تقابل خیر و شر از مضامین اصلی شاهنامه است. اعتقاد به وجود دو قطب اهورایی و اهریمنی, ریشه در باورهای اساطیری ایرانیان دارد و این عقیده در سرتاسر شاهنامه نیز انعکاس یافته است. در شاهنامه هر جا که نیروهای خیر، مانند فریدون و ایرج که نماد خرد و خیر هستند، حضور دارند، نیروهای تاریکی، مانند ضحاک و تور نیز، که نماد شر و نابخردی هستند، به ستیزهها با آنان مشغولند دیوها نماد ضد ارزشها و قهرمانان نماد ارزشها هستند. این دو نیرو همواره در حال جدالند. نیروی شر به اندازهی نیروی خیر تواناست، تا جایی گاهگاهی غلبه با این نیروست؛ اما سرانجام نیروی خیر بر شر سیطره مییابد با وجود این ستزه میان روشنایی و تاریکی در هزارهی سوم هرگز پایانی نخواهد داشت، زیرا این ستیز، سبب تداوم هستی است و اگر چنانچه یکی از این دونیرو به طور مطلق بر دیگری غلبه یابد، هستی پایان خواهد پذیرفت.