نهضت فرهنگی رنسانس را میتوان نقطه ی عطف مهمی در طول تاریخ بشریت دانست که در شکل گیری حرکت های اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی جهان معاصر نقش تعیین کننده ای داشته است. دستاورد مهم این نهضت ، توجه به یافته های تجربی و عقل ابزاری در سیاست گذاری زندگی فردی و اجتماعی بشر، توجه به خود یا اومانیسم گرایی و همچنین برآورده شدن حقوق مادی و محدود کردن حاکمیت مذهب بود. نتیجه قطعی نهضت رنسانس، در هم ریختن مناسبات اجتماعی و زیر سوال رفتن بسیاری از اصول و ارزش های رایج بود. اما تا تغییر نگرش موجود نسبت به زن و حقوق اجتماعی زنان (فمینیسم ) زمان زیادی لازم بود. طرح نظریه ی برابری زن و مرد به قرن هفدهم برمی گردد. برخی نخستین فمینیست را در آن براد استریت می دانند که ابیگالی ادامز، همسر جان ادامز از رهبران جنگ های استقلال آمریکا، حرکت وی را ادامه داد. برخی نیز سابقه ی این نهضت را به انقلاب ۱۶۸۹ انگلیسی باز می گردانند و نویسندگانی چون (کریستین دو بیان)، (ماری وتن) و (ژرژ ساند) در این عرصه آثاری بر جای گذاشته اند. این حرکت در دوران انقلاب فرانسه به وسیله ی (کندورسه) (سن سیمون) ادامه یافت. در حقیقات فمینیسم می خواست جای حقوق از دست رفته زنان را پر کند. فمینیست ها بر این باور بودند که زنان جهان در مقایسعه با مردان مورد ستم قرار دارند و تفاسیر زیادی از زن و ظلم بر او ارائه می دادند. نهضت برابری طلبی زنان به صورت منسجم نام و نشان دار سابقه ای بیش از ۱۵۰ سال دارد اما از اواخر قرن ۱۹ اندیشه های زن گرایانه ی غربی در قالب آثار مکتوب به کشورهای اسلامی راه یافت. شاید مصر اولین کشوری باشد که در اندیشه ی فمینیستی به آن وارد شده باشد. امروزه فمینیست های زیادی در کشورهای اسلامی بخش مهمی از تلاش خود را صرف مبارزه درون دینی برای حاکمیت نگاه زن گرایان می کنند که معروف ترین آنها فاطمه نری سی از مراکش، رفعت حسن از پاکستان، عزیزه الصبری از لبنان و ... می باشند که به قول یکی از فمینیست های ایرانی خارج از کشور موضعی دین باورانه دارند.