هر شاعری برای آفرینش شعر خود از برخی تکنیکها و شگردها سود میجوید. یکی از این شگردها، رویکرد به ابداع واژه و ترکیبات بدیع است که از دید فرمالیستها، فراهنجاری واژگانی نامیده میشود. در این شیوه، شاعر برای ایجاد رستاخیز در زنجیرهی کلام، واژگانی را وارد زبان شعر میکند که تا آن زمان وجود نداشته است. واژگان ابداعی، زمانی کارکرد هنری و زیبایی شناسانه دارند که باعث سستی و رکاکت لفظ نشده ودر هم نشینی با سایر واژگان از نوعی وحدت و انسجام نیز برخوردار باشند. شفیعی کدکنی (م.سرشک) ازجمله شاعران نیمایی است که این شگرد در اشعارش نمودبارزی یافته است. به نظر میرسد احاطهی کم نظیر او بر ادبیات سنتی از سویی، ترکیب پذیر بودن زبان فارسی و انعطاف پذیری آن از سویی دیگر، بستر لازم را برای ابداع واژگان جدید در اشعار او مهیا کردهاند. در این پژوهش، شیوه ابداع واژگان در اشعار او مورد کندوکاو قرار گرفته و نشان داده شده که گنجینهی پربار لغات و ترکیبات تازه در اشعار او مدیون وسعت اطلاعات او و امکانات بیکران زبان فارسی است.