Document Type : Research Paper
Author
Associate Professor, Research Institute of Persian Language and Literature, Research Institute of Humanities and Cultural Studies, Tehran, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
مقدمه
مهاجرت ایرانیان مسلمان به هند از زمان سلطان محمود آغاز شد و در اواخر سده هفتم توانستند در جنوب و مرکز هند حکومتهای محلی تشکیل دهند که «جملگی آنها پیوندهای نزدیک خونی و یا فکری با جامعه و فرهنگ ایرانی اسلامی شیعی داشتند» (الهی، 1381: 54-41). سلسلة قطبشاهیان یکی از این حکومتها بود که توسط سلطان قلی تأسیس شد. وی فرزند ادیش قلی، حاکم همدان از قبیلة قراقویونلو بود که «در عهد محمود شاه بهمنی به هند جنوبی میرود و به دربار بهمنیان راه مییابد و پس از چندی به حکومت «گولکُنده» «ورنگَل» میرسد و بعد از فوت محمود شاه بهمنی (924هـ. ق) در گولکنده اعلان خود مختاری کرده و تا سال 950 هـ. ق در نهایت اقتدار حکومت میکند» (رادفر، 1381: 121-136). پس از سلطان قلی شش نفر به سلطنت رسیدند که ابوالحسن تاناشاه، داماد عبدالله قطبشاه آخرین آنان بود که با شکست خوردن وی در سال 1098 هـ. ق از اورنگ زیب، سلسلة قطب شاهی منقرض شد.
عبدالله قطبشاه (1083-1035) پنجمین شاه سلسلة قطبشاهی است که «در روز دوشنبه بیست و هشتم شهر شوال سنه ثلاث و عشرین و الف [1023]» متولد شد (صاعدی شیرازی، 1961: 5) و پدرش سلطان محمد قطبشاه در سیزدهم جمادی الاول سنه هزار و سی و پنج هجری در سن سی و چهار سالگی پس از چهارده سال سطلنت درگذشت و به موجب وصیت وی عبدالله «در شاه نشین قصر محمدی محل بر اورنگ سلطنت» (همان: 24) نشست. در این هنگام، سن عبدالله قطبشاه، یازده سال و پنج ماه و پنج روز بود و تا سال 1083 هـ. ق زنده بود و به مدت حدوداً 48 سال سلطنت کرد. وی با سواد و علاقهمند به تاریخ و ادبیات و شعر بود و از فن انشاء بهرة وافر داشت. «گاه گاهی وارادات طبع اقدس را در سلک نظم میکشیدند و چند غزل و رباعی و ترکیببندی در مرثیۀ حضرت سید الشهدا از آن خسرو علیین مکان به یادگار مانده است» (همان: 27).
زمان سلطنت عبدالله یکی از درخشانترین دورههای حکومت قطبشاهی در هند بود و شاعران و نویسندگان و دانشمندان فراوانی از ایران به آنجا رفته بودند و در کمال رفاه و شادکامی میزیستند (همان: 319) که الفتی ابن حسینی ساوجی از شاعران شیعۀ مذهب یکی از آنان بود.
الفتی ساوجی در ریاضالصنایع، خود را «الفتی ابن حسینی ساوجی» معرفی میکند و در اشعارش متخلص به «الفتی» است. نصرآبادی که در اواخر عمرِ الفتی او را در اصفهان دیده بود، مینویسد: «الفتی ولد حسینی ساوجی. طبعش در کمال شوخی و نمک بود. مدتها در هند به خدمت عبدالله قطب شاه بود. رسالهای در عروض و قافیه به اسم او تألیف نموده، در اواخر عمر به اصفهان آمده، در قهوهخانة جنب دارالشفاء قیصریة اصفهان با او ملاقات واقع شد. شعر همواری میگفت، اما خود را به از انوری میدانست. در آن اوقات فوت شد. این دو بیت از مثنوی اوست:
بود هر خُم می که خشتیش هست |
|
حکیمی ز حکمت کتابی به دست |
(نصرآبادی، 1317: 326)
خوشگو در سفینۀ خود (کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی، شماره 403)، سخنان نصرآبادی را تکرار کرده، اما او را الفت ساوجی نامیده است. سراجالدین علیخان (آرزو) نیز همین سخنان نصرآبادی را اندکی مختصرتر بازگفته است (آرزو، 1383: 1150). در تذکرة روز روشن دربارة وی آمده است: «الفتی ساوجی در دکن رسیده ملازم سرکار سلطان عبدالله قطب شاه گردید و رسالهای در عروض به نامش تألیف نموده جایزة وافر یافت و به وطن خود شتافت. از اوست:
ز ضعفم ای نسیم کوی جانان گر خبر داری |
|
چرا یک ره نیایی تا مرا از خاک برداری |
(صبا، 1343: 77)
تاریخ تولد الفتی مشخص نیست، اما زمان مرگ وی را تقریباً با اختلاف دو سه سال میتوان مشخص کرد. نصرآبادی که تذکرة خود را در سال 1083 همزمان با مرگ عبدالله قطبشاه آغاز کرده و در 1090 به پایان برده است در اواخر عمر الفتی، وی را ملاقات کرده و بنابر نوشتة نصرآبادی، الفتی در میان سالهای تألیف تذکره از دنیا رفته است. الفتی احتمالاً تا پایان عمرِ عبدالله قطبشاه (1083 هـ. ق) در دربار وی بوده و بعد از وفات او از هند به ایران بازگشته به اصفهان آمده و در آنجا مقیم شده و درگذشته است.
سند دیگری هست که نشان میدهد الفتی ساوجی بیگمان تا سال 1087 زنده بوده است. شخصی فاضل به نام محمدصادق تفرشی که نسخة شمارة 1/2572 ریاضالصنایع را در سال 1087 استنساخ و تصحیح کرده در حواشی نسخه مطالبی از الفتی ذکر کرده و همهجا در پایان مطالب نوشته است: «منه دام افادته». این جمله دعایی نشان میدهد که الفتی در این زمان زنده بوده است. بدین گونه مشخص میشود که وی در میان سالهای 1087تا 1090 دار فانی را وداع کرده است.
بنابراین الفتی به سال 1042 هجری از ایران به هند رفته و به سال 1045 هجری به دربار عبدالله قطبشاه راه یافته بود و تا سال 1083، سال مرگ عبدالله قطبشاه در هند بوده و پس از آن به ایران آمده و در اصفهان مقیم شده و در آنجا در میان سالهای 1087 تا 1090 درگذشته و احتمالاً در همان شهر به خاک سپرده شده است.
وی هنگام حضور در دربار عبدالله قطبشاه، ریاضالصنایع را به سال 1048 هجری و کتاب روایح گلشن قطبشهی را در سال 1051 هجری به نام وی نوشته است.
ریاضالصنایع قطبشاهی، رسالهای است منظوم (دارای 449 بیت) در عروض و صنایع بدیعی که در سال 1048 هجری سروده شده است. الفتی ساوجی در این رساله مباحث عروض و قافیه و بدیع و بیان را به صورت منظوم در قالب مثنوی و در وزن «فاعلاتن مفاعلن فع لن» تعریف کرده است و نمونه و امثال بحور و اوزان را در قالب قطعه یا رباعی در همان وزنی که آن را معرفی میکند، آورده است و از علائم اختصاری برای آموزش بحرها و زحافات بهره برده است. الفتی برای روشن ساختنِ غموض برخی تعاریف که در قالب نظم به طور موجز به آنها اشاره رفته، «عبارت متن را به تقریر شرح خود ناطق ساخته» است.
الفتی افزون بر دو رسالة فوق، دیوان اشعاری نیز دارد. «دیوانی در کتابخانة گنج بخش، از شاعری با تخلص الفتی از روزگار شاه جهان گورکانی در دست است. این دیوان که سرایندة آن گویا همین الفتی ساوجی است دارای مثنویهای: چمن لطافت در 67 بیت در وصف کشمیر، خوان ملاحت در 97 بیت با دیباجهای به نثر آمیخته به نظم در ستایش شاه جهان، طرب نامه در 60 بیت و قصایدی به نامهای گلشن طراوت، نغمة درد، گلزار قدس، نشئة عشق و ... است که در آن شاه جهان و بزرگان دیگر دکن و قطب شاه را میستاید» (رادفر و همکاران، 1397: 290) و شماره این نسخه vide.no11362 است (Mangeli, 2012: 87). مثنویها و قصایدی را که رادفر متعلق به دیوان الفتی میداند اشعاری است که در روایح گلشن قطبشهی آمده است.
اکبر (1352) نیز معتقد است الفتی افزون بر ریاضالصنایع و روایح گلشن، اشعار و قصایدی نیز در مدح عبدالله قطبشاه سروده است.
در زمانی که نگارنده در پی دستیابی به نسخههای خارجی ریاضالصنایع و روایح گلشن قطبشهی برای تصحیح بود، کتاب اخیر در ایران به سال 1391 با کوشش کوشکی در شمار 16 مجلة «پیام بهارستان» منتشر شد. نسخة ویراستة کوشکی بر اساس نسخة شمارة 8822 کتابخانة مجلس شورای اسلامی فراهم آمده است. با اینکه این نسخه، بسیار سالم و خوانا و مضبوط است و هیچ افتادگیای در آن وجود ندارد، اما کوشکی اظهار داشته است که «صفحات 23 ـ 24 ـ 43 و 44 از نسخه موجود نیست» (الفتی یزدی، 1391: 576). به نظر میرسد ایشان به نسخة اصلی دسترسی نداشته و از میکروفیلم آن بهره برده که احتمالاً هنگام تصویربرداری چند صفحه از آن فراموش شده است. بنابراین، آنچه به نام روایح گلشن قطبشاهی از سوی فرشته کوشکی منتشر شده است دارای دو سه ایراد است؛ یکی اینکه به نام الفتی یزدی است دیگر اینکه چهار صفحه از کتاب را ندارد و سوم اینکه براساس یک نسخه ویرایش شده است.
روائح گلشن قطبشهی پس از این در سال 2015، بار دیگر از سوی ادب دوستان مورد توجه قرار گرفت و در دانشگاه دهلی به عنوان رسالة دکتری تصحیح شد که مشخصاتش به شرح زیر است:
Nazneen (2015) Critical Edition of “Ravaeh-e-Gulshan-e-Qutab Shahi” of Ulfati Saoji. Supervisor: Dr. Rajinder Kumar. Th. 21330.
بر اساس اطلاعاتی که در سایت دانشگاه دهلی آمده؛ این رساله در چهار فصل تدوین شده است. فصل اول: مقدمه، فصل دوم: وضعیت ادبی و فرهنگی در دورة قطب شاهی، فصل سوم: زندگی نامه و آثار الفتی ساوجی و فصل چهارم: ویرایش انتقادی روایح گلشن قطب شاهی الفتی ساوجی.[1] افزون بر اینکه نوشتیم، هیچ اطلاعی از این پایاننامه به دست نیامد؛ از این رو، مشخص نیست که بر اساس چند نسخه تصحیح شده است.
افزون بر منابع فوق، بصیری و همکاران (1399: 18-1)، در مقالة «الفتی ساوجی و آثار او» الفتی را معرفی کرده و ریاضالصنایع و روایح گلشن قطبشهی را از وی دانستهاند، اما سه نسخه از ریاضالصنایع و یک نسخه از روایح گلشن را در دست داشتهاند و بیشتر به معرفی ریاضالصنایع توجه کردهاند و از روایح گلشن قطبشهی در حد یک صفحه سخن گفتهاند که آن هم در برخی مواقع اشتباه و ناقص است. ایشان در پژوهش خود نوشتهاند که «رایحة اول و ششم ساقی نامهای مشتمل بر 59 بیت است»؛ این در حالی است که چنین نیست، بلکه رایحة اول «نکهت ریاض دولت» نام دارد و در توصیف اخلاق و اوصاف عبدالله قطبشاه به نثر نگاشته شده و در میان نثر از شعر نیز بهره یافته است. همچنین نقل کردهاند: «رقم نگار اتمام این خجسته فرجام میگردد به این رباعی...:
از روی حساب زیور حسن سخن |
|
تاریخ شده چو نام این رشک سخن» |
در حالی که اصل چنین است: «رقم نگار سال اتمام این خجسته فرجام میگردد به این رباعی...:
از روی حساب «زیور حسن» سخن |
|
تاریخ شده چو نام این «رشک چمن» |
(الفتی، نسخه 8822 مجلس: 185)
در جای دیگر نقل کردهاند:
شهی که گشته به عونش علی ولی الله |
|
همیشه ورد عوام و همیشه ذکر خواص |
که درست این است:
شهی که گشته به عونش علی ولی الله |
|
همیشه ورد خواص و مدام ذکر عوام |
(الفتی، نسخه 8822 مجلس: 135)
همچنین نقل کردهاند:
«ارقام مُشک آیینِ منقبتِ... میگردد همیشه بهار... چون گلشن...، و جان اصحاب علم... و بر گردن اندیشه لازم یافت که شمّهای از شمایم وصفش تقریر کند».
که صورت صحیحش این است:
«ارقام مُشک آگینِ منقبت ... میگردد به همیشه بهار...چون روایحِ گلشن...، و همیشه جان اصحاب علم ... و بر گردن اندیشه ثابت یافت که شمّهای از شمیم گلشن وصفش تقریر کند.
(الفتی، نسخه 8822 مجلس: 7-4)
نصرآبادی، خوشگو، آرزو و محمد مظفر حسین صبا، هنگام ذکر احوال الفتی ساوجی به روایح گلشن قطبشهی اشارهای نکردهاند و صوفی ملکاپوری (1329: 3-2) در تذکرة محبوبالزمن از روایح گلشن قطبشهی نام برده، اما آن را به الفتی یزدی منتسب کرده است. گلچین معانی به نادرستیِ سخن صوفی در انتساب روایح گلشن قطبشهی به الفتی یزدی پی برده و به این نکته اشاره کرده است: «در تذکرة محبوب الزمن (174-166) ترجمة دقیقی از او مسطور است، ولی الفتی ساوجی اشتباهاً یزدی عنوان شده است» (گلچین معانی، 1369، جلد 1: 84). با آنکه نویسنده محبوب الزمن به درستی از خزانه عامری نقل کرده است که الفتی یزدی در خدمت علیقلی خانِ زمان به سر میبرد (صوفی ملکاپوری، 1329: 167)، اما به این نکته توجه نکرده است که «علی قلی خانِ زمان، از عمدة امرای اکبری بوده» (آزاد بلگرامی، 1871: 27) که در سال 974 هجری به قتل آمده است. همچنین توجه نکرده است که الفتی یزدی با آنکه «در هنگامة قتل خان زمان، از جان امان یافت» (همان)، اما اجل امانش نداد (گلچین معانی، 1369، جلد 1: 87) و در همان سالها درگذشت.
اشتباه صوفی به دیگر کتب نیز سرایت کرده است. از جمله قادری (1386: 313) در کتاب «میر محمد مؤمن استرآبادی مروج تشیع در جنوب هند» سخنان وی را عیناً نقل کرده و اقرار میکند که کتاب روایح گلشن قطبشهی را ندیده است. کسانی چون کرمی در کتاب «نگاهی به تاریخ حیدرآباد دکن» و عابدی در مقالة «زبان و ادبیات فارسی در هند» همین اشتباه را تکرار کردهاند و ریاضالصنایع و روایح گلشن را به الفتی یزدی نسبت دادهاند و کوشکی نیز روایح گلشن قطبشهی را به نام الفتی یزدی ویراسته و منتشر کرده است.
نابی در تاریخ ادبیات هند و فارسی، الفتی ساوجی را با اتکا بر گفتههای نصرآبادی معرفی کرده و نوشته «الفتی اشعاری در ستایش ساختمانهای زیبایی که توسط عبدالله قطبشاه و اجدادش ساخته شده بود و پایتخت (حیدرآباد) را برای بازدیدکنندگان جذاب و شگفتآور میکرد، سروده است. بناهایی مانند گگن محل، سجن محل، لعل محل، داد محل و ساختمانهای بزرگی در اشعار الفتی ذکر شدهاند که نتوانستند در برابر ویرانی روزگار تاب بیاورند» (Nabi, 2001: 498) .نابی نگفته که مطالب مربوط به وصف شهر حیدرآباد را از کجا نقل کرده است، اما با توجه به اینکه از روایح گلشن قطبشهی به عنوان یکی از آثار الفتی نام برده، ممکن است از همین کتاب اخذ کرده باشد.
افزون بر این، دلایل تاریخی که انتساب روایح گلشن قطبشهی را به الفتی ساوجی تأیید میکنند، مشابهتهای سبکی ریاضالصنایع و روایح گلشن و استفاده از ترکیبات و عبارات مشابه نیز نشان از یگانگی مؤلف این دو اثر دارد. فقرات زیر از آن جمله است:
الف-1: القصه چون اتمام صحیفه از زُبُر و بیّنهاش مبین و هویداست اگر به اتمام صحیفه قدم قلم نگهدارد بجاست (ریاضالصنایع).
ب-1: یعنی از بیّنة اسم خجستة کتاب؛ و قصر همایون سلطنت از زَبَر بام کلام عالی القابش یعنی از زُبُرِ نام فرخنده صحیفه هویداست (روایح گلشن).
الف-2: اسم که از قلب سما به حکم الاَسماءُ تُنَزِّل مِنَ السَّماء، نازل شده اگر نقش خاتم خاتمه گردد خوش نماست (ریاضالصنایع).
ب-2: حروف خجستة نامش سلطان عبدالله و لقب فرخنده فرجامش قطبشاهان زمان به مقتضای «الاسماءُ تنزلُ من السماءِ» اثنا عشری نازل شده (روایح گلشن).
الف-3: و این گلزار چمن فیض را از طراوت بخشی بهار اسم همایون اشرف خواقینِ جهان، و اعدل سلاطین زمان، سلطان الاعظم الاکرم شاه عبدالله غیرتفزای ریاض جنان نموده به ریاضالصنایع قطبشاهی موسوم ساخت (ریاضالصنایع).
ب-3: اما بعد. این گلْدستة چمنِ فیض که از ریاض مبدأ فیاض، نامی و گرامی به رنگین خطاب روایح گلشن قطبشهی گردیده؛ معطر به هفت رایحه است (روایح گلشن).
الف-4: از بیّنات نام فرخنده انجامش السطان عدل مبیّن و هویداست (ریاضالصنایع).
ب-4: حروف خجستة نامش سلطان عبدالله و لقب فرخنده فرجامش قطبشاهان زمان (روایح گلشن).
2-1. معرفی نسخههای روایح گلشن قطبشهی
این نسخه در 95 برگ (189 صفحه) به ابعاد ۷/۱۲ در ۳/۲۳، در 8 سطر درون جدولی به ابعاد ۷/۵ در ۴/۱۲، با خط نستعلیق در سدة یازده استنساخ شده است.
مجموعهای است که رسالة نوزدهم آن روایح گلشن قطبشهی است. در آغاز رساله نوشته است: دیباجهای که مولانا الفتی به اسم عبدالله قطبشاه فرمانفرمای حیدر آباد نوشته. این نسخه با خط نستعلیق نگارش یافته و تاریخ کتابت مجموعه ذیحجه الحرام 1082 است.
یک صفحه از آغاز و چندین صفحه از میانه و آخر این نسخه -از میانه رایحة ششم تا پایان کتاب- افتاده است و برگهای کتاب نیز به صورت آشفته صحافی شده است. این نسخه از لحاظ ابعاد کتاب، طول و تعداد سطور، نوع خط، جدولبندی صفحات، نوع مرکب، نحوة نگارش عناوین و غیره بسیار به نسخة شماره 8822 مجلس شبیه است و احتمالاً کاتب هر دو نسخه یک نفر بوده یا اینکه یکی از روی دیگری استنساخ یافته است.
2-2. ساختار کتاب
روایح گلشن قطبشهی مرکب از دیباجه و روایح هفتگانه و خاتمه است.
الف- دیباجه: الفتی کتاب را با بیان دو سه جمله در ستایش و حمد حضرت باری تعالی آغاز کرده، سپس نعت و وصف پیامبر اکرم (ص) را گفته و پس از آن منقبت علی بن ابی طالب (ع) را آورده است و بعد از آن عبدالله قطبشاه را به اوصافی چون مهرورزی به علی (ع) و آل رسول الله و ترویج آیین تشیع در تلنگانه وصف کرده، سپس کتاب خود را «روایح گلشن قطبشهی» نامیده که تاریخ آغاز تصنیف کتاب که به حساب جمل 1051 است از حروف نام کتاب بر میآید:
ر: 200 - و: 6 - ا: 1 - ی: 10 – ح: 8 - ک: 20 – ل: 30 – ش: 300 – ن: 50 – ق: 100 – ط: 9 – ب: 2 – ش: 300 – ه: 5 – ی: 10.
ب- متن کتاب: الفتی در رایحة اوَّل، عبدالله قطبشاه را در میان جهانیان به پنج صفتِ 1- عدل، 2- وقار، 3- حُسن خلق، 4- سخاوت و 5- شجاعت، یگانه و ممتاز میشمارد.
در رایحة دوم نخست سراهای شاهی و ابنیهها و نزهتگاههای مهم را معرفی میکند که از این قرارند: دروازة شیر دل، جامهدارخانه، چارصفه، لعل محل، چندن محل، گگن محل، سجن محل، بنک قدم، دولت محل، ندی محل، بَنک بُستانم، حسینی محل، حیدر محل، محمدی محل، الهی محل، امان محل، حیات محل، داد محل. سپس سه تن از دولتمردان دربار عبدالله را معرفی کرده که عبارتند از اوّل نواب علّامی ابن خاتون که در سال 1038 به منصب پیشوایی یا نوابی رسید، دوم نواب مدار الهامی میرمحمد سعید اردستانی که در 1047 به منصب میرجملگی یا وزارت رسید و سوم جناب دبیر الملک. الفتی نام این دبیر را نگفته، اما ممکن است ملا محمدعلی دبیر باشد.
در رایحة سوم، حیدرآباد را وصف کرد؛ و آب و هوای لطیف آن را ستوده است. از زیبایی مردمانش، از مساجد و وسعت حوض میرجمله و حمامها و بوستانهای حیدرآباد سخن رانده و گلها و ریاحین و میوههای این بوستانها را معرفی کرده است؛ مانند پان، انبه، انناس، شمامه، لیمو، کیله یا موز، شفتالو، انجیر، نارنگی، نارنج، چنبه، زنبق، جنبیلی، سوتی، یاسمن، بولسری، رای پیل.
در رایحة چهارم، مجلس شاهی و جشنهایی مانند عید نوروز، عید قربان، عید غدیر، عید پوری (چهارشنبه سوری)، عید مولود پیامبر اکرم، جشن سالگره یا جشن سالگرد تولد عبدالله قطبشاه، جشن شب برات و عید رمضان را وصف میکند.
رایحة پنجم در توصیف انبوهی لشکر و دلاوری عسکر و فیلان جنگی و اسبان تازی و رزم ابزارهای سواران عبدالله قطبشاه است.
الفتی در رایحة ششم برای وصف مجلس شادخواری عبدالله، ساقی نامهای در 59 بیت در قالب مثنوی به بحر متقارب مثمن محذوف سروده است و بیت اول و آخرش بدین گونه است:
دلا چند باشی چو غم در خمار |
|
سر از جیب مستی چو عشرت بر آر |
در رایحة هفتم ضمن معرفی روایح گلشن به ستایش وافر از کتاب خود میپردازد و میگوید: «این گرامی نسخه که ارمغان عالم غیب و تحفة مبدأ فیاض است، بی سرمایة نقدِ فرصت از سر حد اقلیمِ آغاز به منزل کشورِ انجام رسید» و برخی از هنرنماییهای خود را بیان میکند از قبیل اینکه «از بیّنة هر رایحهاش عدد سُوَر قرآنی عیان و از زُبُر مجموع، نکهتِ ریاضِ اعجاز نمایان» میگردد و نظم و نثر را به زیبایی در آمیخته و از آرایههای گونه گون بهره برده و معانی عالی در ضمن واژگان گنجانده است.
در پایان این رایحه، تاریخ اتمام کتاب را که مانند تاریخ آغاز آن 1051 هجری است به حساب جمل در قالب رباعی درج کرده است:
از روی حساب «زیور حسن» سخن [1051] |
|
تاریخ شده چو نام این «رشک چمن» |
ج- خاتمه: روایح گلشن با تذکری با عنوان «لطیفة غیبی» و پنج بیت در دعای ممدوح خاتمه مییابد. لطیفة غیبی توضیحی است درباره رابطة عددی تعداد حروف نام «سلطان عبدالله» و لقب وی «قطبشاهان زمان» که هر کدام 12 حرف دارند با مذهب او که شیعة دوازده امامی است.
2-3. سبک روایح گلشن قطبشهی
اکبر (1352: 309-302) استاد دانشگاه عثمانیۀ هند، ضمن معرفی مختصر الفتی ساوجی، میگوید: روائح گلشن قطبشهی در فن سوانح، اثری است از او بس مهم – در ذکر توصیف بناهای شاهی، قصر و عمارات و باغات مانند لعل محل، چندن محل، گگن محل، سجن محل، دروازه قدیم و... منظومههای طویل و کوتاه از او یادگار مانده است.
شکار، دیگر پژوهشگر هندی، روایح گلشن قطبشهی را از نوع شهرآشوب معرفی کرده است (2015: 115-121).
به هر حال روایح گلشن قطبشهی کتابی است در وصف عبدالله قطبشاه و مرکز حکومت وی که هم «زندگی نامه عبدالله قطب شاه» (Nabi, 2001: 498) محسوب میشود، هم کتابی در جغرافیای طبیعی و فضایهای تاریخی حیدرآباد است. الفتی در این کتاب وصف عبدالله قطب شاه و اختصاصات وی را بهانه کرده و چون اغلب نویسندگان متون مصنوع و فنی، ظاهر سخن را به انواع سجع و جناس و صنایع دیگر آراسته است. از این رو، «نثر کتاب مسجع و آهنگین و پر از جناس و قرینهسازی است. در مواردی نیز برخی ترکیبات تازه یا کم کاربرد و همچنین اصطلاحات هندی که به محدودة جغرافیایی سرزمین هند مربوط میشوند، در آن به چشم میخورد» (مؤذنی، 1392: 469).
نثر روایح، با وجود اینکه مصنوع و فنی است، اما از لغات غریب و مشکل خالی است و خواننده بدون هیچ مشکلی متن را می فهمد لذا نثری دلنشین است.
در این بخش ویژگیهای سبکی روایح را در سطح زبانی (آوایی، لغوی و نحوی) و ادبی بررسی خواهیم کرد. به سطح فکری نمیپردازیم چون الفتی هیچ اندیشة منسجمی را در آن طرح نکرده و صرفاً به تصویر ظواهر و توصیف عمارات، گلها، میوهها و مانند آن پرداخته است. متن روایح گلشن، متنی مصنوع و فنی است که چون دیگر متون مصنوع و فنی «تشبه به شعر میکند، جز آنکه وزن و آهنگ آن عروضی نیست» (شمیسا، 1396: 114).
الفتی از همة تمهیدات نثر مصنوع و فنی مانند تمامی صنایع لفظی و معنوی بدیعی و تشبیه و استعاره بهره برده است، اما از برخی اختصاصات نثر فنی بهره بیشتر برده و از برخی نیز چون کاربرد عبارات عربی و لغات غریب و غیر مستعمل به ندرت استفاده کرده و بدین طریق موجب برجستگی متن روایح و تمایز آن از سایر متون فنی شده است که در زیر بدانها اشاره میشود.
الف- سطح زبانی
سطح زبانی شامل سه بخش آوایی و لغوی و نحوی است.
الف-1. بخش آوایی
شامل وزن و صنایع لفظی است که به موسیقی سخن یاری میرسانند و متن را آهنگین میکنند. چنان که گذشت، مهمترین هدف نثر فنی، تشبّه به شعر است. شعر که از منظر منطقیون، کلامی مخیّل است و از نظر ادبا، کلامی موزون و مقفی به واسطة اموری چون وزن و تمهیدات بدیعی و بیانی مخیّل میگردد لذا نثر برای تشبّه به شعر ناگزیر از تن سپردن به کمینه یکی از عوامل تخییل است. مهمترین و نخستین مشخصة شعر نیز که هم موجب مخیّل شدن آن و هم موجب لذتبخشی و اثرگذاریش در مخاطب میشود، موزون بودن است نه استفاده از مصطلحات علوم و آیات و احادیث و اخبار. از این رو نویسندگان نثر فنی با آگاهی کامل از این موضوع به سوی موزون کردن نثر ره سپردهاند. نزدیکترین روش برای موزون ساختن نثر، بهرهگیری از آرایههای ترصیع و موازنه و تضمین المزدوج است و پس از آن بهرهگیری از دیگر انواع سجع و گونههای جناس است.
* وزن
روایح گلشن قطبشاهی، متنی است که در پی آرایشهای لفظی و آوایی، پیروی شعر کرده و از لحاظ تنوع وزن و آهنگ برجسته است. الفتی در این متن، دستکاریهای پیدا و پنهان بسیاری کرده که بخش بزرگی از این هنرمندیها ممکن است از چشم خواننده پنهان بماند، اما برخی که به نظر میرسد یا نویسنده خود آشکار میسازد، نشان داده خواهند شد.
از بارزترین ویژگیهای روایح، رعایت تناسبات لفظی و معنوی در حد اعلی درجه است که موجب تشبّه نسبتاً کامل بسیاری از بخشهای متن از جمله چند جملة نخست به ابیات شعر شده است. به اینگونه:
1- روح فـزاییِ رایـحـة گلـشـنِ سخن، از هوای ثنای صانعی است که جلوة قامتِ سرو را به سلسلـه جنبـانیِ راستْ نغمگی فاخته، عَلَم ساختـــه.
2- وَ دلگشاییِ نکهـتِ گلـستانِ کلام، از نسیمِ حَمدِ مُبدِعی است که آتشِ رخسارِ گل را به هنگامهْ گرمسازیِ شـعلـة آوازِ بلـبل، سر گرم نموده.
3- نغمهسراییِ مرغِ خوش الحانِ زبان، از آهنگ نعتِ رسولِ امتْ نوازی است که قانونِ شریعتش، گوشِ هوشِ زمرة اسلام را به زمزمة نَجاح نواخته.
4- وَ خوشنواییِ عندلیبِ هزارْدستانِ بیان، از سرودِ منقبتِ امـام دینْ پروری است که ارغنون محبّتش، سامعة عقیدة شعبة شیعه را به ترانة فلاح در عشرت انداخته. (الفتی، نسخه 8822: 4-1)
نمونههای ارائه شده، شامل چهار جملة مرکب از پایه و پیرواند که در هر چهار، جملة پایه پیش از جملة پیرو آمده است. جملات پایه هم قافیه دارند و هم ردیف، اما فقرات دوم هر سجع که جملة پیرو محسوب میشوند، فقط قافیه دارند. الفتی به قوافی پایان جملات بسنده نکرده و در اثنای هر فقره نیز از سجعهای متوازی و متوازن بهره برده است. جملات 1 و 2 با هم قرینهاند و جملات 3 و 4 نیز با هم. الفتی در ضمن اینکه چهار جمله را دو به دو قرینه کرده و موجب تمایز آنها شده، با ایجاد ترصیع در بخش نخست هر چهار جمله، موجب پیوستگی آنها را فراهم کرده تا در عین تمایز از هم، پیوندشان نیز حفظ شود و هر چهار جمله به مثابه شاخههای یک تنة واحد باشند. برای افزایش پیوند وزنی و آوایی میان جملات، بخش اول جملات 1 و 3 را هم وزن کرده و بخش اول جملات 2 و 4 را نیز بر یک وزن نهاده است.
افزون بر این ساختار درختی جملات (یعنی همگونی بخش اول جملات به عنوان تنه)، الفتی در حشو جملات نیز شبکهای از روابط لفظی و معنوی برقرار کرده است؛ به طوری که فیالمثل ترکیب «روح فزایی» علاوه بر اینکه با دلگشایی و نغمهسرایی و خوشنوایی در جملات دوم و سوم و چهارم، دارای سجع است؛ در پیوند با رایحه، جناس اشتقاق ساخته است و در پیوند با هوا و نسیم ایهام تناسب.
شیوۀ استفاده از ترصیع و موازنه در نثر الفتی متنوع است. گاهی میان فقرۀ اول و سوم و فقرات دوم و چهارم توازن برقرار میکند و فقرات نثر را به مصاریع شعری در قالب چهارپاره نزدیک مینماید و به یاری تکرار فعل، کلام را مردّف میسازد، چنان که در فقرات فوق میبینیم.
الفتی علاوه بر ایجاد توازن آوایی از لحاظ نحوی و صرفی نیز فقرات متشابه را در مقابل هم نشانده است. مانندِ دو جمله زیر که ارکان متوازن را با شماره مشخص کردهایم.
در متن زیر فقط ثنا و حمد توازن آوایی ندارند:
روح فزاییِ /1/ رایحة /2/ گلشنِ سخن /3/ از هوای /4/ ثنای /5/ صانعی /6/ است /7/ که جلوة /8/ قامتِ /9/ سرو /10/ را به سلسله /11/ جنبانیِ /12/ راستْ نغمگی /13/ فاخته /14/ عَلَم ساخته /15/.
و دلگشاییِ /1/ نکهتِ /2/ گلستانِ کلام /3/ از نسیمِ /4/حَمدِ /5/ مُبدِعی /6/ است /7/ که آتشِ /8/ رخسارِ /9/ گل /10/ را به هنگامهْ /11/ گرمسازیِ /12/ شعلة آوازِ /13/ بلبل /14/ سر گرم نموده /15/.
در این دو جمله، شمارههای 1، 6، 11 و 12 دارای سجع متوازی و شمارههای 3، 4، 8، 9، 10، 14 و 15 دارای سجع متوازن هستند. حروف ربط و اضافه و فعل «است» نیز تکرار شدهاند که میتوان اینها را در زمرة سجع متوازی یا ردیف دانست.
جملههای بالا همگی، دارای ساختار دستوری واحدی هستند. جملات پایه، الگوی اسنادی «الف از ب است» را دارند و جملات پیرو نیز دارای الگوی «که (مفید تفسیر) + مفعول + متمم + فعل» هستند.
نویسنده در دو جملة اول از موازنه بیشتر بهره برده است، اما در فقرات بعدی این بند به دنبال برقرار کردن توازن آوایی و صرفی و نحوی کامل با فقرات بالا نیست، بلکه نیمی از فقرات زیر با فقرات بالا توازن دارد و نیمی دیگر با هم متوازن شدهاند؛ یعنی میان فقرات جدید توازن نحوی و صرفی و آوایی ایجاد کرده است. شمارهای که در مقابل قطعات قرار گرفته نشان میدهد که با کدام قطعه از جملات فوق تناظر دارند و بخشهایی که زیرشان خط کشیده شده با هم توازن دارند:
نغمه سراییِ /1/مرغِ /2/ خوش الحانِ زبان /3/ از آهنگ /4/ نعتِ /5/ رسولِ /6/ امتْ نوازی [امت نواز افزون بر سجع جملات قبلی است] است /7/.
که قانونِ شریعتش گوشِ هوشِ زمرة اسلام را به زمزمة نَجاح // نواخته /15/.
و خوشنواییِ /1/ عندلیبِ /2/ هزارْ دستانِ بیان /3/ از سرودِ /4/ منقبتِ /5/ امام /6/ دینْ پروری است /7/
که ارغنون محبّتش، سامعة عقیدة شعبة شیعه را به ترانة فلاح // در عشرت انداخته /15/.
در فقرۀ بعدی روایح گلشن قطب شاهی نیز با گونة دیگری از رعایت موازنه و سجع، جهت تشبّه به شعر را میبینیم.
مینویسد:
بعد از |
گلْ فشانیِ |
معانیِ رنگینِ حمدِ ایزدِ دادار |
و |
سمن پاشیِ |
مضامینِ طراوتْ آیینِ نعتِ احمدِ مختار |
و |
سنبلْ باری |
ارقام مُشک آگینِ منقبتِ حیدر کرّار، |
|
رونقْ طرازِ |
ریاضِ بیاض |
و |
و خرّمی بخشِ |
حدیقة صحیفه میگردد |
به |
همیشه بهارِ |
مدح |
و |
بستان افروزِ |
ثنای طراوتْ فزای گلشنِ جاه و جلال، |
و |
غنچه گشایی |
چمنِ فتح و اقبال. |
الفتی در پردازش سجع به برخی قالبهای شعری مانند رباعی و مستزاد و...نیز نظر داشته است. فقرات زیر مانند مستزاد است:
چون |
روایحِ گلشنِ اخلاقِ حمیدهاش که از روحْ پروری، |
روحُ القُدُسْ نژاد |
است |
و |
نسایمِ چمنِ اوصاف پسندیدهاش که از حیاتْ بخشی |
مسیحا تبار |
است |
|
همواره دل ارباب فضل را |
انبساط، |
|
و |
همیشه جان اصحاب علم را |
نشاط |
کرامت میفرماید |
|
بر ذمّة فکر لازم دید |
|
|
|
و بر گردن اندیشه ثابت یافت |
|
|
که |
شمّهای از شمیم گلشن وصفش |
تقریر کند |
|
و |
شعبهای از نغمة گلبانگ صیتش |
تحریر سازد |
(همان) |
دو نمونه بالا اندکی از بسیار است که برای بیان موزونی نثر الفتی تقدیم یافت.
* حرفگرایی
شیوة الفتی در کاربرد صنایع بدین گونه است که تعمداً چندین مورد از هر آرایه در چند سطر بهکار میبرد تا برجستگیاش کاملاً آشکار شود و نصبالعین خواننده شود. شیوة وی در استفاده از حروف و واجها برای تشخص متن نیز بدان گونه است. حرفگرایی از آرایه هایی است که هم به زیبایی و تناسبات لفظی توجه دارد هم به تناسبات معنایی. الفتی از این صنعت به طور آشکارا برای نشان دادن روابط معنایی میان الفاظ بهره برده است از جمله معانی ایهامی واژگان و تشبیهات حروفی. مانند «سوادِ عینِ عدل» که در این ترکیب هم شکل نوشتاری حرف «ع» در واژه عدل توجه کرده هم به معنای دیگر عین در معنی چشم توجه کرده و سواد را در معنی مردم گرفته است. در «نقطة قاف وقار» نیز هم به نقطههای حرف «ق» توجه دارد هم به رابطة میان وقار با کوه قاف که معیار سنگینی و ثبات و استواری است. از اینگونه است: دندان سین سخا، مدِّ شین شجاعت، لای الا.
* طرد و عکس
این صنعت نیز از صنایع دلخواه الفتی است؛ مانند «در معرکة سخنوریش تیغِ زبان مانند زبانِ تیغ بُرّا. به حدیث کرمش صدفِ گوش به مثابه گوشِ صدف از دُرّ لبریز، و به یاد همّتش دریای دل، همچو دلِ دریا گوهر خیز».
* تکرار
- «بعد از طی جهان جهان وسعت و عالم عالم فسحت» (همان).
- «چمنْ چمنْ گل را سایه پرورد تنعّم ساخته» (همان).
- «هر که سرِ تسلیم به سجود گذاشت مخزنْ مخزنْ جواهرِ حسنات ذخیره گذاشت و هر که دست اخلاص به دعا برداشت خرمن خرمن حاصل ثواب برداشت» (همان).
- «به جاروب شهبال از گلهای شپنه آسمانْ آسمانْ انجم افشان؛ و از گرد عطریات خُتنْ خُتنْ مشک پاش» (همان).
- «هنگام تحریر توصیفش به چمنِ صفحه غنچة نقطه گل گل شکفته و ... نهال الف سَروْ سَروْ قد کشیده» (همان).
* سیاقة الاعداد
- «زبان که در فنِ بدیعِ بیان یکتاست، هر چند چارچار گویی نماید ثُلثی از توصیف و رُبعی از تعریف چارصفه که چار فصلی است از سال سلطنت لایزال و چهار چمنی است از ریاض دولت بی زوال ادا نمیتواند نمود.» (همان).
- «یکّه سواران ابیات یکّهاش شش جهت راه اعتراض بر دَه عقل بسته و فقرات نَثره نثار نثرش نیرین را همچو خمسة متحیره متحیر ساخته.» (همان).
- «از روایح سبعة این گلشن، جهاتِ ستّهِ قلمروِ سخن، نکهتستان گشته» (همان).
الف- 2. بخش لغوی
واژگانی که الفتی در روایح بهکار برده، واژگان رایج در دوره صفوی است. این واژگان دو گونهاند: یکی واژگان و اصطلاحات و ترکیبات رایج در زبان فارسی مانند «نواسنج، نوا طراز، نغمه پرداز، راست مزگی، میرجمله، بغل گیری، انجمن طراز، تفنگ» و دیگری، واژگان و اصطلاحات رایج در حیدرآباد است. این گونة اخیر اغلب شامل اسامی گیاهان و گلها و نام جایها و نام جشنها و اصطلاحات نظامی و دیوانی است که در متون فارسی نویسندگان ساکن ایران مستعمل نیست. برخی از این اسامی در معرفی رایحههای سوم و چهارم گذشت، اما برخی دیگر از این قرار است: کنتی (سان دیدن از سپاه)، شب پهره (نگهبان شب)، چوکی (پاسبان)، پوری (جشن چهارشنبه سوری)، سالگره (جشن سالگرد تولد).
الف- 3. بخش نحوی
* تتابع اضافات و ترکیبسازی
الفتی میگوید که روایح را با شتاب فراوان و در زمانی کوتاه نوشته است: «این گرامی نسخه که ارمغان عالم غیب و تحفة مبدأ فیاض است، بیسرمایة نقدِ فرصت از سر حد اقلیمِ آغاز به منزل کشور انجام رسید» (همان). بیتابی و شتاب نویسنده هنگام نگارش کتاب در ساختار جملات نیز راه یافته و متن را طوری ساخته است که باید با شتاب خوانده شود. وقتی که چندین کلمه به طور متوالی به هم اضافه میشوند و علاوه بر این جمله نیز طولانی میشود، سرعت سیر خواننده و شتاب خوانش متن بیشتر میشود؛ زیرا از یکسو ناگزیر است کلمهها را بدون وقفه به هم اضافه کند و از سوی دیگر به سبب دور بودن فعل باید با شتاب بخواند تا بتواند به فعل برسد.
الفتی خود از شتاب خوانش متن آگاه است؛ از این رو، برای اینکه لگام توسن متن را اندکی بکشد و رامَش گرداند و از سَبکی آن بکاهد و بر کوبندگی گامهایش بیفزاید، قرینههای بلند و ترکیبهای چند کلمهای را با مصوتهای بلند درآمیخته است. مصوتهای بلند که درون این ترکیبها قرار دارند از شتاب و سبکی رفتار متن میکاهند و آن را به اوج میبرند و بر استواری آن میافزایند.
یکی از ویژگیهای بارز سبکی الفتی که البته ویژگی سبک دوره نیز است، ایجاد ترکیبهایی با بیش از دو سه کلمه است؛ مانند: روح فزاییِ رایحة گلشنِ سخن، دلگشاییِ نکهتِ گلستانِ کلام، نغمه سراییِ مرغِ خوش الحانِ زبان، پیک عالم گَردِ نگاه، سیر خیابان جنان، عکس سواد حروفش، جام جهان نمای دیده، آیینة روضة رضوان، نور معانی روشن، علوّ پایة سخن، دقیقه شناسانِ بلندفطرت، سپهر عالم فکرت، غیرت فزای صفحة آسمان، رشک فرمای الفاظ بروج، داغ نِه نقاط انجم، مشام یعقوبِ جانِ نکتهْ سنجانِ عاشقْ سخن، نکهتِ پیرهنِ یوسفِ معنی، گوشِ مجنونِ دلِ دقیقهْ شناسانِ ادا فهم.
الفتی در ساختار بسیاری از این ترکیبها از ترکیبهای وصفی و اضافی مقلوب بهره برده است. مانند «طراوت آیین، نشاط آیین، صفت پردازی، نصرت قرین، فیروز لشکر، رونق طراز، سعادت هوا، والا خطاب، عالی القاب، عرش اقتدار، شیرین بیان، زیردست نواز، کف آسمان صدف، خورشید روی، کف بحر صدف، بلندپرواز، فارغ بال، عرش آستانه، نفایسِ امتعه».
ترکیبسازی در نثر امکان بیشتری دارد، اما در شعر سختتر است. برای همین الفتی در اشعارش ترکیب سازی نمیکند.
ب- سطح ادبی
با آنکه الفتی پایة روایح گلشن قطبشهی را بر نثر نهاده، اما به فراوانی از اشعار خود نیز در آن بهره برده است که بسامد آنها بدین گونه است: مثنوی: 272 بیت، قصیده: 140 بیت، قطعه: 60 بیت، رباعی : 22 بیت، فرد: 19بیت، غزل: 6 بیت، مجموعا 519 بیت. البته سه بیت عربی هم از اشعار دیگران در متن گنجانده است.
ج- آرایههای علم بیان
* تشبیه و استعاره
الفتی تشبیهها و استعارهها را بیشتر در ساختار اضافی بهکار میبرد؛ مانند گلشنِ سخن، گلستانِ کلام، آتشِ رخسارِ گل، شعلة آوازِ بلبل، گردن اندیشه، حوصلة خواهش، دماغ سپهر، عذار مهر. نمونههای بیشتر را در بخش ترکیبسازی میتوان دید.
الفتی به تشبیه گرایش بیشتری دارد تا استعاره؛ زیرا به یاری تشبیه میتوان در وصف چیزی یا کسی از اوصاف و ویژگیهای ناشناخته و غیر متعارف سخن گفت، اما استعاره بیشتر برای بیان اوصاف و شاخصههای غالب و نمادین و مستعمل بهکار میآید و اوصاف تازه را اگر در ساختار استعاره بیان کنند دریافت مفهوم برای خواننده مشکل خواهد بود، اما در تشبیه با نقل وجه شبه، دریافت معنی آسانتر میشود.
* کنایه
الفتی از کنایه نیز بهره برده است، اما کنایهپرداز نیست. برخی از کنایات عبارتند از کیسة خواهش دوختن، سر و چشم آب دادن، شوخْ چشم، پهلو بر چیزی زدن، آب از سر گذشتن، پا به دامن کشیدن، آب به روی کار چیزی آوردن، سر بر آسمان فرو نیاوردن، چیزی را به باد دادن، پنجة کسی را تاباندن.
د- آرایههای بدیع معنوی
* مراعات نظیر
الفتی از مراعات نظیر برای ایجاد تناسب بسیار استفاده کرده است. از آن جمله است: بعد از گلْ فشانیِ معانیِ رنگینِ حمدِ ایزدِ دادار و سمن پاشیِ مضامینِ طراوتْ آیینِ نعتِ احمدِ مختار و سنبلْ باری ارقام مُشک آگینِ منقبتِ حیدر کرّار، رونقْ طرازِ ریاضِ بیاض و خرّمی بخشِ حدیقة صحیفه میگردد، به همیشه بهارِ مدح و بستان افروزِ ثنای طراوتْ فزای گلشنِ جاه و جلال، و غنچه گشایی چمنِ فتح و اقبال (همان).
* تضاد
الفتی از آرایة تضاد به انحا مختلف و به صورت گسترده بهره برده است. گاهی کلماتی را که از لحاظ معنایی در تقابلند به کار برده است مانند «بالا» و «زیر» در عبارت «حبَّذا چنگِ همّتِ بالادستِ زیردستْ نوازش که افتادگان حضیض مذلّت را به صد آبِروی عزّت از خاک برداشته» (همان) و وسعت و تنگ در «یقین که وسعتِ مشرب، پوزش پذیری نموده تنگ گیری نمینماید» (همان).
گاهی نیز عناصری را که از لحاظ موقعیت جغرافیایی در تقابلند بهکار برده است. مانند آب و خاک در نمونۀ بالا و افلاک و زمین در «الهی تا عرصة افلاک، میدانِ جلوهْ طرازیِ کواکب؛ و مرکزِ خاک، مکان ترکتازیِ مواکب است؛ بساطِ زمین معسکرِ جنودِ نصرتْ قرین و مسخّرِ جیوشِ ظفرْ آیین این پادشاهِ گردونْ جاهِ انجمْ سپاه باد» (همان).
بحث و نتیجهگیری
الفتی ساوجی از شاعران شیعی سدة یازدهم هجری است که از سال 1045 هجری تا پایان سلطنت عبدالله قطبشاه (1083) حدود 38 سال در دربار وی شاعری و نویسندگی کرده و دو رسالۀ «ریاضالصنایع قطبشاهی» و «روایح گلشن قطبشهی» و مقداری شعر از آثار اوست.
الفتی پس از مرگ سلطان عبدالله به اصفهان آمده و در میان سالهای 1087 تا 1090 درگذشته و احتمالاً در همان شهر به خاک سپرده شده است.
روایح گلشن قطبشهی از آثار الفتی ساوجی است، نه الفتی یزدی؛ زیرا الفتی یزدی در خدمت علیقلی خانِ زمان (مقتول در 974 هجری) از امرای اکبری به سر میبرد و بعد از قتل ممدوحش در همان سال یا سال بعد؛ یعنی 48 یا 49 سال قبل از تولد عبدالله قطبشاه و 76 یا 77 سال قبل از تألیف روایح گلشن قطبشهی (1051) از دنیا رفته بود. افزون بر این شواهد تاریخی و شباهتهای سبکی روایح گلشن با ریاضالصنایع نیز نشان میدهد که مؤلف هر دو اثر یک نفر است؛ الفتی ساوجی روایح گلشن را به سبک متون مصنوع و فنی نگاشته است جز آنکه از کلمات ساده و رایج بهره برده و از عبارت و اشعار عربی جز در سه مورد استفاده نکرده و گرد تشبیهات و استعارات غریب و عبارات ثقیل نگشته است.
از عمده اختصاصات سبکی روایح گلشن میتوان به این موارد اشاره کرد؛ در بخش آوایی، توجه اصلی الفتی به موسیقی کلام است؛ از این رو، موزونی جملات هدف اصلی اوست. وی برای ایجاد توازن آوایی به طور گسترده از صنعت تضمینالمزدوج بهره برده است به گونهای که بخشهایی از متن به ابیات شعر نزدیک شده است. گاهی اوقات برخی قرینههای بلند و کوتاه به گونهای در کنار هم آمدهاند که به قالبهایی چون مستزاد و رباعی همانند شدهاند. طرد و عکس، حرفگرایی و تکرار و سیاقةالاعداد از دیگر صنایعی هستند که در بخش آوایی بسامد بالایی دارند و موجب افزونی قابلیت موسیقایی متن شدهاند. تتابع اضافات، دیگر ویژگیهای متن روایح است که هم در بخش آوایی قابل بحث است و هم در بخش نحوی. در بخش نحوی، الفتی به ترکیبسازی -اعم از ترکیبهای وصفی و اضافی مقلوب- توجه خاص دارد؛ از این رو، اغلب تشبیهها و استعارهها را نیز در ساخت اضافی بهکار برده است.
الفتی از میان آرایههای بیانی بیشتر از تشبیه سپس استعاره و پس از آن از کنایه استفاده کرده است. از میان آرایههای بدیع معنوی نیز به ایجاد تناسب با بهرهگیری از مراعات نظیر و تضاد بیشتر توجه کرده است.
تعارض منافع
نویسندگان هیچ گونه تعارض منافع ندارند.
[1]. http://crl.du.ac.in/Doc.Bib/2015/Persian.pdf