Maulana Khalid Naqshbandi's Persian Written Works and His Role in Developing Persian Language and Literature Out of Iranian Borders

Document Type : Research Paper

Authors

1 Ph.D. Student of Persian Language and Literature, Urmia University, Urmia, Iran

2 Assistant Professor, Department of Persian Language and Literature, Urmia University, Urmia, Iran

Abstract

Different researches about Mysticism usually take the mystical and religious function of this subject into consideration. However mystical and abbatial subjects have had different social, political, and literary functions further than religious functions. This article by considering the literary application of Naqshbandi mysticism wants to pay attention to another nonreligious function of this subject. For this reason, we have taken Maulana Khalid Naqshbandi's Persian written works and his effects on developing the Persian language out of Iranian borders. This research, firstly, in a descriptive and analytical way clarifies the reason and backgrounds in which Maulana Khalid uses the Persian language in his letters and works. Then he considers the publication domain of these letters to different parts of the Islamic world. Moreover, the social status of the audience of Maulana Khalid's letters and their role in the republishing of these letters outside the borders of Iran have been studied.

Keywords

Main Subjects


مولانا خالد نقشبندی (1193-1243هجری شمسی) مروج طریقت نقشبندیه، متولد قره‌داغ در استان سلیمانیه است که پس از اتمام تحصیلات مقدماتی خود در کردستان عراق عازم ایران شد و در شهر سنندج در خدمت شیخ محمد قسیم مردوخی سنندجی علوم دینی را به اتمام رساند و از دست ایشان اجازه تدریس یافت.

مولانا خالد پس از بازگشت به سلیمانیه و چندین سال تدریس علوم دینی در مسجد عبدالرحمن پاشای بابان به امامت پرداخت و سپس عازم سرزمین حج شده و پس از دریافت‌های باطنی در سرزمین حجاز و بازگشت به سلیمانیه از طریق یکی از مریدان شاه عبدالله دهلوی به سوی سرزمین هندوستان مهاجرت نمود و طریقت نقشبندیه را از ایشان دریافت داشت (فازیل که‌ریم، ٢٠٠٩: ٢١٣).

در حقیقت پایه‌گذار طریقت نقشبندیه خواجه بهاالدین محمد نقشبند است که در فاصلة ۷۱۸ تا۷۹۱ هـجری قمری در بخارا می‌زیسته است (عابدی، 1370: 390). بهاالدین محمد نقشبندی خود نیز با ایجاد تغییرات و اصلاحات در طریقت‌های پیشین، طریقت نقشبندی را بنیان نهاده بود. مولانا خالد پس از دریافت این طریقت به کردستان بازگشته و به انتشار آن پرداخت و به همین دلیل آن را نقشبندیه مجددیه خالدیه نیز می‌نامند. ظهور این طریقت، مخالفت‌های طریقت قادریه، دیگر طریقت بانفوذ در کردستان عراق را در پی‌ داشت. شیخ معروف نودهی، ملامحمد بالکی و دیگر بزرگان طریقت قادریه از در مخالفت با مولانا خالد درآمدند. این مخالفت‌ها تأثیرهای گوناگونی در حوزه‌های مختلف اجتماعی، سیاسی و ادبی در کردستان آن روزگار داشته ‌است.

ظهور این مخالفت‌ها در حوزة ادبی، عاملی شد که شعر و ادبیات در آن مناطق رونق بیشتری یابد. شیخ معروف نودهی و مولانا خالد نقشبندی که در رأس این دو طریقت قرار داشتند، خود از ادیبان و شاعران برجسته کردستان در قرن سیزدهم به حساب می‌آیند که هر دو آثار متعددی به زبان‌های کردی، عربی و فارسی تألیف کرده‌اند. بزرگان طریقت قادریه با ارسال مکتوبات و تألیف آثار متعدد، همواره سعی داشتند مانع گسترش طریقت نقشبندیه در کردستان شوند تا جایی که شیخ معروف نودهی با ارسال رساله‌ای به عنوان «تحریرالخطاب فی رد علی خالد الکذاب» به سعید پاشا، والی بغداد، مخالفت خود با مولانا خالد را بیان‌ کرده و از او می‌خواهد که به هر شیوه‌ای مانع انتشار افکار مولانا خالد نقشبندی شود (قنبری و خسروی­زاده، 1395: 171).

در پاسخ به این مخالفت‌ها بود که مولانا خالد در تلاشی مستمر موفق شد جانشینان مختلفی را در مناطق وسیعی از ایران، عراق، ترکیه و سوریه به سوی خود جلب‌کند. مولانا خالد برای اقناع جامعه و دستیابی به مرجعیت و همچنین برتری یافتن بر دیگر رقبای خود درکنار همة اقدامات اجتماعی و سیاسی به هنر و ادبیات متوسل شد. یکی از توانایی‌های مولانا خالد قدرت ادبی و توانایی فوق‌العاده او در سرایش شعر و نگاشتن مقالات و رساله‌های مختلف به سه زبان فارسی، عربی وکردی بود. او از ظرفیت بالای ادبیات در اقناع مخاطبین آگاه بود و همین امر سبب شد که بخشی از فعالیت‌های خود را به سرودن شعر و نوشتن مقالات و مکتوبات صرف‌کند. مولانا خالد دارای دیوان اشعاری است که مجموعه‌ای از اشعار فارسی، کردی و عربی را شامل می‌شود. بخش فارسی دیوان او شامل ٦۷ غزل، 8 قصیده، ٦ مثنوی، ۳ مخمس، ۱۰ رباعی، ٦ قطعه، ۳۴ بیت فرد و ۱ ترکیبب‌بند است (چیره و شاه­حسینی، 1394: 167). درکنار آفرینش‌های ادبی فوق باید از مکتوبات و نامه‌های مولانا خالد نام برد که آن‌ها را در پاسخ به مریدان، ارتباط با امرای بابان، ارتباط با اعضای خانوادة خود و... نوشته است. مولانا خالد در این باره می‌گوید: «معلوم خاطر شریف است که از جمیع اقطار، حتی از سمت خراسان و ماورالنهر دائم نامه‌های احباب می‌آید» (مدرس، 2013: 272).

دقت مولانا خالد در پاسخگویی به این نامه‌ها نشان می‌دهدکه ایشان به تأثیر ادبی متون به خوبی واقف بوده و همواره در تلاش ‌بوده ‌است متونی ادبی و فاخر تولید کند. نکتة حائز اهمیت در نگارش مکتوبات مولانا خالد این است که از مجموعه مکتوبات فارسی و عربی به دست آمده از ایشان نامه‌های فارسی دو برابر نامه‌های عربی است در حالی که بیشتر ارتباط مولانا خالد با محیط عربی عراق و سوریه بوده و حتی موقعیت جغرافیایی کردستان عراق نیز ایجاب می‌کرده ‌است که بیشتر مکتوبات به زبان عربی باشد. موضوع دیگر اینکه مولانا خالد در نگاشتن این نامه‌ها سعی داشته‌ است به شیوة مکتوبات کهن زبان فارسی از انواع صورخیال و صناعات لفظی ومعنوی بهره‌ گیرد. متن این مکتوبات بیشتر از همه مسجع و فنی است و تعداد کمی از آن‌ها به نثر ساده یا مرسل نگاشته ‌شده ‌است. از نکات برجسته در این مکتوبات، استفاده بیش از حد مولانا خالد از شعر شاعرانی همانند حافظ، سعدی، جامی و شیخ محمود شبستری است که همین موضوع به عاملی برای گسترش شعر و ادبیات فارسی و باز نشر آن در مناطق مختلف خارج از ایران تبدیل ‌شده است.

از آنجا که گسترة انتشار نامه‌های مولانا خالد، مناطق کردستان عراق، سوریه و شامات تا ماوراءالنهر و هندوستان را دربر می‌گیرد، نگارش این مکتوبات به زبان فارسی‌، نقش مهمی در بازنشر زبان و ادبیات فارسی در خارج از مرزهای ایران داشته ‌است. ما در این مقاله در پی آن هستیم که چگونگی نقش مکتوبات مولاناخالد در گسترش زبان و ادبیات فارسی را بررسی کنیم. برای این کار ابتدا دلایل و زمینه‌های استفادة مولانا خالد از زبان فارسی در نگارش مکتوبات را بررسی‌کرده و سپس حوزة انتشار این نامه‌ها را در مناطق مختلف خارج از ایران به تشریح بیان‌ کرده‌ایم. علاوه بر این، جایگاه اجتماعی مخاطبان این نامه‌ها و نقش آنان در باز تولید و باز نشر مکتوبات به زبان فارسی بیان‌ شد ه‌است.

  1. بیان مسأله

به طور عام در بیشتر پژوهش‌هایی که در حوزة عرفان و تصوف انجام گرفته، مسائل دینی و خانقاهی، آداب و رسوم و معرفی مشایخ و به بیانی دیگر کارکردهای آیینی تصوف و طریقت بررسی شده است. این پژوهش قصد دارد یکی دیگر از کارکردهای مهم طریقت؛ یعنی کارکردهای ادبی آن را بررسی‌کند. بر این اساس تعداد ۱۹۵ نامة فارسی به جای مانده از مولانا خالد را بررسی‌کرده و به نقش این مکتوبات در گسترش زبان و ادبیات فارسی در خارج از مرزهای ایران پرداخته ‌‍‌‌است. علاوه بر این، میزان گستردگی این نامه‌ها در مناطق مختلف جهان اسلام و پایگاه اجتماعی مخاطبین نامه‌ها از مهم‌ترین مسائل مورد توجه در این پژوهش است. این مقاله تلاش دارد کارکردهای ادبی و فراموش شدة طریقت و تصوف در کردستان را بررسی کرده و به تشریح این موضوع بپردازد که خانقاه‌های کردستان در قرن سیزدهم به عنوان نهادهای آیینی و فرهنگی نقش مهمی در گسترش زبان و ادبیات فارسی در خارج از مرزهای ایران داشته‌اند که در پژوهش‌های حوزة عرفان و تصوف چندان مورد اعتنا نبوده است.

  1. پیشینة پژوهش

مقالات و رساله‌های دانشگاهی متعددی دربارة عرفان و تصوف در کردستان انتشار یافته است که از این میان می‌توان به کتاب «تاریخ تصوف کردستان» از رئوف توکلی (۱۳۸۱) و کتاب «تاریخ جامع تصوف در کردستان» اثر روحانی (۱۳۸۵) اشاره ‌کرد. دربارة طریقت نقشبندیه و مولانا خالد نقشبندی نیز کتاب‌ها و مقالات متعددی چاپ شده است که از این میان می‌توان به کتاب معتمدی (۱۳٦۸) با عنوان «نقشی از مولانا خالد نقشبندی و پیروان طریقت او» و کتاب «نقشبندیه در آسیای غربی و مرکزی» نوشتة اوزدالگا[1] (١٣٨٩) اشاره‌کرد. علاوه بر این، چیره (۱۳۹۴) با عنوان «سبک‌شناسی اشعار فارسی مولانا خالد نقشبندی و معرفی نسخه‌های خطی آن» به بررسی و معرفی چند نسخة خطی از آثار مولانا خالد و بررسی اجمالی برخی از نسخ خطی آثار وی پرداخته است.

کاکایی (۱۳۸۸) پایان‌نامه‌ای با عنوان «سبک شناسی اشعار فارسی مولانا خالد نقشبندی» برای دریافت مدرک کارشناسی ارشد در دانشگاه پیام نور تهران ارائه‌کرده‌ است. پایان‌نامة «ویژگی‌های سبکی و معنایی نامه‌های فارسی مولانا خالد نقشبندی» نیز موضوعی است که صوفی (۱۳۹۵) برای دریافت مدرک کارشناسی ارشد در دانشگاه کردستان ارائه کرده است. علاوه بر این، مارتین وان برویین سن[2] (۱۳۹۳) درکتاب «جامعه شناسی مردم کرد» چند فصل کتاب خود را به تحلیل جامعه‌شناسی تصوف و عرفان در کردستان اختصاص داده است.

موضوع مقاله پیش رو با عنوان «مکتوبات فارسی مولانا خالد و نقش آن در گسترش زبان فارسی در خارج از مرزهای ایران» در هیچ مقاله یا پایان‌نامة دانشگاهی یا کتاب مستقلی بررسی نشده‌است

  1. فرضیه‌ها

فرضیه‌های این پژوهش را می‌توان چنین برشمرد؛ نخست آنکه با توجه به گستردگی طریقت نقشبندیه و ارسال مکتوبات و نامه‌های مولانا خالد به مناطق مختلف جهان اسلام، این نامه‌ها را می‌توان عامل گسترش زبان فارسی درخارج از ایران دانست. دوم اینکه شواهد بسیاری از اشعار حافظ، سعدی، جامی وشبستری و... در مکتوبات مولانا خالدیافت می‌شود که علاوه بر اینکه نشانة پیوستگی عمیق ایشان با زبان فارسی است، می‌تواند به عنوان عاملی برای نشر شعر فارسی در خارج از مرزهای ایران شود.

 

  1. بحث

4-1. دلایل استفادة مولانا خالد از زبان فارسی در نگارش مکتوبات

مکتوبات و نامه‌های به جای مانده از مولانا خالد که در کتاب «یادی مه‌ردان» اثر ملا عبدالکریم مدرس جمع‌آوری شده است شامل ۱۹۵ نامه به زبان فارسی و ۹۱ نامه به زبان عربی است. این ارقام نشان‌دهندة نسبت دو برابری نامه‌های فارسی به نامه‌های عربی است. نکته‌ای که در این مقایسة آماری به چشم می‌آید این است که اگر قرار بود مولانا خالد به زبانی غیر از زبان مادری خود به خلق اثر بپردازد، چرا زبان فارسی را بر زبان عربی ترجیح داده است در حالی که زبان عربی، زبان قرآن و حدیث بوده و یکی از فضیلت‌های اهل علم در آن روزگار محسوب می‌شده است. علاوه بر این، زبان عربی، زبان مردم عراق و حجاز و شامات است و مولانا خالد به تناوب در این مناطق زندگی کرده است. برای تشریح این موضوع و یافتن پاسخ این سؤال ابتدا باید به بررسی زیر ساخت‌های فرهنگی و ادبی موجود در روزگار مولانا خالد بپردازیم.

4-1-1. پیشینة فرهنگی و تعلیم زبان فارسی در حجره‌های علوم دینی کردستان

شیوة تعلیم و آموزش در مکتب‌خانه‌های مناطق مختلف کردستان از روزگاران گذشته به سبک و سیاق مکتب‌خانه‌های ایران بوده ‌است و در کنار آموزش زبان عربی از کتاب‌هایی همانند «گلستان»، «بوستان»، «نصاب الصبیان»، «نان و حلوا»ی شیخ بهایی و «میزان التعلیم» شیخ عبدالکریم بوشهری و... در جهت آموزش زبان فارسی استفاده می‌شده‌ است (امجدی، 1386: 22).

مطالب فوق و نزدیکی آداب و رسوم کردها با دیگر ایرانیان سبب شده است که آنان همواره متون زبان فارسی را از خود دانسته و به آن عشق بورزند. به عنوان نمونه، کتاب شاهنامه در نظر کردها همواره از شأن و منزلتی بسیار برخوردار بوده است. صدیق الدِملوجی در کتاب «الکردیه» در این باره می‌نویسد: «کردها حماسه‌سرایی و شاهنامه خوانی را دوست داشته و بسیاری از داستان‌های شاهنامه را از حفظ دارند» (طبیبی، ۱۳۷۵: ٢٦) و به خاطر همین عشق و علاقه به میراث زبان و ادب فارسی بود که امیران کرد نژاد سلسلة ایوبی مصر به «البنداری» شاعر عرب دستور ترجمة شاهنامه به زبان عربی را صادر کردند و با این کار سبب انتشار و گسترش شاهنامه در خارج از ایران شدند.

علاقه به شاهنامه در میان کردها به حدی است که آنان خود بسیاری از داستان‌های شاهنامه را سینه به سینه و براساس روایت شفاهی و فولکلور به شعر گورانی روایت می­کنند (امجدی، 1386: 24). البته باید یادآور شد که روایت منظوم و شفاهی مردم کرد از شاهنامه در بخش‌های مختلفی با شاهنامه فردوسی تفاوت دارد که این موضوع در رساله‌ها و مقالات دیگری قابل طرح است. در کنار علاقه به شاهنامه، دیگر متون شعری ادبیات فارسی نیز همانند اشعار حافظ، سعدی ‌و مولوی و... محبوبیت فراوانی داشته‌ است و بسیاری ازشعرای مشهور ادبیات کردی همانند «نالی»، «محوی»، «وفایی»، «شیخ رضا طالبانی» و... در اشعار خود از اندیشه و اشعار شاعران فارسی سرا استفاده برده‌اند. تضمین کردن بسیاری از شعرهای فارسی به وسیله شاعران کرد زبان، نشانة آشکاری از عشق و علاقة مردم کردستان به زبان فارسی است.

حیرت سجادی (١٣٦٤) در کتاب «پارسی گویان کرد» از شاعری به نام «ابن یمین سلیمانیه‌ای» نام برده است که تمام دیوان حافظ را به صورت مخمس تضمین کرده است. وی در کتاب گلزار شاعران کردستان و صفی‌زاده (١٣٦٦) در کتاب «پارسی‌گویان‌کرد» تعداد زیادی از شاعران کردی را که به زبان فارسی شعر سروده‌اند، معرفی کرده و ضمن بیان شرحی از احوال ایشان چندین نمونه از اشعار آنان را نیز ارائه داده‌اند.

براساس آنچه ذکر شد، مشخص شد که شعر و ادبیات فارسی در جامعة کردی نفوذ و حضور کاملی داشته است و شاعران کرد، عموماً در کنار خلق آثار به زبان کردی بخشی از آفرینش‌های شعری خود را به زبان فارسی ارائه می‌کرده‌اند و مولانا خالد نقشبندی نیز در نوشتن مکتوبات و نامه‌های فارسی خود تحت تأثیر این پیوندهای تاریخی و سوابق فرهنگی و ادبی بوده است.

4-1-2. آشنایی مولانا خالد با محیط ایرانی و پیوند او با دربار قاجار

یکی دیگر از دلایل توجه مولانا خالد به زبان فارسی در نگارش نامه‌ها و مکتوبات، ارتباط و پیوند ایشان با محیط فرهنگی ایران زمین بوده ‌است. همانطور که گفتیم مولانا خالد پس از پایان تحصیلات مقدماتی در قره داغ، سلیمانیه، کویسنجق و اربیل به کردستان ایران آمده در شهر سنندج در خدمت شیخ قسیم مردوخ سنندجی به تحصیل پرداخت. اقامت در ایران و آشنایی بیشتر با فرهنگ، شعرو ادب فارسی را می‌توان از اسباب گرایش او به زبان فارسی دانست. علاوه بر این، بخش بزرگی از صوفیان نقشبندیه در مناطق کردنشین ایران ساکن بودند که همین امر ارتباط بیشتر او را با مناطق گوناگون ایران ضرورت می‌بخشید.

 پیوند و آشنایی مولانا خالد نقشبندی با دربار پادشاهان قاجاری نیز می‌تواند به عنوان یکی دیگر از عوامل گرایش و علاقة ایشان به زبان فارسی در مکتوبات معرفی شود. نامة شمارة ۱۸۸ مولانا خالد برای میزرا عبدالوهاب منشی الممالک پادشاه ایران نگاشته شده است. وی در این نامه، شاه ایران را ستایش می‌کند که درویش دوستی کرده و از طریق منشی الممالک خود با مولانا خالد مکاتبه‌ کرده‌ است. در این نامه آمده است: «بنانِ بیان را به سخنان سحبان سا، به یاد فقیر بی‌نام و نشان جنبش دادن و سلام و پیام را به خدمت ارباب فقر و فنا فرستادن ... نه از آن جنابِ دولت علیه استعجابی دارد و نه از چاکران شاه مسکین نواز استغرابی» (مدرس، 2013: 318). این نامه نشانه‌ای از پیوند عمیق مولانا خالد با مراکز سیاسی و فرهنگی ایران در دورة قاجار است. بی‌گمان پیوند مولانا خالد با این مراکز هم از جهت رفع مشکلات احتمالی مریدان و جانشینان خود در ایران اهمیت داشته و هم از نظر دستیابی به یک مرکز سیاسی و داشتن یک حامی قدرتمند همانند پادشاه قاجار در آن سوی مرزها دارای اهمیت بسیار بوده است. ناگفته پیداست که ارتباط با مراکز دینی و فرهنگی موجود در قلمرو حکومت عثمانی با توجه به رقابت‌های تاریخی این دو نظام سیاسی برای حکومت قاجاریه نیزاز اهمیت قابل توجهی داشته است.

4-1-3. آشنایی مولانا خالد با مکتوبات مهم زبان فارسی

یکی دیگر از دلایل توجه مولانا خالد به زبان فارسی در نگارش نامه‌ها و مکتوبات، توجه ایشان به سابقة کهن این نوع ادبی و الگوپذیری از شیوه‌های تألیف آن در زبان فارسی بوده است. بی‌گمان مولانا خالد در نگارش مکتوبات و منشأت خود به نمونه‌های قدیمی و رایج آن در زبان فارسی نظر داشته است به عنوان نمونه «ارکان اصلی منشأت و مکتوبات که شامل صدر مکتوب، شرح اشتیاق و خاتمه مکتوب است» (خطیبی، 1375: 414) در مکتوبات مولانا خالد دقیقاً رعایت شده است.

 از مکتوبات و منشأت کهن زبان فارسی که می‌تواند الگوی مولانا خالد نقشبندی باشد، می‌توان مکتوبات سنایی، جامی و بسیاری دیگر را نام برد که به عنوان الگوهایی عملی می‌توانسته‌اند توجه مولانا خالد را به خود جلب ‌کنند. از دیگر مکتوبات در حوزة طریقت به ویژه در منطقة شبه قاره می‌توان از مکتوبات شرف‌الدین مَنیری یکی از عرفای قرن هشتم نام برد. «این مکتوبات که به مکتوبات صَدی مشهور است با هدف ارشاد مخاطب و گسترش تعالیم شریعت و تبیین مقامات طریقت انتشار یافته است» (دبیران، ۱۳۸۵: 44). با توجه به اینکه مولانا خالد نقشبندی، سال‌ها در سرزمین هندوستان زندگی کرده و اساساً طریقت نقشبندیه را در شهر دهلی از دست شاه عبدالله دهلوی اخذ کرده، محتمل است یکی از الگوهای عملی او در بخش نامه‌نگاری و مکتوبات، همین کتاب اخیر باشد. از دیگر مکتوبات مهم و قابل اعتنا مکتوبات فاروقی، اثر شیخ احمد بن عبدالواحد سرهندی فاروقی نقشبندی است (صاحب نقشبندی، ۱۹۴۲) که به علت وابستگی طریقتی مولانا خالد و اقامت ایشان در هندوستان می‌توان آن را نیز از منابع مورد توجه مولانا خالد در نگارش مکتوبات به حساب آورد.

4-١-٤. آشنایی مولانا خالد با متون منظوم عرفانی فارسی

از دیگر عوامل مؤثر در گرایش مولانا خالد برای نگارش نامه‌های خود به زبان فارسی می‌توان از وجود منابع معتبر منظوم عرفانی و بهره‌گیری ایشان از مفاهیم والای این آثار نام برد. توجه مولانا خالد به متون منظوم فارسی تا بدان‌جاست که از مجموعه ۱۹۵ نامة جمع‌آوری شده از مکتوبات ایشان، حدود ۱٦٦ بیت از اشعار شاعران زبان فارسی ذکر شده است. این مقدار توجه و بهره‌گیری از شعر فارسی نشانة اهتمام و پیوستگی عمیق ایشان با شعر و زبان فارسی است. از شاعرانی که ابیاتی از آن‌ها به عنوان شاهد مثال در منشأت مولانا خالد آمده است، می‌توان از حافظ، سعدی، مولانا، عطار نیشابوری، جامی، نظامی، شیخ محمود شبستری، صائب تبریزی و... نام برد. مولانا خالد در مکتوبات خود معمولاً برای بالا بردن وجه ادبی آثار خود در اغراض گوناگونی همانند بیانِ ارادات و دوستی، تجدید محبت، هشدار و تحذیر و سرزنش مخالفان یا مریدان خطاکار، در نصیحت و تشویق مریدان به استقامت در مسیر طریقت و... شواهد مختلفی از شعر فارسی را ارائه کرده؛ زیرا به قدرت اقناع بالای شعر فارسی به خوبی واقف بوده است. از نمونه ابیاتی که مولانا خالد درمکتوبات خود استفاده کرده است ذیلاً شواهدی را بیان می‌کنیم.

ایشان در نامة شمارة ۳۱ چنین آورده است (مدرس، 2013: 176) «...اهل فقر در نشست و خاست و گفت و شنود و سفر و حضر مطلقاً بدون اشاره چیزی نمی‌کنند چنانکه حافظ قدس سره می‌گوید:

در پس آیینه طوطی صفتم داشته‌اند

 

آنچه استاد ازل گفت بگو می‌گویم
 

(خطیب رهبر، ١٣٧٧: ٥١٨)

در نامة شمارة 18 (مدرس، 2013: 165) در دعوت یکی از دوستان به صبوری و تحمل داغ دوری به این بیت حافظ استناد می‌کند:

ای دل اندر بند زلفش در پریشانی مَنال

 

مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش
 

(خطیب رهبر، ١٣٧٧: ٣٧٣)

در نامة شمارة 52 (مدرس، 2013: 194) در بیان تحذیر و هشدار به مخالفان خود این بیت حافظ را به عنوان شاهد مثال و نشانه‌ای از شکست آنان بیان می‌کند:

بس تجربه کردیم در این دیر مکافات

 

با دردکشان هر که درافتاد، ور افتاد

(خطیب رهبر، ١٣٧٧: 149)

توجه و استناد مولانا خالد به اشعار حافظ تا آنجاست که از مجموع ۱۹۵ نامه به جای مانده از ایشان در ۳۷ نامه به اشعار حافظ استناد شده است. این ارقام نشان می‌دهد که مولانا خالد در هر ۵ نامه، بیتی از حافظ را به عنوان شاهد مثال و تأیید مطالب خود ارائه کرده است. این سطح از توجه و اهتمام به اشعار حافظ که نشانة پیوند عمیق ادبی و فکری ایشان با حافظ و شعر وادبیات فارسی است، خود می‌تواند موضوع مقاله یا رساله‌ای جداگانه باشد. در نامه‌های فارسی مولان اخالد شواهد شعری زیادی از دیگر شاعران ارائه شده است که از این میان می‌توان از اشعار سعدی شیرازی نیز نمونه‌های متعددی را ذکر کرد. به عنوان نمونه ایشان در نامة شمارة 146 (مدرس، 2013: 275) خطاب به عثمان بگ بابان چنین گفته است: «عرائض متعددة شما در دم صبح رسید، اظهار اخلاص نهال دست پرور فقرا، اعنی وکلاء عالی را ملاحظه نمودیم. سعدی شیرازی علیه‌الرحمه گفته است:

سعدی به روزگاران مهری نشسته بردل

 

بیرون ‌نمی‌توان‌ کرد الا به روزگاران

(فروغی، 1382: 592)

در نامة شمارة 139 (مدرس، 2013: 267) خطاب به حاج احمد افندی می‌نویسد: «دگر بأی وجه کان انحراف را از شاهراه شریعت غرا، از هیچ فردی نمی‌پسندیم. سعدی شیرازی علیه‌الرحمه گفته است:

که سعدی مپندار راه صفا

 

توان رفت جز در پی مصطفی

(فروغی، 1382: 592)

یا در نامة شمارة 134 (مدرس، 2013: 263) برای گرفتن حق غضب شده یکی از مریدانش خطاب به اسماعیل آغا از رجال متنفذ دوران نامه‌ای نوشته و او را به داد پروری دعوت کرده و در پایان بی هیچ شرحی او را با این بیت سعدی هشدار می‌دهد:

«وقت ضرورت چو نماند گریز

 

دست بگیرد سر شمشیر تیز»
 

(فروغی، 1382: 32)

در نمونه‌های پیشین تنها ابیاتی از حافظ و سعدی را ارائه‌کردیم، اما در مجموعه مکتوبات مولانا خالد شواهد شعری بسیاری از دیگر شعرای زبان فارسی همانند نظامی گنجوی، مولانا، جامی، صائب و شیخ محمود شبستری ارائه شده است که این سطح از توجه به مشاهیر، ادبا و مؤلفه‌های فرهنگ و ادبیات فارسی و استناد به آن‌ها را می‌توان یکی از اسباب انتشار عناصر فرهنگ ایران زمین به شمارآورد. در واقع همین امر سبب می‌شود که این مکتوبات را به عنوان یکی از عوامل ترویج فرهنگ و ادبیات ایران زمین، مورد توجه قرار دهیم.

 

4-٢. گستردگی حوزة انتشار مکتوبات فارسی مولانا خالد در خارج از ایران

گستردگی نامه‌های فارسی مولانا خالد علاوه بر اینکه نشانة حضور وسیع طریقت تازه تأسیس نقشبندیه در مناطق مختلف است، بیانگر گسترش نفوذ و رواج زبان فارسی در مناطق مختلف خارج از ایران و توانایی مردم آن نواحی در درک و فهم متون فارسی است. نامه‌های فارسی مولانا خالد به مناطق مختلف تحت ادارة دولت‌های عثمانی، قاجاریه و مناطقی از شبه قاره ارسال و از این مناطق نیز نامه‌های بسیاری دریافت می‌شد که همین امر نشانه‌ای عمیق از گسترش زبان فارسی در مناطق مختلف خارج از ایران است. مولانا خالد در نامة شمارة ۱۴۴ به این موضوع اشاره کرده و می‌گوید: «معلوم خاطر شریف است که این مسکین، تنها و منفرد است و از جمیع اقطار عالم، حتی از سمت خراسان و ماوراءالنهر دایم نامه‌های احباب می‌آید» (مدرس، 2013: 272).

 کتابت این حجم از نامه‌ها به زبان فارسی و ترجیح یافتن آن بر زبان عربی و کردی از جانب مرجعی همانند مولانا خالد نقشبندی سبب شد که خلفا و جانشینان ایشان در مناطق مختلف همین رویه را ادامه دهند. به عنوان نمونه، شیخ عثمان سراج الدین نقشبندی، یکی از مشهورترین خلفای ایشان درکردستان عراق با وجود گسترش و نفوذ زبان‌های کردی و عربی در آن مناطق، نامه‌های خود را به زبان فارسی می‌نوشته است. این موضوع را در میان دیگر جانشینان مولانا خالد در سایر مناطق نیز می‌توان مشاهده‌ کرد. به عنوان نمونه «وفایی مهابادی، کاتب شیخ عبیدالله نهری از شیوخ نقشبندیه در مناطق کردنشین ترکیه، زندگی‌نامة این شیوخ را به زبان فارسی نگاشته است» (حه‌مه باقی، ١٩٩٩: ٥). این در حالی است که زبان‌های ترکی و عربی در آن مناطق بسیار رایج، بلکه زبان اداری و حکومتی در آن دوران بوده است. از این رو، می‌توان گفت در دورانی که پیوندهای فرهنگی و ادبی ایران با امارت‌های مختلف کرد، ترک و عرب‌نشین عثمانی به واسطة مشکلات سیاسی ما بین عثمانی و قاجاریه بسیار ناچیز بوده و زبان فارسی از هیچ‌گونه بستری برای حفظ و نشر در آن مناطق برخوردار نبوده است، خانقاه‌های طریقت نقشبندیه یگانه سنگرهای حفظ و نشر زبان و ادبیات فارسی در آن مناطق بوده‌اند.

 همانطور که گفته شد از مجموع ۲۸۶ نامة به جا مانده از مولانا خالد، تعداد ١٩٤ نامه به زبان فارسی نوشته شده‌ است و این برتری عدی خود نشانه‌ای از پیوستگی فرهنگی و عاطفی مولانا خالد و همچنین مردم آن مناطق با زبان و ادبیات فارسی‌ است. با بررسی و شمارش نامه‌های مولانا خالد آمار زیر به دست می‌آید.

مجموعه کل نامه‌های فارسی مولانا خالد ۱۹۴ نامه است که از این میان مخاطب و مقصد ۱۰۵ نامه مشخص نیست. در کتاب یاد مردان این نامه‌ها با عبارت‌های کلی «نامه برای یکی از دوستان»، «نامه برای جمعی از مریدان»، «نامه برای یکی از بزرگان»، «نامه برای یکی از منسوبان» و... مشخص شده است. از مجموع تعداد ۸۹ نامه‌ای که مقصد آن‌ها مشخص است، تعداد ٦۷ نامه برابر با ٥١/٧٥ درصد به مقصد کردستان عراق ارسال شده است. تعداد ۱۲ نامه برابر با ٥٦/١٣ درصد به مناطق مختلف ترکیه، تعداد ۵ نامه برابر با ٦٥/٥ درصد به مناطق عربی و تعداد ۴ نامه برابر با ٥٢/٤ درصد به مناطق ایران و تعداد ۱ نامه برابر با ٣١/١ درصد به هندوستان ارسال شده است. این ارقام در نمودار (1) ارائه شده است.

نمودار 1. پراکندگی نامه‌های فارسی مولانا خالد در مناطق مختلف جهان (89 نامه)

 

اگر بخواهیم پراکندگی مقصد نامه‌های مولانا خالد را در سطح کردستان عراق بررسی کنیم، متوجه می‌شویم که از تعداد ٦۷ نامه‌ای که مقصد آن‌ها شهرهای مختلف کردستان عراق است، تعداد۴۷ نامه برابر با ٠٥/٧٠ درصد به شهر سلیمانیه و تعداد ۱۲ نامه برابر با ١٨ درصد به مقصد اربیل ارسال شده است. شهرهای کویه و مناطق مختلف اورامان در کردستان عراق نیز هر کدام با ۴ نامه و در مجموع با ۸ نامه برابر با ١٢ درصد مقصد نامه‌های فارسی مولانا خالد بوده است. پراکندگی نامه‌های فارسی مولانا خالد در سطح کردستان عراق در نمودار (2) ارائه شده است.

نمودار ٢: پراکندگی نامه‌های فارسی مولانا خالد در سطح کردستان عراق (٦٧نامه)

 

همانطور که در نمودار (1) مشخص‌است بجز چندین نامه که به مناطق مختلف ایران ارسال شده مقصد بقیة نامه‌های مولانا خالد در خارج از مرزهای ایران واقع شده است که گستردگی حوزة انتشار آن‌ها مناطق مختلفی از استانبول ترکیه و دمشق تا کردستان عراق و حتی شبه قاره هند را دربر می‌گیرد که این موضوع نشانه‌ای از مجاهدت علمی و طریقتی مولانا خالد و بیانگر سهم ویژة او درگسترش زبان و ادبیات فارسی در مناطق خارج از ایران است. او با انتشار نامه‌هایش به زبان فارسی، این زبان را به عنوان زبان ممتاز طریقت نقشبندیه در سایر مناطق مختلف معرفی‌ کرد. این سنت بعدها در نامه‌های فارسی اتباع او در مناطق مختلف عراق و ترکیه ادامه یافت. علاوه بر این، استشهاد مولانا خالد به اشعار متنوع ادبیات فارسی را باید عامل دیگری برای در کانون توجه قرار گرفتن زبان و ادبیات فارسی و بسیاری دیگر از مؤلفه‌های فرهنگی ایران زمین در خارج از ایران قلمداد کرد.

افزون بر این، در بررسی آمار و ارقام پراکندگی نامه‌های فارسی مولانا خالد در سطح کردستان عراق نیز متوجه می‌شویم حدود ٠٥/٧٠ درصد از نامه‌هایی که مولانا خالد به کردستان ارسال داشته، مربوط به شهر سلیمانیه است. دلیل این رویکرد، اهمیت فرهنگی- اجتماعی بالای شهر سلیمانیه در سطح کردستان است؛ این شهر، زادگاه و خاستگاه فرهنگی مولانا خالد و همچنین محل زندگی بسیاری از مریدان و پیروان و خلفای او بوده است. حضور طریقت قادریه و نفوذ آنان در شهرسلیمانیه و وجود رقابت‌های فرهنگی و طریقتی قادریه و نقشبندیه نیز از عوامل توجه مولانا خالد به این شهر بوده است.

ارسال این حجم از مکتوبات فارسی به شهر سلیمانیه بیانگر پیوستگی فرهنگی و اجتماعی مردم آن مناطق با زبان و ادبیات فارسی و نشانه‌ای آشکار از رواج این زبان در آن مناطق بوده است. مولانا خالد خود نیز با فرستادن این نامه‌‌ها به یکی از عوامل تاثیرگذار در تدوام پیوندهای فرهنگی و اجتماعی آن مناطق با زبان و ادبیات فارسی بدل شده است.

4-3. پایگاه اجتماعی مخاطبان مکتوبات مولانا خالد

گستردگی حوزة انتشار نامه‌های مولاناخالد بسیار بالاست و این امر عامل مهمی در انتشار زبان و ادبیات فارسی در مناطق بسیاری شده، اما پایگاه اجتماعی مخاطبین نیز امر مهمی در بازنشر و باز تولید مفاهیم فرهنگی ایران زمین داشته ‌است. با توجه به اینکه مخاطبین این نامه‌ها عموماً اقشاری از سطوح بالای جامعه و گروه‌های مرجع در آن روزگار بوده­اند، این نامه‌ها و مؤلفه‌های فرهنگی و هنری مندرج در آن‌ها از طریق همین گروه‌های مرجع، آرام آرام در جامعه انتشار یافته ‌است. از میان گروه‌های مرجعی که مخاطب این نامه‌ها بوده‌اند، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد.

4-٣-١. متشرعین و علمای دینی

از میان مهم‌ترین و تأثیرگذارترین مخاطبان نامه‌های مولانا خالد باید از علمای دینی آن روزگار که در کردستان از آن‌ها با عنوان (مُلا و ماموستا) یاد می‌شود، نام برد. این عنوان به افرادی که در امور مذهبی اسلام و قوانین شریعت تحصیل کرده‌اند، اطلاق می‌شود و مشخص است که با توجه به گسترش اسلام، جایگاه و مرجعیت آن‌ها و اقتدای جمعیت مسلمانان در نمازهای یومیه وجمعه، اعیاد و مجالس و... به آنان از نفوذ کلام بالایی برخوردار بوده‌اند و همین امر امکان باز نشر مفاهیم نامه‌ها و توجه دادن مردم به زبان فارسی را برای آنان میسر می‌کرده است.

از میان نامه‌هایی که برای این طبقة اجتماعی ارسال شده است باید به ملا محمد امام (نامة شمارة ۸۲)، ملا حسین چاووش (نامة شمارة ۸۴)، ملا محمد جوانرودی (نامة شمارة ۱۰۲) ، ملا رسول کویه (نامة شمارة ۱۰۳)، ملا اسماعیل هنارانی (نامة شمارة ۱۰۴)، ملا محمود بازیانی (نامة شمارة ۱۴۹)، ملا هدایت اللّه اربیلی (نامة شمارة ۱۵۵)، ملامحمود (نامة شمارة ۱٦۸)، ملا عباس کویه (نامة شمارة ۱۸۳)، ملا محمد فقیه (نامة شمارة ۱۹۴) اشاره کرد.

4-٣-٢. شیوخ و مریدان اهل طریقت

از دیگر گروه‌های مرجعی که مخاطب و گیرندة نامه‌های مولانا خالد بوده‌اند، می‌توان از طبقة شیوخ نام برد. «شیخ» یکی از عناوین اسلامی است و به طور ویژه یکی از اصطلاحات طریقت و تصوف است. مقام «شیخوخت» با توجه به اقتدای مریدان و اهل تصوف به آن‌ها، یکی از مقامات مرجع و با نفوذ جامعه به حساب می‌آمده ‌است. آشنایی این گروه با نفوذ با مکتوبات مولانا خالد و زبان و ادبیات فارسی سبب شده است تا بخشی از فرهنگ و زبان و ادبیات فارسی از طریق این مشایخ در میان مریدان و اهل خانقاه گسترش یابد. از جمله مشایخی که مخاطب مکتوبات مولانا خالد بوده‌اند، می‌توان شیخ محمود خیوتی (نامه‌های شمارة ۴۹-۵۰-۵۱-۵۲)، شیخ شمس‌ الدین (نامه‌های شمارة ٦٦-٦۵)، شیخ احمد اربیلی (نامه‌های شمارة ۱۰٦-۸۱-۸۰-۷۹-۷۸-۷٦)، شیخ عبدالوهاب سوسه‌ای (نامة شمارة ۸۹)، شیخ عثمان سراج الدین نقشبندی (نامة شمارة ۷۵)، شیخ محمود صاحبی (نامة شمارة ۵٦)، شیخ علی (نامة شمارة ۱۱۸)، شیخ اسماعیل (نامة شمارة ۱۲۰) ، شیخ علی قاضی سلیمانیه (نامه‌های شماره ۱۵۹-۱۴۲)، شیخ محمد فراقی (نامه‌های شمارة ۱۸۴- ۱۸۰-۱۷۴)، شیخ طه نهری (نامة شمارة ۱۷۱) را نام برد.

 از میان شیوخی که مخاطب بسیاری از نامه‌های مولانا خالد بوده‌اند، نمی­توان از ذکر شیخ عثمان سراج الدین نقشبندی گذشت؛ زیرا ایشان یکی از جانشینان مشهور مولانا خالد بوده و از مروجین بزرگ طریقت نقشبندیه در کردستان به حساب می‌آیند. شیخ عثمان سراج‌الدین متولد ۱۱۹۵ هجری در روستای ته‌ویله در شهرستان حلبچه واقع در کردستان عراق است. او در سن ۳۱ سالگی و در همان سالی که مولانا خالد از سفر هندوستان برگشته بود با مولانا خالد آشنایی یافته و طریقت را از دست ایشان برگرفت. شیخ عثمان سراج‌الدین خلیفه‌ای است که مولانا خالد برای ترویج طریقت نقشبندیه در کردستان انتخاب کرده‌است. دربارة اهمیت جایگاه او کافیست بدانیم که او خود به تنهایی خلفای بسیاری از اورامان و کردستان تا کرکوک و طالش و دیاربکر داشته‌ که یکی از آنان مولوی کرد است که یکی از ارکان مهم شعرکلاسیک کردی به حساب آمده و دارای آثار ارزشمندی در زبان فارسی نیز است.

 ناگفته پیداست که همة این مشایخ که مخاطبان مکتوبات مولاناخالد بوده‌اند علاوه بر تبلیغ و نشر طریقت نقشبندیه بر همان اسلوب مولانا خالد در توجه به زبان فارسی گام برداشته و رسالات و مکتوبات بسیاری را در زبان فارسی به نگارش درآورده‌اند. تداوم این رویکرد در فعالیت‌های فرهنگی طریقت نقشبندیه سبب شد که خانقاه‌های این طریقت به کانون انتشار زبان و ادبیات فارسی در خارج از ایران بدل شود.

4-٣-٣. امیران و بیگ‌زادگان امارت بابان

از دیگر مخاطبان مکتوبات مولانا خالد، خوانین، بیگ‌زادگان و بزرگان و متنفذین امارت بابان هستند که آن‌ها را با پسوند (پاشا) می‌شناسند. امارت بابان حکومتی محلی در کردستان عراق با مرکزیت شهر سلمیانیه بود که حکومت موروثی آن‌ها مورد تأیید باب عالی و زیر نظر والی بغداد از بخشودگی مالیاتی برخوردار بود. این امیرنشین حدود ۲۰۰ سال ادارة سلیمانیه و حلبچه و مناطق اطراف آن را در اختیار داشت.

از جمله مشاهیر و افراد با نفوذ این امیرنشین که مخاطب نامه‌های مولانا خالد بوده‌اند، می‌توان عبدالرحمن پاشای بابان (نامه‌های شمارة ۲۷-۲۸)، محمود بگ بابان پسر عبدالرحمن پاشا (نامه‌های شمارة ۱۴۵-۷۳-۳۷-۲۵)، عثمان بگ پسر عبدالرحمن پاشا (نامه‌های شمارة ۱٦۳-۱۴٦-٦۸-٦۱)، احمد بگ (نامة شمارة ۷)، سلیمان آغا، پسرعموی مولانا خالد (نامة شمارة ۵۴)، عیسی بگ (نامة شمارة ۷۴)، محمودبگ صاحبقران (نامة شمارة ۱۰۸)، یونس آغای مُهردار (نامة شمارة ۱۲۳)، محمد خان برادرمولانا خالد (نامة شمارة ۱۲۷)، اسحاق بگ (نامة شمارة ۱۴۴)، اسماعیل آغا (نامه‌های شمارة ۱۲۰-۱۱۲)، عبدالغنی آغا (نامة شمارة ۱۸۹) را نام برد.

ناگفته پیداست که نفوذ کلام و اهمیت مقام سیاسی و اجتماعی امیران و بیگ‌زادگان امارت بابان در کردستان آن روزگار بسیار تعیین‌کننده بوده است. قطعاً پیوستگی آن‌ها با متون و مکتوبات فارسی، هم نشانة اهمیت این زبان در نزد آنان است و هم اینکه بازنشر این مکتوبات و توجه آنان به این نوع از آثار، تأثیر زیادی در تداوم زبان و ادبیات فارسی در کردستان عراق داشته است.

4-٣-٤. رجال متنفذ و صاحب منصب حکومتی

از دیگر مخاطبین نامه‌های مولاناخالد می‌توان از رجال سیاسی و صاحب منصب حکومتی آن دوران نام برد که آنان نیز با توجه به جایگاه و نفوذی که داشته‌اند به سهم خود از عوامل ترویج زبان و ادبیات فارسی به حساب می‌آیند. از میان این رجال می‌توان از عمر بگ فرماندار گلعنبر (نامة شمارة ۱۰۹)، فرمانروای خورمال (نامة شمارة ۱۲۴)، ملا غفور قاضی شهر بصره (نامة شمارة ۱۳۵)، شیخ علی قاضی شهر سلیمانیه (نامة شمارة ۱۴۳) و میرزا عبدالوهاب منشی الممالک پادشاه ایران (نامة شمارة ۱۸۸) نام برد.

مولانا خالد نقشبندی برای گسترش طریقت خود همواره در تلاش بود تا با رجال سیاسی و صاحب منصب حکومتی پیوند و ارتباط داشته باشد و به همین دلیل برخی از نامه‌های ایشان متوجه مقامات حکومتی بوده است. از میان این رجال صاحب نفوذ می‌توان از میرزا عبدالوهاب منشی الممالک فتحعلیشاه قاجار (۱۲۴۴-۱۱۷۵ هجری قمری) مشهور به نشاط اصفهانی نام برد. از آنجا که بخشی از مریدان و پیروان مولانا خالد در کردستان ایران قرار داشتند، مولانا خالد برای حل کردن مشکلات احتمالی آنان و همچنین جلوگیری از مخالفت‌های حکومت و دیگر مراکز قدرت با طریقت نوپای نقشبندیه همواره در تلاش بود با مراکز قدرت در ایران ارتباط برقرار کند که از این میان ایجاد ارتباط و دوستی با منشی‌الممالک فتحعلیشاه قاجار که یکی از شعرای با نفوذ دربار قاجار بوده، نشانه‌ای از ذکاوت بالای او در ایجاد تمهیدات برای گسترش طریقت نقشبندیه در مناطق مختلف و داشتن نگاهی فرا منطقه‌ای و فرا زبانی به انتشار طریقت از جانب اوست.

بر اساس آنچه گذشت، مشخص می‌شود مولانا خالد نقشبندی برای گسترش طریقت خود در میان اقشار مختلف جامعه و به ویژه طبقات و گروه‌های بانفوذ و مرجع همانند علمای دینی و متشرعین، شیوخ و اهل طریقت، امیران و بیگ‌زادگان و رجال متنفذ و صاحب منصب حکومتی توجه خاصی داشته و در پی آن بوده است تا با ارتباط و دوستی با آنان زمینه‌های گسترش طریقت نقشبندیه را هموار سازد. در کنار این موضوع باید خاطر نشان کرد به دلیل اینکه مخاطبین این مکتوبات همگی از طبقات بانفوذ و صاحب جایگاه جامعه خود بوده‌اند، می‌توانسته‌اند از طریق باز نشر مکتوبات مولانا و توجه به مفاهیم ارائه شده در آن که همگی به زبان فارسی و نشأت گرفته ازفرهنگ ایرانی بوده است، اسباب گسترش بیش از پیش زبان فارسی و فرهنگ و هنر ایرانی را فراهم کند. به عبارت دیگر، بین انتشار طریقت نقشبندیۀ خالدیه و گسترش فرهنگ، زبان و ادبیات فارسی یک ارتباط مستقیم وجود داشته است؛ زیرا مشایخ و بزرگان این طریقت که بیشتر آنان کرد زبان بوده‌اند به علت پیوستگی با عناصر فرهنگ ایرانی وآشنایی با زبان و ادبیات فارسی بخش عظیمی از آثار و مکتوبات خود را به زبان فارسی نوشته‌اند و همین امر ما را به این اقناع می‌رساند که گسترش ونفوذ طریقت نقشبندیه را در هر منطقه‌ به مثابۀ انتشار زبان، ادبیات و فرهنگ ایرانی تعبیر کنیم.

بحث و نتیجه­گیری

از مجموعه ۲۸٦ نامة فارسی به جای مانده از مولانا خالد تعداد ۱۹۵ نامه به زبان فارسی و ۹۱ نامه به زبان عربی است و با توجه به اینکه محل زندگی ایشان به تناوب در مناطق مختلف عراق و سوریه بوده است باید نسبت نامه‌های عربی به فارسی بیشتری می‌بود در حالی که چنین نیست و این موضوع نشانة توجه ویژه مولانا خالد به زبان فارسی و فرهنگ ایرانی است.

از دلایل توجه مولانا خالد نقشبندی  به زبان فارسی در نگارش مکتوبات باید به مواردی همچون توجه حجره‌های علوم دینی کردستان به آموزش زبان فارسی، آشنایی ایشان با محیط ایران و امارت اردلان، داشتن ارتباط با دربار قاجار و شاعران و رجال صاحب نفوذ آن همانند صبای اصفهانی اشاره‌کرد.

 علاوه بر این، وجود مکتوبات متعدد زبان فارسی همانند مکاتیب سنایی، مکاتیب مولانا و منشأت خاقانی و همچنین مکتوبات شرف‌الدین مَنیری وشیخ احمد سرهندی در شبه قاره، وجود متون منظوم عرفانی همانند آثار حافظ، سعدی، مولانا، عبدالرحمن جامی، شیخ محمود شبتری، نظامی و... همگی از زمینه‌ها و دلایل توجه مولانا خالد به زبان فارسی محسوب می‌شود.

گستردگی حوزة انتشار مکتوبات فارسی مولانا خالد بسیار بالاست و همانطور که خود اشاره کرده از جمیع اقطار عالم برای او نامه می‌آمده است. این گسترگی علاوه بر اینکه نشانه‌ای از حضور زبان و ادبیات فارسی در مناطق مختلف کردستان عراق است، خود به عاملی برای انتشار بیشتر زبان و ادبیات فارسی در خارج از ایران بدل شده است.

 پایگاه اجتماعی مخاطبین مکتوبات مولانا خالد نیز نقشی تعیین‌کننده در بازنشر این نامه‌ها و در نتیجه انتشار مؤلفه‌های فرهنگ ایرانی همانند زبان فارسی، مشاهیر و بزرگان ادبیات فارسی و... داشته است؛ زیرا اغلب مخاطبین مولانا خالد از طبقات مهم و مرجع در جامعه به حساب می‌آیند که از این میان می‌توان به اقشار مختلف طبقات متشرعین و علمای دینی، شیوخ و مریدان اهل تصوف، امیران و بیگ‌زادگان امارت بابان و رجال متنفذ و صاحب منصب حکومتی اشاره کرد. از آنجا که افراد وابسته به این طبقات از نفوذ کلام و تأثیر بالایی در جامعه برخوردار بوده‌اند خود به عاملی دیگر برای گسترش و باز نشر زبان و ادبیات فارسی بدل شده‌اند.

سنت نامه‌نگاری به زبان فارسی که توسط مولانا خالد در کردستان عراق پایه‌گذاری شد، بعدها از طریق جانشینان و خلفای او پیروی شد و همین امر سبب گسترش مکتوبات فارسی در کردستان عراق شد که از آن میان مکتوبات فارسی شیخ عثمان سراج‌الدین و دیگر جانشینان او در کردستان عراق زمینه‌های تداوم حضور و آشنایی با زبان و فرهنگ ایرانی در کردستان عراق را مهیا ساخت. به همین دلیل می‌توان ازتصوف و عرفان در کردستان به طور عام و خانقاه‌های طریقت نقشبندیه به طور خاص به عنوان سنگرهای حفظ و صیانت از زبان و فرهنگ ایرانی در خارج از مرزهای ایران یاد کرد.

تعارض منافع

تعارض منافع ندارم.

 

  1. Ozdalga, E.
  2. Broensen, M.
English References
Mohammad Hama Baqi. (1999). Memoirs of Vafaei,(Tohfatol moridin) Translation from Persian to Kurdish. Erbil: Ministry of Culture Publications.
Translated References to English
Ahmad Sahib Naqshbandi, M. S. (1942). Persian Letters (Letters from Sheikh Ahmad Sarhandi Farooqi Naqshbandi). Karachi: Offset Press Publishing. [In Persin]
Abedi, M. (1992). Nafhat Al-Ans Jami. Tehran: Information Publications. [In Persin]
Amjadi, M. (2009). A Study and Analysis of the Works of Kurdish Persian Poets (Mastooreh Kurdistani, Mahvi, Sheikh Reza Talabani). Master Thesis in Persian Language and Literature, University of Tehran. [In Persin]
Bruin Sen, M. V. (2014). Sociology of the Kurdish People (Agha, Sheikh and Dolat). Translated by Ebrahim Younesi. Tehran: Paniz Publications. [In Persin]
Chireh, N., & Shah Hosseini, N. al-Din. (2015). Stylistics of Persian Poems by Maulana Khalid Naqshbandi and the Introduction of Manuscripts. Quarterly Journal of Persian Poetry and Poetry (Bahar Adab), 8(2), 162-180. [In Persin]
Dabiran, H. (2006). Research in Sharafuddin Muniri's writings. Journal of the Faculty of Literature and Humanities, 14(52&53), 45-65. [In Persin]
Foroughi, M. A. (2004). General Saadi. Tehran: Zovar Publications. [In Persin]
Ghanbari, S., & Khosravi Zadeh, S. (2017). A Study of the Policy of the Iranian and Ottoman Governments Towards the Qaderieh Method. Quarterly Journal of Islamic History Studies, 8(30), 161-178. [In Persin]
Judge, A. R. (2010). Khajeh Bahauddin Mohammad Naqshband and Naqshbandieh in the Timurid Period. Sanandaj: Kurdistan Publications. [In Persin]
Kakaei, P. (2009). Stylistics of Persian Poetry by Maulana Khaled Naqshbandi. Master Thesis in Persian Language and Literature, Payame Noor University of Tehran. [In Persin]
Khatib Rahbar, Kh. (1998). Divan Ghazaliyat Khajeh Hafez Shirazi. Tehran: Safi Alisha Publications. [In Persin]
Khatibi, H. (1996). The Art of Prose in Persian Literature (History of the Evolution and Coordinates of Persian Criticism from the Beginning to the End of the Seventh Century). Tehran: Zovar Publications. [In Persin]
Karim Ahmad, F. (2009). History of Kurdish Thought. Sulaymaniyah: Hamdi Publications. [In Persin]
Motamedi, M. (1990). A Role of Maulana Khalid Naqshbandi and his Followers. Tehran: Pazhang Publications. [In Persin]
Moderes, A. K. (2013). Yadi Mardan (Maulana Khalid Naqshbandi and Sheikhs of Oraman). Baghdad: Association of Kurdhsh Thinkers. [In Persin]
Ozdalga, E. (2010). Naqshbandiyya in West and Central Asia. Translated by Fahimeh Rahimi. Tehran: Research Institute of Islamic History. [In Persin]
Rouhani, K. (2006). Comprehensive History of Sufism in Kurdistan. Sanandaj: Aras Publications. [In Persin]
Rouhani, M., & Taghizadeh, Z. (2015). The Cultural Type of Rumi's Writings (A Study of the Type of Subject, Audience, and Intermediaries in Rumi's Letters). Stylistics of Persian Prose and Prose (Spring of Literature), 10(3), 51-67. [In Persin]
Sajjadi, H. (1985). Golzar Shaeran Kurdistan. Sanandaj: Publisher Author. [In Persin]
Samii Gilani, A. (1992). Writings of Maulana Jalaluddin Rumi. Tehran: Danesh Publishing. [In Persin]
Safi Zade Borekei ,S. (1987). Parsi Guyana Kurd. Sanandaj: Publisher Author. [In Persin]
Sufi, F. (2016). Stylistic and Semantic Characteristics of Persian Letters by Molanakhald Naqshbandi. Master Thesis in Persian Language and Literature, University of Kurdistan. [In Persin]
Tabibi, H. (1997). Correction of the Tohfeye Nasery in the history and geography of Kurdistan. by Mirza Shokrollah Sanandaji. Tehran: Amirkabir Publications. [In Persin]
Tavakoli, M. R. (2002). History of Sufism in Kurdistan. Edition 2. Sanandaj: Tavakoli Publications. [In Persin]
 [1]
 
 
استناد به این مقاله: امجدی، محی‌الدین و طلوعی آذر، عبدالله. (1402). مکتوبات فارسی مولانا خالد نقشبندی و نقش آن در گسترش زبان و ادبیات فارسی در خارج از مرزهای ایران. متن‌پژوهی ادبی، 27 (96)، 123-147. doi: 10.22054/LTR.2021.51421.3007
 Literary Text Research is licensed under a Creative Commons Attribution-Noncommercial 4.0 International License.