بررسی متون ادبی
محمد رودگر
چکیده
جریان عرفان عاشقانة خراسانی دارای سنّت سلوکی خاصی با محوریّت مفهوم عشق است. پس از انتشار مقالات شمس تبریزی یکی از موضوعات مورد توجه این بود که شمس امثال بایزید از پیران خراسان و حتی جنید، حلاج و ابنعربی را نیز قبول ندارد. در این پژوهش مشخص میشود که عمده نقد شمس به شخصیت این افراد نیست بلکه به شیوة عرفانیِ ایشان است. واقعیت این است ...
بیشتر
جریان عرفان عاشقانة خراسانی دارای سنّت سلوکی خاصی با محوریّت مفهوم عشق است. پس از انتشار مقالات شمس تبریزی یکی از موضوعات مورد توجه این بود که شمس امثال بایزید از پیران خراسان و حتی جنید، حلاج و ابنعربی را نیز قبول ندارد. در این پژوهش مشخص میشود که عمده نقد شمس به شخصیت این افراد نیست بلکه به شیوة عرفانیِ ایشان است. واقعیت این است که شمس تبریزی یکی از برترین منتقدان عرفان خراسان بود که خود نیز به این جریان تعلق داشت. برای اثبات این مدّعا ابتدا ویژگیهای مهمِ سلوک خراسانی همچون تأکید بر ریاضت، سکر، شطح و فنای در پیر بیان شده آنگاه دیدگاههای شمس دربارة این ویژگیها تبیین و تحلیل شده است. شمس با نظام خانقاهی مستقر در عرفان خراسان و سنّتهایی چون خرقه دادن و خرقه گرفتن مخالف بود. وی ریاضتها و چلّهنشینیهای متداول را یک انحراف جدّی می-دانست. احوالی چون سکر و شطحیات ناشی از آن را نیز از ناکارآمدیها و نواقص این سنّت سلوکی می-دانست. از مهمترین دستاوردهای بحث آن است که شمس به دنبال رجعت به سنّت نخست خراسانی بود زیرا اتّکای تصوّف را به نظام خانقاهی موجود، قابل قبول نمیدانست. او میکوشید تصوّف را به سوی وابستگی به ولایت معنوی مشایخ و آموزة فنای در پیر سوق دهد. روش پژوهش توصیفی و تحلیلی و مستند به منابع کتابخانهای است.