حامد شکوفگی؛ مهدی محبتی؛ قربان ولیئی
چکیده
چکیده: بررسی قصهگویی مولانا در قالب مثنوی، تحقیق دربارة روایتهای او در قالبهای دیگر شعر را مورد غفلت قرار دادهاست. در این مقاله با روشی توصیفی- تحلیلی ظرفیتهای قصهگویی مولانا در قالبهای شعری غزل، رباعی و قطعه را بررسی کردیم و دریافتیم اگرچه شاعران فارسیزبان در زمینه صورت شعر، بیشترین محدودیتها را داشتهاند، اما شاعر ...
بیشتر
چکیده: بررسی قصهگویی مولانا در قالب مثنوی، تحقیق دربارة روایتهای او در قالبهای دیگر شعر را مورد غفلت قرار دادهاست. در این مقاله با روشی توصیفی- تحلیلی ظرفیتهای قصهگویی مولانا در قالبهای شعری غزل، رباعی و قطعه را بررسی کردیم و دریافتیم اگرچه شاعران فارسیزبان در زمینه صورت شعر، بیشترین محدودیتها را داشتهاند، اما شاعر خلاقی مانند مولانا توانستهاست در همین تعداد قالبهای شعر فارسی، بسته به شرایطی که در کلیت یک روایت مشاهده میکردهاست، برای صورتبخشی به آن روایت، از فرم هنری متناسب با آن کمک بگیرد و از آنجا که شکل و فرم یک اثر روایی وقتی به کمال هنری خود نزدیک میشود که بتواند مناسبترین شکل بیانِ محتوای مرتبط با آن را ارائه دهد، در قصهگویی عرفانی به پویایی در فرم برسد. بر همین اساس او غزل را برای بازنمایی رخدادهایی که درنتیجه شدّت تاثرات عاطفیاش در مکاشفات عرفانی با آن روبرو میشده، برگزیدهاست. با ساختار منسجم و یکتای رباعی، تجارب برقآسا و بسیط عرفانیاش را هماهنگ کردهاست. از بدایع قصهگویی او در قالب قطعه اینکه از 17 قطعه- قصة او، 15 قطعه در بیان قصههای رمزی است که وحدت مضمون در این قطعات، القاگر وحدت در کلیت تجربههای روحانی او است. بنابراین ساختار خاص و شکلی قصههایش، نحوه ظهور این قصهها در قالبهای خاص داستانی را مشخص کردهاست. همچنین در مقام مقایسه 2.84% قصهگویی او در غزل است، در حالیکه او 10.27% رباعی- قصه و 7.05% قطعه- قصه دارد و این نشان میدهد که مولانا بعد از مثنوی، بیش از هر قالبی در رباعی قصه گفتهاست.