The Meaning and Interpretation of the "Vulture's Feather" in the Shahnameh

Document Type : Research Paper

Authors

1 Associate Professor at Arak University

2 Assistant Professor at Arak University

Abstract

This study seeks to describe and discuss a hemistich, namely ‘‘yours the earth, mine the vulture’s feather’’, of the story of Rostam and Sohrab in Ferdowsi's Shahnameh. Many commentators and interpreters of the Shahnameh have different opinions on the concept and meaning of this hemistich. This has led the researchers to seek the reason of such differences, clues for the provided meanings, and the underlying concept of this verse. The researchers hypothesize that the low frequency of occurrence of the phrase ‘‘yours the earth, mine the vulture’s feather’’ in Persian texts has resulted in the ambiguity in the interpreting the verse, and in addition, this has also misguided the commentators to report the verse holistically. The researchers have found new evidence for the interpretation of ‘‘the vulture's feather’’ through the tools of analogy and diachronic analysis, and finally have provided a new meaning for the verse. The findings of the research, on the one hand, suggest that the interpretation of ‘‘vulture's feather’’ in this verse connotes tininess, diminution, and nothingness in comparison with the earth and whatever is on it. On the other hand, the interpretation of ‘‘borrowing vulture's feathe’’ is used to connote precipitation and haste.

Keywords


در شرح و تفسیر متون ادبیِ گذشته پس از اجماع محقّقان در اصالت متن، باید کوشید معنی و مفهوم متن را از خود متن به کمک شواهد درون‌متنی و برون‌متنی دریافت. فاصلة زمانی، کاربرد اندک، اختلاف نسخ و... از جمله موضوع‌هایی است که ابهام در درک معنی بخش‌هایی از متون گذشته را دامن می‌زند. شاهنامه برجسته‌ترین اثر حماسی زبان و ادبیّات فارسی و یکی از شاهکارهای ادبی ایران و جهان است و مطالعه و نقد و بررسی آن پیوسته مدّ نظر علاقه‌مندان و پژوهشگران ادبی بوده است. پژوهش‌هایی که پیرامون شاهنامه در سدة حاضر صورت گرفته، بسیار وسیع و پردامنه است و از تصحیح متن، شرح، گزیده و بررسی‌های تطبیقی تا خوانش آن بر اساس نظریّه‌های ادبی جدید را در بر می‌گیرد. یکی از دشواری‌های متون ادبی گذشته و از جمله شاهنامه، خوانش درست و درک معنی و مفهوم مورد نظر شاعر است و گواه این مدّعا شرح‌ها و گزارش‌های متعدّد و متفاوت این متون است. از آنجا که بخش‌هایی از شاهنامه به عنوان متن درسی نیز محلّ مراجعه و مطالعه است، در این جستار کوشش می‌شود تا یکی از ابیات مبهم داستان رستم و سهراب بررسی و تحلیل شود و پس از نقد شرح‌ها و گزارش‌های موجود، با ارائة شواهد، معنی و مفهوم بیت روشن گردد، امّا در آغاز، گزارش ضبط بیت در متن شاهنامه ذکر می‌شود، سپس به روش قیاسی به بررسی و نقد توضیح و تفسیر شارحان داستان رستم و سهراب خواهیم پرداخت و در پایان معنی و مفهوم پیشنهادی ارائه خواهد شد.

1ـ ضبط بیت

در ضبط هر دو مصراع بیت، از میان پانزده نسخة خطّی اساس تصحیح جلال خالقی مطلق، تنها در دو نسخه اختلاف وجود دارد. اختلاف در ضبط مصراع نخست، در شرح و تفسیر بیت تأثیرگذار نیست، امّا نسخة بدل مصراع دوم، معنی و مفهوم بیت را کاملاً دگرگون می‌سازد. ضبط خالقی مطلق چنین است:

«به ایران نبینید ازین پس مرا

 

شما را زمین، پرّ کرگس مرا»
       (فردوسی، 1389، ج 2: 147).

اساس بحث و تفسیر ما بر مبنای ضبط فوق است که سیزده نسخة خطّی آن را تأیید می‌کند. ضبط دو دستنویس دیگر که با ضبط متن تفاوت دارد، بدین صورت است:

مصراع اوّل در دستنویس دارالکُتُب قاهره مورّخ 796 ق.: «به ایران ازین پس نبیند مرا» و در دستنویس کتابخانة پاپ در واتیکان مورّخ 848 ق.: «به ایران نبیند دگر کس مرا». مصرع دوم نیز در دستنویس کتابخانة ملّی فلورانس مورّخ 614 ق.: «شما راست خسرو ازو بس مرا» و در دستنویس کتابخانة دانشگاه لیدن مورّخ 840 ق.: «شما راست خسرو وزو بس مرا» (ر.ک؛ همان: ج 2: 147)1.

آنچه از بررسی دستنویس‌های شاهنامه برمی‌آید، این است که بیشتر نسخه‌ها مصراع «شما را زمین، پرّ کرگس مرا» را در متن دارند، امّا به نظر می‌رسد که ابهام معنایی لَخت دوم این مصرع، سبب شده در متن دست برده شود و به صورت «شما راست خسرو، از او بس مرا» تغییر کند. گفتنی است که تعبیر «پر کرگس» در چند بیت شاهنامه به کار رفته است. از این بیت‌ها، معانی «پر و بال کرگس، پرواز کرگس، رنگ سیاهی و تیره شدن، بلندپروازی، مردارخواری کرگس» و نظایر آن مستفاد می‌شود، امّا با بیت مورد بحث از نظر معنی ارتباط ندارد:

«زِ تفّش همی پرّ کرگس بسوخت

 

زمین زیر زهرش همی برفروخت»
                    (همان، ج 1: 232).

«میان را ببندم به کین پدر
که با شیر جنگ‌آشنایی دهد

 

یکی رزم سازم به درد جگر
زِ بَر پرّ کرگس گواهی دهد»
                      (همان، ج 3: 40).

«تو گفتی هوا پرّ کرگس شدست

 

زمین از پی پیل پامس شدست»
                      (همان، ج 3: 83).

2ـ گزارش بیت

دربارة گزارش و تفسیر لَخت دوم از مصراع دوم بیت میان پژوهشگران اختلاف نظر است و هر یک از شاهنامه‌پژوهان به سایقة درک و دریافت خود از فحوای کلام، استنباط و برداشت خود را ارائه کرده‌اند. در این جستار ابتدا آراء شاهنامه‌پژوهان و شارحان متن را نقل می‌کنیم و آنگاه با نقد و تحلیل آنها، مفهوم مورد نظر نویسندگان مقاله را بازمی‌گوییم.

«به ایرانیان گفت: سهراب گُرد
شما هرکسی چارة جان کنید
به ایران نبینید ازین پس مرا

 

بیاید، نماند بزرگ و نه خُرد
خِرَد را بدین کار پیچان کنید
شما را زمین، پرّ کرگس مرا»
                    (همان، ج 2: 147).

در کهن‌ترین ترجمة شاهنامه، در گزارش بیت‌های بالا چنین آمده است: «وَ أَقبَلَ عَلَی الإیرَانیّینَ، وَ قَالَ: دَبَّرُوا اُمُورَکُم وَ احفَظُوا أَروَاحَکُم فَإنَّ سُهرَابَ قَد جَاءَ وَ إنَّهُ لاَیَخلی مِنکُم صَغِیراً وَ لا کَبِیراً. وَ ها أنَا رَائِحٌ وَ لایَری وَجهِی أحَدٌ بَعدَ هذَا فِی أَرضِ إِیرَانَ: [رستم] به ایرانیان روی کرد و گفت: در کارتان بیندیشید و جانتان را در امان دارید، چراکه سهراب آمده است و همانا او کوچک و بزرگی از شما را زنده نمی‌گذارد و اینک من می‌روم و پس از این کسی روی مرا در ایران زمین نخواهد دید»(البنداری، 1350ق.، ج 1: 137).

شعار و انوری در شرح بیت نوشته‌اند: «پر کرکس رمز سرعت و شتاب است و در قدیم پر کرکس یا عقاب را به دنبالة تیر می‌بستند تا اوج بگیرد و تند برود... ظاهراً مقصود رستم به کنایه این است که من خود را از شما کنار خواهم کشید، گویی به آسمان پرواز خواهم کرد. در این مصراع ابهامی هست» (شعار و انوری، 1370: 107). خدیو جم در توضیح مفهوم بیت نوشته‌ است: «زمین به معنی میهن است، امّا پر کرگس به معنی لاشخور نیست، بلکه به معنی تیر است. یعنی از ایران بیرون می‌روم آنجا که تیر افتاد، آنجا که عرب نی انداخت؛ یعنی ناکجاآباد و جایی که رویم را نبیند» (خدیو جم، 1353: 1022). رستگار فسایی در گزارش این بیت آورده است: «ما و شما از هم دور خواهیم شد، گویی که شما در زمین هستید و من در آسمان، زمین پایین برای شما و آسمان بلند برای من. زمین برای شما و پرواز عقابان (آسمان) از آنِ من. زمین نماد پستی و پر کرکس نماد بلندی است یا زمین مظهر رکود است و پر کرکس مظهر حرکت و جنبش» (رستگار فسایی، 1386: 149). طاهری مبارکه نیز در تفسیر بیت نوشته است: «زمین نماد پستی و کرگس (پرواز در آسمان) نماد اوج و بلندی است، چون کرگس دور از انسان‌ها و در شکاف کوهها و قلّه‌ها زندگی می‌کند. می‌گوید جایی می‌روم که دیگر مرا پیدا نکنید... امّا نکتة مهم اینجاست که کرکس بالای سَرِ مرده‌ها پیدایش می‌شود و رستم در اینجا به کنایه می‌خواهد بگوید: من وقتی می‌آیم که سهراب همة شما را نابود کرده است» (طاهری مبارکه، 1379: 145).

فضیلت با اشاره به بستن پر کرکس به بُن تیر مفهوم بیت را چنین نوشته است: «گویا منظور رستم این است که از شما دوری می‌گزینم و هرگز کاری به کارتان نخواهم داشت. شما همین جا (بر زمین) بمانید و من از ایران بیرون می‌روم (و دور می‌شوم)؛ مثل تیری که از کماندار فاصله می‌گیرد و برنمی‌گردد تا ببینم سهراب چه به روز شما خواهد آورد» (فضیلت، 1381: 121). کزّازی معتقد است که مصراع دوم این بیت تحریف نسخه‌نویسان و کاتبان بوده که به سبب ناآشنایی با مفهوم تعبیر «بس بودن به معنای بیزار بودن»، متن را بدین صورت «کمابیش یاوه و بی‌معنی» تغییر داه‌اند (ر.ک؛ فردوسی، 1384، ج 2: 602) و اصل متن بیت چنین باید باشد:

«به ایران، نبینید ازین پس مرا؛

 

شما راست خسرو؛ از او، بس مرا»
                               (همان: 128).

مجتبایی در گزارش این بیت می‌نویسد: «به گمان من این مصراع متضمّن مقابله‌ای است میان زمین و پر کرگس، و در این مقابله مقصود از زمین شاید پستی آن و پستی نعمت‌ها و لذّ‌تهای آن و حقارت کسانی که بدان دل بسته‌اند، باشد و پر کرگس نیز از اوج پرواز این پرنده و تلویحاً از عزّت و رفعتی ملازم وارستگی و آزادگی است، حکایت می‌کند» (مجتبایی، 1353: 845). او در ادامه بیت را چنین تفسیر می‌کند: «اگر سهراب به ایران بتازد، کسی از خُرد و بزرگ بر جای نخواهد ماند و شما (که مردم جانبازی در میدان جنگ نیستید،) به فکر جان خود باشید و برای نجات خویش خِرَد را در این کار پیچان کنید و زمین از آنِ شما (شاید از آن روی که زمین مدفن کسانی است که در بستر می‌میرند) و پر کرگس از آنِ من (؛ زیرا جنگاورانی که در میدان جنگ جان می‌سپارند، طعمة کرگس می‌شوند)» (همان: 846).

مینوی در شرح بیت نوشته است: «کنایه از اینکه من خود را از شما کنار خواهم کشید، گویی به آسمان پرواز خواهم کرد» (مینوی، 1369: 101).

امیدسالار در مقالة مفصّل خود ضمن بررسی و نقد دیدگاه‌های شارحان، بر این باور است که «پر کرگس» در این مصراع ارتباطی با «کرگس پرنده» ندارد، بلکه اشاره به یکی از صُوَر فلکی است که از دو ستارة درخشان و چند ستارة کوچک تشکیل یافته است و دو عضو دارد: یکی را نَسر واقع و دیگری را نَسر طایر می‌گویند (ر.ک.؛ امیدسالار، 1375: 487). سرانجام به نظر وی مفهوم بیت چنین خواهد بود: «رستم پس از سرزنش کاووس، خود را در مقابله با دیگر پهلوانان قرار می‌دهد و می‌گوید مقام من بر فراز سپهر و بر بال کرگس است (یعنی نسر طائر) و جایگاه شما که به ذلّت و خواری تن درمی‌دهید، زمین است» (همان: 489).

خالقی مطلق، ضمن ارجاع به مقالة امیدسالار در ایران‌نامه، معتقد است که مفهوم بیت چنین است: «ایران را به شماها وامیگذارم و به جایی می‌روم که دیگر کسی نشانی از من نیابد» (خالقی مطلق، 1389: ج 9: 517).

در ترجمة انگلیسی وارنر، بیت مورد بحث ترجمة واژه به واژه شده است:

He told the Iranians: Valorous Suhrab Will come and leave not either great or small; So make shift, all of you to save your lives, And let discretion be your remedy. Ye will not see me more within Iran the land is yours and mine the vulture's wing. He smote his steed and left they while his skin Split, thou had said, with rage. The nobles hearts were troubled; they were sheep, he was their shepherd. (Warner, 2: p.441)

به طور کلّی، دربارة شرح بیت، چهار نگاه وجود دارد که هریک از آنها روشنگر بخشی از مفهوم بیت می‌تواند باشد، امّا شواهدی از شاهنامه یا آثار ادبی دیگر در تأیید معنا و مفهوم پیشنهادی خود ندارند. این چهار دیدگاه عبارتند از:

الف) بیشتر پژوهشگران با خوانش «شما را زمین، پر کرگس مرا»، با مرکزیّت دادن به پرندة کرگس و پر کرگس و آنچه دربارة این پرنده در منابع پیشین آمده2به مفهوم تقریبی دور شدن رستم مثل تیر پرتابی و رفتنش به دوردست و ناکجاآباد و ... رسیده‌اند.

ب) مردارخواری، بلندپروازی و پرواز کرگس بر سَرِ کشتگان، مفهوم بر فراز رفتن رستم و دور شدنش از زمین پست و نیز حملة سهراب و فروانی اجساد ایرانیان را تداعی کرده است.

ب) «پر کرگس» را به صورت فلکی «نسر طائر» برگردانده‌اند که در نهایت به آسمان و مکانی دور از دسترس رفتن رستم رسیده‌اند.

ج) با ترجیح نسخه بدل «شما راست خسرو، از او بس مرا» مفهوم قهر رستم و اظهار بیزاری وی از کیکاوس را پیشنهاد داده‌اند.

3ـ نقد گزارش و شرح شاهنامه‌پژوهان

برداشت شارحان با تکیه بر معنی واژگانی و اصطلاحی پر و کرگس بوده است و در گزارش این بیت بدون توجّه به متن و سیاق کلام و قواعد دستورزبان به شرح و تفسیر پرداخته‌اند. بنداری مفهوم بیت را در ترجمه آورده است و تنها به گزارش مصراع نخست بسنده کرده، به مصراع دوم ـ شما را زمین، پرّ کرگس مرا ـ نپرداخته است. شعار و انوری در تأیید اینکه پر کرکس رمز شتاب و سرعت است، به سبب بسته شدنش به سوفار تیر، به شعر مشهور ناصرخسرو (481ـ394 ق.)که دربارة عقاب است، استناد کرده‌اند (ر.ک.؛ قبادیانی، 1378: 524ـ523). بهترین شاهد مثال برای این معنی دو بیت از فیروز مشرقی (م. 283 ق.) است:

«مرغی است خدنگ او عجب دیدی
داده پَرِ خویش کرکسش هدیه

 

مرغی که شکار او همه جانا
تا بچه‌اش را بُرد به مهمانا»3
                   (مشرقی، 1370: 8).

خدیو جم «زمین» را به معنی میهن گرفته است و پر کرگس را به معنای تیر، و در توضیح مفهوم بیت از چهاچوب واژگان بیت خارج شده، «پر کرکس مرا» را به معنی آنجا که عرب نی انداخت و ناکجاآباد و ... گرفته است. کزّازی با پذیرفتن نسخه بدل، مصراع دوم «شما راست خسرو، از او بس مرا» معنای بیزار بودن رستم از کیکاوس را با شاهد مثالی از تعبیر «بس کردن و بس بودن» ارائه کرده است. مجتبایی به درستی به تقابل «زمین؛ پر کرگس» اشاره کرده است، امّا در معنای بیت زمین را به معنای مدفن انسان‌های معمولی و پر کرگس را میدان جنگ و مدفن انسان‌های جنگاور پنداشته است، در حالی که رستم در داستان از مرگ خود سخن نمی‌گوید و پس از سخن گفتن با ایرانیان، به سرعت از دربار کیکاوس دور می‌شود.

رستگار فسایی و طاهری مبارکه زمین را نماد پستی و پر کرگس را نماد آسمان و بلندی گرفته‌اند، امّا این مفهوم با منطق حماسة ایرانی که در زمین است و وابسته به زمین سازگار نیست، چرا که به آسمان رفتن سرانجامی چون ماجرای پرواز کیکاوس دارد و ادّعای این کار از سوی رستم بسیار دور به نظر می‌رسد.

مینوی به مفهوم کلّی بیت نظر داشته است و دور شدن رستم را از ایرانیان همچون پرواز وی به آسمان (مکان دور از دسترس) دانسته است.

امید سالار معنای تازه‌ای پیشنهاد کرده است و از معنای واژگانی پر و کرگس عبور کرده، با توجّه به معنی اصطلاحی این واژگان در نجوم، مفهوم جناح نَسر طایر در آسمان (جایی دور در اوج آسمان) را ارائه کرده است.

برای روشن شدن مفهوم این بیت باید چند نکته را در نظر داشت:

ـ این بیت را در ضمن روایت داستان و با توجّه به ابیات قبل و بعد باید دید و تفسیر کرد.

ـ کشمکش رستم با کیکاوس، قهر رستم، انذار ایرانیان و رفتنش با خشم از دربار شاه.

ـ کرگس و پروازش و داوری شارحان دربارة این پرنده که حضور کرگس را مثبت یا منفی می‌دانند. با توجّه به اینکه این پرنده در ایران پیش از اسلام چهرة مثبت دارد و یاریگر مراسم تدفین است و در دورة اسلامی، مردارخوار و با چهرة منفور (ر.ک.؛ عبداللّهی، 1381، ج 2: 770).

ـ «را» در مصراع دوم به معنی تملیک، برای و از آنِ (ر.ک.؛ بهار، 1370، ج 1: 400).

ـ تقابل میان ایران که رستم را در آنجا نخواهند دید با جایی که رستم بدانجا خواهد رفت.

ـ تقابل میان زمین و پر کرگس.

ـ شواهدی از کاربرد پر کرگس در معنای لغوی، اصطلاحی یا کنایی در شاهنامه یا منابع دیگر برای تأیید معنای ارائه شده.

نگارندگان با در نظر گرفتن نکات یاد شده در بالا و معانی ارائه شده از سوی شاهنامه‌پژوهان بر این باورند که با توجّه به چگونگی روایت فردوسی، هماهنگ با فضای داستان، خشم و قهر رستم و شواهد زیر دو معنا از این بیت برمی‌آید:

رستم هنگام قهر و خشم خطاب به ایرانیان می‌گوید از این پس مرا در ایرانشهر (پایتخت حکومت کیکاوس) نخواهید دید:

1ـ شما در ایران‌زمین بمانید و من به سرعت از اینجا دور می‌شوم و ایرانشهر را ترک می‌کنم. رستم پس از این سخنان با شتاب دربار کیکاوس را ترک کرده، به قلمرو خود رو می‌نهد و گودرز برای بازگرداندن وی راهی می‌شود...

2ـ زمین با همة داشته‌هایش از آنِ شما و پر کرگس (= چیز بسیار اندک و محقّر در برابر زمین) از آنِ من.

معنی نخستین را شاهدی از کتاب ثمارالقلوب فی المضاف و المنسوب ذیل مدخل «جَناح الطَّیر» تأیید می‌کند: «یُقَالُ: کَأنَّهُ فِی جَنَاحِ طَائِرٍ إذَا کَانَ قَلِقاً دَهِشاَ. ... وَ یُقَالُ فِی الإِسْرَاعِ: اِسْتَعَارَ جَنَاحَ نَسْرٍ وَ تَرَکَ الصَّبَا فِی عِقَالِ أسْرٍ: هنگام بی‌تابی و دهشت و پریشانی گفته می‌شود، گویی که او بر بال پرنده است... و دربارة شتاب گفته می‌شود: بال کرگس را به عاریت گرفت و باد صبا را در زانوبند اسیری رها کرد» (الثّعالبی، 2003م.: 364).

رستم برای دور شدن سریع و باشتاب از سپاه ایران و ترک ایران زمین، گویی بال و پر کرگس را به عاریت می‌گیرد و می‌رود و پهلوانان و بزرگان ایران برای بازگرداندن وی، گودرز را در پی او روانه می‌کنند.

مدخل «پر / بال کرگس» در فرهنگی که در روزگار فردوسی از سوی ثعالبی نیشابوری (429ـ350 ق.) نوشته‌شده وجود دارد. کاربرد این تعبیر با توجّه به عربیّت استوار فردوسی و آگاهی او از اشعار و امثال عربی دور از ذهن نیست4.

معنی دوم را شاهدی از همایون‌نامه ـ تاریخ منظوم حکیم زجاجی ـ و شواهدی از زبان و ادبیّات عربی روشن‌تر می‌سازد:

«شکست اندرآمد به سلجوقیان
چِل و شش چو بر پانصد افزود سال،
به همدان فرورفت آن بى‏نظیر
خلیفه [مقتفی] برون از خطیبى نبود
خلیفه برست از جفا بردنش
همه کارداران او را به قهر
به بغداد از آن مهتران کس نماند
دگر باره شد مقتفی سربلند

 

همه سود آن سروران شد زیان
بگردید بر شاه مسعود حال
تهى ماند از وى سرا و سریر
وُرا از بزرگى نصیبى نبود
همان روز شد زنده از مردنش
برون کرد آن نامبرده زِ شهر
از ایشان یکی پرّ کرکس نماند
سَرِ بخت سلجوقیان شد نژند»
     (زجاجی، 1383: ج2: 910 ـ 909).

پس از غلبه بر دشمنان و سرکوب مخالفان خلیفه، کسی از دشمنان المقتفی در بغداد باقی نماند، حتّی کوچکترین و کمترین مخالفان او نیز نابود شدند.

ـ «وَ فِی حَدِیثِ مُعَاوِیَة: تَهْفُو مِنْهُ الرِّیحُ بِجَانِبٍ کَأَنَّهُ جَنَاحِ نَسْرٍ» یَعْنِی بَیتاً تَهُبُّ مِنْ جَانِبِهِ رِیحٌ، وَ هُوَ فِی صِغَرِهِ کَجَنَاحِ نَسْرٍ: و در گفتار معاویه است: از سوی آن خانه بادی می‌وزد، گویی که آن خانه بال کرگس است؛ یعنی خانه‌ای که از کنارش باد می‌وزد و آن خانه در خُردی و کوچکی همانند بال کرگس است» (ابن‌اثیر،1480ق.، ج 5: 267).

ـ «وَ قَولُهُ: یَهْفُو مِنهُ الرِّیحُ بِجَانِبٍ کَأَنَّهُ جَنَاحِ نَسْرٍ. قَالَ الرَّهْنِی: أَرَادَ جَانِبَ البَیْتِ، وَ إنَّهُ فِی الصِّغَرِ عَلَى قَدْرِ جَنَاحِ النَّْسر، یُرِیدُ بِذلِکَ تَصغِیرِ أمْرِهِ وَ تَحقِیرِهِ: و گفتار اوست: بادی از سوی دریچه [ی خانه] می‌وزد، گویی که آن دریچه بال کرگس است. رهنی گفت: دریچة خانه را اراده کرده است که در کوچکی به اندازة بال کرگس است و منظور از آن [تعبیر و تشبیه] کوچک شمردن و تحقیر است» (ابن‌عساکر، 1415 ق.، ج ‏22: 16ـ15).

ـ «وَ فِی الْحَدِیثِ: إِنَّ مَدِینةَ قَومِ لُوطٍ حَمَلَهَا جِبْریلُ عَلیَهِ‌السَّلامُ عَلَى خَوافِی جَنَاحِه‏، قَالَ: هِیَ الرِّیشُ الصِّغَار الَّتِی فِی جَنَاحِ الطَّائِر ضِدُّ القَوادِم، وَاحِدَتُها خَافِیَة. وَ فِی حَدِیثِ ‏أَبِی سُفیَانَ: وَ مَعِی خَنْجَرٌ مِثْلُ خَافِیَةِ النَّسْرِ یُرِیدُ أَنَّهُ صَغِیرٌ: .... در سخن ابوسفیان است که همراه من خنجری است چون پر کرگس و مراد آن است که آن خنجر کوچک است» (ابن‌منظور، بی‌تا: ج ‏14: 236).

در شواهد عربی یاد شده، «پر کرگس» نماد خُردی و ناچیزی است و در شاهد مثال همایون‌نامه، از این معنی تقلیل و ناچیزی مفهوم نفی و عدم نیز استنباط می‌شود و در ثمارالقلوب، «به عاریت گرفتن پر کرگس» برای بیان سرعت و عجله و شتابزدگی است. با توجّه به معانی فوق می‌توان گفت: رستم در هنگام قهر و غضب، ایران‌زمین (قلمرو وسیع کیکاوس) را به ایرانیان واگذاشته، کمترین چیز (شاید زابلستان در برابر ایران) را برای خود می‌خواهد و از دربار ایران روی برتافته، راهی زابلستان می‌شود یا رستم در پی قهر، زمین را با همة گستردگی و داشته‌هایش به دیگران واگذاشته، پر کرگس (کمترین چیز یا هیچ) را برای خود می‌خواهد یا رستم بال کرگس به عاریت گرفته به شتاب از زمین (قلمرو کیکاوس) دور می‌شود.

نتیجه‌گیری

پس از اجماع پژوهشگران در اصالت متن، که نخستین مرحلة نقد و بررسی هر اثری است، خوانش درست و دریافت معنی متن مدّ نظر قرار می‌گیرد. در بیشتر نسخه‌های خطّی، چاپ‌های شاهنامه و شرح و تفسیر داستان رستم و سهراب، بیتی است که همة محقّقان ضبط آن را چنین آورده‌اند:

«بـه ایران، نبینید ازین پس مرا؛

 

شما را زمین، پرّ کـرگـس مـرا»

در پی ضبط متن به صورت بالا و تأیید اصالت آن، محقّقان کوشیده‌اند تا ابهام معنایی لَخت دوم از مصرع دوم را روشن کنند، ابهام معنایی در ترکیب «پر کرگس مرا» سبب شده تا شاهنامه‌پژوهان تفسیرهای گوناگونی را در شرح و تفسیر این بیت ارائه دهند.

«پر کرگس» و «داشتن یا گرفتن پر کرگس» با توجّه به شواهد کاربرد این تعبیر، احتمال درستی دو معنی را بیشتر تقویت می‌کند: نخست معنای خُردی و ناچیزی و به تبع‌ آن نفی و عدم، و معنای دیگر مفهوم قیدی به سرعت و شتاب کاری را انجام دادن.

بیت مورد بحث شاهنامه را دو گونه می‌توان شرح کرد: 1ـ رستم ایران‌زمین را به کیکاوس و ایرانیان واگذاشته، برای خود کمترین چیز (= هیچ چیز) نمی‌خواهد. 2ـ رستم به هنگام قهر و خشم در برابر توهین کیکاوس گویی بال کرگس را وام گرفته، به سرعت تمام از دربار وی روی بر‌می‌تابد.

پی‌نوشت‌ها

1ـ اختلاف ضبط دستنویس کتابخانة دولتی برلین مورّخ 894 ق. به صورت «زمین با شما پر کرگس مرا» با ضبط نسخ دیگر همسو و مؤیّد آنهاست.

2ـ دربارة کرگس و اوصاف آن رجوع کنید به منبع زیر:

الجاحظ، أبوعثمان عمرو بن بحر. (1968م.). کتاب الحیوان. الجزء السّابع. به تحقیق و شرح عبدالسّلام محمّد هارون. الطّبعة الثّانیة. شرکة مکتبة و مطبعة مصطفی البابی الحلبی و أولاده. (صص 357ـ356).

3ـ دربارة تصحیح قیاسی دهخدا از این مصرع بنگرید به: دبیر سیاقی، محمّد. (1370). پیشاهنگان شعر پارسی. چاپ سوم. تهران: انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی (ص4).

4ـ به عنوان نمونه دربارة اطّلاع فردوسی از زبان و ادبیّات عربی در سخن و سخنوران آمده است: «... فردوسی از اشعار عرب نه مایة اندک، بلکه سرمایة فراوان داشت و به احتمال قوی در علوم عربیّت استادی توانا و زبردست بود و چنانکه خود گوید بسی نامه از گفتار تازی خوانده است» (فروزانفر، 1369: 48). برای آگاهی بیشتر بنگرید به: فروزانفر، بدیع‌الزّمان. (1369). سخن و سخنوران. چاپ چهارم. تهران: خوارزمی (صص 48ـ47).

ابن‌اثیر. (1480ق.). النّهایة فی غریب الحدیث و الأثر. ج 5. چاپ چهارم. قم: مؤسّسة مطبوعاتى اسماعیلیان‏‏.
ابن‌عساکر. (1415ق.). تاریخ مدینة دمشق.‏ ج 22. بیروت: دار الفکر.
ابن‌منظور، محمّد بن مکرم. (بی‌تا). لسان‌العرب. ج 14. بیروت: دار صادر.
امیدسالار، محمود. (1375). «شما را زمین، پر کرگس مرا». ایران‌نامه. سال هشتم. شمارة 3. صص 495ـ480.
ــــــــــــــــ . (1381). جستارهای شاهنامه‌شناسی و مباحث دیگر ادبی. تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار.
البندارى، فتح بن على. (1350ق.‏). الشّاهنامه. تصحیح عبدالوهاب عزّام. قاهره‏: دار الکُتُب المصریّه‏.
بهار، محمّدتقی. (1370). سبک‌شناسی یا تاریخ تطوّر نثر فارسی. ج 1. چاپ ششم. تهران: مؤسّسة انتشارات امیرکبیر.
الثّعالبی، ابومنصور عبدالملک بن محمّد اسماعیل. (2003م.). ثمار القلوب فی المضاف و المنسوب. تحقیق و شرح و فهرسته الدّکتور قصی الحسین. الطّبعة الأولی. بیروت: دار و المکتبة الهلال.
خالقی مطلق، جلال. (1389). یادداشت‌های شاهنامه. بخش یکم. چاپ اوّل. تهران: مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
خدیوجم، حسین. (1353). «دربارة سه بیت دیگر از رستم و سهراب». سخن. دورة 23. شمارة 9. صص 1023ـ 1018.
رستگار فسایی، منصور. (1386). حماسة رستم و سهراب. چاپ هفتم. تهران: جامی.
زجاجى‏. (1383). همایون‏نامه؛ تاریخ منظوم زجاجى.‏ ج 2. تصحیح على پیرنیا. چاپ اوّل‏. تهران: نشر آثار.
طاهری مبارکه، غلام‌محمّد. (1379). رستم و سهراب. چاپ اوّل. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کُتُب علوم انسانی دانشگاهها (سمت).
کزّازی، میرجلال‌الدّین. (1384). نامة باستان. ج 2. چاپ دوم. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کُتُب علوم انسانی دانشگاهها (سمت).
فردوسی، ابوالقاسم. (1389). شاهنامه. دفتر اوّل، دوم و سوم. به کوشش جلال خالقی مطلق. چاپ سوم. تهران: مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
فضیلت، محمود. (1381). ترنجی در باد؛ شرح و بررسی داستان رستم و سهراب. چاپ اوّل. کرمانشاه: انتشارات طاق بستان.
مجتبایی، فتح‌الله. (1353). «نکته‌هایی دربارة رستم و سهراب». سخن. دورة 23. شمارة 8. صص 856ـ839.
مدبری، محمود. (1370). شاعران بی‌دیوان. چاپ اوّل. تهران: نشر پانوس.
مینوی، مجتبی. (1369). داستان رستم و سهراب از شاهنامة فردوسی. به کوشش مهدی قریب و مهدی مداینی. چاپ دوم. تهران: موسّسة مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
شعار، جعفر و حسن انوری. (1370). غمنامة رستم و سهراب. چاپ هفتم. تهران: شرکت چاپ و انتشارات علمی.
قبادیانی، ناصرخسرو. (1378). دیوان اشعار. تصحیح مجتبی مینوی و مهدی محقّق. چاپ پنجم. تهران: مؤسّسة انتشارات و چاپ دانشگاه تهران.
Warner, A.G. and Warner, E. The Shahnama of Firdausi. London, K.Paul, Trench, Trubner & Co.