Components of Modernism in Mirzadeh Eshghi's Poetry based on the Strategy of Grounded Theory

Document Type : Research Paper

Authors

1 Assistant Professor, Department of Persian Language and Literature, Imam Ali Officers’ University, Tehran, Iran

2 Professor, Department of Persian Language and Literature, Urmia University, Urmia, Iran

Abstract

Mirzadeh Eshghi is one of the poets of the Constitutional period whose views and opinions are very important in the political and social developments of the Constitutional period. With the aim of identifying the concepts and components of love modernism, the present study intends to answer this main question: What is the pattern of modernism in Mirzadeh Eshghi's poetry collection? His openness, courage, precision, and precise analysis of the political situation of the community are very significant in awakening and stimulating national emotions. The important point is that the lack of attention to the details of modernism, the expression of the diverse themes of modernism and paradoxical thinking, and the inner conflicts of love have caused his thoughts to not be adequately and comprehensively identified; therefore, in this research, using the "Grounded Theory" strategy, without any presumptions and biased judgment, the concepts of modernization in love poems were extracted and categorized. At the end of this process, by comparing and measuring the data and concepts, the components of modernization including 61 concepts were designed and arranged in the form of 11 components. The category of "domestic policy affairs" and Social developments with 12 repetitions have the highest frequency compared to other categories.

Keywords

Main Subjects


موضوع «تجدّد» ازجمله مباحث اصلی تاریخ و فرهنگ معاصر است، به‌گونه‌ای که از رهگذر زبان و ادبیات بر تمامی جنبه‌های ذهن و زبان ایرانی سیطره انداخت. امروزه نگریستن به ادبیات تنها از منظر زیباشناختی، نگرشِ سطحی و ساده‌انگارانه تلقی می‌شود؛ چراکه بررسی تحولات و رویکردهای شعر و ادب فارسی و راهیابی آن به زندگی مردم، بستر مناسبی را برای آزاداندیشی و رشد آگاهی‌های جمعی در دوره‌های مختلف فراهم کرده است. «ادبیات فارسی از دورة مشروطه به‌کلی متحوّل شد و در آغاز راه جدیدی قرار گرفت که پویایی و تحرّک خاصی به آن بخشید.» (غلامحسین‌زاده، 1380)

«تجدد (نوگرایی) سلسلة به هم پیوسته‌ای از تحولات اقتصادی، فرهنگی، مذهبی، زیباشناختی، معماری، اخلاقی و سیاسی است.» (میلانی، 1383) شاعران این دوره بیشتر به جهت ناآگاهی از پیشینة شعر فارسی، همچنین برای سرعت در انتقال پیام، درصدد جایگزینی زبان گفتار عامیانه به‌جای زبان فاخر ادبی بودند؛ از طرفی «تجدّد تأثیر عمیقی بر هنر و ادبیات نهاد و هنر و ادبیات از جنبه‌های گوناگونی به زندگی مردم عادی راه یافت.» (محمدی، 1386) «کشاکش ما با تجدّد حدود 150 سالی است که آغازشده و گویا به امر پایان‌ناپذیری بدل شده است» (علی‌نژاد، 1396) «در طول این سال‌ها، بارها کوشیده‌ایم در مسیر «نوگرایی» قرار بگیریم، ولی هر بار «سنّت» از درون، آن‌چنان باقدرت سر برآورده که رسیدن به هدف را دشوار کرده است» (همان)؛ شاید به این دلیل که به‌جای مشخص کردن مفاهیم و اهداف تجددگرایی و تفکیک آن‌ها از اهداف جزئی‌تر، در هر مرحله از تاریخ، مسائل را به نحوی تیره‌وتار در هم آمیخته‌ایم.

نوآوری در دیوان اشعار میرزاده عشقی به شکل‌های گوناگونی بیان شده است. «شاید اصلی‌ترین بخش نوآوری عشقی مربوط باشد به دید تازة وی و شیوة تفکر شاعرانه‌اش ... تا آنچه را خود تجربه می‌کند به شعر درآورد.» (آجودانی، 1382) از سوی دیگر، اندیشه و نگاه عشقی به تمام پدیده‌ها چندان یکدست و منسجم نیست؛ درجایی به افتخارات ایران باستان تفاخر می‌کند؛ درجایی این تفاخر و یادآوری بیش‌ازحد را مایة عقب‌ماندگی و پس‌روی می‌داند؛ درجایی تحریک احساسات ملی را می‌ستاید و درجایی از انفعال مردم انتقاد می‌کند. «ایراد اساسی عشقی، فقدان عقیدة منسجم و همچنین سرگردانی در گرداب تضاداندیشی و تناقض‌گویی است.» (شمعی و همکاران، 1392)

 در منظومة جهان‌بینی میرزادة عشقی به‌سختی می‌توان به یک شاخص یکسان دست یافت و تمام جنبه‌های تجدّد را بررسی نمود؛ لذا باید از شیوه‌ای خاص استفاده کرد. هرچند تفکیک مفاهیم از هم کار چندان آسانی نیست، اما ناهماهنگی و تعارضات موجود این را می‌طلبد که مضامین و اندیشه‌های شعری وی به شکلی کامل و منسجم استخراج و تقسیم‌بندی شود.

 این تحقیق باهدف انسجام بخشیدن به دیدگاه‌ها و اندیشه‌های یکی از شاعران عصر مشروطه و شناسایی مفاهیم تجددگرایی در شعر وی تهیه شده است؛ بنابراین پرسش اصلی پژوهش به‌صورت زیر مطرح می‌شود: الگوی تجددگرایی در اشعار میرزاده عشقی کدام است؟ در راستای این بررسی می‌کوشیم به پرسش‌های فرعی زیر نیز پاسخ دهیم:

الف. مفاهیم و مقوله‌های موجود در اشعار میر‌زاده عشقی کدم‌اند؟

ب.گزاره‌های حاصل از ارتباط مفاهیم شعری میرزاده عشقی کدم‌اند؟

  1. پیشینه پژوهش

پژوهش‌های متعددی در زمینة اندیشه‌ها و دیدگاه‌ها؛ تحلیل مفاهیم؛ توانمندی یا ضعف‌های شعری؛ بن مایه‌ها و عناصر به‌کاررفته در دیوان اشعار میرزاده عشقی صورت گرفته است. هرکدام از پژوهشگران به بررسی یک موضوع یا ارتباط میان چند شاخص در شعر او پرداخته‌اند؛ اما تاکنون تحقیقی با این رویکرد و به روش گراندد تئوری (Grounded Theory) دربارة میرزادة عشقی انجام نشده است. امتیاز روش پژوهشی حاضر در مقایسه با پژوهش‌های مطرح‌شده در این است که الگوی این تحقیق، الگویی جامع است که هم‌زمان می‌کوشد به بیشتر شاخص‌های مؤثر دربارة موضوع تحقیق توجه کند. در ادامه به برخی از آثاری که در این زمینه نگاشته شده اشاره می‌شود:

  1. قیصر امین‌پور (1386) در کتاب «سنت و نوآوری در شعر معاصر» تاریخ حقیقی شعر فارسی را از زمان قدیم تا حدود سال 1320 بررسی کرده است. نکته اساسی اینکه وی سنت و نوآوری را به شکل دو عرصه لازم و ملزوم و مکمل یکدیگر معرفی کرده است. این کتاب برگرفته از رسالة دکتری زنده‌یاد قیصر امین‌پور است؛ و در نوع خود اولین پژوهش دانشگاهی است که به مسئله سنّت و تجدّد پرداخته است.
  2. علی محمدی (1386) در مقاله‌ای با عنوان «میرزاده عشقی و مسئله تجدد» مفهوم تجدد و مصادیق مسئله تعارض در جهان‌بینی و اندیشه را در شعر عشقی بررسی می‌کند. نویسنده معتقد است که رویکرد میرزاده عشقی به انسان ایرانی، انباشته از تناقض و تضاد است. وی ارتباط میان تناقض با تجدد و روند شکل‌گیری آن در ایران را بررسی و برخی از مفاهیم بنیادین تجدد در غرب (انسان‌گرایی، فردگرایی، تعارض زبان و واقعیت) را با رویکردهای نوگرایانه در شعر عشقی مقایسه می‌کند.
  3. ماشاءالله آجودانی (1382) در کتاب «یا مرگ یا تجدد» تلاش کرد تا دور از هرگونه جانبداری و داوری‌های مغرضانه، برخی از دغدغه‌های مردم را در خصوص ملی‎گرایی، وطن‌پرستی، آزادی، مدرنیته و ...، از زبان ادیبان و روشنفکران عصر مشروطه بیان ‌کند. این کتاب مجموعه مقالاتی دربارة شعر و ادب دورة مشروطه است.
  4. میلاد شمعی و مینو بی‌طرفانی (1393) در مقاله‌ای با عنوان «تحلیل مفهوم وطن در شعر و اندیشة میرزاده عشقی» دیدگاه‌های متعدد و متنوع عشقی را دربارة مسائل اجتماعی و سیاسی کشور تبیین می‌کنند و کلید راه‌یابی به مبانی وطن‌خواهی عشقی را در پیوند با عواطف فردی، روحیة عرب‌ستیزی، اتحاد همگانی و ضدیت با جمهوری قلابی می‌دانند. عشقی به‌خوبی می‌داند که رضاخان با تکیه بر نفوذ انگلیس در پی بازگرداندن جامعه به دوران دیکتاتوری است و عنوان «جمهوری» تنها دستاویز و بهانه‌ای برای او و بیگانگان است تا اهداف خود را پیش ببرد؛ به همین علت آن را «جمهوری قلابی» نامید. (شمعی، 1393)
  5. سیروس علی‌نژاد (1396) در کتاب «چند گفتگو دربارة تجدد» با تعدادی از اندیشمندان ایرانی، مانند جمشید بهنام، داریوش آشوری، علیرضا علوی‌تبار و ... مصاحبه کرده است. او علاوه بر ارائه پرسش‌هایی در خصوص موضوع تجدد در ایران، به تحولات جدید در افغانستان و تاجیکستان نیز اشاره کرده است؛ چراکه سرنوشت این کشورهای فارسی‌زبان را در پیوند با یکدیگر می‌داند.
  6. مبانی نظری پژوهش

الف) تجددگرایی

«نخستین بحث‌های نظری دربارۀ ضرورت تغییر هنجارهای کهن ادبی در آثار روشنفکران مشروطه‌خواهی، همچون آخوندزاده، آقاخان کرمانی و ملکم خان مطرح می‌شود. این روشنفکران ضمن هواداری از تجدد سیاسی و تجدد اجتماعی بر تحول ادبیات به‌مثابۀ پدیده‌ای تأکید می‌کردند که می‌تواند در تثبیت یا تغییر وضعیت موجود اثرگذار باشد.» (کریمی‌حکاک، 1394؛ به نقل از زمانی و همکاران، 1398) «آنان معتقدند که خالق اثر ادبی باید مخاطبان عام را در نظر بگیرد و زبانی ساده و متناسب با فهم آنان به کار ببندد؛ و به‌جز این، به‌جای موضوعاتی چون مدح شاهان مستبد، توصیف طبیعت، وصف معشوق و موضوعات مشابه این‌ها به موضوعاتی مرتبط با مشکلات اجتماعی و سیاسی موجود بپردازد.» (زمانی و همکاران، 1398) دلبستگی تودة مردم به سنت‌های کهن ازیک‌طرف و جاذبه‌ای که در تمدن غربی برای روشنفکران وجود داشت، آرام‌آرام جامعة ایرانی را بین دو قطب مخالف تقسیم کرد: سنت‌گرایان و نوگرایان.

 در کشاکش جدال نوگرایان و سنت‌گرایان، شعر فارسی سلاحی کارآمد در دست ادیبان و روشنفکران گردید و شاعران و نویسندگانی همچون ملک‌الشعرای بهار، علی‌اکبر دهخدا، نسیم شمال، عارف قزوینی، ابوالقاسم لاهوتی، فرخی یزدی، میرزاده عشقی و ... به بهترین نحو ممکن از این ابزار برای بیان اندیشه‌های خود استفاده کردند. آنان که آوازۀ دگرگونی‌ها و تحولات اجتماعی را در جوامع غربی شنیده یا مشاهده کرده بودند، با بصیرتی کامل، به تبلیغ و ترویج این پدیده‌های نوظهور پرداختند. طرفداران نوگرایی با بهره‌گیری از عناصر و مفاهیم اساسی مانند آزادی و آزاداندیشی، تفکر و عقل‌گرایی، عدالت و برابری، انسانیت و انسان‌مداری و ... درصدد ایجاد اصلاحات اساسی در بدنۀ جامعه بودند.

ب) تجددگرایی در شعر میرزادۀ عشقی

میرزادة عشقی از شاعران پر جنب‌وجوشی بود که باوجود عمر کوتاهش توانست، جنبه‌های گوناگون و متنوعی از پدیده‌ تجدد را در اشعارش منعکس کند. سید محمدرضا میرزادة عشقی (1303- 1273 ه.ش) در همدان به دنیا آمد. دوران تحصیلش را در تهران گذراند. در مدارس فرانسوی، زبان فرانسه آموخت. مدتی نیز در ترکیه ساکن بود و از طریق فضای فرهنگی و علمی آن کشور با ادبیات جدید اروپا آشنا شد. «وی ازجمله شاعران و نویسندگانی است که هم به سبب حضور نسبتاً طولانی در ترکیه و هم به سبب آشنایی با زبان فرانسه با مفاهیم تجدّد آشنا شد.» (مدرسی و صمدی، 1391)

 بااینکه جنبه‌های تناقض‌اندیشی و نقیضه‌گویی در اشعار عشقی زیاد است، اما این موضوع با تناقض‌اندیشی در روان‌شناسی جمعی ایرانیان و تنش‌های موجود در آن دورة حسّاس بی‌ارتباط نیست؛ یعنی در زمانه و فضای زندگی شاعر، بسیار طبیعی به نظر می‌رسد که هر شاعر و نویسنده‌ای با این تناقضات دست‌وپنجه نرم کند. به قول دکتر شفیعی‌کدکنی: «دورة بحرانی زندگی عشقی نیز یکی از دلایلی است که باعث شده وی تمرکز و آرامش لازم را نداشته باشد.» (شفیعی‌کدکنی، 1380) یکی از پیشگامان جریان تجددگرایی، میرزاده عشقی بود که با زبان تند و آتشین در مسیر آگاه‌سازی مردم گام برداشت. هرچند میرزاده عشقی در پی تجدد و نوگرایی بود، اما در سطحی گسترده از واژگان کهن استفاده کرده است؛ این ویژگی موجب بروز خطاهای صرفی و نحوی و نابهنجاری‌های دستوری بی‌شماری در شعر او شده است؛ چراکه بهره‌گیری او از عناصر و مفاهیم باستان‌گرایی، ناشی از عدم تسلط او به شگردها و دقایق زبانی بود؛ ازاین‌رو به ناگزیر، واژگان کهن و نو را در کنار هم می‌نشاند تا مقصود خود را ادا کند؛ اما آنچه بیش‌ازپیش در ساختار اندیشه و رویکرد عشقی به چشم می‌خورد، رویکرد متناقض و ناهمسان او به ابعاد تجدّد است. «عشقی نماد تمام تعارضات روحی جوانان روشنفکر و درعین‌حال طبقه پایین جامعه بود که البته این تعارضات درونی به‌صورت اشعار بیدارگرانه در بیرون نمود می‌یابد.» (آرین‌پور، 1372)

  1. روش[1]

باهدف انسجام بخشیدن به اندیشه‌های شاعر و نشان دادن تمام جزئیات و مفاهیم تجددگرایی در شعر میرزاده عشقی، از روش گراندد تئوری یا «نظریة داده بنیاد» استفاده شده است.

«راهبرد پژوهشی روشی نظام‌مند و کیفی برای خلقِ نظریه‌ای است که در سطحی گسترده به تبیین فرآیند کنش یا کنشِ متقابل موضوعی با هویت مشخص می‌پردازد.» (Creswell, 2002). نظریة داده بنیاد یکی از راهبردهای اجرای پژوهش‌های کیفی است که در سال 1976 توسط گلاسر و استراوس مطرح شده است. در این روش، نظریه‌ها به‌طور مستقیم از دلِ داده‌ها استخراج می‌شود. «ویژگی اصلی نظریة داده بنیاد، تأکید بر بررسی دقیقِ داده‌های جمع‌آوری‌شده بدون هیچ‌گونه تعصّب و جانبداری است.» (استراوس و همکاران، 1998) «در این روش، برای گردآوری داده‌های اطلاعاتی در مورد یک پدیده، از شیوه‌های کیفی استفاده می‌شود و به‌جای تعریف مسئله بر مبنای ادبیات تحقیق و در قالب متغیرهای مستقل و وابسته، تنها سؤال اصلی تحقیق مطرح می‌گردد.» (دانایی‌فرد، 1389)

این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی است؛ زیرا می‌توان از برخی از نتایج آن به‌عنوان شاخص‌های تجددگرایی در دوران کنونی بهره جُست. در انجام یک پژوهش به روشِ داده‌بنیاد، می‌توان از طرح‌های نظام‌مند، ساختارگرا و ظهوریابنده استفاده کرد. در این پژوهش، از طرح «ظهوریابندۀ گلیزر» استفاده شد؛ زیرا مبنای کار این بود که از دلِ داده‌های کیفی، مفاهیم و مؤلفه‌هایی استخراج شود. این‌گونه پژوهش‌ها از نوع اکتشافی است و به فرضیه نیازی ندارد، بلکه باید نظریه‌ای در پایان ساخته شود؛ و چون پایۀ اصلی نظریه‌سازی داشتن مفاهیم است، باید سازوکاری فراهم شود تا بتوان مفاهیم را شناسایی کرد. برای این کار در مرحلۀ اول تجزیه‌وتحلیل داده‌ها صورت گرفته است.

نوآوری در اشعار عشقی در باب مسائل گوناگون و متنوّعی مطرح شده است؛ از طرفی جهان‌بینی او در مجموعه آثارش چندان یکپارچه نیست؛ بنابراین راهبرد «نظریة داده بنیاد» انتخاب شد تا با این مطلوب سازگاری داشته باشد. در مرحلة اول، داده‌های کیفی مرتبط استخراج شد؛ در مرحلۀ دوم، ابیات مرتبط کُدگذاری شد. با مقایسۀ کدها، چند کد که اشاره به یک جنبۀ مشترک داشت، عنوان یک مفهوم به خود گرفت؛ آنگاه برای موارد مشابه در هر زمینه‌ای، مؤلفه‌های مشترکی تعریف شد. در پایان بر مبنای ارتباط میان مفاهیم موردنظر، مقوله‌هایی استخراج گردید. نکته: در ذیل عنوان کلی روش عناوین فرعی آورده نمی‏شود.

  1. یافته‌ها

1-4. کدگذاری باز

همان‌طور که در بخش قبلی شرح داده شد، نظریه داده بنیاد شامل مفاهیم و مقوله‌ها است؛ یعنی ابتدا با کدگذاری متن (در اینجا اشعار)، تعدادی از اشعار ذیل «یک مفهوم» طبقه‌بندی شد و سپس مفاهیم مشابه، ذیل مقوله‌ها طبقه‌بندی گردید.

 «استخراج مفاهیم و ارتباط دهی آن‌ها به مقوله‌های مشابه از طریق مقایسه‌ها و فرآیندهای رفت و برگشتی صورت می‌گیرد.» (دانایی فرد و همکاران، 1398) لذا در ابتدا کدهای مناسبی برای داده‌های مختلف اختصاص دادیم و این کدها را در قالب مفاهیم دسته‌بندی کردیم؛ سپس با مقایسة مفاهیم و یافتن پیوندِ مشترک میان آن‌ها، مقوله‌هایی تعیین و بدین ترتیب کدگذاری محوری انجام شد. «برای تحلیل داده‌های گردآوری شده لازم است تا مراحلی سپری شود تا درنهایت پارادایمی منطقی یا تصویری عینی از نظریه داده بنیاد خلق و ارائه گردد.» (Strauss & Corbin, 1998)

 

 

جدول 1. کدگذاری بازداده‌های کیفی مربوط


مقوله­ها

مفاهیم

گزاره‌های منتخب (دیوان مصور میرزادة عشقی)

تحولات اجتماعی

فریبکاری جوانان شهری

جواب داد بدو من از این عروسی‌ها/ هزار گونه دهم وعده، کی کنم اجرا؟ (ص 181)

بر آن جوانک ناپاک روح لعنت باد / خدای داند هر گه نمایم از او یاد (ص 183)

آزادی‌خواهی

چو طفلکانم دادند جان در آن وادی / به طیب خاطر گفتم: فدای آزادی (ص 187)

تو سزد بر دگران بدهی درس/ سخن آزاد بگو هیچ مترس (ص 218)

ترقی اندر این کشور محال است / که در این مملکت قحط‌الرجال است

خرابی از جنوب و از شمال است / بر این مخلوق آزادی وبال است (ص 286)

باری آرای حکیمانة خود را همه گاه/ فاش می‌گویم و یک ذره نباشد باکم (ص 369)

عدم فرصت‌طلبی اجتماعی

ببین که عاقبت آن کهنه مرده‌شوی لعین/ همین‌که دید شه از تخت گشته افکنده

هزار مرتبه مشروطه‌تر شد از بنده/ ز بس که گفت آن مشروطه باد پاینده (ص 189)

چه ما که زور نداریم و قادرند آن‌ها / هر آنچه میل کنند آورند بر سر ما (ص 182)

دگر در آنکه وجدان کشی هنر نبود/ شرف به اشرفی و سکه‌های زر نبود

شرف به دزدی کف رنج رنجبر نبود/ شرف به داشتن قصر معتبر نبود (ص 192)

محاکمه مسئولان نالایق

وزیر عدلیه‌ها بر فراز دار روند/ رئیس نظمیه‌ها سوی آن دیار روند

کفیل مالیه‌ها زنده بر مزار روند/ وزیر خارجه‌ها از جهان کنار روند (ص 192)

مسئله حجاب

مر مرا هیچ گنه نیست به‌جز آنکه زنم/ زین گناه است که تا زنده‌ام اندر کفنم

من سیه پوشم و تا این سیه از تن نکنم/ تو سیه بختی و بدبخت چو بخت تو منم (ص 214)

در حجاب است سخن گرچه بود ضد حجاب/ بس خرابی ز حجاب است که ناید به‌حساب (ص 218)

آن زن که نجیبه و عفیف است/ در خانه نشسته باد بهتر

بر خود در خلوت و ره غیر / بگشوده و بسته باد بهتر (ص 408)

تساوی حقوق زن و مرد

شرم چه؟ مرد یکی، بنده و زن یک بنده/ زن چه کردست که از مرد شود شرمنده؟ (ص 218)

خلاصه تا نبرد کس ز اهل شمران بو / بر این قضیة بی‌عصمتی دختر او

نهان ز خلق مر او را نهد به خاک اندر (ص 182)

(تحولات اجتماعی)

حمایت از قانون اساسی

چهل تن اندر این هنگامه مردند / برای حفظ قانون جان سپردند ...

که قانون اساسی چون شده خوار/ دگر کس ملک را باشد پرستار؟ (ص 294)

به قانون اساسی پشت پا زد/ برای خودنمایی نزد یارو

به گفتا من نخواهم خورد سوگند/ که بر هوچیگری بگرفته‌ام خو (ص 433)

وجود بی‌عدالتی در محاکم قضایی

یافته اجحاف و ستم خاتمه/ نیست کسی را ز کسی واهمه

هست مجازات برای همه / حاکم مطلق چو بود محکمه:

محکمه را مسخره دیگر مکن/ بشنو و باور مکن (ص 295)

انتقاد از انفعال مردم جامعه

یا رب این مخلوق را از چوب بتراشیده‌اند؟/ بر سر این خلق خاک مردگان پاشیده‌اند؟ (ص 310)

ملتی را که چنان جرات و طاقت نبود/ که به خس گوید کذب تو صداقت نبود! (323)

اهالی همه خواب و غفلت زده/ خمار زرین باده در میکده (ص 388)

لیکن همه کناره نموده ز کارها/ وز دم همه گرفته و مأیوس و قرقری (ص 359)

اجرایی کردن شعارها و وعده‌ها

ز اظهار درد درد مداوا نمی‌شود/ شیرین دهان به گفتن حلوا نمی‌شود

درمان نما، نه درد که با پا زمین زدن/ این بستری ز بستر خود پا نمی‌شود (ص 339)

مهاجرت مسئولان به خارج

زین‌ها چو بگذری همه آنان نموده‌اند/ بهر زر این مهاجرت و این مسافری! (ص 359)

امروز اگر غروب کنی از وطن چه غم؟/ فردا کنی طلوع و به چنگش در آوری ...

من خامشم تو خویش بیندیش، این نکوست/ اینگونه مردمی بگذاری و بگذری؟ (ص 361)

نابسامانی‌های اجتماعی

مادر بیچاره، فتاده علیل / دخترک اندر پی هر کج سبیل

پرستارانش ز وزیر و وکیل/ جمله فتادند به فکر آجیل (ص 424)

کز زغال کنده دائم دم زدی، وز چوب بید/ از میان دکه کیسه کیسه زر بیرون کشید

مادرش را دید و دختر را به زور زر خرید/ احتیاج آمیخت با موی سیه، ریش سفید (ص 304)

ملتی کالودة تریاک باشد صبح و شام/ دائم آگنده دماغ، از گند افیون می‌کند! (ص 335)

امور سیاست داخلی

مشروطه‌خواهی

منی که کنده بدم، جان به پای مشروطه/ ز پا فتاده بدم، از برای مشروطه

بشد دو میوة عمرم فدای مشروطه/ عریضه دادم بر اولیای مشروطه (ص 188)

استبداد ستیزی

تمام مردم، دلشاد مرگ استبداد / من از دو مسئله خوشحال و خرم و دلشاد

یکی ز زادن مریم، دگر ز وضع نوین (ص 186)

رأی من اینست کاندید از برای انتخاب/ اندرین دوره مناسب‌تر کس از شداد نیست ...

ای خدا این مهد استبداد را ویران نما/ گرچه در سرتاسرش یک گوشه‌ای آباد نیست (ص 364)

عدم منفعت‌طلبی سیاسی

ز من اگر شنوی، خویش را خراب مکن/ ز انقلاب تقاضای نان و آب مکن (ص 188)

چه گویمت من از این انقلاب بد‌بنیاد!/ که شد وسیله‌ای از بهر دسته‌ای شیاد! (ص 189)

دادند هر یک از دگری بهتر امتحان/ در اجنبی‌پرستی و بیگانه پروری!

صندوق‌های لیره جلو، دوش استران/ واندر عقب مهاجر و انصار چرچری (ص 358)

محاکمه سیاستمداران نالایق

کدام دوره تو دیدی که این رجال خراب/ پی محاکمه دعوت شوند پای حساب؟ (ص 190)

حوالة همه این رجال، بر دار است/ برای خائن، چوب و طناب در کار است ...

به خائنین زمین، آسمان عدو گردد/ زمان کشتن افواج مرده‌شو گردد (ص 192)

همی نگردد آباد این محیط خراب/ اگر نگردد از خون خائنین سیراب (ص 192)

تحریک احساسات ملی و تهیج مردم

عید خون گیر پنج روز از سال/ سیصد و شصت روز راحت باش (ص 128)

ملتی را که چنان جرئت و طاقت نبود/ که به خس گوید کذب تو صداقت نبود!

پی حفظ وطن خویش، لیاقت نبود!/ عید بگرفتن این قوم، حماقت نبود؟! (ص 323)

اجدادتان به حال شما گریه می‌کنند/ کز چه میانة ملل اسباب خنده‌اید؟

ایرانی از قدیم مهین بود و سربلند/ آیا چه گشته است شما سرفکنده‌اید؟ (ص 236)

مخالفت با جمهوری اجباری

دریغ از راه دور و رنج بسیار / حقیقت بارک‌الله چشم بد دور

مبارک باد این جمهوری زور/ ازین پس گوش‌ها کر، چشم‌ها کور (ص 286)

روحیه انقلابی‌گری

با من آر یک دو سه گوینده هم آواز شود/ کم‌کم این زمزمه، در جامعه آغاز شود (ص 219)

اعلام زوال سیم و زر خواهم داد/ دولت همه را به رنجبر خواهم داد

یا افسر شاه را نگون خواهم کرد/ یا در سر این عقیده سر خواهم داد (ص 409)

این ملک یک انقلاب می‌خواهد و بس/ خونریزی بی‌حساب می‌خواهد و بس

امروز دگر درخت آزادی ما/ از خون من و تو آب می‌خواهد و بس (ص 412)

(سیاست داخلی)

تشریح وضعیت مجلس

نماید گه سلیمان را حمایت / شود گاهی تدین را مددکار

که سازد این دو را با یکدگر یار/ دریغ از راه دور و رنج بسیار (ص 287)

تدین گفته مجلس هست با من/ نمایم اکثریت را معین

شود این کار قبل از عید روشن/ به جمهوری بگیرم رأی قطعاً (ص 289)

از این افکار مالیخولیایی/ به مجلس اکثریت شد هوایی

تدین کرد خیلی بی‌حیایی/ به یکدم بین افرادش جدایی (ص 291)

یادآوری نقش روزنامه‌ها

نمودم من جراید را اداره/ شفق، کوشش، وطن، گلشن، ستاره

قیامت می‌شود با یک اشاره/ دگر معنی ندارد استخاره (ص 289)

انتقاد از مقامات سیاسی

ای وثوق‌الدوله! ایران ملک بابایت نبود؟/ اجرت‌المثل متاع بچگی‌هایت نبود (310)

که مستوفی است شخصی لاابالی/ مشیرالدوله مرعوب و خیالی

وثوق‌الدوله جایش هست خالی/ بود فیروز هم در فارسی والی (ص 289)

آن خیانت‌ها که با ایران وزیران می‌کنند!/ بارها بدتر به من، این سفله‌گردون می‌کند! (ص 336)

این مجلس چهارم به خدا ننگ بشر بود/ دیدی چه خبر بود؟

هر کار که کردند، ضرر روی ضرر بود/ دیدی چه خبر بود؟ (ص 441)

اتحاد دولت و ملت

هست دگر موقع صلح و صفا/ نیست ز هم دولت و ملت جدا ...

تکیه دولت همه بر ملت است/ ملت از آن حامی این دولت است (ص 296)

زین صدای نازیبا، در وطن طنین افتاد/ بین ملت و دولت، اختلاف و کین افتاد

طفل پاک آزادی، از رحم جنین افتاد/ رفتمان ز یاد: نام اتحاد: (ص 299)

تمجید از کابینه دولت

ببین «عشقی» که هر کابینه را نفرین نمود اینک/ چسان در مدح این کابینة قدرت مصمم شد (ص 333)

ای یار لطیف‌گوی مرشد/ با آن همه منطق چرندی:

«کابینة نیم بند» خواندی/ این دولت آبروی مندی (ص 407)

برقراری صلح و دوستی

ببین امروز مردم را به خون یکدگر تشنه/ که دیری نگذرد کائن عادت دیرین نمی‌ماند

به باید روزگار صافی و صلح و صفا روزی/ به جان دوستان آنروز دیگر کین نمی‌ماند (ص 365)

 

استثمار کشورهای آسیایی

در اروپا، آسیا را لقمه‌ای پنداشتند/ هر یک اندر خوردنش، چنگال‌ها برداشتند

بی‌خبر کاخر نگنجد کوه در حلقوم کاه/ گر که این لقمه فرو بردند، روی من سیاه (ص 240)

نازم به گوی بازی مردان انگلیس/ خم گشته پشت دهر ز چوگان انگلیس

ایران و هند و تازی و سودان و ترک و چین/ افتاده همچو گوی، به میدان انگلیس (ص 410)

تا نخوابد شرق، کی مغرب برآید آفتاب/ غرب را بیداری آنگه شد که شرقی شد بخواب (ص 240)

خودباوری و اقتدار ملی

دارم امید آنکه گر شرقی بیابد اقتدار/ از پی آسایش خلق اقتدار آید بکار

نی چو غربی آدمی را رانده از هر جا کنند/ آدمی و آدمیت را چنین رسوا کنند (ص 240)

زیردستی و زبر دستی تو در کف تست/ دست بسته نشد آن مرد که دست از جان شست

هرگز از دست نرفت آنکه زبردستی خواست (ص 324)

ایرانی آر بسان اروپائیان نشد/ ایران زمین بسان اروپا نمی‌شود

زحمت برای خود کش که خودبه‌خود/ اسباب راحت تو مهیا نمی‌شود (ص 339)

مخالفت با دخالت انگلیس

فرق جمعی شیره مالی می‌کنم/ خمره را از شیره خالی می‌کنم

ظاهراً جمهوری پر زرق و برق/ وز تجدد هم کله آن را به فرق

باطناً یاسی ایران، انگلیس/ خر شود بدنام و یاسی شیره لیس (ص 280)

تا تهیه در لندن شد اساس جمهوری/ خود سری تدارک شد، بر قیاس جمهوری

ارتجاع و استبداد در لباس جمهوری/ آمد و نمود، حیله با رنود (ص 298)

هیچ میدانی حریف ما چه دارد در نظر؟/ این همه خرج گزافی را که اکنون می‌کند!

انگلیس آخر دلش بهر من و تو سوخته؟/ آنکه بهر یک وجب خاک این‌قدر خون می‌کند! (ص 334)

مخالفت با قرارداد 1919

دزد رهزن دزد نادانست راحت پشت میز/ دزد دانا دزدی از مجرای قانون می‌کند

گوش آوخ ندهد این ملت بدین‌ها ور دهد:/گوش از این گوش، از آن گوش بیرون می‌کند! (ص 335)

تنها منم که گر نشود حکم قتل من:/ حاشا، چنین معاهده امضا نمی‌شود

گر سیل سیل خون ز در و دشت ملک هم/ جاری شود معاهده اجرا نمی‌شود (ص 339)

فتنه انگیزی بیگانگان

به رسم نبرد فتنه بر پا کنند/ مر این سو زمین را اروپا کنند

سپس تیر و توپ و خدنگ و تفنگ/ بپاشند هر سو بر آیین جنگ

بسی قتل و غارت نمایند بر/ مرآن مردمی را که دارند زر (ص 388)

سپس خویشتن هیچ نی باختند / شهیدان شهوت بسی ساختند ...

فقط پس هوس، دونی و گمرهی / بماند بر ایرانیان تهی! (ص 388)

امان از خویش را بی‌خانه دیدن/ خود اندر خانة بیگانه دیدن

سپس بیگانة بی‌خانمان را / بجای خویش صاحبخانه دیدن! (ص 405)

 

اتحاد کشورهای منطقه از طریق مناسبات فرهنگی

ای گروه پاک مشرق، هند و ایران، ترک و چین/ بر سر مشرق زمین شد جنگ در مغرب زمین (ص 240)

میان این دو قوم الفت مقام معنوی دارد/ دلیل منطق من را کتاب مثنوی دارد

چه خوش بادی هنوز ایران ز شاه غزنوی دارد/ به‌ویژه هان که الفتمان ز نو طرح نوی دارد (ص 271)

مسائل اداری و دولتی

وجود فساد اداری

پس از دو ماهی، روزی به شوخی و خنده / بگفت: خانمکی خواهم از تو زیبنده! (ص 184)

به آن سیاه دل از بس که خلق رو دادند/ پس از دو ماه مقام مرا بدو دادند (ص 185)

عمو! تمام ادارات مرده‌شو خانه است/ و زین ره است که این کهنه‌ملک ویرانه است (ص 190)

تو صدراعظم آینده‌ای ز بس دادی/ «قوام‌السلطنه» نصف تو داد والی شد

«نظام سلطان» سوسیال انقلابی بود/ به یک حکومت از اشراف اعتدالی شد (ص 420)

وجود بوروکراسی اداری

سپس برفتم هر روز هیئت وزرا / جواب نامة خود را نمودم استدعا (ص 188)

مسائل اقتصادی

 

اهمیت دادن به وضعیت خزانه کشور

گه اعتدال و گه رادیکال، گاه سوسیال/ بدتر از آن که نیست که هفتاد شو گرفت

خلق گویند در خزانه نماندست یک فلوس/ ما را هزار خنده از این گفتگو گرفت (ص 418)

تأکید به دریافت مالیات

تو از «ادارة مالیه» مالیات مخواه/ که صرف ساختن پارک‌های عالی شد

خزانه رفت همة «فهیم الملک»/ بدل به پارک و دکاکین و مبل و قالی شد (ص 420 و 421)

مسائل ادبی و هنری

جزئی‌نگری در توصیف

اوایل گل سرخ است و انتهای بهار/ نشسته‌ام سرسنگی کنار یک دیوار

جوار درة دربند و دامن کهسار/ فضای شمران اندک ز قرب مغرب تار (ص 174)

پول و سور و عیش و نوش از دیگران/ تو برای خویشتن، الرحمن بخوان

روز و شب له له بزن از تشنگی/ کنج غربت جان بده از گشنگی! (ص 398)

نوآوری در صحنه‌پردازی

به روی دشت و دمن ماهتاب تابیده/ به هرکجا نگری نقره گرد پاشیده

به روی سبزه چمن آن دو یار خوابیده/ مرا ز دیدنشان لذتیست در دیده (ص 178)

نشسته بر لب آن گور، پیرمردی زار/ فشاند اشک همی روی خاک‌های مزار

ولی عیان بود از آن دو دیدة خونبار/ که با زمانه گرفتست کشتی بسیار (ص 180)

استفاده از تکنیک‌های نمایشنامه‌

خلاصه آنچه که آن پیرزن بیان بنمود/ که نام این زن ناکام مرده، مریم بود

چنان بسوخت دلم، کز سرم برآمد دود/ دهان سپس پی و دنبالة سخن بگشود (ص 180)

با یکی کوزه همان زن به لب آب آمد/ من در اندیشه که این منظره در خواب آمد

دیدم آن زن که بپندار تو نایاب آمد/ ز ره دیگر با کاسه و بشقاب آمد (ص 217)

صف به صف دختر کسری همه جاسان دیدم / خویشتن را پس از این قصه هراسان دیدم

همه این قصه به نظم آوردم/ فهم آن بر تو حوالت کردم (ص 218)

نوآوری در توصیف معشوق

به حکم آنکه جسمی فربه، اندامی رسا داشت/ سپس بر روی ماهش

دهانی خرد، گونه سرخ و چشمی قهوه‌ سا داشت/ چه شهلا بُد نگاهش

فراز چهره، خرما رنگ گیسوش/ چه زیبا می‌فتادی مو به هر دوش (ص 307)

مسائل علمی

یادآوری نظریه‌های علمی

منکرم من که جهانی به‌جز این باز آید/ چه کنم درک نموده است چنین ادراکم

قصة آدم و حوای، دروغ است، دروغ/ نسل میمونم و افسانه بود از خاکم (ص 369)

به پندار دانای مغرب زمین/ پدید آور پند نو «داروین»

زمانه ز میمون، دمی کم نمود/ سپس ناسزا نامش آدم نمود (ص 395)

یادآوری اختراعات جدید

در قرن بیستم بشود آدمی سوار/ بر آهنی پرنده، دل آکنده از بخار

و آنگه رهی که ما به دو سالش کنیم طی / او در هوا دو روزه از آنرا کند گذار! (ص 405)

یادآوری پیشرفت کشورهای غربی

نکبت و ذلت و بدبختی و آثار زوال/ از سر و پیکر ما مردم دون می‌ریزد

برج ایفل ز صنا دید «گل و گلوا» گل / بر سر مقبرة ناپلئون می‌ریزد (ص 233)

مسائل نظامی و امنیتی

 

آموزش قشون نظامی

به تعلیم قشون اندر ولایات/ مهیا تلگرافات و شکایات

ز ظلم شاه و دربارش روایات/ ز جمهوری اشارات و کنایات (ص 290)

ناامنی در کشور

مملکت ما شده امن و امان / از همدان تا طبس و سیستان

مشهد و تبریز و ری و اصفهان/ شش‌تر و کرمانشه و مازندران (ص 295)

جنگ با دشمن

گر از من بپرسد کسی بی‌درنگ / نگر گویم آر گویمش: چاره جنگ

کنون چارة ما، به‌جز جنگ نیست / چه روی سیاهی دگر رنگ نیست (ص 388)

ایا بنده گیران خود زر خرید/ قلم برکشیدم، علم در کشید ...

من آن رزمخواه جبلی منم / همان عشقی جنگ ملی منم (ص 389)

بس بمب و توپ جای بجا کرده کوه و دشت/ ترسم دگر فتد کره از این مدوری (ص 354)

عدم دخالت نظامیان در سیاست

نسخ شد آیین ستم گستری/ هیچ دخالت نکند لشکری

در عمل مذهبی و کشوری/ نیست به قانون شکنی کس جری (ص 295)

کلاه خویش نما قاضی: این‌همه قاضی:/ چه لازم است که اندر خزانه غازی نیست! (ص 367)

«وزیر جنگ» خیال مقام بالاتر/ فتاد و غوطه در افکار «ایده آلی» شد (ص 420)

مسائل اعتقادی و دینی

یادآوری دخالت مذهبیون در سیاست

مکن مداخله در کار مملکت ای شیخ/ که این مباحثة غسل بی‌نمازی نیست (ص 367)

مخالفت با خرافات

جز خرافات بر این مملکت افزوده چه؟ هیچ!/ جز خرابی مه آباد تو بنمود چه؟ هیچ! (ص 208)

ملتی کو باز قرن بیستم بر درد خود/ چاره با ختم و دعا و ذکر و افسون می‌کند! (ص 335)

ای خدا جای تشکر چشم زخمم می‌زنند/ چشم من هم چشمی آر با رود جیحون می‌کند (336)

مخالفت با دین‌ورزی مصلحت‌اندیش

همه دانند خوب، این روضه خوان است/ که مزد روضة او یک قران است

اگر اولادهای شمر ملعون/ دهند از مزد روضه پول افزون:

برای شمر او خواند ثناها/ برای آن لعین، گوید دعاها!

غرض این است بر این آدم لوس/ دهند آر پول خواند روضه معکوس (ص 399)

گر این‌چنین نبودی، دانی کنون چه بودی؟/ می‌بودی آنکه قرآن در مقبری بخوانی!

یاد از نجف کن اندک، خاطر به یار یک یک/ آن هیکل چو «اردک» وآن رنگ زعفرانی (ص 435)

احترام به سایر ادیان

هر دو فرسخ یک کلیسایی بپا به رنام او/ گشت تاریخ همه تاریخ‌ها ایام او

وقف شد یکشنبه‌ها از بهر نام نیک او/ روز و شب ناقوس‌ها گویندة تبریک او (ص 390)

زرتشت دل نبود که آنرا توان ربود!/ حاشا قیاس دل، ز چه با انبیا کنید؟ (ص 374)

مخالفت با تقدیرگرایی

من آن نیَم که یکسره تدبیر مملکت/ تسلیم هرزه گرد قضا و قدر کنم ...

من آن نیم به مرگ طبیعی شوم هلاک/ وین کاسه خون به بستر راحت هدر کنم (ص 376)

نان همه از قبل نیروی بازو خواهند/ نان تو از رشته و بوق و دگنک می‌خواهی!

کلک است این همه در بیستمین قرن برو!/ تازه کارا، تو چه زین کهنه کلک می‌خواهی

(ص 378 و 379)

حمایت از قرآن

آن که گفتی محو قرآن را همی‌باید نمود/ عن قریب این گفته با سرنیزه مقرون می‌کند!

وای از این مهمان که پا در خانه ننهاده هنوز/ پای صاحبخانه را از خانه بیرون می‌کند (ص 334)

 

یادآوری تهاجم فرهنگی

ز باران بیگانه آغشته‌اند/ همه پیرو اجنبی گشته‌اند

یکی بنده بند روسان شده/ دگر پای بند پروسان شده! (ص 388)

(عشقی) تفو بروی جوانان شهری ننگین! / ندانم آنکه خود این‌گونه مردم بی‌دین! (ص 181)

تحولات زبانی

کاربرد زبان گفتاری

ولیک اول امسال از او بخورد فریب/ چه چاره داشت که او را بُد این بلیه نصیب؟ (ص 181)

خلاصه تا نبرد کس ز اهل شمران بو / بر این قضیة بی‌عصمتی دختر او (ص 182)

درست روزی کان شهریار اعلان داد/ یگانه دختر ناکام من ز مادر زاد (ص 186)

استفاده از کنایه‌های جدید

ولی عیان بود از آن دو دیدة خونبار/ که با زمانه گرفتست کشتی بسیار (ص 180)

مگر به گوش شما هم رسیده قصة ما/ شنیده‌ام گل عمر تو چیده‌اند، خدا: (ص 183)

چو دید آب ز من گرم می‌نشاید کرد / میانه‌اش پس از آن روز گشت با من سرد (ص 184)

تو در این خلق عامی عارفی گر زانکه اینان را/ تمیزی شد حنایت نزد کس رنگین نمی‌ماند (ص 365)

استفاده از ضرب‌المثل‌های جدید

ز من مپرس که کبکم خروس می‌خواند/ چو من ز حُسن طبیعت که قدر می‌داند (ص 175)

گفت اگر ارث جدم است و فلان است/ گو بنما فکر نان که خربزه آب است (ص 319)

مگو یاسین بود در گوش این خلق خر، آوازم/ که گر آدم شوند، از اصل این یاسین نمی‌ماند (ص 365)

کاربرد تعبیرهای عامیانه

پس از سه چار دقیقه، ز روی شنگولی / شروع شد به سخن‌های عشق معمولی (ص 177)

ز من شنو که چسان سخت شد به من دنیا/ زنم ز گرسنگی داد عمر خود به شما (ص 185)

خلق بازیچه و خلقت بچه‌بازی دیدم/ بیش از این فلسفه هم، روده درازی دیدم (ص 209)

نیست بر این ملت یک لا قبا / فکر اجانب پس از این رهنما (ص 296)

مانم که تا بگردد همرنگ من محیط/ آنگه ببین چسان همه را رنگ می‌کنم (ص 381)

تحولات واژگانی

استفاده از ترکیبات رایج عربی

فتاد غلغله‌ای در شهر و حومة تهران/ که عنقریب به شه می‌شود چنین و چنان (ص 187)

کلبه‌هایش همه فرتوت و همه خم خورده/ الغرض هیئتی از هر جهتی افسرده (ص 201)

لاجرم اطراف خم را کرد سیر/ دید پای خمره جای پای غیر

پس همه‌جا، جای پاها را بدید/ تا به درب خانة «یاسی» رسید (ص 278)

کاربرد صورت‌های جمع عربی

آن خراب ابنیه کز پنجره پیداست کجاست؟/ خیره بر پنجره شد و پیر به زانو برخاست (ص 203)

جوانیمان تبه گردد به ناکامی و بدنامی/حذر کن زین سوانح، دیده چون برعشق من دوزی (ص 265)

از آن سیلی ولایت پر صدا شد/ دکاکین بسته و غوغا به پا شد (ص 292)

کاربرد واژه‌های عامیانه جدید

پی نکوهش این انقلاب اکبیری / شنو حکایت آن مرده‌شوی دلچرکین (ص 189)

مرد دزدی ناقلا «یاسی» به نام/ اهل ده در زحمت از او صبح و شام ... (ص 278)

کاربرد واژه‌های بیگانه

در هفت آسمانم الا یک ستاره نیست/ نامی ز من به پرسنل این اداره نیست

بی اعتنا به هیئت کابینه فلک/ گردیده‌ام که پارتیم یک ستاره نیست (ص 366)

تمام برگ درختان گر اسکناس شود/ تمام ریگ بیابان اگر که لیره کنند (ص 412)

2-4. کدگذاری محوری

هم‌زمان با گردآوری داده‌ها، کدگذاری آن‌ها انجام گرفت. بر اساس تحلیل داده‌های کیفی، مرحلۀ کدگذاری محوری نیز تدوین گردید که طبق آن، خط ارتباطی میان مفاهیم و مقوله‌های پژوهش مشخص شد. مفاهیم و مقوله‌ها به‌دست‌آمده از فرایند مزبور در قالب جدول 2 ارائه شده است:

جدول 2. کدگذاری محوری (خط ارتباطی میان مفاهیم با مقوله‌ها)

مقوله

مفاهیم

تعداد مفاهیم

درصد فراوانی

تحولات اجتماعی

فریبکاری جوانان شهری، آزادی‌خواهی، عدم فرصت‌طلبی، محاکمه مسئولان نالایق، مسئله حجاب، تساوی حقوق زن و مرد، حمایت از قانون اساسی، بی‌عدالتی در مجامع قضایی، انتقاد از انفعال مردم، عملی کردن وعده‌ها، مهاجرت مسئولان به خارج، انتقاد از نابسامانی‌های اجتماعی

12

19.67 درصد

امور سیاست داخلی

استبدادستیزی، عدم منفعت‌طلبی سیاسی، محاکمه سیاستمداران نالایق، تحریک احساسات ملی، مخالفت با جمهوری اجباری، داشتن روحیة انقلابی‌گری، انتقاد از وضعیت مجلس، بیان نقش روزنامه‌ها، انتقاد از مقامات سیاسی، اتحاد دولت و ملت، تمجید از کابینه دولت، برقراری صلح و دوستی میان مردم

12

19.67 درصد

امور سیاست خارجی

انتقاد از غارت اموال ملی، استثمار کشورهای آسیایی، خودباوری و اقتدار ملی، مخالفت با دخالت انگلیس، مخالفت با قرارداد 1919، فتنه‌انگیزی بیگانگان در کشور، اتحاد و همبستگی با کشورهای منطقه از طریق مناسبات قومی و فرهنگی

7

11.29 درصد

مسائل اداری و دولتی

فساد اداری، بوروکراسی شدید اداری

2

3.28 درصد

مسائل اقتصادی

وضعیت نامناسب خزانه کشور، دریافت مالیات

2

3.28 درصد

مسائل ادبی و هنری

جزئی‌نگری در توصیفات، نوآوری در صحنه‌پردازی، استفاده از تکنیک نمایشنامه، نوآوری در توصیف معشوق

4

6.56 درصد

مسائل علمی

یادآوری نظریه‌های علمی، یادآوری اختراعات جدید، پیشرفت کشورهای غربی

3

4.92 درصد

مسائل نظامی و امنیتی

آموزش قشون نظامی، وجود ناامنی در کشور، جنگ با دشمنان، عدم دخالت نظامیان در امور سیاسی

4

6.56 درصد

مسائل اعتقادی و دینی

عدم دخالت مذهبیون در سیاست، مخالفت با خرافات، مخالفت با دین‌ورزی مصلحت‌اندیشانه، اعتقادات سایر ادیان الهی، مخالفت با تقدیرگرایی، حمایت از قرآن، یادآوری تهاجم فرهنگی دشمنان

7

11.48 درصد

تحولات زبانی

کاربرد زبان گفتاری، استفاده از کنایه‌های جدید، کاربرد ضرب‌المثل‌های جدید، بیان تعبیرهای عامیانه

4

6.56 درصد

تحولات واژگانی

کاربرد ترکیبات رایج عربی، کاربرد صورت‌های جمع عربی، استفاده از واژه‌های عامیانه جدید، کاربرد واژگان بیگانه فرنگی

5

8.20 درصد

جمع کل

 

62

100 درصد

  1. یافته‌های پژوهش

برخی از اندیشمندان معتقدند که میرزادة عشقی به برخی از اصول و مفاهیم تجددگرایی نپرداخته است، اما نتایجِ تحقیق نشان می‌دهد که وی با توجه به سن کوتاهش، درک درست و دقیقی از مشکلات و دغدغه‌های مردم جامعه خویش دارد و در دیوانش به مسائلی پرداخته است که برخی از شاعران و اندیشمندان عصر مشروطه و معاصر به آن‌ها توجهی نکرده‌اند.

 در پژوهش حاضر، مفاهیم تجددگرایی در دیوان اشعار میرزادة عشقی بررسی شد و نظریة «تجددگرایی در شعر عشقی» با شناسایی مفاهیم و پیوند مقوله‌ها شکل گرفت. به‌طورکلی تجددگرایی در اشعار میرزادة عشقی، مجموعه‌ای است شامل: تحولات اجتماعی، امور سیاست داخلی، امور سیاست خارجی، مسائل اداری و دولتی، مسائل اقتصادی، مسائل علمی و آموزشی، مسائل نظامی و امنیتی، مسائل اعتقادی و مذهبی، تحولات زبانی و تحولات واژگانی؛ در این میان، «تحولات اجتماعی» و «امور سیاست داخلی» با 12 بار تکرار بیشترین بسامد را نسبت به سایر مقوله‌ها دارند. شایان ذکر است که برخی از جلوه‌های تحولات زبانی و واژگانی به دلیل عدم تسلط او بر شگردهای ادبی و ناآگاهی او از دقایق زبانی و درنتیجه آمیختن واژه‌های کهنه و نو برای بیان مقصود است.

 در بخش پایانی، بر پایة مفاهیم و مقوله‌های گردآوری‌شده، گزاره‌های زیر به دست آمد. این گزاره‌ها از تلفیق چند مفهوم یا بیان روابط چند متغیر ساخته شده است:

  1. میرزاده عشقی با پیوند دادن عناصری همچون اومانیسم، عقل‌گرایی، آزادی، برابری و ... با زبانی تند، صدای اعتراض مردم کشور خود را منتقل کرده و احساسات ملی و انقلابی آنان را تحریک و تهییج می‌کند.
  2. میرزاده عشقی معتقد است که تمامی مسئولان دولتی و نمایندگان مجلس باید با محور قرار دادن عقل و منطق در چارچوب قانون اساسی حرکت کنند.
  3. میرزاده عشقی با درکی که از زمانۀ خود دارد و با نگاهی نقادانه مردم را از خرافات و خشک‌اندیشی نهی می‌کند و به انسان‌گرایی و عقلانیت فرا می‌خواند.
  4. آزادی قلم، آزادی آرا و عقاید، آزادی اندیشه و آزادی بیان ازجمله مفاهیم موردنظر میرزادة عشقی در مقولة آزادی‌خواهی است.
  5. میرزاده عشقی با اشاره به انفعال و سستی مردم جامعه، ضمن تحریک احساسات مردم به انتقاد از بی‌جسارتی و بی‌تحرّکی مردم می‌پردازد؛ او ملتی را که جرئت و جسارت اعتراض به زورگویان و حاکمان خیانتکار را ندارند، محکوم می‌کند.
  6. میرزادة عشقی، زدوبندهای اداری، فساد اخلاقی ادارات، دریافت رشوه، انتصابات ناعادلانه و وجود بوروکراسی شدید اداری را ازجمله مشکلات موجود در ادارات دولتی می‌داند.
  7. میرزادة عشقی از گروه‌ها و سیاستمدارانی که برای رسیدن به منافعشان سوءاستفاده می‌کنند و از انقلاب و دستاوردهای انقلاب برای خود کیسه دوخته‌اند به‌شدت انتقاد می‌کند. او معتقد است که این اقدامات رشد و توسعه کشور را در مسیر پیشرفت متوقف می‌سازد.
  8. میرزادة عشقی ضمن تشریح بی‌کفایتی و خیانت‌های مسئولان دولتی، با تحریک احساسات ملی، آبادانی و پیشرفت جامعه را در گروی مبارزة قاطع با خیانتکاران، ثروت‌اندوزان و سیاستمداران نالایق می‌داند.
  9. کاربرد شیوة روایت‌گری، استفاده از تکنیک تداعی اندیشه، استفاده از تکنیک برداشت آزاد و نوآوری در شیوة صحنه‌پردازی ازجمله شگردهای عشقی در اجرای نمایشنامه‌های منظوم است.
  10. میرزادة عشقی با اشاره به پیشرفت کشورهای غربی، «ناتوانی و جهل مردم» را عامل اصلی عقب‌ماندگی کشور می‌داند و معتقد است که نباید به ذکر خاطرات دوران باشکوه تمدن کهن ایران باستان اکتفا کرد و بدان دلخوش بود.
  11. میرزادة عشقی با بیان بدخواهی کشورهای بیگانه در خصوص استثمار و تفرقه‌افکنی میان کشورهای منطقه، به ایجاد همبستگی کشورهای همسایه از طریق مناسبت‌های فرهنگی تأکید می‌کند.
  12. میرزادة عشقی با بیان سوءاستفاده کشورهای غربی از غفلت ناآگاهی کشورهای آسیایی، ایرانیان را به داشتن حمیت و غیرت ملی برمی‌انگیزد و معتقد است که نباید زیر بار زورگویی کشورهای غربی رفت.
  13. میرزادة عشقی با اشاره به سیاست زیرکانه و فریبکارانة انگلیس و روسیه، با حضور و دخالت بیگانگان در امور داخلی کشور به‌شدت مخالفت می‌کند.
  14. میرزادة عشقی با انتقاد از ناامیدی و کوتاهی مسئولان در خصوص بهبود شرایط اقتصادی و اوضاع کشور، کسب رفاه و آسایش را در گروی تلاش، خوداتکایی و خودباوری مردم جامعه، دریافت به‌موقع مالیات و اجرای اصلاحات سیاسی می‌داند.
  15. میرزادة عشقی در دو میدانِ مخالفت با دولت‌های غربی و مخالفت با مزدوران گماشته از جانب انگلیس به مبارزه می‌پرداخت. او همچنین ایجاد جنگ و آشوب، تفرقه‌افکنی، درگیر کردن نسل جوان به اعتیاد و هوس‌رانی را ازجمله فتنه‌انگیزی‌های کشورهای بیگانه می‌داند.
  16. استفاده از واژه‌های فرانسوی، انگلیسی، روسی و ترکی ازجمله موارد تجددگرایی در اشعار عشقی است که در این میان کاربرد واژه‌های فرانسوی بسامد بیشتری دارد.
  17. کاربرد نام محله‌ها و خیابان‌های شهر (شمران، تجریش، لاله‌زار و...)؛ کاربرد نام مشاغل و اصناف جدید؛ استفاده از القاب زشت و فحش‌های عامیانه؛ اشاره به اختراعات جدید و اشاره به مراسمات دینی مسیحیان و زرتشتیان از دیگر مفاهیم تجددگرایی در دیوان عشقی است که برای پرهیز از طولانی شدن بحث و به دلیل رعایت اختصار بیان نشد.

بحث و نتیجه‌گیری

در این مقاله با استفاده از روش گراندد تئوری (راهبرد نظریة داده بنیاد)، داده‌های مربوط به جامعة آماری بررسی و با روشِ کدگذاری، مفاهیم مرتبط استخراج و طبقه‌بندی گردید. در پایان تعداد 62 مفهوم در قالب 11 مقوله گردآوری شد. برای پی بردن به پایایی و اعتبار شیوة تحقیق، مفاهیم شناسایی‌شده به شکل پرسشنامه در میان تعدادی از صاحب‌نظران توزیع گردید. نتایج بیانگر آن بود که دیدگاه‌های صاحب‌نظران در خصوص موضوع، با نتایج به‌دست آمده مرتبط است. در پایان پس از طبقه‌بندی مفاهیم تجددگرایی، بسامد و درصد فراوانی مقوله‌ها در نمودار ذیل تنظیم گردید:

 

نمودار 1. تعداد و درصد فراوانی مقوله‌های تجددگرایی در اشعار میرزادة عشقی

تعارض منافع

تعارض منافع ندارم.

 

[1]. Method

Ajodani, M. (2003). Or Death or Modernity; A Book on Constitutional Poetry and Literature. First Edition. Tehran: Akhtaran Publishing. [In Persian]
Alinejad, S. (2017). A few Conversations about Modernity. Third Edition. Tehran: Agah Publications. [In Persian]
Aminpoor, Gh. (2007). Tradition and Innovation in Contemporary Poetry. Tehran: Scientific and Cultural Publications. [In Persian]
Ariyanpoor, Y. (1993). From Saba to Nima. Fifth Edition. Tehran: Zovar Publications. [In Persian]
Creswell, I. W. (2002). Educational Research: Planning, Conducting and Qualitative Research. Upper saddle River, NJ: Personal Education.
Danayifard, H., Alvani, S. M., Azar, A. (2019). Qualitative Research Methodology in Management. Third Edition. Tehran: Saffar Sharghi Publications. [In Persian]
Eshghi, S. M. M. (1978). Koliyat Mosavar Mirzadeh Eshghi. Author: Ali Akbar Moshirsalimi. Seventh Edition. Tehran: Sepehr Printing House. [In Persian]
Gholamhoseyn zade, Gh. (2001). The Course of Criticism in Iran from the Constitution to 1332. Tehran: Rozaneh Publishing. [In Persian]
Karimi hakak, A. (2015). The Beginning of Modernity in Persian poetry. Translated by Massoud Jafari. Tehran: Morvarid. [In Persian]
Milani, A. (2004). Modernity and Anti-Modernity in Iran. Fifth Edition. Tehran: Akhtaran Publishing. [In Persian]
Modaresi, F., Samadi, A. (2012). Romanticism on the Works of Mirzadeh Eshghi. Journal of Literary Technologies, 4(2), 19-36. [In Persian]
Mohamadi, A. (2007). Mirzadeh Eshghi and the Issue of Modernity. Persian Language and Literature Research, 5(8), 145- 159. [In Persian]
Shafieiy kadkani, M. R. (2001). Persian Poetry Periods. Second Edition. Tehran: Sokhan Publishing. [In Persian]
Shamie, M., Bitarafan, M. (2014). Analysis of the concept of homeland in the poetry and thought of Mirzadeh Eshghi. Journal of Poetry Research, Shiraz University, 6(1), 137-160. [In Persian]
 Zamani, M. M., Safavi, K., Iranzade, N. (2019). "Components of Modernism in Taqi Rifat's poetry. Journal of Literary Text Research, 23(80), 85-112. [In Persian]
 
استناد به این مقاله: حسینائی، یحیی و نزهت، بهمن. (1401). مؤلفه‌های تجددگرایی در دیوان اشعار میرزاده عشقی بر مبنای نظریة داده‌ بنیاد. متن پژوهی ادبی، 26(93)، 7-33. doi: 10.22054/LTR.2021.48897.2908
 Literary Text Research is licensed under a Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License.