Document Type : Research Paper
Authors
1 Ph.D. Student in Persian Language and Literature, University of Tehran, Tehran, Iran
2 Associate Professor, Department of Persian Language and Literature, University of Tehran, Tehran, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
آثار مجعول و عطارهای دروغین تاریخ، ابهامهای بسیاری را بر سر راه تصحیح آثار عطار قرار دادهاند؛ تا حدی که حتی پس از تعیین آثار قطعی او همچنان نقاط مبهم و مشکوکی در میان ابیات این آثار باقی میمانند که با اتکا بر دادههای موجود نسخهشناسی رفع نمیشوند. در سالهای اخیر، تلاشهای ارزشمند شفیعیکدکنی در راستای تصحیح آثار عطار، شناخت ما از عطار و آثار او را متحول و حدود و ثغور سبک او را در نظم و نثر روشنتر ساخته است. این تحقیقات در حقیقت دنبالة مطالعات اساتیدی چون فروزانفر در شرح احوال و نقد و تحلیل آثار شیخ فریدالدین محمد عطار نیشابوری و هلموت ریتر[1] در دریای جان بود که هریک به نوبة خود افقهای تازهای از عالم عطارشناسی را روی محققان و دوستداران ادبیات فارسی گشوده بودند. تصحیح مجدد مجموعة آثار عطار و مقدمات و تعلیقاتی که بر هریک از این آثار نگاشته شد در موارد بیشماری روشنگر و گرهگشا بود؛ با این حال تحریفاتی که طی قرون در آثار عطار راه یافتهاند به حدی گستردهاند که همچنان باید بااحتیاط به برخی از ابیات آثار مسلم عطار پرداخت و برای اطمینان از صحت آنها تحقیق و تعمق بیشتری کرد.
از میان مطالعاتی که به حوزة ارزیابی اصالت آثار عطار مربوط میشوند، میتوان به «بررسی سبکی خسرونامه برای تبیین صحت انتساب آن به عطار نیشابوری» نوشتة تیمور مالمیر (1390) اشاره کرد که مقایسهای است بین سبک منظومة خسرونامه و سبک آثار مسلم عطار در جهت تأکید بر وجوه اشتراک این آثار و تأیید صحت انتساب خسرونامه به عطار نیشابوری. در مقابل احمد عزتیپرور (1374) در مقالهای با عنوان «آیا خسرونامه از عطار نیشابوری است؟» ضمن رد برخی از آرای شفیعیکدکنی در مورد مجعول بودن این اثر با او اظهار موافقت کرده است. اکبر نحوی (1389) نیز در مقالة «خسرونامه (گل و هرمز) از کیست؟» شیخ عطار ابوعبدالله محمد میانجی (درگذشته 619) را به عنوان گویندة اصلی این منظومه معرفی کرده است (نحوی، 1389).
هدف از این تحقیق، تصحیح مجدد ابیات مبهم و مشکوک منظومههای عطار نیست، بلکه تمرکز ما معطوف به طرح الگویی تازه از منظری مشخص؛ یعنی التزام به مشاکلت (در واحدهای خرد و کلان) است. برای طرح چنین الگویی، ویژگیهای آثار مسلم عطار در کانون توجه ما بودهاند و با جستوجو در میان این آثار، نمونههایی از التزام به تکرار، تقارن، تناسب و اسلوبی خاص جمعآوری و طبقهبندی شدهاند. در کنار این دادهها به آرای مصحح و سنجش آنها براساس مصادیق نیز پرداختهایم تا در نهایت مجموعهای از اطلاعات پایه پیرامون سبک شعر عطار به دست آید. واضح است که این اطلاعات باید با مطالعاتی در مورد لایههای دیگر سبک عطار، مسائل زبانشناختی و گونهشناختی و در نهایت دانش نسخهشناسی تکمیل شوند.
در سالهای اخیر به یمن تصحیحهای انتقادی و تحقیقهای دقیق و ارزشمندی که بر پایة روشهای نوین علمی استوار شدهاند، تصور و شناخت ما از شخصیت، زندگی و آثار عطار نیشابوری نسبت به دهههای پیشین تحولی اساسی یافته است؛ به طوری که امروز برای ما روشن است که منظومههایی از قبیل هیلاجنامه، اشترنامه، پندنامه و... آثاری مجعولاند و آثار مسلم عطار بیشتر از 10 مورد شامل: 1-دیوان، 2-منطقالطیر، 3-الهینامه (به عقیدة شفیعیکدکنی نام اصلی این اثر «خسرونامه» است)، 4-اسرارنامه، 5-مصیبتنامه، 6-مختارنامه (رباعیات)، 7-تذکرةالاولیا، 8-جواهرنامه، 9-شرحالقلب (موارد 8 و 9 بنابر قول خود عطار به دست خود او از بین رفتهاند) و 10-خسرونامه (دربارة صحت انتساب این اثر اختلافنظر وجود دارد. شفیعیکدکنی معتقد است نام اصلی این اثر مجعول «گل و هرمز» است) نیستند (شفیعیکدکنی، 1358).
از این میان، حتی اگر مورد 10 را کنار بگذاریم و تنها به آثاری بپردازیم که به طور حتم متعلق به عطارند -بنابر قول خود مصحح-همچنان به ابیاتی برخواهیم خورد که میتوان در صحت انتساب آنها به عطار شک کرد: «با اینکه تصحیح انتقادی متن این منظومهها براساس کهنترین نسخههای شناخته شده در جهان سامان پذیرفته است، هنوز بخشهای دخیل و مشکوک در این منظومهها باقی است» (شفیعیکدکنی، 1394الف). «باید بپذیریم که در تصحیح الهینامه، اجماع تمام نسخهها هم نمیتواند صورت قطعی گفتار شاعر را در خود داشته باشد» (شفیعیکدکنی، 1394ب). « ما دعوی این را نداریم که بگوییم آنچه ما تدوین کردهایم در تمام موارد عین گفتار او (عطار) است» (شفیعیکدکنی، 1392).
شفیعیکدکنی خود نشانههایی را برای شناسایی ابیاتی که خارج از سبک عطارند، تعیین میکند که در ادامه شرح داده میشود.
1-1. افراط در صنعتپردازی و تکرار
«ناظم اشترنامه در میان عطارهای دروغین جنون تکرارش از همه بیشتر است؛ مثلاً در صفحة 21-23 چهل بیت با «تو چه دانی» شروع میشود و در صفحة 39 «هست دنیا» با 9 بیت [تکرار میشود]» (شفیعیکدکنی، 1394الف). «صنعت بر شعر او غلبه ندارد؛ اگرچه نتوانسته خود را به کل از آن نجات دهد» (شفیعیکدکنی، 1358). «محال است در عصر فریدالدین عطار (نه در شعر او که شاعری است ضد فرم و صنایع، حتی در شعر شعرای طرفدار صنعت هم) اینگونه افراط در یک صنعت (آن هم صنعتی بیلطف و بیارزش از قبیل التزام «سنگ») دیده شود» (همان). «این حد از افراط در تکرار را فقط در منظومههایی شبیه هیلاجنامه و جوهرالذات که از آثار متأخر قرن نهم است، میتوان دید» (همان).
1-2. نشانههایی از عرفان ابن عربی
«تعبیراتی فلسفی یا کلامی یا عرفانی که به هیچ وجه در دایرة زبان شعر و عرفان عطار نمیگنجد و کاملاً خارج از حوزة واژگانی اوست. تعبیراتی از نوع «اعیان وجود»... یا تعبیر «جوهر ذات»» (شفیعیکدکنی، 1394ب). «عطار «وحدت» را به معنی توحید بهکار میبرد و هیچ ربطی به آنچه در تفکر ابن عربی و اتباع او دیده میشود، ندارد»[2] (شفیعیکدکنی، 1394الف).
1-3. سستی ابیات و بیتوجهی به قواعد عروض و قافیه
در مقدمة الهینامه برای نشان دادن ضعف دیباچة نسخة اساس این منظومه به «ضعف ناظم در انتخاب جای کلمات و نوع کلمات» و «قافیه کردن صراط/ نجات» اشاره شده است (شفیعیکدکنی، 1394ب). گاهی این ابیات سست، تقلید ابیات اصیل منظومههای دیگرند مانند «حکایت «مرغ بیقرار» [در اسرارنامه]... که تقلید احمقانه و سستی است از همین داستان در مصیبتنامةعطار» (شفیعیکدکنی، 1394الف).
1-4. تحریف واژگان
بهکار بردن «حقیقت» به جای «حقیقتاً» و «ضرورت» به جای «ضرورتاً» خارج از سبک عطارست (همان) و جز در ابیات الحاقی و منسوبات در جای دیگری سابقة استعمال ندارد[3] (شفیعیکدکنی، 1994ب). همچنین بهکار بردن «پیرو» به جای «پسرو»، «قلندرخانه» به جای «قلندر»، «پشه» به جای «سارخک» و... نشان از ضعف نسخه دارد (شفیعیکدکنی، 1393).
1-5. بیارتباط بودن ابیات با عالم تصوف و عرفان
در رد انتساب خسرونامه به عطار به این نکته اشاره میشود که «این با هیچ منطق سلیمی قابل قبول نیست که مردی چون عطار آن هم در آخرین مراحل کمال فکری و عرفانی خویش، داستانی به این بلندی را نظم کند و در خلال آن کوچکترین بهرهگیریای در زمینة عرفان و تصوف نکند» (شفیعیکدکنی، 1358). حتی به طور کلی حکم میشود که در آثار عطار «حتی یک بیت که نتواند رنگ عرفان به خود بگیرد، نمیتوان یافت و او [عطار] تمام موجودیت ادبی خود را وقف تصوف کرده است» (همان).
1-6. وفور اخذ و اقتباس از دیگر شعرا
در کنار این موارد، عزتیپرور به نشانة ششمی تحت عنوان «وفور اخذ و اقتباس از دیگر شعرا» اشاره میکند؛ «به احتمال قوی خسرونامه از گویندة دیگری است، زیرا در آثار مسلم عطار به این همه اخذ و اقتباس از دیگران برنمیخوریم» (عزتیپرور، 1374).
با وجود این نشانهها، برخی از ابیات در منظومههای مسلم عطار هنوز محل ابهام و شبههاند و جای تحقیق و بررسی بیشتر همچنان باقی است. در این تحقیق سعی میشود تا با طرح چهارچوبی تازه، سبک شعر عطار در آثار منظوم مسلم او[4] از منظری خاص مورد بررسی قرار گیرد.
تعاریف گوناگونی از اصطلاح ادبی «التزام» وجود دارد: در علم بلاغت، «التزام» اصطلاحی است مترادف با «اعنات» یا «لزوم ما لایلزَم» و معمولاً به تکرار کلمهای در چند مصرع یا چند بیت متوالی اطلاق میشود (همایی، 1394 و شمیسا، 1390). در علم عروض و قافیه نیز این اصطلاح به معنای رعایت تناظر هجاهای قبل از هجای قافیه است (شمیسا، 1389). در بدیع از دیدگاه زیباشناسی، غیر از این دو کاربرد به کاربرد سوم این اصطلاح نیز اشاره میشود و آن التزام به تکرار یک ترفند (صنعت) خاص در طول یک شعر است (وحیدیان کامیار، 1393). در این نوشتار تنها تعریف اصطلاحی این واژه مورد نظر ما نیست و «التزام» شامل هرگونه مشاکلت، قرینهسازی و رعایت هماهنگی در واحدهای خرد و کلان متن است. در واقع منظور ما از «التزام» در این الگو، التزام به تکرار، تقارن، تناسب یا اسلوبی خاص در مجموعهای از ابیات و حتی آثار است.
2-1. التزام به تکرار
2-1-1. تکرار یک کلمه در چند بیت متوالی
در اینکه آیا اعنات («التزام» در معنای اصطلاح بلاغی) در سبک عطار جایی دارد یا خیر، دو رویکرد کاملاً مخالف وجود دارد. دیدیم که شفیعیکدکنی اعنات را یکی از دلایل اصلی رد انتساب خسرونامه به عطار برشمرد در حالی که مالمیر این صنعت را «از صنعتهای دلخواه» عطار به حساب میآورد و به نمونههایی از آن در آثار مسلم
عطار اشاره میکند (مالمیر،1390). در واقع، صنعت اعنات به دو شکل در آثار عطار به کار رفته است:
2-1-1-1. اعنات غیر مصنوع
در این شکل از اعنات، عطار کلمهای را بدون آنکه با آن بازی کند و ترکیبهای متنوعی با آن بسازد در چند بیت متوالی تکرار میکند، اما شمار این ابیات معمولاً از 10 بیت تجاوز نمیکند. حتی گاهی تکرار کلمه در خدمت تمثیل است و معنا را تقویت میکند. ممکن است این تکرار الگوی منظمی نیز نداشته باشد و در برخی از ابیات از آن صرف نظر شود:
ذره را سرگشتگی بینم صواب |
|
زانکه او را نیست تاب آفتاب |
(منطقالطیر، 1393)
2-1-1-2. اعنات مصنوع
نمونههای انگشتشماری از این شکل از اعنات در آثار مسلم عطار به چشم میخورد. در این موارد بسامد تکرار بیش از 10 مورد است. گاهی کلمه یا کلماتی بدون آنکه تمثیل یا معنا را تقویت کنند در قالب ترکیبهای متنوع و با الگویی منظم در تمام ابیات یا حتی گاهی در تمام مصرعها تکرار میشوند و صورت کلام را آرایش میدهند. در الهینامه در حکایت «دختر کعب و عشق او و شعر او» از بیت 6002 تا 6014 واژة «سَر» 56 بار و از بیت 6083 تا 6088 واژة «آتش» در تمام مصرعها و در مجموع 12 بار تکرار شده است. در اسرارنامه نیز از بیت 200 تا 241، 51 بار با واژة «انگشت» بازی شده و واژة «چنبر» در خلال ابیات 2249 تا 2261 دستمایة تفنن ادبی قرار گرفته است. اعنات واژة «شست» در تمام مصرعهای ابیات 2609 تا 2612 و جفت «نطع» و «ریگ» در تمام ابیات 1829 تا 1836 نیز قابل توجه است.
شفیعیکدکنی هر دو نوع اعنات -چه مصنوع و چه غیرمصنوع-را یعنی «تکرار یک کلمه بین سه و چهار تا چهل بار» دلیل رد انتساب خسرونامه به عطار دانسته است (شفیعیکدکنی، 1358). حتی اگر تصور کنیم تنها اعنات مصنوع میتواند دلیل رد انتساب ابیات به عطار باشد، باز هم نمونههایی از این جنس اعنات در تصحیح منظومههای الهینامه و اسرارنامه حفظ شدهاند. به هر حال باید توجه داشت که نمیتوان اعنات را به طور کلی صنعت دلخواه عطار دانست و تنها اعنات غیرمصنوع در آثار عطار پربسامد است.
2-1-2. تکرار کلمه یا کلماتی در آغاز مصرعها
دیدیم که شفیعیکدکنی در بحث از سبک اشترنامه به یکی از ویژگیهای آثار مجعول اشاره کرد که به تعبیر او «جنون تکرار» بود؛ یعنی حالتی که در آن سعی میشود ابیات یا مصرعهای متوالی (از 9 تا 40 بیت) آغازی مشابه داشته باشند. در واقع این جنس تکرار که میتوان آن را از خانوادة «تصدیر» و «مطابقه» دانست (همایی، 1394) از ویژگیهای مسلم سبک عطارست و حتی خود شفیعیکدکنی نیز جای دیگری در بحث دربارة بخشی از ملحقات اسرارنامه که 12 بیت آن با «زهی» آغاز شده است، اشاره میکند که این ابیات «از لحاظ سبکشناسی و روحیه به حال و هوا و زبان شعر عطار نزدیک است» (شفیعیکدکنی، 1994الف). البته این نوع تکرار نیز خود زیرمجموعههایی دارد که برخی از آنها متکلفتر از سایریناند.
2-1-2-1. تناظر آغاز مصرعهای اول[5]
دور استادم دو دیده همچو میغ |
|
زانکه آن رویم به خویش آید دریغ |
(مصیبتنامه، 1392)
2-1-2-2. تناظر آغاز مصرعهای دوم
شد پدید آب مهین آغاز کار |
|
یعنی امید چنین پاکی مدار |
(همان)
2-1-2-3. تناظر آغاز هر دو مصرع[6]
ز شوقت آمدم در عالم خاک |
|
ز شوقت میروم با عالم پاک |
(اسرارنامه، 1394)
بس که ما این خوان فرو آراستیم |
|
بس کزین خوان گرسنه برخاستیم |
(منطقالطیر، 1393)
2-1-2-4. تناظر آغاز مصرعهای اول با هم و آغاز مصرعهای دوم با هم:
قلب از آنم من که میگردم مقیم
|
|
تا رسد از نفخ روحم یک نسیم |
(اسرارنامه، 1394)
2-1-2-5. تناظر آغاز مصرعهای اول به همراه نوعی دیگر از تقارن در ابیات
زهی رتبت که از مه تا به ماهی |
|
بود پیشش چو مویی از سیاهی |
(الهینامه، 1394)
از بیت 109 تا 134 کلمات دوم تمام ابیات همقافیهاند.
گاهی به خودم بار دهد مستی مست |
|
گاهی ز خودم دور کند پستی پست |
(مختارنامه، 1358)
این جنس از قرینهسازی در تمام آثار مسلم عطار نمونه دارد با این حال باید در نظر داشت که حدود 70 درصد (67 مورد از 95 مورد) مصادیق این صنعت، تصدیر محدود به پنج بیت یا کمتر از آن است در حالی که در اثری جعلی چون جوهرالذات بلافاصله پس از 28 بیت که با «نمانده عقل» آغاز شدهاند، 11 بیت بعدی با «یکی دیدی» آغاز میشوند و پس از آن نیز باز بلافاصله تصدیر دیگری شروع میشود و قرینهسازیها به همین شکل ادامه مییابند (جوهرالذات، 1383). حالت مشابهی در ابیات 952 تا 993 مصیبتنامه نیز دیده میشود؛ البته ابیات 966 تا 1086 این منظومه الحاقی و «بیرون از سبک و سیاق عطار» دانسته شدهاند (مصیبتنامه، 1392). در مختارنامه نیز نمونههای بسیار طولانی از تصدیر به چشم میخورد؛ مانند تکرار «دوش آمد و گفت» در 24 بیت (و اگر از تغییرات جزئی چشمپوشی کنیم 34 بار) (مختارنامه، 1358)، «گل گفت» 18 بار (همان)، «پروانه به شمع گفت» 17 بار (همان) و عجیبتر از همه تکرار «شمع آمد» در 99 بیت (همان).
که میکوبد در چون من یتیمی |
|
بمانده در بر کهنه گلیمی |
(همان)
2-2. التزام به تقارن
وحیدیان کامیار از التزام به تقارن با عنوان «تکرار نحوی» نام میبرد (وحیدیان کامیار، 1393). در این صنعت، نقشهای نحوی در دو یا چند جمله در تناظر با یکدیگر چیده میشوند. این جنس تقارن در کلام صوفیه رایج است:
* ابوالحسن خرقانی: «مردمانی دیدم که نشان یافت دادند و ندانستند که یافت حجاب است و نشان مشاهده دادند و ندانستند که مشاهده حجاب است و نشان معرفت دادند و ندانستند که معرفت حجاب است» (شفیعیکدکنی، 1385).
* بایزید: «نور او به نور خود بدیدم و عزّ او به عزّ خود بدیدم و قدر او به قدر خود بدیدم و عظمت او به عظمت خود بدیدم و رفعت او به رفعت خود بدیدم» (بقلیشیرازی، 1385).
* ابی علی السندی: «کنتُ فی حالٍ منّی ثمّ صرتُ فی حالٍ منهُ» (بقلیشیرازی، 1393).
این نوع قرینهسازی -به خصوص تقارن در یک بیت- در تمام آثار عطار شایع است:
یکی را خواندهای با صد نوازش |
|
یکی را راندهای با صد گدازش |
(الهینامه، 1394)
قرنها اندر سجود افتاده بود |
|
عمرها اندر رکوع استاده بود |
(منطقالطیر، 1393)
نه ز حال رفتگان دل را خبر |
|
نه ز کار خفتگان جان را اثر |
(مصیبتنامه ، 1392)
سه بُعد از عطر موی او معطّر |
|
دو کون از نور روی او منوّر |
(اسرارنامه، 1394)
هم در بر خود خواندگان داری تو |
|
هم از در خود راندگان داری تو |
(مختارنامه، 1358)
شادی دل ز غم عشق پراکنده مجوی |
|
راحت جان ز خم جعد پریشان مطلب |
(دیوان، 1341)
2-2-1. تقارن نحوی مصرع اول و مصرع دوم در یک بیت[7]
2-2-1-1. تقارن نحوی در دو یا چند بیت
در شعر عطار این صنعت معمولاً در خارج از حکایات؛ یعنی خطابهها و موعظهها ظاهر میشود. بر اساس نظریة «تناسبات مسابقهدهنده» (گاستالا[8]، 1336) نظم پیرنگی حکایت، ساختار شعر را از نظم صوری بینیاز میکند و به همین دلیل در آثاری مثل اسرارنامه و مختارنامه که ساختار داستانی ندارند، بسامد این صنعت به ترتیب به 48 و 72 بار میرسد.
3-2. التزام به تناسب
رعایت تناسب و مراعاتالنظیر در شعر به خصوص شعر فارسی، امر غریبی نیست و عطار نیز مانند شعرای دیگر ضمن داستانپردازی یا خطبهگویی و وعظ نیمنگاهی به تناسبات بین کلمات دارد، اما گاهی ساختن شبکههای نامها و اصطلاحات به موازات معنا اهمیت مییابد؛ مانند ابیات 1665 تا 1673 الهینامهکه مسألة مبارزه با نفس را با استعانت از حکایات شاهنامه و ساختن شبکهای از نامهای مربوط به این حکایات مانند «افراسیاب»، «بیژن»، «اکوان دیو»، «رستم»، «ترکستان»، «کیخسرو»، «جام جم» و «رخش» مطرح میسازند. در همین منظومه ابیات 5895 تا 5910 مجموعهای مفصل از نام مشایخ تصوف را میسازند و در جایی دیگر، اعداد دستمایة خلاقیت شاعر در توصیف آفرینش قرار میگیرند:
اوست آن یک کز دو حرف نامدار |
|
کرد پیدا در سه بُعد ارکان چار |
(مصیبتنامه، 1392)
حالت سومی از تناسبسازی نیز در منظومههای عطار به چشم میخورد که در آن، مجموعهها و شبکههای اصطلاحات مستقلاً در مرکز توجه قرار میگیرند بیآنکه ارتباطی با عالم تصوف و وعظ و عرفان داشته باشند؛ مانند برشمردن نام پردههای موسیقی در ابیات 93 تا 97 یا 12 تن از شعرای قرن ششم در ابیات 717 تا 722 مصیبتنامه. مصنوعترین حالت تناسبسازی در اسرارنامه دیده میشود؛ ابیات 1798 تا 1807 که به اصطلاحات شطرنج اختصاص دارند و بلافاصله پس از آن در ابیات 1808 تا 1827 اصطلاحات نجوم به شیوهای درهم فشرده در کنار هم قرار میگیرند. شاید اشاره به این نکته خالی از فایده نباشد که التزام مصنوع جفت «نطع» و «ریگ» نیز در همین بخش و بلافاصله بعد از مجموعة اصطلاحات نجومی قرار میگیرد و مجموع این عوامل، این بخش از اسرارنامه را به شکل قابل توجهی مصنوع میسازد. اگر یکی از نشانههای سبک عطار را «غلبه نکردن صنعت بر شعر» (شفیعیکدکنی، 1358) یا حتی عطار را «شاعری ضد فرم و صنایع» بشماریم (همان)، ابیاتی از این دست ناگزیر نوعی انحراف از سبک عطار تلقی خواهند شد؛ مگراینکه بپذیریم این احکام در مورد سبک عطار جامع و مانع نیستند.
4-2. التزام به اسلوبی خاص
عطار در مجموعة آثار خود به برخی اسلوبها پایبند بوده و از آنها عدول نکرده است تا جایی که میتوان با توجه به این موارد اصالت نسخهها را ارزیابی کرد.
4-2-1. رعایت تساوی در نعت هریک از خلفای راشدین
شفیعیکدکنی در مقدمة منطقالطیر به این نکته اشاره میکند که در تمام منظومههای عطار تعداد ابیات مربوط به نعت ابوبکر، عمر، عثمان و حضرت علی با هم برابر است و اگر در نسخهای این اسلوب رعایت نشود، آن نسخه مشکوک است (شفیعیکدکنی، 1393).
4-2-2. ابیاتی در نکوهش تعصب
تمام منظومهها با دیباچهای شامل ابیاتی در حمد و توحید، نعت رسول، نعت خلفای راشدین و نکوهش تعصب آغاز و با خاتمةالکتاب تمام میشوند. «آنچه مسلم است عمومیت و شمول چنین ساختاری است در کل منظومههای مسلمالصدور او» (شفیعیکدکنی، 1394الف).
یکی از دلایل مشکوک بودن دیباچة فعلی الهینامه حذف ابیات مربوط به نکوهش تعصب است، چراکه «عطار در هر سه منظومة اسرارنامه، مصیبتنامه و منطقالطیر این قاعده [آوردن ابیاتی در نکوهش تعصب] را یکسان رعایت کرده است» (شفیعیکدکنی، 1394ب).
4-2-3. رعایت تناسب بین حجم دیباچه و خاتمه و حجم متن اصلی منظومه
از این قاعده نیز در بحث ارزیابی اصالت دیباچه و خاتمة الهینامه بحث شده است (همان).
4-2-4. ساختار مقالات و حکایات
فروزانفر به ساختاری واحد در مقالات الهینامه اشاره کرده است:
طرح سوال ïیکی از پسران ï جواب پدرï حکایت بحث از امور دیگر (همان).
شفیعیکدکنی نیز دو قاعدة کلی برای ساختار تمامی حکایات منظومههای عطار در نظر میگیرد: اولاً «روش عطار این است که قبل از هر حکایت با کلمه یا تعبیری زمینه را برای آوردن حکایت آماده سازد» (شفیعیکدکنی، 1394الف). مصحح بنابر این قاعده، ابیات 1910 تا 1938 اسرارنامه را خارج از سبک عطار دانسته است. ثانیاً «اگر بخواهیم در آثار عطار نسبتی برقرار کنیم میان اصل داستان و استنتاجهای عرفانی، حجم استنتاجها چند برابر حجم تمثیلها و داستانهاست و عطار در همة آثار مسلم خویش از هر تمثیل و داستانی، هرچند کوتاه، بیشترین استفاده را برای عرضهداشت اندیشهها و آموزههای عرفانی خویش میکند» (شفیعیکدکنی، 1358). این قاعده یکی از دلایل رد انتساب خسرونامه به عطار برشمرده میشود.
در اینجا باید به یکی از حکایات الهینامه اشاره کرد که قاعدة اخیر را رعایت نمیکند؛ «حکایت دختر کعب و عشق او و شعر او» (ابیات ۵۷۲۳ تا ۶۱۳۳) یکی از طولانیترین حکایات منظومههای عطارست که با وجود این حجم، حتی یک بیت استنتاج عرفانی نیز در خاتمة آن نیامده است و بلافاصله بعد از پایان آن «المقالة الثانی و العشرون» شروع میشود[9].
4-2-5. مضامین مشابه در تحمیدیهها
شفیعیکدکنی معتقد است دیباچة حاضر الهینامه با سبک عطار هماهنگی ندارد و در عوض، خطبة آغاز خسرونامه احتمالاً سرودة عطار است (شفیعیکدکنی، 1394ب). در مجموع میتوان چهار دیباچة احتمالی برای الهینامه در نظر گرفت که در تصحیح شفیعیکدکنی یکی از آنها بنابر نسخة اساس در متن حفظ شده است و سه دیباچة دیگر با عنوان ملحق 2، 3 و 4 در پایان متن ارائه شدهاند و در این میان ملحق 4 با احتمال بیشتری همان دیباچة اصلی است. اگر دیباچة تمام منظومههای عطار را در نظر بگیریم، متوجه خواهیم شد که تحمیدیهها مضامین کمابیش مشترکی را تکرار میکنند. میتوان این ابیات را به اختصار تمام نشان داد:
4-2-5-1. بیان ارتباط خداوند با هستی
4-2-5-1-1. اشاره به حدیث کنز مخفی (تمثیل گنج و طلسم)
- منطقالطیر: صفحۀ 239، بیت 146
- مصیبتنامه: صفحۀ 128، بیت 215
- اسرارنامه: صفحۀ 89، بیت 45
- الهینامه: اساس، ملحق 2 (صفحۀ 419، بیت 106) ملحق 3 و ملحق 4 (فحۀ 428، بیت 305).
4-2-5-1-2. اشاره به آیة «هوَ الاولُ و الآخرُ و الظاهرُ و الباطنُ»[10]
- منطقالطیر
- مصیبتنامه: صفحۀ 123، بیت110
- اسرارنامه: صفحۀ 87، بیت 12
- الهینامه: اساس، ملحق 2 (صفحۀ 418، بیت 92)، ملحق 3 و ملحق 4 (صفحۀ 429، بیت 338).
4-2-5-2. آفرینش
4-2-5-2-1. اشاره به آیه «انّما امرُه اِذ أرادَ شیئاْ أن یقولَ له کُن فَیَکون»[11]
- منطقالطیر: صفحۀ 233، بیت6
- مصیبتنامه: صفحۀ 121، بیت 60
- اسرارنامه: صفحۀ 87، بیت 5
- الهینامه: اساس، ملحق 2 (صفحۀ 419، بیت 110، ملحق 3 (صفحۀ 426، بیت 267 و ملحق 4 (صفحۀ 428، بیت 313).
4-2-5-2-2. خلقت آسمان از دود و قرار دادن آسمان در بلندی و زمین در پستی
- منطقالطیر: صفحۀ 234، بیت20 و صفحۀ 235، بیت 46
- مصیبتنامه: صفحۀ 120، بیت 30
- اسرارنامه: صفحۀ 87، ابیات 6 و 3
- الهینامه: اساس، ملحق 2 (صفحۀ 415، بیت 73، ملحق 3 (صفحۀ 426، ابیات 264 و 265) و ملحق 4 (صفحۀ 428، بیت 314).
4-2-5-2-3. خلقت انسان از خاک
- منطقالطیر: صفحۀ 235، بیت 48
- مصیبتنامه: صفحۀ 119، بیت 3
- اسرارنامه: صفحۀ 87، بیت 8
- الهینامه: اساس، ملحق 2 (صفحۀ 417، بیت 63)، ملحق 3 (صفحۀ 424، بیت 258) و ملحق 4 (صفحۀ 428، بیت 325).
4-2-5-2-4. خلقت عناصر اربعه
- منطقالطیر: صفحههای 236 و 237، ابیات 89 تا 92
- مصیبتنامه: صفحههای 119 و 124، ابیات 13 و 14، 132 و 133
- اسرارنامه: صفحۀ 88، ابیات 25 تا 28
- الهینامه: اساس (صفحۀ 115، ابیات 90 تا 94)، ملحق 2 (صفحۀ 418، ابیات 80 تا 83)، ملحق 3 و ملحق 4 (صفحۀ 429، ابیات 320 تا 323).
4-2-5-3. بیان معجزات انبیا
- منطقالطیر: صفحۀ 234، ابیات 14 تا 19
- مصیبتنامه: صفحههای 119 و 120، ابیات 6 تا18 و 27 تا 41
- اسرارنامه: صفحۀ 87، ابیات 7 و 8
- الهینامه: اساس، ملحق 2، محلق 3 و ملحق 4 (صفحههای 430 و 431، ابیات 356 تا 358 و 373 تا 374).
در جدول (1) به مقایسه مضامین مشترک تحمیدیهها پرداخته شده است. براساس این جدول، کاملاً روشن است که از نظر مضامین مشترک، دیباچة نسخة اساس الهینامه کمترین شباهت را با دیباچههای دیگر منظومههای عطار دارد و از این بابت، نظر مصحح دربارة رد انتساب این دیباچه به عطار تأیید میشود[12]. البته باید توجه داشت که این تنها یکی از لایههای سبکی این متن است و برای نتیجهگیری نهایی باید تمامی وجوه سبکی مورد بررسی قرار گیرند.
جدول 1. مضامین مشترک تحمیدیهها
مضمون |
منطقالطیر |
مصیبتنامه |
اسرارنامه |
الهینامه |
|||
اساس |
ملحق 2 |
ملحق 3 |
ملحق 4 |
||||
خلقت انسان از خاک |
+ |
+ |
+ |
- |
+ |
+ |
+ |
خلقت آسمان و زمین |
+ |
+ |
+ |
- |
+ |
+ |
+ |
عناصر اربعه |
+ |
+ |
+ |
+ |
- |
+ |
+ |
معجزات انبیا |
+ |
+ |
+ |
- |
- |
- |
+ |
آیۀ «انما امره اذ ...» |
+ |
+ |
+ |
- |
+ |
+ |
+ |
آیۀ «هو الاول و...» |
- |
+ |
+ |
- |
+ |
- |
+ |
حدیث کنز مخفی |
+ |
+ |
+ |
- |
+ |
- |
+ |
بحث و نتیجهگیری
الگوی انواع التزام در آثار مسلم عطار نشان میدهد که التزام به تقارن و التزام به تکرار از نوع غیرمصنوع از ویژگیهای قطعی سبک عطارند و نمونههای مصنوع تکرار واژه انگشتشمارند. التزام به تناسب نیز، مگر در بخشهایی از مصیبتنامه و اسرارنامه که نآنآشبکههای مراعاتالنظیری مستقلاً مورد توجه شاعر قرار گرفتهاند، همیشه خالی از تکلف و در خدمت معناست. از نظر التزام به اسلوب، دیباچة فعلی الهینامه و حکایت دختر کعب در همین منظومه قابل توجهاند. دیباچة فعلی الهینامه در بین گزینههای احتمالی، کمترین مشابهت را از نظر مضامین با دیگر دیباچههای آثار عطار دارد و داستان دختر کعب نیز ماجرای عاشقانة طویلی است که بدون هیچ استنتاج عرفانی خاتمه مییابد. ابیات مربوط به داستان دختر کعب همچنین از نظر التزام به تکرار و ابیات 1808-1827 اسرارنامه از نظر التزام به تکرار و التزام به تناسب، خارج از الگوی معمول التزام در شعر عطار و قواعدی که مصحح در بحث از ارزیابی صحت ابیات برمیشمرد، قرار میگیرند.
تعارض منافع
تعارض منافع ندارم.
[1]. Hellmut, R.
[2]. ریتر بر این باورست که گاهی نشانههایی از وحدت وجود نیز در شعر عطار دیده میشود: «گاه این اندیشه که تنها خدا وجود دارد و گاه اندیشة دیگر که همة اشیا [در برابر حق] هیچاند، بُرد بیشتری دارد» (ریتر، 1388). ابیاتی از آثار مسلم عطار نظر ریتر را تأیید میکنند:
در نگر کاین عالم و آن عالم اوست |
|
نیست غیر او و گر هست آن هم اوست |
(منطقالطیر، 1393)
هردو عالم قدرت بیچون توست |
|
هم تویی چیزی اگر بیرون توست |
(مصیبتنامه، 1392)
دوی را نیست ره در حضرت تو |
|
همه عالم تویی و قدرت تو |
(اسرارنامه، 1394)
این در حالی است که شفیعی کدکنی معتقد است که «[در شعر عطار] تلقی از وحدت به چشم نمیخورد... عالم چیزی است ورای ذات او [خدا]» (شفیعیکدکنی، 1358).
[3]. در تعلیقات الهینامه واژة «نهایت» در بیت 1004 با «حقیقت» در معنای «حقیقتاً» مقایسه شده؛ حال آنکه در متن «بینهایت» ضبط شده است نه «نهایت» و نیازی به تأویل آن به ساختاری دیگر نیست:
چو جایی تشنگی باشد بغایت |
|
کشد در خویش آبی بینهایت |
(الهینامه، 1394)
کاربرد «حقیقت» به جای «حقیقتاً» در آثار جعلی چون هیلاجنامه و جوهرالذات بسامد بالایی دارد. تنها در یکی از ص فحات جوهرالذات این واژه در 9 بیت متوالی تص دیر شده است (جوهرالذات، 1383).
[4]. از آنجا که دیوان عطار نیاز به تص حیح مجدد دارد تا حد امکان به این اثر استناد نشده است.
[5]. نمونههای بیشتر از این نوع التزام:
- منطقالطیر: صفحۀ 397، ابیات 3615-3610 و 3626-3617 و صفحۀ 422، ابیات 4178-4169.
- مختارنامه صفحۀهای 172-169، 218-216، 233-231، 246-236 و 248-247
- الهینامه: صفحۀ 120، ابیات231-227، صفحۀ 333، ابیات 4904-4901، صفحۀ 385، ابیات 6087-6084 و صفحۀ 411، ابیات 6650-6647.
- اسرارنامه: صفحۀ 91، ابیات 134-109، صفحۀ 110 ابیات 558-549 و صفحۀ 202، ابیات 2594-2590.
- مصیبتنامه: صفحۀ 260،، ابیات 3098-3094، صفحۀ 266، ابیات 3230-3226 و صفحۀ 462، ابیات 7424-7419.
[6] - نمونههای بیشتر از این نوع التزام:
- منطقالطیر: صفحۀ ۳۱۷، ابیات ۱۹۲۵-۱۹۲۳ و صفحۀ ۴۳۸، ابیات ۴۵۴۶-۴۵۴۴.
- الهینامه: صفحۀ 133، ابیات 533-532، صفحۀ 177، ابیات 1537-1536، صفحۀ 233، ابیات 2523-2522 و صفحۀ 375، ابیات 5828-5827.
- اسرارنامه: صفحۀ 104، ابیات 415-414، صفحۀ 108، ابیات 515-514، صفحۀ 113، ابیات 637-636، صفحۀ 154، ابیات 1545-1540 و صفحۀ 165، ابیات 1770-1769.
- مصیبتنامه: صفحۀ 430، ابیات 6715-6713 و صفحۀ 449، ابیات 7153-7151.
[7]. نمونههای بیشتر از این نوع التزام:
- منطقالطیر: ابیات 286، 325، 1181، 1185، 1330، 1341، 1639، 1907، 1908، 2031، 2517، 2805، 4376، 4624، 4625، 4627، 4678 و... .
- الهینامه: ابیات 99، 100، 1027، 1108، 1937، 2282، 2508، 2607، 3177، 4934، 5726، 6556، 6597 و 6667.
- اسرارنامه: ابیات 4، 6، 8، 10، 11، 31، 44، 62، 63، 64، 98، 178، 188، 189، 262، 325، 326، 584، 758، 1029، 1120، 1161، 1167، 1597، 1774، 1879، 1924، 1937، 1930، 1955، 1989، 1994، 2061، 2062، 2092، 2094.
- مصیبتنامه: ابیات 106، 305، 350، 355، 356، 958-955، 978-970، 4546، 4723 و 5011.
[8]. Guastalla, P.
[9]. به طور کلی این داستان صبغة غنایی دارد و به تعبیر فروزانفر نمونهای از «صنعت و شعر غیرعرفانی» است و شیوة «شاعران منظرهساز» و «سبک صنعتآمیز و متکلفانه» در آن آشکار ست (شفیعی کدکنی، 1394ب). بنابراین، مورد پنجم از نشانههای مجعول بودن ابیات در مورد این حکایت صدق نمیکند.
[10]. سورۀ حدید، آیۀ 3
[11]. سورۀ یس، آیۀ 82
[12]. حتی در آثار منحولی چون جوهرالذات نیز شاعر به مضامین مشترک دیباچههای عطار توجه داشته و ابیاتی دربارة عناصر اربعه یا معجزات انبیا را در اثر خود گنجانده است. توجه به حدیث کنز مخفی و تمثیل گنج و طلسم _گرچه به جای حق در مورد روح انسان به کار رفته است_ نیز نشان از دقت شاعر در سبک عطار دارد.
تو گنجی لیک در بند طلسمی |
|
تو جانی لیک در زندان جسمی |
(جوهرالذات: 1383)
و یا آیة «انما امره..» و خلقت جهان از دو حرف کاف و نون:
فلک خرگاه تخت لامکان ساخت |
|
ز کاف و نون زمین و آسمان ساخت |
(جوهرالذات: 1383)