A Study on Some Verses Attributed to Rudaki based on a Few Old Sources

Document Type : Research Paper

Authors

1 M.A. in Persian Language and Literature, Shahid Chamran University of Ahvaz, Ahvaz, Iran

2 Assistant Professor, Department of Persian Language and Literature, Shahid Chamran University of Ahvaz, Ahvaz, Iran

3 Professor, Department of Persian Language and Literature, Shahid Chamran University of Ahvaz, Ahvaz, Iran

4 Ph.D. Student in Persian Language and Literature, Kharazmi University, Tehran, Iran

Abstract

Abu Abdullah Rudaki's Divan is one of the most important poetry Divans in the Khorasan area, from which only some scattered verses have remained in the ancient texts and manuscripts. With great effort, the late Saeed Nafisi managed to collect many of Rudaki's poems from various texts and provided a brief Divan from this highly productive poet. He used such dictionaries as Saha'a al-Fors, Asadi Tussi's Loghate Fors, and also rhetorical books such as Tarjoman al-Balaghah, and al-Mu'ajm. While praising the efforts of this respected scholar, the present paper tries to unveil and remove two shortcomings in his work so as to take a further step towards a reliable version of Rudaki's poetry. The two shortcomings are as follows: first, there are verses by Rudaki in these sources that have not been recorded in Nafisi's Divan. Second, by citing the putative sources, Nafisi has attributed some verses to Rudaki, while investigations made it clear that such verses do not belong to him but to other well-known poets. Considering the importance of research in the poetry of Khorasan, especially Rudaki's poetry, it is attempted to collect verses which are not included in Nafisi's Divan, introduce new verses by Rudaki, and reject wrong attributions by referring to the printed books and several manuscripts in this paper.

Keywords

Main Subjects


رودکی سمرقندی، یکی از بزرگ‌ترین شاعران حوزۀ خراسان است که سادگی و لطافت کلام وی در عین استحکام و جزالت، موجب شده بسیاری از شاعران به بزرگی این شاعر تیره­چشم روشن­بین اعتراف کنند. با توجه به پراکندگی اشعار این شاعر بزرگ در متون مختلف ادب پارسی و تردید در صحت انتساب برخی از این اشعار به وی، پژوهشگران همواره در پی یافتن و بررسی منابع جدیدی هستند تا بتوانند شکل منقّح و کاملی از دیوان او ترتیب دهند.

استادان بزرگی همچون نفیسی، براگینسکی[1]، میرزایف[2] و دیگران از چند دهه پیش­تر در این حوزه، تحقیق و پژوهش کرده و حاصل را به صورت مجموعۀ اشعار رودکی چاپ کرده­اند، اما به دلیل گستردگی منابع ادبی ممکن است در منابع معتبری از جمله فرهنگ‌های لغت، کتاب­های بلاغی، متون ادبی و...، سهواً از ذکر برخی ابیات تازه بازمانده و در انتساب­ اشعار به رودکی به خطا رفته باشند.

 در میان هزار و اندی بیت که در مجموعه اشعار رودکی به نام وی ضبط شده، بسیاری از ابیات پراکنده و اشعار به­هم پیوسته در برخی منابع، نام دو یا چند شاعر را با خود یدک می­کشند و در مواردی همان اشعار وارد دیوان­های مختلف شعری شده اند. این تعدد انتساب­ها نه تنها در میان اشعار رودکی سمرقندی، بلکه در بین اغلب شاعران حوزۀ خراسان وجود دارد، اما در اشعار رودکی، بسیار و به وضوح دیده می­شود. انتساب برخی ابیات متعلق به قطران تبریزی به رودکی به دلایل مختلفی که رودکی­پژوهان به آن اشاره‌های لازم را کرده­اند، خود حجم قابل توجهی از اشعار رودکی را تحت تأثیر قرار داده است. شاعران دیگر حوزۀ خراسان نیز در این انتساب­ها حضور چشم­گیری دارند به گونه­ای که اگر بخواهیم ابیاتی را که به استناد منابع معتبر به اشتباه در دیوان وی جای گرفته­اند، کنار بگذاریم به تعداد بسیار ناچیزی از آن­ هزار و چند بیت خواهیم رسید.

در نوشتار حاضر، ضمن ارج نهادن به زحمات محقق ارجمند، استاد سعید نفیسی، این اهداف را پیش چشم داریم: ضرورت پیراستن دیوان رودکی از انتساب­های نادرست، آراستن آن به اشعار نویافتۀ او، ایراد نکات تازه برای بررسی­های بیشتر پژوهشگران و نقد برخی ابیات نویافته.

1. پیشینۀ پژوهش

 علاوه بر دیوان­هایی که در سدۀ اخیر توسط بزرگانی چون میرزایف، براگینسکی، نفیسی، دانش­پژوه، شعار، امامی، هادی­زاده، قادر رستم، کریمیان سردشتی، احمدنژاد و... از اشعار رودکی گردآوری و چاپ شده است، پژوهشگرانی در ایران و تاجیکستان و دیگر کشورهای فارسی زبان نیز با تحقیق در متون مختلف به اشعاری از رودکی دست یافته و آن­ها را در قالب مقاله ارائه داده­اند. در برخی از این پژوهش­ها مواردی از انتساب­های غلط و مشکوک به رودکی با تفصیل بررسی شده است. مواردی که در ادامه به آن‌ها اشاره شده، بخشی از پژوهش­هایی است که در این خصوص صورت گرفته است.

یادداشت ایرج افشار با عنوان «دو بیت تازه‌یاب از رودکی»، مقالۀ علی­اشرف صادقی با عنوان «اشعار تازۀ رودکی»، مقالۀ علی اشرف صادقی با عنوان «سه بیت تازه از رودکی»، مقالۀ اصغر ارشاد سرابی با عنوان «بیتی بازیافته از رودکی (در خلال تفسیر ابوالفتوح رازی)»، مقالۀ محمدعلی سپانلو با عنوان «بیتی بازیافته از چکامه بخارا»، مقالۀ عارف نوشاهی با عنوان «اشعار نویافته رودکی سمرقندی (بر اساس دو متن کهن)»، مقالۀ مظفر بختیار و حمید رضایی با عنوان «شعرهای کهن در کتاب ارشاد قلانسی»، مقالۀ مسعود قاسمی با عنوان «معرفی و تصحیح چند بیت از رودکی»، مقالۀ میرزا ملا احمداف با عنوان «بازیافت چند بیت رودکی» در کتاب پیرامون رودکی و رودکی‌شناسان، مقالۀ محسن شریفی صحی با عنوان «بررسی برخی مجموعه­های شعری رودکی و دو بیت تاز­ۀ منسوب به او»[3]، مقالۀ نورالدین شهاب­الدین­اف با عنوان «دو بیت نو از آثار رودکی» چاپ شده در کتاب یک بیت پرنیان (ر.ک؛ خواجه­اف، 1386)، مقالۀ نصرالله امامی، مژگان شیرمحمدی و سجاد دهقان با عنوان «بررسی ابیاتی نویافته از رودکی در فرهنگی ناشناخته» و مقالۀ زهرا نصیری شیراز، نصرالله امامی و سجاد دهقان با عنوان «بررسی ابیات تازه و منسوب به رودکی سمرقندی در فرهنگ لغت حلیمی (شرح بحرالغرایب)».

 از آنجا که در پژوهش­های علمی معمول است مقالات و پژوهش­ها در پیشینه، گزارش و نقد شوند، نگارندگان پژوهش حاضر به­دلیل تعدد مقالات در این حوزه و ضیق فضا برای گزارش و نقد هر یک از این مقالات، ناچار به یادکرد عنوان این پژوهش­ها بسنده کرده‌اند. همچنین با بررسی­های انجام شده در این پژوهش­ها و سایر پژوهش­ها، سعی شده مطالبی ارائه شود که همه یا اغلب پژوهشگران به آن­ها نپرداخته باشند.

2. بررسی و معرفی ابیات تازه

ابیاتی که در این جستار بررسی و معرفی می­شوند در منابعی که پیش از این توسط استاد نفیسی مورد استفاده قرار گرفته، موجود بوده است؛ با این حال، این ابیات جز در دو مورد که یک مورد در نسخه­ای از تحفةالاحباب و دیگری در نسخه­ای از لغت فرس- که یک بیت آن در کتاب «لغت فرس» آورده نشده- از نظر نفیسی و سایر مصححان دیوان رودکی به دور مانده­اند؛ به همین دلیل این ابیات در بخش حاضر بررسی خواهند شد.

2-1. «صحاح­الفرس» (نسخۀ خطّی با علامت اختصاری «ک[4]»

«صحاح­الفرس» فرهنگ لغت فارسی به فارسی است که شمس­الدین محمد بن فخرالدین هندوشاه نخجوانی در قرن هشت آن را نگاشته است. بعد از «لغت فرس» بیشترین ارجاع فرهنگ­نویسان به این فرهنگ بوده است. این اثر را طاعتی با استفاده از سه نسخۀ خطّی، یک نسخه از مجموعۀ شخصی، نسخه­ای از دهخدا و نسخۀ حاضر تصحیح کرده است. مصحح، ضبط­ها و برخی شواهد موجود در نسخۀ «ک» را بنا به دلایلی که در مقدمه بیان کرده به حاشیه رانده است. وی در مقدمۀ تصحیح خود، دربارۀ این نسخه می­نویسد: «کاتب آن فوق­العاده بی­سواد بوده و سراسر نسخۀ کتاب را با اشتباهات کتابی و حذف موارد لازم تقریباً غیرقابل استفاده کرده است به طوری که این نسخه بالاستقلال به هیچ‌وجه نمی­تواند مورد استفاده باشد، اما البته به عنوان نسخه بدل و به‌خصوص در آغاز کار، ما از آن استفاده فراوان کرده­ایم» (نخجوانی، 1341).

 در این فرهنگ از بسیاری از شاعران پیشگام به ویژه رودکی، اشعاری در متن و در حاشیۀ نسخه­ آمده که در متن اصلی ذکر نشده­ است. از مجموع ابیاتی که از نسخۀ خطّی «ک» در حاشیه بیان شده­، چهار بیت در مجموعۀ اشعار رودکی (چاپ­های مختلف) آمده و سه بیت دیگر نقل نشده است. ابیاتی که در مجموعۀ اشعار رودکی آورده شده است این چهار بیت هستند:

1. درنگ آسا سپهر آرا بیاید

 

کیاخن در رباید کردنان را

این بیت تنها در حاشیۀ فرهنگ «صحاح­الفرس» از دست­نویس «ک» ذیل واژۀ «گیاخن» نقل شده و نفیسی در چاپ دوم «محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی»، آن را تنها با استناد به همین فرهنگ، نقل کرده است (نفیسی، 1341). این درحالی است که مصحح با توجّه به «لغت فرس» اسدی چاپ اقبال، بیت را بدین صورت ذیل «گیاخن» آورده است:

درنگ آر ای سپهر چرخ‌وارا

 

گیاخن ترت باید کرد کارا

(نخجوانی، 1341: ذیل گیاخن)

نفیسی این صورت از بیت را –که صورت اصلی بیت است- در چاپ نخست «احوال و اشعار رودکی» (نفیسی، 1319) و چاپ دوم (تحریر ثانویه) با استناد به : «لغت فرس» چاپ برلین (اسدی طوسی، 1897: ذیل کیاخن)، چاپ اقبال (همان، 1319: ذیل کیاخن) و چاپ دبیرسیاقی (همان، 1336: ذیل کیاخن) و «صحاح­الفرس» (نخجوانی، 1341: ذیل گیاخن)، لغت حلیمی (حلیمی، بی­تا) و ابوعبدالله رودکی و آثار منظوم رودکی (میرزایف، 1958) از رودکی نقل کرده است. با سابقه­ای که کاتب این نسخۀ در دستکاری شواهد فرهنگ بیان شده از خود نشان ­داده به احتمال زیاد، ضبط این نسخه، صورت دیگری از بیت اخیر باشد که در همین فرهنگ و برخی منابع متقدم به رودکی نسبت داده شده است. با وجود این، ذکر بیت مورد بحث (صورت نخست) به عنوان یک بیت مستقل از رودکی اصالت ندارد و اگر بگوییم کاتب نسخۀ «ک» بیت را از خود ساخته به بیراهه نرفته­­ایم، زیرا همچنان که پیش از این بیان شد، این نسخه چندان قابل اعتماد مصحح کتاب نبوده و ایشان در معرفی نسخه نوشته­اند: «شواهد لغات در آن اکثراً حذف شده و آنچه هم باقی مانده است، کاتب اغلب آن را به میل خود تغییر داده است» (نخجوانی، 1341).

در بین چاپ­های موجود از دیوان رودکی، معینی، علی­پور، منصور، امامی و «دیوان رودکی سمرقندی براساس نسخه نفیسی و ی.براگینسکی» (ر.ک؛ معینی، 1394؛ رودکی، 1389، ، 1396، 1386 و 1373) و...، همانند نفیسی صورت نخست را به­عنوان بیتی مستقل از رودکی نقل کرده­اند، اما در برخی دیگر از چاپ­ها، تنها صورت نخست از رودکی نقل شده است (ر.ک؛ رودکی، 1374، 2751378، 1388 و 1391).

2. یک فرد تیر ساخت بشیز و بمن پَرَند

 

گویی که ابرویش بود آن شیز پر کره

(نخجوانی، 1341)

 این بیت تنها در حاشیۀ «صحاح­الفرس» به شاهد واژۀ «شیز» به معنی «تیر» آمده است. این در حالی است که مصحح ذیل همین واژه در متن، بیتی برای استشهاده واژه نیاورده و یگانه شاهد موجود برای این واژه را که در نسخۀ «ک» موجود است در حاشیه نقل کرده است. با وجود این از آنجا که در سایر دستنویس­های «صحاح­الفرس» در بسیاری مواضع شواهد لغات ذکر نشده­اند، ممکن است بیت مورد بحث، جزء این فرهنگ بوده که در سایر دست‌نویس­های موجود مورد استفادۀ مصحح، نقل نشده­ و یا ممکن است که همانند برخی دیگر از ابیات، این بیت نیز ساختۀ کاتب نسخه باشد.

در میان چاپ­های موجود از دیوان رودکی، این بیت تنها در دو چاپ امامی و قادررستم، آمده و در هیچ­یک از چاپ­های دیگر نقل نشده است (ر.ک؛ رودکی، 1386 و 1387).

3. تا زندهام نرفته مرا نام تو ز یاد

 

هگرز نگفته که مرا عاشقیست زار

(نخجوانی، 1341)

این بیت در نسخۀ «ک» به همین صورت ذیل واژۀ «هگرز» آمده به نام رودکی آمده و مصحح آن را در حاشیه نقل کرده است. با این حال در بین چاپ­های موجود از دیوان رودکی، امامی، هادی­زاده، قادر رستم و کریمیان سردشتی آن را جزء اشعار پراکندۀ رودکی نقل کرده­اند (ر.ک؛ رودکی، 1386، 1387 و 1388). همچنین امامی این بیت را با اختلاف «نگفته­ای» -که با توجه به رسم­الخط نسخ خطی خوانش بهتری از این واژه است- ضبط کرده و در سه چاپ دیگر، مصراع دوم با اختلاف «هرگز نگفتی» آمده است. با وجود این، به نظر می­رسد هر سه مصحح اخیر، ضبط بیت را با توجّه به کتاب نسیممولیان نقل کرده­اند؛ زیرا هادی­زاده در تعلیقات دیوان اشعار رودکی، تنها به این منبع ارجاع داده (ر.ک؛ رودکی، 1387) و تنها امامی به پاورقی «صحاح­الفرس» ارجاع داده است (ر.ک؛ رودکی، 1386).

4. ای دریغا که لشکر و اسباب

 

گشت کم لشکری و بود وغیش

(نخجوانی، 1341)

این بیت در نسخۀ «ک» ذیل واژه «وغیش» در حاشیۀ «صحاح­الفرس» آمده و به نام کسایی ضبط شده است. این بیت در میان چاپ­های مختلف از اشعار رودکی، تنها در دیوانرودکی چاپ هادی­زاده و کریمیان سردشتی ذکر شده است (رودکی، 1388). در این دو چاپ، مصراع نخست با اختلاف «لشکر اسباب» ضبط شده که اشتباه است. کریمیان سردشتی برای هیچ‌یک از ابیات دیوان مأخذ نداده و هادی­زاده نیز در بخش تعلیقات دیوان برای این بیت مأخذ درستی ذکر نکرده است ­(ر.ک؛ رودکی، 1387)، اما قادر رستم در تعلیقات دیوان دربارۀ این بیت نوشته است: «در «نسیم مولیان» ص101 (و.د.آ.ش.، ص123، شاید به تبع از «نسیم مولیان») به نقل از مجموعه اشعار شعرای متقدم که در قرون 17-18م تهیه شده است، بیت زیر آمده:

ای دریغا که لشکر اسباب

 

گشت کم لشکری و بود وغیش

گمان می­کنم، این بیت معنی مناسبی از آن نمی­توان بیرون آورد، شکل دیگری از بیت شمارۀ 268 است که در «لغت فرس» به کسایی و در «صحاح­الفرس» به رودکی نسبت داده شده است» (رودکی، 1387).

 اشارۀ قادر رستم به این بیت است که در منابع مختلف هم به رودکی و هم به کسایی منسوب است:

ای دریغا که موردزار مرا

 

ناگهان بازخورد برف وغیش

(نخجوانی، 1341: ذیل وغیش)

بیت اخیر در «فرهنگ سپهسالار» بدون ذکر نام شاعر آمده (فرهنگ مدرسۀ سپهسالار، 1380) و مصحح کتاب در حاشیه بیت را از کسایی می­داند. همچنین در «لغت فرس» تصحیح اقبال (اسدی طوسی، 1319: ذیل وغیش) این بیت به نام کسایی ضبط شده و در دیوان کسایی نیز آمده است (ریاحی، 1386).

برخلاف نظر قادر رستم، نگارندگان این پژوهش، قائل به همسانی دو بیت (یعنی یک بیت با دو صورت متفاوت) نیستند. ساخت و ترکیب کلمات در این دو بیت به­گونه­ای نیست که بتوانیم در آن قائل به بدخوانی، تصحیف و یا تحریف بشویم. ممکن است در گذر زمان صورت اصلی بیت (ای دریغا که موردزار مرا...) دستخوش تغییرات جدی شده باشد، اما از آنجا که مؤلف کتاب نسیم مولیان، بیت را از «مجموعۀ اشعار شعرای متقدم» ذکر کرده، این احتمال قوی­تر است که هر دو بیت به استشهاد واژۀ «وغیش» در «صحاح­الفرس»به‌کار رفته و یکی به رودکی و دیگری به کسایی منسوب باشد؛ چنانچه در نسخۀ «ک» نیز بیت مورد بحث به کسایی منسوب است.

2-2. ابیات تازه منسوب به رودکی در نسخۀ «ک»

1. نخواهم ز تو بوسۀ کیج کیج

 

بتا لطف کن جمله بر من بده

(نخجوانی، 1341)

این بیت در نسخۀ «ک» از فرهنگ «صحاح­الفرس» ذیل واژۀ «کیج» به معنی «قطره» از رودکی نقل شده است. ذیل همین واژه در «صحاح­الفرس» شکل دیگری از بیت به نام رودکی به صورت زیر آمده است:

بجمله خواهم یک‌ماهه از تو بوسه بتا

 

بکیچ کیچ نخواهم که وام من توزی

(نخجوانی، 1341: ذیل کیچ کیچ)

نفیسی این صورت بیت را در هر دو چاپ اول و دوم «محیط زندگی احوال و اشعار رودکی»با استناد به منابعی از جمله: «لغت فرس» اسدی چاپ هورن (اسدی طوسی، 1897: ذیل کیچ)، چاپ اقبال (همان، 1319: ذیل کیچ کیچ) و چاپ دبیرسیاقی (همان، 1336: کیچ)، «فرهنگ شعوری» (شعوری، 1155)، «مجمع­الفرس» (سروری کاشانی، 1338: ذیل کیچ کیچ)، «ابوعبدالله رودکی و آثار منظوم رودکی» (میرزایف، 1358) و «صحاح­الفرس»با اختلاف «فام من توزی» ضبط کرده است (نفیسی، 1341).

با این حال به نظر نمی­رسد بیت مورد بحث، بیتی مستقل از رودکی باشد؛ زیرا اصالت آن مورد تردید جدی است. شباهت ظاهر و باطن هر دو صورت از بیت نشانگر آن است که بیت مورد بحث صورتی مزوّر و ساختگی از صورت دوم باشد که در اغلب منابع متقدم که ذکر شد به نام رودکی ضبط شده است.

2. ای جخش تو بر گردن تو پیوسته

 

مانند دبه بگردن خر بسته

(نخجوانی، 1341)

این بیت در «صحاح­الفرس» ذیل واژۀ «جخش» بدون ذکر نام شاعر آمده و مصحح براساس نسخۀ «ک» آن را در پانویس از رودکی نقل کرده و در منبع دیگری به نام رودکی دیده نشده است. این بیت علاوه بر «صحاح­الفرس» در منابع دیگر از جمله «فرهنگ وفایی» (وفایی، 1374: ذیل جخش) همانند ضبط «صحاح­الفرس» و در «مجمع­الفرس» سروری به صورت­ زیر و هر دو منبع بدون ذکر نام گوینده آمده است:

آن جخش که بر گردن تو پیوسته

 

مانند دبر به گردن خر بسته

(سروری، 1338: ذیل حخش)

در دیگر منابع از جمله «لغت فرس» اسدی (اسدی طوسی، 1319: ذیل جخش)، «فرهنگ وفایی»(وفایی، 1374: ذیل جخش)، «مجمع­الفرس»سروری (سروری کاشانی، 1338: ذیل جخش) و «لغت حلیمی»(بی‌تا) و برخی منابع دیگر، بیت زیر از «لبیبی» به استشهاد به واژه «جخش» آمده است:

 

آن جخش ز گردنش بیاویخته گویی

 

خیکی است پر از باد بیاویخته از بار

(اسدی طوسی، 1319: ذیل حخش)

3. میانبارک سمینسینه خوشا روزی که درغلطم

 

بدان روی و بدان خوی و بدان زلف خطای او

(نخجوانی، 1341)

این بیت در نسخۀ «ک» ذیل واژۀ «بارک» به معنی باریک با اختلاف «سمینه سینه» به نام رودکی آمده در حالی که در دو نسخۀ دیگر از «صحاح­الفرس»و دیگر منابع برای واژۀ «بارک» بیت زیر از رودکی آمده است:

خلخیان خواهی جماش چشم

 

گرد سرین خواهی و بارک میان

(نخجوانی، 1341: ذیل بارک)

در میان اشعار شاعران متقدم و پیشگام، ابیاتی با این وزن (هزج مثمن سالم)، موجود است. به عنوان نمونه بیتی در «ترجمان­البلاغه» به صورت زیر از قمری جرجانی نقل شده است:

علو تختت کفو بختت فری کارت پری یارت

 

کژین مشکین گزین مسکن قرین خوبان معین یزدان

(رادویانی، 1949)

و بیتی دیگر بدون نام سراینده در این منبع به صورت زیر آمده است:

ز بس کشته ز بس غرقه زخیل دشمنان گفتی

 

چی شد هامون چی شد جیهون کی این چونین شد آن چونان

(همان)

در میان اشعار منسوب به رودکی نیز قطعه­ای با این وزن دیده می­شود:

نگارینا شنیدستم که گاه محنت و راحت

 

سه پیراهن سلب بوده است یوسف را به عمر اندر

(رودکی، 1386)

با این حال چون سند کافی در تعلق آن به شاعری دیگر در اختیار نگارندگان این پژوهش نیست، می­توان از آن به عنوان بیتی منتسب به رودکی در این نسخه، یاد کرد.

2-3. نسخۀ خطّی «لغت فرس» از کتابخانه مجلس، موسوم به «لغت فرس» نخجوانی

این نسخه در سال 766 هجری قمری برای امیر فخر­الدین عیسی بن محمد بن آیدین از امرای آناطولی نوشته شده و اصل آن در کتابخانۀ ملّی تبریز به شماره 3639 و رونوشتی از آن به خط عبرت نائینی در کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی به شمارۀ 5570 نگهداری می‌شود. این نسخه یکی از نسخه­های مورد استفادۀ مصححان «لغت فرس» بوده است. در این نسخۀ دو بیت منسوب به رودکی مشاهده شده که نفیسی و برخی دیگر از مصححان دیوان رودکی آن­ها را نقل نکرده­اند. پیش از این نیز دهخدا در «لغت‌نامه» این ابیات را یادآور شده­ است:

1. ای آنکه همی تاخته ریسی از منبر

 

باریکتر از من نه بریسی نه برشتی

(نخجوانی، 1312: نسخۀ «لغت فرس»)

در نسخۀ مجلس، لغت «تاخته» به معنی «ریسمان باریک باشد سخت» آمده که در هیچ‌کدام از کتب چاپی «لغت فرس»وارد نشده است. ذیل این واژه، بیت بالا از رودکی نقل شده که در هیچ یک از دیوان­های چاپی رودکی نقل نشده است (تصویر (1)).

تصویر 1. نسخۀ «لغت فرس» نخجوانی، کتابخانۀ مجلس

 

دلیل عدم نقل این بیت در مجموعه اشعار رودکی را می­توان این‌گونه توصیف کرد که نخست این لغت و شاهد آن از دید اقبال مصحح «لغت فرس» به دور مانده، سپس نفیسی و سایر مصححان با مراجعه به تصحیح اقبال برای جمع­آوری اشعار رودکی از ذکر این بیت در مجموعه اشعار رودکی بازمانده‌اند. بنابراین، بیت اشاره شده پس از مداقه و بررسی بیشتر در صحت انتساب آن به رودکی باید به مجموعه اشعار وی افزوده شود. همچنین این بیت در لغتنامۀ دهخدا ذیل واژۀ «تاخته» مستقیماً از همین منبع نقل شده است.

2. وردنه جست و کروش اندر زمی

 

بانگ بر زد از کروش و خرمی

(نخجوانی، 1312: نسخۀ «لغت فرس»)

این بیت در حاشیۀ نسخۀ «لغت فرس» نخجوانی ذیل واژۀ «کروز» به معنی نشاط از رودکی نقل شده که براگینسکی، قادر رستم و هادی­زاده، آن را به استناد «لغت فرس» چاپ اقبال و «لغت‌نامه» دهخدا، جزء ابیات کلیله و دمنه منظوم رودکی نقل کرده­اند (تصویر (2)).

تصویر 2. نسخۀ «لغت فرس» نخجوانی، کتابخانۀ مجلس

 

 

در دیوان­های چاپی موجود در ایران نظیر «محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی» (چاپ اول و دوم)، «دیوان رودکی» به تصحیح دانش­پژوه، شعار، امامی، احمدنژاد، جنیدی‌جعفری، معینی و برخی دیگر و برخی چاپ­های تاجیکستان نظیر «ابوعبدالله رودکی و آثار منظوم رودکی» تألیف میرزایف (تحت نظر ی. براگینسکی) دیده­ نمی­شود.

اقبال دربارۀ این بیت در پانویس «لغت فرس» نوشته است: در حاشیۀ «ن» این بیت از رودکی آمده است که تصحیح آن میسر نشد.

وردنه جست و کروش [کذا] و خرمی

 

بانگ بر زد از کروش [ص=کروز] و خرمی

(اسدی طوسی، 1319)

دهخدا در «لغت‌نامه» ذیل واژۀ «کروز» دربارۀ این بیت می­نویسد: «گمان می­کنم این بیت از کلیله و دمنۀ رودکی باشد در باب «قرد و سلحفاة»، آنجا که بوزینه از پشت سنگ­پشت از آب به خشکی جستن می­کند. عبارت ابن­مقفع این است: «فلما قارب الساحل وثب عن ظهره فارتقی الشجر» و ترجمۀ نصرالله منشی بدین صورت است: بوزینه را به کنار آب رسانید، بوزینه به تک بر درخت رفت. اگر حدس من درست باشد شعر رودکی تقریباً باید این­طور باشد:

بوزنه جست و گریز اندر زمی

 

بانگ بر برد از کروز و خرمی

ممکن است کروش هم کلمه­ای بوده که امروز مفقود است» (لغت­نامه: ذیل کروز).

                در دیگر ضبط­های این بیت در«لغت‌نامه»از جمله ذیل واژه­های «بر زدن» و «گریزیدن» به صورت «بانگ بر زد» آمده است.

 همچنان که بیان شد، قادر رستم بیت رودکی را در دیوان همانند ضبط دهخدا (با اختلاف بوزینه) نقل کرده است (رودکی، 1387). وی در بخش تعلیقات دیوان، پس از نقل نظر دهخدا، این نکته را افزوده است: «به این گفته باید افزود سبب کروز (شادمانی) و حرص بوزینه این است که وی از مکر سنگ­پشت که می­خواست دل او را به خورد زنش بدهد، آگاه شده و با فریب سنگ­پشت را وادار کرده بود او را به ساحل بازگرداند. این بیت را همچنین ل.براگینسکیا از «لغت فرس» چاپ اقبال که در این مأخذ و نیز حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی بوده است، اخذ کرده و با تلحیح (تصحیح) ذیل:

درد تو چیست و کروژ و خرمی

 

بانگ بر زد از کروز و خرمی

در بخش «بیت­هایی که مدون از فرهنگ­ها پیدا کرده است» (رودکی اشعار، ص107، متن فارسی) آورده است و آن را باب «دوستی کبوتر و زاغ...» دانسته ولی تصحیح او غلط است و معنی را از بین برده و قافیه را به­هم زده» (رودکی، 1387).

هادی­زاده و کریمیان سردشتی همانند براگینسکی بیت را ضبط کرده و آن را جزء اشعار پراکندۀ ناپیوسته آورده­اند نه مثنوی کلیله و دمنه (ر.ک؛ رودکی، 1387 و 1388). با وجود این به دلیل آنکه بیت مورد بحث تاکنون در منبعی دیگر ذکر نشده و نسخۀ خطی «لغت فرس» نخجوانی تنها منبع مورد استناد آن است تا پیدا شدن سندی دیگر دربارۀ ضبط این بیت، نمی­توان دربارۀ ضبط اصیل آن به نتیجۀ روشنی رسید.

2-4. فرهنگ تحفةالاحباب(نسخۀ کتابخانه مجلس)

 حافظ سلطان علی اوبهی هروی این فرهنگ را در سال ۹۳۶ قمری نوشته و به وزیر خراسان اهدا کرده ‌است. در نسخه­ای از این فرهنگ که در کتابخانۀ مجلس نگهداری می‌شود، مصرعی یافت شد که در متن تصحیح شده این کتاب نیامده و در دیوان رودکی نیز ذکر نشده است (تصویر (3)):

«جهان ز [ر]وی چو ماهت گرفته ­است براز» (برگ 26)

تصویر 3. تحفةالاحباب، نسخۀ مجلس

 

 این مصراع در یکی از نسخ خطی فرهنگ تحفةالاحباب ذیل واژۀ «براز» به معنی «زیبایی» آمده در حالی که ذیل این واژه در تصحیح چاپی این فرهنگ، بیتی دیگر منسوب به رودکی آمده است:

به حق آن خم زلف بسان منقار باز

 

به حق آن روی خوب کز و گرفتی براز

(حافظ اوبهی، 1365: ذیل براز)

3. معرفی انتساب­های تازه

پراکنده بودن اشعار رودکی در منابع و گستردگی این منابع موجب آن شده که شمار ابیات ذکر نشده در دیوان رودکی و انتساب یافته به رودکی در منابع دیگر، کم نباشد. با توجه به پژوهش­های نوینی که امروزه در سطح ایران و سایر کشور­های فارسی زبان دربارۀ اشعار رودکی در حال شکل­گیری است، ایراد هر نکتۀ تازه دربارۀ انتساب ابیاتی به رودکی بسیار مفید است و کمک شایانی به رودکی­­پژوهان در ادامۀ راهشان خواهد کرد؛ هرچند رد و اثبات هریک از این شواهد و بررسی متن­شناختی آن، مستلزم غور در منابع مختلف و بحث­های باریک لغوی، سبکی، نسخه‌شناسی و ... است که در حوصلۀ این نوشتار نمی‌گنجد؛ بنابراین، در این بخش به معرفی این دست از ابیات در منابع لغوی بسنده می‌شود.

3-1. ابیات منسوب به رودکی در نسخۀ خطّی «لغت فرس» نخجوانی

1. ستوده بود نزد خرد و بزرگ

 

گه رادمردی نباشد سترگ

(نخجوانی، 1312: نسخۀ «لغت فرس»)

تصویر 4. لغت فرس نخجوانی، نسخۀ کتابخانۀ مجلس

 

 این بیت در نسخۀ «لغت فرس» نخجوانی ذیل واژۀ «سترگ» به معنی «لجوج و سرکش و تند» به نام رودکی ضبط شده و در سایر منابع از جمله «لغت فرس» چاپ اقبال (اسدی طوسی، 1319: ذیل سترگ) با اختلاف «نبودن سترگ» و در دو چاپ هرن (اسدی طوسی، 1897: ذیل سترگ) و دبیر سیاقی (اسدی طوسی، 1336: ذیل سترگ) با اختلاف: «اگر زادمردی نباشد» به نام «فردوسی» و در «لغت فرس» تصحیح مجتبایی (اسدی طوسی، 1365: ذیل سترگ)، «صحاح­الفرس» (نخجوانی، 1341: ذیل سترگ) و «تحفة­الاحباب» (حافظ اوبهی، 1365: ذیل سترگ) به نام «بوشکور» آمده است. همچنین در «فرهنگ مدرسۀ سپهسالار» این بیت با اختلاف «که در رادمردی» بدون ذکر نام شاعر آمده است.

2. تیزهش تا نیازمایذ بخت

 

بچنین جایگاه نگرایذ

(نخجوانی، 1312: نسخۀ «لغت فرس»)

تصویر 5. لغت فرس نخجوانی، نسخۀ کتابخانۀ مجلس

 

این بیت در حاشیۀ نسخۀ لغت­فرسنخجوانی ذیل واژه «گرای» به معنی «میل باشد و یازیدن بود» به نام رودکی و در «لغت فرس» اسدی چاپ پاول هرن (اسدی طوسی، 1897: ذیل گرای)، چاپ اقبال (اسدی طوسی، 1319: ذیل گرای)، چاپ دبیرسیاقی (اسدی طوسی، 1336: ذیل گرای)، «صحاح­الفرس»(نخجوانی، 1341: ذیل گرای)، «مجمع­الفرس»(سروری کاشانی، 1338: ذیل گرای) و ... به نام «دقیقی» آمده است. در دیوان دقیقی نیز این بیت جزو قطعه­ای هفت بیتی از اشعار پراکندۀ به­جای­مانده از وی آمده که بیت نخست آن بدین صورت است:

چرخ گردون نهاده دارد گوش

 

تا ملک مر ورا چه فرماید

(دقیقی، 1373)

با وجود این، همۀ ابیات این قطعه یکجا در منبعی مستقل ذکر نشده است و آنچه مصصح دیوان دقیقی در حاشیۀ ابیات قطعه نقل­کرده، حاکی از آن است که وی پس از جمع‌آوری ابیات از منابع مختلف نظیر تذکرۀ لباب­ الالباب و عرفات­العاشقین و برخی فرهنگ­های لغت نظیر: «لغت فرس» اسدی، «مجمع­الفرس» سروری و...، این ابیات پراکنده را به عنوان یک قطعۀ مستقل نقل کرده­است. بدین صورت تعدد منابع احتمال صحت انتساب بیت به دقیقی را قوت می­بخشد. با وجود این، نسخۀ خطّی «لغت فرس» نخجوانی تنها منبع مستقلی است که تاکنون بیت مورد بحث را به رودکی نسبت داده و از این نظر حائز اهمیّت است.

3-2. فرهنگ فارسی مدرسۀ سپهسالار

فرهنگ فارسی مدرسۀ سپهسالار که تنها نسخۀ خطی آن در کتابخانۀ مدرسۀ عالی سپهسالار (مطهری کنونی) با شمارۀ 12 نگهداری می­شود، منسوب به قطران تبریزی است و علی‌اشرف صادقی آن را تصحیح کرده و به چاپ رسانیده است (انتشارات سخن:1380). این نسخه جزو منابع سعید نفیسی در کتاب «محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی» نیست. در واقع، اغلب مصححان «دیوان رودکی» به این فرهنگ توجهی نکرده­اند.

دو بیتی که پس از این بررسی می­شوند در فرهنگ مدرسۀ سپهسالار به رودکی و در دیگر منابع به منجیک ترمذی منسوب شده است.

1. ای به دریای عقل برده شناه

 

وز همه نیک و بد شده آگاه

(فرهنگ مدرسۀ سپهسالار، 1380)

این بیت در فرهنگ فارسی مدرسۀ سپهسالار به استشهاد واژه­های «شتاه و شناه» به نام رودکی آمده است. بیت اشاره شده در «تحفةالاحباب» با اندکی اختلاف «کرده شناه» به نام «منجیک ترمذی» ذکر شده است (ر.ک؛ حافظ اوبهی، 1365). این بیت در «دیوان منجیک» بیت نخست از یک قطعۀ سه بیتی به صورت زیر است:

ای به دریای عقل برده شناه
چون کنی طبع پاک خویش پلید
نان فرو زن به آب دیدۀ خویش

 

وز همه نیک و بد شده آگاه
چه کنی روی سرخ خویش سیاه
وز در هیچ سفله شیر مخواه

(منجیک ترمذی، 1391)

این قطعه همچنین در دیوان انوری با اختلاف ضبط­هایی آمده است (ر.ک؛ انوری، 1376). با وجود این تعدد منابع مستند به نام منجیک ترمذی از جمله: «عرفات­العاشقین» (ج 6)، «مجمع­الفصحا» (ج 5)، «تذکرۀ خیرالبیان»، «فرهنگ وفایی» و...» (ر.ک؛ منجیک ترمذی، 1391) و وجود تنها یک منبع به نام رودکی، احتمال تعلق آن را به رودکی دور از ذهن می­کند.

2. دوش دانستم کین رنج همه وسواس است

 

مردم داس و دلوس از در روی آماس است

(فرهنگ فارسی مدرسۀ سپهسالار، 1380)

این بیت در «فرهنگ فارسی مدرسۀ سپهسالار» ذیل واژه­های «داس و دلوس» و در «لغت فرس» اسدی تصحیح مجتبایی و صادقی (اسدی طوسی، 1365: ذیل داس و دلوس) به نام رودکی و در دیگر منابع از جمله «لغت فرس» چاپ پاول هرن (اسدی طوسی، 1897: ذیل داس و دلوس)، چاپ اقبال (اسدی طوسی، 1319: ذیل داس و دلوس) و چاپ دبیرسیاقی (اسدی طوسی، 1336: ذیل داس و دلوس) به نام «منجیک» آمده است. مجتبایی و صادقی در پانویس به این نکته اشاره کرده­­اند که در دیگر نسخه­های «لغت فرس» نیز این بیت به منجیک منسوب است (ر.ک؛ اسدی طوسی، 1365). در «تحفةالاحباب» نیز این بیت در سه دست­نویس مورد استفاده مصحح به نام رودکی آمده و مصحح نام شاعر را براساس «لغت‌نامه» تصحیح کرده است (حافظ اوبهی، 1365). با وجود این، بیت اشاره شده در «دیوان منجیک» با استناد به «لغت فرس» اسدی چاپ اقبال و پاول هورن و دبیرسیاقی، «صحاح­الفرس»، «تحفةالاحباب» و «عجایب­اللغه»، جزو ابیات پراکندۀ منجیک ترمذی نقل شده است (ر.ک؛ منجیک ترمذی، 1391). بنابراین، با توجه به تعدد منابع موجود در انتساب بیت به نام هر دو شاعر، قضاوت دربارۀ قطعیت انتساب آن به یکی از آن دو در گرو بررسی­های سبک­سناسی و یافته­های دیگر است.

3-3. لسان­العجم یا فرهنگ شعوری

«فرهنگ شعوری» یا «لسان­العجم»، واژه‌نامه‌ای فارسی به ترکی است که شعوری آن را در دو جلد تألیف کرده و در سال ۱۱۵۵ هجری قمری در قسطنطنیه (استانبول) به صورت چاپ سنگی انتشار یافته است. این فرهنگ مانند فرهنگ­های پیشین با استفاده از کتب لغوی قبل از خود تحریر شده و علاوه بر آن اضافاتی از خود مؤلف را نیز شامل می­شود. به عنوان مثال، برخی از اشعار قطران تبریزی در این فرهنگ به نام رودکی ضبط شده که نشان می­دهد مؤلف تحت تأثیر دیوان مجعول رودکی که از قرن دهم به بعد رواج یافته، بوده است.

                در این فرهنگ برخی ابیات از شاعران دیگر نظیر خاقانی و دیگران به رودکی نسبت داده شده است[5]. علاوه بر این، ضبط­های مغشوشی از ابیات رودکی نیز در این فرهنگ دیده می­شود؛ این ایرادها و کاستی­های دیگر، فرهنگ حاضر را در رودکی­پژوهی به منبعی کم­اعتبار تنزل داده است.

نفیسی برای استناددهی برخی ابیات در کتاب «شرح زندگی احوال و اشعار رودکی» به این فرهنگ مراجعه کرده است. با توجه به اینکه «فرهنگ شعوری» از منابع لغوی قبل از خود از جمله منابع متقدم نظیر «لغت فرس» اسدی طوسی، «رسالۀ ابوحفص سغدی» و «صحاح­الفرس»بهره برده است در مواردی می­توان برای واکاوی برخی ابهام­ها به این فرهنگ مراجعه کرد. با مراجعه به ابیاتی که در فرهنگ شعوری به نام رودکی ثبت شده است، چند نکته قابل توجّه است:

1. گل را چه گرد خیزد از ده گلابزن

 

مه را چه درغ بندد از صد چراغدان

(شعوری، 1155)

این بیت در «فرهنگ شعوری» ذیل واژۀ «گرد» به نام رودکی آمده است. در دیباچۀ کلیله و دمنه­ ترجمۀ نصرالله منشی، این بیت در قطعه­ای دو بیتی بدون ذکر نام شاعر به صورت زیر نقل شده است:

تحفه چگونه آرم نزدیک تو سخن
گل را چه گرد خیزد از ده گلاب زن

 

آب حیات تحفه کی آرد به سوی جان
مه را چه ورغ بندد از صد چراغدان

(منشی، 1389)

2. این مثل مشهور نزد عاقلان

 

میشود جوینده یابنده همان

این بیت در فرهنگ شعوری ذیل واژۀ «جوینده» صرفاً به نام «استاد» آمده است. مؤلف در سراسر کتاب نام شاعران متقدم و پیشگام را با لقب استاد آورده است؛ مانند: استاد رودکی، استاد منجیک، استاد سنایی، استاد لبیبی، استاد کسایی و... . آنچه این بیت را به سروده­های رودکی نزدیک می­کند، هم­وزن بودن این بیت با «کلیله و دمنۀ منظوم» و «سندبادنامه» است؛ هرچند ممکن است این بیت از مثنوی شاعری دیگر با این وزن نیز باشد. با وجود این، بیت مورد بحث به این صورت تاکنون در منبعی دیگر یافت نشده و پس از مطابقت آن با داستان­های کلیله و دمنۀ منظوم یا سندبادنامه –که در تعلق این دو مثنوی به رودکی تاکنون شکی به وجود نیامده- می­توان آن را بیتی تازه­یاب از رودکی در این منبع دانست.

4. انتساب ابیاتی از رودکی­ به دیگر شاعران

 گفتنی است برخی از ابیاتی که در چاپ­های مختلف «دیوان رودکی» توسط مصححان مختلف آمده است نیز در منابعی دیگر به نام شاعرانی دیگر ضبط شده­ در حالی که برخی از این انتساب­ها تاکنون مورد توجه قرار نگرفته ­است.

4-1. «صحاح­الفرس»

1. اگر من زویجت بخوردم گهی

 

تو اکنون بیا و زویجم بخور

(نخجوانی، 1341)

این بیت در «صحاح­الفرس»ذیل واژۀ «زویج» به معنی «عصیب و روده» به نام منجیک آمده در حالی که در «لغت فرس» چاپ اقبال با اختلاف «زونجت نخوردم گهی» در مصراع اول و «زونجم» در مصراع دوم به نام رودکی ضبط شده (اسدی طوسی، 1319: ذیل زَوَنْجْ) و در دیوان رودکی نیز آمده­ است (نفیسی، 1341). همچنین در سه نسخۀ دیگر از لغت فرس، این بیت به نام رودکی ضبط شده است (ر.ک؛ اسدی طوسی، 1365).

4-2. فرهنگ فارسی مدرسۀ سپهسالار

1. جمله صید این جهانیم ای پسر

 

ما چو صعوه مرگ برسان زغن

(فرهنگ مدرسۀ سپهسالار، 1380)

در «فرهنگ فارسی مدرسۀ سپهسالار» ذیل واژۀ «زغن» به­معنی «خاد بود یعنی مرغ گوشت ربای» این بیت به نام «عنصری» آمده است. در حالی که در دیگر منابع از جمله «لغت فرس» اسدی چاپ هرن (اسدی طوسی، 1897: ذیل زغن)، چاپ اقبال (اسدی طوسی، 1319: ذیل زغن)، چاپ دبیرسیاقی (اسدی طوسی، 1336: ذیل زغن) و تصحیح مجتبایی و صادقی (اسدی طوسی، 1319: ذیل زغن)، این بیت به نام رودکی ضبط شده است. نفیسی این بیت را به همراه بیتی دیگر به­جهت مشابهت وزنی و قافیه­ای به صورت قطعۀ زیر، جزء اشعار رودکی نقل کرده­ است:

جمله صید این جهانیم ای پسر
هر گلی پژمرده گردد زو نه دیر

 

ما چو صعوه مرگ برسان زغن
مرگ بفشارد همه در زیر غن

(نفیسی، 1341)

بیت دوم این قطعه در فرهنگ­های لغت نظیر «لغت فرس»، «صحاح­الفرس»، «فرهنگ رشیدی» و... به شاهد واژۀ «غن»، به نام رودکی آمده است.

2. بت پرستی گرفتهایم همه

 

این جهان چون بت است و ما شمنیم

(فرهنگ مدرسۀ سپهسالار، 1380)

این بیت در «فرهنگ مدرسۀ سپهسالار»ذیل واژۀ «شمن» به نام فردوسی آمده است. صادقی (مصحح کتاب) راجع به انتساب این بیت می­نویسد: «لف ق (لغت فرس اقبال) و تحفه (تحفةالاحباب): رودکی؛ بعضی نسخه­های تحفه، فردوسی» (همان، ح8). این بیت در «صحاح­الفرس»با اختلاف «زان که او» به نام رودکی آمده است.

5. معرفی بیتی رودکی­وار در حاشیه نسخۀ فرائد غیاثی توسط جلال­الدین همایی

کتاب «فرائد غیاثی»نوشتۀ جلال­الدین یوسف اهل، شامل 659 نامۀ دیوانی، درباری، دوستانه و عارفانه از دانشمندان، فرمانروایان و شاعرانِ سدۀ دوم تا هشتم هجری قمری می‌شود و یکی از منابع گران­سنگِ ادب پارسی است که در قرن نهم نگاشته شده است. نویسندگان در این نامه از اشعار فارسی بهره برده و آن­ها را با لطایف شعری آراسته­اند.

در حاشیۀ یکی از نامه­های این کتاب تحت عنوان «من انشاء المولی الاعظم و النحریر الاعلم وجیه الملّه ...»، در دست­نویس متعلق به همایی -که مصحح کتاب در تصحیح از آن استفاده نکرده- یادداشتی به خطّ مالک آن (جلال­الدین همایی) دیده می­شود که بدین صورت است: «در حضرت گرامی دوست ارجمند جناب آقای ملک­الشعرای بهار این مکتوب را قرائت کردیم این بیت را از رودکی دانستیم افسوس که مصراع دوم نقصی دارد و کلمه­ای از آن افتاده است. به حدس ضعیف شاید این­طور بوده: کاندر جهان مدیح همین است و گفته شد ؟ (جلال همائی)».

این بیت در نسخۀ کتابخانۀ ملّی به صورت ذیل نقل شده است:

منصور نصر احمد گفتی بسنده کن

 

کاندر جهان مدیحی است گفته شد

(فرائد غیاثی، نسخۀ کتابخانه ملی)

حشمت مؤید این کتاب را در سال 1358 با استفاده از چند نسخۀ خطی، تصحیح و چاپ کرده و این بیت بدون اختلاف در نسخ مورد استفاده ایشان به صورت زیر آمده است:

منصور نصر احمد گفتی بسنده کن

 

کاندر جهان هر آنچه مدیح است گفته شد

(اهل، 1358)

پس در اینجا معلوم می­شود که نظر استاد همایی درست بوده و مصراع دوم کاستی داشته که البته به لطف سایر نسخ، سالم به دست ما رسیده است. علاوه بر این، بیت اشاره شده در نامه­ای دیگر که خواجه غیاث­الدین هجرآبادی به سلطان محمود کرت نوشته (تصویر (6)) نیز به همین صورت آمده است (همان).

تصویر 6. نسخۀ فرائد غیاثی، کتابخانۀ ملّی[6]

 

بحث و نتیجه­گیری

گستردگی منابع اشعار رودکی و انتساب­های متعدد اشعاری به رودکی و شاعران دیگر موجب آن شده است که پژوهش در این حوزه سخت و کار رودکی‌پژوهان به دور از خطا نباشد؛ بنابراین، با توجه به اقبال روزافزون پژوهشگران به پژوهش در اشعار رودکی و ضرورت چاپ دیوانی منقح از وی، ایراد هر نکتۀ نویافته دربارۀ ابیات تازه و یا انتساب­های تازه می­تواند راهگشای پژوهشگران در این حوزه باشد.

در نوشتار حاضر، به مدد بررسی نسخ خطی و چاپی آثاری نظیر «صحاح­الفرس»، «لغت فرس» اسدی، «تحفۀ­الاحباب»، نسخه خطی «لغت فرس» نخجوانی، «فرهنگ فارسی مدرسۀ سپهسالار»، «لسان­العجم» شعوری و «فرائد» غیاثی، مجموعاً پنج بیت که چهار بیت آن در همۀ دیوان­های چاپی و یک بیت آن تنها در چاپ قادر رستم آمده، معرفی و بررسی شد؛ پنج بیت با انتساب تازه به رودکی ذکر شد و انتساب سه بیت در دیوان رودکی به شاعران دیگر بررسی و یک بیت رودکی­وار در کتاب فرائد غیاثی با توجّه به یادداشت استاد همایی بر یک نسخۀ خطّی از این کتاب معرفی شد.

تعارض منافع

تعارض منافع ندارم.



1- Braginsky, V.

2- Mirzayev, A.

[3]- شریفی در این پژوهش برخی از پژوهش­های قبل از خود در ایران و تاجیکستان و ... را به تفصیل نقد کرده و برخی اشعار تازه معرفی شده از رودکی، توسط پژوهشگران پیش از خود را به شاعران دیگر از جمله قطران و مسعود سعد نسبت داده است. همچنین وی دو بیت تازۀ منسوب به رودکی را در نسخه­ای خطی از کتاب در علم بدیع در کتابخانه مجلس معرفی کرده است که در واقع این دو بیت به رودکی تعلق ندارد. ظاهراً ایشان در بررسی­های خود از این نسخۀ خطی دچار خطا شده و عنوان شنگرف «رودکی» را که برای مصراعی از بیت معروف رودکی در کلیله و دمنه- «شب زمستان بود کپّی سرد یافت»- آمده برای دو بیتی پنداشته­اند که خلاف قواعد کتابت قبل از عنوان شنگرف نوشته شده و در واقع آن دو بیت بدون نام شاعر نوشته شده است نه به نام رودکی (برای تفصیل بیشتر در این باره ر.ک؛ مقالۀ علی نویدی ملاطی با عنوان: این دو بیت از رودکی نیست (1394). گزارش میراث، (3 و 4) 9، 51-48).

[4]- این نسخه در اصل متعلق به مؤلف فرهنگ نظام بوده که دکتر محمد معین، مصحح فرهنگ را از وجود آن مطلع می‌سازد. اصل نسخه در هندوستان بوده و محمد کیا (استاد دانشگاه تهران9 این نسخه را در اختیار مصحح قرار داده است. علامت اختصاری «ک» نیز برای این نسخه به دلیل فراهم آمدن آن توسط محمد کیا است که مصحح آن را برگزیده است (برای آگاهی بیشتر دربارۀ ویژگی‌های این نسخه، ر.ک؛ نخجوانی، 1341).

[5]- به عنوان نمونه دو بیت ذیل که اولی به نام خاقانی و دوّمی به نام قطران ضبط شده و در دیوان خاقانی و قطران آمده است:

گرنه عشقت بدی از لعب فلک

 

هیدخی یا فرسی داشتمی

 (شعوری، 1155: ذیل هیدخ)

 این بیت با اختلاف در دیوان خاقانی آمده است (ر.ک؛ خاقانی شروانی، 1385):

چو نور قبلۀ زردشت نور دوزخ تو

 

نشسته گرد وی اندر ز مشک غالیه رند

 (شعوری، 1155: ذیل رند)

 این بیت با اختلاف در دیوان قطران تصحیح محمد نخجوانی (ص 67) آمده است.

[6]- در زمان تحریر این پژوهش با مراجعه به کتابخانۀ ملّی، اطلاع درستی از مشخصات این نسخه به‌دست نیامد. نگارندگان از مهرداد چترایی به خاطر معرفی این یادداشت در نسخه و ارائۀ تصویر آن، کمال تشکر را دارند.

Afshar, I. (1989). Two Newly Found Verses by Rudaki. Ayandeh. (3-4). 406. [In Persian]
Ahl, J. Y. (1979). Faraed Ghiasi. Edited by Moayed, H. Tehran: Iran Culture Foundation Publications. [In Persian]
_________. (n.d.). Faraed Ghiasi. National Library Manuscript. [In Persian]
Ahmadov, M. (2014). About Roudaki and Roudaki Scholars. Tehran: Scientific and Cultural Publications. [In Persian]
Anwari, M. ibn . (1997). Divan of Anwari. By Mohammad Taghi Modarres Razavi. Fifth Edition, Tehran: Scientific and Cultural. [In Persian]
Asadi Tousi, A. (1897). Loqat-e-Fors. Collected by Horn. Pavel. Berlin: Ditrich Press. [In Persian]
_____________. (1933). Loqat-e-Fors Manuscript of Nakhjavaani titled “Problems in Persian Dari” Handwritten by Naieni, Ebrat. written from a Copy (1387) and Written by Hesam al-din Hafez. Library of Parliament. No. 5569. [In Persian]
_____________. (1940). Loqat-e-Fors. Edited by Eqbal, Abbas. Tehran: Majles, First Edition. [In Persian]
_____________. (1957). Loqat-e-Fors. Collected by Dabir Siyaqi, Mohammad. Tehran: Tahouri Library. [In Persian]
_____________. (1986). Loqat-e-Fors (Dari Lexicon). Corrected by Mojtabaee, Fathall. & Sadeqi, Ali Ashraf. First Edition. Tehran: Kharazmi, Bakhtiar, M. Rezaei, H. (2008). Ancient Poems in the Book of Guidance. Journal of the Faculty of Literature and Humanities. University of Tehran. 186. 1 - 26. [In Persian]
Daqiqi Tusi, Abu M. M. bin A. (1373). Diwan of Abu Mansour Muhammad bin Ahmad Daqiqi Tusi. By Shariat, Mohammad Javad. Second Edition, Tehran: Asatir. [In Persian]
Dehkhoda, A. (1999). Dictionary. Tehran: Tehran University. [In Persian]
Ershad Sarabi, A. (1991). A Verse Recovered from Rudaki (during the commentary of Abolfotuh Razi). Suspicious. 31. 146-1. [In Persian]
Halimi, L. (n.d.). Explanation of Bahr al-Qarayeb. Manuscript of Library of Parliament. Retrieving No. 861. [In Persian]
Jamal O-din Enjou, H. (1980). Jahaangiri Lexicon. Collected by Afifi Rahim. Mash’had: Ferdowsi University Publication. [In Persian]
Khaghani Sherwani, B. bin A. (1385). Divan Khaghani Shervani. Confrontation, Correction, Introduction and Comments of Zia-ud-Din Sajjadi. Seventh Edition. Tehran: Zavar. [In Persian]
Khajeof, S. M. (2017). A Verse of Parnian (Collection of Articles by Tajik Scholars on Rudaki's Life and Works). Tehran: ECO Cultural Institute. [In Persian]
Mirzayev, A. (1958). Abu Abdullah Rudaki and Rudaki's Poetic Works (under the Supervision of J. Braginsky). Stalin Abad: Tajikistan's State Press. [In Persian]
Moeini, A. H. (2015). Rudaki's Divan "Text and Description". Tehran: Talaieh. [In Persian]
Mojnik Termezi, A. (2012). Divan of Mojnik Termezi. Collected by Shavarebi, Ehsan. Tehran: Miras-e Maktoub. [In Persian]
Monshi, N. (2010). Translation of Kelileh and Demna. Translated by Abu al-Maali Nasrallah Monshi. Corrected and Explained by Minavi Tehrani, Mojtaba. Tehran: Amir Kabir Publication. [In Persian]
Nafisi, S. (1940). Life and Poems of Abu Abdullah Jaffar bin Mohammad Rudaki. Vol 3. First Edition. Tehran: Adab Bookstore. [In Persian]
_______. (1962). Rudaki’s Living Environment and Poems. Second Edition. Tehran: Ibn Sina Library Publications. [In Persian]
Nakhjavani, H. (1962). Sahah Al-Fors. by Taati, Abdol Ali. Tehran: Book Translating and Publishing Company. [In Persian]
Navidi Malati, A. (2015). These Two Verses are not from Rudaki. Gozaresh Miras. 9 (3 &4). 48-53. [In Persian]
Noshahi, A. (2010). Rudaki Samarqandi New Poems (Based on two Ancient Texts). Ketab-e Mah-e Adabiyat. (161). 30-32. [In Persian]
Obhi, H. & Heravi, S. (1983). Tohfat al-Ahbab. Collected by Riyazi Heravi, Nostart Alzaman. Mash’had: Astan Qods Razavi Publication. [In Persian]
Qasemi, M. (2013). Introducing and Correcting a few Verses of Rudaki. Name Farhangestan. 13 ((1)(49)). 107-122. [In Persian]
Radwiani, M. ibn U. (1949). Tarjoman al-Balaqa. Edited by Ahmad Atash. Istanbul: Ibrahim Khorous Printing House. [In Persian]
Riyahi, M. (2007). Kasaei Marouzi: Life, Thoughts and Poetry. 12th Edition. Tehran: Elmi. [In Persian]
Rudaki, J. (1993). Divan of Rudaki. Description and Commentary by Danesh Pazhouh, Manochehr. First Edition. Tehran: Tous. [In Persian]
________. (1999). Rudaki's Poetry Divan. (with Commentary and Explanation), Research, Correction and Commentary of She’ari, Jaafar. First Edition. Tehran: Qatre Publication. [In Persian]
________. (2007). Divan of Rudaki's Poems. Correction and Explanation of Emami, Nasr allah. First Edition. Tehran: Humanities Research and Development Institute. [In Persian]
________. (2008). Divan of the Poems of Abu Abdullah Jafar bin Mohammad Rudaki. A Critical Scientific Text Collected by Hadizadeh, Rasol. Dushanbe: Farsi-Tajik Culture Research Institute. [In Persian]
________. (2009). Divan of Rudaki's Poems. Correcting and Contrasting by Karimian Sardashti, Nadrer. Tehran: Rudaki Artistic Cultural Foundation.
________. (2010). Rudaki's Divan (with Full Description of Difficulties). By Alipour, Manocher. Second Edition. Tehran: Tirgan. [In Persian]
________. (2012a). Divan Abu Abdullah Ja'far Ibn Muhammadaben Hakim Ibn 'Abd al-Rahman Ibn Adam Rudaki Samarqandi. Preparation, Correction, Preface by Rostam, Qader. Under the Supervision of Safar Abdullah, Translated by Shah-Mansour Shahmirza. Tehran: Eco Cultural Institute. [In Persian]
________. (2012b). Divan Rudaki. With Commentary and Analysis of Poems Ahmadinejad, Kamel. First Edition. Tehran: Ameh Book. [In Persian]
________. (2018). Divan Rudaki (1098 verses collected up to now and description of works). Edited by Mansour, Jahangir. Third Edition. Tehran: Doustan. [In Persian]
________. (1994). Rudaki Samarqandi Divan. Based on Nafisi and V. Braginsky. Tehran: Negah. [In Persian]
Sadeqhi, A. (2001). Persian Lexicon of Sepahsalar School (attributed to Qataraan). Edited by Dr. Sadeghi, A. First Edition. Tehran: Sokhan. [In Persian]
Sadeqi, A. (1993). Rudaki's New Poems. Danesh Publication. (76). 230-238. [In Persian]
Sarvari Kashani, M. (1959). Majmaa al-Fors Lexicon. Corrected by Dabir Siyaghi, Mohammad. Tehran: Elmi Bookstore Publications. [In Persian]
Sepanlou, M. (2004). A Retrieved Verse of Bukhara’s Ode. Gohraan Magazine. 3. 133-138. [In Persian]
Sharifi Sahi, M. (2015). Review of Some Collections of Roudaki Poems and Two New Verses Attributed to Him. Mirror of Heritage. 57. 235-256.
Shouri, H. (1776). Shouri Lexicon, (Lesan al-Ajam). Lithographic Printing. Constantinople: Ma’moure publication. [In Persian]
Tabrizi, Q. (1983). Divan of Hakim Qatran Tabrizi. Based on the Corrected Version of the Late Nakhjavani, Mohammad. Tehran: Qoqnoos. [In Persian]
Tatavi, A. (1958). Rashidi Lexicon. Collected by Abbasi, Mohammad. Tehran: Ketab Khane Barani Publication. [In Persian]
Vafa'i, H. (1995). Persian Culture (Known as Vafa'i Lexicon). Based on Manuscripts in China, Corrected by Ten Hui Jo. First Edition. Tehran: Tehran University Publication. [In Persian]