2024-03-29T00:21:17Z
https://ltr.atu.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=284
متن پژوهی ادبی
2251-7138
2251-7138
1393
18
62
بررسی بازتاب شاهنامة فردوسی در شاهکار رحیم معینی کرمانشاهی بر اساس نظریّة ترامتنیّت
داوود
اسپرهم
امید
سلطانی
ژرار ژنت نظریّة ترامتنیّت را با توجّه به آشنایی با نظریّة بینامتنیّت یولیا کریستوا در نیمة دوم قرن بیستم میلادی مطرح کرد. نظریّة ترامتنیّت به پنج بخش تقسیم میشود: 1ـ بینامتنیّت. 2ـ فرامتنیّت. 3ـ سرمتنیّت.4ـ پیرامتنیّت. 5ـ زبرمتنیّت. پس از فردوسی، سنّت حماسهسرایی با الهامگیری از شاهنامه ادامه پیدا کرد. بازتاب شاهنامة فردوسی در تمام آثار حماسی که پس از قرن چهارم هجری سروده شده، مشهود است. از جملة این آثار، «شاهکار» اثر رحیم معینی کرمانشاهی است که در آن تاریخ پس از سقوط ساسانیان تا اواخر دورة قاجاریّه در قالب مثنوی و به وزن شاهنامه به نظم کشیده شده است. «شاهکار» که در نوع حماسة مصنوع و تاریخی قرار میگیرد، از شاهنامة فردوسی در زمینههای مختلف تأثیر پذیرفته است.بازتاب شاهنامه بر اساس نظریّة ترامتنیّت در شاهکار معینی کرمانشاهی زیاد است و این بازتاب باعث شده است تا اثری زیبا و درخور ستایش شکل گیرد. نگارندگان در این جستار بر آنند که بر اساس نظریّة ترامتنیّت، به صورت مدوّن و منسجم این تأثیرها را مورد بررسی و تحلیل قرار دهند.
بینامتنیّت
ترامتنیّت
شاهنامة فردوسی
رحیم معینی کرمانشاهی
شاهکار
2015
02
20
7
38
https://ltr.atu.ac.ir/article_1197_b64fe51703d19092e78f1c49fbbc4cb9.pdf
متن پژوهی ادبی
2251-7138
2251-7138
1393
18
62
واقعه و مقبل اصفهانی
سیّد علیاصغر
میرباقریفرد
احمد
آصف
دورۀ ادبی را که همزمان با روزگار صفوی در ایران رواج داشت، عدّهای دورة انحطاط ادبی میدانند و گروهی برخلاف آنان معتقدند این دوره از دورههای پویا و پُررونق ادب فارسی است که علاوه بر تداوم سنّتهای ادبی رایج در دورههای بعد، زمینۀ ظهور تجارب جدیدی فراهم آمد. در این مقاله، بیآنکه این دو دیدگاه ارزیابی شود، یکی از این تجربههای جدید به نام واقعهسرایی بررسی و تحلیل میشود. از شواهد و قرائن برمیآید که مبدع این خُرده نوع ادبی، شاعری است به نام آقامحمّد شیخا متخلّص به مقبل اصفهانی (م. 1157 ق.) که از شاعران متعهّد و معتقد شیعی بود. وی در ایّام آشفته و ناامن اواخر عهد صفوی به تته و دکن پناه برد و دردستگاه نوّابان و سخنوران آن دیار با اکرام و احترام روزگار را به سر برد. شیوة شاعری او در دورههای مختلف با اقبال بسیاری از شاعران مرثیهسرا روبهرو شد. مقبل در ساحت شعر فارسی سنّتی بنیادی گذارد که امروز به «واقعه» شناخته میشود. واقعه را میتوان از فروع «مرثیه» به شمار آورد. در این مقاله، ساختار و ویژگیهای واقعه تببین میشود و نقش مقبل در شکلگیری و رواج این سنّت ادبی بررسی و تحلیل میگردد
مقبل اصفهانی
واقعه
مرثیه
مثنوی
2015
02
20
41
57
https://ltr.atu.ac.ir/article_1199_5d14a70de24138cca96844835344922c.pdf
متن پژوهی ادبی
2251-7138
2251-7138
1393
18
62
قدرت و سلطنت معنوی اولیاء در نگاه شیخ احمد جام (ملاحظة سبکشناسانه در انسالتّائبین و مقایسة آن با مقامات ژندهپیل)
غلامرضا
مستعلی پارسا
حامد
شمس
از دیرباز ارتباط بین نگرش هنرمند با زبان او، اعمّ از زبان ادبی و غیرادبی، مورد توجّه سبکشناسان بوده است. برخی توجّه به مشبّهبهها را در متن ادبی از مهمترین روشهای یافتن ارتباط بین محتوا و فرم دانستهاند و از آن روی که وجهشبه از مشبّهبه اتّخاذ میشود، برای بررسی نگرش هنرمند مهم قلمداد کردهاند. در این جستار، بر آنیم تا تأثیر مفهوم قدرت و سلطنت معنوی اولیاء را که از بنمایههای متن انسالتّائبین است، در تصویرهای شیخ جام بررسی کنیم. برای این منظور، با استفاده از روش خوشههای تصویری، تصاویر مربوط به سلطنت و دربار را در تشبیههای شیخ استخراج میکنیم و نشان خواهیم داد که این تصاویر در صفحات و بابهای مختلف کتاب تکرار شده است. همچنین تأثیر مفهوم قدرت و سلطنت معنوی اولیاء در تصاویر حیوانات در مشبّهبههای کتاب مشاهده میشود که موارد و تکرار آن را در صفحات و بابهای مختلف کتاب نشان خواهیم داد. در این مورد، برای نمونه تشبیهات شیخ جام را مورد بررسی قرار میدهیم. در بخش بعد، بیان آشکار این مضمون را در سخنان شیخ در انسالتّائبین بررسی خواهیم کرد و از این طریق، ارتباط میان فرم و محتوا کاملاً مشخّص میشود. پس از انجام همة این مراحل به مقایسة آن با نمونههایی از مقامات ژندهپیل که در قالب حکایات و کرامات شیخ و در شکل دیگر، به همین مضمون اختصاص دارد، خواهیم پرداخت و نشان میدهیم که افسانههای سدیدالدّین غزنوی در این باب، ریشه در حقیقتی از اندیشه و زندگی شیخ جام دارد.
سبکشناسی
مشبّهٌبه
انسالتّائبین
مقامات ژندهپیل
سلطنت معنوی
قدرت معنوی
شیخ جام
2015
07
04
59
80
https://ltr.atu.ac.ir/article_1200_78749fe0c019665c2d305d5ac275e430.pdf
متن پژوهی ادبی
2251-7138
2251-7138
1393
18
62
بنمایة حباب و شبکة تصویرهای آن در غزلیّات عبدالقادر بیدل دهلوی
سیّدمهدی
طباطبایی
سبک هندی از حیث بنمایههای شاعرانه، اهمیّت فراوانی دارد، چراکه شاعران این سبک با بهرهگیری از خلاّقیّت و نیروی آفرینشی خود، نوآوریهایی در بنمایههای شعری انجام دادند یا شبکة تداعیهای آن را گستردهتر ساختند. در این میان، عبدالقادر بیدل را میتوان نقطة اوج تصویرسازی با این بنمایهها دانست. این مقاله بر آن است تا با نگاهی به بنمایة حباب در شعر بیدل، شبکة تصویرهای آن را در سه قالب کلّی تشبیهی، توصیفی و فراتوصیفی مشخّص سازد. روش تحقیق به صورت اسنادی و با استفاده از امکانات کتابخانهای و شیوة تحلیل محتوا و طبقهبندی دادههاست. جایگاه بیدل در شعر فارسی، بایستگی مطالعه درخصوص او و نیز نبودنِ پژوهشی در باب این موضوع، اهمیّت و ضرورت تحقیق را نمایان میسازد و نتیجة پژوهش، برجستهسازی بنمایة حباب در شعر بیدل از طریق کشف و طبقهبندی شبکة تصویرهای آن است.
سبک هندی
عبدالقادر بیدل
بنمایه (موتیف)
بنمایة حباب
2015
07
03
81
123
https://ltr.atu.ac.ir/article_1201_ce1c54d6d518985985ec404c5db2e25f.pdf
متن پژوهی ادبی
2251-7138
2251-7138
1393
18
62
بررسی نشانههای زمانی و مکانی در کشفالمحجوب، رسالة قشیریّه و تذکرةالأولیاء
تیمور
مالمیر
هادی
دهقانی یزدلی
با توجّه به اهمیّت رمزپردازی روایتهای عرفانی و لزوم تفسیر آنها در درک متن و حصول کارکردهای روایی آن، نشانههای روایتهای مربوط به زمان و مکان را در سه اثر اصیل و تأثیرگذار کشفالمحجوب، رسالة قشیریّه و تذکرةالأولیاء بررسی کردهایم. حاصل این پژوهش نشان میدهد که بسیاری از نشانهها چندلایه هستند و کارکرد ارجاعی دارند. نشانههای زمانی عمدتاً محملی برای بنیان نهادن «زمان دیگر» است تا عارف با شکستن زمان یا تفوّق بر آن بتواند به تجربة عرفانی دست یابد و امر قدسی برای او متجلّی شود. مکانها و متعلّقات آنها نیز نشانههایی هستند که در روساختی متفاوت، امّا با رمزگانی یگانه بار معنایی مشترکی را با خود حمل میکنند؛ روساختهای متعدّدی که در افقهای فرهنگی مختلف، ابزاری برای انتقال و انعکاس احساس و نیز تجربة امر قدسی و تجربة دینی هستند.
امر قدسی
تجربة دینی
روایت عرفانی
زمان
مکان
نشانهشناسی
2015
07
03
125
145
https://ltr.atu.ac.ir/article_1203_3efb736a1a84453b9ab279fc166bc002.pdf
متن پژوهی ادبی
2251-7138
2251-7138
1393
18
62
نمادهای جانوری نفس در متون عرفانی با تکیه بر آثار سنایی، عطّار و مولوی
امین
رحیمی
سیّده زهرا
موسوی
مهرداد
مروارید
نفس در عرفان اسلامی یکی از مهمترین و پیچیدهترین مباحث به شمار میرود. در کتابهای عرفانی، یکی از وظایف مهمّ سالک، در اختیار گرفتن زمام نفس دانسته شده است و سالک تا زمانی که گرفتار نفس است، نمیتواند به پایههای عالی کمال نائل آید. این نفس، خصلتهای بسیار گوناگونی دارد و در وجود هر کس با توجّه به استعداد او، به گونهای جدید خودنمایی میکند. نفس در ادبیّات عرفانی گاهی تجسّم و تجسّد یافته است و بر اساس خصلتی که مورد نظر نویسنده یا شاعر بوده، آن را به شکلی نشان دادهاند. گاهی برای آن صورت حیوانی تصوّر کردهاند و برخی حیوانات را (با توجّه به ویژگیهای آنها) نماد نفس قرار دادهاند. در مقدّمه مقاله حاضر، به تعریف گذرا از دو اصطلاح مهمّ این تحقیق، یعنی نماد و نفس پرداخته شده است و در ادامه، ابتدا جانورانی جستجو شده که شاعران مورد بحث، آنها را به عنوان نماد نفس به کار بردهاند و پس از آن تا حدّ امکان به این امر پرداخته شده است که چرا شاعران مذکور، یک جانور را نماد یکی از خصلتهای نفس قرار دادهاند. هدف این تحقیق روشن کردن یکی از جنبههای بسیار متنوّع، یعنی تجلّی نفس در ادبیّات فارسی است. در این تحقیق، از روش تحلیل توصیفی بهره برده شده است.
نفس
نماد
نمادهای جانوری نفس
سنایی
عطّار
مولوی
2015
07
03
147
173
https://ltr.atu.ac.ir/article_1204_3ef895f8d45619c11f6aed17cfcf84eb.pdf
متن پژوهی ادبی
2251-7138
2251-7138
1393
18
62
نقد روانشناختی شخصیّت در رمان سالمرگی بر مبنای نظریّة کارن هورنای
محمّد
بهنام فر
زینب
طلایی
رمان سالمرگی، نوشتة اصغر الهی، داستاننویس و روانپزشک ایرانی، روایت پریشانحالی و تعارض شخصیّتهای آن است. الهی در پرداخت شخصیّتهای این رمان، حالات روحی آنان همچون ترس، روانپریشی و حقارت را با شگردهای تازهای چون خودواگویی روانی به تصویر میکشد. ما در این پژوهش برآنیم تا این رمان را با توجّه به نظریّة روانشناختی کارن هورنای بکاویم. در این پژوهش که به روش تحلیل محتوا صورت گرفته، شخصیّتها و کارکردهای آنان مورد بررسی قرار گرفته است و نتایج تحقیق حاکی از آن است که شخصیّتهای روانپریش این رمان، برای درمان روانپریشی و احساس حقارت خود، بسته به موقعیّت، به شیوههای دفاعی چون مهرطلبی و انزواطلبی روی میآورند. آنها برای رهایی از عذاب وجدان از واقعیّت میگریزند و با گسترش دامنه تخیّل روانی، باعث پیچیدگی بیشتر روایتها میشوند. زمان در ذهنهای متوهّم و پریشان آنان در حرکت و تداخل است و روایتهای تازهای از این تداخل بهوجود میآید. گاهی روایتهای آنان زمان مشخّص ندارد و همین بیزمانی در تکگوییها، مخاطب را با آشفتگی روایت در این رمان درگیر میکند. زندگی شخصیّت مهرطلسب، وابسته به محبّت و کمک دیگران است. بنابراین، تمایلات برتریطلبی خود را سرکوب مینماید. شخصیّت عزلتطلب هم بنا به ضروریّتهای روحی و موقعیّتی که در آن قرار گرفته است و به واقع، در راستای رسیدن به آرامش و شخصیّت مطلوب خود، از انزواطلبی بهره میبرد.
نقد روانشناختی
کارن هورنای
داستاننویسی
سالمرگی
اصغر الهی
2015
07
03
175
193
https://ltr.atu.ac.ir/article_1206_89031cb93b56ac294635aea8953c4738.pdf