دانشگاه علامه طباطبائیمتن پژوهی ادبی2251-7138185920141121متنشناسی عقایدالنّساء یا کلثومننه آقاجمال خوانساری (با تکیه بر باورها و آداب و رسوم، دین عامیانه، وضعیّت زنان)7268FAحسنذولفقاریJournal Article20130611<em>کلثومننه نام کتابی طنزآمیز و انتقادی </em><em>نوشتة</em><em>آقاجمال خوانساری (</em><em>۱۱۲۵ </em><em>ق.) از فقیهان دورة صفویّه است. کلثومننه در نقد دینداری عامیانه و باورهای خرافی رایج میان زنان و قدیمترین سند مکتوب دربارة اخلاق و آداب و رسوم زنان عامی ایران است. هدف از مقاله، معرّفی کتاب و مؤلّف آن سپس متنشناسی این اثر ارزشمند است. کتاب کلثومننه به عنوان یکی از آثار مهمّ ادب عامه در تاریخ ادبی ایران همواره از دید محقّقان دور مانده است. میکوشیم محتوای کتاب را به روش نقد جامعهشناختی و از سه منظر باورهای عامیانه و تصویر دینداری عامه و وضعیّت زنان در عصر مؤلّف بررسی کنیم.</em>دانشگاه علامه طباطبائیمتن پژوهی ادبی2251-7138185920141121بررسی کانون روایت و رابطة آن با جریان سیّال ذهن در رُمان دل دلدادگی274110FAعلیتسلیمیسهیلامبارکیJournal Article20140215<em>منظور از کانونیسازی، کانون دیدی است که در روایت شکل گرفته است و از آن منظر که ممکن است زمانی، مکانی، روانشناختی یا ایدئولوژیک باشد، افراد و وقایع داستانی مورد مشاهده و ارزیابی قرار میگیرند. در دل دلدادگی نیز در میان عناصر سازندة روایت، کانونیسازی حائز اهمیّت است. مندنیپور به عنوان یک نویسندة رئالیست و مدرن به جای تکصدایی، صدای شخصیّتهای مختلف داستان را به گوش خواننده میرساند. در این رمان، راوی دانای کُل به سیلان ذهنهای شخصیّتهای اصلی داستان رو میکند و با کانونیسازی درونی و بیرونی به بیان احساسات و عقاید و توصیف زمان و مکانهای مختلف داستان میپردازد. کانونیسازی از دیدگاه ژنت با جریان سیّال ذهن شخصیّتها در این رمان ارتباط مستقیمی دارد. این مقاله به بررسی کانون روایت در رمان دل دلدادگی بر اساس نظریة ژنت و رابطة آن با جریان سیّال ذهن میپردازد.</em>دانشگاه علامه طباطبائیمتن پژوهی ادبی2251-7138185920141121بررسی ساختارگرایانة باب شیر و گاو کلیله و دمنه بر اساس الگوی کلود برمون435912FAاحمدتمیم داریسمانهعبّاسیJournal Article20131012<em>ساختارگرایان که بیش از هر چیز به قوانین کلّی حاکم بر ساختارها میپردازند، در برخورد با روایت، به جای توجّه به زبان موجود در متنی خاص، دغدغة قیاسهای زبانشناختی دارند و در نتیجه، برای بررسی طرح هر داستان به دنبال انطباق ساختار یک روایت و نحو یک جمله هستند، تا از این طریق بتوانند به الگویی کلّی برای همة داستانها دست یابند. در همین راستا، بسیاری از روایتشناسان ساختارگرا، از جمله کلود برمون، سعی کردهاند تا این الگوی ساختاری را به گونهای گسترش دهند که امکان بررسی آن در هر نوع داستان فراهم شود. در مقالة حاضر، پس از مروری کوتاه بر نظریّههای روایت، به الگوی برمون که بر پایة چگونگی روابط میان کوچکترین واحدهای روایی استوار است و انطباق آن با طرح داستان شیر و گاو کلیله و دمنه پرداخته میشود تا علاوه بر بررسی طرح این داستان و ویژگیهای آن بر اساس دیدگاهی جدید، قابلیّتهای انطباقپذیری این الگو نیز در چنین داستانهایی مشخّص شود</em>. <br /> دانشگاه علامه طباطبائیمتن پژوهی ادبی2251-7138185920141121تتبّع در اشعار ملاّصدرا از منظر توصیف برخی گروههای اجتماعی عصر وی618415FAفریدهداودی مقدمجنانایزدیJournal Article20130520<em>ملاّصدرا یکی از فیلسوفان بزرگ عصر صفوی است که صوفیان و دانشمندان صاحبقدرت این روزگار را در قالب آثار مختلف خود توصیف، ترسیم و نقد میکند. وی مانند بسیاری از حکما و فلاسفة شیعه در این دوره، مشربی ذوقی و صوفیانه اتّخاذ مینماید و در مقام دفاع از تصوّف و ردّ و انکار تشرّع خشک ظاهری و فقهای منسوب به حکومت برمیآید و با تلفیق و ترکیب متناسبی از براهین عقلی و کشف و شهودهای عرفانی موجد حکمت صدرایی و عرفان فلسفی و تصوّف شیعی میگردد که بازتاب این تفکّرات در آثار گوناگون وی دیده میشود. از جمله آثار ذوقی ملاّصدرا که جلوهگاه اندیشههای ناب و متعالی اوست، مجموعه اشعار صوفیانة وی میباشد که در عین حال، آیینة تمامنمایی از روزگار و ابنای زمانة اوست و سرشار است از بُنمایههای کلّی تصوّف با رویکردی جدید که عبارتست از ترکیب تعالیم نظری تصوّف با عرفان عملی و فلسفه. این</em><em>پژوهش</em><em>با</em><em>بررسی</em><em>اشعار</em><em>صوفیانة</em><em>او</em><em>به</em><em>روش</em><em>تحلیل</em><em>محتوا</em><em>ضمن</em><em>استخراج</em><em>و</em><em>معرّفی</em><em>این</em><em>موتیفهای</em><em>صوفیانه،در صدد پاسخ به این پرسش است که چگونه ملاّصدرا با</em><em>بهکارگیری</em><em>برخی</em><em>از موتیفها،</em><em>اصطلاحات</em><em>و</em><em>رمزهای</em><em>ادبیّات</em><em>تصوّف</em><em>چون</em><em>عشق، می</em><em>و</em><em>ساقی</em><em>و</em><em>خرابات</em><em>و...</em><em>در</em><em>منظومة</em><em>تداعیهای عارفانه به توصیف برخی از گروههای اجتماع عصر خویش میپردازد و تا اندازهای، بعضی منشها</em><em>و</em><em>کنشهای</em><em>صوفیان،</em><em>عالمان،</em><em>فقیهان</em><em>و</em><em>متشرّعان زمانة</em><em>خویش</em><em>را</em><em>باز</em><em>مینمایاند.</em>دانشگاه علامه طباطبائیمتن پژوهی ادبی2251-7138185920141121Analysis of the Narrative Structure of the Novel Beloved Chameleonتحلیل ساختار روایت در رمان آفتابپرست نازنین8510017FAمحمودبشیریدانشیار، گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران0000-0002-5076-6982زهراهرمزیکارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایرانJournal Article20130516Narratology is a branch of literary studies that is rooted in structuralism and seeks to find a single universal grammar for different narrative texts. Narratologists have mentioned some recurring patterns in narrative texts. Gérard Genette is one of the prominent structuralist narratologists who proposes a comprehensive plan for examining narrative texts. In his theories, he investigates three aspects of narrative speech, i.e. time (tense), mood, and voice. These three aspects are identified by examining the structure of time, the focal point of the narrative, the distance between the narrative and the narrator's expression, and the types of viewpoints used in a narrative work, and by examining these levels, one can achieve a precise and coherent analysis of a narrative text, and the author's storytelling ability in shaping the narrative structure of a fictional work. In this research, using Genette's theories, different levels of narrative speech and the mutual relationships of these levels in the novel <em>Beloved</em> <em>Chameleon</em> are investigated. The author of this novel, Mohammadreza Kateb, is one of the prominent writers of contemporary Persian literature, and in recent years he has somehow achieved his own style and audience: a style with complexity, suspense, language games and a tendency towards postmodernism. However, in this novel, these stylistic features have been slightly adjusted and there is a definite beginning and end, and an effort has been made to attract the attention of a wider range of audiences. This article examines various narrative techniques that the author has used to narrate the story of <em>Beloved Chameleon</em>.<em>روایتشناسی شاخهای از مطالعات ادبی است که ریشه در ساختارگرایی دارد و در پی یافتن یک دستور زبان جهانی واحد برای متون روایی مختلف است. هر یک از روایتشناسان به برخی از الگوهای تکرار شونده در متون روایی اشاره کردهاند. ژرار ژنت هم یکی از روایتشناسان مطرح ساختارگراست که طرح جامع و کاملی برای بررسی متون روایی پیشنهاد میدهد. او در نظریّات خود به بررسی سه جنبه از سخن روایی، یعنی زمان، وجه یا حالت و لحن میپردازد. این سه جنبه با بررسی ساختار زمان، کانونهای روایت، فاصلة روایت با بیان راوی و انواع دیدگاه به کار رفته در یک اثر روایی مشخّص میشوند و با بررسی و تحلیل این سطوح، میتوان به تحلیل دقیق و منسجم از یک متن روایی دست یافت و توانایی داستانپردازی نویسنده را در شکل دادن به نظام و ساختار روایی یک اثر داستانی سنجید. در این پژوهش با استفاده از نظریّات ژنت سطوح مختلف گفتار روایی و روابط متقابل این سطوح در رمان آفتابپرست نازنین بررسی و تحلیل میشود. نویسندۀ این رمان یعنی محمّدرضا کاتب از نویسندگان مطرح ادبیّات معاصر ایران است و طی سالهای أخیر به نوعی به سبک و مخاطبهای خاصّ خود دست یافته است؛ سبکی همراه با پیچیدگی، تعلیق، بازیهای زبانی و گرایشی به پُست مدرنیسم. امّا در آفتاب پرست نازنین این خصوصیّات سبکی اندکی تعدیل شده است و آغاز و انجام مشخصی وجود دارد و تلاش شده است تا توجّه طیف بیشتری از مخاطبان جلب شود. این مقاله به بررسی تکنیک های روایی مختلفی میپردازد که نویسنده جهت روایت داستان آفتاب پرست نازنین از آنها استفاده کرده است.</em>دانشگاه علامه طباطبائیمتن پژوهی ادبی2251-7138185920141121تأمّلی بر جنبههای زیباشناختی و معنایی ساختهای مقارن نحوی در قصاید خاقانی10112123FAفاطمهکلاهچیان0000-0002-4874-4258سید محمدآرتاJournal Article20130715<em>شاعران برای آفریدن مضامین ژرف و آراستن کلام خویش از روشهای گوناگونی بهره بردهاند و سخن شناسان و نقّادان نیز کوشیدهاند که اسباب و ساز و کار این شیوهها را بیابند و به رایشان قواعدی وضع نمایند. </em><em>یکی از شیوههای آراستن کلام، استفاده از </em><em>ساختهای مقارن</em><em>نحوی (تکرار نحوی) است که با نظر به وجه هنری زبان خلق میشود و میتوان برای آن کارکردهایی مختلف قائل شد. تکرار </em><em>الگوی </em><em>نحوی، مقولهای است که به فرم و ساختار شعر مربوط است؛ از این رو، راز زیبایی و غنای موسیقایی بسیاری از ابیات خاقانی را باید در فرم شعر او جستجو کرد. </em><em>خاقانی</em><em>با</em><em>چیرگی</em><em>بیبدیل و شگفت انگیزی که در</em><em>حوزة زبان و</em><em>واژگان دارد،</em><em>به</em><em>شیوهای</em><em>بسیار هنرمندانه و</em><em>با</em><em>بسامدی</em><em>بالا،</em><em>برای آفرینش</em><em>مضامین</em><em>و</em><em>آرایش مظاهر</em><em>سخن</em><em>خویش،</em><em>از </em><em>ساختهای مقارن</em><em>نحوی</em><em> بهره</em><em>برده است.</em><em>گفتنی</em><em>است</em><em>که</em><em>هماهنگی بسیاری</em><em>از این</em><em>شیوهها</em><em>با مفهوم و معنای</em><em>کلّی</em><em>بیت،</em><em>در خور</em><em>توجّه است.</em><em>این مقاله بر آن است تا کارکردهای تکرار نحوی در قصاید خاقانی را از حیث زیباییآفرینی و معنایی مورد بررسی قرار دهد و شیوههای ظهور آنها را باز نماید؛ شگردی که از ویژگیهای بارز سبکی شعر خاقانی به شمار میآید.</em>دانشگاه علامه طباطبائیمتن پژوهی ادبی2251-7138185920141121اندیشههای ملامتی و فتیانی سعدی در غزلیّات12314724FAاحمد رضاکیخای فرزانهعلیوفاییJournal Article20140214<em>هدف این مقاله تبیین اندیشههای ملامتی و جوانمردانة سعدی و بازتاب این اندیشهها در غزلیّات اوست. بر این مبنا، کوشش نگارنده بر این بوده است تا به این پرسش اصلی پاسخ دهد که «آیا سعدی اساساً اهل ملامت و فتوّت بوده است یا خیر؟» و پس از این مقدّمه با بررسی غزلیّات وی به این نتیجه میتوان رسید که وی با توجّه به فرضیّات مطرح شده، از سقّایان زمان خود بوده است. برای پاسخگویی به این پرسش، نخست مقایسهای مختصر بین دو آیین «فتوّت» و «ملامت» صورت گرفت. سپس با تکیه بر اصول عام مربوط به این آیینها در کُتُب معتبر و با استناد به شماری از غزلیّات سعدی، کوشش شد دیدگاههای او در باب آیینهای یاد شده تشریح گردد. آنگاه با ارائة آماری از برخی واژهها و اصطلاحات کلیدی مطرح در میان اهل فتوّت و ملامت در غزلیّات شیخ اجل، تلاش شد تا مستنداتی برای صحّت برداشت نگارنده ارائه گردد.</em>