نقد بلاغی ابیاتی از شاهنامه‌ی فردوسی از دیدگاه علم معانی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

استادیار پژوهشگاه میراث فرهنگی

چکیده

مبنای علم معانی تناسب سخن با مقتضای اوضاع و احوال است، مواد علم معانی ساختار‌های نحوی است و منابع این علم در هر زبانی شاهکار‌های ادبی آن زبان می‌باشد. شاهنامه‌ی فردوسی یکی از مهم‌ترین شاهکار‌های ادبیات فارسی است که بررسی آن بر مبنای علم معانی برای کشف بخشی از اسرار بلاغی مختص زبان فارسی موضوع پژوهش حاضر است. در این بررسی، مسأله این است که برای کشف و توصیف اصول و معیارهای زیبایی شاهکارهای زبان و ادبیات فارسی از دیدگاه بلاغت، لازم است این متون به شیوه‌ی استقرایی مطالعه شوند. در این مطالعه، نظریه‌ی مهم و اساسی عبدالقاهر جرجانی (متوفی 471ه.ق)- که او را بزرگ‌ترین نظریه‌پرداز بلاغت در ایران و اسلام می‌دانند- مورد توجه است. عبدالقاهر بلاغت و تأثیر را منحصر در حوزه‌ی ساختارهای نحوی زبان می‌داند و آن را علم معانی‌النحو می‌خواند. نگارنده با توجه به نظر این دانشمند و برخی از شاخه‌های زبان‌شناسی مانند: تحلیل گفتمان، کاربردشناسی، نظریه‌ی گرایس، نظریه‌ی هلیدی و برخی از مکاتب ادبی مانند فرمالیسم در پی اثبات این نکته بوده است که: با استقصا در متن شاهنامه‌ی فردوسی می‌توان دریافت که بسیـاری از زیبایی‌های این کتاب در گرو شگردهای نحوی آن است که در حوزه‌ی علم معانی باید از آن‌ها بحث شود؛ شگردهایی مانند: «واو مقابله»، «واو فوریت»، «معنی ضمنی ایجاز، اطناب و اغراق»، «انسجام»، «گفتگو» و «لحن». نتیجه‌ی به دست آمده از پژوهش این است که برای تفسیر متون ادبی زبان فارسی از دیدگاه علم معانی، نمی‌توان به مبانی سنتی این علم اکتفا کرد و لازم است نظریه‌ی نظم عبدالقاهر جرجانی از شاخ و برگ‌های زایدی که بعد از او پیدا کرده است پیراسته شود؛ در ضمن برای این کار لازم است از نظرات مطرح در برخی از شاخه‌های زبان‌شناسی بهره گرفت. توجه به کاستی‌های مطالعات بلاغی سنتی در کشف شگردهای بلاغی متون لازم است و باید توجه داشت که مبانی نظری و عملی علم معانی مختص زبان فارسی از راه استقصا در شاهکارهای ادبی این زبان به دست می‌آید.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Rhetorical Criticism of Ferdowsi’s Shāhnāmeh from Semantics Perspective

نویسنده [English]

  • dariush zulfaghari
چکیده [English]

The basis of semantics is how the words fit the context and its elements are syntactic structures. The literary masterpieces in each language can be a great source for investigation into semantics. The present paper aims at a semantic-based investigation into Shāhnāmeh written by Ferdowsi as one of the important masterpieces in Persian literature, so as to discover some of the rhetorical mysteries of Persian language. The issue discussed in this paper is that in order to discover and describe the principles of and criteria for beauty of Persian literature masterpieces from a rhetorical viewpoint, it is essential to study such texts in an inductive way. The theory presented byAbd al-Qaher Jurjani, the greatest theorist of rhetoric in Iran and Islamic world, is the basis of this paper. He believes that rhetorical influence is achieved by using syntactic structures of a language and calls his theory semantics of syntax. Considering the theory of this scholar, some branches of linguistics such as discourse analysis, pragmatics, Grice and Halliday theories, as well as some literary schools like formalism, this paper attempts to show that many beauties of Shāhnāmeh depend on its syntactic techniques which should be discussed in semantics. It is concluded that in order to interpret Persian literary texts using semantics, one cannot solely rely on the traditional basics of this science and the theory presented by Abd al-Qaher Jurjani should also be used. Considering lack of traditional rhetorical studies in discovery of rhetorical techniques, it is essential to find out the basics of semantics in Persian literature by investigating into Persian literary masterpieces.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Rhetoric
  • Linguistics
  • Shāhnāmeh
  • Semantics
  • literary criticism