Document Type : Research Paper
Authors
1 Associate Professor, Department of Persian Language and Literature, Razi University, Kermanshah, Iran
2 Master of Persian Language and Literature, Razi University, Kermanshah, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
بهاء الدین، محمد بن حسین بن عبدالصمد بن شمسالدین محمد بن علی ... الجبعی العاملی، معروف به شیخ بهایى[1] در 27 ذی الحِجه سال 953 هجری قمری مطابق با 28 فوریة 1547 میلادی در شهر بعلبک لبنان به دنیا آمد. نسب ایشان به حارث بن عبد الله الأعور الهَمْدانی (الحلی، 1417: 122 و المزی، 1413: 5/244) از اصحاب مخلص علی (ع) میرسد. پدر ایشان شیخ عزالدین، حسین بن عبدالصمد حارثى همدانى عاملی، فقیه شیعى در اول محرم 19- 918 هجری قمری مطابق با مارس 1512میلادی در روستاى جبع نزدیک شهر ساحلى صیدا (صیدون) که امروز در جنوب لبنان قرار دارد، متولد و در سال 984 هجری قمری در قریة مصلی در بحرین وفات یافته است (الصدر، 1406: 182 و الزرکلی، 1980: 2/240).
شیخ بهایی در زمرة نویسندگان پر کار و پر تألیف در علوم و معارف مختلف و متفاوت است. آثار او مورد اقبال علمای بعد وی واقع شد و بر بسیاری از آن آثار، شرحها و حاشیههای فروان و بعضاً مبسوطتر از ممتن اصلی از طرف خود ایشان و دیگران نوشته شده است. وی در شوال سال 1030 هجری قمری وفات یافت و در حرم رضوی به خاک سپرده شد (ر. ک: أفندی الإصبهانی، 1401: 110 و سرکیس، 1410: 2/1262).
اصطلاح «ریختشناسی»[2] به معنای بررسی و شناخت ریختهاست که ولادیمیر پراپ[3] (1895-1970میلادی)، فرمالیست روسی (اسکولز[4]، 1383: 91-92) اولین بار آن را در مهمترین اثر خود؛ یعنی «ریختشناسی قصههای پریان» (پراپ، 1928: 25-70) مطرح کرد و به معنی «توصیف حکایتها بر پایة واحدهای تشکیلدهندة آنها و مناسبات این واحدها با یکدیگر و با کل حکایت» (پراپ، 1368: 49) به کار برد.
بر اساس تعریف پراپ، اولین گام در ریختشناسی قصه، تعیین و شناخت واحدهای سازا و کیفیت ترکیب آنهاست (پراپ، 1368: 52) که در درجة نخست، دانش مورد نیاز آن، الگوی زبانشناسی رومن یاکوبسن[5] (1896-1982میلادی) و زبانشناسی ساختاری فردینان دو سوسور[6] (1857-1913میلای) (کالر[7]، 1380) است و اصول ساختارگرایی است (پیاژه[8]، 1385: 10-11 و کالر، 1388: 143) که مبتنی برآنند که میتوان تمامی داستان را به ساختارهای روایتی اساسی کاهش داد (سلدن[9]، 1377: 117-118).
پراپ، کوچکترین واحد سازنده این قصهها را «نقش»[10]، «کارکرد» یا «خویشکاری» نامید (پراپ، 1368: 50-53). در واقع، ویژگی ریختشناسی پراپ، اعتقاد به اولویت این «خویشکاریها» بر شخصیتهای قصه است (ریکور[11]، 1384: 66).
وی سپس به چگونگی ترکیب این واحدها پرداخت و نشان داد که هر قصه، این واحدها را به گونهای خاص ترکیب میکند، اما همگی از یک الگو و ساختار اصلی پیروی میکنند و در واقع این قصهها «گفتار»های گوناگون یک «زبان» هستند (پراپ، 1368: 53).
«پراپ دریافته بود که اگر بسیاری از قصههای عامیانة پریان روسی به دقت بررسی شود، عملاً یک داستان بنیادین و مشابه در تمامی آنها یافته خواهد شد. او کوشید تا نشان دهد که چگونه صد قصه مورد بررسی او در واقع شکلهای مختلف یک طرح اولیه بنیادیناند. پراپ با بررسی مجموعهای از صد حکایت با ترکیببندی مشابه، ساختار یک «شاه حکایت» را بیرون کشید» (اسکولز، ۱۳۸۳: 102).
مبنای تحلیل پراپ در مبانی روایتشناسی[12]؛ یعنی «مجموعهای از احکام کلی دربارة ژانرهای روایی، نظامهای حاکم بر روایت(داستانگویی) و ساختار پیرنگ» (مکاریک[13]: 1384: 149) این تعریف است که «روایت، متنی است که در آن، تغییر از یک وضعیت به وضعیتی تعدیل یافتهتر، بازگو میشود. بنابراین، تغییر وضعیت یا واقعه، عنصر اساسی و بنیادی روایت است مشمول کانون توجه مطالعة پراپ است» (تولان[14]، 1386: 33).
پراپ علاوه بر صحنة آغازین که آن را جزو خویشکاریها به حساب نمیآورد (پراپ، 1368: 60)، سی و یک «کارکرد» در تحلیل قصههای پریان روسی )پراپ، 1298: 25-70؛ 1368: 59-137) مطرح کرده و در این مقاله نیز هفت خویشکاری به آنها افزوده شده است که با بسامدهای آنها در «موش و گربه» به صورت جدول (1) نشان داده شدهاند.
جدول ۱: خویشکاریهای پراپ در تحلیل قصههای پریان و بسامد آنها دراین مقاله
ردیف |
کارکرد |
علامت |
بسامد |
ردیف |
کارکرد |
علامت |
بسامد |
-- |
وضعیت اولیه |
a |
35 |
19 |
رفع نیاز |
K |
25 |
1 |
غیبت |
ß |
7 |
20 |
بازگشت |
¯ |
11 |
2 |
نهی |
g |
21 |
21 |
تعقیب |
Pr |
3 |
3 |
نقض نهی |
d |
15 |
22 |
رهایی |
Rs |
4 |
4 |
خبرگیری |
ε' |
20 |
23 |
رسیدن ناشناخته |
O |
1 |
5 |
خبردهی |
x |
18 |
24 |
ادعاهای بیپایه |
L |
12 |
6 |
فریبکاری |
h |
20 |
25 |
کار دشوار |
M |
8 |
7 |
همدستی |
Θ |
15 |
26 |
حل مسئله |
N |
10 |
1/8 |
شرارت |
A |
22 |
27 |
شناخته شدن |
Q |
5 |
2/8 |
نیاز |
A |
27 |
28 |
رسوایی |
€X |
12 |
9 |
میانجیگری |
B |
16 |
29 |
تغییر شکل |
T |
7 |
10 |
مقابلة آغازین |
C |
10 |
30 |
مجازات |
U |
15 |
11 |
عزیمت |
↑ |
18 |
31 |
عروسی |
W |
17 |
12 |
نخستین خویشکاری بخشنده |
D |
18 |
32 |
فرار[15] |
Gu |
2 |
13 |
واکنش قهرمان |
€ |
9 |
33 |
شایعهپراکنی[16] |
Sh |
1 |
14 |
دریافت شیء جادو |
F |
18 |
34 |
التزام[17] |
On |
1 |
15 |
هدایت (انتقال) |
G |
10 |
35 |
تهدید[18] |
Ta |
1 |
16 |
کشمکش |
H |
12 |
36 |
مخفی شدن[19] |
Hi |
2 |
17 |
داغ گذاشتن |
J |
1 |
37 |
شرطبندی[20] |
Ar |
2 |
18 |
پیروزی |
I |
9 |
38 |
طرد[21] |
Os |
2 |
مسألة مهم دیگری که پراپ بیان میکند، تبیین هفت دستة اصلی شخصیتهای قصههای پریان است؛ شامل: 1-قهرمان[22]، 2-شاهزاده خانم (هدیه)[23]، 3-بخشنده[24]، 4-یاریگر[25]، 5-فرستندة قهرمان (میانجیگر) [26]، 6-شریر[27] و 7-قهرمان دروغین[28] (پراپ، 1928: 79- 80؛ ۱۳۶۸: 85).
برخلاف نظر ایگلتون[29] که معتقد است از خویشکاریهای پراپ میتوان کاست (ایگلتون، 1380: 144)، نمادهایی که در جدول (1) به صورت پررنگ نمایش داده شده، مواردی است که در خویشکاریهای پراپ ذکر نشده و در بررسی این داستانها بدان دست یافتیم.
هدف اصلی این پژوهش پاسخ به این پرسشهاست که بسامد کارکردهای الگوی پراپ در داستان موش و گربه چگونهاند و آیا این کارکردها قابل کاستن یا افزودن هستند و چه نقدی بر الگوی پراپ بر اساس تحلیل این داستان وارد است و ناهمگونیهای این داستان با طرح پراپ کدامند؟
روش کار مبتنی بر پژوهشهای اسنادی و توصیفی کتابخانهای است و مطابق روش تحلیل محتوا سعی شده است بر مبنای اصول ریختشناسی ولادیمیر پراپ به تحلیل خویشکاری و تعیین بسامد و مقایسة تطبیقی آنها در داستان موش و گربه پرداخته شود.
پس از پراپ، مطالعات بسیاری در کشورهای مختلف بر مبنای نظریة او انجام شد. از جمله (داندس[30]، 1997) و (دوگرا[31]، 2017) و در ایران نیز افراد زیادی پژوهشهای متنوعی بر اساس این نظریه صورت دادهاند که از آن جملهاند: اخلاقی (1377) در «تحلیل ساختاری منطق الطیرعطار»، خدیش (1384) در «ریختشناسی افسانه های جادویی ایران»، حقشناس و خدیش (1387) در «یافتههای نو در ریختشناسی افسانههای جادویی»، خراسانی (1387) در «درآمدی بر ریختشناسی هزار و یک شب»، ذوالفقاری (1389) در «ریختشناسی افسانة عاشقانة گل بکاولی»، روحانی و اسفندیار (1389) در «ریختشناسی قصة قلعۀ ذات الصدور در مثنوی»، جلالیپور (1391) در «ریختشناسی قصههای اساطیری و پهلوانی شاهنامة فردوسی» و طالبی (1391) در «تحلیل خویشکاری ضد حماسی بهمن در بهمننامه»، مقالات متعدد در مجموعة مقالات انجمن ترویج، مجلات تخصصی و نمایه شده در پرتال جامع علوم انسانی، سامانة نشریات کتابخانة ملی، علم نت، پرتال جامع علوم انسانی، ایرانداک، مگیران، نورمگز، اسکوپوس، سیویلیکا و... که همه تلاش کردهاند بر مبنای روش ساختارگرایانه پراپ به تحلیل ساختار داستانها و کارکردها یا خویشکاریهای آن بپردازند.
در مورد شیخ بهایی نیز پژوهشهایی صورت گرفته است که غالباً در حوزة احوالات و آثار و افکار اوست و نمونههایی از آنها را میتوان در پایگاههای مذکور یافت! اما در حوزة زبانی، سه پژوهش ملاحظه شد که عبارتند از: اولیائینیا (1388) که به «بررسی ساختار داستانی پند و اندرز اهل دانش و هوش به زبان گربه و موش» پرداخته است، جوکار (1390) «ظرفیت طنز و نقد اجتماعی- اخلاقی در آثار فارسی شیخ بهایی» را مطرح کرده است و هوشنگی و مالمیر (1398) به «تحلیل عناصر روایی داستان موش و گربه شیخ بهایی» پرداختهاند. بنابراین تاکنون، کسی داستان موش و گربة شیخ بهایی را بر مبنای خویشکاریهای پراپ مورد پژوهش و بررسی قرار نداده و هیچ مطالعهای در این زمینه صورت نگرفته است.
2-1. معرفی موش و گربه شیخ بهایی
«ساختار موش و گربة شیخ بهایی، شبیه به ساختار داستانهایی است که ریشة هندی دارند. بدین شکل که بین قصة اصلی که داستان گرفتار شدن موش در دست گربه و رهایی آن از چنگ گربه و باز گرفتار شدن موش است، قصههای فرعی زیادی نیز توسط موش و گربه ذکر شدهاند» (ذوالفقاری، 1391: 58). اگر چه تأثیر موش و گربة شیخ بهایی یا «پند اهل دانش و هوش به زبان گربه و موش» را از موش و گربة عبید زاکانی ممکن دانسته است که شیخ بهایی آن را به سبک خود بازآفرینی کرده است (همان)، اما واقعیت آن است که تقابل موش و گربه در وجوه نمادین و سمبلیک آن از دیرباز در سایر نقاط جهان مثل چین (حسینی، 1361: 191-192) و الجزیره (سخن، 1338: 37) و نیز در زبانهای اردو (نسخة خطی شمارة ۴۹۵ کتابخانة انجمن ترقی اردو در کراچی) و ترکی (شیروانی، 1358) سابقه دارد و در متون ادب فارسی نیز از گذشته دور این تقابل وجود داشته است.
نماز «گربه زاهد» که در شعر حافظ آمده است، سابقهای به قدمت متن سانسکریت داستانهای بیدپای (بخاری، 1369: 184-185) و کلیله و دمنه (منشی، 1375: 216-221) دارد و میتوان در تفسیر سورآبادی (سورآبادی، 1375، جلد 3: 2018-2021) و مرزبان نامه (وراوینی، 1367: 375-392) و حتی در آثار منسوب به عطار این تقابل نمادین را ملاحظه کرد (عطار، 1367: 75-77). مضاف بر این، آنکه بسیاری از داستانهای موش و گربه در نسخ خطی، منسوبند به افراد ناشناختهای که ممکن است بسیار پیشتر از عبید زاکانی زیستهاند (موسوی، 1388) و یا چهرههای مشهوری چون خاقانی (نسخة خطی شمارة 2451/1 مسجد اعظم قم)، عماد فقیه (نسخة خطی 1234 مدرسة عالی شهید مطهری (سپهسالار)) و... اما آنچه مسلم است تأثیر عهد صفوی در رواج داستانهای موش و گربه است!
قیام فقها در مقابله با تصوف در نیمة دوم قرن یازدهم و بعد از آن، نقش زیادی در رواج مجدد داستانهای نمادین و تقابلی گربه و موش داشته است. مناقشات بین میرداماد و شیخ بهایی و طاهر قمی و مجلسی اول و دوم در این امر تأثیر زیادی داشتهاند تا جایی که میتوان گفت، فارغ از تأثیرپذیری شیخ بهایی از دیگران، شرایط اجتماعی ایجاب میکرده است که این تقابل را در داستان موش و گربه خود به تصویر بکشد؛ چنان که در همین دوره، «جواهر العقول فی مناظرة الفار و السّنور» که به نوعی بازنویسی موش و گربه شیخ بهایی است؛ منسوب است به مرحوم مجلسی (آقابزرگ تهرانی، 1403، جلد 5: 272 و جلد 22: 298) و بارها به نام ایشان به چاپ رسیده است (نوشاهی، 1391، جلد 1: 268 و مشار، 1340، جلد 2: 34 و مشار، 1350، جلد 2: 1640)؛ هرچند آن را از میرداماد (ذوالفقاری، 1391: 59) و یا جمال الدین محمد بن حاجی محمد فراهانی نیز دانستهاند (منزوی، 1351، جلد 2: 1726)!
به هر حال در طرح موش و گربة شیخ بهایی، جز داستان اصلی، 34 داستان فرعی آمده است. هشت قصه را موش بازگو میکند و راوی بقیة قصهها گربه است. قصههای موش عبارتند از: «شفاعت»، «راهدار ظالم»، «مرد گناهکار»، «پادشاه بخارا»، «مرید شیخ»، «منازعة شیر و مرد زیرک» و «تاجر و دزد».
حکایتهای فرعی که راوی آنها گربه است، عبارتند از: «سبقت در سلام»، «حجرة طالب علم»، «نازل شدن آیة توبه»، «ویرانه»، «حسین منصور»، «مرد احشامی»، «کدخدا»، «مرد لُر»، «روباه»، «شیخ و مریدان»، «شیخی از مشایخ»، «مرید شیخ»، «معتزله و بهلول»، «سلطان محمود و فالوده»، «تُرک و واعظ»، «زن خسیس»، «حضرت ابراهیم (ع) و طلب مهمان»، «مهمان حضرت رسول (ص)»، «مختار و زنش»، «شیطان»، «ابراهیم»، «قاضی و کنیز»، «زن بیادب»، «دو یهودی میوهفروش»، «صیادان هند»، «قلندر و پادشاه»، «معلم و اهل دهات» و «پادشاه و غلام».
در این حکایات، موش (نماد صوفیه) و گربه (نماد متشرعه)، با جدلهای لفظی و نقل حکایات و احادیث، یکدیگر را انتقاد کرده و سعی یکی بر محکوم کردن دیگری است. جدال این دو بر سر آراء و عقاید این دو گروه است. این جدال، گرچه گاهی به نفع موش پیش میرود، اما پیروز نهایی میدان، گربه است. همچنان که در سخن نیز وی بر موش برتری دارد و حکایات بیشتر و منطقیتری را بر زبان میآورد (جوکار، ۱۳۹۰: 155-158).
در پژوهش حاضر، تمامی داستانهای موش و گربة شیخ بهایی (شیخ بهائی، 1352: 101-270) مورد بررسی قرار گرفته و تحلیلهای و نتایج زیر بر اساس دادههای کل این اثر است.
2-2. صحنة آغازین
پراپ، وضعیت آغازین را یک خویشکاری به حساب نمیآورد، اما آن را از نظر ریختشناسی، دارای اهمیت زیادی میداند (پراپ، ۱۳۶۸: 60). وضعیت آغازین در هر داستان، اطلاعات اولیهای پیرامون شخصیتهای آن و اوضاع تعادلی است که قبل از وقوع شرارت، بر آن حاکم است. قصة موش و گربه از جمله داستانهای قصه در قصهای است که حوادث و اتفاقات آن بعد از گرفتن و تسلط اولیة گربه بر موش و چارهاندیشیهای موش برای خلاصی از دست گربه به وقوع میپیوندند.
در تعداد قابل توجهی از داستانها، راوی به معرفی شخصیت داستانها و به کثرت ترتیب:
1- قهرمان (2، 3، 9، 10، 11، 12، 13، 23، 24، 28، 29، 30، 31، 33، 34 و 35)
2- شریر (14، 19، 23، 25، 26، 27، 30، 31، 32، 35، ۱، ۴، ۵ و ۷)
3- یاریگر (23 و 35)
4- قهرمان دروغین (15 و 21)
و گاهی به معرفی جمعی از آنها میپردازد. گاهی نیز صحنة آغازین در حکم یک خویشکاری است و راوی در آن از حادثه یا شرارتی و یا موقعیتی سخن میگوید که آن حادثه یا شرارت، موجب حرکت داستان و وقوع خویشکاریهای بعدی میشود. در برخی داستانها نیز صحنة آغازین با انتقال مکانی آغاز میشود مانند: 6، 16، 17، 18، 20، 22.
2-3. غیبت
این کارکرد به خارج شدن شخصیتی از شخصیتهای داستان از حیطة کارکرد حادثههای ارتباط دارد. مرگ نیز از شکلهای شدید این خویشکاری است (پراپ، ۱۳۶۸: 60-61). در قصة «راهدار ظالم» و «دختر شاه و پسر وزیر» و «مرید شیخ» غیبت به صورت مرگ راهدار و مرگ برادر شاه و مرید ظاهر میشود. در کل، در هفت داستان، این خویشکاری دیده شد.
غیبت به معنای رفتن از خانه به جایی یا گم شدن در داستان 20: «حکایت تاجر و دزد»، داستان 28: «قاضی و کنیز»، داستان: 30: «زن بیادب» و داستان 31: «دویهودی میوهفروش». غیبت در قالب مرگ در داستان 4: «راهدار ظالم»، داستان 9: «دختر شاه و پسر وزیر» و داستان 17: «مرید شیخ».
2-4. نهی
نهی به این معنا که قربانی از کار نهی و یا به کاری توصیه و سفارش میشود (پراپ، ۱۳۶۸: 61-62). در هفده مورد، نهی شکل وارونهای از امر است و در چهار مورد، نهی به شکل تحذیر از کاری است. نهی در جاهایی، توسط قهرمان یا یاریگر صورت میگیرد که شریر را از کاری نهی یا امر میکنند. یا اینکه شریر، قهرمان را امر به کاری میکند. در اینجا شریر، خود را در جای قهرمان دروغین جلوه داده و قهرمان را امر میکند. در جاهایی نیز قهرمان یا یاریگر، تقاضایی دارند و یا مردم را پند و موعظه میکنند.
- نهی و تحذیر از کاری: 15، 22، 29 و 8.
- دستور یا فرمان: 1، 7، 9، 15، 16، 18، 20، 21، 23، 26 (دومورد)، 28(5 مورد) و 31.
2-5. نقض نهی
قربانی تمام مصادیق نهی شده را نقض میکند (پراپ، ۱۳۶۸: 63). یازده مورد، نقض نهی پیدا شده است. این خویشکاری، بدون فاصله بعد از کارکرد نهی و متناسب با رخ میدهد، بجز یک مورد. از اینجا به بعد، فعل و انفعالات قصه پس از کارکردهای اولیه، شروع میشود و «گره پیچ» قصه به وجود میآید.
- نقض نهی توسط قهرمان: 20، 21، 26، 26، 28 و 35
- نقض نهی توسط شریر: 1، 7، 15، 24 و 28
- نقض نهی توسط یاریگر: 15 و 28
و در برخی داستانها نیز نقض نهی در کار نیست و فرمان یا نهی به جار آورده میشود: 9 و 23.
۲-6. خبرگیری
در این خویشکاری، شریر به عنوان شخصیتی تازه با نقشهایی چون صدمه یا زیان، خرابکاری، ایجاد نوعی مصیبت، برهم زدن تعادل و آرامش موجود، وارد داستان میشود و در بدو ورود به منظور راهیابی به شیوههای شرارت به خبرگیری میپردازد و همواره موفق است؛ و بعد از آن، بدون وقفه کارکرد خبردهی رخ میدهد (پراپ، ۱۳۶۸: 63-64). البته این مورد، طبق نظر پراپ است! زیرا در این داستانها خبرگیری، گاهی از سوی یاریگر یا قهرمان قصه برای فهمیدن مطلب و هدف خویش است. بسامد خویشکاری خبرگیری 20 مورد است که در جدول (2) آمده است.
جدول 2: بسامد و نوع خبرگیری در داستانها
خبر گیری |
شماره داستان |
بسامد |
خبرگیری قهرمان |
9، 21، 28، 29، 34 |
5 |
خبرگیری شریر |
1، 6، 7، 31، 20، 25، 27، 29 |
8 |
خبرگیری یاریگر |
8، 33، 33 |
3 |
خبرگیری قهرمان دروغین |
15، 18 |
2 |
خبرگیری میانجی گر |
26، 28 |
2 |
۲-7. خبردهی
کوشش شریر در خبرگیری نتیجه میدهد و او یا قهرمان و یاریگر به اطلاعات مورد نیاز در مورد قربانی یا قربانیان خود دست مییابد (پراپ، ۱۳۶۸: 65-66)، اما در دو مورد در داستانهای شمارة 28 و 31 خبرگیری از سوی قهرمان و شریر به خبردهی و کسب اطلاع نمیانجامد. در سایر خبرگیریها، شخصیت داستان، اطلاعات مورد نظرش را در مورد فرد یا شیء مورد نظر به دست میآورد. بسامد خویشکاری خبردهی 18 مورد است:
- خبردهی قهرمان: 9، 21، 29 و 34
- خبردهی شریر: 1، 6، 7، 20، 25، 27 و 29
- خبردهی یاریگر: 8، 33 و 33
- خبردهی قهرمان دروغین: 15 و 18
- خبردهی میانجی گر: 26 و 28.
2-8. فریبکاری
شریر، بعد از دستیابی به اطلاعات مورد نیاز خود در فریب قربانی یا قربانیان خویش برای دستیابی بر آنها و موارد متعلق به ایشان تلاش میکند (پراپ، ۱۳۶۸: 66-67). این فریبکاری، همیشه مثل داستانهای 1، 6، ۸، 9، 9، 11، 16، 19، 30، 32 و 35 از جانب شریر نیست. گاهی قهرمان، شریر را (9، 9، 18 و 33)، یاریگر، قهرمان را (28)، شریری، شریر دیگر را (22 و 34) و یا قهرمان، مردم را (22 و 34) فریب میدهد.
۲-9. شرارت یا نیاز
این خویشکاریها زمانی به وقوع میپیوندند که قربانی به یک هشدار اهمیت نمیدهد، یا یک ممنوعیت را رعایت نمیکند و یا اینکه کوششهای شریر در خبرگیری یا فریب دادن قربانی به ثمر مینشیند و یا زمانی که نیاز و کمبود چیزی به وجود میآید. پراپ بر این عقیده است که در شکل اول، نیاز و کمبود بر اثر یک عامل بیرونی پیدا میشود، اما در شکل دوم، احتیاج و کمبود درونی است (پراپ، ۱۳۶۸: 67-79). در واقع نیاز و کمبود درونی است و از پیش وجود دارند، اما همواره عاملی بیرونی باعث احساس آن میشود.
در نظام پیشنهادی پراپ، داستان با شرارت یک شریر شروع میشود و در صورتی که شرارتی رخ ندهد، کمبود یا نیاز به داشتن چیزی یا کسی، داستان را به حرکت میاندازد. این دو نوع؛ یعنی وقوع شرارت یا کمبود و نیاز، مهمترین مشکلهای مقدماتی هستند (پراپ، ۱۳۶۸: 69).
در چند داستان از جمله داستانهای: 4، 6، 8، 23، 24 و 25، شریر پس از اینکه متوجه اشتباه خود میشود، توبه کرده و متحول میشود. در نتیجه در زمرة شخصیت قهرمان قرار میگیرد. شرارتها در داستانها به ترتیب، عبارتند از: (1) نفس اماره، طمع و وسوسه، (5) از بین بردن کتابها، (6)کفن دزدی و جسارت به مرده، (7) فریب و گمراهی، اطاعت نکردن از فرمان یاریگر، (8)؛ دل بستن به دنیا و ادعاهای دروغین، (9) طمع، جدایی عاشق از معشوق (ازدواج اجباری)، (11، 12 و 13) جهل و حماقت، (14) کثرت شرارت و اتلاف درختان انار و حماقت، (16) ادعاهای دروغین، (17) ناراحتکردن یاریگر توسط قهرمان- کشتن قهرمان، (18) کشتن انسانریال (19) ادعاها و سخنان دروغینریال (20) راهزنی و غارت (23)، عدم قبول مهمان و خساست، (25) نجسکردن فرش، (28) دروغ، خیانت، زندانی کردن، بازداشت کردن، شکنجه کردن و فاحشگی، (30) طمع، دروغ و خیانت، (33) فرمان کشتن دادن، (34) حماقت و (35) حماقت، فریب وگمراهی و اطاعت نکردن از یاریگر.
۲-10.کمبود یا نیاز
دومین مشکلی است که قهرمان پس از شناخت آن، حرکتی را برای رفع نیاز و رسیدن به هدف شروع میکند و داستان به جریان میافتد (پراپ، ۱۳۶۸: 78). البته، گاه این شریر است که نیازمند چیزی است (مثلاً گرفتن انتقام یا عوامل شرارت). در اکثر داستانها شخصیت داستان به نیازش دست مییابد و در چند مورد یا به خاطر جهل و نادانی قهرمان و یا به خاطر صلاح دید قهرمان و یا به خاطر قهرمان دروغین یا شریر، قهرمان نمیتواند نیازش را رفع کند. این کمبودها را هم میتوان براساس بسامد و میزان تکرارشان در افسانهها به صورتهای زیر طبقهبندی کرد:
1- نیاز به یک انسان به طور کلی(نیاز به فرزند، نیاز به همسر)
2- فقر و نداری
3- نیاز به داشتن عوامل جادویی (توبه و بخشش) یا معنوی مانند: آرامش، هدایت یافتن، حفظ آبرو
4- صورتهای ملموس و دستیافتنی، مثلاً خرید پنبه
۵- نیاز به یافتن پاسخ یک سؤال یا کشف یک راز
6- نجات جان خویش.
همچنین در جدول (3) کمبود یا نیاز و رفع نیاز براساس داستانها ارائه شده است.
جدول 3: کمبود یا نیاز و رفع نیاز
داستان |
نیاز |
رفع نیاز |
1 |
نیاز به رفع گرسنگی |
رفع نیاز موقتی-و دائمی |
2 |
سبقت در سلام |
«-» |
3 و4 |
بخشوده شدن |
بخشودگی |
5 |
یافتن پاسخ سؤال |
فهمیدن پاسخ سؤال |
6 |
بخشوده شدن |
بخشودگی |
8 |
یافتن پاسخ سؤال- راه حق |
فهمیدن پاسخ سؤال- یافتن راه |
9 |
نیاز سه نفر به وصلت |
ازدواج به جز یک مورد |
10 |
خرید پنبه و حفظ آبرو |
حفظ آبرو و رفع نیاز خریدن پنبه |
11 |
فروش گوسفندان- وصلت |
فروش گوسفندان به وعده-«-» |
14 |
آرامش- حفظ آبرو برای کنده شدن دمش |
رسیدن به آرامش- حفظ آبرو به ظاهر |
16 |
نیاز به پسر دارشدن |
«-» |
18 |
نیاز شریر به گرفتن انتقام- نیاز قهرمان به نجات خویش |
«-»، نجاتدادن خویش |
ادامه جدول 3.
داستان |
نیاز |
رفع نیاز |
19 |
آگاهانیدن مردم از فریب شریر |
هوشیار کردن مردم |
20 |
رسیدن به قافله |
«-» |
21و22 |
یافتن پاسخ سؤال |
فهمیدن پاسخ |
23 |
میل به آوردن مهمان |
آوردن مهمان |
24 |
میل به آوردن مهمان-هدایت |
آوردن مهمان- راه درست |
25 |
غذا- هدایت |
رفع گرسنگی- هدایت شدن |
26 |
رهایی از دست شریر |
عدم سرپیچی از شریر |
27 |
نیاز شریر به گرفتن انتقام |
یافتن چارة انتقام |
28 |
همسر |
ازدواج |
32 |
غذا |
رفع گرسنگی |
33 |
مادی-نجات جان-پاسخ سؤال |
رفع هر سه |
34 |
مادی |
رفع نیاز |
35 |
تجارت |
«-» |
۲-11. قهرمان قربانی و جستوجوگر
مطابق الگوی پراپ، بعد از پیدا شدن مصیبت و کمبود و نیاز، قهرمان به عنوان شخصیتی تازه به صورتهای مختلفی وارد داستان میشود. خواه داوطلبانه پس از خبرگیری و یا با درخواست از او یا دادن فرمان به او. قهرمان همیشه در داستان به یکی از دو شکل «قهرمان جستوجوگر» یا «قهرمان قربانی شده» ظاهر میشود؛ اگر قهرمان در پی جستوجوی شخصی یا چیزی مفقود شده باشد، «قهرمان جستوجوگر» نام دارد و اگر مسیر قصه بستگی به سرنوشت شخص مفقود داشته باشد، «قهرمان قربانی شده» نامیده میشود (پراپ، ۱۳۶۸: 80).
پراپ با تأکید، مدعی است که بعید است در قصهای، «قهرمان جستوجوگر» و «قهرمان قربانی شده» با هم وجود داشته باشند (همان)، اما به نظر میرسد این ادعا تنها در خصوص قصههای با یک حرکت صحیح است و در قصههایی که بیش از یک حرکت دارند، چنین نیست! و گاهی اتفاق میافتد که قهرمان یکی از حرکتهای قصه «جستوجوگر» و قهرمان حرکت دیگر داستان، «قربانی شده» است. مانند داستان «پسر شاه و دختر وزیر» که در آن، اگر شاهزاده خانم را قهرمان در نظر بگیریم، قهرمان، قربانی شده محسوب میشود که قهرمان جستوجوگر که پسر برادر شاه است به جستوجوی او میپردازد. پس در اینجا ما این استثنا را باید به نظریة پراپ بیفزاییم؛ زیرا هر دو قهرمان جستوجوگر و قربانی شده را میبینیم. دو قهرمان قربانی در داستانهای مورد بررسی دیده شد:
- در داستان 28، «قاضی و کنیز»: کنیز، محبوس است و برای آزادی خود کاری جز مقاومت نمیتواند بکند. قهرمان به جستوجو و یافتن او میپردازد.
- در حکایت 9، «دختر شاه» که قهرمان قربانی در طول داستان در حال فرار است و قهرمان جستوجوگر به دنبال اوست. نکتة قابل توجه در این داستان، این است که قهرمان جستوجوگر، کار اصلی را انجام نمیدهد، بلکه این قهرمان قربانی است که داستان را به پیش میبرد و برای نجات خویش و رسیدن به همسرش که قهرمان جستوجوگر است، تلاش میکند.
2-12. میانجیگری، رویداد ربطدهنده
میانجیگر در داستانهای مورد بررسی یا نامه است که قهرمان برای یاری و طلب کمک به سوی بخشنده میفرستد (پراپ، ۱۳۶۸: 80)؛ مانند داستان «قاضی و کنیز» یا افرادی هستند که برای انجام دادن کاری اعزام میشوند و ممکن است این شخصیت، قهرمان باشد یا افرادی معمولی که یاریگر قهرمان، شریر و یا یاریگر هستند.
2-13. مقابلة آغازین
طبق الگوی پراپ، قهرمان (یا شریر) در نهایت، موافقت میکند یا تصمیم میگیرد که به مقابله بپردازد. این خویشکاری، مخصوص قصههایی است که قهرمان جستوجوگر دارند. قهرمانان تبعیدی، مغلوب، افسونشده و ... برای آزادی از خود، اشتیاقی ارادی نشان نمیدهند (پراپ، ۱۳۶۸: 84). البته ما خلاف این ادعا را در داستان 9 که در بالا توضیح دادیم، میبینیم.
2-14. عزیمت
«قهرمان، خانه را ترک میگوید. دراینجا عزیمت، معنایی متفاوت از غیبت موقتی که خود یکی از عناصر قصه است ... دارد. عزیمت «قهرمان جستوجوگر» و «قهرمان قربانی شده» نیز با هم تفاوت دارند. هدف از عزیمت قهرمانان گروه اول، جستوجو است و حال آن که عزیمت قهرمانان گروه دوم، آغاز سفری است که طی آن حوادث و رویدادهای مختلف انتظار آنها را می کشد، اما جستوجویی در میان نیست» (پراپ، ۱۳۶۸: 84-85). مانند داستان «دختر پادشاه و پسر وزیر» داستان 9 و یا در داستان 28.
پراپ در الگوی خویش، همة شکلهای «مقابلة آغازین» و «عزیمت» را با یک علامت خاص مشخص میکند (همان: 84) و این در حالی است که این اقدام به نقش زیادی در تحلیل خویشکاریهای داستان ندارد؛ «وقتی قهرمان، مقابله با شریر را میپذیرد، طبیعتاً روند حوادث و وقایع قصه، عزیمت او را ایجاب خواهد کرد؛ یعنی همیشه بعد از خویشکاریهای میانجیگری، خویشکاریهای «مقابلة آغازین» و «عزیمت» اتفاق خواهد افتاد، اما اینکه هر یک از این خویشکاریها به چه شکل اتفاق افتد، حائز اطلاعات ارزشمندی است.» (جلالیپور، 1379: 43).
2-15. واکنش قهرمان
قهرمان اکثراً در برابر کارهای بخشنده واکنشی مثبت یا منفی دارد که متناسب با نوع آزمایشی است که صورت میگیرد. مثلاً در برابر سؤال بخشنده، واکنش قهرمان برای پاسخگفتن مثبت یا منفی به همان پرسش است. یا اگر بخشنده، قهرمان را امر به کاری کند، اجابت میکند. واکنش قهرمان یا شریر ممکن است مثبت، منفی و یا همراه با ترس و خشم باشد (پراپ، ۱۳۶۸: 92-94).
2-16. برخورد با یاریگر- دریافت عامل جادو
در طرح پراپ، «ترکیب خویشکاریهای ABC (یعنی «شرارت»، «میانجیگری»، «مقابلة آغازین» و «عزیمت»)، «فاجعه» یا «گره پیچ» قصه را نشان میدهد ... اکنون شخصیت جدیدی وارد قصه میشود؛ این شخصیت را میتوان «بخشنده» یا به طور دقیقتر «تدارکبیننده» نامید» از همین بخشنده است که «قهرمان داستان خواه «جستوجوگر» باشد، خواه «قربانی» وسیلهای (معمولاً جادویی) دریافت میکند که ترمیم مصیبت و فاجعه را میسر میسازد»» (پراپ، ۱۳۶۸: 85)؛ البته اغلب قهرمان پیش از دریافت وسیلة جادویی در معرض یک سلسله عملیات قرار میگیرد که مستحق دریافت وسیلة مذکور میشود. در اکثر موارد نیز یاریگر، بدون درخواست به قهرمان کمک میکند.
تقریباً در تمام داستان موش و گربه، یک عنصر کمکی و یاریدهنده دیده میشود که به نوعی، قهرمان را حمایت و مشکل را کارسازی میکند، اما این یاری و حمایت، همیشه جنبة ماورایی ندارد. نکتهای که در مورد دریافت اشیای جادویی وجود دارد، آن است که این اشیاء، برخلاف قصههای پریان، غالباً معنوی هستند؛ مانند دعا، الهام، وحی، مکاشفه، توصیه و راهنمایی و... که ممکن است به وسیلة یاریگر و حتی قهرمان بهکار گرفته شوند. در اکثر حکایات، یاریگر با کلام خود، قهرمان را راهنمایی میکند و به طور مستقیم و یا غیرمستقیم، موجب رفع مشکل، میشود؛ به عبارت دیگر، یا نیاز معنوی را به طرف میکند و یا با آگاهی بخشیدن به او، او را هدایت میکند.
شاهزاده خانم در راه فرار به شاهِ جزیرهای میرسد که به او کمک میکند تا به همسرش برسد یا در داستانی دیگر، اعمال و رفتار بزرگوارانة یاریگر، باعث تحول و تغییر مسیر زندگی قهرمان میشود، اما هیچ ابزار جادویی در کار نیست! از این لحاظ، ما بخشنده و یاریگر (پراپ، میان این دو شخصیت تمایز قائل شده است (پراپ، ۱۳۶۸: 85)) را به صورت توأم در نظر گرفتیم. به این ترتیب، قهرمان یا از کسی عاملهای جادویی را دریافت میکند یا از کمک یاورانی برخوردار میشود. در برخی موارد، یاریگر و عامل جادو یکی است (سخنان یاریگر). در تعداد اندکی از قصهها، قهرمان، خود به تنهایی و به یاری هوش و ذکاوت یا نیروی جسمانی خویش بر مشکل غلبه میکند.
پس از بروز مشکل، قهرمان ممکن است تصادفاً یاریگر را ببیند و از کمک او برخوردار شود و در اکثر موارد قهرمان با شناخت از یاریگر به سمت او میرود؛ در حالی که پراپ، عقیده دارد، قهرمان تصادفاً با او برخورد میکند (پراپ، ۱۳۶۸: 96 و 98). عوامل جادویی که در اختیار قهرمان گذاشته میشود، طیف گستردهای را دربر میگیرند و شامل موارد متفاوتی هستند. شیوههای دستیابی به این ابزار نیز متفاوت است. ابتدا این شیوهها را بررسی میکنیم. این روشها به ترتیب تکرار و فراوانی نه در افسانهها به قرار زیرند. تقریباً در تمام حکایات، یک عنصر کمکی و یاری دهنده وجود دارد که به نوعی مشکل قهرمان را رفع می کند.
2-16-1. شیوههای دستیابی به عامل جادو
1- انجام یک کار نیک اخلاقی
2- کسی، بدون هیچ درخواستی و بیآنکه قهرمان کاری برایش انجام داده باشد، عامل جادو را به او میدهد یا جای آن را نشان میدهد.
3- رفتارهای خداپسندانه و باورهای مذهبی: دعا و مناجات، نذر ونیاز، توسل به امامان و معصومان، گاهی هم صرف بیگناهی قهرمان، سبب میشود از حمایت چهرههای مذهبی برخوردار شود.
4- در قبال کاری یا در عوض چیزی، عامل جادویی یا آنچه را قهرمان در پی آن بوده است، به او میدهد.
در جدول (4) شیوههای دستیابی به اشیای جادو، چگونه دستیابی و اینکه توسط چه کسی ممکن است فراهم شده باش منطبق با داستانها ارائه شده است.
جدول 4. شیوههای دستیابی به شیء جادو
ردیف |
شیء جادو |
چگونگی دستیافتن |
بهوسیلة چهکسی |
1 |
دیوان حافظ و تفأل |
هوش و ذکاوت خود |
قهرمان |
2 |
جبرئیل |
بدون درخواست |
یاریگر (خدا) |
3 |
شفاعت |
بدون درخواست |
یاریگر (پیامبر (ص) و خاندان ایشان |
4 |
بهشت و بخشودن گناهان |
گذراندن آزمون |
یاریگر (خدا) |
5 |
کشتن شریر |
بدون درخواست |
یاریگر (گربه) |
6 |
بخشودن گناه (قبول توبه) |
درعوض پشیمانی توبه |
یاریگر (خدا) |
8 |
سخنان آموزنده و مؤثر |
بدون درخواست |
یاریگر (قهرمانپرور) |
9 |
رفتار و دستورات |
بدون درخواست |
یاریگر (شاه جزیره) |
10 |
حلم و ستاری |
آزمون بردباری و بزرگواری |
یاریگر (خدا) |
17 |
نفرین و دعا |
بدون درخواست |
یاریگر (شیخ) |
18 و 34 |
سخنان فریبنده، طناب و تبر |
هوش و ذکاوت خود |
قهرمان |
ادامه جدول 4.
|
ردیف |
شیء جادو |
چگونگی دستیافتن |
بهوسیلة چهکسی |
|
|
|
19 و 21 |
سخنان و دلایل محکم |
هوش و ذکاوت خود |
قهرمان |
|
|
23 |
کرامت |
بدون درخواست |
یاریگر (پیامبر اکرم (ص)) |
|||
24 |
دادن اجرت، راضیکردن گبران-رفتار کریمانه |
تلاش خود- بدون درخواست |
قهرمان- یاریگر (خدا) |
|||
25 |
رفتار بزرگمنشانه |
بدون درخواست |
یاریگر (پیامبر اکرم (ص)) |
|||
28 |
قضاوت عادلانه |
با درخواست قهرمان |
یاریگر (خواجه حسن میمندی) |
|||
29* |
توبه – اسم اعظم |
بدون درخواست |
یاریگر (خدا) |
|||
30 و 33 |
گربه و مندیل خیال |
هوش و ذکاوت خود |
قهرمان |
|||
* در داستان 29، اسم اعظم نیز شیء جادوست، اما به کسی کمک نمیکند! حتی باعث مرگ چند تن نیز میشود!
2-16-2. انواع ابزار جادویی
مواردی که تاکنون برشمردیم، مهمترین شیوههایی هستند که قهرمان از طریق آنها به کمک یاریگران به عامل جادویی دست مییابد. اینک باید دید، ابزار و عوامل جادویی در داستانهای مورد بررسی چه چیزهایی هستند؟ این موارد را میتوان به صورت زیر طبقهبندی کرد:
1- سخنان و رفتارهای حکیمانه یا فریبنده: حلم و ستاری
2- نفرین و دعا، اسم اعظم، توبه، جبرئیل، دیوان حافظ
3- اشیاء خیالی: مندیل خیال
4- حیوانات
5- قتل.
2-16-3. تدارک یا دریافت شیء جادو
«قهرمان، اختیار استفاده از یک عامل جادو را به دست میآورد» (پراپ، ۱۳۶۸: 94). پراپ، یادآور میشود که «برخی قصهها با لحظه پاداش، ختم میشوند. در این گونه موارد، هدیه، چیزی است با ارزش مادی معین و یک عامل جادویی نیست» (همان: 95). در ادامه داستانهایی که با دادن پاداش و پست و مقام، داستان، خاتمه مییابند و نوع پاداشها بیان میشود: (5) به قهرمان، غذا و آموزش علوم داده میشود، (21) قهرمان، علاوه بر یک کیسه، دو کیسه پول دریافت میکند، (28) به پسرک، به خاطر قضاوت درست، پست وزارت داده میشود (اعطاء مسئولیت)، (33) به قهرمان، پست و مقام وزارت داده میشود و (34) دریافت پاداش کیسة پول.
2-17. انتقال مکانی میان دو سرزمین یا راهنمایی
«قهرمان به مکان چیزی که در جستوجوی آن است، انتقال داده میشود یا راهنمایی میشود» (پراپ، ۱۳۶۸: 107). «باید توجه داشت که «بردن و رساندن» به عنوان یک خویشکاری بالذات گاهی وجود ندارد، قهرمان به آسانی به محلی که باید قدم میگذارد؛ یعنی خویشکاری «انتقال مکانی» به صورت ادامة طبیعی خویشکاری «عزیمت» بیرون میآید» (همان: 109).
2-18. کشمکش
خویشکاری درگیری و نبرد بین قهرمان و شریر، کشمکش نامیده میشود (پراپ، ۱۳۶۸: 109). قهرمان برای رفع مشکل، جستوجویی آغاز میکند که این جستوجو در حکایاتی که بعد از وضعیت آغازین با کمبود نیاز مادی و معنوی شکل میگیرد به صورت انتقال مکانی و سیر و سفر (آفاق و انفس) است. در حکایاتی که با کارکرد شرارت روبهرو هستیم، جستوجو به صورت مقابلة اولیه است که قهرمان و یا در بعضی موارد، یاریگر برای رفع مشکل، حرکتی را آغاز میکنند. گفتنی است که این مقابله، بیشتر در کلام و به صورت بحث و جدل شکل میگیرد تا کشمکش فیزیکی.
2-19. داغ یا نشان کردن قهرمان
یعنی «داغ بر بدن قهرمان می زنند» (پراپ، ۱۳۶۸: 110) یا وسیلهای مثل انگشتری و... به قهرمان اعطا میشود تا از قهرمان دروغین یا شریر تشخیص داده شود. این خویشکاری بجز در داستان «تاجر و کنیز» یاریگر (شاه)، خانة یاریگر اصلی (خواجه حسن میمندی) را نشان میگذارد تا بعداً به او رجوع کند. در قصه موش و گربه، مورد دیگری یافت نشد.
در اینجا، نشان گذاشتن به صورتی که پراپ بیان میدارد، نیست! و می بینیم که یاریگر به وسیلة آن شناخته میشود.
2-20. پیروزی
شریر از قهرمان شکست میخورد و مغلوب وی میشود (پراپ، ۱۳۶۸: 111).
2-21. التیام مصیبت یا رفع نیاز
در پی پیروزی قهرمان، «بدبختی یا مصیبت یا کمبودِ آغاز قصه التیام میپذیرد. این خویشکاری و خویشکاری شرارت، با هم یک زوج را تشکیل میدهند. داستان در این خویشکاری به اوج خود میرسد» (همان: 112).
در موقعیت ابتدایی، معمولاً با دو نوع مشکل مواجه میشویم: فقدان چیزی یا شرارت در بررسی وضعیت پایانی طبیعی است که پیش از همه با رفع کمبود و فقدان (K) یا غلبه بر شریر و تنبیه او (U) برخورد کنیم.
2-21-1. رفع کمبود یا نیاز
رفع هر فقدانی با نیازی که در ابتدا قهرمان با آن روبهروست، مناسبت دارد. اگر قهرمان، فقیر است در پایان به مال و منال میرسد یا اگر همسرش را گم کرده باشد، همسرش را مییابد.
از آنجا که دربارة این موارد هنگام بحث از برخورد با یاریگر- دریافت عامل جادو به تفصیل سخن گفته شد در اینجا فقط به اشارهای مختصری کفایت شد. شیوههای رفع نیاز نیز در آنجا بررسی شد.
2-21-2. شیوههای رفع نیاز یا کمبود
1- با کمک عوامل جادویی
2- با تلاش خود قهرمان و در نتیجه شجاعت و زیرکی و توانمندی او
3- با کمک یاریگران (حیوانات و همسر)
4- با کمک عوامل مذهبی (توبه، اسم اعظم، دعا، نفرین و...)
5- با فریب و کلک.
2-22. تعقیب- گریز (PR- RS)
مواقعی که قهرمان، تاب و توان مقاومت در برابر حریف را ندارد برای رهایی از تهدید آنان فرار میکند. شریر، پس از آگاهی از این امر به تعقیب قهرمان میپردازد و میکوشد او را به دست آورد (پراپ، ۱۳۶۸: 112-119). تنها در داستان نهم، این مورد دیده شد که شریران در پی به دست آوردن شاهزاده خانم و اموالی هستند که به آنان تعلق دارد و شاهزاده خانم آنها را با خود برده است. قهرمان با روشهای زیر از دست تعقیبکنندگانش رهایی مییابد:
1- به کمک هوش و ذکاوت خود
2- با کمک عامل جادو (مانند کشتی یا اسب)
3- به کمک یاریگر.
2-23. کار دشوار و انجام آن (M-N)
کار دشوار از سوی اشخاص مختلفی بر شخصیت اصلی افسانه تکلیف میشود (پراپ، ۱۳۶۸: 125). در بیشتر مواقع این قهرمان داستان است که باید کارهای دشوار را انجام دهد. گاهی نیز شریر با کار دشوار مواجه است؛ مانند داستان 7.
2-23-1. انواع کارهای دشوار
کارهای دشوار، انواع مختلفی دارند؛ پرکاربردترین آنها در داستانهای موش و گربه به ترتیب زیرند:
1- تحمل خواری و خفت مصاحبه با شریر (1)
2- آزمون کمک به نیازمندان و سخاوت (4)
3- نشان دادن چهرة واقعی شخصیت (19 و 26)
4- جبران اشتباه شریر (25)
5- انجام کاری در مدت معین (26)
6- یافتن چارهای برای رفع نیاز (14 و 24).
2-24. ورود ناشناس- شناسایی (O-Q):
این مورد تنها در داستان نهم که شاهزاده خانم به وسیلة قهرمان شناخته میشود، دیده شد.
2-25. تنبیه شریر (U)
پس از پایانِ یافتن شریر و خنثی کردن رفتارهای شرارتآمیز و زیانکاری او، شریر به مجازات کارهای نادرست خویش میرسد (پراپ، ۱۳۶۸: 131). البته در بیشتر داستانهای مورد بررسی، شریر متحول میشود و مجازاتی در کار نیست! بلکه یاریگر، شریر را که حال قهرمان داستان است، میبخشد و از گناهان او در میگذرد. تنبیه عامل شرارت به صورتهای زیر در داستان ها اعمال میشود:
(1) شکستن دست و پای شریر و سپس خوردن او، (5) خوردن و نابودی شریر، (9) مرگ و کشتن شریر، (11) قهرمان محاسنش را از میدهد، (13) قهرمان امرودهایش را از دست میدهد، (14) نابودی ابریق و کنده شدن دم شریر، (17) مرگ قهرمان و قاتلش و نابودی شهرها، (18) کشتن شریر، (19) رسوایی شریر، (28) سوزاندن شریر، (29) مرگ شریران، (30) کتکزدن و تنبیه شریر، (32) پرداخت پول و مخارج به قهرمان و (33) شریر دستور به قتل شریر میدهد که انجام نمیشود.
در مواردی که جنگ و کشمکش میان قهرمان و شریر در میگیرد و با کشته شدن شریر، داستان خاتمه پیدا میکند از میان رفتن شریر را میتوان گونهای از مجازات دانست. بیشتر مجازاتها به مرگ شریر خاتمه مییابند.
در این صورت باید گفت که کارکرد پایانی، همان مجازات شریر (v) است. البته باید این تفاوت را در نظر داشته باشیم که در مجازات و تنبیه شریر، معمولاً جنگ و مبارزهای در کار نیست، بلکه شریر شناسایی و به سبب کارهای شرارت بارش، مجازات میشود؛ بدون آنکه مقاومتی نشان بدهد یا بتواند مقاومتی کند. درحالی که در موارد قبل، به هر حال، شریر با قهرمان درگیر میشود و به دست او کشته یا مغلوب میشود (درگیری نیز تنها به معنی ظاهری کلمه نیست و ممکن است بحث و جدل باشد).
2-26. عروسی (w)
عروسی در معنای خاص و ازدواج (پراپ، ۱۳۶۸: 132) در دو مورد از داستانها دیده شد: یک مورد، شاهزاده خانم از قهرمان دور میافتد و پس از طی حوادثی با هم ازدواج میکنند. یا اینکه کنیزش را از دست میدهد که با چارهاندیشیهایی، دوباره آن را به دست می آورد.
در موارد دیگر، اگر داستان به دادن پست و منصب یا پاداش معنوی و... ختم شد در زیرمجموعة عروسی ذکر شده است. برای مثال داستانهای 4، 19، 28، 33 و 35 به رسیدن شخصیت داستان به مقامات دنیوی از جمله، شغل وزارت ختم شد. داستان 9 و 28 به ازدواج، در داستان 29 و 6 به اعطاء مسئولیت و نازل شدن وحی، داستان 28 و21 به پاداش نقدی و داستان 10 میبینیم که به رسیدن حلاج به مقام والای معنوی، ختم میشود و یا در داستان 16، شریر در نزد مردم ظاهربین، کسب اعتبار و بزرگداشت میکند.
2-27. توالی کارکردها
در داستانهای روایت شده در موش و گربه، هیچ قانون مشخصی جهت معین کردن توالی خویشکاریها وجود ندارد و نمیشود الگوهای مستند و دقیقی برای توالی آنها تنظیم کرد.
2-28. دو وجهی بودن خویشکاریها
در برخی خویشکاریها که بسامد زیادی ندارند، خویشکاریها دو وجهی هستند و میتوان نوع دیگر آن را هم مدنظر گرفت. به طور مثال در داستان ۱۱، مجازات و رسوایی، یکی است و آن از دست دادن محاسن قهرمان به خاطر شرارت است. در داستان 14، 15 و 16 رسوایی و بزرگداشت که شریر بهخاطر فریبکاری در نزد جاهلان بر تکریم و بزرگداشت وی افزوده میشود و در نزد عقلا رسوا میشود. در داستان ۱۹ رسوایی، همان مجازات شریر است. در داستان ۲۳ و ۳۵ نقض نهی و واکنش شریر در برابر یاریگر یکی است. در داستان 28 تغییر شکل و رسوایی شریر یک خویشکاری است؛ زیرا با فهمیدن ماهیت اصلی شریر، رسوایی او نیز به دنبالش میآید. رفع نیاز و عروسی یکی است؛ زیرا نیاز قهرمان، ازدواج و رسیدن به همسر بوده که همان عروسی است.
بحث و نتیجهگیری
با توجه به تحلیل داستان موش و گربه شیخ بهایی بر اساس نظریة پراپ، نتایج زیر بهدست آمد:
- بررسی کارکردهای موش و گربه، بیانگر این است که با وجود جابهجایی کارکردها در این قصهها سی و هشت کارکرد یافت شد. هفت مورد کارکرد جدید را میتوان به کارکردهای پراپ افزود که شامل خویشکاریهای «فرار»، «شایعهپراکنی»، «التزامکردن»، «تهدیدکردن»، «مخفیشدن»، «شرطبندی» و «طرد» است.
- در مورد شخصیتهای داستانها باید گفت که همیشه شخصیتها، نقش ثابتی ندارند؛ گاهی شریر، قهرمان داستان میشود؛ گاه یاریگر، شریر و یا قهرمان و حتی گاهی، قهرمان داستان، شریر میشود. به عنوان نمونه در چند داستان، شریر پس از اینکه متوجه اشتباه خود میشود، توبه کرده و متحول میشود. در نتیجه در زمرة شخصیت قهرمان قرار میگیرد.
- پراپ با تأکید، مدعی است که بعید است در قصهای، «قهرمان جستوجوگر» و «قهرمان قربانی شده» با هم وجود داشته باشند، اما به نظر میرسد این ادعا تنها در خصوص قصههای با یک حرکت صحیح است و در قصههایی که بیش از یک حرکت دارند، چنین نیست! و گاهی اتفاق میافتد که قهرمان یکی از حرکتهای قصه «جستوجوگر» و قهرمان حرکت دیگر داستان «قربانی شده» است. مانند داستان «پسر شاه و دختر وزیر» که در آن، اگر شاهزاده خانم را قهرمان در نظر بگیریم، قهرمان، قربانی شده محسوب میشود که قهرمان جستوجوگر که پسر برادر شاه است به جستوجوی او میپردازد. پس در اینجا ما این استثنا را بای به نظریة پراپ بیفزاییم، زیرا هر دو قهرمان جستوجوگر و قربانی شده را میبینیم.
- یاریگر در این داستانها، همیشه جنبة ماورایی ندارد. نکتهای که در مورد دریافت اشیاء جادویی وجود دارد، آن است که این اشیاء برخلاف قصههای پریان، غالباً معنوی هستند؛ مانند دعا، الهام، وحی، مکاشفه، توصیه و راهنمایی و... که ممکن است به وسیلة یاریگر و حتی قهرمان بهکار گرفته شوند.
- ابزار جادویی برخلاف نظر پراپ، همیشه جنبة ماورایی و جادویی ندارند! در بررسی داستان موش و گربه ابزارهای جادویی عبارتند از: سخنان و رفتارهای حکیمانه یا فریبنده، نفرین و دعا، اسم اعظم، توبه، جبرئیل، دیوان حافظ، اشیاء خیالی، حیوانات و قتل.
در پایان باید گفت نتایجی که از تجزیه و تحلیل موش و گربة شیخ بهایی به دست آمد، نه به طور جزءبهجزء و دقیق، اما بسیار با نتایج تجزیه و تحلیل پراپ و 31 خویشکاری مطرح او مطابقت دارند؛ مثلا خویشکاریهای دو وجهی در این داستان، بسامد زیادی ندارند و به جهت هنر راوی در بیان داستان، قاعدة مشخصی نیز نمیتوان برای ترتیب توالی خویشکارها و تنظیم ترتیبی آنها ارائه کرد، اما الگوی ساختاری این داستانها نیز تقریباً موافق با الگوی قصههای عامیانة پراپ است. البته میتوان با تغییراتی آن را با مؤلفههای فرهنگ دینی که مبتنی بر متن مقاله در همین نتیجهگیری مورد اشاره قرار گرفتهاند، مطابقت داد و بر اساس نتایج این مقاله در تحلیل نقش شخصیتها، قهرمان، یاریگر، ابزارجادویی، دریافت اشیای جادویی و حتی تعداد سی و یکگانه خویشکاریها و کارکردهای الگوی پراپ تجدید نظر کرد.
تعارض منافع
تعارض منافع ندارم.
[1]. Sheikh Bahai.
[2]. morphology.
[3]. Propp, V.
[4]. Scholes, R.
[5]. Jakobson, R.
[6]. De. Saussure, F.
[7]. Caller, J.
[8]. Piaget, J.
[9]. Selden, R.
[10]. function.
[11]. Ricoeur, P.
[12]. narratology.
[13]. Makaryk, I. R.
[14]. Toolan, M.
[15]. escape
[16]. rumor
[17]. obligation
[18]. threat
[19]. hide
[20]. betting
[21]. rejection
[23]. the princess (prize)
[25]. the helper
[26]. the dispatcher
[28]. the false hero
[29]. Eagleton, T.
[30]. Dundes, A.
[31]. Dogra, S.