فاطمه تقی نژاد رودبنه؛ فیروز فاضلی؛ محمود رنجبر
چکیده
گفتمان نقد ادبی معطوف به خواننده و معناهای متکثر متون در میانهی سدهی بیستم، مورد توجه منتقدان ادبی قرار گرفت. داستان «ماهیسیاه کوچولو» (1347)، بهدلایلی ازجمله؛ نوع متن، ساختار ویژهی آن و گسترهی مخاطبان، با تفسیر و تأویلهای مختلف مواجه بوده است. در این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و براساس رویکرد نظریههای معطوف به خواننده، ...
بیشتر
گفتمان نقد ادبی معطوف به خواننده و معناهای متکثر متون در میانهی سدهی بیستم، مورد توجه منتقدان ادبی قرار گرفت. داستان «ماهیسیاه کوچولو» (1347)، بهدلایلی ازجمله؛ نوع متن، ساختار ویژهی آن و گسترهی مخاطبان، با تفسیر و تأویلهای مختلف مواجه بوده است. در این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و براساس رویکرد نظریههای معطوف به خواننده، چگونگی تعامل میان خواننده و متن، و به تَبَع آن، آفرینش و تطور معنا، بهصورت درزمانی و همزمانی در سه بازه زمانی بررسی شد. نتایج نشان میدهد، واکنش خوانندگان به این اثر تا پیش از سال 57، طبق پارادایم و افق انتظار مسلط، ذوقی، مبتنی بر ایدئولوژی و دارای رویکرد اجتماعی بود که در آن عمل قهرمان برجسته میشد، خوانشها اطلاعاتجویانه بود، گفتوگویی میان متن و خواننده شکل نمیگرفت و معنا بر متن تحمیل میشد. مطابق فضای گفتمانیِ پس از 57 تا اواخر دههی 80، دریافتها تلفیقی بود و براساس افق انتظار ادبی، در حوزهی روایتشناسی و ساختار داستان بسامد داشت. این خوانشها در خوانشهای پیشین عدم تعین ایجاد میکردند و خواننده در گفتوگوی نیمهفعال با متن به برساختن شکل جدیدی از ابژهی متنی میپرداخت. در پارادایم مسلطِ اواخر دههی 80 تا پایان دههی 90، خوانشها مبتنی بر نظریه و کارکردمحور بودند. رویکرد نشانهشناسی، بالاترین بسامد را در میان سایر رویکردهای خوانشی این اثر داشت. خوانشهای این دوره اغلب در دیالکتیک با خوانشهای دورهی پیش بودند و عدم تعین تا دریافت اصلاحی را در متن و خوانشهای پیشین رقم میزدند و در نتیجهی ادغام افق انتظار اجتماعی و ادبی، افق معنایی گستردهتری را پیشنهاد میدادند.