مقاله پژوهشی
اردشیر سنچولی جدید
چکیده
تاریخ جهانگشای جوینی اثری است که در قالب نثر فنی و در قرن هفتم هجری نگاشته شده است. این اثر از لحاظ تاریخی، یکی از آثار مهم دورهی مغول به حساب میآید و نویسندهی آن با شرح و بسط تمام به بررسی اوضاع و احوالات دوران مغول و روزگار مقارن با آن پرداخته است؛ ولی نباید صرفا به این کتاب از منظر تاریخی نگریست، زیرا نویسنده علاوه بر بیان تاریخ، ...
بیشتر
تاریخ جهانگشای جوینی اثری است که در قالب نثر فنی و در قرن هفتم هجری نگاشته شده است. این اثر از لحاظ تاریخی، یکی از آثار مهم دورهی مغول به حساب میآید و نویسندهی آن با شرح و بسط تمام به بررسی اوضاع و احوالات دوران مغول و روزگار مقارن با آن پرداخته است؛ ولی نباید صرفا به این کتاب از منظر تاریخی نگریست، زیرا نویسنده علاوه بر بیان تاریخ، در لابهلای متن، احساسات و عواطف خود را نیز نسبت به حوادث و اشخاصی که به ذکر آنها میپردازد، نشان میدهد. در واقع عموماَ بیان ویرانیها، کشتارها، جنایات و اوضاع نابسامان اجتماع، جوینی را سرشار از خشم، نفرت، اندوه و ماتم بسیاری میکند که او را وامیدارد تا نسبت به رخدادها و یا اشخاص واکنش نشان دهد؛ واکنشهایی که در قالب گونههای مختلف غنایی همچون شکواییه، مرثیه، هجو ویا مفاخره بروز و ظهور پیدا کرده و زمینهای را فراهم نموده است تا نویسنده با کمک عنصر وصف، به تخلیّهی عواطف و احساسات جوشان خویش بپردازد و اغراض مختلف شعری را در اثر خویش جای دهد. با توجه به همین موضوع، در این مقاله سعی شده است تا ضمن بیان گونههای مختلف غنایی در این اثر، با ذکر شواهد گوناگون، به تحلیل و بررسی هریک از این گونهها پرداخته و واکنشهای عاطفی نویسنده را نسبت به اشخاص، مکانها و پدیدهها و حوادث عمدتاً تاسّفآور و جنایتبار، مورد بررسی قرار دهیم.
مقاله پژوهشی
زهرا غیاثی؛ سیداحمد حسینی کازرونی
چکیده
نقشهای زبان و جهتگیریهای آنها در هر نوع ارتباط کلامی، عاملی تعیینکننده در شیوة بیان نویسنده و نوع بازنمایی نگاه وی به دنیای اطرافش به شمار میروند. هر کدام از این نقشها با جهتگیریهایی که به سوی مخاطب، گوینده، موضوع پیام و امثال این موارد دارند باعث بازنماییهای متمایز از یک موضوع یکسان در نوشتارهای مختلف میشوند. در ...
بیشتر
نقشهای زبان و جهتگیریهای آنها در هر نوع ارتباط کلامی، عاملی تعیینکننده در شیوة بیان نویسنده و نوع بازنمایی نگاه وی به دنیای اطرافش به شمار میروند. هر کدام از این نقشها با جهتگیریهایی که به سوی مخاطب، گوینده، موضوع پیام و امثال این موارد دارند باعث بازنماییهای متمایز از یک موضوع یکسان در نوشتارهای مختلف میشوند. در آثار تعلیمی – ترغیبی کارکرد انگیزشی کلام تشخّص مییابد و به همین جهت، مخاطب، اهمّیّت دارد. این پژوهش با روشی توصیفی – تحلیلی به مطالعة نشانههای نقش ترغیبی زبان در قصاید ملکالشعرای بهار با تکیه بر رویکرد نقشگرایی پرداخته و در صدد پاسخگویی به این پرسش است که غلبة نقش ترغیبی زبان در گفتمان تعلیمی – ترغیبی اشعار بهار چه تأثیری در شیوة به کارگیری عناصر زبانی دارد؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد که نمودهای این نقش در اشعار ملکالشعرای بهار در سطح زبانی شامل میزان قطعیت بالای کلام، بسامد چشمگیر افعال امر و نهی، انواع تکرار، شبهجملات، افعال کنشی، جملات ندایی، انواع حصر و قصر و استثناء، مؤکد ساختن کلام، جابجایی معنادار اجزای نحوی ابیات و تقدیم و تأخیر واژگان بیشترین کاربرد را دارند و در سطح تصاویر زبانی نیز «تصاویر تمثیلی و حماسی» در جهت نمود این نقش به کار رفتهاند. جامعة مورد مطالعة این پژوهش قصاید دوران پس از مشروطة بهار است که محتوای اکثر آنها مضامین اجتماعی است. مهمترین گسترههای معنایی که در چهارچوب نقش ترغیبی زبان در اشعار بهار مطرح شدهاند سه گسترة «وطن»، «عدالت» و «آزادی» هستند.
مقاله پژوهشی
مهرداد علیزاده شعرباف؛ محمود فتوحی رودمعجنی؛ حسن ذوالفقاری
چکیده
در این مقاله، بررسی میشود که قصه در عصر صفوی، به چه دلیل نسبت به هر دورهای در طول تاریخ ادبیات، از نظر کمی و کیفی، رشد کرده است. بدین منظور، قصههای عصر صفوی مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجۀ حاصل از این بررسی نشان میدهد که دلیل رشد قصه در این عصر، کارکرد سیاسی و اجتماعی قصه بوده است. اهمیت قصه از منظر سیاسی در این عصر، تحکیم و توسعۀ ...
بیشتر
در این مقاله، بررسی میشود که قصه در عصر صفوی، به چه دلیل نسبت به هر دورهای در طول تاریخ ادبیات، از نظر کمی و کیفی، رشد کرده است. بدین منظور، قصههای عصر صفوی مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجۀ حاصل از این بررسی نشان میدهد که دلیل رشد قصه در این عصر، کارکرد سیاسی و اجتماعی قصه بوده است. اهمیت قصه از منظر سیاسی در این عصر، تحکیم و توسعۀ مبانی ایدئولوژیک حکومت است که ذیل دو عنوان «عناصر شیعی در قصههای عصر؛ واگردانی مخالفان به مذهب تشیع» و «ادغام قهرمان ملی در پهلوان مذهبی: امام-پهلوان» نشان داده شده است. از منظر اجتماعی نیز نشان داده شده که قصه در این دوره، در میان توده، از محبوبیت قابل توجهی برخوردار بوده و شنوندگان قصه، متعهدانه و البته با اشتیاق، برای شنیدن قصه، در مکانهای نقل قصه، به ویژه، قهوهخانهها، حاضر میشدهاند. مجموعۀ این دو عامل سیاسی و اجتماعی، باعث شده است که نقال، همردة ملکالشعرا و گاه جایگاهی والاتر داشته و باعث اهمیت و نیز پیشتازی قصه در این دوره بر انواع دیگر ادبی شده است.
مقاله پژوهشی
محمد علی جهانی قادی؛ رضا فهیمی؛ عباسعلی وفائی؛ ملک محمد فرخزاد
چکیده
نفوذ علم کلام و اندیشههای کلامی در ادب فارسی مسئله ای انکار ناپذیر است به گونهای که می توان غالب موضوعات کلامی را در آثار عرفانی مشاهده کرد. در این پژوهش به دیدگاههای کلامی عطّار در مثنویهایش پرداخته شده است. از جمله مباحث مطرح شده در این پژوهش میتوان به توحید و اعتقاد به جبر رفتاری، باور به نارسایی عقل در فهم معارف، اعتقاد ...
بیشتر
نفوذ علم کلام و اندیشههای کلامی در ادب فارسی مسئله ای انکار ناپذیر است به گونهای که می توان غالب موضوعات کلامی را در آثار عرفانی مشاهده کرد. در این پژوهش به دیدگاههای کلامی عطّار در مثنویهایش پرداخته شده است. از جمله مباحث مطرح شده در این پژوهش میتوان به توحید و اعتقاد به جبر رفتاری، باور به نارسایی عقل در فهم معارف، اعتقاد به حسن و قبح نقلی، تنزیه مطلق و توفیق الهی و معاد که از مهمّترین مفاهیم کلامی عطّار در مثنویهایش است اشاره کرد. اما آنچه قابل توجه است اینکه عطّار بهطور مطلق همه اندیشههای کلامی فرق را نمیپذیرد. به عبارت دیگر دیدگاههای عطّار تلفیقی از دیدگاه عرفانی و نظریات کلامی است؛ مثلاً در زمینه توحید، عطّار اعتقاد به خدایی محبوب، لطیف و معشوق دارد در حالی که اشاعره بیشتر خداوند را جبّار و قهّار میدانند که هرچه انجام دهد عدالت محض است. بهطور کلی میتوان گفت که اگرچه عطّار در بسیاری موارد دیدگاهی نزدیک به دیدگاه اشاعره دارد اما در مواردی هم میتوان اندیشههایی متفاوت با اندیشههای اشاعره را در آثارش مشاهده کرد.
مقاله پژوهشی
سارا پارسائی جهرمی؛ دره دادجوی توکلی؛ محمدعلی گذشتی؛ شیرین کوشکی
چکیده
مهدی اخوانثالث، شاعر نامدار معاصر است که در قالبهای مختلف شعری طبعآزمایی نموده است. شخصیت فرازنِگَر، آرمانطلب و خودشیفتهی وی، دارای ابعاد ویژه و درخور بررسی است. پژوهش، پاسخگوی این پرسش است که آیا خودشیفتگی بر کیفیت و کمیت تصویرپردازیهای اخوان تأثیر چشمگیر داشته است؟ در جستار حاضر، علل روانشناسانهی سرایش اشعار ...
بیشتر
مهدی اخوانثالث، شاعر نامدار معاصر است که در قالبهای مختلف شعری طبعآزمایی نموده است. شخصیت فرازنِگَر، آرمانطلب و خودشیفتهی وی، دارای ابعاد ویژه و درخور بررسی است. پژوهش، پاسخگوی این پرسش است که آیا خودشیفتگی بر کیفیت و کمیت تصویرپردازیهای اخوان تأثیر چشمگیر داشته است؟ در جستار حاضر، علل روانشناسانهی سرایش اشعار نارسیسیستیِ وی، واکاوی گردید. تشنگی اخوان در خصوص مورد تأیید واقع شدن، رسیدن به جامعهای آرمانی، دوری از مظاهر دنیای متجدد و یکی شدن با شخصیتهای اسطورهای که از شاخههای بهنجار و نابهنجار خودشیفتگی هستند، به شاخصهای زندگی فردی وی بازمیگردد. روش پژوهش، توصیفی و تحلیلی است. بر اساس نتایج تحقیق، انواع سطوح خودشیفتگی مانند خودستایی،گردنفرازی، ستایش مقام هنری، افکار قلندری و...، نقش بارزی را در پیشبرد کیفیت و کمیت وجه هنریِ مضامین و تصاویر ادبی م.امید ایفا نمودهاند؛ به نحوی که اگر این ابداعات را حذف یا کم کنیم، بخش زیادی از محتوای آثار وی، از بین رفته و طبیعتاً بر قسمتی از مفاهیم ادبیات معاصر، تأثیر میگذارد.
مقاله پژوهشی
علی درویشی؛ رضا صادقی شهپر؛ شهروز جمالی
چکیده
لحن عبارت از نگرش و احساس گوینده و مهمترین عامل فضاسازی و تأثیرگذاری بر مخاطب در شعر است و در شناخت و فهم هر متنی، شناختن زبان و لحن آن نقش مهمّی دارد. زبان و لحن حماسی برآیند انتخاب کلمات، ترکیبات، صورخیال، صنایع بدیعی و انتخاب وزن متناسب با نوع حماسه است. هدف از این پژوهش بررسی عوامل مؤثّر در ایجاد زبان و لحن حماسی در قصاید فرّخی ...
بیشتر
لحن عبارت از نگرش و احساس گوینده و مهمترین عامل فضاسازی و تأثیرگذاری بر مخاطب در شعر است و در شناخت و فهم هر متنی، شناختن زبان و لحن آن نقش مهمّی دارد. زبان و لحن حماسی برآیند انتخاب کلمات، ترکیبات، صورخیال، صنایع بدیعی و انتخاب وزن متناسب با نوع حماسه است. هدف از این پژوهش بررسی عوامل مؤثّر در ایجاد زبان و لحن حماسی در قصاید فرّخی سیستانی است که با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و به شیوة کتابخانهای انجام شده است. فرّخی سیستانی با بهرهگیری از موسیقی درونی و بیرونی، گزینش واژگان و ترکیبات حماسی، استفاده از آرایههای سازگار با حماسه مانند مبالغه و اغراق و تشبیه و اشارات متعدّد به نام پهلوانان و شخصیّتهای حماسی و اساطیری ایرانی، به قصاید خویش لحن و فضایی حماسی بخشیده است. نتایج حاصل از بررسیها نشان میدهد که شاعر ذهنی حماسیاندیش دارد و آن در صورخیال و واژگان و ترکیبات به کار رفته در قصایدش نمود یافته است و این نوع ذهنیّت و تخیّل با جامعه قرن پنجم و باورها و اندیشههای حاکم بر فرهنگ و ادب آن دوره در پیوند و البتّه متأثّر از آن است.
مقاله پژوهشی
مهدی محبتی؛ امیر مومنی هزاوه؛ قربان ولیئی؛ رضا واعظی
چکیده
از دیدگاه نظامی سخن و شعر تنها ابزاری برای گفتگو و خلق زیبایی نیست بلکه جایگاهی فراتر از آن در دستگاه آفرینش بر عهده دارد. از این رو وی علاوه بر خلق آثار ممتاز ادبی از منظر زیبایی شناسی، همواره در پی تبیین مسائل مهم هستی شناسی و آموزش مبانی اندیشه ورزی درباره نظام هستی و مراتب وجودی آن است. در این سیستم فکری، شعر، شاعر و شاعرانگی بخشی ...
بیشتر
از دیدگاه نظامی سخن و شعر تنها ابزاری برای گفتگو و خلق زیبایی نیست بلکه جایگاهی فراتر از آن در دستگاه آفرینش بر عهده دارد. از این رو وی علاوه بر خلق آثار ممتاز ادبی از منظر زیبایی شناسی، همواره در پی تبیین مسائل مهم هستی شناسی و آموزش مبانی اندیشه ورزی درباره نظام هستی و مراتب وجودی آن است. در این سیستم فکری، شعر، شاعر و شاعرانگی بخشی مهم از مراتب هستی در دو ساحت آفرینشگری و تداوم هدف انبیا از منظر آگاهی بخشی به شمار می آیند و در خدمت امور قدسی و در راستای نظام عالی آفرینش جزو مهمترین مراتب هستند. هدف اصلی جستار حاضر این است که ارتباط دیدگاه های کلامی نظامی را با دیدگاه های ادبی وی تبیین کند. از این رو نخست دیدگاه کلامی نظامی را در دو محور آفریدگار هستی و نحوه آفرینش و سلسله مراتب هستی به اختصار بیان کرده ایم تا از این طریق و در مرحله سوم، جایگاه شعر و شاعر در نظام هستی و اهمیت و اغراض شاعر و رسالت شاعری در این نظام فکری تبیین گردد و دیدگاه کلامی – ادبی نظامی بر این اساس روشن شود.
مقاله پژوهشی
پروانه فریدونی؛ مرتضی رزاق پور
چکیده
ادبیّات غنایی شامل طیف وسیعی از موضوعات و قالبهای شعری میشود. اما به طور خاص شعری است که عنصر عاطفه در آن غالب است و به طبع دارای مؤلّفههایی است که این نوع را از انواع دیگر متمایز میسازد. مؤلّف در این پژوهش به بررسی شاخصهای ادب غنایی در منظومۀ همایوهمایون خواجوی کرمانی و توجّه شاعر به اصول بلاغی و ارتباط او با مخاطب پرداختهاست ...
بیشتر
ادبیّات غنایی شامل طیف وسیعی از موضوعات و قالبهای شعری میشود. اما به طور خاص شعری است که عنصر عاطفه در آن غالب است و به طبع دارای مؤلّفههایی است که این نوع را از انواع دیگر متمایز میسازد. مؤلّف در این پژوهش به بررسی شاخصهای ادب غنایی در منظومۀ همایوهمایون خواجوی کرمانی و توجّه شاعر به اصول بلاغی و ارتباط او با مخاطب پرداختهاست و به این پرسش پاسخ میدهد که؛ کدامیک از مؤلّفههای ادب غنایی در این اثر بازتاب پیدا کردهاست؟ مؤلّفههای محتوایی و صوری که این پژوهش بر پایۀ آنها تدوین شدهاست؛ عبارتند از: عاشقانه-عارفانه بودن، شخصیشدن «من» غنایی و درونگرایی، ترکیبات غنایی، تشبیهات و استعارات، بررسی عناصر بزم و رزم و....که با بیان نمونههایی از اشعار خواجو تطبیق داده شدهاست. هدف کلی پژوهش این است که این مؤلّفهها چگونه در همای و همایون جلوهگر شدهاند؟ پژوهش برآیند این است که؛ شاعر توانا به صورت و معنا و شیوۀ کاربرد آنها و تأثیر آنها برخواننده توجّه داشته واین نوع ادبی با توجّه به استفادۀ خواجو ازعناصر رزمی و اساطیری(حماسه) و نکات اخلاقی(تعلیمی)که خاصّ انواع دیگر است از ارزش غنایی بسزایی برخوردار است. نمود شاخصهای غنایی آن بسیار پررنگ است بهطوری که شاخصهای حماسی و تعلیمی رو پوشش میدهد. قدرت خلاقیّت شاعر واین ویژگیها بر اثر، سایۀ غنایی افکنده و وجۀ آن را خاص گردانیدهاست.
مقاله پژوهشی
میثم خلیلی؛ کیومرث رجبی؛ صابر رشیدی
چکیده
در دوران معاصر همزمان با تحول صنعت داستاننویسی در غرب و ظهور قالبهای ادبی جدید، نظیر داستان کوتاه و رمانهای نوگرا، نویسندگانی زیادی وارد عرصه ادبیات داستانی شده و در نوشتههای خویش به بازتاب وقایع مذهبی و از جمله عاشورا پرداختهاند. در این میان اما نویسندگانی متأثر از فرهنگ غرب وجود دارند که علیه ارزشهای دین اسلام و باوهای ...
بیشتر
در دوران معاصر همزمان با تحول صنعت داستاننویسی در غرب و ظهور قالبهای ادبی جدید، نظیر داستان کوتاه و رمانهای نوگرا، نویسندگانی زیادی وارد عرصه ادبیات داستانی شده و در نوشتههای خویش به بازتاب وقایع مذهبی و از جمله عاشورا پرداختهاند. در این میان اما نویسندگانی متأثر از فرهنگ غرب وجود دارند که علیه ارزشهای دین اسلام و باوهای اصیل مکتب تشیع برخاسته و با اندیشههای مذهبی به ستیزه پرداختهاند. همچنانکه عدهای دیگر، بدون قصد و غرض، بلکه صرفا به دلیل نا آگاهی و بیتوجهی نسبت به مفاهیم و اندیشههای دینی متعرض بخشی از مقدسات دینی شدهاند. در این نوشتار که با روش انتقادی و با استفاده از منابع کتابخانهای سامان یافته، نمونههایی از رویکردهای تحریفی و تعرضات ناشایست به مقوله عاشوری و قیام حسینی(ع)، در ادبیات داستانی معاصر با نگاهی به آثار صادق هدایت و محمود دولت آبادی که متعلق به دو نسل متفاوت هستند، مورد بررسی قرار گرفته است. با نگاهی به آثار یادشده، مشخص میگردد که داوری غیر منصفانه پیرامون شخصیتها و ورود ناشیانه به صحنههای داستان، نظیره سازی منفی، تحریف وقایع تاریخی، همچنین توهین به باورها و ارزشهای فرهنگی بافت مذهبی ایران، ازجمله عمدهترین شگردهای تحریف واقعه عاشورا در آثار نامبردگان میباشد. برشمردن و شناسایی نحوههای ورود ناکارآمد و غیرمتعهدانه نویسنده نامبرده به مقوله عاشورا میتواند به عنوان الگویی جهت عدم تکرار این بدسلیقگیها در دیگر تولیدات حوزه هنر داستاننویسی مورد استفاده قرار گیرد.
مقاله پژوهشی
سردار بافکر عجب شیر
چکیده
چکیده یکی از ابزارهای مهمی که نویسندۀ ادب تعلیمی در جهت توضیح و تفسیر ایدههای اخلاقی و عرفانی و القای مطلب خود به مخاطب از آن یاری میگیرد تمثیل است. در تمثیل نویسنده و شاعر ابتدا مفاهیم کلی و انتزاعی را که غالباً عقلی و از نوع خبری هستند، بیان میکند و بعد برای ملموس و عینی کردن آنها و اثبات ادعای خود، مثال و دلیلی ادبی میآورد ...
بیشتر
چکیده یکی از ابزارهای مهمی که نویسندۀ ادب تعلیمی در جهت توضیح و تفسیر ایدههای اخلاقی و عرفانی و القای مطلب خود به مخاطب از آن یاری میگیرد تمثیل است. در تمثیل نویسنده و شاعر ابتدا مفاهیم کلی و انتزاعی را که غالباً عقلی و از نوع خبری هستند، بیان میکند و بعد برای ملموس و عینی کردن آنها و اثبات ادعای خود، مثال و دلیلی ادبی میآورد و از این نظر که سخنان مستدل آنها ساده و قابل فهم است و با صراحت به نتیجهگیری میپردازد، تأثیر عمیقی بر خواننده میگذارد. انواع تمثیل از ابزارهای قوی تصویرگری و آشناییزدایی و منشأ خلق مضامین بدیعی هستند و از آنجا که در این شگردهای ادبی، تصاویر اثباتی در خدمت اقناع مخاطب است، شیوۀ بیان استدلالی بر بیان هنری برتری دارد. در این جستار کارکردهای هنری و تعلیمی و تربیتی انواع گوناگون تمثیل، مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. پژوهش، براساس نحوۀ کاربرد مصداقهای این آرایه ادبی در آثار مهم تعلیمی و سبک هندی و ملاحظۀ دیدگاههای صاحبنظران و دریافت شخصی نگارنده از این هنر بلاغی صورت گرفته است. نتیجه کلی مقاله این است که بهکار بردن فراوان شکلهای مختلف تمثیل، یکی از رازهای زیبایی و ذوقپسندی و تأثیر زبان آثار ادبی تعلیمی و سبک هندی بر خواننده است و همین امر سبب شده مفردات نغز آنها بر سر زبانها بیفتد و خوانندگان معانی و مفاهیمی را که در این بیتها ذکر شدهاند از جان و دل و بدون چون و چرا بپذیرند.
مقاله پژوهشی
فاطمه شهبازی؛ منصوره تدینی؛ سیما منصوری؛ مسعود پاکدل
چکیده
یکی از محورهای اصلی نقد بومگرا (Ecocriticism) بررسی ارتباط متقابل انسان و محیطزیست است؛ این نوع نقد نحوة نگرش انسان به طبیعت و چگونگی بازتاب مسائل زیستمحیطی در آثار ادبی را بررسی میکند و تأثیری را که انسان بر طبیعت و طبیعت بر ویژگیهای فیزیکی و روانی انسان دارد، مورد واکاوی قرار میدهد تا با در نظر گرفتن ملاحظات زیستمحیطی، به ...
بیشتر
یکی از محورهای اصلی نقد بومگرا (Ecocriticism) بررسی ارتباط متقابل انسان و محیطزیست است؛ این نوع نقد نحوة نگرش انسان به طبیعت و چگونگی بازتاب مسائل زیستمحیطی در آثار ادبی را بررسی میکند و تأثیری را که انسان بر طبیعت و طبیعت بر ویژگیهای فیزیکی و روانی انسان دارد، مورد واکاوی قرار میدهد تا با در نظر گرفتن ملاحظات زیستمحیطی، به بهبود نگرش انسان به طبیعت و در پی آن، اصلاح رفتار بشر با طبیعت بپردازد. در رمان اهل غرق منیرو روانیپور، طبیعت تنها مکان رویداد حوادث تلقی نمیشود؛ بلکه به عنوان بستر و زمینة اصلی داستان، خود عامل پیشبرد حوادث است و به طور مسقیم بر شخصیتها اثر میگذارد و همچنین به طور متقابل تحت تأثیر انسانها و تصمیمات آنها قرار میگیرد. در این داستان، شخصیتها گاه خود را در مقابل قدرت دریا به عنوان بخشی از حیاتوحش، مطیع و ناتوان میدانند و دچار وحشت و سرگردانی میشوند و گاه آن را دستخوش قدرتطلبی خویش قرار میدهند و گاهی نیز با طبیعت میآمیزند و در دامانش به آرامش میرسند.
مقاله پژوهشی
عصمت دریکوند؛ ذوالفقار علامی؛ محبوبه مباشری
چکیده
چکیده استعاره جزو مهمترین ابزارهای انتقال زبان از کاربرد حقیقی به کاربرد مجازی و ادبی آن است. از طرفی امروزه استعاره در غرب دیگر خاص شعر و ادبیات و ابزاری برای آراستن کلام نیست؛ بلکه استعارهها به حوزۀ اندیشه و شناخت واردشده و از چشماندازهای مختلف و در بسیاری از علوم به کار گرفته شده است. در حوزۀ شعر نیز کاربرد استعاره در عواطف ...
بیشتر
چکیده استعاره جزو مهمترین ابزارهای انتقال زبان از کاربرد حقیقی به کاربرد مجازی و ادبی آن است. از طرفی امروزه استعاره در غرب دیگر خاص شعر و ادبیات و ابزاری برای آراستن کلام نیست؛ بلکه استعارهها به حوزۀ اندیشه و شناخت واردشده و از چشماندازهای مختلف و در بسیاری از علوم به کار گرفته شده است. در حوزۀ شعر نیز کاربرد استعاره در عواطف بشری همواره مورد توجه بوده است؛ چراکه عواطف انسان همواره بهعنوان یک حوزۀ مبدأ در ساختارپردازی استعاری مفاهیم متنوع در اغلب زبانها به کار گرفته میشوند و در این امر از الگوهای فرهنگی هر زبان بهره میبرند. خاقانی ازجمله شاعرانی است که در بهرهگیری از استعارات بدیع و تازه در شمار خلاقترین شعرای فارسیگوی قرار دارد. پژوهش حاضر با بررسی، کاربرد و فراوانی نگاشتنامهای مفهومی در شعر خاقانی با رویکرد مجاز مفهومی یا استعارة مفهومی به تحلیل دادههای شعر خاقانی پرداخته است و با بررسی در حوزۀ عاطفۀ خشم میتوان به این نتیجه رسید که حدود 160 بیت، مربوط به عاطفۀ خشم و مترادفات آن است. البته سه حوزۀ مبدأ «تغییر حالت»، «تغییر نگاه» و «بیتابی» را میتوان در یک حوزۀ مبدأ تغییر فیزیکی گنجاند. درنهایت حوزۀ مبدا «خشم درخطشدن است»و «خشم طیرهشدن است» پربسامدترین حوزۀ مبدأ برای مفهومسازی خشم در دیوان خاقانی است.
مقاله پژوهشی
محمدحسین اسماعیلی؛ ابراهیم رنجبر؛ محمد خاکپور
چکیده
قالبهای شعری نقشی اساسی در تقسیمبندی انواع شعر فارسی داشتهاند. اغلب تعاریفی که از این قالبها وجود دارد ناظر به صورت آن است و ازآنجاییکه در قرن ششم برخی از مضامین (همچون شکوائیه، مباحث حکمی و عرفانی) در حال گسترش و چهرهنمایی است و قالب غزل نیز در حال قوامیافتن است، در دیوان شاعرانی چون سنایی و خاقانی مشکل ردهبندی اشعار در ...
بیشتر
قالبهای شعری نقشی اساسی در تقسیمبندی انواع شعر فارسی داشتهاند. اغلب تعاریفی که از این قالبها وجود دارد ناظر به صورت آن است و ازآنجاییکه در قرن ششم برخی از مضامین (همچون شکوائیه، مباحث حکمی و عرفانی) در حال گسترش و چهرهنمایی است و قالب غزل نیز در حال قوامیافتن است، در دیوان شاعرانی چون سنایی و خاقانی مشکل ردهبندی اشعار در حوزة مضمون و قالب به وجود آمده است. در پژوهش حاضر با در نظر گرفتن ساختار زبانی قصاید کوتاه به بررسی و ردهبندی قصاید کوتاه خاقانی پرداختهایم. نتایج نشان میدهد که با توجه به سه لایة زبانی (بیرونی، میانی و هستة زبان)، همچنین «گزینش واژگانی»، برخی از قصاید کوتاه خاقانی در بخش غزلیات و برخی از غزلیات در بخش قصاید کوتاه جای گرفته است. قصاید کوتاه خاقانی را میتوان به 7 گروه دستهبندی کرد: 1. قصاید سراسر مدحی، 2. تغزلاتِ قصاید ناتمام، 3. قصاید رثایی، 4. قصاید هجایی، 5. قصاید حکمی (پند و اندرز)، 6. قصاید شکوایی، 7. قلندارنهها. زبان برخی از این قصاید کوتاه به قالب «غزل» بسیار نزدیک میشود بهگونهای که هم در غزل و هم در قصاید نمونههای کاملاً مشابهی را میتوان نشان داد. خاقانی از شاعرانی است که صدای «مدح» را پس از سنایی در غزل تزریق کرده است و نخستین شاعری است که در قالب غزل «مرثیه» گفته است، همین امر و چندین عامل دیگر سبب محوشدن مرز میان قصاید کوتاه و غزلیات شده و ردهبندی اشعار او را دشوار ساخته است.
مقاله پژوهشی
محمود افروز
چکیده
ترجمه پژوهی و نقد ترجمه را میتوان زیرشاخهای از متنپژوهی دانست. موضوع تحقیق حاضر، بررسی خطاهای آشکار در پیکرهای دوزبانه شامل یک رمان فارسی و دو ترجمۀ انگلیسی است. در این پژوهش، کلّیۀ واژگان و عباراتی که به خطا ترجمه شدهاند، دقیقاً بررسی شد. طبق یافتهها، مقولههای واژگانی چالشبرانگیز برای دو مترجم انگلیسی یکسان نبود. از ...
بیشتر
ترجمه پژوهی و نقد ترجمه را میتوان زیرشاخهای از متنپژوهی دانست. موضوع تحقیق حاضر، بررسی خطاهای آشکار در پیکرهای دوزبانه شامل یک رمان فارسی و دو ترجمۀ انگلیسی است. در این پژوهش، کلّیۀ واژگان و عباراتی که به خطا ترجمه شدهاند، دقیقاً بررسی شد. طبق یافتهها، مقولههای واژگانی چالشبرانگیز برای دو مترجم انگلیسی یکسان نبود. از آنجا که مترجم غیربومی در ترجمۀ اصطلاحات و برخی گروههای اسمی دچار چالش اساسی بوده است، میتوان مطالعۀ دقیق اصطلاحات متون ادبی زبان مبدأ را برای عملکرد مطلوبتر این گروه از مترجمان حیاتی دانست. نکتۀ مهم اینجاست که مترجم بومی سه بار اثر خود را ویرایش کرده است. یافتۀ دیگر این جستار نشان میدهد که مترجم غیربومی حدوداً سه برابر بیش از مترجمبومی دچار خطاهای آشکار شده است و این تأکیدی بر لزوم ویرایش مکرر متن مقصد، توجه به مقولۀ پویایی متن و مشارکت فعالتر مترجمان بومی در ترجمۀ شاهکارهای ادبیات ملی خود است.
مقاله پژوهشی
صبا جلیلی جشن آبادی؛ سیدمهدی رحیمی
چکیده
فرزندنامه ازگونههای مهم و کهن ادبتعلیمی است که والدین با هدف آموزش علوم و تربیت دینی و اخلاقی فرزندان نوشتهاند. فرزندنامهنویسان، همیشه با محدودیتهای رتوریکی روبرو هستند؛ بنابراین، نویسندگان و سرایندگان این آثار، در پی یافتن شگردهای بلاغی برای رفع این مشکل هستند. نقیضهگویی، شگردی بلاغی است که با هنجارشکنیِ سنّتهای ...
بیشتر
فرزندنامه ازگونههای مهم و کهن ادبتعلیمی است که والدین با هدف آموزش علوم و تربیت دینی و اخلاقی فرزندان نوشتهاند. فرزندنامهنویسان، همیشه با محدودیتهای رتوریکی روبرو هستند؛ بنابراین، نویسندگان و سرایندگان این آثار، در پی یافتن شگردهای بلاغی برای رفع این مشکل هستند. نقیضهگویی، شگردی بلاغی است که با هنجارشکنیِ سنّتهای اندرزی، باورهای نهادینهشده در مخاطبان را درهم میشکند و با اصل غافلگیری، میتواند موجب تأثیر بیشتر در مخاطب شود. نصایح شیخالمقامرین، نقیضهای است بر قابوسنامه که ابراهیم خراسانی برای فرزندش نوشتهاست. در این مقاله، با رویکرد تطبیقی و تحلیلی، کارکردهای نقیضهگویی در این اثر بررسی شد. شیخالمقامرین از دو سنّت همیشگیِ موجود در فرزندنامهها که «توجه به سودشخصیِ فضایل اخلاقی» و «قضاوت مردمان زمانه» است، انتقاد میکند و از نقیضه بهره میبرد تا نخست، نابسامانیها و مفاسد روزگار خود را برای فرزندش تشریحکند تا با وارونهسازی، از رذایل اخلاقی دور شود و همچنین، با نقیضه بر قابوسنامه، موجب ماندگاریِ اثر خود شود
مقاله پژوهشی
افسانه سعادتی؛ محسن محمدی فشارکی
چکیده
نوشتار حاضر پیرامون قصه هایی از مثنوی است که حاوی نکات درمانی و پزشکی است؛ بدین منظور نگارندگان تمام داستانهای مثنوی را بررسی و موتیفهای درمانی و پزشکی را از آن استخراج کردند. این گزارهها بدون در نظر داشتن نام گوینده به تجویز های یک پزشک میماند. این پژوهش نشان داد که مولانا با مفاهیم پزشکی آشنا بوده است و برای القای مقصود از ...
بیشتر
نوشتار حاضر پیرامون قصه هایی از مثنوی است که حاوی نکات درمانی و پزشکی است؛ بدین منظور نگارندگان تمام داستانهای مثنوی را بررسی و موتیفهای درمانی و پزشکی را از آن استخراج کردند. این گزارهها بدون در نظر داشتن نام گوینده به تجویز های یک پزشک میماند. این پژوهش نشان داد که مولانا با مفاهیم پزشکی آشنا بوده است و برای القای مقصود از گزاره های درمانی و پزشکی استفاده کرده است؛ سراینده در لا به لای داستانهای مثنوی در کسوت یک پزشک پدیدار شده است و به تشریح بیماری های جسمی و به ویژه بیماری های روحی و طریق درمان آنها پرداخته است. در بسیاری از داستان ها، شخصیت اصلی داستان درگیر یک بیماری جسمی یا روحی بوده که توسط طبیب جسمانی یا روحانی، وضعیت او بهبود یافته است. عمدة مطالب درمانی مطروحه در مثنوی یا دربارة مزاج شناسی یا نبض شناسی، گیاه درمانی و شیوه های درمان است.
مقاله پژوهشی
لیلا مختاری نیا؛ فرزانه یوسف قنبری؛ علی زاهد
چکیده
یکی از بنمایههای داستانهای حماسی ایران، حضور قهرمانان و شخصیّتهای اساطیری است. خدابانوان آب و دیگر ایزدبانوان از گونههای اساطیری هستند که در حماسهها در ریخت ِزنانی نامدار تجسّم مییابند. با مرور و نگاهی دقیق به متن داستان بلندِ منثورِ حماسی-پهلوانی سمکِ عیّار کارکرد چنین باوری را در مادینهای از داستان، به نام آباندخت ...
بیشتر
یکی از بنمایههای داستانهای حماسی ایران، حضور قهرمانان و شخصیّتهای اساطیری است. خدابانوان آب و دیگر ایزدبانوان از گونههای اساطیری هستند که در حماسهها در ریخت ِزنانی نامدار تجسّم مییابند. با مرور و نگاهی دقیق به متن داستان بلندِ منثورِ حماسی-پهلوانی سمکِ عیّار کارکرد چنین باوری را در مادینهای از داستان، به نام آباندخت میتوان دریافت. وجود مضامینی نظیر: عشق، زیبایی، حبس شدن در زیرزمین، محکوم به مردن، آزادی به قیمت از دست دادن معشوق نخستین و سرانجام به قدرترسیدن این مادینة داستان نشان از آن دارد که آباندخت در ساخت کهن اساطیری-اش نمادی از ایزدانِ مادینه مانند ایشترِمیانرودانی و آناهیتا میتواند باشد. بنابراین فرضیه، نگارندگان این نوشتار کوشیدهاند، با به کارگیری روش توصیفی/ تطبیقی-تحلیلی و استناد به آثار اسطورهشناسانی چون مهرداد بهار و ژرف نگری در لایههایِ پنهان ِاسطورهایِ نثر حماسیِ سمکِ عیّار، این فرضیه را اثبات کنند که تأثیر و تأثر فرهنگ میانرودان در اساطیر ایرانی سبب شکل گرفتن ساختارهای مشترکی میشود، که از نتایج آن به وجود آمدن همانندیهایی میان دو ایزدبانوی اساطیری و آباندخت در داستان سمکِ عیّار است.
مقاله پژوهشی
لیلا هاشمیان؛ محسن قائمی
چکیده
ترجمة رمان «سرگذشت حاجیبابا اصفهانی» در تاریخِ ادبیات منثور فارسی و تاریخِ ترجمه به زبانِ فارسی، یک نقطة عطف محسوب میشود؛ دربارة این رمان پژوهشهای بسیاری انجام گرفته است. ابهاماتی دربارة این رمان و ترجمة فارسیاش مطرح بوده و مورد تحقیق قرار گرفته است؛ از جمله اینکه آیا متن اصلی را جیمز موریة انگلیسی نوشته و یا او برپایة ...
بیشتر
ترجمة رمان «سرگذشت حاجیبابا اصفهانی» در تاریخِ ادبیات منثور فارسی و تاریخِ ترجمه به زبانِ فارسی، یک نقطة عطف محسوب میشود؛ دربارة این رمان پژوهشهای بسیاری انجام گرفته است. ابهاماتی دربارة این رمان و ترجمة فارسیاش مطرح بوده و مورد تحقیق قرار گرفته است؛ از جمله اینکه آیا متن اصلی را جیمز موریة انگلیسی نوشته و یا او برپایة یک متن فارسی، رمان را شرح و گسترش داده است؟ و همچنین آیا مترجمِ اصلی میرزاحبیب اصفهانی است و یا آنگونه که در چاپهای اول آمده شیخ احمد روحی؟ در این نوشته سعی شده دربارة این دو ابهامِ مهم، نکتههای تازهای ارائه شود؛ پژوهش حاضر پس از ارائة نکته ها و نشانه های مختلف، وجود یک متن فارسی به عنوان متن اصلی را محتملتر میداند و دربارة ابهام دوم، ضمن تأکید بر مترجمِ اصلی بودنِ میرزاحبیب، تلاش میکند بخشی از سهم شیخ احمد روحی و میرزاآقاخان کرمانی را در ترجمة رمان مذکور، مشخص کند.
مقاله پژوهشی
زیبا مصدق مهرجردی؛ هادی حیدری نیا،؛ عزیزالله توکلی کافی آباد
چکیده
«استفهام انکاری» با معانی متنوّع هنری، از مباحث مهمّ و پربسامد بلاغت بهشمار میرود که به علّت اهمّیّت موضوع مورد توجّه دستورنویسان نیز بوده است. مولانا با نگرش به شیوه ی بیان در قرآن کریم، معانی عرفانی را از طریق انشاء به خواننده منتقل می کند. شالودهی منظومهی تعلیمی مثنوی معنوی، ارشاد مخاطب به وحدانیّت حقّ و انکار ماسویالله ...
بیشتر
«استفهام انکاری» با معانی متنوّع هنری، از مباحث مهمّ و پربسامد بلاغت بهشمار میرود که به علّت اهمّیّت موضوع مورد توجّه دستورنویسان نیز بوده است. مولانا با نگرش به شیوه ی بیان در قرآن کریم، معانی عرفانی را از طریق انشاء به خواننده منتقل می کند. شالودهی منظومهی تعلیمی مثنوی معنوی، ارشاد مخاطب به وحدانیّت حقّ و انکار ماسویالله است. نقش کارکردهای بلاغی استفهام، بهویژه انکار، در این بهرهوری چشمگیر است. در این مقاله، مبحث بلاغی انکار با معانی هنری آن؛ شامل: نفی ابد، استبعاد، تعظیم، تحقیر، تعجیز، استغنا، یاًس، استهزاء، استمداد، تحسّر و... مورد بررسی قرار گرفته است و به اهمّیّت کاربرد ادات استفهام، جهت خلق این انگیزهی زیباشناختی و تفاوت بارز استفهام «انکاری» و «تقریری» میپردازد. بهترین شیوه درک معانی بلاغی، تدبّر در پرسشهای قرآنی، کلام محاوره و آثار نویسندگان صاحب سبک است. متأسّفانه، اکثر منابع علوم بلاغی در این موضوع مهمّ، شرح مبسوط و جامعی ندارند. ۵/۵۹ درصد از پرسشهای بلاغی در دفتر دوم مثنوی استفهام انکاری است، که ۴/۶۶ درصد از آنها مفید کارکرد هنری «نفی ابد» میباشد. این بسامد بالا، به دیدگاه متعالی مولانا در نفی نفسانیّات معطوف میگردد.
مقاله پژوهشی
زینب(آرام) آموزگار؛ بهمن نزهت
چکیده
برنامة فلسفه برای کودک یا فبک که با نام اختصاری p4c شهرت جهانی یافته، برای بهبود تفکّر کودکان، توسط لیپمن استاد دانشگاه کلمبیا در سال ۱۹۶۲م. پایهگذاری شد. با توجه به مؤلفههای فلسفه برای کودک و سه بسندگی ادبی، فکری و روانشناسی، حکایاتی را در ادب فارسی میتوان یافت که در آن، حداقل یک یا دو مضمون و مفهوم فلسفی متناسب با فرهنگ بومی ...
بیشتر
برنامة فلسفه برای کودک یا فبک که با نام اختصاری p4c شهرت جهانی یافته، برای بهبود تفکّر کودکان، توسط لیپمن استاد دانشگاه کلمبیا در سال ۱۹۶۲م. پایهگذاری شد. با توجه به مؤلفههای فلسفه برای کودک و سه بسندگی ادبی، فکری و روانشناسی، حکایاتی را در ادب فارسی میتوان یافت که در آن، حداقل یک یا دو مضمون و مفهوم فلسفی متناسب با فرهنگ بومی به کار رفته است. از آنجا که بر طبق اهداف برنامة فلسفه برای کودک میبایست حکایتهایی گزینش شوند که با معیارها و مؤلفههای فبک بالاترین همخوانی را داشته باشند، به نظر میرسد دو کتاب سیاستنامه از خواجه نظامالملک طوسی و قابوسنامه از عنصرالمعالی کیکاووس از نمونههای برجستهی ادب فارسی در این زمینه میتواند باشد. این دو کتاب از جمله آثار ارزشمند فارسی و سرشار از مفاهیم اخلاقی و آموزههای تربیتی است که در قالب داستان بیان شده است. با بررسی داستانها، مطابق با ویژگیهای داستانهای فبک به این نتیجه میرسیم که بیشتر داستانهای این دو کتاب به لحاظ پردازش و همچنین موضوعات طرحشده، از جذابیت و قابلیت مناسبی برای کودکان برخوردار هستند. در این نوشته، سعی بر آن بوده که برنامهی فلسفه برای کودک طبق نظر پایهگذار این برنامه یعنی لیپمن و افرادی نظیر فیلیپ کم، مطرح و ویژگیهای داستانهای فکری تبیین شود. از اینرو، برای انجام این منظور و تشریح دادههای بنیادین از روش تحلیل محتوایی و قیاسی بهره گرفته شده است.
مقاله پژوهشی
زهرا امینی شلمزاری؛ محمدرضا نصراصفهانی؛ سیده مریم روضاتیان
چکیده
تحلیل گفتمان انتقادی یکی از نظریههای کارآمد برای تحلیل لایههای پنهان زبان و گفتمان است. براساس این نظریه، یکی از مؤلفههای اصلی برای بیان اهداف و اغراض گفتمانی، قدرت است. نورمن فرکلاف، نظریهپرداز مشهور حوزۀ تحلیل گفتمان انتقادی برآن است که قدرت در روابط اجتماعی و به تبع آن گفتمان بسیار تأثیرگذار است. در این پژوهش کوشش شده است ...
بیشتر
تحلیل گفتمان انتقادی یکی از نظریههای کارآمد برای تحلیل لایههای پنهان زبان و گفتمان است. براساس این نظریه، یکی از مؤلفههای اصلی برای بیان اهداف و اغراض گفتمانی، قدرت است. نورمن فرکلاف، نظریهپرداز مشهور حوزۀ تحلیل گفتمان انتقادی برآن است که قدرت در روابط اجتماعی و به تبع آن گفتمان بسیار تأثیرگذار است. در این پژوهش کوشش شده است با کاربست الگوی سه بعدی فرکلاف، مؤلفۀ قدرت در منظومۀ خسرو و شیرین نظامی تحلیل و نمودهای زبانی آن از این منظر تبیین شود. فرضیۀ اصلی پژوهش این است که نظامی در خسرو و شیرین، گفتمانی در خور قدرت و جایگاه اجتماعی هریک از شخصیتهای منظومه ساخته و پرداخته است. با تحلیل منظومۀ خسرو و شیرین در سه سطح الگوی فرکلاف، روشن شد که کاربرد متفاوت الفاظ، استفاده از وجههای مختلف زبانی و دستوری، تفاوت شیوههای اقناعی، دیدگاه متفاوت شخصیتهای داستان نسبت به یکدیگر و صراحت و پوشیدگی در گفتار مستقیما به تفاوت نقش قدرت نابرابر در منظومۀ خسرو و شیرین نظامی بستگی دارد.
مقاله پژوهشی
سینا بشیری؛ قدرت الله طاهری
چکیده
پس از رواج خردگرایی و عقلانیت در رنسانس، در آثار ادبی مختلف، اهمیت مفاهیم شعر و شاعرانگی روز به روز کاسته شد و هرگونه خردگریزی و «جنون» در چارچوب آسایشگاهها محبوس گشت. نویسندگان مدرن نومید از نتایج و ثمرات خردگرایی غربی، به جنبه-های معنایی و ذهنی و غیرصوری شاعرانگی در ادبیات داستانی مایل شدند تا هم به مقابله با خرد حاکم بپردازند ...
بیشتر
پس از رواج خردگرایی و عقلانیت در رنسانس، در آثار ادبی مختلف، اهمیت مفاهیم شعر و شاعرانگی روز به روز کاسته شد و هرگونه خردگریزی و «جنون» در چارچوب آسایشگاهها محبوس گشت. نویسندگان مدرن نومید از نتایج و ثمرات خردگرایی غربی، به جنبه-های معنایی و ذهنی و غیرصوری شاعرانگی در ادبیات داستانی مایل شدند تا هم به مقابله با خرد حاکم بپردازند و هم فریاد اعتراض «جنون» دربند و مطرود را در قالب داستان مدرن نمایندگی کنند. از دیدگاه نظریهپردازان مدرن، «شاعرانگی» در تعریف تازۀ خود عموماً با علاقمندی به انتزاع و خردگریزی و نفی معیارهای رایج و متعارف در ادبیات همراه بود. در این مقاله کوشیدیم مفهوم «شاعرانگی» و نسبت آن با «جنون» را از طریق مؤلفههای سبکی داستانهای مدرن در رمان «شازده احتجاب» نشان دهیم. یافتههای تحقیق نشان میدهند که در رمان «شازده احتجاب» گلشیری، «شاعرانگی» از طریق مؤلفههایی چون روایتگریزی، ابهام، زمان-پریشی و توجه به ساخت استعاری جملات و عناصری چون «جنون» و «مرگ»، روایت داستان را از حالت متعارف خارج میکند و علاوه بر شاعرانه ساختن متن و فضای داستان، نسبتی معنادار و اعتراضی با نفی خردگرایی و توجه به «جنون» در دوران مدرن بوجود میآورد.
مقاله پژوهشی
رویا رحیمی؛ لطیفه سلامت باویل؛ احمد خیالی خطیبی
چکیده
این پژوهش به شیوة توصیفی – تحلیلی تلاش میکند تا به این پرسش پاسخ دهد که آیا الگوهای گفتار زنانه در بافت متنی رمانهای «خوف» و «نینا» اثر شیوا ارسطویی، با الگوی رابین لیکاف (1975) مطابقت دارد یا الگوهای ارائه شده در این آثار با الگوی مدّنظر در رویکرد DSL در تعارض هستند؟ در این پژوهش از میان شاخصههای مدّنظر لیکاف بر سطح ...
بیشتر
این پژوهش به شیوة توصیفی – تحلیلی تلاش میکند تا به این پرسش پاسخ دهد که آیا الگوهای گفتار زنانه در بافت متنی رمانهای «خوف» و «نینا» اثر شیوا ارسطویی، با الگوی رابین لیکاف (1975) مطابقت دارد یا الگوهای ارائه شده در این آثار با الگوی مدّنظر در رویکرد DSL در تعارض هستند؟ در این پژوهش از میان شاخصههای مدّنظر لیکاف بر سطح واژگانی تأکید شده و هر 5 مؤلفة این سطح شامل «استفادة مکرر از تردیدنماها یا تعدیلکنندهها»، «کاربرد صورتهای مؤدبانة زبان و پرهیز از دشواژهها»، «استفاده از قیدهای تشدیدکننده»، «کاربرد صفات عاطفی» و «کاربرد واژگان خاص زنانه» در نظر گرفته شده است. با این هدف پس از طبقهبندی دادههای پژوهش و تحلیل آنها، ابتدا سعی شد که سبک نوشتاری شیوا ارسطویی در سطح گفتار شخصیتهای زنانة این دو رمان مشخص و سپس با مؤلفههای مدّنظر لیکاف انطباق داده شود. یافتهها نشان میدهد که ارسطویی در زمینة انتخاب زبان شخصیت زنان این دو رمان دقت فراوانی داشته و مؤلفههایی مانند سن، طبقة اجتماعی، شغل، تحصیلات و ... در سبک گفتار زنان داستانهای وی به-وضوح قابل مشاهده هستند و میتوان ادعا کرد که وی یکی از موفقترین زنان داستاننویس در این زمینه است. علاوه بر این، بسیاری از مؤلفههای حاکم بر سبک گفتار زنانه در داستانهای وی با الگوی رابین لیکاف مطابقت دارد. مؤلفه-هایی مانند واژگان خاص زنانه، تردیدنماها، تشدیدکنندهها، سوگندواژهها و جملات عاطفی شاخصترین نمودهای این انطباق هستند.
مقاله پژوهشی
الهام سعادت؛ اسحاق طغیانی
چکیده
در شاهنامه شخصیتهایی وجود دارند که از بافت انسانی روایت جدا میشوند و در مرتبهای فراتر قرار میگیرند، ویژگی و خویشکاریهای مشترک؛ آنها را به یکدیگر و به بدنه روایت پیوند میدهد. در این باره درک مفهوم «خود» و «دیگری» سبب کشاکش برای تصاحب «شئ ارزشی» میشود که مفهوم دشمن و ابرپهلوان در بستر آن شکل میگیرد. ...
بیشتر
در شاهنامه شخصیتهایی وجود دارند که از بافت انسانی روایت جدا میشوند و در مرتبهای فراتر قرار میگیرند، ویژگی و خویشکاریهای مشترک؛ آنها را به یکدیگر و به بدنه روایت پیوند میدهد. در این باره درک مفهوم «خود» و «دیگری» سبب کشاکش برای تصاحب «شئ ارزشی» میشود که مفهوم دشمن و ابرپهلوان در بستر آن شکل میگیرد. در این پژوهش، از ساختارهایِ نظامِ تخیلِ ژیلبر دوران، برای تشخیص ابرپهلوانان شاهنامه استفاده شدهاست. اساس ِساختارِ تخیلِ دوران، دوتاییهای بنیادین، قطبهای مخالف و جفتهای متضاد معنایی است و معنا از رابطه تقابلی این جفتهای متضاد به وجود میآید. تمایزها، دلالتهای معنایی را به وجود میآورد و قطبها به وسیله مخالف خود تعریف میشود. با توجه به این نظام، قطب مخالف و جفت متضاد معنایی؛ دیوان در یک پیکره؛ ضحاک و افراسیاب (که از ولیعهدی در زمان نوذر تا کشته شدن، نمایندگی سپاه توران را در مقابل ایران بر عهده دارد) هستند که در واقع؛ دشمنان ایرانیان محسوب میشوند و فریدون، رستم و کیخسرو که نقش و وظیفه اصلی در رویارویی و شکست دادن قطب مخالف را برعهده دارند، ابرپهلوان به شمار میآیند. همه دشمنان ایران با توجه به ویژگیهایشان، در اصل؛ صورت نمادین خشکسالی و بی باری هستند و ابرپهلوانان شخصیتهایی خورشیدی هستند که باید با پیروز شدن؛ باران و باروری را به ایران بازگردانند.
مقاله پژوهشی
عادل مقدادیان؛ ابوالفضل تاجیک
چکیده
در عرفان اسلامی و در ادبیات عرفانی گاه از مفهومی تحت عنوان «مقام امن» صحبت شده است. این پژوهش کتابخانه ای در صدد بررسی چیستی «مقام امن» در متون عرفانی است. در سیر نزول، هر عین خارجی، مقام امنی دارد. یعنی همان چیزی که در عین ثابت و سرّ قدرش، برای او رقم خورده است. در سیر صعود، سخن از مقامی است که اگر سالک به آن دست یابد، دیگر خوف ...
بیشتر
در عرفان اسلامی و در ادبیات عرفانی گاه از مفهومی تحت عنوان «مقام امن» صحبت شده است. این پژوهش کتابخانه ای در صدد بررسی چیستی «مقام امن» در متون عرفانی است. در سیر نزول، هر عین خارجی، مقام امنی دارد. یعنی همان چیزی که در عین ثابت و سرّ قدرش، برای او رقم خورده است. در سیر صعود، سخن از مقامی است که اگر سالک به آن دست یابد، دیگر خوف از دست دادن روحیات و بیرون رانده شدن از مسیر سیر و سلوک را ندارد. در این مقام، سالک الی الله در ساحل امن است و از سبکبارانی خواهد بود که بیم قبض و تلوین معنوی برای او نیست، چه برسد به آنکه خوف و حزن دنیایی او را آزار دهد. در متون دینی نیز کلیدواژه «مقام امین» و همچنین عنوان «مقام محمود» بیشباهت با «مقام امن» مورد نظر عارفان ادیب و شاعر مسلمان نیست. هر کدام از منازل سیر، سطح مورد انتظاری دارد که هرگاه سالک به آن سطح برسد به مقام امن آن منزل رسیده و میتواند وارد منزل بعدی سیروسلوک بشود. گاهی نیز عارفان صحبت از مقامی در طول سایر منازل و مقامات میکنند که از آن تحت عنوان «مقام امن» یاد کردهاند. مقامی که سالک با رسیدن به آن هیچ گاه بیقرار نمیشود و خوف و حزن دوری از نزد خدا را نخواهد داشت. فرضیهی وجود «مقام امن» و بیان چیستی آن در ادبیات عرفانی، مسألهی پژوهش حاضر است.
مقاله پژوهشی
ناهید اشرفی؛ ابراهیم رنجبر؛ سید احمد پارسا
چکیده
چکیده رمان نفرین زمین از آثار درخور توجه از لحاظ مطالعات اجتماعی (تحلیل گفتمان) مربوط به دهة چهل است. پژوهش حاضر این رمان را از دیدگاه گفتمان انتقادی بر اساس مؤلفة حذف در الگوی «ون لیوون» بررسی کردهاست. هدف این پژوهش نمایاندن پیوند میان دیدگاههای اجتماعی و فکری با ساختهای گفتمانمدار در متون داستانی است تا اهمیت ساختارهای ...
بیشتر
چکیده رمان نفرین زمین از آثار درخور توجه از لحاظ مطالعات اجتماعی (تحلیل گفتمان) مربوط به دهة چهل است. پژوهش حاضر این رمان را از دیدگاه گفتمان انتقادی بر اساس مؤلفة حذف در الگوی «ون لیوون» بررسی کردهاست. هدف این پژوهش نمایاندن پیوند میان دیدگاههای اجتماعی و فکری با ساختهای گفتمانمدار در متون داستانی است تا اهمیت ساختارهای زبانی در ایجاد گفتمانهای اجتماعی و رابطة آن با قدرت و سلطه نشان داده شود. در این گفتار با بهکارگیری روش توصیف وتحلیل، بر اساس مؤلفههای «جامعهشناختی- معنایی» در الگوی بازنمایی کنشگران اجتماعی لیوون نحوة استفادة نویسنده از شیوههای حذف و دلایل آن را در مجموع 3600 عبارت گفتمانمدار نفرین زمین بررسی کردهایم. نتایج پژوهش بیانگر آن است که نویسنده در این داستان با انتخاب ساختارهای خاص زبانی از جمله جملات کوتاه همراه با انواع حذف، ترجیح ساختهای مجهول بر معلوم، استفاده از ساختهای مصدری و صفتسازی در عبارات گفتمانی سعی در پنهانسازی نقش کنشگران اجتماعی داشته و این، مستقیم با نهادهای اجتماعی و جامعة نویسنده علیالخصوص «نهاد قدرت و سیاست» مرتبط است. در نفرین زمین تأثیر مسائل سیاسی بر نهادهای اجتماعی، اقتصادی و مردمی آن دوره مشهود است و آلاحمد با گزینشهای زبانی و سبک خاص خود مظاهر تجدد و تحولات اجتماعی و برهم خوردن توازن قدرت را در جامعه تبیین کردهاست.
مقاله پژوهشی
زهرا خوشامن؛ اکبر شایان سرشت
چکیده
آفرینشهای ادبی گاه محصول بومیسازیها و خلاقیتهایی است که در هنگام ورود متن از سپهر نشانهای بیگانه به نظام خودی اتفاق افتادهاست. با وجود الهامگیری فروغ در شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» از «سرزمین هرز» الیوت، هر یک از دو اثر مورد بحث، به شیوۀ خودشان یگانه و منحصربهفردند. اگرچه تغییراتی که ورود متن جدید در ...
بیشتر
آفرینشهای ادبی گاه محصول بومیسازیها و خلاقیتهایی است که در هنگام ورود متن از سپهر نشانهای بیگانه به نظام خودی اتفاق افتادهاست. با وجود الهامگیری فروغ در شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» از «سرزمین هرز» الیوت، هر یک از دو اثر مورد بحث، به شیوۀ خودشان یگانه و منحصربهفردند. اگرچه تغییراتی که ورود متن جدید در فرهنگ ادبی مقصد ایجاد کرده، بیشتر از بومیسازیها به چشم میآید، هنگام عبور از مرز و ورود به نظام، متن از جنبههای مختلف؛ از جمله ساختار ادبی، تغییراتی در جهت ذوق و سلیقۀ بومی داشتهاست و شاعر با جابهجایی، افزایش و کاهش عناصر سازندۀ متن مبدأ، آن را با مقتضیات ادبی و فرهنگی جامعۀ فارسیزبان، هماهنگ و به اصطلاح بومیسازی کردهاست. تبیین راهکارهای بومیسازی در حرکت از فرانظام (متن مبدأ) به نظام (متن مقصد) بر اساس نظریۀ یوری لوتمان، اساس مقالۀ حاضر است که نشان میدهد این تغییرات تا حدود زیادی به شعر فروغ هویت ادبیِ بومی و ملی بخشیده و در بستر آن، خلاقیتهای بینظیری پدید آمدهاست.
مقاله پژوهشی
جعفر فسائی؛ فرامرز خجسته؛ سیدعلی سراج
چکیده
تحقیقات صورت گرفته پیرامون رمان تاریخی بهدلیل عدم توجه به خاستگاه، تبار متن و گفتمانهای موازی، آن را نوعی «مخدّر فرهنگی» و عقبگرد نوستالژیک جامعه سرخورده ایرانی به اسطوره عصر طلایی میدانند و با کلانروایتها و احکامی کلی از قبیل ناسیونالیسم به توضیح و تأویل آن پرداختهاند. نوشتار حاضر با مبنا قراردادن دامگستران و با ...
بیشتر
تحقیقات صورت گرفته پیرامون رمان تاریخی بهدلیل عدم توجه به خاستگاه، تبار متن و گفتمانهای موازی، آن را نوعی «مخدّر فرهنگی» و عقبگرد نوستالژیک جامعه سرخورده ایرانی به اسطوره عصر طلایی میدانند و با کلانروایتها و احکامی کلی از قبیل ناسیونالیسم به توضیح و تأویل آن پرداختهاند. نوشتار حاضر با مبنا قراردادن دامگستران و با روش تحلیل محتوای کیفی در چارچوب کاربست تحلیل گفتمان انتقادی انجام شدهاست؛ بر این اساس با تحلیل دامگستران در چند سطح، قرائت دیگری درکنار سایرقرائتها از فلسفه وجودی این ژانر ارائه شدهاست؛ از این منظر با تکیهبر این داستان بهعنوان یک متن مستقل معناهای کانونی اثر شناسایی شدهاند. سپس این معانی به بافت اصلی منتقل شدهاند تا اصالت معنا در آن بافت مشخّصگردد. پس از ردیابی این معنا در یک سیر تاریخی به عصر آفرینش اثر بازگشت نموده و اینبار معنای دگردیسی شده در بافتار جدید و در یک رابطه بینامتنی- بیناگفتمانی مورد ارزیابی قرارگرفتهاست و در مرحله پایانی نسبت متن با گفتمانهای حاکم تبیین شدهاست. نتیجه بررسی دامگستران بیانکننده این حقیقت است که این متن نه متنی محافظهکارانه و معطوف بهنوعی «نوستالژی منفعلانه» بلکه متعلّق به رادیکالترین گفتمانهای عصر نویسندهاست. در این خوانش یک اثر بهظاهر پیشپا افتاده و یک داستان مرده، در کنار سایر اجزای همگن، گفتمانی را صورتبندی میکنند که این گفتمان بیش از هر چیز فریاد اعتراضی است نسبت به بسط و گسترش و تثبیت نظام سرمایهداری جهانی که در پایان قرن نوزدهم به آرامی سایه شوم بیعدالتی، نابرابری و رنج طبقاتی را بر پیکره نحیف جهان جدید میگسترانید.
مقاله پژوهشی
مهنوش جرک؛ حبیبالله عباسی
چکیده
چیکده: جریان شعر عرفانی، بعد ازظهور کوهموجهای آن، بویژه مولوی و نیز پس از حمله مغول رونق و رواج چشمگیری پیدا کرد، یکی از شاعران صاحب نام آن قاسم انوار است که در روزگار حیات خویش شهرة آفاق بود. کثرت نسخههای خطی موجود از دیوان وی تا حدودی این مهم را تأیید میکند. در این جستار تأثیرپذیری غزلیات شاعر را از غزلیات شمس مولوی در سه سطح ...
بیشتر
چیکده: جریان شعر عرفانی، بعد ازظهور کوهموجهای آن، بویژه مولوی و نیز پس از حمله مغول رونق و رواج چشمگیری پیدا کرد، یکی از شاعران صاحب نام آن قاسم انوار است که در روزگار حیات خویش شهرة آفاق بود. کثرت نسخههای خطی موجود از دیوان وی تا حدودی این مهم را تأیید میکند. در این جستار تأثیرپذیری غزلیات شاعر را از غزلیات شمس مولوی در سه سطح زبانی، بلاغی با روش توصیفی و تحلیلی و رویکرد بینامتنی بررسی کردیم و نتیجه گرفتیم شعر قاسم انوار که تحت تأثیر سنت ادبی پیش از خود، اغلب از شور و جذبه شاعرانه تهی و به یک تقریر علمی منظوم از مسائل عرفانی با قاموس زبانی خاص صوفیان شبیه است، بیشتر بر مدار تقلید و تکرار می چرخد و از آن لطیفه نهانی شعر؛ یعنی خلاقیت و ابتکار خالی و سخن او و هم عهدان وی برخلاف سخن مابعدی مولوی ماقبلی است. واژه های کلیدی: شعر عرفانی ، غزلیات قاسم انوار، غزلیات شمس مولوی، بینامتنیت.
مقاله پژوهشی
جعفر فسایی؛ علی بلاغی اینالو؛ مسعود دوست پرور
چکیده
رویکردهای غالب در مطالعه و نقد اسطورهها غالباً بر نوعی پیشفرض ناظر بر خنثی بودن این گفتمان مبتنی است. در این میان میتوان با گذار از چنین دیدگاههایی و با خارج ساختن اسطورهها از حالت تعلیق و مقید ساختن آنها به ساختارهای قدرت، برداشت و خوانش تازهای از آنها ارائه داد. براین مبنا در مقاله حاضر نخست اسطوره آفرینش و اساطیر موازی ...
بیشتر
رویکردهای غالب در مطالعه و نقد اسطورهها غالباً بر نوعی پیشفرض ناظر بر خنثی بودن این گفتمان مبتنی است. در این میان میتوان با گذار از چنین دیدگاههایی و با خارج ساختن اسطورهها از حالت تعلیق و مقید ساختن آنها به ساختارهای قدرت، برداشت و خوانش تازهای از آنها ارائه داد. براین مبنا در مقاله حاضر نخست اسطوره آفرینش و اساطیر موازی آن، از حالت تعلیق جدا شدهاست و در چارچوب یک نوع ساختار قدرت قرار گرفتهاست، سپس منطق حاکم در این فرآیند تبیین گردیده و در نهایت به کارکرد چنین امری پرداخته شدهاست. نتایج حاصل از دریافت و تشریح برخی از آثار انتخابی در سنّت یونانی/ ایرانی بیانگر این مسأله است که عملکرد این روایتهای اسطورهای به تولید و بازتولید اندیشههای ذاتگرایانه متعلّق به سنتهای جبرگرا معطوف است که در گسترهای از رویکرد و کارکرد انتولوژیک تا ساز و برگی ایدئولوژیک برای سرکوب و سلب عاملیت از سوژه جریان یافتهاست. بنابراین نظامهای اسطورهای به دستمایه منطق ذاتگرایی، یک مرکز قدرت صورتبندی و بهصورت محافظهکارانه تعرّض سوژههای انسانی به این مراکز را به شیوههای گوناگون سرکوب کردهاست.
مقاله پژوهشی
فرزاد بالو
چکیده
گادامر، در حقیقت و روش ، تلقی نیچه از افق را محدود و بسته ارزیابی می کند که فرا روی از آن امکان پذیر نیست . در مثنوی معنوی حکایت هایی چون اختلاف کردن در چگونگی و شکل پیل، قصه جوحی و آن کودک پیش جنازه ی پدر خویش نوحه می کرد » ، نمونه های تحقق عینی افق در تلقی نیچه ای آن هستند چرا که در این حکایات، شخصیت ها مقهور افق های ذهنی و بستة خود محسوب ...
بیشتر
گادامر، در حقیقت و روش ، تلقی نیچه از افق را محدود و بسته ارزیابی می کند که فرا روی از آن امکان پذیر نیست . در مثنوی معنوی حکایت هایی چون اختلاف کردن در چگونگی و شکل پیل، قصه جوحی و آن کودک پیش جنازه ی پدر خویش نوحه می کرد » ، نمونه های تحقق عینی افق در تلقی نیچه ای آن هستند چرا که در این حکایات، شخصیت ها مقهور افق های ذهنی و بستة خود محسوب می شوند. اما گادامر برخلاف نیچه ، حرکت تاریخی زندگی انسانی را در بر دارنده ی این واقعیت می داند که افق آدمی سیال و گشوده است و با توجه به موقعیت ها و مناسب های مختلف تغییر می یابد.بر این اساس، گادامر در هرمنوتیک فلسفی خود، بنیاد فهم را امتزاج افق مفسّر و افق متن میداند . تحقّق چنین مفهومی را بهطور عینی و مصداقی در داستان موسی و شبان در مثنوی شاهد هستیم. چنان که در آغاز داستان، موسی( نماد اهل تنزیه) و شبان(نماد اهل تشبیه) هر یک در افق خود محصورند. امّا در ادامه ، و با گفتگوی میان این دو افق ، - افق شبان و افق موسی- با افق های گشوده و یک موقعیت هرمنوتیکی جدید مواجه هستیم که همانا امتزاج افق تشبیه و افق تنزیه در شبان و موسی است.
مقاله پژوهشی
زینب طلایی؛ حبیب الله عباسی
چکیده
خوانش میراث کهن فارسی و به ویژه روایتهای تاریخی در پرتو نظریههای شناختی مانند نظریه جهان متن امری بایسته است؛ زیرا رویکردهای علمی جدید، فضایی برای شناخت دقیق و کشف زوایای پنهان متون فراهم میکند. در این جستار با روش تحلیلی- توصیفی نظریه جهان متن را در بررسی ساخت روایی جلد نخست تاریخ جهانگشای جوینی به کار بستیم و به این نتیجه رسیدیم ...
بیشتر
خوانش میراث کهن فارسی و به ویژه روایتهای تاریخی در پرتو نظریههای شناختی مانند نظریه جهان متن امری بایسته است؛ زیرا رویکردهای علمی جدید، فضایی برای شناخت دقیق و کشف زوایای پنهان متون فراهم میکند. در این جستار با روش تحلیلی- توصیفی نظریه جهان متن را در بررسی ساخت روایی جلد نخست تاریخ جهانگشای جوینی به کار بستیم و به این نتیجه رسیدیم که فراوانی گزارههای توصیف شخصیتها نسبت به گزارههای توصیف صحنههای بیشتر است، همچنین بعلت کم بودن جهانهای زیرشمول اشارهای، خواننده چندان در فضاهای زمانی ومکانی متفاوت در یک روایت سیر نمیکند. جهانهای متنی را که به لحاظ متغیرهای زمانی و مکانی از جهان متن اولیه متمایزند تجربه و مفهومسازی نمیکند و در نهایت اشارهگرهای زمانی نسبت به اشارهگرهای مکانی در این متن دقیقتر نیست. جهانهای زیرشمول نگرشی و معرفتشناختی بدلیل عدمتغییر زاویه دید توسط راوی در تاریخ جهانگشای کم است؛ بیشتر روایتها از زبان جوینی گزارش میشود.
مقاله پژوهشی
محمود رنجبر
چکیده
یکی از شیوههای نقد ادبیات داستانی، بررسی موقعیت داستان بر پایة چگونگی روایت آن است. هر موقعیت داستانی سه وجه «شخص، حالت و دیدگاه» را شامل میشود. بررسی ویژگیها و تحلیل زاویة دید و موقعیت داستانی برای درک چگونگی عملکرد دیدگاههای «زمانی، مکانی و روانشناختی» راوی از مباحث مورد توجه روایت شناسان است. در این پژوهش با روشی ...
بیشتر
یکی از شیوههای نقد ادبیات داستانی، بررسی موقعیت داستان بر پایة چگونگی روایت آن است. هر موقعیت داستانی سه وجه «شخص، حالت و دیدگاه» را شامل میشود. بررسی ویژگیها و تحلیل زاویة دید و موقعیت داستانی برای درک چگونگی عملکرد دیدگاههای «زمانی، مکانی و روانشناختی» راوی از مباحث مورد توجه روایت شناسان است. در این پژوهش با روشی توصیفی تحلیلی و با نگاهی به سه کارکرد یاد شده، شامل وجه و کانونی سازیِ و موقعیت شخصگانه سه داستان کوتاه با درونمایة جنگ از دومین مجموعه داستان-های «یوسف» تحلیل شده است. هدف از این پژوهش در وهله نخست بررسی کیفیت فرآیند ادراک و باور پذیری عمل روایی با عنصر موقعیت داستانی است. در بخش دوم تلاش کردهایم تا نشان دهیم چگونه جانماییِ مصالح و مواد داستانی باعث میشود مخاطب با دیدگاه و موقعیت راوی در ذهن خود همذات پنداری نماید. این اشتراک مجازی با اعتماد مخاطب به راوی از طریق موقعیت شخصگانه موجب میشود تا مخاطب، تصنع در ترتیب و توالی رویدادهای داستان را به منظور درک لذّتی روانشناختی که از زیستن برای دیدن و فکر کردن پیرامون یک عمل یا رویداد است، به دست آورد.
مقاله پژوهشی
حسن حیدرزاده سردرود
چکیده
ناصرخسرو از شخصیتهای بزرگ و تأثیرگذار در تاریخ و فرهنگ و ادب ایران است. اما به دلیل فعالیت سیاسی و عقیدتی در مذهب غیر غالب، عدهای گاه تعمداً او را نادیده گرفته و فراتر از این، گاه عدهای او را مورد بدترین دشنامها قرار دادهاند. با این همه، همواره ذوق ادب دوست عام ایرانیان، استواری و فصاحت اشعار او را –بدون توجه به مسلک سراینده ...
بیشتر
ناصرخسرو از شخصیتهای بزرگ و تأثیرگذار در تاریخ و فرهنگ و ادب ایران است. اما به دلیل فعالیت سیاسی و عقیدتی در مذهب غیر غالب، عدهای گاه تعمداً او را نادیده گرفته و فراتر از این، گاه عدهای او را مورد بدترین دشنامها قرار دادهاند. با این همه، همواره ذوق ادب دوست عام ایرانیان، استواری و فصاحت اشعار او را –بدون توجه به مسلک سراینده آنها- ستوده و برخی از آن اشعار را در طول سدهها به خاطر سپرده و نگاه داشتهاند. این مقاله بر آن است که با جمعآوری هر گونه یادکرد از نام ناصرخسرو از زمان بعد از حیاتش تا سال هزار هجری در متون ایرانی، میزان و چگونگی حضور او را در حافظه مکتوب بلند مدت ایرانیان بررسی و تحلیل نماید. این تحقیق به روش توصیفی – تحلیلی انجام گرفته است. بر اساس یافتههای این تحقیق، سه رویکرد متفاوت به ناصرخسرو در متون وجود دارد: غالبا در متون ملل و نحل از او به زشتی یاد میشود. در برخی متون، فارغ از نگاه عقیدتی، اشعار او را تحسین میکنند و به زندگی او پرداخته میشود؛ و رویکرد برخی متون به شخصیت او، افسانهپردازانه است تا واقعی. یادکرد دشمنانه نام ناصرخسرو از زمانی که فعالیتهای نظامی و تبلیغی فرقه اسماعیلیه افول میکند، کمتر شده و سیمای ناصرخسرو از مبلّغی مذهبی، تبدیل به پیر و شیخ صاحب کرامت میگردد.
مقاله پژوهشی
فاطمه حاج زین العابدین؛ کامل احمدنژاد؛ فریده محسنی هنجنی؛ افسانه لطفی عظیمی
چکیده
چکیده مولانا در مثنوی معنوی به دنبال ایجاد انگیزه و شوق به زندگی همراه با معنویت است. او میکوشد موانع رسیدن به معنویت را از پیش پای سالک بردارد. تحمل رنجها، مسئولیتپذیری، عشق راستین، اعتقاد راسخ به خدا راهکارهای رسیدن به معنویت است. دیدگاه عرفانی او با روانشناسی معناگرای ویکتور فرانکل همسوست. از این روی در جستار حاضر به تحلیل ...
بیشتر
چکیده مولانا در مثنوی معنوی به دنبال ایجاد انگیزه و شوق به زندگی همراه با معنویت است. او میکوشد موانع رسیدن به معنویت را از پیش پای سالک بردارد. تحمل رنجها، مسئولیتپذیری، عشق راستین، اعتقاد راسخ به خدا راهکارهای رسیدن به معنویت است. دیدگاه عرفانی او با روانشناسی معناگرای ویکتور فرانکل همسوست. از این روی در جستار حاضر به تحلیل مفهوم معنی و شوق زندگی در مثنوی معنوی بر اساس نظریۀ معنادرمانی فرانکل پرداخته شده است. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و از نوع کتابخانه-ای است. در این پژوهش مؤلفههای رنج، تحملپذیری، مسئولیتپذیری، عشق و دینداری نظریۀ فرانکل در مثنوی معنوی تبیین و تفسیر شده است. یافتهها نشان میدهد که معنادرمانی و عرفان با هدف شوق در زندگی جز با عشق الهی و تحمل مشکلات این راه پر خطر اتفاق نمیافتد و اگر آدمی در آن به خطا و گناهی دچار شد با توکل به خدا باز به طریق حقیقت بازمیگردد.
مقاله پژوهشی
محی الدین امجدی؛ عبداله طلوعی آذر
چکیده
چکیده پژوهشهای مختلف در مورد عرفان و تصوف معمولاً کارکردهای طریقتی وآئینی این نهادها را بررسی کردهاند، اما نهادهای صوفیانه و خانقاهی علاوه بر نقش دینی، دارای کارکردهای مختلف اجتماعی و سیاسی وادبی نیز بودهاند. این مقاله در پی آن است با بررسی رویکردهای ادبی طریقت نقشبندیه، یکی دیگر از کارکردهای مهم و غیر آئینی آن را در کانون توجه ...
بیشتر
چکیده پژوهشهای مختلف در مورد عرفان و تصوف معمولاً کارکردهای طریقتی وآئینی این نهادها را بررسی کردهاند، اما نهادهای صوفیانه و خانقاهی علاوه بر نقش دینی، دارای کارکردهای مختلف اجتماعی و سیاسی وادبی نیز بودهاند. این مقاله در پی آن است با بررسی رویکردهای ادبی طریقت نقشبندیه، یکی دیگر از کارکردهای مهم و غیر آئینی آن را در کانون توجه قرار دهد، به همین دلیل در این مقاله به بررسی مکتوبات فارسی مولانا خالد نقشبندی(۱۲۴۲-۱۱۹۳ هـ .ش) و تأثیر آن در گسترش زبان و ادبیات فارسی در خارج از مرزهای ایران پرداختهایم. این پژوهش به شیوهای توصیفی - تحلیلی ابتدا دلایل و زمینههای بهرهگیری مولانا خالد از زبان فارسی در نگارش نامهها و مکتوبات را تبیین کرده و سپس به بررسی دامنة انتشار این نامهها در مناطق مختلف جهان اسلام پرداخته است. علاوه بر این پایگاه اجتماعی مخاطبان نامههای مولانا خالد و نقش آنها در باز نشر این مکتوبات در خارج از مرزهای ایران مورد توجه و بررسی قرارگرفته است.
مقاله پژوهشی
ابراهیم یوسفی؛ محمد بهنام فر؛ سیدمهدی رحیمی
چکیده
چکیده هدف از این مقاله، بررسی سبکشناسانۀ حروف اضافه در قصاید خاقانی است. حروف اضافه با توسع معنایی گستردهای که دارند به عنوان یکی از سازههای تاثیرگذار زبان، نقش تعیین کنندهای در هویت بخشیدن به سایر عناصر زبانی از جمله اسمها، فعلها، صفتها و قیدها دارند. پرداختن به معانی گوناگون حروف اضافه در ساختهای مختلف که نوعی ساختارشکنی ...
بیشتر
چکیده هدف از این مقاله، بررسی سبکشناسانۀ حروف اضافه در قصاید خاقانی است. حروف اضافه با توسع معنایی گستردهای که دارند به عنوان یکی از سازههای تاثیرگذار زبان، نقش تعیین کنندهای در هویت بخشیدن به سایر عناصر زبانی از جمله اسمها، فعلها، صفتها و قیدها دارند. پرداختن به معانی گوناگون حروف اضافه در ساختهای مختلف که نوعی ساختارشکنی نحوی و ویژگی سبکی به شمار میرود نیز از اهداف این پژوهش است. بدین منظور با مطالعۀ قصاید خاقانی، مواردی که از حیث نوع کاربرد دارای اهمیت و سازگار با موضوع بحث ما بود استخراج شد و بر اساس لایۀ نحوی سبکشناسی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان میدهد که: خاقانی برای حروف اضافه نیز همچون سایر عناصر زبان اهمیت خاصی قایل است و تنوع معنایی آنها را پیوسته مد نظر دارد؛ کاربرد حروف را از حوزۀ دستور زبان تا حوزۀ بلاغت و بدیع ارتقا داده است و آنها را از عناصری تقریبا خنثی به سازههایی کلیدی و بی جایگزین تبدیل کردهاست؛ همچنین در استفاده از حروف اضافه، آزادی عمل خاص و منحصر به فردی دارد و نهایتا نمونههای نادری از کاربرد حروف اضافه در دیوان خاقانی وجود دارد که امروزه تنها در گویش مناطق خاصی از ایران دیده میشود و در زبان معیار نشانی از آنها نیست.
مقاله پژوهشی
وحید مبارک
چکیده
زبان، دین، هنر، محیط، سیاست، فرهنگ و آداب یک جامعه و افرادش، آنرا از دیگر جوامع جدا میکند. با این دیدگاه، اثری، ارزشمند خواهد بود که چون تاریخ بیهقی و شاهنامه، بتواند جنبههای فردی، جمعی و ملی مردم را نشان دهد و آنان و دیگران را به بد و خوب وجودشان آگاه گرداند. در اواخر قرن چهارم و نیمۀ اول قرن پنجم (سده اغتشاشات)، سنگ بنای نیاز به بازجست ...
بیشتر
زبان، دین، هنر، محیط، سیاست، فرهنگ و آداب یک جامعه و افرادش، آنرا از دیگر جوامع جدا میکند. با این دیدگاه، اثری، ارزشمند خواهد بود که چون تاریخ بیهقی و شاهنامه، بتواند جنبههای فردی، جمعی و ملی مردم را نشان دهد و آنان و دیگران را به بد و خوب وجودشان آگاه گرداند. در اواخر قرن چهارم و نیمۀ اول قرن پنجم (سده اغتشاشات)، سنگ بنای نیاز به بازجست خرد و سنجیدگی ایرانشهری پایمال شده، در پی اندیشههای شعوبی و با شاهنامه استوار شد ولی ابوالفضل بیهقی با وجود همفکریش با فردوسی در تقویت کارکردهای ایرانی، در روایتها و در ساخت ظاهری کلامش، از فردوسی سخنی نگفت و توجهی به اثرش نشان نداد. این جستار توصیفی – تحلیلی، ویژگیهای تاریخنگاری بیهقی را جستجو نموده است. یافتهها نشان میدهد که اثر بیهقی سفارشی نیست و هنر او در خدمت بیان علّی و معلولی شکستهای مسعود غزنوی و ناتوانی او بودهاست، هرچند که به ظاهر او را شهید مینامد و ناچار میشود که به حکومت استیلا بیش از حاکمیت خردسالار افلاطونی توجه نشان دهد. بیهقی، ویژگیهای اسلامی- ایرانی را در فحوای زبان و هنرِ واقع نگارش قرار داده و آنرا در قالب شخصیت وزیر و دبیری ترسیم کرده است که بر مدار جزا، مشیت و ارادۀ الهی، با خردورزی، سنجیدگی، آیندهنگری، دلیری، نرمخویی، مدارا و با اصلاح تباهیها، سیمای کاردانی ایرانی را مینمایاند و مردم را به ویژگیهای رهانندهشان در برابر نابخردی غزنویان آگاه میکند. فردوسی و بیهقی در آگاه کردن مردم به میراث خردورزی، عملکردی همسان دارند.
مقاله پژوهشی
حامد شکوفگی؛ مهدی محبتی؛ قربان ولیئی
چکیده
چکیده: بررسی قصهگویی مولانا در قالب مثنوی، تحقیق دربارة روایتهای او در قالبهای دیگر شعر را مورد غفلت قرار دادهاست. در این مقاله با روشی توصیفی- تحلیلی ظرفیتهای قصهگویی مولانا در قالبهای شعری غزل، رباعی و قطعه را بررسی کردیم و دریافتیم اگرچه شاعران فارسیزبان در زمینه صورت شعر، بیشترین محدودیتها را داشتهاند، اما شاعر ...
بیشتر
چکیده: بررسی قصهگویی مولانا در قالب مثنوی، تحقیق دربارة روایتهای او در قالبهای دیگر شعر را مورد غفلت قرار دادهاست. در این مقاله با روشی توصیفی- تحلیلی ظرفیتهای قصهگویی مولانا در قالبهای شعری غزل، رباعی و قطعه را بررسی کردیم و دریافتیم اگرچه شاعران فارسیزبان در زمینه صورت شعر، بیشترین محدودیتها را داشتهاند، اما شاعر خلاقی مانند مولانا توانستهاست در همین تعداد قالبهای شعر فارسی، بسته به شرایطی که در کلیت یک روایت مشاهده میکردهاست، برای صورتبخشی به آن روایت، از فرم هنری متناسب با آن کمک بگیرد و از آنجا که شکل و فرم یک اثر روایی وقتی به کمال هنری خود نزدیک میشود که بتواند مناسبترین شکل بیانِ محتوای مرتبط با آن را ارائه دهد، در قصهگویی عرفانی به پویایی در فرم برسد. بر همین اساس او غزل را برای بازنمایی رخدادهایی که درنتیجه شدّت تاثرات عاطفیاش در مکاشفات عرفانی با آن روبرو میشده، برگزیدهاست. با ساختار منسجم و یکتای رباعی، تجارب برقآسا و بسیط عرفانیاش را هماهنگ کردهاست. از بدایع قصهگویی او در قالب قطعه اینکه از 17 قطعه- قصة او، 15 قطعه در بیان قصههای رمزی است که وحدت مضمون در این قطعات، القاگر وحدت در کلیت تجربههای روحانی او است. بنابراین ساختار خاص و شکلی قصههایش، نحوه ظهور این قصهها در قالبهای خاص داستانی را مشخص کردهاست. همچنین در مقام مقایسه 2.84% قصهگویی او در غزل است، در حالیکه او 10.27% رباعی- قصه و 7.05% قطعه- قصه دارد و این نشان میدهد که مولانا بعد از مثنوی، بیش از هر قالبی در رباعی قصه گفتهاست.
مقاله پژوهشی
منصوره برزگرکلورزی؛ ناصر محسنی نیا؛ رضا چهرقانی
چکیده
مقالة حاضر به بررسی مفهوم «ولایت» در آثار فخرالدّین عراقی و عبدالغنی النابلسی، به عنوان یکی از عناصر و مؤلفههای مهم و مطرحِ عرفان و تصوف اسلامی میپردازد و هدف از تطبیق آرای آنان، بیان میزان شباهتها و تفاوتهای آنهاست. نتیجة این بررسی تطبیقی مفهوم ولایت در آثار عراقی و نابلسی که به روش توصیفی ـ تحلیلی انجام شده، بیانگر ...
بیشتر
مقالة حاضر به بررسی مفهوم «ولایت» در آثار فخرالدّین عراقی و عبدالغنی النابلسی، به عنوان یکی از عناصر و مؤلفههای مهم و مطرحِ عرفان و تصوف اسلامی میپردازد و هدف از تطبیق آرای آنان، بیان میزان شباهتها و تفاوتهای آنهاست. نتیجة این بررسی تطبیقی مفهوم ولایت در آثار عراقی و نابلسی که به روش توصیفی ـ تحلیلی انجام شده، بیانگر این شباهت اصلی است که در اندیشة عراقی و نابلسی، «ولیّ» به دو معنای «انسان کامل» حقیقی و «پیر و شیخی» است که به مرتبة فنا، مقام عاشقی و شهود دست یافتهاست. از این نظر، میتوان گفت که ولایت در اندیشة نابلسی و عراقی بیشتر بر مدار اندیشههای محییالدّین ابنعربی میگردد و این اشتراک فکری آنان میتواند حاصل شرح آثار ابنعربی، بهویژه فصوصالحکم او به وسیلة آنان باشد. اما مهمترین تفاوتهای دو نامبرده و سلسلة طریقتی آنان در مفهوم مورد بحث این است که ولایت در آثار عراقی و سهروردیه، «گزینشی و وهبی» از سوی حق تعالی است، اما در نابلسی و نقشبندیه، جنبة «اکتسابی» دارد. از این نظر، عراقی و سهروردیه معتقدند که برای ولایت، باید عنایت الهی شامل حال فرد شود و نیز ولایت از منشور خاتمالأنبیاء و انسان کامل خواهد بود، اما در اندیشة نابلسی و نقشبندیه، اولاً هر کسی میتواند به مقام ولایت دست یابد و ثانیاً ولایت خاصه، حاصل تجلّی بیواسطة ولایت حق پس از تحقق فنای بنده است.
مقاله پژوهشی
سمانهالسادات آقادادی؛ سید علی اصغر میرباقری فرد؛ طاهره خوشحال دستجردی
چکیده
اگرچه این گمان وجود دارد شمس و مولانا در همه موضوعات عرفانی باهم اتفاقنظر دارند؛ اما تأمّل در دیدگاههای آنها نشان میدهد در بعضی از فروع دارای اختلافنظرند. یکی از محورهای متفاوت، آرای آنها دربارة شطح و ابعاد مختلف آن است که چرایی این اختلافنظر و پاسخ بدان در رجحان سکر بر صحو باتوجه بر مشربعرفانی هرعارف است. مولانا دیدگاهش ...
بیشتر
اگرچه این گمان وجود دارد شمس و مولانا در همه موضوعات عرفانی باهم اتفاقنظر دارند؛ اما تأمّل در دیدگاههای آنها نشان میدهد در بعضی از فروع دارای اختلافنظرند. یکی از محورهای متفاوت، آرای آنها دربارة شطح و ابعاد مختلف آن است که چرایی این اختلافنظر و پاسخ بدان در رجحان سکر بر صحو باتوجه بر مشربعرفانی هرعارف است. مولانا دیدگاهش با مشرب بایزید همخوانی دارد. برهمیناساس، بیهوشی و بیخویشی شطّاح در مرتبة سکروحیرت نشانة دینداری و اتحاد نورانی او با حق است که بیهیچ اختیار و حرکتی خاموش و حیران حق است تا حق از زبان وی برای ادای سخن استفاده کند. اما شمس مطابق با مشربعرفانی جنید معتقد است، شطح یا سخنان بیتأویل و رسوا معنایی جز حلول، تکبر، عجز و تلوین ندارد و کسب معرفتالرب و حقیقتدین در مرتبة هوشیاری، ورای مراتب چهارگانة مستی بنیان شده است. همچنین از یافتههای نوین این پژوهش، کیفیت ارتباط جبر و اختیار با شطح از دیدگاه آنان است. درنگاه مولانا شطّاحان، جبّارانی هستند که از سراختیار از حق خواستهاند آنها را بیاختیار و فانی در خود گرداند. درنتیجه، هیچ قول و فعلی را به خویش نسبت نداده و خدا را قائل و فاعل حقیقی تمام اعمال میدانند. اما از نظر شمس، اهلسکر چون تنها نمود لطف حقّند، از تسلط بر احوال، ثبات و اختیار هوشیاران بیبهره و دچار جبر و ضلالت گشتهاند؛ لیکن هوشیاران، قَدَریانی هستند که بهسبب برخورداری از صفات لطف و قهر حق قادرند بر احوال خویش کاملاً مسلط و شایستة مقام ولایت گردند؛ مقامی که صرفاً مختصّ اهلصحو است.
مقاله پژوهشی
مهین امیدیان؛ عبداله طلوعی آذر
چکیده
براساس نظریه یونگ، سیر خویشتنیابی یا فرآیند فردیّت، با یک نیاز روحی یا تضاد درونی در شخص آغاز میشود؛ در این فرآیند، سازماندهی در میان کهنالگوها وظیفه کهنالگوی «خود» است که اگر بتواند وحدت و یگانگی میان کهنالگوهای دیگر ایجاد کند، فرد به رشد روانی میرسد و سرانجام شناخت زوایای پنهان درون، به خودآگاهی و تمامیّت فردی منجر ...
بیشتر
براساس نظریه یونگ، سیر خویشتنیابی یا فرآیند فردیّت، با یک نیاز روحی یا تضاد درونی در شخص آغاز میشود؛ در این فرآیند، سازماندهی در میان کهنالگوها وظیفه کهنالگوی «خود» است که اگر بتواند وحدت و یگانگی میان کهنالگوهای دیگر ایجاد کند، فرد به رشد روانی میرسد و سرانجام شناخت زوایای پنهان درون، به خودآگاهی و تمامیّت فردی منجر میشود، با رشد فردیّت، شخص از تمامیّت فردی به پیوستگی با جهان و در مرحله بعد یگانگی با کیهان میرسد و صاحب اندیشه جهانی میگردد. در این پژوهش، اشعار محمدرضا شفیعیکدکنی از نظرگاه مراحل خویشتنیابی بر طبق نظریه یونگ بررسی شده است. دستاورد پژوهش نشان میدهد: کهنالگوهای آنیما، سایه، پیر دانا، مرگ و تولد دوباره و قهرمان در مراحل خویشتنیابی در اندیشه او وجود دارد و با «منِ خودآگاه» هماهنگ شده است کهنالگوی «خود» نیز با تمامی آنها سازگار است. شفیعیکدکنی با گذر از لایههای درونی خویشتن، سیر فردیّت و رشد روانی را سپری کرده ،پس از خودآگاهی و پیوستگی با جهان، به یگانگی با کیهان رسیده است.
مقاله پژوهشی
رضا نیکو؛ عبدالله حسن زاده میرعلی
چکیده
اگزیستانسیالیسم به معنای «اصالت وجود» یا «تقدّم وجود» است. این مکتب با سورن کییرکگارد در دهه 1830 میلادی روی کار آمد؛ گرچه زمینههای آن وجود داشت. تقدّم وجود بر ماهیّت، مسؤولیّت، آزادی، دلهره، انتخاب و... از ویژگیهای این مکتب است. در اگزیستانسیالیسم، انسان غریب است، چرا که از جنس طبیعت نیست. در مکانی رها شده که نه از جنس ...
بیشتر
اگزیستانسیالیسم به معنای «اصالت وجود» یا «تقدّم وجود» است. این مکتب با سورن کییرکگارد در دهه 1830 میلادی روی کار آمد؛ گرچه زمینههای آن وجود داشت. تقدّم وجود بر ماهیّت، مسؤولیّت، آزادی، دلهره، انتخاب و... از ویژگیهای این مکتب است. در اگزیستانسیالیسم، انسان غریب است، چرا که از جنس طبیعت نیست. در مکانی رها شده که نه از جنس اوست و نه برای او ساخته شده. او ویژگی فطری ندارد و ماهیّت خود را خودش به وجود میآورد. نخستین هدف اگزیستانسیالیسم آن است که انسان را از هویّت خود باخبر سازد و او را نسبت به وجودش و وجود همه انسانها مسؤول کند. او باید با انتخاب آزاد، سرنوشت خود را رقم بزند. اگزیستانسیالیسم در ایران در دهههای چهل و پنجاه با تلاشهای سیّد احمد فردید و علی شریعتی بر سر زبانها افتاد. مصطفی مستور یکی از داستاننویسان بنام معاصر است. اوّلین کار ادبی او، دو چشمخانه خیس، در سال 1369 و اوّلین مجموعه داستانی وی، عشق روی پیادهرو، در سال 1377 به چاپ رسید. در داستانهای مستور که بیشتر به اندیشههایِ ایمانی سورن کییرکگارد میانجامند بهویژه روی ماه خداوند را ببوس، استخوان خوک و دستهای جذامی و من گنجشک نیستم، پارهای از ویژگیهای اگزیستانسیالیستی همچون اصالت وجود، تنهایی، یأس، دلهره، بدبینی و... دیده میشود که در این مقاله به آنها پرداخته شده است.
مقاله پژوهشی
عطاالله کوپال؛ صبوره رنگرز
چکیده
پیکرگردانی، در روایت داستانی، به تغییر ماهوی شخصیت انسانی یا غیرانسانی بر اثر نیرویی فرازمینی اطلاق میگردد. مقالۀ حاضر بر آن است که استحالۀ ماهویِ شخصیتهای قصههای عامه را در چهارچوب نظریۀ روایتشناسی کلود برمون، مورد بررسی قرار دهد. کلود برمون در طبقهبندیِ نقش شخصیت در روایتِ داستانی، شخصیتهای «کارگزار» و «کارپذیر» ...
بیشتر
پیکرگردانی، در روایت داستانی، به تغییر ماهوی شخصیت انسانی یا غیرانسانی بر اثر نیرویی فرازمینی اطلاق میگردد. مقالۀ حاضر بر آن است که استحالۀ ماهویِ شخصیتهای قصههای عامه را در چهارچوب نظریۀ روایتشناسی کلود برمون، مورد بررسی قرار دهد. کلود برمون در طبقهبندیِ نقش شخصیت در روایتِ داستانی، شخصیتهای «کارگزار» و «کارپذیر» را بر اساس بسط نظریۀ تقابلهای دوگانۀ لوی استروس در مورد شخصیتهای کنشگر مطرح کرد. کارگزار، در قصه نقشی فعال، مؤثر و پویا دارد و نقطۀ مقابلِ آن، کارپذیر، دارای نقشی منفعل و تأثیرپذیر است. هدف مقالۀ حاضر این است که برای نخستین بار پژوهش حاضر برآن است به این پرسش پاسخ دهد که از طریق چه فرایندی جایگاه و نقش شخصیت در قصه، از کارگزار به کارپذیر و بالعکس دگرگون میگردد. در این پژوهش برای نخستین بار این فرضیه مطرح میشود که پیکرگردانی در قصههای عامه، مشخصاً میتواند موجب تغییر کارکردِ شخصیت و به تبع آن منجر به دگرگونیِ نقش و جایگاه شخصیت در قصههای عامه گردد. این پژوهش از طریق گردآوری منابع، به روش کتابخانهای و به شیوۀ توصیفی-تحلیلی، به این نتیجه میرسد که در چهار قصۀ برگزیده از گنجینة ادب عامه، شامل «بلبل سرگشته»، «ماهپیشانی»، «نمکی» و «چلگیس»، که به عنوان نمونههای مورد پژوهش انتخاب شدهاند، پیکرگردانی میتواند سبب شود که شخصیتهای اصلی و فرعی، در طول قصه پس از استحاله، کنشهای جدیدی خلق کنند و یا از کنشهای جدید متأثر گردند که در نتیجۀ آن، از کارگزار به کارپذیر و یا از کارپذیر به کارگزار تغییر جایگاه بدهند.
مقاله پژوهشی
ناهیده زرعی؛ محمد خزانه دارلو
چکیده
زبان امری اجتماعی است، صراحت و دقت آن در بیان معانی، مورد احتیاج جامعه است. حروف اگرچه به تنهایی معنای مقنعی ندارند ولی جزئی محدود و مشخص از این کل محسوب میشود که هر یک از آنها مفهوم و رابطۀ دستوری خاصی را بیان میکند، اگر قواعد دستوری متون فارسی از جمله نفثهالمصدور که از شاهکارهای نثر ماست، جداگانه استخراج شود، فواید بسیار دربر ...
بیشتر
زبان امری اجتماعی است، صراحت و دقت آن در بیان معانی، مورد احتیاج جامعه است. حروف اگرچه به تنهایی معنای مقنعی ندارند ولی جزئی محدود و مشخص از این کل محسوب میشود که هر یک از آنها مفهوم و رابطۀ دستوری خاصی را بیان میکند، اگر قواعد دستوری متون فارسی از جمله نفثهالمصدور که از شاهکارهای نثر ماست، جداگانه استخراج شود، فواید بسیار دربر خواهد داشت چرا که این امر منجر به تدوین دستور تاریخی فارسی خواهد شد. علاوهبراین خصوصیات سبکی و دستوری این اثر روشن خواهد گردید. استخراج همۀ قواعد دستوری نفثهالمصدور اگرچه لازم و مفید است اما آسان نیست، بلکه مستلزم سالها تحقیق دقیق دستوری و زبانشناسی است. در نفثهالمصدور حروف کارکردهای متفاوتی دارند، دستهای از آنها فقط حرف اضافهاند، گروهی دیگر حرف ربطاند، تعدادی هم در کاربردهای گوناگون به عنوان حرف اضافه و ربط، صفت، قید و پیشوند فعل بهکار میروند که با توجه به بافت و معنای جمله، کاربرد آنها مشخص میشود. در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی، ابتدا گونههای مختلف این حروف معرفی میشود، سپس مورد ارزیابی قرار میگیرد، چراکه برخی از حروف اضافهها در برخی موارد دارای معانی چندگانهاندازجمله«از»، «به»،«تا»....لذا تعیین دقیق معنی آنها به تحلیل معنایی بیشتری نیازمند است؛ بنابراین انجام این کار ضمن نشان دادن جنبههای هنری این اثر، برخی مشکلات در فهم آن را برطرف خواهد کرد.لازم به ذکر است که در این جستار فقط تکیه بر کاربرد حروف اضافه و ربط میباشد.
مقاله پژوهشی
ساناز تقی پوری حاجبی؛ کامران پاشایی فخری؛ پروانه عادل زاده
چکیده
زبانشناسی شناختی، دانش زبانی را وابستۀ اندیشه و شناخت می داند و استعارۀمفهومی را به عنوان ابزاری برای چگونگی اندیشیدن و رفتارهای زبانی معرفی می کند که از طریق بررسی آن می توان شباهت و تفاوت فرهنگ ها را به دست آورد. استعارۀجهتی از گونه های استعارۀمفهومی است که در آن مفاهیم انتزاعی در زبان جهت دار می شوند. بر این اساس، در پژوهش ...
بیشتر
زبانشناسی شناختی، دانش زبانی را وابستۀ اندیشه و شناخت می داند و استعارۀمفهومی را به عنوان ابزاری برای چگونگی اندیشیدن و رفتارهای زبانی معرفی می کند که از طریق بررسی آن می توان شباهت و تفاوت فرهنگ ها را به دست آورد. استعارۀجهتی از گونه های استعارۀمفهومی است که در آن مفاهیم انتزاعی در زبان جهت دار می شوند. بر این اساس، در پژوهش حاضر به بررسی و تطبیق این استعاره در دو رمان « شوهر آهو خانم»اثر علی محمد افغانی و«هرگز رهایم مکن» اثر ایشی گورو به روش توصیفی-تحلیلی پرداخته شده است. بدین منظور داده های تحقیق با تعداد 36 مورد استعارهیمفهومی جهتی (16 مورد در اثر افغانی و 20 مورد در اثر ایشی گورو) استخراج شد و تفاوت و تشابه آن ها در حوزه های مبدأ و اسم نگاشت آن ها بررسی گشت. نتایج بررسی نشان داد که شباهتها میان استعارههای مفهومی مبتنی بر درک انسان از مقوله «جهت» در دو زبان بیشتر از تفاوتها است. با توجه به تفاوتهای اندک استعاری در دو زبان به این نتیجه میرسیم که گرچه هر دو نویسنده از الگوی فرهنگی واحدی برای تولید استعارههای جهتی استفاده کردهاند، تفاوتهای فرهنگی و جغرافیایی سبب تولید نگاشتهای متفاوتی شده است.
مقاله پژوهشی
نوش آفرین کلانتر؛ طاهره صادقی تحصیلی؛ محمد رضا حسنی جلیلیان؛ علی حیدری
چکیده
زمین نزد اغلب ملل، عنصری زنانه و دارای طبیعتی زایا و بارور و نقش اساسی در آفرینش است؛ از این رو در اسطورهها، باورها، آیینها، ادیان و نحلههای عرفانی نمود ویژه یافته است. در اساطیر، زمین مادر هستی، ایزدبانوی مورد پرستش، پرورشدهندۀ آفریدگان، زاینده، روینده، دارای قداست و الوهیت، سرچشمۀ وجود اسنان و دیگر موجودات است. در ادیان، ...
بیشتر
زمین نزد اغلب ملل، عنصری زنانه و دارای طبیعتی زایا و بارور و نقش اساسی در آفرینش است؛ از این رو در اسطورهها، باورها، آیینها، ادیان و نحلههای عرفانی نمود ویژه یافته است. در اساطیر، زمین مادر هستی، ایزدبانوی مورد پرستش، پرورشدهندۀ آفریدگان، زاینده، روینده، دارای قداست و الوهیت، سرچشمۀ وجود اسنان و دیگر موجودات است. در ادیان، زمین سرچشمۀ وجود مادی انسان، مادر، مهد و گاهواره است. در اکثر نحلههای عرفانی، زمین عرصۀ هبوط و فراق روح است؛ همچنین عنصری زنانه و مؤنث است و بر اساس آن، زن، جسم و نفس که ماهیتی زمینی و مؤنث دارند مذموم واقع گشتهاند. در عرفان اسلامی، علاوه بر کارکردهای ادبی فراوان زمین، دو کارکرد ویژه که عبارتند از: 1- مادر بودن زمین 2- زندگی دوباره بخشیدن. زمین در عرفان، مادر هستی تلقی شده که موجودات و از جمله انسان، فرزندان اویند. در باورهای اساطیری، زمین و مادر هر دو در امر تولید مثل و بقای هستی دخیل بوده و امر زایایی و باروری را به عهده داشتهاند؛ بنابراین تلقی عرفا از زمین به عنوان مادر، برگرفته از باورهای اساطیری است. همچنین در باور عرفا، زمین (خاک/ گور) وسیلۀ تولد دوبارۀ روح و مقدمۀ ورود به عالم ملکوت است. در باورهای اساطیری، زمین، زهدان و مادر انسان، و دفن مرده در خاک به منزلۀ بازگشت به خویشتن (مادر) و تولد دوباره تلقی میشده است؛ پس میتوان گفت این نگرش عرفا نیز بازماندۀ باورهای اساطیری است.
مقاله پژوهشی
اذر اکبرزاده؛ فاطمه کوپا؛ پدرام میرزایی؛ نرگس محمدی
چکیده
نقد روانشناختی شخصیت از جمله پژوهشهای جدید در حوزه داستاننویسی است. احمدمحمود(اعطا) (1381-1310ه.ش) در رمان «درخت انجیر معابد» با پرداختن به شیوههای جدید داستان نویسی از جمله: 1-توصیف ضدّ قهرمان2 -تفاوت در شخصیت پردازی3-جریان سیّال ذهن4-عدم قطعیت5-درهم آمیزی واقعیت و خیال و توصیف ذهنیات اشخاص، اثری متفاوت ایجاد کرده و به رمانهای ...
بیشتر
نقد روانشناختی شخصیت از جمله پژوهشهای جدید در حوزه داستاننویسی است. احمدمحمود(اعطا) (1381-1310ه.ش) در رمان «درخت انجیر معابد» با پرداختن به شیوههای جدید داستان نویسی از جمله: 1-توصیف ضدّ قهرمان2 -تفاوت در شخصیت پردازی3-جریان سیّال ذهن4-عدم قطعیت5-درهم آمیزی واقعیت و خیال و توصیف ذهنیات اشخاص، اثری متفاوت ایجاد کرده و به رمانهای روانکاوانه نزدیک شده است.یکی از نظریات جدید روانکاوانه در تبیین شخصیت، نظریه کارن هورنای است. وی از جمله روانکاوان پسافرویدی است که با مطرحکردن نظریه «تیپهای شخصیتی سه گانه» و «خود ایدهآلی»، همچون آدلر به نقش موثّر اجتماع بر رفتار افراد تأکید ورزید. واکاوی رفتار شخصیتهای رمان درخت انجیر معابد که تحت تأثیر اجتماع، دچار اضطراب و تنشهای درونی میشوند قابلیت تطبیق با نظریه هورنای را دارد. از این رو نگارنده در این مقاله پس از پرداختن به جنبههای گوناگون نظریه هورنای، به بررسی مولّفه «خودهای سهگانه فعلی، واقعی و خود ایدهآلی» در یکی از شخصیتهای اصلی رمان یعنی «فرامرز» که بیشترین نقش را در حوادث داستان داشته، پرداخته است.شخصیت یادشده پس از مواجه شدن با «خود فعلی»، با عوامل مخرّبی همچون تحقیر، بیاعتنایی، خشونت و اجحاف، دچار تضادّ اساسی شده و در اسارت خود ایدهآلی و تبعات آن ؛یعنی توقعات عصبی، غرور و بایدهای عصبی قرار میگیرد و بیش از پیش بر اضطراب، خشم و افسردگی وی افزوده میگردد.
مقاله پژوهشی
علی حیدری
چکیده
چکیده: یکی از چالش برانگیزترین موضوعات مثنوی معنوی؛ تأخیرِ به وجود آمده در سرودن دفتر دوم است. بسیاری از محققان به تبع افلاکی؛ فوت همسر حسامالدین و بیانگیزگی مولوی را از مهمترین عوامل این تأخیر دانستهاند. اما برخی از محققان در این نظریهی نه چندان معقول تشکیک کرده، نظرات ارزشمندی ارائه کردهاند. در این مقاله به روش تحلیلی- ...
بیشتر
چکیده: یکی از چالش برانگیزترین موضوعات مثنوی معنوی؛ تأخیرِ به وجود آمده در سرودن دفتر دوم است. بسیاری از محققان به تبع افلاکی؛ فوت همسر حسامالدین و بیانگیزگی مولوی را از مهمترین عوامل این تأخیر دانستهاند. اما برخی از محققان در این نظریهی نه چندان معقول تشکیک کرده، نظرات ارزشمندی ارائه کردهاند. در این مقاله به روش تحلیلی- توصیفی به یکی از عوامل این تأخیر، که مورد توجه قرار نگرفته، پرداخته شدهاست. پس از مرگ صلاحالدین، بعضی از امور مولوی و مریدان به حسامالدین واگذار میشود، اما بنا به دلایلی ایشان رسماً به عنوان خلیفه برگزیده نمیشود. حسامالدین با اصرار از مولوی می-خواسته، خلیفگی او را رسماً اعلام کند. اما ظاهراً مولوی عجلهای برای چنین انتسابی ندارد. این تعلیق، رنجش حسامالدین را در پی داشتهاست. در ابیات پایانی دفتر اول، دلگیری و رنجش حسامالدین به اوج می-رسد و ظاهراً مولوی او را از خود میراند. این جدائی و قهر، دو سال به طول میانجامد تا اینکه حسامالدین رسماً خلیفة مولوی میشود و کتابت دفتر دوم را از سر میگیرد. دلایل برون متنی و درون متنی، این مطلب را تبیین و تأیید میکند.
مقاله پژوهشی
عفّت نقابی؛ مهرنوش اسرافیل زاده اسرافیل زاده
چکیده
نظام پوشاک از نظامهای بسیار مهم است که در متون ادبی حضور چشمگیری دارد. مولوی از جمله شاعرانی است که توانسته نظام نشانههای زبانی پوشاک را به نشانههای ادبی تبدیل کند او با کاربرد واژگان و نشانههای روزمرهی پوشاک، نشانههای تازه را در متن حکایت بوجود میآورد. این پژوهش بر آن است که با روش توصیفی تحلیلی به بررسی و تحلیل نشانههای ...
بیشتر
نظام پوشاک از نظامهای بسیار مهم است که در متون ادبی حضور چشمگیری دارد. مولوی از جمله شاعرانی است که توانسته نظام نشانههای زبانی پوشاک را به نشانههای ادبی تبدیل کند او با کاربرد واژگان و نشانههای روزمرهی پوشاک، نشانههای تازه را در متن حکایت بوجود میآورد. این پژوهش بر آن است که با روش توصیفی تحلیلی به بررسی و تحلیل نشانههای پوشاک در حکایتهایی از مثنوی با رویکرد نشانه شناسی بارت بویژه نظریه همسازه و ناسازه بپردازد. در این نظریه بارت معنا و مفهوم نشانه را به معنای صریح محدود نمیداند و تلاش میکند که الگویی را طراحی کند تا در کنار معنای صریح به معنای ضمنی نشانهها دست یابد. بررسی تحلیلی این نظریه در حکایتهایی از مثنوی نشان میدهد که مولانا نشانهها را در معنای قراردادی آنها به کار نمیگیرد بلکه با خلق نشانههای جدید و همچنین تفسیر و تأویل حکایتها به خوانشی نو از نشانههای اولیه دست مییابد و این نشانهها با کل نظام نشانهای مثنوی در پیوند است.
مقاله پژوهشی
فاطمه مهری
چکیده
طوطی از پرندگان شناختهشدۀ ادب فارسی است و ویژگیهای گوناگونش دستمایۀ مضمونپردازیها و سخنسازیهای بسیاری بوده است. بررسی ریزبینانۀ آثار ادبی نشان میدهد سرایندگان فارسیگو که در نواحی جغرافیایی گوناگون میزیستهاند، به خوبی با ویژگیهای طبیعی و زیستی طوطی که بومی ایران نبوده، آشنایی داشتهاند و در ساخت تشبیهات و تصاویر ...
بیشتر
طوطی از پرندگان شناختهشدۀ ادب فارسی است و ویژگیهای گوناگونش دستمایۀ مضمونپردازیها و سخنسازیهای بسیاری بوده است. بررسی ریزبینانۀ آثار ادبی نشان میدهد سرایندگان فارسیگو که در نواحی جغرافیایی گوناگون میزیستهاند، به خوبی با ویژگیهای طبیعی و زیستی طوطی که بومی ایران نبوده، آشنایی داشتهاند و در ساخت تشبیهات و تصاویر و شکل دادن به شبکۀ تداعیهای بلاغی آثار خود از آنها بهره بردهاند. در این مقاله برآنیم با بررسی آثار منظوم ادبی نشان دهیم شناخت ویژگیهای طبیعی طوطی تا چه اندازه در بررسی اشعار به کار میآیند، ظرافتها و دقایق آنها را روشنتر میسازند و در فهم معنای آنها گرهگشا هستند. بررسی شواهد متعددی از متون منظوم نشان میدهد از میان ویژگیهای طبیعی طوطی، ویژگیهای ظاهری و دیداری در ساخت تصاویر بلاغی که مبنای آنها بر تشابه استوار است، نقش عمده دارند. در این میان رنگ سبز یکی از قویترین و متنوعترین شبکة تداعیها را پیرامون طوطی ساخته است.
مقاله پژوهشی
آمنه ورمقانی؛ حسن سلطانی کوهبنانی؛ رحمان ذبیحی
چکیده
رئالیسم جادویی به عنوان سبکی نوین در داستان نویسی، در نیمۀ دوم قرن بیستم پدید آمد. اگرچه زادگاه این سبک آمریکای لاتین است و نویسندگان این منطقه با آثار داستانی خود، عامل جهانی شدن آن شده و با نوشتههای تحلیلی و انتقادی خود اصول و مؤلفهها و قواعد این سبک را بنا نهادهاند، اما به گمان برخی اندیشمندان حوزۀ ادبیات، شیوۀ یاد شده تنها ...
بیشتر
رئالیسم جادویی به عنوان سبکی نوین در داستان نویسی، در نیمۀ دوم قرن بیستم پدید آمد. اگرچه زادگاه این سبک آمریکای لاتین است و نویسندگان این منطقه با آثار داستانی خود، عامل جهانی شدن آن شده و با نوشتههای تحلیلی و انتقادی خود اصول و مؤلفهها و قواعد این سبک را بنا نهادهاند، اما به گمان برخی اندیشمندان حوزۀ ادبیات، شیوۀ یاد شده تنها ویژۀ این منطقه از جهان نیست و اساساً ریشههای نخست آن را میتوان در ادبیات خاورزمین و به ویژه در متون عرفانی جستوجو کرد. اغلب نویسندگان رئالیسم جادویی از قوۀ تخیّل بسیار قوی و خلاقیّت ادبی قابل تحسینی برخوردارند. این تخیّل ریشه در افسانهها، اسطورهها، باورها، حکایات و قصّههای مردمی و بومی دارد. متون عرفانی و به طور مشخص «مجالس» صوفیان، در اساس، قالبی تخیّلی دارند چرا که «پیر» در هنگام مجلس به ذکر حکایت هایی از عرفا میپرداخته و به جهت اینکه اکثر مخاطبانش عامة مردم بودهاند؛ تمام تلاش خود را میکرده است که کلامش باورپذیر و مؤثر باشد به همین دلیل مجلس گویی او، سراسر برخاسته از تخیّل بسیار قوی و خلاقیّت و تصویرسازیهای اوست. در این جستار با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به ذکر نمونههایی از نقاط مشترک «سبک رئالیسم جادویی» و حکایات «مجالس عتیقی تبریزی » پرداختهایم. از مهمترین نقطه های پیوند «مجالس» و نوشتن به سبک رئالیسم جادویی، کنشهای کرامت آمیز؛ رفتارهای عجیب و غریب، تخیّل قوی، شکستن مرز واقعیت و فراواقعیت و به هم ریختگی ساختار علّی و معلولی، است.
مقاله پژوهشی
فاطمه تسلیم جهرمی
چکیده
طنز از آنجا که از زبانی خاص به قصد انتقاد، اعتراض و التذاذ بهره میبرد، نوعی گفتمان یا خردهگفتمان ادبی است. تحلیل گفتمان انتقادی، گرایشی از رشتۀ تحلیل گفتمان در مطالعات زبانشناختی است که به رابطۀ زبان، قدرت و ایدئولوژی در جامعه میپردازد. یکی از الگوهای معروف در تحلیل گفتمان، الگوی جامعهشناختی-معنایی ون لیوون است که تحلیل متون ...
بیشتر
طنز از آنجا که از زبانی خاص به قصد انتقاد، اعتراض و التذاذ بهره میبرد، نوعی گفتمان یا خردهگفتمان ادبی است. تحلیل گفتمان انتقادی، گرایشی از رشتۀ تحلیل گفتمان در مطالعات زبانشناختی است که به رابطۀ زبان، قدرت و ایدئولوژی در جامعه میپردازد. یکی از الگوهای معروف در تحلیل گفتمان، الگوی جامعهشناختی-معنایی ون لیوون است که تحلیل متون از سطح توصیفی به سطح تبیینی و توجیهی ارتقا مییابد و نیز رابطۀ میان جامعه، فرهنگ، قدرت، ایدئولوژی و... بازنمایانده میشود.گفتمان طنز در اشعار شاملو در حوزۀ مسائل اجتماعی، سیاسی، فلسفی دیده میشود و اثر وی را از منظر الگوی ون لیوون شایستۀ تحلیل میکند. این مقاله از منظر تحلیل گفتمان بر مبنای الگوی ون لیوون، طنز را در شعر شاملو دنبال میکند تا مشخص شود شاملو کارگزاران اجتماعی را به چه صورت نشان داده و با توجه به کارکرد انتقادی طنز، چگونه گفتمانها را با مؤلفههای جامعهشناختی-معنایی تولید و بازنمایی کرده است. مؤلفههای تحلیل انتقادی گفتمان در الگوی ون لیوون مبتنی بر دو عنصر صراحت و پوشیدگی است که خود زیرمجموعههای مختلف زبانی دارند. بر اساس نتایج این تحقیق، شاملو از مؤلفههای پوشیده در گفتمان طنز در اشعارش بیشتر استفاده کرده است. وی هویت کنشگران مربوط به قدرت، سلطه، فریبخوردگان و خائنان را حذف و کتمان کرده و همزمان با فعالنمایی و نامبری مستقیم از قدرتمندان گذشته، بر فعالیتهای آزادیخواهان و مبارزان تأکید کرده است. تناقض در بافت زبانی، عاطفی و اندیشه از مختصات گفتمان طنز در شعر شاملو است.
مقاله پژوهشی
آزیتا مرادی؛ منصوره تدینی؛ مسعود پاکدل؛ سیما منصوری
چکیده
«صدسال دگر» و «نوای کاروان» دو مجموعة منتشر شدة تازهای است که به همت فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی از میراث نیما یوشیج چاپشده است. تئوریهای نیما یوشیج دربارة شعر و شاعری در مجموعههای دیگر او ازجمله نامهها، حرفهای همسایه و دربارة شعر و شاعری بهصورت مبسوط آمده است و علاوه بر آن، مجموعة چاپ شدة پیشین او سیر تحولات ...
بیشتر
«صدسال دگر» و «نوای کاروان» دو مجموعة منتشر شدة تازهای است که به همت فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی از میراث نیما یوشیج چاپشده است. تئوریهای نیما یوشیج دربارة شعر و شاعری در مجموعههای دیگر او ازجمله نامهها، حرفهای همسایه و دربارة شعر و شاعری بهصورت مبسوط آمده است و علاوه بر آن، مجموعة چاپ شدة پیشین او سیر تحولات شعری او را نشان میدهد. باوجوداین بسیاری از اشعار دیگر نیمایوشیج در این دو دفتر اخیر وجود دارند که در تحلیل روند تحولات شعری او حائز اهمیتاند. در پژوهش حاضر با در نظر گرفتن مهمترین نظریات نیما ازجمله توجه به سمبلیسم، دکلماسیون و روند طبیعی کلام، الگوی وصفی و روایی، عینیت و ذهنیت، هارمونی و استحاله به بررسی این دو مجموعه پرداختهایم. نتایج نشان می-دهد که نیما برای رسیدن به سمبلیسم علاوه بر ادبیات غرب به ادبیات کلاسیک خصوصاً «تمثیل» و «نمادهای عرفانی» علاقة زیادی نشان میدهد. چندین شعر نیما در این دو مجموعه «شعر نمایشی» هستند و ساختاری کاملاً نمایشی دارند. نیما از ظرفیت «روایت» و «داستان» برای بیان مطالب خود استفاده میکند و تلاش میکند تا با طبیعت درآمیزد و برخلاف شعر کلاسیک، توصیفی عینی و بیرونی از آن ارائه بدهد. نیما شعر کلاسیک را دارای وحدتی انداموار نمیبیند و تمام عناصر شعر را در راستای ایجاد یک ترکیب هماهنگ که آن را «هارمونی» و «فرم» مینامد، قرار میدهد. برخی از این اشعار به دلیل تحولات تدریجی شعر نیما بسیار مهم و برخی از اشعار نیز در ردیف بهترین اشعار نیما هستند.
مقاله پژوهشی
مهدی دهرامی
چکیده
معمولاً از قالب مثنوی بهدلیل آزادی در کاربرد قافیه و ردیف و محدود نبودن تعداد ابیات، در سرودن اشعار بلند روایی و مباحث مبسوط استفاده میشود و علمای بلاغت نیز همواره اشاره به بلندی اشعار قالب مثنوی داشتهاند. با وجود این، در ادبیات فارسی مثنویهای بسیار کوتاهی وجود دارد که عدد ابیات آن به ده نیز نمیرسد. هدف این مقاله بررسی سیر ...
بیشتر
معمولاً از قالب مثنوی بهدلیل آزادی در کاربرد قافیه و ردیف و محدود نبودن تعداد ابیات، در سرودن اشعار بلند روایی و مباحث مبسوط استفاده میشود و علمای بلاغت نیز همواره اشاره به بلندی اشعار قالب مثنوی داشتهاند. با وجود این، در ادبیات فارسی مثنویهای بسیار کوتاهی وجود دارد که عدد ابیات آن به ده نیز نمیرسد. هدف این مقاله بررسی سیر و محتوای این نوع اشعار، جنبههای بلاغی و دلایل گرایش شاعر به سرودن آنهاست. سرودن این اشعار از قرن ششم آغاز شده و تا قرن هشتم نزدیک به صد مثنوی کوتاه در موضوعاتی مانند مدح، تعلیم، نامههای کوتاه و تقاضایی، ثبت تجربیات سراینده و اشعار مناسبتی سروده شده است. نیازهای آموزشی و تعلیمی، تمایل شاعران به پرداخت معانی رایج در قوالب غیرکلیشهای، کمرنگشدن اهمیت زبان پرطمطراق، تمایلات مخاطبان، افزودن صمیمیت لحن و رواج و محبوبیت قالب مثنوی در گرایش شاعران به سرودن مثنویهای کوتاه نقش مؤثری داشته است.
مقاله پژوهشی
فاطمه تقی نژاد رودبنه؛ فیروز فاضلی؛ محمود رنجبر
چکیده
گفتمان نقد ادبی معطوف به خواننده و معناهای متکثر متون در میانهی سدهی بیستم، مورد توجه منتقدان ادبی قرار گرفت. داستان «ماهیسیاه کوچولو» (1347)، بهدلایلی ازجمله؛ نوع متن، ساختار ویژهی آن و گسترهی مخاطبان، با تفسیر و تأویلهای مختلف مواجه بوده است. در این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و براساس رویکرد نظریههای معطوف به خواننده، ...
بیشتر
گفتمان نقد ادبی معطوف به خواننده و معناهای متکثر متون در میانهی سدهی بیستم، مورد توجه منتقدان ادبی قرار گرفت. داستان «ماهیسیاه کوچولو» (1347)، بهدلایلی ازجمله؛ نوع متن، ساختار ویژهی آن و گسترهی مخاطبان، با تفسیر و تأویلهای مختلف مواجه بوده است. در این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و براساس رویکرد نظریههای معطوف به خواننده، چگونگی تعامل میان خواننده و متن، و به تَبَع آن، آفرینش و تطور معنا، بهصورت درزمانی و همزمانی در سه بازه زمانی بررسی شد. نتایج نشان میدهد، واکنش خوانندگان به این اثر تا پیش از سال 57، طبق پارادایم و افق انتظار مسلط، ذوقی، مبتنی بر ایدئولوژی و دارای رویکرد اجتماعی بود که در آن عمل قهرمان برجسته میشد، خوانشها اطلاعاتجویانه بود، گفتوگویی میان متن و خواننده شکل نمیگرفت و معنا بر متن تحمیل میشد. مطابق فضای گفتمانیِ پس از 57 تا اواخر دههی 80، دریافتها تلفیقی بود و براساس افق انتظار ادبی، در حوزهی روایتشناسی و ساختار داستان بسامد داشت. این خوانشها در خوانشهای پیشین عدم تعین ایجاد میکردند و خواننده در گفتوگوی نیمهفعال با متن به برساختن شکل جدیدی از ابژهی متنی میپرداخت. در پارادایم مسلطِ اواخر دههی 80 تا پایان دههی 90، خوانشها مبتنی بر نظریه و کارکردمحور بودند. رویکرد نشانهشناسی، بالاترین بسامد را در میان سایر رویکردهای خوانشی این اثر داشت. خوانشهای این دوره اغلب در دیالکتیک با خوانشهای دورهی پیش بودند و عدم تعین تا دریافت اصلاحی را در متن و خوانشهای پیشین رقم میزدند و در نتیجهی ادغام افق انتظار اجتماعی و ادبی، افق معنایی گستردهتری را پیشنهاد میدادند.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
فایزه پایریز زنجانی؛ مهدی ماحوزی؛ ماندانا هاشمی
چکیده
با وجود اندیشههای مشترک شاعرانی که در مسیر عرفان گام نهادهاند، هر یک از آنها در به تصویر کشیدن تجربیات عارفانه و شناسایی راههای سیر و سلوک، سبکی خاص داشتهاند. علاوه بر ویژگیهای سبکی یک اثر که در به وجود آمدن اثری متفاوت نقشی تعیین کننده دارد، خصایص روحی و ویژگی-های شخصیّتی خالق اثر نیز بر این امر اثرگذار است. در این مقاله، ...
بیشتر
با وجود اندیشههای مشترک شاعرانی که در مسیر عرفان گام نهادهاند، هر یک از آنها در به تصویر کشیدن تجربیات عارفانه و شناسایی راههای سیر و سلوک، سبکی خاص داشتهاند. علاوه بر ویژگیهای سبکی یک اثر که در به وجود آمدن اثری متفاوت نقشی تعیین کننده دارد، خصایص روحی و ویژگی-های شخصیّتی خالق اثر نیز بر این امر اثرگذار است. در این مقاله، شخصیّت عطّار و مولانا براساس نظریة روانشناس مشهور، گوستاو یونگ از بُعد درونگرایی و برونگرایی در مواجهه با دو مقولة وصل و هجر، مورد واکاوی قرار گرفته است. با توجّه به تأثیر محیط دوران کودکی، رخدادها و رویدادهای متفاوت زندگی دو شاعر، تفاوت نگاه و روایت آنها دربارة شخصیّت عاشق که محور اصلی غزلیات عاشقانه است و حالات مربوط به آن و نیز شیوة شاعری و تیپ شخصیّتی دو شاعر، میتوان چنین اذعان داشت که عطّار، شخصیّت درونگرای احساسی دارد و از هجران، بیشتر از وصال سخن گفته است و مولانا نیز با وجود توصیفات بسیار در باب هجران، وصال را دور از دسترس نمیشمارد و شخصیّت برونگرای احساسی دارد.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
مرضیه عسکری؛ محمود براتی خوانساری؛ حسین آقاحسینی
چکیده
درج نظم و شعر در لابلای نثر فارسی قدمتی دیرینه دارد. با نگاهی به متون منثور کهن میتوان دریافت که اغلب نویسندگان بعد از تولد شعر فارسی به این آمیختگی تمایل داشتهاند؛ گویی ایشان بر تأثیر شعر بر روح مخاطب و اقناع ناشی از آن واقف بودهاند. انگیزههای مبتنی بر اهداف ادبی و سیاسی_ اجتماعی سبب ورود شعر به متون منثور بوده است. با نگاه به ...
بیشتر
درج نظم و شعر در لابلای نثر فارسی قدمتی دیرینه دارد. با نگاهی به متون منثور کهن میتوان دریافت که اغلب نویسندگان بعد از تولد شعر فارسی به این آمیختگی تمایل داشتهاند؛ گویی ایشان بر تأثیر شعر بر روح مخاطب و اقناع ناشی از آن واقف بودهاند. انگیزههای مبتنی بر اهداف ادبی و سیاسی_ اجتماعی سبب ورود شعر به متون منثور بوده است. با نگاه به فهرست کتابهای علوم بلاغی قدیم و جدید این موضوع نمایان شد که تاکنون بلاغیّون به انواع درج شعر در متون نثر که یکی از جنبههای زیباییشناسانه است، آنچنان که باید نپرداختهاند. تنها اصطلاحی که نسبت به دیگر تعابیر، تناسب بیشتری با این فن دارد، "استشهاد" است؛ اصطلاحی عام که شامل درج آیه، حدیث، خبر و شعر در متن میشود. اصطلاحات دیگری نیز همچون حلّ، اقتباس، تضمین مطرح شده است که بنا بر تعاریف موجود، دقیقاً مربوط به شعر نیست. آمدن شعر در بین متن نثر انواع و قواعدی دارد که تاکنون کشف نشده و اصطلاحاتی نیز برای این انواع ارائه نشده است. نوشتار حاضر کوشیده است تا با بررسی متون منثور آمیخته به شعر در قرن هشتم به عنوان نمونۀ مورد تحقیق به سبب آنکه شعر فارسی در این قرن به اوج قلۀ رشد خود رسیده است، انواع درج شعر در بین نثر و اهداف آن را با ذکر نمونه هایی از این متون بیان نماید و تعاریف پیشنهادی خود را برای حلّ این مسأله ارائه دهد. اصطلاح پیشنهادی این نوشتار اصطلاح کاملاً فارسی و ادبی «شعرآمیزی» است.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
مریم حسینی؛ مریم رجبی نیا
چکیده
از قرن چهارم تا هشتم هجری قمری در خطّۀ فارس هشت پیرنامه به زبان فارسی و عربی تألیف، ترجمه و یا گزیده شدهاست که عبارتاند از: سیرت ابن خفیف، فردوس المرشدیه فی اسرار الصمدیه، انوارالمرشدیه فی اسرار الصمدیه، بدایة احوال الحلاج و نهایته، اخبار حلّاج، مفتاح الهدایه و مصباح العنایه، تحفة اهل العرفان، روح الجنان فی سیرة الشیخ روزبهان. ...
بیشتر
از قرن چهارم تا هشتم هجری قمری در خطّۀ فارس هشت پیرنامه به زبان فارسی و عربی تألیف، ترجمه و یا گزیده شدهاست که عبارتاند از: سیرت ابن خفیف، فردوس المرشدیه فی اسرار الصمدیه، انوارالمرشدیه فی اسرار الصمدیه، بدایة احوال الحلاج و نهایته، اخبار حلّاج، مفتاح الهدایه و مصباح العنایه، تحفة اهل العرفان، روح الجنان فی سیرة الشیخ روزبهان. در این مقاله کوشش شده تا ویژگیها، تأثیرگذاریها و تأثیرپذیریهای مؤلفان و سیر تحوّل این آثار بررسی شود. با توجه به وجود شباهتهای فراوان آثاری که پس از سیرت ابن خفیف نگاشته شدهاند و نسبتدادن شجرۀ خرقۀ بیشتر پیران مذکور به ابن خفیف احتمال بسیار وجود دارد که مقاماتنویسان متأخر از نگاشتۀ ابوالحسن دیلمی دربارۀ شیخ کبیر شیراز تأثیر پذیرفته باشند. تغییر مخاطب در شیوۀ نگارش این نویسندگان مؤثر بودهاست؛ عربیگویی و شیوۀ نگارش عالمانۀ مؤلفان آثاری چون سیرت ابن خفیف و فردوس المرشدیه در معرفی شخصیّت والای پیران بیانگر وجود مخاطبان خاص و اهل علم برای این آثار است و سستبودن کلام نویسندگان پیرنامههای روزبهان و درج کراماتی مادی با اهدافی نه چندان متعالی نشان میدهد هدف این نویسندگان قدرتمندجلوهدادن روزبهان برای مخاطبان عام و به نوعی بهره وری برای خود است.
مقاله پژوهشی
حسین سلیمی
چکیده
یکی از مؤلفههای آشکار و درعینحال، اثرگذار شعر حافظ، چندبعدی بودن ابیات و لایههای معناییِ تعبیهشده در آنهاست، به گونه ایکه مخاطب، پس از چندین بار خوانش، بازهم به کشفهایی در حوزه شکل و معنا دست مییابد و همین مسئله باعث میشود که متن را تمامشده نداند و همواره بهعنوان متنی پویا و زاینده، انگیزه مراجعه مجدد به آن را داشته ...
بیشتر
یکی از مؤلفههای آشکار و درعینحال، اثرگذار شعر حافظ، چندبعدی بودن ابیات و لایههای معناییِ تعبیهشده در آنهاست، به گونه ایکه مخاطب، پس از چندین بار خوانش، بازهم به کشفهایی در حوزه شکل و معنا دست مییابد و همین مسئله باعث میشود که متن را تمامشده نداند و همواره بهعنوان متنی پویا و زاینده، انگیزه مراجعه مجدد به آن را داشته باشد. درواقع، او غالباً از نشاندن کلمات پهلوی هم مفهومی پوشیده و گریزان در ذهن برمیانگیزد، بهطوریکه بهموازات معنی صریح جمله، ایهامی میآفریند و مفهوم دیگری در ذهن میآید. در این پژوهش، کوشش شده است تا با روش اسنادی و تحلیلی، کاربردهای هنری اسامی نوعی غلامان و کنیزان در ساخت ایهام تناسب در شعر حافظ نشان دادهشده و رابطه آنها با مضامین و موضوعات اجتماعی و انسانی تحلیل شود. نتایج پژوهش نشان میدهد که حافظ، آگاهانه و رندانه، اسامی نوعی غلامان و کنیزان را در بستری از ایهام تناسب به کار میگیرد تا هم روابط منشوری و مهندسیشده واژگان شعر خویش را هنریتر سازد و هم اندیشههای شخصی و اجتماعی خویش را با زبانی غیرمستقیم و چندلایه به مخاطب منتقل نماید.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
سویدا درویش؛ نرگس محمدی بدر
چکیده
واکاوی روانشناختی شخصیتهای داستانی، زمینه را برای دستیابی به دیدگاه و نگرش نویسندگان ادبیات داستانی فراهم میکند و همچنین راه را برای شناخت صحیح شخصیتهای داستانی هموار میسازد. نظریه روانشناسی اناگرام، یک تیپشناسی نوین است که خلق و خوی انسانها را در 9 تیپِ کمالگرا، امدادگر، موفقیتطلب، فردگرا، پژوهشگر، پرسشگر، خوشگذران، ...
بیشتر
واکاوی روانشناختی شخصیتهای داستانی، زمینه را برای دستیابی به دیدگاه و نگرش نویسندگان ادبیات داستانی فراهم میکند و همچنین راه را برای شناخت صحیح شخصیتهای داستانی هموار میسازد. نظریه روانشناسی اناگرام، یک تیپشناسی نوین است که خلق و خوی انسانها را در 9 تیپِ کمالگرا، امدادگر، موفقیتطلب، فردگرا، پژوهشگر، پرسشگر، خوشگذران، ریاستطلب و صلحطلب دستهبندی میکند. هدف اصلی این تحقیق، بررسی تطبیقپذیری شخصیت اصلی داستان «درخت گلابی» از مجموعه داستان «جایی دیگر» نوشته گلی ترقی، با تیپهای نُهگانه اناگرام و همچنین تجزیه و تحلیل رفتار شخصیت اصلی بر مبنای الگوی اناگرام است. مقاله پیشرو، به روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که غالب مؤلفههای رفتاری شخصیت اصلی داستان «درخت گلابی» با تیپ 5 (پژوهشگر) اناگرام مطابقت دارد و در برخی موقعیتها، رفتارهای تیپ 4 (فردگرا) اناگرام را از خود به نمایش میگذارد و با الگوی اناگرام همخوانی دارد و بر این اساس تحلیلپذیر است.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
محمد آهی؛ مریم فیضی
چکیده
زبان شناسی نقشگرا که نشأت گرفته از مکتب نقش گرا است، تواناییها و خلاقیتهای مؤلف در استفاده از نظام گفتاری و نوشتاری زبان، جهت نظام بلاغی و کارکردهای دیگر زبان مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرد. صاحب نظرانی چون مارتینه، یاکوبسن و هلیدی برای زبان نقشهای گوناگونی را برشمرده اند.که از این میان نقشهای ششگانهی: ارتباطی، ارجاعی، ...
بیشتر
زبان شناسی نقشگرا که نشأت گرفته از مکتب نقش گرا است، تواناییها و خلاقیتهای مؤلف در استفاده از نظام گفتاری و نوشتاری زبان، جهت نظام بلاغی و کارکردهای دیگر زبان مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرد. صاحب نظرانی چون مارتینه، یاکوبسن و هلیدی برای زبان نقشهای گوناگونی را برشمرده اند.که از این میان نقشهای ششگانهی: ارتباطی، ارجاعی، ترغیبی، عاطفی، محمل اندیشه و آفرینش ادبی از همه مهمتر و مشهورتر است که در این مقاله در داستان «فارسی شکر است» اثر محمدعلی جمالزاده، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. از این دیدگاه، جمالزاده به عنوان پیشاهنگ داستان نویسی کوتاه فارسی با آگاهی از ظرفیتهای بالقوهی زبان فارسی و با تسلط بر فنون روایت، توانسته به خوبی از نقشهای ششگانهی کلام برای ایجاد جذابیتهای ادبی بهره گرفته به آسیب شناسی بلاغت زبان بپردازد. او در این داستان به شیوه هنرمندانه و به طور ملموس و عملی، مهمترین و خطرناکترین آسیب زبان را که بیگانه مآبی مفرط و نابجاست؛ به مخاطب گوشزد کرده آنها را به استفاده طبیعی از زبان برای بلاغت آن ترغیب می کند.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
آمنه عرفانی فرد؛ کاظم دزفولیان
چکیده
هنر و زیباییشناسی حیطههایی باز و گسترده هستند که جهان در آنها تفسیر میشود و در فرایندی تفکری- ادراکی بر تخیّل، سازندگی و بیان تأثیر میگذارد. تجربه و دانش زیباییشناسی، روشها و دیدگاههای جدید، ذهن را به چالش میکشانند. «نادیا» اثر آندره برتون و «سه قطره خون» اثر صادق هدایت به عنوان واقعیتی صوری و معنایی، مصداق ...
بیشتر
هنر و زیباییشناسی حیطههایی باز و گسترده هستند که جهان در آنها تفسیر میشود و در فرایندی تفکری- ادراکی بر تخیّل، سازندگی و بیان تأثیر میگذارد. تجربه و دانش زیباییشناسی، روشها و دیدگاههای جدید، ذهن را به چالش میکشانند. «نادیا» اثر آندره برتون و «سه قطره خون» اثر صادق هدایت به عنوان واقعیتی صوری و معنایی، مصداق بارز عناصر زیبایی عینی و ذهنی هستند که نشان دهندۀ پنهان بودن واقعیت عمیقِ حالت روانی انسان، در ضمیر ناخودآگاه اوست و دارای واقعیتی هستیشناسی است که آگاهی ما تنها به بخش کوچکی از آن دست یافته است. هدف از تحلیل عناصر زیباییشناسانه این آثار که به بازنمایی نیازهای ساحتهای مختلف حیات انسان از راه شهود و تأمل و توجه به جهان فراعینی و ایجاد نوعی ارتباط تعاملی بین احساس، اندیشه، خرد و خیال انسانی میپردازند، شناخت و دریافت نحوۀ نگارش آثار مذبور و چرایی ارزشمندی آنهاست. در این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی و با رویکرد ادبیات تطبیقی و تکیه بر مکتب نقد بنیاد آمریکایی در تحلیل کیفی و واکاوی جنبههای زیباییشناسیِ سوررئالیستی آثار، به این نتیجه رسیدهایم که زیبایی زبان و تخیل در بخش روساخت، و زیبایی محتوا در بخش ژرف ساخت با استفاده از شگردهای سوررئالیسم، ارکان سازنده زیبایی این آثار است که منتهی به خلق فضاهایی میشود که عصیانی برای آزادی ذهن از محدودیتهاست.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
علی حیدری
چکیده
چکیده:
حافظ یکی از مشهورترین شاعران سبک عراقی است که از اصطلاحات علوم مختلف و بازیهای مرسوم زمان خود مانند نرد و شطرنج و... در اشعارش اندک، اما دقیق و با رعایت تمام جوانب استفاده کرده است. بهره بردن او از این اصطلاحات هیچگاه تصنعی و غیرمنتظره نمینماید و چهرۀ لطیف و دلنشن غزل او را زمخت و مخاطبگریز نمیکند. او در برخی از ابیاتش از ...
بیشتر
چکیده:
حافظ یکی از مشهورترین شاعران سبک عراقی است که از اصطلاحات علوم مختلف و بازیهای مرسوم زمان خود مانند نرد و شطرنج و... در اشعارش اندک، اما دقیق و با رعایت تمام جوانب استفاده کرده است. بهره بردن او از این اصطلاحات هیچگاه تصنعی و غیرمنتظره نمینماید و چهرۀ لطیف و دلنشن غزل او را زمخت و مخاطبگریز نمیکند. او در برخی از ابیاتش از اصطلاحات شطرنج، مانند «شهانگیز»، «شاه رخ زدن» و... استفاده کرده است که فهم دقیق آنها برای درک ظرافت این ابیات، الزامی است. در برخی موارد شارحان دیوان حافظ به درستی از عهدۀ شرح اصطلاح و به تبع از شرح بیت برنیامدهاند. در این مقاله به روش تحلیل- توصیفی به شرح اصطلاح «شاه رخ زدن» در بیتی از حافظ پرداخته شده است. این اصلاح به معنی «جابهجایی شاه با رخ» یا «به قلعه رفتن شاه» است که باعث دور کردن خطر از شاه می-شود و در هر بازی فقط طبق شرایطی یک بار امکانپذیر است و در صورت استفاده نکردن فرصت برای همیشه از دست میرود. اما در تمام شرحها این اصلاح را با تکیه برفرهنگهای لغت و.. اشتباه معنی کردهاند.
کلمات کلیدی: حافظ، رخ، شاه، شاهرخ زدن، شطرنج.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
زهرا پاکزاد؛ فاطمه کلاهچیان؛ محمّد ایرانی
چکیده
در تعریفات شعر، از سه عنصر عاطفه، تخیّل و موسیقی سخن میرود. متون نثر فارسی، در دورههای گوناگون، کم و بیش از عناصر شعری بهره بردهاند.آثار صوفیانه و عارفانه، به اقتضای اهداف و مضامینشان، گرایشی بیشتر به شاخصههای شعری داشتهاند؛ تا آنجا که گاه درک ظرایف معنایی و نمودهای زیباشناختی این متون، به تحلیل تصاویر و جلوههای موسیقایی ...
بیشتر
در تعریفات شعر، از سه عنصر عاطفه، تخیّل و موسیقی سخن میرود. متون نثر فارسی، در دورههای گوناگون، کم و بیش از عناصر شعری بهره بردهاند.آثار صوفیانه و عارفانه، به اقتضای اهداف و مضامینشان، گرایشی بیشتر به شاخصههای شعری داشتهاند؛ تا آنجا که گاه درک ظرایف معنایی و نمودهای زیباشناختی این متون، به تحلیل تصاویر و جلوههای موسیقایی آنها وابسته است. بر اساس این اهمّیت، هدف مقالۀ حاضر، بررسی کارکرد یکی از عناصر کلیدی شعر؛ یعنی موسیقی، در کشفالمحجوب هجویری، به عنوان یکی از مهمترین متون نثر عارفانه است تا میزان و کیفیت شعروارگی آن از این منظر مشخّص شود. یافتههای این پژوهش توصیفی- تحلیلی نشان میدهند، موسیقی درونی و معنوی، کارکردی تعیینکننده در نثر هجویری دارند و به القای مؤثّرترِ مفاهیم و ذهنیات، مدد بارز می-رسانند. نمود موسیقی درونی که تناسب و جذّابیت لفظی- آوایی را ارتقا میبخشد، بیشتر از معنوی است. سجع؛ بخصوص متوازی، جناس؛ بهویژه زاید، تکرار واژه، واجآرایی و نیز تضاد، از مصادیق بارزتر موسیقی درونی و معنوی در کشفالمحجوبند که غالباً در این مواضع نمود مییابند: ذکر نام اولیاء و توصیف شخصیت و احوالشان، حکایتها و نقل سخنان مشایخ و ارشادهای آنان و نیز تبیین اصطلاحات عارفانه؛ اعم از مفاهیم مرتبط با توحید، معرفت نفس، مرگ، فنا و بقای عرفانی، مراتب سلوک و نیز نکوهش نفس و دنیای مذموم.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
مهدی شریفیان؛ رویا هاشمی زاده
چکیده
ارتباط متون ادبی و روانکاوی در قرن بیستم به کمک نظریات فروید مطرح شد و پس از او، کارل گوستاو یونگ، در این زمینه نقشی برجسته داشته و درباره انعکاس روحیات و اندیشه های افراد در آفریده های خود، آثار مهمی نگاشته است. به باور یونگ، افکار انسان، تا حدودی برخاسته از امیال روزانه و به میزان زیادی تحت تأثیر ناخودآگاه جمعی و تصاویر کهن (کهن الگو) ...
بیشتر
ارتباط متون ادبی و روانکاوی در قرن بیستم به کمک نظریات فروید مطرح شد و پس از او، کارل گوستاو یونگ، در این زمینه نقشی برجسته داشته و درباره انعکاس روحیات و اندیشه های افراد در آفریده های خود، آثار مهمی نگاشته است. به باور یونگ، افکار انسان، تا حدودی برخاسته از امیال روزانه و به میزان زیادی تحت تأثیر ناخودآگاه جمعی و تصاویر کهن (کهن الگو) است و به طور کلی انسان در طول زندگی خود، به صورت ناخواسته از جانب ناخودآگاه خود کنترل می شود. در این مقاله، منظومه بهرام و گل اندام امین الدین صافی (شاعر ق 9) با استفاده از شیوه توصیفی- تحلیلی و از دیدگاه روانکاوی یونگ بررسی شده است تا در آن، مراتب بروز ناخودآگاهی جمعی و عناصر آن مشخص شود. مطابق نتایج حاصل شده، این داستان عامیانه، با کهن الگوی فردانیت یونگ تطابق دارد و مسیر رشد شخصیت به سوی تکامل را نشان می دهد؛ به این ترتیب، در این منظومه، کشورشاه رمزی از انسان و بهرام، نشان دهنده کهن الگوی خود است که برای وصال با آنیما، از مراحل سخت رویارویی با سایه عبور می کند و در نهایت، پیوند او با گل اندام، چرخه تحول شخصیت را به پایان می رساند. همچنین، در این منظومه دو کهن الگوی سایه و پیرخرد نقش پررنگی تری دارند: کهن الگوی سایه به دلیل پافشاری و تلاش بسیار شاه برای رشد شخصیت و کهن الگوی پیرخرد به دلیل اشتیاق و سردرگمی زیاد او.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
مصطفی محمدی؛ لیدا نامدار
چکیده
جای خالی سلوچ، اثر محمود دولتآبادی یکی از ده اثر بزرگ رئالیستی ایران است که با وجود نقدهای بسیار نگاشته شده بر آن، تاکنون جایگاه دین و نقش عناصر دینی بهکار رفته در آن، مورد توجّه تحلیلگران ادبی قرار نگرفتهاست. پژوهش پیش رو با هدف تأکید بر نقش دین به مثابة یک نیاز ریشهدار و یک اصل مهم در برساخت رفتار و کنشهای فردی و جمعی و ...
بیشتر
جای خالی سلوچ، اثر محمود دولتآبادی یکی از ده اثر بزرگ رئالیستی ایران است که با وجود نقدهای بسیار نگاشته شده بر آن، تاکنون جایگاه دین و نقش عناصر دینی بهکار رفته در آن، مورد توجّه تحلیلگران ادبی قرار نگرفتهاست. پژوهش پیش رو با هدف تأکید بر نقش دین به مثابة یک نیاز ریشهدار و یک اصل مهم در برساخت رفتار و کنشهای فردی و جمعی و نیز جایگاه آن در ذهن و زبان نویسنده و فراز و فرود آفرینشهای ادبی، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و شیوة استقرایی به واکاوی دیدگاههای دینی محمود دولتآبادی در جای خالی سلوچ پرداخته، کم و کیف تأثیرپذیری اعتقادی شخصیّتهای این رمان از جامعه و نوع نگاه نویسنده به نقش دین در کنشهای فردی و اجتماعی اثر را واکاوی میکند. از این رهگذر و به منظور ارائه الگویی کاربردی و پژوهشی روشمند، جایگاه دین در این رمان را بر اساس نظریّة ادیان خودکامه و نوعخواهانة اریک فروم بررسی کرده است. با استخراج نمونه هایی از متن یاد شده اثبات میشود که با وجود وجوه تشابه میان این دو و تأثیر مستقیم جامعه در برداشتهای دینی در شخصیّتهای رمان، ادیان خودکامه نمود بیشتری در شکلگیری و پرداخت شخصیّتهای رمان داشتهاست. هرچند رگههایی از ادیان نوعخواهانه نیز در این اثر، قابل ردیابی و واکاوی است. برآیندی که از این جستار به دست آمده نشان میدهد دین و محوریّت امور مذهبی در رمان، بسیار کمرنگ به تصویر درآمده که دلیل آن را میتوان به دیدگاههای دولتآبادی و تأثیر اجرای اصلاحات ارضی در روستاها مرتبط دانست.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
ابراهیم واشقانی فراهانی
چکیده
در شماری از متون ایرانی میانه میخوانیم که زاب، افرسیاب را «سپوخت» و آب و مرز را بازآورد و همین تیر انداختن به افراسیاب و سپوختن او (نه تیر انداختن به سمتی از زمین) در برخی متون ایرانی نو به آرش منسوب میشود. آیا این احتمال وجود دارد که داستان آرش و داستان پادشاهی زاب، دو اجرا از یک اسطوره باشند که با انتقال انتساب در سلسلۀ طولی ...
بیشتر
در شماری از متون ایرانی میانه میخوانیم که زاب، افرسیاب را «سپوخت» و آب و مرز را بازآورد و همین تیر انداختن به افراسیاب و سپوختن او (نه تیر انداختن به سمتی از زمین) در برخی متون ایرانی نو به آرش منسوب میشود. آیا این احتمال وجود دارد که داستان آرش و داستان پادشاهی زاب، دو اجرا از یک اسطوره باشند که با انتقال انتساب در سلسلۀ طولی علل و اسباب، گاه به آرش و گاه به زاب منسوب شدهباشد؟ شاهنامهپژوهان دلایلی چند برای توجیه غیاب داستان آرش در شاهنامۀ فردوسی اندیشیدهاند. آنچه در این مقاله بحث میشود این پرسش و پیشنهاد است که آیا ممکن است داستان آرش کمانگیر با چهره گرداندن و مطابق فرایند «گشت اسطوره»، در لایۀ زیرین و در قالب روایتی دیگر در شاهنامه حضور یافته و نقل شدهباشد؟ به تعبیر دیگر به جای جستوجوی نام آرش، پیرنگ اسطورۀ وی در بخشی از شاهنامه که میباید جایگاه زمانی حضورش باشد، کاویده شود. با این تغییر نگاه میتوان این نظریه را مطرح ساخت که با تغییر انتساب خویشکاری از قهرمان به پادشاه در سلسلۀ طولی علل و اسباب، پیرنگِ اسطورۀ آرش کمانگیر که تلفیقی از سه خویشکاری آبفزایی، مرزنمایی و روشنایی است، از آرش به زاب منتقل شدهاست. این انتقال و «گشتِ اسطوره» میان آرش و زاب، به صورت آشکار در شماری از منابع فارسی میانه و فارسی نو رخ دادهاست و دارای پیشینه و مشابه است.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
سعید علائی؛ منوچهر اکبری
چکیده
];چکیده:
سفرنامهها در حقیقت گنجینهها و اسنادی ارزشمند و دست اول از برخی رخدادهای تاریخی، اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و ادبی شمرده میشوند که از جنبههای گوناگون قابل بررسی هستند. سفرنامهنویسی در تاریخ کهن ادب فارسی پیشینهای دیرین و سرگذشتی دور و دراز داشته است. از تحریر سفرنامۀ ناصرخسرو اکنون نزدیک به هزار سال میگذرد. ...
بیشتر
];چکیده:
سفرنامهها در حقیقت گنجینهها و اسنادی ارزشمند و دست اول از برخی رخدادهای تاریخی، اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و ادبی شمرده میشوند که از جنبههای گوناگون قابل بررسی هستند. سفرنامهنویسی در تاریخ کهن ادب فارسی پیشینهای دیرین و سرگذشتی دور و دراز داشته است. از تحریر سفرنامۀ ناصرخسرو اکنون نزدیک به هزار سال میگذرد. از آن زمان سفرنامههای بسیاری به نگارش درآمدهاند که همگی گواه روشنی بر توجه پدیدآورندگان و اقبال جدی مخاطبان به این گونۀ ادبی است. در دورۀ قاجاریه سفرنامهنویسی جایگاه ویژهای پیدا میکند. سفرنامهنویسی در هیچ دورهای مثل این دوره رواج نداشته است. در این سفرنامهها هر کدام از مؤلفان، از منظری خاص به مسائل و رخدادهای سفر نگریسته و به نکات ویژهای توجه کردهاند. در دورۀ قاجار، با رواج این نوع ادبی، بسیاری از روشنفکران، از سفرنامهها به منزلۀ گونهای نوشتاری برای آگاهسازی مردم و ثبت وقایع تاریخی استفاده کردند. پژوهش حاضر به استخراج و بررسی موضوعات و مضامین مشترک در سفرنامههای این دوره پرداخته است؛ بدین منظور تعدادی از سفرنامههای مهم و کامل این دوره را انتخاب کرده و با بررسی محتوایی آنها، ویژگیها و مضامین مشترک در آنها را آشکار ساختهایم. بررسیها نشان میدهد که این موضوعات در بیشتر سفرنامهها مشترک است: 1. حمد و ستایش خدا 2. توصیف 3. نقد و انتقاد 4. نقیضهگویی 5. دادن اطلاعات ناقص 6.حسبالحال و بیان احوال معنوی 7. افسوسخوردن بر وطن.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
سهیلا صادقی؛ بهناز علی پور گسکری؛ بلقیس روشن؛ بهناز پیامنی
چکیده
نظریه شعرشناسیشناختی، نظریهای مبتنی بر زبان آثار ادبی و نوع چیدمان واحدهای زبانی است که به کشف ارتباط بین ساختار و مفهوم اثر ادبی میانجامد. این نظریه با ابزاری که برای نقد ادبی در اختیار تحلیلگر قرار میدهد امکان خوانش نظاممند متون ادبی را فراهم میآورد. هدف پژوهش حاضر بررسی سطوح تفسیری دو شعر از شفیعی کدکنی از لحاظ ساختاری ...
بیشتر
نظریه شعرشناسیشناختی، نظریهای مبتنی بر زبان آثار ادبی و نوع چیدمان واحدهای زبانی است که به کشف ارتباط بین ساختار و مفهوم اثر ادبی میانجامد. این نظریه با ابزاری که برای نقد ادبی در اختیار تحلیلگر قرار میدهد امکان خوانش نظاممند متون ادبی را فراهم میآورد. هدف پژوهش حاضر بررسی سطوح تفسیری دو شعر از شفیعی کدکنی از لحاظ ساختاری و محتوایی و تبیین چگونگی تأثیرگذاری جهان فکری مؤلف بر ساختار اشعار است. برای این منظور با انجام نگاشتهای سهگانه ویژگی، رابطهای و نظام، در دو شعر «غزلی در مایه شور و شکفتن» و «جوانی» فرآیندهای استدلالی مولف مورد بررسی قرار گرفت. این بررسی نشان داد که سازمانبندی فضاهای مفهومی در این دو شعر براساس طرحواره حجم شکل گرفته و ساختار جهان فکری مؤلف بر ساختار اشعار تأثیرگذار بوده است. از نظر شناختی در اندیشه کمالگرای شاعر همیشه امکانی برای خروج از موقعیت ناخواسته وجود دارد و تغییر شرایط از خویشتن خویش آغاز میشود. نگاشت نظام شعرها نشان داد که اشعار در چارچوب یک ساختار منسجم زبانی قرار دارند. فرم ذهنی که پیوند محتوایی اثر است با فرم بیرونی شعرها در هماهنگی و تطابق قرار دارد و در قالب الگوی انتزاعی یکپارچهای به مخاطب عرضه شده است و این دلیلی بر انسجام و تاثیرگذاری شعرهاست.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
نادره شاه آبادی؛ احمد خاتمی؛ علیرضا صالحی؛ ابوالفضل مرادی
چکیده
«ادبیات غنایی» بهعنوان یکی از گستردهترین انواع ادبی، در چهارچوب نقش «ادبی و عاطفی» زبان مطرح میشود و به بیان احساسات و عواطف شخصی «گوینده» میپردازد. هدف این نوع ادبی، گزارش و بیان احساسات گوینده و در کنار آن، لذّت بخشیدن به مخاطب است. شیوههای کاربرد عناصر غنایی در هر یک از منظومههای ادب فارسی متعدد و متنوع ...
بیشتر
«ادبیات غنایی» بهعنوان یکی از گستردهترین انواع ادبی، در چهارچوب نقش «ادبی و عاطفی» زبان مطرح میشود و به بیان احساسات و عواطف شخصی «گوینده» میپردازد. هدف این نوع ادبی، گزارش و بیان احساسات گوینده و در کنار آن، لذّت بخشیدن به مخاطب است. شیوههای کاربرد عناصر غنایی در هر یک از منظومههای ادب فارسی متعدد و متنوع است. عواملی مانند «ترکیبات و تعبیرات غنایی»، «توصیفات نرم و لطیف»، «فضای غمآلود و انزواطلبی»، «کنشگری عاشق و معشوق»، «تکگوییهای درونی شخصیت اصلی»، و ... از شاخصترین نمودهای ادب غنایی هستند. این پژوهش تلاش میکند با بهرهگیری از «فرانقش اندیشگانی» در رویکرد نقشگرایی هلیدی به مطالعة اشعار غنایی «مذنب بدایونی» یکی از شعرای ناشناختة دورة بازگشت بپردازد. این شاعر غزلسرا از روشهای مختلفی برای بیان اندیشة غنایی خود استفاده کرده و نکتة قابل تأمل این است که وی در طول دورة شاعری خود دچار تحول نگرش شده و از نگرش ابتدایی خود که مشابه شعرای عاشقانهسرای سبک عراقی بوده، در دورهای از زندگی به دیدگاه شعرای «مکتب وقوع» و واسوخت متمایل میشود. این پژوهش سعی دارد به این پرسش پاسخ دهد که بر مبنای فرانقش اندیشگانی، تحول جهانبینی «مذنب بدایونی» در اشعار غنایی، باعث ایجاد چه تغییراتی در سطح «افعال» به کار رفته شده است؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد که تغییر، افول و در نهایت تنزل مقام «معشوق» بهعنوان شخصیت اصلی غزلیات وی، از طریق کاهش میزان حضور این مُشارک در «فرآیندهای مادی و ذهنی» و بسامد بالای «بندهای پرسشی« که معنای «مؤاخذه و عتاب» دارند، نشان داده شده است.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
الهه شاهی؛ محسن ذوالفقاری؛ حسن حیدری
چکیده
پژوهش حاضر با عنوان « تحلیل نشانه شناسیک غزلی از حافظ » با توجه به فراگیرتر بودن شیوه های تحلیل نشانه شناسیک در حیطه ی ادب غنایی نسبت به سایر انواع ادبی و همچنین با عنایت به ماهیت چند لایه ای بودن اشعار حافظ و امکان دست یابی به سطوح گوناگون معنا از طریق کشف رمزگان و روابط حاکم بر دال و مدلول های هر غزل ، ضمن مطالعه در دیوان اشعار ...
بیشتر
پژوهش حاضر با عنوان « تحلیل نشانه شناسیک غزلی از حافظ » با توجه به فراگیرتر بودن شیوه های تحلیل نشانه شناسیک در حیطه ی ادب غنایی نسبت به سایر انواع ادبی و همچنین با عنایت به ماهیت چند لایه ای بودن اشعار حافظ و امکان دست یابی به سطوح گوناگون معنا از طریق کشف رمزگان و روابط حاکم بر دال و مدلول های هر غزل ، ضمن مطالعه در دیوان اشعار حافظ، به ارایه ی تحلیل نشانه شناسیک غزلی انتخابی، از میان غزلیات بررسی شده پرداخته است. در پایان پژوهش، نویسنده با نشان دادن و تحلیل هسته ی مرکزی رمزگان و کدهای تقویت کننده ی آن در این غزل ، تحلیل روابط دال و مدلول ها و تبیین دلالت هریک، بررسی عوامل ایجاد انگیختگی دال ها، تاکید بر تاثیر درهم تنیدگی نشانه ها در چند لایه ای شدن معنا و ایجاد سطوح معنایی تازه و باز نمودن نقش عناصر رمزگان در ایجاد تخیل شاعرانه و آفرینش کلام هنری با رویکرد خواننده محور، ضمن پاسخ به پرسش های تحقیقاتی، به تفسیری کلی و منسجم از غزل دست یافته و نیز روش انتخابی پژوهش ، روش تحلیل درون متنی و کتابخانه ای با استفاده از منابع دست اول بوده است.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
فروزنده عدالت کاشی؛ محبوبه مباشری
چکیده
استعاره مفهومی از مقولههای بنیادی زبانشناسی شناختی است. مقوله زبانی که صرفاً مربوط به واژهها نیست، بلکه از فرآیندهای تفکر انسان است و زبان را از حدّ شگردی بلاغی به سطح وسیلهای برای اندیشه عمیقتر و شناخت والا میرساند. با توجه به این که شیوه حرکت و سیر تعالی در آموزه های عرفانی به زبان رمز است و عرفان قلمرو هنری زبان، در معنای ...
بیشتر
استعاره مفهومی از مقولههای بنیادی زبانشناسی شناختی است. مقوله زبانی که صرفاً مربوط به واژهها نیست، بلکه از فرآیندهای تفکر انسان است و زبان را از حدّ شگردی بلاغی به سطح وسیلهای برای اندیشه عمیقتر و شناخت والا میرساند. با توجه به این که شیوه حرکت و سیر تعالی در آموزه های عرفانی به زبان رمز است و عرفان قلمرو هنری زبان، در معنای یک نظام اشاری است و از آن جا که در نظریه شناختی، استعاره به عنوان پدیدهای در کلیتزبان حضور جهت دهنده دارد به این معنی که یک حوزه مفهومی براساس حوزه مفهومی دیگر شناخته میشود این استعاره در اشعار عرفانی راه پیدا کرده است. عماد فقیه کرمانی از عارفان قرن هشتم، در طریقت نامه که آن را در ده باب و هر باب را در ده فصل در آداب سیر و سلوک و وظایف سالکان و مقامات و احوال عارفان سروده، کمال محبت به حق تعالی را عشق میداند. در این پژوهش ابتدا گزارشی از زندگی عمادالدین فقیه کرمانی،طریقت نامه، استعاره مفهومی داده شده و در آخر، به بررسی استعاره مفهومی عشق در طریقت نامه پرداخته شده است. از آن جا که استعاره مفهومی دارای دو حرکت از مبدا به مقصد است، و بر این اساس دارای سه بار معنایی مثبت، منفی و خنثی میشود نتیجه این پژوهش این است که عماد از دو طریق انتقال معنا و تغییر معنا، توانسته معناهای تازه ای به عشق داده، و با ایجاد تعلیق در معنای واژهها ،خواننده را در گرفتن معنا و تعابیر گستردهتر آزاد بگذارد.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
زهرا خسروی زارگز؛ اکبر شایان سرشت
چکیده
رمان هنرمند یکی از زیر شاخههای رمان رشد و کمال به حساب میآید اما مسئلهی مهم این است که این زیرشاخه به قدری قوی شده است که میتوان برای آن مؤلفههای مخصوص به خود تعریف کرد. پژوهش حاضر تلاش دارد که به کمک دقت در عناصر ساختار رمان انگلیسی تصویر مرد هنرمند در جوانی اثر جیمز جویس و رمان ایرانی شما که غریبه نیستید اثر هوشنگ مرادی کرمانی، ...
بیشتر
رمان هنرمند یکی از زیر شاخههای رمان رشد و کمال به حساب میآید اما مسئلهی مهم این است که این زیرشاخه به قدری قوی شده است که میتوان برای آن مؤلفههای مخصوص به خود تعریف کرد. پژوهش حاضر تلاش دارد که به کمک دقت در عناصر ساختار رمان انگلیسی تصویر مرد هنرمند در جوانی اثر جیمز جویس و رمان ایرانی شما که غریبه نیستید اثر هوشنگ مرادی کرمانی، به روش توصیفی – تحلیلی مؤلفهها و ویژگیهای این نوع رمان را بررسی کند. این مؤلفهها عبارت از: تکوین شخصیت هنرمند، شرح درونیات و حساسیت-های ذهنی هنرمند، ارائهی دیدگاه هنرمند دربارهی هنر، نام بردن از ابزارهای هنری و آثار برجستگان، انفکاک فکری از خانواده و آغاز مهاجرت، است. چنین به نظر میرسد که این مؤلفهها در اکثر نمونههای این نوع ادبی قابل شناسایی و تحلیل است و این رمان را میتوان به عنوان یک نوع مستقل و نوپا از انواع رمان در نظر گرفت.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
طاهر لاوژه
چکیده
مولانا برای بیانِ نکاتِ عرفانی حکایتِ «آبگیر و سه ماهیِ» کلیله و دمنه را در مثنوی بازآفرینی می-کند. تحلیلِ دگردیسیِ معناییِ این حکایت، شگرد مولانا برای تبدیلِ مضامینِ محدودِ آن به مفاهیمِ گستردة عرفانی و چگونگی آفرینش ساختاری نو، هدف اصلی پژوهش حاضر است. این مقاله با شیوة توصیفی ـ تحلیلی به نقد دلایلی میپردازد که مولانا بر ...
بیشتر
مولانا برای بیانِ نکاتِ عرفانی حکایتِ «آبگیر و سه ماهیِ» کلیله و دمنه را در مثنوی بازآفرینی می-کند. تحلیلِ دگردیسیِ معناییِ این حکایت، شگرد مولانا برای تبدیلِ مضامینِ محدودِ آن به مفاهیمِ گستردة عرفانی و چگونگی آفرینش ساختاری نو، هدف اصلی پژوهش حاضر است. این مقاله با شیوة توصیفی ـ تحلیلی به نقد دلایلی میپردازد که مولانا بر آن اساس حکایتِ کلیله را «قشر قصه» و داستانِ خویش را «مغز جان» میخواند. یافتهها مبینِ آن است که مولانا با استفاده از مضامینِ قرآنی، احادیث نبوی، سخنان مشایخ صوفیه و درجِ امثال و حکم، مفاهیمِ مُلهم از تجاربِ عرفانیِ خود را در فضای کلیِ قصه به مخاطب القاء میکند و با توسل به نوعی شیوة سخنپردازی در تفسیر افکار و اعمال سه شخصیتِ اصلیِ حکایت، بر فهمِ اسرارِ درونی و درک نکتهها و رمزها تأکید میورزد و در اشاره به ماجراهای داستانی از طریق کارکردِ ترغیبی ـ اقناعیِ پیامهای خود مباحثِ عرفانی را میگسترد و به هنگام نقل ماجراهای میانی در قالبِ تمثیلهای گوناگون و با استفاده از قابلیتهای زبانِ عرفان، درونمایة قصه را تا حد ادراکِ مخاطب بسط میدهد و در بیانِ محتوا بر اساس دو مقولة حکمت و هدف نمادهای عالیِ خود را بر مبنای دریافتهای سمبلیکِ مبتنی بر معرفتِ شهودی عرضه میدارد تا قصة مثنوی را ضمنِ حفظِ مشابهتِ ظاهریِ روایت، در بافتاری متمایز از حکایتِ کلیله جلوه دهد.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
آرام رحیمیان؛ مریم مشرف الملک؛ احمد خاتمی
چکیده
رمان باغ تلو مجید قیصری از جمله رمانهای حوزۀ پایداری در دهههای پس از جنگ است که با رویکردی تقریبا متفاوت نسبت به آثار پیش از خود به نگارش درآمده است. برجستهترین وجوه تمایز این اثر نسبت به آثار پیشین این حوزه، توجه به جایگاه و هویت زن ایرانی، شکسته شدن کلیشه جنسیتی حضور مردان در جنگ و پرداختن به مسأله مقاومت واسارت زن ایرانی ...
بیشتر
رمان باغ تلو مجید قیصری از جمله رمانهای حوزۀ پایداری در دهههای پس از جنگ است که با رویکردی تقریبا متفاوت نسبت به آثار پیش از خود به نگارش درآمده است. برجستهترین وجوه تمایز این اثر نسبت به آثار پیشین این حوزه، توجه به جایگاه و هویت زن ایرانی، شکسته شدن کلیشه جنسیتی حضور مردان در جنگ و پرداختن به مسأله مقاومت واسارت زن ایرانی در طول جنگ وپس از آن است. بر همین اساس، در این پژوهش تلاش گردیده است با بهکارگیری رویکرد انتقادی فرکلاف و به شیوه توصیفی و تحلیلی، گفتمانهای تأثیرگذار در شکلگیری رمان باغ تلو مورد بررسی قرارگیرد و تبیین شود که گفتمانهای حاکم برفضای رمان، در خدمت حفظ روابط موجود قدرت و جایگاه زن در ساختارهای اجتماعی است یا در جهت دگرگونی آن میباشد. یافتههای این پژوهش حاکی از آن استکه نویسندۀ رمان باغ تلو از سویی با به تصویرکشیدن سیمایی از کلیت شرایط زنان در عرصه اجتماع و بازنمایی گسترده مناسبات نابرابر جنسیتی، هژمونی گفتمان مردسالاری را به نمایش گذاشته است و از سویی با محوریت قراردادن زن در طول داستان و ترسیم افکار و افعال وی در مقابله با فضای ایدئولوژیک حاکم به شیوهای زیرکانه در نقد باورهای متعارف و دگرگونی روابط قدرت حاکم و تغییر جایگاه اجتماعی زن تحت تأثیر گفتمان نوین انسانی و فراجنسیتی گام برداشته است.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
محمد رودگر
چکیده
جریان عرفان عاشقانة خراسانی دارای سنّت سلوکی خاصی با محوریّت مفهوم عشق است. پس از انتشار مقالات شمس تبریزی یکی از موضوعات مورد توجه این بود که شمس امثال بایزید از پیران خراسان و حتی جنید، حلاج و ابنعربی را نیز قبول ندارد. در این پژوهش مشخص میشود که عمده نقد شمس به شخصیت این افراد نیست بلکه به شیوة عرفانیِ ایشان است. واقعیت این است ...
بیشتر
جریان عرفان عاشقانة خراسانی دارای سنّت سلوکی خاصی با محوریّت مفهوم عشق است. پس از انتشار مقالات شمس تبریزی یکی از موضوعات مورد توجه این بود که شمس امثال بایزید از پیران خراسان و حتی جنید، حلاج و ابنعربی را نیز قبول ندارد. در این پژوهش مشخص میشود که عمده نقد شمس به شخصیت این افراد نیست بلکه به شیوة عرفانیِ ایشان است. واقعیت این است که شمس تبریزی یکی از برترین منتقدان عرفان خراسان بود که خود نیز به این جریان تعلق داشت. برای اثبات این مدّعا ابتدا ویژگیهای مهمِ سلوک خراسانی همچون تأکید بر ریاضت، سکر، شطح و فنای در پیر بیان شده آنگاه دیدگاههای شمس دربارة این ویژگیها تبیین و تحلیل شده است. شمس با نظام خانقاهی مستقر در عرفان خراسان و سنّتهایی چون خرقه دادن و خرقه گرفتن مخالف بود. وی ریاضتها و چلّهنشینیهای متداول را یک انحراف جدّی می-دانست. احوالی چون سکر و شطحیات ناشی از آن را نیز از ناکارآمدیها و نواقص این سنّت سلوکی می-دانست. از مهمترین دستاوردهای بحث آن است که شمس به دنبال رجعت به سنّت نخست خراسانی بود زیرا اتّکای تصوّف را به نظام خانقاهی موجود، قابل قبول نمیدانست. او میکوشید تصوّف را به سوی وابستگی به ولایت معنوی مشایخ و آموزة فنای در پیر سوق دهد. روش پژوهش توصیفی و تحلیلی و مستند به منابع کتابخانهای است.
مقاله پژوهشی
اسد آبشیرینی؛ محمدرضا صالحی مازندرانی؛ منوچهر جوکار؛ فاطمه حیات داوودی
چکیده
نقد بومگرا، مطالعهی رابطهی بین ادبیات و جهان طبیعت است که ریشههای ظهور آن طرح اندیشههای نو در مباحث انسانشناسی و معضلات زیستمحیطی است؛ معضلاتی که گفتمانهای اومانیستی در پدید آمدن آنها نقش بسزایی دارند. در داستانِ اهل غرق منیرو روانیپور روابط شخصیتهای داستان از جمله خیجو، زایر احمد حکیم، مهجمال، مدینه و مردان ...
بیشتر
نقد بومگرا، مطالعهی رابطهی بین ادبیات و جهان طبیعت است که ریشههای ظهور آن طرح اندیشههای نو در مباحث انسانشناسی و معضلات زیستمحیطی است؛ معضلاتی که گفتمانهای اومانیستی در پدید آمدن آنها نقش بسزایی دارند. در داستانِ اهل غرق منیرو روانیپور روابط شخصیتهای داستان از جمله خیجو، زایر احمد حکیم، مهجمال، مدینه و مردان موبور با محیط زیست مورد بررسی این مقاله قرار گرفتهاست تا نشان داده شود برپایهی اندیشههای فوکو، چگونه روابط قدرت در سطوح گوناگون این داستان مؤثر بوده است. خیجو، مهجمال، مدینه و زایر احمد حکیم در این داستان رابطهای نزدیک با طبیعت و همچنین نگاهی فراانسانی به زمین دارند که گفتمان غالب عصر، اومانیسم فلسفی را به چالش میکشند؛ اومانیسمی که در آن بیشتر توجه به اندیشه انسانی میشود و خود انسان و طبیعت را به چشم عنصر یا شیءای مینگرد. از این روست که فوکو در عصر تجدد، حضور انسان را در صحنهی تصویرگری اندیشه و آگاهی میبیند و بر آن است که ترکیبهای تجربی میباید در جای دیگری به غیر از حاکمیت مطلق «من میاندیشم» اعمال شوند. در این نوشتار، نظر به اهمیت و تأثیر گفتمانها در تولید متن ادبی، هدف این بوده است که در داستان مورد بحث با روش توصیفی- تحلیلی رابطهی انسان با محیط زیست و تأثیرگذاری گفتمانهای مختلف که نقش مؤثری در اعمال قدرت دارند، بررسیشود تا زمینهساز آگاهیبخشیدن به انسان در رفتارش با محیط زیست باشد و نسبت او را با طبیعت آشکار نماید.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
فاطمه حاجی رحیمی؛ سلمان رحیمی
چکیده
اقوام هند و ایران پیش از آنکه از موطن اصلی از هم جدا شوند، مدّتی طولانی در کنار هم میزیستند و واجد یک فرهنگ، زبان، مذهب و اساطیر مشترک هندوایرانی بودند. با توجه به تأثیر فرهنگی متقابل ایران و هند بر یکدیگر، گاهی این امر امکانپذیر است که بتوان ریشۀ اسطورههای هندی را در ایران نیز جستجو کرد. با مروری بر داستان زال و رودابه در ...
بیشتر
اقوام هند و ایران پیش از آنکه از موطن اصلی از هم جدا شوند، مدّتی طولانی در کنار هم میزیستند و واجد یک فرهنگ، زبان، مذهب و اساطیر مشترک هندوایرانی بودند. با توجه به تأثیر فرهنگی متقابل ایران و هند بر یکدیگر، گاهی این امر امکانپذیر است که بتوان ریشۀ اسطورههای هندی را در ایران نیز جستجو کرد. با مروری بر داستان زال و رودابه در شاهنامه و جستجو در رمزگانهایی که در شخصیّت رودابه بهصورت بارزی جلوهگر شده، درمییابیم که این شخصیّت، در ژرفساخت خود ممکن است به اصل و پیشینهای اساطیری برسد. با بررسی ویژگیهای این مِهینبانو و مطالعۀ کردارهای او در شاهنامه از یکسو و همچنین ردیابی ریشههای اساطیریِ همسان و تکراری در لایههای زیرین شخصیّتی وی، احتمالاً بتوان به یک بُنمایۀ کهن در جوامع مادرسالارانۀ عصر ماقبل تاریخ رسید که در آن ستایش و اقتدار الگویِ الهه - مادرِ بزرگ آب، باروری و عشق، قلمرو وسیعی را به خود اختصاص داده بود. آن الهه در هریک از سرزمینها و مناطق جغرافیایی کهن با کردارها و خویشکاریهای مشابه و با نامهای مختلفی جلوهگر شده است. نوشتار حاضر که با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده، درصدد یافتن ویژگیهای مشترک و همسان میان خدابانوی سرسوتی در هند و رودابه در شاهنامۀ فردوسی میباشد. رودابه با داشتن ویژگیهای مهم همچون: تبار بیگانه، خویشکاری مادرانه، نگهداری نطفه، نامیرایی، ارتباط با آب، ماه، مار، کوه، پرندگان اساطیری، گل نرگس و ... این انگاره را سامان میبخشد که به احتمال بسیار ترکیبی از بازتابهای ایزدبانوی کهن آب در هند است.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
راضیه فانی؛ علی تسلیمی؛ محمود رنجبر
چکیده
در این پژوهش رمانهای پسامدرن «لطفاً درب را ببندید» از جواد مجابی، نویسنده و ادیب معاصر ایرانی و «شهر شیشهای» از پل اُستر نویسنده و ادیب معاصر آمریکایی بهصورت تطبیقی بررسی شدهاند. ادبیات تطبیقی میتواند بینانظریهای باشد؛ یعنی افزون بر نظریه مکتبهای ادبی از نظریههای دیگر چون پسامدرنیستی بهره گیرد. اُستر و ...
بیشتر
در این پژوهش رمانهای پسامدرن «لطفاً درب را ببندید» از جواد مجابی، نویسنده و ادیب معاصر ایرانی و «شهر شیشهای» از پل اُستر نویسنده و ادیب معاصر آمریکایی بهصورت تطبیقی بررسی شدهاند. ادبیات تطبیقی میتواند بینانظریهای باشد؛ یعنی افزون بر نظریه مکتبهای ادبی از نظریههای دیگر چون پسامدرنیستی بهره گیرد. اُستر و مجابی هر دو خالق آثاری چندوجهی هستند. جواد مجابی در رمان«لطفاً درب را ببندید» از ویژگیهای پسامدرن در شرایطی غیر از «وضعیت» تحقق آن بهره میگیرد، اما پل استر در بستر فرهنگی و اجتماعی تحقق «وضعیت پست مدرن» قلم زده است اما هر دو نویسنده بیش از هر چیزی بر شرایط انسان با تمام ویژگیها و پیچیدگیهایش تمرکز دارند و به هویت و به آنچه هویت را میسازد، میاندیشند. انتظار میرود به دلیل گسترده بودن موضوع پستمدرن در غرب، ساختارشکنیها در آثار استر هوشمندانهتر باشد و با وجود تعدد روایتهای نامنسجم در رمانش به خوبی مشخصههای پستمدرن را در آن جلوهگر سازد؛ حال آنکه مجابی در تکاپوی نزدیک کردن رمانهای خود به مؤلفههای پسامدرنیستی است و اگر هم کاستیای دیده میشود به دلیل تازه بودن آموختههای بنیادی مسئلة پستمدرن در ایران و عدم وجود آموزشهای آکادمیک در این زمینه است.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
محمّدامین احسانی اصطهباناتی
چکیده
امروزه در مباحث زبانشناسی، مطالعۀ تأثیر بلاغت بر نحو و ساختار، معاصر اهمّیّت اساسی دارد؛ در زبان فارسی، تاکنون پژوهش مستقلی دربارۀ تأثیر بلاغی و آرایش نحوی در متون نثر مصنوع و متکلّف با محوریّت کتاب نفثهالمصدور انجام نگرفته است. در این مقاله، نخست به بررسی نحو و رابطۀ آن با دستور و بلاغت خواهیم پرداخت و پس از برشمردن نقادانۀ پیشینۀ ...
بیشتر
امروزه در مباحث زبانشناسی، مطالعۀ تأثیر بلاغت بر نحو و ساختار، معاصر اهمّیّت اساسی دارد؛ در زبان فارسی، تاکنون پژوهش مستقلی دربارۀ تأثیر بلاغی و آرایش نحوی در متون نثر مصنوع و متکلّف با محوریّت کتاب نفثهالمصدور انجام نگرفته است. در این مقاله، نخست به بررسی نحو و رابطۀ آن با دستور و بلاغت خواهیم پرداخت و پس از برشمردن نقادانۀ پیشینۀ تحقیق، کارکرد بلاغی نحو را در متن نفثهالمصدور باز مینماییم و با استناد به نمونهها و رجوع هم زمان به بافت موقعیّتی و عاطفی و آهنگین کلام زیدری و اقتضای دل مخاطب، هنر نویسنده را در استفادۀ بلاغی از سازۀ نحو نشان میدهیم. در این جستار، با رویکرد نحوی به ساختار دستور زبان فارسی و نیز بلاغت جُرجانی، به حصول نتایج رسیدهایم. نتایج این پژوهش که به شیوۀ توصیفی- تحلیلی و بر مبنای دادههای کتابخانهای به دست آمده است نشان میدهد زیدری از آرایش و چیدمان نحوی بهنحو شایستهای برای محاکات و گفتوگوی درونی با خویشن بهره برده است. شیوۀ ترکیب و طرز قرار گرفتن ارکان جملات به صورت مقولهای بلاغی و سبکساز سبب شده است. زیدری در گزینش واژگان، شیوۀ ترکیب و تقدّم و تأخّر واژهها و چیدمان نحوی کلام بهگونهای عمل کند که سبب ایجاد ساختار بلاغی- سبکی خاصّی شود.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
فاطمه رضایی؛ مهین پناهی
چکیده
چکیده
یکی از موضوعات پرتکرار در حوزۀ ادبیات عرفانی، نفس است. در آثارعرفانی، نفس با تعابیر مختلف و عناوین متعددی توصیف شده که اغلب آنها نمادین و رمزی است. این پژوهش در پی رسیدن به این نکته است که عطار نیشابوری برای نفس چه نمادهایی را در آثار منظومش( الهینامه، اسرارنامه، منطقالطیر، دیوان اشعار، مصیبتنامه و مختارنامه) به کار برده و کدامیک ...
بیشتر
چکیده
یکی از موضوعات پرتکرار در حوزۀ ادبیات عرفانی، نفس است. در آثارعرفانی، نفس با تعابیر مختلف و عناوین متعددی توصیف شده که اغلب آنها نمادین و رمزی است. این پژوهش در پی رسیدن به این نکته است که عطار نیشابوری برای نفس چه نمادهایی را در آثار منظومش( الهینامه، اسرارنامه، منطقالطیر، دیوان اشعار، مصیبتنامه و مختارنامه) به کار برده و کدامیک از این نمادها ابداعی خود شاعر است. این پژوهش که مبتنی بر مطالعة اشعار عطار و گزینش شواهد شعری هر شش اثر است، به شیوة توصیفی و تحلیلی به بررسی نمادهای مربوط به نفس در همۀ آثار منظوم وی پرداخته است. بررسی این اشعار نشان میدهد نمادهای جانوری و همچنین شخصیتهای منفی تاریخی – اسطورهای، بیشترین نمود را در رابطه با موضوع نفس داشته است و از طرفی عطار در بیان مفهوم نفس نمادهای تازهای به کار برده که پیش از وی رایج نبوده است.
کلیدواژهها: فریدالدین عطار نیشابوری، نماد نفس، آثار منظوم عطار.
مقاله پژوهشی
غلامرضا سلیمی؛ زهرا رفیعی
چکیده
التّفاصیل یکی از معروفترین آثار طنز معاصر است که از طریق نقیضهپردازی مفاهیم انتقادی- سیاسی را به مخاطبان خود منتقل میکند. این کتاب بر خلاف آثار دیگر این حوزه که معمولاَ تاریخ مصرف مشخّصی دارند، هنوز جذّاب و شیرین است.به نظر میرسد؛ بخش عمدهای از زیباییهای این اثر به زبان آن مربوط است. به باور اغلب منتقدین، زبانِ التّفاصیل ...
بیشتر
التّفاصیل یکی از معروفترین آثار طنز معاصر است که از طریق نقیضهپردازی مفاهیم انتقادی- سیاسی را به مخاطبان خود منتقل میکند. این کتاب بر خلاف آثار دیگر این حوزه که معمولاَ تاریخ مصرف مشخّصی دارند، هنوز جذّاب و شیرین است.به نظر میرسد؛ بخش عمدهای از زیباییهای این اثر به زبان آن مربوط است. به باور اغلب منتقدین، زبانِ التّفاصیل به شدّت تحت تأثیر زبان گلستان است. از منظر زبانشناسی، جمالشناسیِ زبان سعدی در تلفیق دلنشین زیباییهای برونه و درونۀ زبان است. حال، پرسش این است: تولّلی در انتقال مفاهیم سیاسی- انتقادی از زیباییهای زبان سعدی چه بهرهای برده که طنزش هنوز از جذّابیّت خاضی برخوردار است؟ این مقاله با تلفیق زبانشناسیِ ساختارگرا و زبانشناسیِ نقشگرا و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، عناصر زبانی را در کتاب التّفاصیل بررسی کرده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که تولّلی در خلق التّفاصیل زیباییهای درونۀ زبان سعدی را درک نکرده، به همین دلیل نتوانسته از ویژگیهای آن بهرۀ چندانی ببرد. با این وجود، وی زیباییشناسی برونۀ زبان گلستان را به خوبی دریافته و از آن در خلق زیباییهای زبان التّفاصیل استفاده نموده است. مهمترین نمودهای این نوع زیبایی-شناسی در بازیهای زبانی، کاربرد عناصر علم بیان، بدیع لفظی و معنایی به چشم میخورد.
مقاله پژوهشی
شیرین امینی؛ وحید مبارک؛ مهدی شریفیان
چکیده
نمادپردازی از جریانهای مهم شعر دورۀ معاصر است. مخاطب با رمزگشایی نماد به شبکۀ معنایی اندیشۀ شاعر راه مییابد و به هویت ادبی و سبک او پی میبرد. نمادپردازی در آثار برخی از شاعران پس از انقلاب اسلامی ازجمله فاضل نظری نمود پیدا کردهاست.فاضل نظری شاعر پر مخاطب دهۀ هشتاد، مضامین سرودههایش عرفانی، اخلاقی، اجتماعی و ... است. غزل، ...
بیشتر
نمادپردازی از جریانهای مهم شعر دورۀ معاصر است. مخاطب با رمزگشایی نماد به شبکۀ معنایی اندیشۀ شاعر راه مییابد و به هویت ادبی و سبک او پی میبرد. نمادپردازی در آثار برخی از شاعران پس از انقلاب اسلامی ازجمله فاضل نظری نمود پیدا کردهاست.فاضل نظری شاعر پر مخاطب دهۀ هشتاد، مضامین سرودههایش عرفانی، اخلاقی، اجتماعی و ... است. غزل، تنها دستمایۀ شعری اوست. نظری چون غزل پردازان نوین، صمیمیت لحن و استفاده از واژهها، ترکیبها، نمادهای کهن و روزآمدکردن آنها را بکار برده؛ اما به لحاظ فکری بسیاری از غزلها و نمادهای او با نئوکلاسیکها متفاوت است و با شگردی نو و هنرمندانه، اندیشههای مبتنی بر عرفان و حقیقتجویی را به مخاطب القا نمودهاست.در این جستار به این سوالات پاسخ داده شده: فاضل نظری به نمادپردازی در آثارش پرداخته-است؛ گرایش عمدۀ زبان نمادین او به چه موضوعی اختصاص یافتهاست؛ نمادهای عرفانی در بخشهای تکراری، ابداعی و سایر انواع نماد عرفانی در آثار او کدامند و سیر نمادپردازی عرفانی درکتابهای «گریههای امپراطور»، «اقلیت»، «آنها»، «ضد» و «کتاب» چگونه است. بر اساس این پژوهش نمادهای عرفانی شامل: رسمی و علمی صوفیانه (26%) و الفاظ و لغات نمادین (74%) در آثار فاضل نظری بکار رفتهاست. الفاظ و لغات نمادین به ترتیب بسامد در حوزههای دینی و مذهبی (%32)، طبیعت (26%)، اشیاء (15%)، خمریّه (12%)، جانوران (9%) و اعضای بدن (6%) بکار گرفته شدهاست. نمادپردازی در «ضد» (22%) بیشترین و «کتاب» (18%) کمترین میزان است.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
محمّدابراهیم مالمیر؛ فاطمه هوشنگی
چکیده
ولادیمیر پراپ، فولکلورشناس روسی در نظریهی ابداعی خود به بررسی ریخت شناسانه ی قصه های پریان روسی پرداخت. او باتوجه به طبقه بندی داستان ها که بیشتر براساس محتوا و درون مایه این داستان ها بود، رده بندی خود را برروی فرم و ساختار این داستان ها بنا نهاد. وی نخستین گام در تحقق فرضیه خویش را شناخت و تعیین عناصر ثابت و متغیر قصه ها دانست.
این ...
بیشتر
ولادیمیر پراپ، فولکلورشناس روسی در نظریهی ابداعی خود به بررسی ریخت شناسانه ی قصه های پریان روسی پرداخت. او باتوجه به طبقه بندی داستان ها که بیشتر براساس محتوا و درون مایه این داستان ها بود، رده بندی خود را برروی فرم و ساختار این داستان ها بنا نهاد. وی نخستین گام در تحقق فرضیه خویش را شناخت و تعیین عناصر ثابت و متغیر قصه ها دانست.
این مقاله، به بررسی و تحلیل ریخت شناسانهی داستان موش و گربهی شیخبهایی میپردازد که از قصّههای تو در تو و چندین لایه تشکیل شده است، بهطوریکه این داستان در مجموع مرکب است از 34 داستان فرعی. این پژوهش بر اساس شیوه ی پژوهش های توصیفی کتابخانهای و مبنی بر روش تحلیل محتوا و هرمنوتیک صورت گرفته است و سعی شده است بر مبنای اصول ریخت شناسی ولادیمیر پراپ، به تحلیل خویشکاری و تعیین بسامد و مقایسهی تطبیقی آنها پرداخته شود.
نتیجه بیانگر این است که در میان این داستانها روابط بینامتنی محکمی وجود دارد. از سی و پنج حکایت این اثر، علاوه بر ۳۱ خویشکاری پراپ، هفت خویشکاری در این مقاله برای اوّلینبار مورد بحث قرار گرفته است. که عبارتند از: خویشکاری های فرار، شایعه پراکنی ، التزام کردن، تهدید کردن، مخفی شدن، شرط بندی و طرد.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
علیرضا حاجیان نژاد؛ مونا بابایی
چکیده
هدف از پژوهش پیشرو تبیین وجود نظاممندی در مفهومسازی استعاری معرفت برپایۀ دریافتهای دیداری در تمهیدات و نامههای عینالقضات همدانی بوده است و نگارندگان کوشیدهاند علاوهبر نشاندادن وجود انطباق استعاری میان مفاهیم حوزۀ معرفت و دریافتهای دیداری و تبیین چگونگی این انطباق بگویند در کتب مذکور کدام استعارههای مفهومی ...
بیشتر
هدف از پژوهش پیشرو تبیین وجود نظاممندی در مفهومسازی استعاری معرفت برپایۀ دریافتهای دیداری در تمهیدات و نامههای عینالقضات همدانی بوده است و نگارندگان کوشیدهاند علاوهبر نشاندادن وجود انطباق استعاری میان مفاهیم حوزۀ معرفت و دریافتهای دیداری و تبیین چگونگی این انطباق بگویند در کتب مذکور کدام استعارههای مفهومی بنیادین مدلولهای دیداری را با معرفت انطباق میدهد. برای نیل به این هدف نگارندگان از چهارچوب نظری استعارۀ مفهومی بهره گرفتهاند. مدعای پژوهش حاضر این بود که میان استعارۀ دانستن دیدن است و مجموعه مفاهیم حوزۀ معرفت سازگاری وجود دارد. همچنین، در این پژوهش چگونگی انطباق اصطلاحات حوزه معرفت ـ رؤیت قلبی، نور، نور محمّدی و نور سیاه عزازیلی ـ براساس استعارۀ مفهومی دانستن دیدن است با حسّ بینایی بررسی شده است. دستاوردهای دیگر پژوهش نیز نشان داد در دستگاه فکری عینالقضات نور و ظلمت و استعارههای مفهومی زیرمقولهای این دو حوزه با استعاره دانستن دیدن است همخوان است و مفهومسازی از معرفت با ادراکهای دیداری انطباق دارد.
مقاله پژوهشی
خیرالنّساء محمّدپور
چکیده
با بررسی زبان یک اثر میتوان به نوع ادبی آن پیبرد؛ بنابراین زبان و لحن آثار ادبی نقشی کانونی دارد. زبان حماسی نیز حاصل انتخاب وزن و قافیه، واژهها، ترکیبات، آرایههای بدیعی و صور خیالی است که با این نوع ادبی متناسب است. از آنجایی که نوع ادبی مختارنامههای منظوم، حماسی است، لذا این پژوهش به بررسی زبان حماسی در مختارنامۀ ...
بیشتر
با بررسی زبان یک اثر میتوان به نوع ادبی آن پیبرد؛ بنابراین زبان و لحن آثار ادبی نقشی کانونی دارد. زبان حماسی نیز حاصل انتخاب وزن و قافیه، واژهها، ترکیبات، آرایههای بدیعی و صور خیالی است که با این نوع ادبی متناسب است. از آنجایی که نوع ادبی مختارنامههای منظوم، حماسی است، لذا این پژوهش به بررسی زبان حماسی در مختارنامۀ منظوم شعاعی قاجار اختصاص یافته است، و چون این منظومه از نوع حماسۀ مذهبی است، به عوامل مؤثّر در فضای مذهبی این منظومه نیز پرداخته خواهد شد. جستار در پیش رو، از نوع اسنادی است و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است و هدف نگارنده نیز شناخت شاخصههای زبانی این منظومه و پی بردن به ارتباط میان زبان حماسی با این نوع ادبی است. نتایج تحقیق نشان میدهد انتخاب اوزان مؤثّر در لحن حماسی، به کار بردن واژگان و ترکیبات جنگی و حماسی، استفاده از صور خیالی همچون تشبیهات، استعارات و اغراقهای حماسی، صنایع بدیعی مانند جناس، تکرار و مراعات نظیر، برابرسازی شخصیّتها با شخصیّتهای شاهنامهای در خلق تصاویر بدیع و تازه و آفرینش لحن و زبان حماسی نقش اساسی داشته است.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
ناصر نیکوبخت؛ نیلوفز انصاری
چکیده
بررسی و تحلیل خاطرهنگاری ادبی در آثار نیمایوشیج
چکیده
خاطره و خاطرهنگاری یکی از راههای شناخت بیشتر حوادث و رویدادهای تاریخ معاصر ایران است و همواره در تاریخ ادب فارسی، شاعران و نویسندگان بسیاری از این گونة ادبی، برای بیان اندیشهها و افکار خود استفاده کردهاند. علی اسفندیاری، نیمایوشیج، یکی از شاعرانی است که سرودههای او، ...
بیشتر
بررسی و تحلیل خاطرهنگاری ادبی در آثار نیمایوشیج
چکیده
خاطره و خاطرهنگاری یکی از راههای شناخت بیشتر حوادث و رویدادهای تاریخ معاصر ایران است و همواره در تاریخ ادب فارسی، شاعران و نویسندگان بسیاری از این گونة ادبی، برای بیان اندیشهها و افکار خود استفاده کردهاند. علی اسفندیاری، نیمایوشیج، یکی از شاعرانی است که سرودههای او، در زمرة خاطرهنگاری ادبی قرار گرفته است. این نوشتار بر آن است تا با بررسی آثار نیمایوشیج، برخی ویژگیهای محتوایی این خاطرات را بررسی کند.
دستاوردهای پژوهش بیانگر ابتکار و استقلال نیمایوشیج در ساختار هنری، ادبی و محتوایی خاطرهنگاری است. این شاعر اجتماعی با نیروی تخیل خویش توانسته است آغازگر راه جدیدی در خاطرهنگاری باشد. خاطره و حسبحال نویسی نیما، حاصل نگرش تازة شاعر به جهان و هستی است، بهگونهای که دردها و زندگی ذلتبار مردم، تلخیها و ناکامیهای بیپایان حکومت را به تصویر میکشد. این دردها و رنجها، گاه با یأس، نومیدی، تنهایی وگاه خوشبینی، امید به انقلاب و تغییر و تحولّی بنیادین در ساختار حکومت همراه است. اجتماع و مسائل مربوط به آن، از مهمترین مضامین خاطرهنگاری شعر نیماست. نیما شاعری آگاه از درد زمان و جامعهاش است و برای شعر، رسالت و تعهّدی در خور قائل است، اکثر آثار نیما دربارة جامعة استبدادزده، درد و رنج مردم ستمدیدة زمانة خود است. به طور کلی خاطرات شعری نیما پر از تصویرهایی نظیر: درد، فقر، رنج و بیعدالتیهای اجتماعی است.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
منیره محفوظی موسوی؛ منصوره تدینی؛ سیما منصوری؛ مسعود پاکدل
چکیده
این پژوهش با بهرهگیری از شیوۀ توصیفی– تحلیلی در نظر دارد به انعکاسِ خشونت علیه زنان از دیدگاه عطّار نیشابوری بپردازد. فرض بر این است که انسانِ امروزی میتواند با عمل به رهنمودهایِ تربیتیِ عطّار، بر مشکلاتِ خود فایق آید. مهمترین هدفِ پژوهش، مشخص نمودنِ مواردِ خشونتآمیز نسبت به زنان در حکایتهایِ الهینامه است. توجّه عطّار ...
بیشتر
این پژوهش با بهرهگیری از شیوۀ توصیفی– تحلیلی در نظر دارد به انعکاسِ خشونت علیه زنان از دیدگاه عطّار نیشابوری بپردازد. فرض بر این است که انسانِ امروزی میتواند با عمل به رهنمودهایِ تربیتیِ عطّار، بر مشکلاتِ خود فایق آید. مهمترین هدفِ پژوهش، مشخص نمودنِ مواردِ خشونتآمیز نسبت به زنان در حکایتهایِ الهینامه است. توجّه عطّار به خشونت علیه زنان و انعکاسِ آن در الهینامه نشانگر وجود خشونتهایی علیه زنان در عصرِ عطّار است. حاصلِ مطالعه نشان میدهد که خشونت بر زنان منحصر به قشر ضعیف و فقیر یا عوام نبوده، در دربارِ پادشاهان نیز رواج داشتهاست. خشونت در الهینامه در دو حوزۀ عمومی(جامعه) و خصوصی(خانواده) و به شکل آشکار و پنهان است و در چهار نوع؛ جسمی، جنسی، روانی و اقتصادی به کار میرفتهاست. در نهایت میتوان نتیجه گرفت: ضعف مبانی قضایی در جامعه و حکومت باعث تشدید ظلم و خشونت علیه زنان میگردید. عطّار با اختلاف طبقاتی و رسم و سنّتِ اجتماعی غلط ستیز میکرد. او اعتقاد دارد زنان در صورت فراهم کردن شرایط و زمینهها، مدارج کمال را بیشتر و زودتر از مردان طی میکنند. مانع پیشرفت آنان را تعصّب افراد نسبت به خواهر و زن میداند.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
جعفر فسائی؛ نجمه درّی
چکیده
ادبیات فارسی خارج از فضای دانشگاه، در میان افراد، اندیشهها و جریانات مختلف سیاسی و اجتماعی معاصر حضوری قاطع داشتهاست. مطالعه ادبیات در این ساحت بیش از هرچیز به معنای تبیین نقش و عملکرد آن در فراز و فرودهای تاریخی است. با توجه به این مسأله، در مقاله حاضر شعر و اندیشه مولانا جلالالدین محمد بلخی در آثار شهید مطهری به عنوان یکی از ...
بیشتر
ادبیات فارسی خارج از فضای دانشگاه، در میان افراد، اندیشهها و جریانات مختلف سیاسی و اجتماعی معاصر حضوری قاطع داشتهاست. مطالعه ادبیات در این ساحت بیش از هرچیز به معنای تبیین نقش و عملکرد آن در فراز و فرودهای تاریخی است. با توجه به این مسأله، در مقاله حاضر شعر و اندیشه مولانا جلالالدین محمد بلخی در آثار شهید مطهری به عنوان یکی از برجستهترین و تأثیرگذارترین شخصیتهای معاصر، ردیابی شده است. آثاری که مورد تحلیل محتوایی قرار گرفتهاند بیشتر آثاری هستند که در نگاه نخست پیوند و ارتباط متعارف و شناختهشدهای با ادبیات فارسی برقرار نمیکنند؛ اما تعمّق و تأمل در این آثار نشاندهنده حضور چشمگیر و مؤثر ادبیات و مشخصاً اندیشه و شعر مولانا است که البته سویه تبیینی این گونه کاربرد بر سویه استدلالی آن غلبه دارد. نتایج همچنین نشان میدهد، شهیدمطهری با استعمال برخی از حکایتهای مثنوی و کاربست ساختار شعری مثنوی، به تقویت و تصدیق برخی از دیدگاهها و از طرفی تضعیف پارهای ازگفتمانهای رقیب نایل شده است. از این منظر ضمن بازسازی نظرات استاد مطهری درباره مولانا، جایگاه شعر و اندیشه این شاعر و عارف برجسته در منظومه فکری شهیدمطهری و متعاقباً جایگاه، ارزش و عملکرد ویژه آن در یکی از مهمترین جریانات سیاسی-اجتماعی معاصر مشخص میگردد.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
غفار برجساز؛ حدیث حاتمی
چکیده
برای نقد یک اثر هنری روشهای مختلفی وجود دارد که منتقدین با به کارگیری آنها به نقد و تحلیل آثار هنری و ادبی میپردازند. تا به امروز، نقدهای صورت گرفته بیشتر متوجة دنیای بیرون نویسنده، نفس اثر به تنهایی و همچنین اِعمال نفوذ نویسنده بر داستان بوده است. این پژوهش سعی دارد یافتههای مطالعات روانشناختی دربارة ضمیر ناخودآگاه ...
بیشتر
برای نقد یک اثر هنری روشهای مختلفی وجود دارد که منتقدین با به کارگیری آنها به نقد و تحلیل آثار هنری و ادبی میپردازند. تا به امروز، نقدهای صورت گرفته بیشتر متوجة دنیای بیرون نویسنده، نفس اثر به تنهایی و همچنین اِعمال نفوذ نویسنده بر داستان بوده است. این پژوهش سعی دارد یافتههای مطالعات روانشناختی دربارة ضمیر ناخودآگاه جمعی و استفاده از محتویات و امکانات آن، در خلق اثر هنری را بررسی کند؛ از اینرو هدف اصلی این پژوهش، پاسخ به این سوال است که عوامل و عناصر متعلق به ضمیر ناخودآگاه در ادبیت یا بخشیدن حیثیت ادبی به «دا» و «کلیدر» چه نقشی داشته است؟ این پژوهش به شیوه تحلیل اسنادی و روش تحلیلی - توصیفی انجام گرفته است. نتیجه نشان میدهد که هر متنی با هر سطحی نمیتواند بستر مناسب و شرایط لازم برای ایفای نقش کهنالگوها و اساطیر را در خود فراهم سازد. متونی که تنها پروردة عقل و حواس پنجگانه باشد، نمیتوانند پا را فراتر از عقل بگذارند؛ این در حالی است که هر چه حس و تخیل آزادتر گذاشته شود، متنی ادبیتر و از لحاظ اساطیری، غنیتری در اختیار خواهیم داشت.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
علیرضا شعبانلو
چکیده
الفتی بن حسینی ساوجی شاعر شیعی سدة یازدهم هجری در دربار عبدالله قطبشاه است که افزون بر اشعاری که در مدح وی سروده، دو رسالة «ریاض الصنایع قطبشاهی» و «روایح گلشن قطبشهی» را نیز برای وی یادگار گذاشته است.
روایح گلشن قطبشهی را اغلب تذکره نویسان از الفتی یزدی دانستهاند درحالی که بنابر شواهد تاریخی و سبکی از آثار مسلم الفتی ...
بیشتر
الفتی بن حسینی ساوجی شاعر شیعی سدة یازدهم هجری در دربار عبدالله قطبشاه است که افزون بر اشعاری که در مدح وی سروده، دو رسالة «ریاض الصنایع قطبشاهی» و «روایح گلشن قطبشهی» را نیز برای وی یادگار گذاشته است.
روایح گلشن قطبشهی را اغلب تذکره نویسان از الفتی یزدی دانستهاند درحالی که بنابر شواهد تاریخی و سبکی از آثار مسلم الفتی ساوجی است و انتساب آن به الفتی یزدی نادرست است. روایح گلشن، رسالهای کوتاه و مشتمل بر دیباجه و هفت رایحه و خاتمه است که با نثر آمیخته به نظم به سبک متون مصنوع و فنی در وصف عبدالله قطبشاه و معرفی خیل و خدم و لشکریان و کاخهای شاهی و جشنها و اعیاد معروف و زیباییهای حیدرآباد به سال 1051 نگارش یافته است. الفتی منتهای همت خود را بر توازن آوایی متن و موزونی جملات گماشته است. لذا بهره گیری از انواع سجع و جناس و دیگرآرایههای لفظی چون تتابع اضافات و تکرار در کل اثر چشمگیر است. وی از آرایههایی چون مراعات نظیر و تضاد نیز برای ایجاد تناسب و توازن معنایی جملات استفاده کرده است.
مقاله پژوهشی
بررسی متون ادبی
ابراهیم خدایار؛ عاطفه سالاروند
چکیده
در متون تاریخی میتوان ردپای شخصیتهای تاریخی ای را پیدا کرد که از حیث کنش و ویژگی های شخصیتی به قهرمانان رمانسها نزدیک شدهاند. نویسندگان این متون نهایت تلاش خود را برای واقعی جلوه دادن این حوادث به کاربسته اند. یکی از این شخصیت ها جلالالدین خوارزمشاه است. «نبرد سند» در زندگی این قهرمان در متون تاریخنگارانه ...
بیشتر
در متون تاریخی میتوان ردپای شخصیتهای تاریخی ای را پیدا کرد که از حیث کنش و ویژگی های شخصیتی به قهرمانان رمانسها نزدیک شدهاند. نویسندگان این متون نهایت تلاش خود را برای واقعی جلوه دادن این حوادث به کاربسته اند. یکی از این شخصیت ها جلالالدین خوارزمشاه است. «نبرد سند» در زندگی این قهرمان در متون تاریخنگارانه و ادبی بسیار متفاوت روایت شدهاست. روایتهای ادبی این رویداد از دل متون تاریخنگارانه شکل گرفتهاست. هدف نویسندگان این پژوهش بررسی مقایسهای روایتهای متون تاریخنگارانه و ادبی از سدۀ هفتم تا دورۀ معاصر در بیان واقعۀ «نبرد سند» در بستر مطالعات روایت شناسی است. براساس نتایج پژوهش، در میان روایتها، اثر ابناثیر بهدلیل باورپذیری، منطقیبودن روایتها و بیطرفبودن مورخ به واقعیت نزدیکتر، اما روایتهای نسوی و جوینی به دلیل باورپذیری کمتر و تناقض در روایتها ادبیتر و در بخشی از روایتها جلالالدین به قهرمان رمانسها نزدیک شده است؛ این روایت ها، مرجع اصلی نویسندگان و شاعران دوره های بعد برای خلق اشعار، منظومهها و رمانهای تاریخی واقع شده اند.