

شمول حکم

3

            در ادامه برای هر یک از معنای ثانوی جملات پرسشی در دیوان پروین - در جدول (2) به آن‌ها اشاره شد- شواهدی بیان می‌شود. ترتیب قرار گرفتن این موارد مطابق بسامد آن‌‌هاست و از پربسامد به کم‌بسامد مرتب شده‌اند.

3-2-1. استفهام انکاری و نفی

استفهام انکاری به نوعی از جملات پرسشی اطلاق می‌شود که گوینده مطلبی را به شکل پرسشی چنان بیان می‌کند که جوابش منفی و انکاری باشد؛ یعنی باید انکار­شود؛ یعنی اگر می‌پرسد: «نیکی چه کرده‌ایم که تا روزی/ نیکو دهند مزد عمل ما را» (دیوان پروین، 17)، جوابش این است که نیکی نکرد‌ه‌ایم. مثل این است که در زبان روزمره بپرسند: «رضا می­گوید می‌تواند این همه راه بیاید؟». این جملات که به آن‌ها جملات منفی هم می‌توان گفت در صدر جملات پرسشی دیوان پروین هستند؛ یعنی پروین 161 جمله ذکر­ کرده که دارای چنین کارکردی هستند.

همه یغماگر و دزدند در این معــــبر

 

کیست آن کو نگرفتند گریبانش؟

                 (دیوان پروین، 77)

چو رود غیب و هنگام حضور آید

 

تو چه داری که توان برد بدان محضر؟

                 (دیوان پروین، 69)

تیره دلان را چه غم از تیرگی است؟

 

کی غم سرمای زمستان ماست

                 (دیوان پروین، 133)

از بندگی جز آلودگی چه خیزد؟

 

پاکی، صفت آفریدگار است

                 (دیوان پروین، 29)

کفتار گرسنه چه می‌شــــــناسد

 

کآهو بره پروا یا نزار است؟

                 (دیوان پروین، 27)

   ره و رسم بازارگانی چه دانـــی؟

 

تو کز سود نشناختستی زیان را

                 (دیوان پروین، 19)

                عده‌ای از محققین بین استفهام انکاری و نفی فرقی قائل­شده‌اند؛ به‌عنوان مثال، افضلی‌راد و ماهیار (1395) در پژوهش خود استفهام انکاری را چنین تعریف­کرده­اند: «منظور از انکار، نفی و تکذیب جمله است که به گفتة جرجانی ­(1368)، فعل این‌گونه جمله‌های پرسشی مثبت است، اما جواب منفی است و خواننده از سیاق کلام متوجه انکار می‌شود» (افضلی‌راد و ماهیار، 1395). ایشان در ادامه در بخش نفی نوشته‌اند: «نفی جملة خبری، منفی است که گوینده آن را در قالب پرسش مطرح می‌کند تا منظور خود را بیان کند. در پاسخ برخی از این گفته‌ها می‌توان گفت: «نیست»» (همان). با توجه به اینکه در هر دو مورد جواب جمله منفی است و نوعی تکذیب در هر دو وجود دارد در پژوهش حاضر، هر دو ­(استفهام انکاری و نفی) یک‌جا ذکر شده‌اند.

3-2-2. سرزنش و ملامت

یکی دیگر از معانی ثانوی جملات پرسشی، سرزنش و ملامت است. اغلب جملاتی که هنگام شماتت و سرزنش به­کار­ می‌رود به شکل پرسشی است. به‌عنوان ‌مثال: «شما نبودید که گفتید برمی­گردم؟ پس چه شد؟» در دیوان پروین اعتصامی هم این جملات بسیار پربسامد هستند.

بیهوده چند عرصـــه به من تنگ می‌کنی؟

 

بهر گذشتن تو به صحرا هزار جاست

                 (دیوان پروین، 136)

در نار جهل از چه فکندیش این سر است؟

 

در پای دیو از چه فکندیش این سر است؟

                 (دیوان پروین، 30)

چه کشــــی منت دونان به ســــــر هر ره

 

چه روی در طلب نان به سوی هر در

                 (دیوان پروین، 73)

3-2-3. استبعاد یا بعید بودن

گاه هدف از بیان جمله پرسشی نشان ­دادن این است که امر مورد بحث هرگز اتفاق نمی‌افتد و محال است برای کسی چنین اتفاقی بیفتد.

عسس کی شود دزد تیـــــره‌ روان؟

 

تو خود باش این گنج را پاسبان

                 (دیوان پروین، 336)

پارۀ جان در رگ و بــند است و پی

 

سوزنش کی چاره خواهد کرد کی؟

                 (دیوان پروین، 327)

3-2-4. اظهار بی‌تابی

گاهی هدف از بیان جملات به شکل پرسشی، بیان بی‌تابی، ناراحتی و درد­دل گوینده است؛ گویا شاعر، مخاطب را شخصی صمیمی فرض­کرده و در حال درد­دل با اوست. مشابه چنین جملاتی در زبان روزمره، این جمله است: «پس چرا نمی‌آیی؟».

کـــه به ســــوی چمنم خواهـــد برد؟

 

کس بجز بخت بدم رهبر نیست

                 (دیوان پروین، 164)

باغبانش ز چــــــه در زنــــــدان کـــرد

 

بلبل شیفته یغماگر کیست

                 (دیوان پروین، 164)

اطفال را به صحبت من از چه میل نیست؟

 

کودک مگر نبود کسی کو پدر نداشت

                 (دیوان پروین، 180)

3-2-5. اظهار شکایت و گلایه

تعدادی از جملات پرسشی در دیوان پروین با هدف اظهار شکایت و گلایه بیان می‌شوند. با توجه به اینکه پروین اعتصامی به طور کلی شاعری اهل اعتراض و شکایت به اوضاع زمانه بوده- و به‌ویژه در مورد حقوق زنان و مستمندان جامعه اشعاری نغز سروده- از این نوع اشعار در دیوان او زیاد یافت می‌شود.

اگر عدل است کار چرخ گــــــــــردون

 

چرا من سنگم و تو لعل رخشان؟

                 (دیوان پروین، 371)

تو غرق سیم و زر و من به خون دل رنگین

 

به فقر خلق چه خندی تو را که سیم و زر است؟

                 (دیوان پروین، 163)

آخر این فتنه سیه کاری کیـــــــست؟

 

گر که کار فلک اخضر نیست

                 (دیوان پروین، 164)

3-2-6. تعلیم و آموزش

یکی دیگر از معانی ثانوی جملات پرسشی در دیوان پروین اعتصامی آموزش ­دادن و تعلیم است؛ یعنی شاعر برای آموختن و تعلیم از شکل سؤالی جملات استفاده ­می‌کند.

چرخ بر گرد تو دانی که چه سان می‌گردد؟

 

همچو شهباز که بر گرد کبوتر گردد

                 (دیوان پروین، 54)

غافل چرا روی که کشندت چو غـــافلان؟

 

پشت از چه خم کنی که نهندت به پشت بار؟

                 (دیوان پروین، 218)

3-2-7. اخبار به شکل غیر­مستقیم

یکی دیگر از کارکردهای جملات پرسشی بیان خبر یا دادن ­اطلاع است. گویندة خبر بدون اینکه از شنونده انتظار دریافت جوابی داشته ­باشد، پرسشی مطرح می‌کند. این جملات پرسشی هیچ­گاه دارای جوابی از طرف مخاطب نیستند، گاه ممکن است خود گوینده به سؤال طرح­ شده خود پاسخ دهد و به این طریق خبری یا اطلاعی به خواننده برساند. البته در زبان ادبی یا شعر، بیان عاطفه بیش از خبررسانی در اولویت شاعر است. نمونه‌ای از جملات پرسشی با هدف ثانوی خبر­رسانی در دیوان پروین اعتصامی در ادامه آمده ‌است.

لعل من چیست؟ عقـــــــــده‌های دلم

 

عقد خونین به هیچ معدن نیست

                 (دیوان پروین، 169)

آن نشنیدید که یک قطــــره اشک

 

صبحدم از چشم یتیمی چکـــید؟

                 (دیوان پروین، 206)

دانی چه گفت نفـــــس به تیه خوش؟

 

زین راه باز گرد گــرت راه دیگر است

                 (دیوان پروین، 31)

3-2-8. بیان تعجب

یکی دیگر از کارکردهای جملات پرسشی بیان تعجب است؛ یعنی گوینده تعجب خود را به شکل پرسشی بیان می‌کند. نمونه اشعاری از دیوان پروین که در آن­ها جملات پرسشی با هدف تعجب بیان ­شده‌اند:

از ما چه صلح خیزد و جنگ؟ این چه فکرت است

 

در دست دیگریست گر آب و گر آسیاست

                 (دیوان پروین، 138)

ما سبکباریم از لغزیــــــدن ما چاره نیســـــت

 

عاقلان با این گرانسنگی چرا لغزیده‌اند؟

                 (دیوان پروین، 191)

خواجه از آغاز شـــــــب در خــــــــانه بود

 

حاجب از بهر که در را می‌گشود؟

                 (دیوان پروین، 321)

3-2-9. تحقیر

در تعدادی از جملات یافت­ شده در شعر پروین، معنای ثانوی جملات پرسشی، تحقیر است.

در دست بانویی به نخی گفت سوزنی
هر پارگی به همت من می‌شود درست

 

کای هرزه‌گرد بی سر و بی پا چه می‌‌کنی؟
پنهان چنین حکایت پیدا چه می‌کنی؟

                 (دیوان پروین، 281)

3-2-10. تمسخر

گاهی هدف از جملات پرسشی، بیان طنز و تمسخر است به طوری که شاعر، نویسنده و گوینده، مطالب طنز­آلود را به شکل سؤالی بیان­ می‌کند.

به کنج مطبخ تاریک تابه گفت به دیگ

 

که از ملال نمردی؟، چه خیره سر بودی

                 (دیوان پروین، 274)

 

 

گفت چنین خانه و مهمـــــــان کجا؟

 

مور کجا قصر سلیمان کـــــجا؟

                 (دیوان پروین، 294)

دوره پیریت چـــــراست ســـــیاه؟

 

مگرت دورة شباب نبـــــــــود

                 (دیوان پروین، 199)

3-2-11. نهی به شکل غیرمستقیم و مؤدبانه

بر حذر­ داشتن و نیز دستور ­دادن به ترک یا عدم انجام­ کاری به روشی محترمانه، اغلب در زبان­فارسی با پرسش بیان­ می‌شود. به‌عنوان‌مثال، به جای اینکه بگویند: «در را باز نکن» می‌گویند: «چرا در را باز می‌کنی؟» در زبان ادبی هم از این نوع از جملات بسیار یافت می‌شود. نمونه‌ای از این جملات در شعر پروین به این شرح است:

چرا بایست در هر پرتگه مرکب دوانیدن؟

 

چه فرجامی است غیر اوفتادن بدعنانی را؟

                 (دیوان پروین، 22)

چه می‌دزدی از فرصت و کار و کوشش؟

 

تو خود نیز کالای دزد جهانی

                 (دیوان پروین، 121)

معنی: از فرصت کار و کوشش ندزد و کم نکن!

به فردا چه می‌افــــــــکنی کار امروز

 

بخوان آن کسی را که مشتاق اویی

                 (دیوان پروین، 282)

3-2-12. استفهام تأکیدی

یکی دیگر از معانی ثانوی جملات پرسشی بیان تأکید است؛ گوینده با این روش سعی دارد بر مطلبی که بیان می‌کند، تأکید بیشتری ‌کند.

کس را نرساند چرا به منـــــــــــزل

 

گر توسن افلاک راهوار است؟

                 (دیوان پروین، 29)

گل چرا خوش ننشــــــید، دایــــــم

 

ماهتاب و چمن و شبنم نیست؟

                 (دیوان پروین، 168)

به پای گلبن زیبای هستی این همه خار

 

برای چیست اگر برای خلیدن نیست؟

                 (دیوان پروین، 171)

در بیت اول منظور شاعر این است که توسن افلاک و روزگار کسی را به سرمنزل آروزهایش نخواهد­ رساند. اگر چنین است پس چرا تا حال چنان­ نکرده ­است؟ بیت آخر بدان نکته تأکید دارد که اگر این خارهای روزگار برای فرو رفتن در پای کسی نیست، پس برای چیست؟ یعنی حتماً برای خلیدن و فرو رفتن است.

3-2-13. بیان دردها و مشکلات

یکی دیگر از معانی ثانوی جملات پرسشی بیان دردها و مشکلات و به نوعی اظهار دردمندی است. گوینده در این نوع از جملات سعی ­دارد دردهای خویش را بیان­کند و با بیان آن‌ها به شکل پرسشی به نوعی آنها را نشانه‌گذاری کرده و برجسته می‌کند؟ مثل این است که کسی در زبان روزمره بگوید «هیچ میدانی چه عذابی کشیدم تا به آنجا رسیدم؟»

من کجا بوسه مادر دیـــــــــدم؟

 

اشک بود آنکه ز رویــــــــم بوسید

                 (دیوان پروین، 205)

بر وصله‌های پیرهنم خنده می‌کند

 

دینا و درهمی پدر من مگر نداشت؟

                 (دیوان پروین، 181)

چرا کنند کم از دسترنج مسکینان؟

 

چرا به مظلمه افزون به مال و جاه کنند؟

                 (دیوان پروین، 197)

3-2-14. بیان عجز

بیان عجز و ناتوانی یکی دیگر از کارکردهای جملات پرسشی در دیوان پروین اعتصامی است؛ یعنی شاعر سعی دارد با استفاده از شکل پرسشی، ناتوانی خویش و یا نوع خود را به مخاطب عرضه­ کند. ویژگی این جملات این است که اغلب به شکل غیرشخصی بیان می‌شوند؛ یعنی گوینده نوع کلی افراد یا جامعة بشری را خطاب قرار داده و مخاطبش شخص خاصی نیست.

چه توان گفت به یغماگر دهر؟

 

چه توان کرد چو می‌باید مرد ؟

                 (دیوان پروین، 185)

چه توان کرد اندریــــن دنیا؟

 

دست و پا می‌زنیم تا نفسی است

                 (دیوان پروین، 141)

طوطیی از قفس دیگر گــفت

 

چه توان کرد رده دیگر نیست ؟

                 (دیوان پروین، 164)

3-2-15. اظهار یأس

 از دیگر معانی ثانوی جملات پرسشی، بیان یأس و نااُمیدی است. گوینده با بیان جملات خود به شکل پرسشی قصد دارد یأس خود را بیان ­کند. در شعر پروین اعتصامی تعدادی از این جملات به­کار­ رفته است.

حدیث خویش چه گوییم چون نمی‌پرسند؟           حساب خود چه نویسیم چون نمی‌خوانند

                 (دیوان پروین، 196)

چونــــکه فردا شد و پژمرده شــــــــدم

 

کیست آن کس که هواه خواه من است؟

                 (دیوان پروین، 146)

3-2-16. اظهار تأسف و ناراحتی

بیغولة غولان چرا بدین‌سان

 

آن کاخ همایون زرنگار است؟

                 (دیوان پروین، 25)

 

پرویزن است سقف من از بس شکستگی

 

در برف و گل چگونه تواند کس آرمید؟

                 (دیوان پروین، 203)

3-2-17. اعتراض

چرا باید چنین خودکام بودن

 

اسیر دانة هر دام بودن؟

                 (دیوان پروین، 323)

در دل ما حرص آلایش فزود

 

نیت پاکان چرا آلوده بود؟

                 (دیوان پروین، 317)

3-2-18. استفهام تقریری

در این نوع از استفهام «مخاطب به درستی و صحت قول گوینده اقرار ­می‌کند. مثلاً آیا پایان کار همه مرگ نیست؟ (یعنی حتماً مرگ است) آیا نباید این کار را کرد؟ (یعنی باید کرد)» ­(شمیسا، 1379).

گر هم صحبت تو دیو نبودستی

 

ز که آموختی این شیوه شیطانی ؟

                 (دیوان پروین، 112)

از چه همی کاهدمان روز و شب

 

گر نه که ما گندم و چرخ آسیاست؟

                 (دیوان پروین، 34)

مخاطب با خواندن چنین جمله‌ای تأیید می‌کند حرف شاعر را که بله درست می‌فرمایید، چرخ آسیاب است و ما هم گندم هستیم.

3-2-19. انتظار

در این نوع از جملات ادبی که به شکل پرسشی بیان ­می‌شود، اغلب حرف اضافة «تا» به چشم می‌خورد. به‌عنوان‌ مثال، در شعر حافظ از این شواهد بسیار است و به نوشته خرمشاهی در زبان و ادبیات فارسی «تا» به هشت تا ده معنی مختلف به کار می‌رود­ (خرمشاهی، 1380).

تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند

 

عرصة شطرنج رندان را مجال شاه نیست؟

                 (حافظ، 1380)

حالی درون پــرده بســـــی فتنه می‌رود

 

تا آن زمان که پرده برافتد چه‌ها کنند؟

                 (همان)

ما در این بازار گلزار کشتیم این مبارک سرو را

 

تا که گردد باغبان و تا که باشد آبیار

                 (دیوان پروین، 66)

3-2-20. اثبات عقیدة خود و بطلان عقیدة دیگران

یکی دیگر از معانی جملات پرسشی تلاش برای اثبات عقیده خود و بطلان عقیده دیگری است؛ مانند این جمله در زبان روزمرة فارسی: «دیدی گفتم کتابخانه باز نیست؟». در دیوان پروین نیز از این نوع از جملات پرسشی یافت می‌شود.

از چه یک دوست بهر من نگذاشت

 

گر که با من زمانه دشمن نیست؟

                 (دیوان پروین، 169)

چون زجا برخاست زن در را گشود

 

گفت دیدی آنچه گفتم راست بود؟

                 (دیوان پروین، 322)

عسس کی شود دزد تیــــره روان؟

 

تو خود باش این گنج را پاسبان

                 (دیوان پروین، 326)

معنی: تو فکر می‌کنی دزد می‌تواند عسس و داروغه باشد و از اموال مردم محافظت­کند، نخیر، دزد عسس نمی‌تواند باشد، تو خودت پاسبان باش.

3-2-21. تنبّه و عبرت

از کارکردهای ثانوی دیگر جملات پرسشی تنبّه و عبرت است؛ یعنی گوینده جملاتی را که برای پند و اندرز دادن در ­نظر ­گرفته به شکل خبری بیان ­نمی‌‌کند، بلکه شکل پرسشی را برایش انتخاب می‌‌کند؛ گویا شکل پرسشی پند و اندرز گویاتر و تأثیرگذارتر است. مثل این است که در زبان روزمره بگویند: «آن همه پادشاهان پول­دار کجا رفتند؟»

عاقلی دیوانه‌ای را داد پــــــــــند

 

کز چه بر خود می‌پسندی این گزند؟

                 (دیوان پروین، 344)

حرف امروز چه گویــی فرداست

 

که ترا بر گل دیگر وطن است

                 (دیوان پروین، 146)

بر بلندی چو سپیدار چـــه افزایی؟

 

بارور باش تو نخلی نه سپیداری

                 (دیوان پروین، 108)

3-2-22. تجاهل مفید اغراق

یکی دیگر از معانی ثانوی جملات پرسشی، تجاهل مفید اغراق یا به تعبیر علم بدیع معنوی «تجاهل‌العارف»­ (ن. ک: شمیسا، 1379) است. در این نوع از جملات، گوینده به تعبیر عامیانه خود را به نادانی می‌زند تا مخاطب را متوجه منظور خود کند. نمونة چنین جملاتی در زبان روزمره این جمله است: «این تخم مرغ است یا گردو؟»­ (همان)

چه برتریست ندانم به مرغ مردم را؟

 

جز اینکه دعوی باطل کند که انسانی است

                 (دیوان پروین، 156)

پای من از چیست که بی موزه است؟

 

در تن تو جامـــــه خلقان چراســــــت؟

                 (دیوان پروین، 132)

3-2-23. اظهار ندامت

چه کنم گر طلب کند تاوان؟

 

خجلت و شرم کم ز مردن نیست

                 (دیوان پروین، 169)

 

چـــه کنم اوستاد اگر پرسد

 

کوزه آب از اوست از من نیست؟

                 (دیوان پروین، 168)

3-2-24. تمنا

به پیش چون تو سیه روی بد دلم افکند

 

چه بودی ار که مرا قدرت سفر بود؟

                 (دیوان پروین، 275)

3-2-25. عظیم

همواره دید و تیره نگشت این چه دیده است 

پیوسته کشت و کند نگشت این چه خنجر است

(دیوان پروین، 31)

3-2-26. انس گرفتن

یکی دیگر از کارکردهای جملات پرسشی، باز کردن سرصحبت و انس­گرفتن است، یعنی گوینده از بیان سؤال هیچ چیزی غیر از انس­گرفتن و صمیمی­شدن با مخاطب در ذهن ندارد:

گفت گرگی با سگی دور از رمه
از چه گشتستیم ما از هم بری؟
از چه معنی خویشی ما ننگ شد؟

 

که سگان خویشند با گرگان همه
خوی کردستیم با خیره سری؟
کار ما تزویر و ریو رنگ شد؟

                 (دیوان پروین، 366)

3-2-27. منافات یا عدم تناسب

در تعدادی از جملات یافت ­شده در شعر پروین، منظور ثانوی جملات پرسشی، عدم تناسب است؛ یعنی شاعر ناهماهنگی و عدم توازن امری را به شکل پرسشی بیان ­می‌کند. در زبان روزمره نیز از این نوع جملات فراوان یافت می‌شود؛ به عنوان مثال، «ما کجا و پسته خندان کجا؟»؛ یعنی اصلاً ما با هم یک­جا جمع نمی‌توانیم شویم چون با­هم تناسبی نداریم.

من کجا و بلای محبس دیگ؟

 

من کجا و چنین مهیب حصار؟

                 (دیوان پروین، 221)

لانه موران کجا و پیل مست

 

باید اندر خانه پیلان نشت

                 (دیوان پروین، 299)

3-2-28. حسرت

هرگز مرا ز داشتن خلق رشک نیست

 

زان غبطه می‌خورم که چرا من نداشتم؟

                 (دیوان پروین، 228)

3-2-29. شمول­حکم

منظور از شمول­حکم در اینجا کلی بودن حکم است، یعنی حکمی شامل حال همة اشخاص شود و قصد گوینده آنست که با شکل پرسشی این جملات تأکید کند هیچ یک از این افراد از این منظر با­هم فرقی ندارند.

نفس بسی وام گرفت و نداد

 

وام تو چون باز دهد؟ بینواست؟

                 (دیوان پروین، 32)

معنی: نفس­ (اماره) تا حال از هر کسی وام ­گرفته، پس نداده است، وام تورا نیز پس نخواهد ­داد.

بی من ز لانه دور نگردید هیچ یک

 

تنها چه اعتبار در این کوی و برزن است

                 (دیوان پروین، 148)

معنی: بدون من در این کوی و برزن نگردید، هیچ یکی از ما در این کوی و برزن اعتباری نداریم.

بحث و نتیجه‌گیری  

بررسی اشعار دیوان پروین در مقام شاعری در دورة معاصر نشان می­دهد که وی نیز همانند شعرای بزرگ ادب فارسی مانند حافظ، سعدی و... از جملات پرسشی برای القای معانی ثانوی در بافت ادبی بهره­گرفته ­است. از مجموع 639 جملة پرسشی، 34 معنا در پرسش واقعی و 605 جمله پرسشی در 29 معنای ثانوی به­کار ­رفته­اند که بیشترین به استفهام انکاری و کمترین به معانی ثانوی حسرت و شمول­ حاکم اختصاص دارد. پروین از جملات پرسشی در هر دو معنای سؤال (اولیه) و ثانویه استفاده کرده است. این نکته نشان ­می­دهد جملات پرسشی با معانی ثانوی در بافت ادبی کاربرد بیشتری دارد و بافت ادبی ظرفیت جملات پرسشی در معنای ثانوی را چندین برابر می‌کند.

تعارض منافع

تعارض منافع ندارم.

سپاسگزاری

این پژوهش حامی مادی نداشت. از تمام استادان و همکاران رشته‌های زبان و ادبیات فارسی، زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت و دوستانی که در گردآوری و تحلیل داده‌ها به ما کمک کردند و نیز ازداوران محترم و همکاران محترم مجلۀ متن‌پژوهی ادبی، تقدیر و تشکر می‌کنیم.

 

[1]. Lazard, G.

[2]. Morgan, W.

[3]. این نام فارسی و یا ایرانی  است   وَزیله  vazileh   و malmir

[4]. Grice, H. P

[5]. Austin, J. L

[6]. Declarative

[7]. Interrogative

[8]. Imperative

[9]. Yule, Y.

[10]. Searle, J.

[11]. Statement

[12]. Question

[13]. Command/ Request

[14]. Optative

افضلی‌راد، رحیم و ماهیار­، عباس. (1395). پرسش و اغراض ثانوی آن در غزلیات سعدی. دو فصلنامة زبان و ادبیات فارسی، 24 (80)، 35-63.
اعتصامی، پروین ­.(بی‌تا). کلیات دیوان. به کوشش محمدتقی بابایی. تهران: کتاب نمونه.
اکبری، حمید­رضا ­.(1383). منظورشناسی جملات پرسشی بوستان سعدی. پایان‌نامه کارشناسی ارشد آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان. دانشگاه شیراز.
آق اولی، عبدالحسین­. (بی‌تا). دررالدب. قم: الهجره.
 آهنگر­، عباسعلی. (1385). تحلیلی کمینه­گرا از اشتقاق جمله‌های استفهامی ساده در زبان فارسی. مجله تخصصی زبان و ادبیات دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه مشهد، 153، 109-126.  
باطنی، محمد­رضا­. (1370). توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی. چ 4. تهران: انتشارات امیرکبیر.
 باقری­خلیلی، علی‌اکبر و محمودی نوسر، مریم. (1392). منظورشناسی جملات پرسشی در غزلیات سعدی. بهار ادب، (6)1، 43-57.
بتولی‌آرانی، عباس ­.(1380). نقش‌های معنایی منظوری جملات پرسشی در اشعار مهدی اخوان ثالث. پایان‌نامه کارشناسی ارشد آموزش زبان فارسی به غیرفارسی‌زبانان. دانشگاه شیراز.
پارسا، احمد و مهدوی، دلارام­. (1390). بررسی نقش­های معنایی- منظوری جملات پرسشی در غزلیات شمس. زبان و ادبیات فارسی، 19(70)، 29- 58.
جرجانی، عبدالقاهر .(1363). هنجار گفتار. اصفهان: فرهنگسرای اصفهان.
خرمشاهی، بهاالدین. (1380) حافظ‌نامه. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
دبیر مقدم، محمد. (­1395). زبان‌شناسی نظری: پیدایش و تکوین دستور زایشی. و 3. چ 1. تهران: انتشارات سمت.
دشتی­آهنگر، مصطفی­. (1395). پرسش بلاغی تشریکی در ادبیات معاصر فارسی. فنون ادبی، 16، 136-119.
راسخ­مهند، محمد­. (­1379). جملات پرسشی در زبان­فارسی. مجموعه مقاله­های پنجمین کنفرانس زبان شناسی. دانشکده ادبیات فارسی و زبان‌های خارجی، دانشگاه علامه طباطبایی.
رحیمیان، جلال و شکری احمدآبادی، کاظم. (1381). نقش­های معنایی - منظوری جملات پرسشی در غزلیات حافظ. مجله علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز؛ ویژه‌نامة زبان انگلیسی و زبانشناسی، (1-پ35)18، 34-17.
رجایی، محمد خلیل. (1353). معالم‌البلاغه. شیراز: دانشگاه شیراز.
رضانژاد، غلامحسین. (1367). اصول علم بلاغت. تهران: الزهرا.
زاهدی، زین‌الدین­ (جعفر). (1346). روش گفتار علم‌البلاغه. مشهد: دانشگاه فردوسی.
شمیسا، سیروس­. (1379). معانی. تهران: میترا.
____________. (1381). بیان و معانی. تهران: فردوس.
طاهری، حمید. (1386-1387). سؤال و اغراض ثانوی آن در غزلیات حافظ. دانشگاه الازهراء، (17- 18) 68-69، 87- 118.
کزازی، میرجلال‌الدین. (1370). زیباشناسی سخن پارسی 2 (معانی). تهران: مرکز.
عماد افشار، حسین­. (1372). دستور و ساختمان زبان­فارسی. چ 2. تهران: انتشارات علامه طباطبایی.
غلامعلی‌زاده، خسرو­. (1372). فرآیندهای حرکتی در زبان فارسی. رساله دکتری. گروه زبان­شناسی. دانشگاه تهران.
قریب، عبدالعظیم؛ بهار، محمّدتقی؛ همایی، جلال‌الدین؛ فروزانفر، بدیع‌الزمان؛ یاسمی، رشید. (1369). دستور زبان­ فارسی (پنج استاد). چ 7. تهران: انتشارات اشراقی.
لازار، ژیلبر. (1384). دستور زبان­ فارسی معاصر. ترجمۀ مهستی بحرینی. تهران: انتشارت هرمس.
مازندرانی، محمد­بن محمد­صالح. (1376). انوارالبلاغه. به کوشش محمدعلی غلامی‌نژاد، تهران: قبله.
مالمیر، محمد ابراهیم و وزیله، فرشید. (1396). دولت قرآن .(تأملی نو بر معانی ثانوی استفهام با تکیه بر غزلیات حافظ و آیاتی از قرآن کریم. پژوهش‌های ادبی- قرآنی، 5 .(2-پ18) ، 97-60.
مشکوۀ‌­الدینی، مهدی. (1374). جابه‌جایی سازة پرسشی در جمله­های فارسی و برخی نتایج نظری آن. مجموعه مقاله­های سومین کنفرانس زبان‌شناسی، دانشگاه علامه طباطبائی.
میرعمادی، سید علی. (1376). نحو زبان فارسی .(بر پایة حاکمیت و مرجع گزینی). چاپ اول، تهران: انتشارات سمت.
واعظی، هنگامه. (1389). بررسی صوری، نقشی و شناختی ساخت­های پرسشی در زبان فارسی. رسالۀ دکتری دانشگاه علامه طباطبائی. دانشکده ادبیات فارسی و زبان­های خارجی، گروه آموزشی زبان­شناسی و آموزش زبان فارسی به غیرفارسی­زبانان.
واعظی، هنگامه و مدرسی، بهرام.­ (1396). گذری برمبانی زبان‌شناسی همراه با گزیده اصطلاحات مقدماتی زبان‌شناسی. تهران: انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی واحد جنوب.