Document Type : Research Paper
Authors
1 PhD in Persian Language and Literature, Islamic Azad University, Eghlid Branch, Eghlid, Iran
2 Assistant Professor, Department of Persian Language and Literature, Eghlid Higher Education Center, Eghlid, Iran.
Abstract
Keywords
Main Subjects
میرزا محمد فرخییزدی در سال 1267 در یزد متولد شد، وی در اوایل نوجوانی با بهرهگیری از استعداد شعری خود با سرودن اشعاری به مبارزه با ظلم و ستم پرداخت. نخستین سروده او درآغاز نوجوانی به اخراجش از مدرسه انجامید. چند سال پس از اجرای مشروطیت وی به تهران آمد و در صف مبارزان ظلم و ستم قرار گرفت. «در سال 1300 به انتشار روزنامه «طوفان» پرداخت و با لحن تند و بیپروای خود، طوفانی بهپا میکرد بارها تعطیل شد؛ در هشت سال مدت انتشار خود، پانزده بار توقیف و صاحب امتیاز آن به دادگاه کشیدهشد» (آرین پور، 1382: 505). او در دورۀ هفتم مجلس به عنوان نمایندۀ مردم یزد انتخاب شد. در پایان این دوره به علت انتقادهای تند و کوبندۀ از دولت به مسکو و از آنجا به آلمان گریخت. وی در سال 1312 شمسی به وطن بازگشت و با قرارداد 1919 وثوقالدوله به شدت به مخالفت برخاست. او بارها به سبب آزادیخواهی خود و مبارزه با ظلم و ستم حاکمان، زندانی شد و سرانجام جان شیرین خود را در راه وطن دوستی و آزادگی خود در زندان شاه در سال 1318 از دستداد» (حسینی کازرونی، 1378: 12-5).
«او درگیرترین شاعر عصر مشروطه بود، در تمام عمر خود، پیاپی مشغول مبارزه با حاکمان عصر خود بود و هر رخداد اجتماعی او را به واکنش وامیداشت» (همان: 21). فرخی در راه مبارزۀ انقلابی خود از روشی خاص استفاده کرده است؛ از جمله انتشار روزنامۀ طوفان که با چنین هدفی ایجاد شده بود. «روزنامۀ طوفان به صاحب امتیازی وی با آرم سرخ رنگ انقلابی، شامل مطالب تند انتقادی و سیاسی بود» (همان: 22). «در روزنامۀ طوفان به غیر از خبرها و مقالههای سیاسی- اجتماعی، مطالب ارزشمند تاریخی و ادبی هم منتشر میشد که رباعیات و غزلیات بارزترین نمونه آنها است» (مسرت، 250:1384).
در روزنامه طوفان از قالبهای شعری گوناگون، بهره برده است؛ یکی از این قالبها، رباعی است. دربارۀ رباعی باید گفت که در میان قالبهای شعر فارسی، دارای انسجام بیشتری است و هماهنگی منسجمی میان مصراعهای آن وجود دارد. اخوان ثالث دربارۀ رباعی بر این باور است: «شعر خوب امروز مثل ساختمان یک رباعی استادانه است که هر مصرع وظیفهای خاص در مجموع هماهنگ شعر دارد برای رساندن معنی و ضرب آخر که در مصراع آخر میآید» (اخوان، 1369: 272).
1.پیشینۀپژوهش
در معرفی و بیان ویژگیهای رباعیات فرخی باید گفت که وی از جمله شاعران مبارز است که به شیوهای ابتکاری هربار با انتشار یک رباعی در راستای بیان اهداف در حقیقت آن را سرلوحۀ کار مبارزاتی و دیباچۀ کلام خود را قرار داده است؛ او رباعی را در روزنامه برای تقابل با ظلم و ستم زمانۀ خود بهکار گرفته است. بنابراین، در نوع خود در خور توجه است و هیچ مقالهای که به مبارزه با سرودن شعر در قالب رباعی در روزنامه پرداخته باشد، دربارۀ فرخییزدی نوشته نشده است.
محمود صادقزاده (1387) در مقاله «بررسی اصلاحطلبی و نوگرایی از دیدگاه فرخی»، حسین مسرت (1387) در مقالۀ «نام فرخییزدی از صفحۀ تاریخ زدوده نخواهد شد»، فاطمه مدرسی و فرشته رستمی (1393) در مقالۀ «جلوههای ادبیّات پایداری در سرودههای فرخییزدی»، محمدعلی صادقیان (1379) در مقالۀ «بنمایههای درد و رنج در شعر فرخییزدی»، مهدی ملکثابت (1383) در مقالۀ «اندیشههای دینی در اشعار فرخییزدی» و قاسم صافی(1381) در مقالۀ «فرخییزدی، شاعر سرافراز فرهنگ و ادب ایران»، محققانی هستند که دربارۀ فرخی مقالاتی نوشتهاند، اما مسالۀ سرلوحه قرار دادن رباعی در روزنامه را -که در نوع خود روشی کمنظیر آن هم از شاعری که در سه ضلع مثلث مبارزه، شاعری و سیاست قرار داشته و هریک از اضلاع این مثلث را بهخوبی به درجۀ مطلوب و ارزشمند رسانیده است- مورد توجه قرار ندادهاند. بنابراین، در این مقاله کوشش شده تا با جستوجو در رباعیات فرخی که سرلوحۀ روزنامه قرار گرفته، شیوۀ مبارزۀ وی را به مخاطب بشناسانند و ویژگیهای رباعیات وی ازاین منظر تبیین شود.
شمارههای روزنامۀ طوفان از شمارۀ 18 سال اول تا شمارۀ 72 سال دوم مورد مطالعه قرار گرفت و به روش تحلیل، محتوای روزنامه و رباعیات آمده درآن سعیشده تا توجه به نگرش فرخی در مطالب آمده مورد بررسی و وکاوی قرارگیرد و شگرد فرخی در کاربرد رباعی در این نوع کارکرد با چنین روشی تبیین شود.
اینکه فرخی، رباعی را برای بیان اندیشههای مبارزه برگزیده، شاید دلیل علاقه به کوتاه بودن ساختار آن است؛ بنابراین، وی با ابتکاری زیبا، سرآغاز تمامی روزنامههای طوفان را با یک رباعی مزینکرده است. گویی رباعی در ابتدا به صورت اجمالی موضوع روزنامه را در هر شماره معرفی میکند. قالب مختصر و تراکمپذیر رباعی آن استعداد را دارد تا قالبی مناسب برای تراوش اندیشههای سیاسی قرار گیرد و از نکات تأملبرانگیز در این باره، تناسب و وحدت مضمون رباعی با موضوع روزنامه است.
«برای الفاظ آزادیخواهی، میهندوستی، استبدادشکنی، سربازی و سرانجام جانبازی که از دیرباز در کشور ما معنی و مفهوم حقیقی نداشت، مصداق حقیقی بهشمارمیرود» (توکلیمحمدی، 1390: 67). بنابراین، درونمایۀ آزادی، انقلاب، ظلمستیزی، پیکار با بیگانهپرستی، انتقاد از حاکمان زر و زور، ارتجاع، فترت، استبداد، مجلس و دفاع از مردم رنجدیده به ویژه دهقان و کشاورز از مهمترین مضامین رباعیات هستند؛ با وارد شدن این مضمونها به رباعیات، ناچار زبان نیز تغییر کرده و همسو با محتوا حرکت کرده است.
شعر فرخی بیشتر بیانگر مسائل سیاسی و اجتماعی است. سرودههایش صدای ملتی است که از نبودن، آزادی و عدالت رنج میبرند و شعروشاعری را بهعنوان بهترین حربه مبارزۀ خود انتخابکرده و با هدف انتقادهای سیاسی و اجتماعی از این هنر ارزشمند بهرهبرداری میکند؛ در راه رسیدن به اهداف خود و تحقق عدالت و آزادی در وطن از قالب رباعی نیز استفادهکرده و در شمارههای متعدد روزنامۀ طوفان، رباعیات خود را در صدر مطالب قرار داده است، با توجه به مضمونهای بهکاررفته در این رباعیات، میتوان آنها را دستهبندی کرده و به بررسی محتوای آنها پرداخت.
یکی از مضمونهای مورد علاقه، آزادی است که وی بارها در اشعار خود و بهویژه در رباعیاتش به این مهم پرداخته و با زبان قلم از آزادی دفاع کردهاست.
گر درد و غم قدیم تجدید شود |
|
یا دوره ارتجاع تمدید شود |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 88)
در این رباعی، حاضر است به هر قیمتی آزادی را حفظ کند؛ تحمل درد و غم، گوشهنشینی و انزوا یا هر راهکاری که از قربانی شدن آزادی جلوگیری کند، خواسته او است و تلاشمیکند تا به آزادی دست پیدا کند و با تأکید بر حفظ آن، اهمیت آن را یادآور میشود. در یکی از نوشتههای خود در همین شماره میگوید: «پروردگار مطلق، نعمت وجود را برای زیست و تنعم به عامه ارزانی داشته است، مقدسترین فریضه زندگی آزادی و حریت است» (فرخییزدی، 1302: شمارۀ 64).
فرخی در نوشتهای دیگر آزادی را گرانبهاترین گوهر حیات انسان معرفی میکند: «ما در سایه حس بیم و امید که قوانین طبیعت از نخستین روز خلقت آرایش ذات بشر کرده بود قیام نموده، برای تحصیل گوهر حیات؛ یعنی آزادی قدم به میدان مبارزه ارتجاع نهادهایم...» (فرخییزدی، 1302: شمارۀ 17).
2-
2-1-
از دیگر خواستهها، برقراری عدالت اجتماعی و برابری و مساوات میان اقشار مختلف جامعه است، او بر این باور است که عدالت و برابری همراه با خلقت انسان وجود داشته و هیچ انسانی حق برتری اجتماعی بر دیگران را ندارد؛ بنابراین همه افراد جامعۀ انسانی باید از حقوق یکسان برخوردار باشند و در تأکید بر خواسته خود اینگونه سخن میگوید: «علی بن ابی طالب(ع) که ذات حق و حق محض بود به اتکای کلمه اسلام با روحانیت کاملی که در وجود مقدس او احاطه داشت، میان عرب و غیر عرب تفاوتی قایل نبود...» (فرخییزدی، 1302: شمارۀ 22).
عالم همه عابدند و معبود یکیست |
|
دنیا همه ساجدند و مسجود یکیست |
(همان)
در جهان، اگر با دیدۀ انصاف و از روی عدالت داوری کنیم، همه انسانها مساوی خلق شدهاند و هدف کمال و رستگاری و قبلۀ مقصود واحد و یگانه است؛ در این رباعی اندیشههای دینی و مذهبی نوعی تراوش کرده و یگانهپرستی و خداشناسی را میتوان از ورای اشعارش مشاهده کرد.
دنیا چو یکی خانه و جای همه است |
|
وین خانه غم سرا، سرای همه است |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 67)
فرخی با تأکید بر اینکه دنیا سرای غم و اندوه است، یادآوری میکند که عیش و نوش و غم و اندوه این جهان نیز باید برابر تقسیم شود و به شیوه غیرمستقیم به انتقاد از حاکمانی میپردازد که غم و اندوه را سهم مردم فرودست جامعه میدانند و عیش و نوش، راحتی، آسایش و کامروایی را حق مسلم خود میدانند.
دنیا که سعادتش بود مال همه |
|
از چیست که نیست شامل حال همه |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 64)
در باور او، عدم تساوی و برابری در امکانات جامعه، ناشی از بیعدالتی حاکمان است. با بیان دیگر، غیرمستقیم و تأکید بر تساوی حقوق همۀ مردم، نیش انتقاد خامه خود را متوجه مقصران واقعی این فاجعه میداند و از مردم نیز به گونهای انتقاد میکند که چرا حقوق ضایع شده خود را مطالبه نمیکنند.
در مسلک ما که عزت و ذلت نیست |
|
سلطان و فقیر و کثرت و قلت نیست |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 59)
مسلک و شیوۀ مبارزۀ خود را براساس برابری و عدالت بنا نهاده و اعتراف میکند که فقیر و غنی در جهاننگری او با هم برابرند و باید به یک اندازه از نعمتهای جامعه بهرهمند شوند و کسی را شایسته حاکمیت جامعه میداند که برای رفاه، آسایش و سعادت همه افراد جامعه تلاش کند.
جمعی ز غنا صاحب افسر باشند |
|
یک دسته ز فقر خاک بر سر باشند |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 47)
همۀ افراد جامعه باید با هم برادر و برابر باشند، این شعار همیشگی او بود و اگر در جامعه گروۀ در عسرت و سختی به سر میبرند و تضاد طبقاتی مردم را رنج میدهد، دلیلش نابرابری اجتماعی و عدم تقسیم یکسان منابع جامعه است.
3-
3-1-
«هوادار روشهای خونین و قهرآمیز بود و حل ناهنجاریهای درون جامعه را تنها از طریق روی دادن انقلابی خونین امکانپذیر میدانست و آن را کارآمدترین شیوه برای نجات جامعه از چنگال استبداد حاکمان زمانه خود برمیشمرد» (صدرینیا، 1378: 17). بارها در اشعار خود بر لزوم انقلاب و تحول در جامعه تأکیدمیکند و به انواع گوناگون این ضرورت را یادآورمیشود. انقلاب، قیام و خیزش از آرزوهای همیشگی فرخی بودهاست.
روزی ست که اقدام غیورانه کنیم |
|
از پیر و جوان جنبش مردانه کنیم |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 29)
انقلاب یک اقدام غیورانه است که پیر و جوان نمیشناسد و همه در برابر جامعه و یکدیگر مسؤل هستند؛ بنابراین بهترین راه مبارزه با اهل فتنه و ستم، انقلاب است و راه انگیزش آن و وسیلۀ ایجاد انقلاب، انتقام است؛ باید جوهر و انگیزه انقلاب را از طریق انتقام به وجود آورد.
در مملکت انقلاب میباید و بس |
|
و ز خون عدو خضاب میباید و بس |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 72)
راه رسیدن به پیروزی از بطن انقلاب میگذرد جز انقلاب و قیام، هیچ راهکاری پاسخگوی مشکلات اجتماعی نخواهد بود؛ بنابراین باید برای رسیدن به فردای بهتر قیام کرد. انگیزۀ جنبش را با این بیان مستقیم و آتشین در میان مردم ایجاد کرده، فرصت را نباید از دست داد. بارها اغتنام فرصت و بهرهگیری از زمان را به مردم همعصر خود یادآور میشود و بر این باور است که آن قدرت و توانایی که بتواند مردم را از تیره روزی نجات دهد باید در خود مردم جستوجو کرد و باید سرنوشت خویش را تغییر دهند.
دل زمزمههای انقلابی دارد |
|
در عین جنون حرف حسابی دارد |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 99)
فرخییزدی خود را یک انقلابی مبارز معرفی میکند و با این تحکیم در بیان، تلاش میکند، انگیزه جنبش انقلابی را در میان اقشار گوناگون جامعه زمان خود به وجود آورد و آنها را با خود همراه کند. او تنها راه درست و حرف حسابی را انقلاب کردن عنوان میکند و خراب بودن مملکت، بهترین دلیل برای قیام است.
4-
4-1-
یکی از پربسامدترین مضمونهای بهکار رفته در رباعیات، انتقاد صریح و بیپرده از نحوۀ برگزاری انتخابات در جامعۀ زمان خود و نادرستی آن است. وی منشا همه مشکلات جامعه را این رفراندومهای بیاساس برمیشمرد.
افسوس که از رأی خراب من وتو |
|
یک مرتبه شد پاک حساب من و تو |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 90)
صندوقچه که جای آراء شدهاست |
|
هم روح گداز و هم دل آرا شدهاست |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 81)
آن جعبه که رأی خلق گنجینه اوست |
|
بیمهری روزگار از کینه اوست |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 77)
در این اشعار با صراحت در گفتار و با بیانی کوبنده و قاطع، انتخابات را به باد انتقاد میگیرد و بر نادرستی آن اصرار میورزد و نیکبختی و سعادت مردم جامعه را در گرو انتخاب نماینده صالح میداند که از دل صندوقچههای آرا بیرون نمیآید و با حسرت و اندوه از این انتخابات ناشایست و نادرست سخن میگوید و مردم را از این مسأله آگاه میکند.
5-
5-1-
بارها در اشعار خود به دفاع از محرومان میپردازد و در منشور مبارزۀ او، دهقان، فقیر، مستأجر، غنی و متمول، از حقوق یکسان برخوردار هستند.
گر مشکل فقر و ثروت آسان گردد |
|
آسوده ز غم توده انسان گردد |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 59)
بارها به شیوه مستقیم و غیرمستقیم از طبقه دهقان و فقیر جامعه دفاع میکند و بر احقاق حقوق آنان اصرار میورزد؛ دهقانان، در شرایط نابسامانی به سر میبردند و مالکان حقوق آنها را دستمایۀ خواستههای نابجای خود قرار میدادند. بنابراین، وی اربابان را افرادی گرگصفت میداند که بر دهقانان ستم روا میدارند. با انتخاب این لقب برای مالکان از نهایت قساوت، سنگدلی و ستم آنها پرده برمیدارد.
ابناء بشر که زاده بوالبشرند |
|
آن توده اصل زارع و کارگرند |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 50)
در مسلک مالک ملکی سالک شد |
|
از عشق به ملک آن ملک هالک شد |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 97)
با بیانی تند و آتشین از مالکان همعصر خود انتقاد میکند و با دادن لقبهای از قبیل مالک دوزخ و مفتخور، درستی عملکرد آنها را زیرسؤال میبرد و به دفاع از فرودستان جامعۀ خود میپردازد.
این پول که صاحبان القاب خورند |
|
خون دل ماست چون می ناب خورند |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 63)
عرق جبین ملت، رفاه و آسایش حاکمان ظالم را فراهم کرده و شراب عیش و نوش افراد ظالم جامعه از خون دل مردم است. با شجاعت و صریح، شخصیت واقعی سرمداران نابخرد زمان خود را برای همگان آشکار میکند.
6-
6-1-
در ابیاتی متعدد نمایندگان و کارگزاران داخلی و خارجی ایران زمان خود را معرفی کرده و از آنان انتقاد میکند.
آنان که پریر قلب ما را خستند |
|
دیروز قرار با اجانب بستند |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 17)
در این ابیات، سیاست خارجی ایران زمان خود را زیرسؤال برده و از بیگانهدوستی آنان و سرسپردگیشان به دولتهای غربی انتقاد میکند و پیکار با بیگانهپرستی را ترویج میکند و بذر تنفر و انزجار از بیگانگان و سرسپردگان آنان را در دل مردم میکارد و پرده از اسرار شوم حکومت بر میدارد.
گر هادی ما ز جهل گمراه نبود |
|
گمراهی او در همه افواه نبود |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 68)
این غنچه نوشکفته خوش وا شدهاست |
|
و این غوره نارسیده حلوا شدهاست |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 94)
فرخییزدی شگفتزده است که چرا افراد نالایق امور جامعه را به دست گرفتهاند و انتصاب افراد در امور حکومتی بر اساس کاردانی و شایستگی آنان نیست. به صراحت خیانتکاران جامعۀ خود را از کژرویها برحذرمیدارد و به آنان هشدار میدهد و در طوفان و مقالهها و گفتار آتشین آنان را خیانتکنندگان به مردم معرفی میکند.
7-
7-1-
سر دسته حزب هر چه هستند همه |
|
سر تا به قدم خویش پرستند همه |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 98)
افراد مسئول جامعه یا خودپرست و خودخواه هستند و یا ساده دل و زودباور و از این دو گروه هیچ کار شایسته و خدمت ارزندهای برنمیآید.
8-
8-1-
فرخییزدی بارها در اشعار خود از دوره فترت یاد میکند؛ دورهای که در آن نهضت مشروطیت شکست میخورد و مبارزان به گوشهنشینی و انزوا پناه میبرند.
در اول عشق باده نوشی اولی |
|
در آخر عمر می فروشی اولی |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 96)
دورۀ فترت، دورۀ سکوت، خاموشی و خون دل خوردن است؛ زیرا مبارزه در این دوران نتیجهای به دنبال ندارد، بنابراین باید همچون خم می، مهر بر لب، خاموش بود.
جان چند گهی گوشهنشین خواهد شد |
|
دل مشعل آه آتشین خواهد شد |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 95)
بهترین شیوۀ مبارزه در دورۀ فترت، گوشهنشینی و انزوا است و اگر این دورۀ طولانی شود با تدبیر و درایت میتوان به نتایج مطلوبی دست یافت؛ وی در انتظار به دست آمدن فرصتی بود.
9-
9-1-
در طی طریق پای خود لنگ مکن |
|
از دست به دست وقت را تنگ مکن |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 53)
فرخییزدی، انقلابیون را به مسلح شدن به ابزارهای نوین مبارزه دعوتمیکند و با بهروز شدن جامعه و ایجاد فرآیندهای جدید در جامعه و تغییر در ارکان آن، دیگر شیوههای کهن مبارزه پاسخگو نخواهد بود؛ بنابراین، باید فرصت را غنیمت شمرد و بدون از دست رفتن زمان به دست آمده از شیوههای کارآمد و نوین استفاده کرد.
بر سرعت عمل و اغتنام فرصت تأکید میکند و با ایجاد انگیزه در میان مردم، آنان را به جان فشانی برای آزادی و عدالت فرا میخواند.
10-
10-1-
در موقع سخت مینباید شد سست |
|
کز عزم شکسته را توان کرد درست |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 56)
اتحاد، همدلی و همراهی راز موفقیت هر ملت است؛ بنابراین، وی با تکیه بر دیدگاه جامعهشناسی خود، همه افراد جامعۀ عصر خود را به وحدت و همدلی فرا میخواند و تنها راه دست یافتن به پیروزی را اتحاد میداند.
11-
11-1-
امروز که گشته هر غنیی دل خوش |
|
و ز مقدم نوروز جهان مینووش |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 55)
تنها به مردمان زحمتکش و رنجدیدۀ زمان خود، فرارسیدن سال نو را تبریک میگوید و از حاکمان فرعونصفت زمانه خود ابراز انزجار میکند. روزنامه طوفان را حامی مردم میداند؛ بنابراین، تمامی مطالب آن حتی تبریک سال نو نیز از آن مردم است. در پیام تبریک خود جسورانه اینگونه سخن میگوید: «کارکنان طوفان، مقدم مسعود نوروز فیروز را با قلبی مشعوف و اندوهگین تبریک میگویند نه به آن دسته که شوکت و طنین جلالشان ارکان گیتی را تکان داده و در بارگاه فرعونی خویش استراحت نمودهاند...ما تبریک میگوییم به جامعه زحمتکش و رنجبران دنیا...». در این پیام با شهامت از تنپروری حاکمان عصر خود انتقاد میکند.
12-
12-1-
اول ره کار را نشان باید داد |
|
در موقع کار امتحان باید داد |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 46)
افرادی باید برای ادارۀ امور جامعه انتخاب شوند که از بوتۀ آزمایش گذشته و از آزمون خود سربلند بیرون آمده باشند؛ بنابراین، باید مسؤلیتهای اجتماعی و سیاسی را به افراد کاردان، دانا، آگاه و باتجربه سپرد. در همین شماره از روزنامه که با موضوع «برای کار، متخصص شرط است» منتشر شده، میگوید: «برویم فکر چاره بکنیم که برای کار، مرد کار و اهل کار باید جست...» (فرخییزدی، 1302، شمارۀ 46).
در مسلک ما که عزت و ذلت نیست |
|
سلطان و فقیر و کثرت و قلت نیست |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 59)
افرادی شایستگی نمایندگی جامعه را دارند که زحمتکش و پرتلاش باشند و در نظر آنان تمامی اقشار جامعه از حقوق مساوی برخوردار باشند.
گر هادی ما ز جهل گمراه نبود |
|
گمراهی او در همه افواه نبود |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 68)
خودخواهی، جهل و گمراهی حاکم، از مهمترین عوامل سقوط یک جامعه است و حاکمان همعصر خود را به این دلیل رد صلاحیت میکند که افرادی خودپسند، مغرور و نادان هستند و شکست کابینه را حاصل گمراهی آنان میداند.
با پاک دلان پاک نهادی باید |
|
از مختلسین قطع ایادی باید |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 42)
برای حل نهایی مشکلات اقتصادی جامعه، پیشنهادمیکند که باید از طریق درستی و پاکی وارد شد و دست ظالمان حکومتی را قطع کرد،. در باور او مردم جامعه افرادی پاکنهاد هستند و شایستگی آن را دارند که حاکمانشان نیز افرادی پاک و مبرا از هر آلودگی باشند؛ حاکمان و مردم را به نهضت اقتصادی فرامیخواند.
13-
13-1-
دنیای ضعیف کش که از حق دور است |
|
حق را به قوی میدهد و معذور است |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 37)
با بیانی کنایی و رندانه، دنیا را مورد سرزنش قرارمیدهد که حق و راستی را به دست ظالمان سپرده است. بر این باور است که برای رسیدن به حق خود باید به زور متوسل شد؛ راهی که سرپرستان امور حکومتی جامعۀ زمان او در پیشگرفته بودند.
14-
14-1-
مظلومکشی طریقۀ محتشم است |
|
قانونشکنی پیشه اهل ستم است |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 17)
احترام به قانون بر همه واجب است؛ کسانی که به قانون احترام میگذارند - از هر طبقهای که باشند- افرادی درست کردار و قابل احترام هستند؛ قانونشکنی جرمی نابخشودنی است و اهل قلم پایبند بودن به قانون را از اصول مسلم خود میدانند.
تحکیم اساس بر مؤسس فرض است |
|
این اصل به هر منعم و مفلس فرض است |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 69)
احترام به مجلس را به عنوان یکی از ارکان قانونگذاری در جامعه، بر همه واجب و ضروری میداند، حتی اگر نمایندگان افرادی شایسته نباشند، قانون شکنی، جرمی است که قابل چشم پوشی نیست، با این گفتار نهایت تعصب و توجه نسبت به قانون و قانون مندی آشکار میشود.
15-
15-1-
در رباعیات خود، اصولی را معرفی میکند که خود به شدت بدان پایبند است و همفکران خود را نیز به رعایت این اصول و فرامین فرا میخواند؛ این بیانات در واقع شیوهنامۀ مبارزه است که در این ابیات خوانده شده است.
16-
16-1-
چون نامه ما برای کلاشی نیست |
|
چون خامه ما مرتشی از راشی نیست |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 10)
از شیوه مبارزۀ خود در تقابل با جور و ستم سخنمیگوید| و خود را از هرگونه تهمت زدن، ناسزا گفتن، سست شدن و هراسیدن مبرا میداند و بر درستی و کارآمدی روش خود صحه میگذارد و به طور غیرمستقیم انتقاد از عملکرد حاکمان حکومتی و نادرستی رفتار آنان را گوشزد میکند.
17-
17-1-
شادم که دل خراب تسلیم نشد |
|
در پیش اومید و بیم تسلیم نشد |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 73)
مبارز نستوه و شکستناپذیراست و در مسلک وی، بیم جایی ندارد، با شهامت و بیباکی از عدالت و آزادی دفاع میکند و نه از دشمنان خود هراسی بهدلراهمیدهد و نه از دوستان امیدی برمیگیرد؛ بلکه تسلیم ناپذیر و مقاوم بر شیوۀ خود پافشاریمیکند.
18-
18-1-
در نگرش اجتماعی و در شیوۀ مبارزه وی تمامی افراد جامعه از حقوق یکسان برخوردار هستند، بنابراین براساس این اصول، به مبارزۀ خود ادامهمیدهد.
در مسلک ما که عزت و ذلت نیست |
|
سلطان و فقیر و کثرت و قلت نیست |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 59)
پس عزت و ذلت، سلطنت و فقر در شیوه نامۀ مبارزه، جایی ندارد و خواستار برادری و برابری در جامعه است.
ما تکیه به قائدین ناشی نکنیم |
|
از مسلک خویشتن تحاشی نکنیم |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 57)
عدم اعتماد به افراد ناشایست و سرپرستان جامعه، سببمیشود تا در راه خود به هیچکس تکیه نکند و بتشکنی مرام دیرپای او است و آمده تا بتهای ظلم و ستم را از جامعه زمان خود براندازد.
19-
19-1-
در جامعهنگری خود بر این باور است که عملکرد شایسته که براساس عدالت و برابری در جامعه صورت بگیرد، قابل ستایش و تمجید است.
ما طالب آن که کار مطلوب کند |
|
خود را بر خوب و زشت محبوب کند |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 48)
کار نیکی که براساس منافع عمومی مردم جامعه صورتگرفته حتی اگر از طرف دشمن باشد نیز قابل پذیرش و تحسین است. این نوع نگرش به مسائل جامعه و امور اجرایی، انعطافپذیری فرخی را نشانمیدهد و در عین سرسختی و تسلیمناپذیری در برابر کردار نیک و خدمت شایستۀ به مردم، سر تسلیم فرود میآورد.
20-
20-1-
طوفان که طرفدار صفا خواهد بود |
|
معدوم کن جور و جفا خواهد بود |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 44)
مرکز و کانون مبارزات پایانناپذیر و اندیشههای مبارزاتی و اجتماعی خود را در این نشریّ طوفان زا به تماشا گذاشته است و از صفا، صمیمیت و پاکی سخن میگوید و اعلام میکند که در راه نابودی ظلم و ستم و نابرابری اجتماعی وفادار خواهد ماند؛ وفاداری به اندیشههای انقلابی خود در این ابیات به صراحت و با قاطعیت بیان شده و پافشاری بر ادامه راه را نشان میدهد.
21-
21-1-
درد و رنج ، درد و رنجی اجتماعی است و از نبودن آزادی، برابری و عدالت است، از درد و رنج مردم ستم دیده و مظلوم، اندوهگین است و تلاش میکند از طریق فریاد طوفان از مردم حمایت کند.
طوفان بشنو چو نی نوای تبریز |
|
وز دیده ببار خون برای تبریز |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 18)
همدردی با مردم را از اصول مبارزاتی طوفان میداند و در این ابیات به طور غیرمستقیم با مردم تبریز همدردی میکند و از رنج و ستم وارد شده بر آنان فریاد برمیآورد. ناله طوفان باید چون نوای نی، اندوه حاصل از نینوای تبریز را به گوش مردم جامعه برساند.
22-
22-1-
گر شیخ ریا قدح نوش نبود |
|
گر شحنه شهر مست و مدهوش نبود |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 92)
شاعر با بیانی سرشار از تعریض و کنایه، مسئولان جامعه عصر خود را مورد نکوهش قرار داده است و عبارت کنایی مهر بر لب، اشاره به دوخته شدن دهان فرخی دارد و خاموشی پیشه کرده و شاعر اگرچه با رندی ویژه خود فساد و خفقان حاکم بر جامعه را برملا میکند، اما به دوخته شدن دهان خود نیز اشارهای میکند.
23-
23-1-
به دلیل مشغلههای اجتماعی- سیاسی و درگیریهای مبارزاتی خود، فرصت پرداختن به هنرنماییهای شاعرانه را نداشته، اما به دلیل تسلطی که بر شعر فارسی داشتهاست به بازتاب آرایههای بدیعی، بیانی و بلاغی، در اشعار خود پرداخته و مهمترین آن، تشبیه، جناس، واجآرایی، ایهام، تلمیح و رنگآمیزی نیز استفاده کردهاست (مسرت، 1384: 3).
تمام رباعیات منتشرشده در روزنامه، بنمایۀ سیاسی دارند و مضامین بهکاررفته در آنها همه سیاسی و اجتماعی است، اما در بیان این اصول از تصاویر زیبای شعری نیز غافل نبوده است و جابهجا از زیباییهای شعری بهرهبرده و بدینوسیله بر میزان تأثیر کلام خود بر مخاطب افزودهاست.
طوفان بشنو چو نی نوای تبریز |
|
وز دیده ببار خون برای تبریز |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 18)
تکرار واژه «نی» و «تبریز» و واج آرای در صامت «ن»، بار موسیقی آن را افزون کرده است و شاعر با مخاطب قرار دادن طوفان، ایهامی در بیت ایجاد کرده که هم طوفان واقعی را یادآور میشود و هم روزنامّ طوفان را به خاطرمیآورد و با جانبخشی به آن بر بار تخیل رباعی افزودهاست.
در اول عشق باده نوشی اولی |
|
در آخر عمر میفروشی اولی |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 96)
تکرار واژۀ «می» و ایجاد تناسب بین واژههای «می»، «باده»، «می فروشی» و «خم»، همگی زیبایی ابیات را افزون کرده است؛ تصویر زیبای خوردن خون دل همچون خم می و خاموش بود از دیگر رندیهایی است که در این رباعی قابل مشاهدهاست و تعبیر کنایی خون دل خوردن نیز در تناسب با می، زیبایی ویژهای به شعر بخشیده است.
جان چند گهی گوشه نشین خواهد شد |
|
دل مشعل آه آتشین خواهد شد |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 95)
دل مشعلی خواهد شد که آه آتشین از آن زبانه خواهدکشید؛ محتوای سیاسی این بیت به همراه امیدی که در مصرع آخر موجم یزند و گوشهنشین شدن جان و آهناک بودن دل، تأثیر رباعی را دو چندان کرده است.
گر شیخ ریا رند قدح نوش نبود |
|
گر شحنه شهر مست و مدهوش نبود |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 92)
تعبیر کنایی گنجینۀ راز بودن و راز نهفتهۀ جعبه آرا و آن را مسبب نامهربانی روزگار دانستن، بار عاطفی در شعر ایجاد کرده است.
در موقع سخت مینباید شد سست |
|
کز عزم، شکسته را توان کرد درست |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 56)
کاربرد متضاد واژههای «سست»، «سخت»، «شکسته» و «درست»، تقابل زیبایی در این بیت ایجاد کرده است، در بیت دوم، موفقیت به خورشید رخشانی مانند شده که تنها در سایۀ همدلی و همراهی به دست میآید و گرمابخش جامعه میشود و همراهی واژههای «خورشید» و «سایه» خود از دیگر زیباییهای شعر او است که قابل تأمل است.
در طی طریق پای خود لنگ مکن |
|
از دست به دست وقت را تنگ مکن |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 53)
عبارت کنایی پای خود را لنگ کردن در کنار دستبهدست کردن که خود تعبیری کنایی است، ابهام زیبایی بهوجود آورده است و تقابل «پیش» و «پس» نیز در کنار واجآرایی و تکرار، بار موسیقی ابیات را افزون کرده است.
آن عهد که بسته شد میان من و دوست |
|
بشکسته شد از فتنه اهریمن و دوست |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 52)
تضاد کلمههای بسته و شکسته، اول و آخر، دشمن و دوست و همنشینی واژههای اهریمن و دوست با عبارت کنایی انگشتنما شدن و تکرار «دوست» بر تأثیر کلام شاعر افزوده است.
این پول که صاحبان القاب خورند |
|
خون دل ماست چون می ناب خورند |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 63)
تصویر زیبای خوندل همچون می ناب و خالص، تعریض کلام را بیشتر کرده است که قطرهقطره خوردن عرق جبین ملت، همچون آبی گوارا، نهایت صراحتگویی را در عین زیبایی بیان کرده است.
هر جا سخن از سیم و زر ناب و رود |
|
کی لرد طلاپرست در خواب رود |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 91)
شاعر با استفاده از واژههای خاک، آب، باد و آتش، بازی زیبایی با کلمات کرده و با تعبیر کنایی «لرد طلا پرست» ، لحنی حماسی و تند به خود گرفته است. تعبیر «جزیره آتشخیز» که در معنای منفی بهکاررفته نیز از دیگر هنرمندیهای شاعر است.
عالم همه عابدند و معبود یکیست |
|
دنیا همه ساجدند و مسجود یکیست |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 22)
آرایه تلمیح، لطف و صفای ویژهای ایجاد کرده و تفکرات دینی را آشکار کرده است و به صراحت آیات قرآن مجید، آنچه در آسمان و زمین است، خداوند را ستایش میکنند: «یسبح لله ما فی السموات و ما فی الارض» (جمعه/1)؛ بهکاربردن واژههای عبد و معبود و ساجد و مسجود در کنار یکدیگر، علاوه برآنکه ظرافت زیبایی در شعر ایجاد کرده، اندیشههای دینی او را نیز معرفی کرده است.
24-
24-1-
«طنز شیوۀ بیان طرح مسائلی است که لحن جدی در طرح آنها بیاثر است که در دوره مشروطه از بیان طنزآلود در طرح مسائل سیاسی- اجتماعی به طور گستردهاستفاده شده است و طنز در شعر کمرنگ و پنهان است، اما طنز فرخی، تمام مسائل سیاسی و اجتماعی را دربر میگیرد» (مشتاق مهر، 1378: 47).
صندوق دهان بسته درش شد چون باز |
|
افکند میان این و آن غلغله باز |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 74)
درونمایۀ طنزآمیز و سیاسی و تصویر شعری طایر اقبال در کنار واژۀ باز، کلام را زیبا کردهاست، برای بیشتر کردن تأثیر گفتار خود، گاه زبان به طنز میگشاید و با سخنانی که سرشار از طنز تلخ است، نابسامانیها اجتماعی را به باد انتقاد میگیرد، انتخابات مجلس را مورد انتقاد قرار گرفتهاست.
در رباعیات خود که سرشار از درونمایههای سیاسی و اجتماعی است از زیباییهای شعری نیز بهره برده تا مخاطب را با کلام خود همراه و بر اندیشه او رهبری کند.
25-
25-1-
لحن در واقع آهنگ بیان نویسنده یا شاعر است و کلماتی که نویسنده یا شاعر انتخاب میکند به همان اندازه که بیانگر جنبههای استدلالی و تصویری هستند، ممکن است بازگوکننده حال و هوای ویژهای باشند؛ در حقیقت لحن، نگرشی است که نویسنده یا شاعر به مخاطب میدهد.
در تبیین اندیشهها نمیتوان از عنصر لحن و فضای شعر او به سادگی گذشت. شعر از نظر فضا و رنگ، حالتی ویژه دارد که در ابتدای ورود به شعر او، بیش از همه غم و اندوه، توجه مخاطب را به خود جلب میکند و فراوانی واژگانی از قبیل فقر، بیم، ظلمت، ناله، اشک، این اندوه را دو چندان میکند. خانلری درباره فضای اشعار آن عصر چنین میگوید: «در دوران سیاه او، اظهار خشنودی و رضایت اجباری، از وظایف افراد ایرانی شمرده میشد و به اصطلاح روزنامههای زمان، همه وظیفه دارند که نسبت به قاید بزرگوار خود ابراز احساسات کنند، حتی عاشق از معشوق حق ناخرسندی و گله ندارد... . بنابراین فضای غم بار شعر، بیانگر مبارزه ویژه او با مستبدان زمانهاش است که با بینش و فضای زمانه او تناسب کامل دارد و فضای شعر او دارای ارزش و اعتباری اجتماعی و سیاسی است که نباید آن را نادیده گرفت» (صرفی، 1378: 59- 58).
طوفان بشنو چو نی نوای تبریز |
|
و ز دیده ببار خون برای تبریز |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 18)
واژههای «نی»، «ناله»، «خون»، «نوا»، «نینوا»، حال و هوایی سرشار از غم و اندوه در شعر ایجاد کرده است که در کنار این اندوه جان گداز، واژههای «جبهه» و «طوفان»، بر تفاخر لحن و بیان شاعر افزوده و روح مقاومت و ایستادگی را در مخاطب تقویت میکند.
جان چند گهی گوشه نشین خواهد شد |
|
دل مشعل آه آتشین خواهد شد |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 95)
حزن و اندوه بر این شعر سایه افکنده است، اما شاعر امید به آینده بهتر را به مخاطب یادآورمیشود و او را از یأس و ناامیدی برحذر میدارد.
این غنچه نوشکفته خوش وا شدهاست |
|
و این غوره نارسیده حلوا شدهاست |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 94)
این دو بیت، لحنی کاملاً کنایی دارد، اما حماسه کلام او و استحکام در بیانش، قابل ستایش است. در این دو بیت واژههای «نوکر»، «آقا» و «غوره نارسیده»، لحن شاعر را سرد و منتقدانه کرده است.
شادم که دل خراب ترمیم نشد |
|
در پیش اومید و بیم تسلیم نشد |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 73)
لحن در این دو بیت، کاملاً حماسی و انقلابی است و از تسلیمناپذیری خود اظهار رضایت میکند. واژههای «اومید»، «بیم»، «دل خراب» در کنار فعل تسلیم نشد، لحنی فاخر و محکم به شعر داده است.
امروز که گشته هر غنیی دل خوش |
|
وز مقدم نوروز جهان مینو وش |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 55)
شاعر با تناسب فضای جامعه و فرا رسیدن عید نوروز و با در مرکز قرار دادن مخاطب خود که عامه مردم هستند، لحنی کاملاً نرم و سرشار از ملایمت و ملاطفت دارد و واژههای «نوروز»، «تبریک»، «دل خوش»، بار عاطفی در زبان ایجاد کرده و لحن او را ملایم و نرم کرده است.
بارها در بیان رباعیات سیاسی- اجتماعی خود، تغییر لحن میدهد و از بیانهای گوناگون استفاده میکند، گاه به تناسب فضا و مخاطب خود، لحنی کاملاً فاخر، محکم و حماسی انتخاب میکند و گاه لحن او با نرمی و ملایمتی ویژه همراه میشود، گاه سکوت و خاموشی در لحن او فریاد میکند و گاه لحنی سرشار از ترحم و دلسوزی به خود میگیرد. در بیشتر ابیات، آنگاه که روی سخن او با حاکمان ظالم و ستمکار است، لحنی سرشار از حماسه و اقتدار دارد و آنگاه که به درد دل با مردم میپردازد، گاه زبان به ملایمت میگشاید و گاه همچون حماسهسرا با رجزخوانی، مردم عصر خود را به جنبش و انقلاب دعوت میکند.
26-
26-1-
در عصر او، زبان آثار ادبی به دلیل آشنایی جامعه با دستاوردهای جدید و تغییر نگرش شاعران به جهان و قرار دادن ادبیات در خدمت اهداف سیاسی- اجتماعی وارد مرحلهای تازه شد. از آنجاییکه «نوع واژگان، ترکیبات و حتی صرف و نحو جملهها به نوعی انعکاسدهندۀ نظام اجتماعی و تحولات فرهنگی است فضای جامعه ایجاب میکرد که شاعران برای بیان مضامین سیاسی، اجتماعی، زبانی مناسب با این مضامین انتخاب کنند» (عباسی، 120:1389).
«چون شاعران همعصر خود با بهرهگیری از عناصر زبان و لحن مناسب به تبیین بینش انتقادی خود پرداخته است و زبان و واژگان شعری به پیروی از محتوای وارد شده در رباعیات انتخاب شدهاست که زبان شعر وی، سنجیده و ورزیدهاست و بیشتر کلمات ادبی و آرکائیک بهکارمیبرد» (شفیعیکدکنی، 1359: 57) و با بررسی واژههای پرکاربرد در اشعار و به ویژه رباعیات، میتوان به ذوق و سلیقه و ویژگیهای روحی و روانی وی تا حدود زیادی پیبرد.
واژههای نماینده، وکیل، مجلس، کابینه، آرا، انتخابات، قانون و احترام به قانون از پرکاربردترین واژهها است که با مضمون و موضوع اشعار تناسب کامل دارد و با استفاده از این واژهها، ترکیبات و تعبیراتی، ساخته و در چارچوب آن، اندیشههای خود را بیان کرده است که ترکیبات، کاندید جدید، صندوق دهان بسته، جعبه سرنوشت، جعبه شومکن، وکیل خطاپیشه، صاحبان القاب، شیخ ریا، شحنه مست، مجلس اشرافی زبان دوزخی، تعابیری هستند که در رباعیات خود بهکار برده و بهوسیله آنها به تبیین اندیشههای خود پرداخته است؛ این ترکیبات، زبان رباعیات فرخی را ویژه کرده است.
واژههای فقر، انقلاب، آزادی، مسلک، عزت، ذلت، شرافت، سعادت، دنیا، بیم، امید، ظلمت، نور، وفاداری، فترت و طوفان از دیگر واژههای پرکاربرد در این رباعیات هستند که در ترکیبهای زمزمههای انقلابی، فقر اقتصادی، عرق جبین ملت، اقدام غیورانه، پیر کاردان، سایه اتفاق، توده زحمت کش، فتح باب، مشکل فقر، نور امید و مهر بر لب بهکار رفته و در بیان اندیشهها مؤثر واقع شدهاند؛ با وارد کردن این واژهها در رباعیات خود بر بار سیاسی آنها افزوده و کلام خود را کاملاً انتقادی کرده است.
گاه ترکیبات عامیانه بهکار رفته که بر سادگی زبان شعری او دلالت میکند و ترکیباتی از قبیل خاک بر سر بودن، سر خرابی داشتن، آلت دست بودن، خون بر گردن کسی بودن، جنگل مولا و انگشتنما شدن از جمله تعبیراتی است که زبان شاعر را مردمی و ساده کرده است.
با وارد کردن ترکیبات و واژگان سیاسی، اجتماعی، میکوشد زبانی تازه به رباعیات خود ببخشد تا واقعیتهای جامعه عصر خود را با زبانی ساده، اما متفاوت برای مردم بیان کند.
27-
27-1-
هر کدام از شمارههای طوفان با موضوع معینی منتشر شده است و با توجه به موضوع انتخاب شده، فرخی، یک رباعی را که دارای وحدت موضوع و مضمون با موضوع روزنامه است در شمارههای متعدد روزنامه طوفان وارد میکرد. به عنوان نمونه، موضوع یکی از شمارههای طوفان «انعکاس صدای ما»، متناسب با این موضوع سروده است:
طوفان بشنو چو نی نوای تبریز |
|
و ز دیده ببار خون برای تبریز |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 18)
واژههای انتخاب شده و مضمون وارد شده در وحدت کامل با موضوع روزنامه قرار دارند. شاعر از روزنامه خود انتظار دارد تا صدای درد و غم مردم جامعهاش را به گوش جهان برساند، این ناله، ناله بیداری و آگاهی است.
در مملکت انقلاب میباید و بس |
|
و ز خون عدو خضاب میباید و بس |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 72)
این شعر نیز در معرفی موضوع روزنامه سروده شده است و شاعر فریاد یا مرگ یا آزادی سر میدهد و با زبان شعر نیز این اندیشه را تبلیغ میکند.
2-
2-27-
2-27-1-
ما تکیه به قائدین ناشی نکنیم |
|
از مسلک خویشتن تحاشی نکنیم |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 57)
طوفان، بتشکنی معرفی شده که میخواهد ریشه ظلم و استبداد را بخشکاند و آن را نابود کند؛ شاعر بلافاصله با سرایش این رباعی بر درستی شیوه خود، پافشاری کرده و بتشکنی را تبلیغ میکند. وی در ادامه در قسمتی از مقاله منتشر شده در همین شماره میگوید: «بتها را بشکنید تا کعبه آمال ملت قبلهگاه حقیقی نیازمندان و ستایشگاه بیحریم دردمندان گردد، این موجهای عزیز که بر اورنگ محبوبیت مصنوعی با طمطراق فرعونی آرمیدهاند نابود نموده، آنگاه به طرف کعبه بیپاسبان اصلاحات با قوت قلب و امیدواری بپردازید...» (فرخییزدی، 1302، شمارۀ 57).
3-
3-27-
3-27-1-
جمعی زغنا صاحب افسر باشند |
|
یک دسته ز فقر خاک بر سر باشند |
(فرخییزدی، 1302: شمارۀ 47)
این بیت نیز در ترویج قیام اقتصادی سروده شده و شاعر از نابرابری اقتصادی که در این شماره بدان پرداخته شده، پرده برمیدارد و راه رسیدن به اقتصادی سالم و جامعهای برابر را در توزیع عادلانه ثروتهای جامعه میداند. با انتخاب موضوع «نهضت اقتصادی»، سیر کلی این شماره را بیان کرده و با همراه کردن آن، خواسته خود را تشریح میکند.
برجستهترین دستاورد این مقاله کاربرد خاص رباعی در زمینۀ اهداف سیاسی و روش مبارزه با صدا و قلم از طریق روزنامه است. فرخی از نستوهترین شاعران مبارز در دورۀ مشروطه است که با کلام آتشین خود، حاکمان ستمگر عصر خود را به مبارزه فراخوانده و بر سر مسلک خود، وفادار مانده و جان داد؛ یکی از حربهها در برخورد با حکومت مردمگداز زمانۀ خود، انتشار روزنامه طوفان و رباعیات بهکار رفته در این روزنامه، همه دارای مضامین سیاسی- اجتماعی و کاملاً انتقادی هستند که در تناسب و هماهنگی کامل با موضوع روزنامه سروده شدهاند.
قالب مختصر و تراکمپذیر رباعی، وسیله بیان اندیشههای مبارزه قرار گرفته است، بارها در این اشعار از درونمایههای آزادی، وطن دوستی، وفاداری، درستکاری، مردمدوستی و ظلمستیزی سخن گفته است و در بیان محتوای این اشعار، شاعر از زیباییهای شعری و تصاویر ادبی نیز استفادهکرده و بر تأثیر کلام خود افزوده است که درنوع خود کمنظیر است.
لحن در سرایش رباعیات انتقادی، متغیر است؛ وی گاه لحنی کاملاً حماسی و مبارزاتی دارد و گاه ملایم و ترحمآمیز میشود و واژههای بهکاررفته در این اشعار، متناسب با فضای ذهن شاعر انتخاب شده و واژگانی حماسی، سیاسی، مبارزاتی و گاه ادبی و عاطفی هستند.
بهطورکلی فرخی قالب کوتاه رباعی را در خدمت بیان اندیشههای سیاسی خود قرار داده و از زبان ویژهای نیز استفاده کرده و بهخوبی از عهده بیان مضامین سیاسی و انتقادی برآمده است.