دانشگاه علامه طباطبائی
متن پژوهی ادبی
2251-7138
2476-6186
22
76
2018
08
23
سیر و تطور نظریة «عشق» در آرا و اندیشههای عرفانیـ فلسفی روزبهان و ابندبّاغ
32
7
FA
بهمن
نزهت
0000-0002-9023-2352
دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه ارومیه، آذربایجان غربی، ایران
b.nozhat@urmia.ac.ir
علیرضا
مظفری
استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه ارومیه، آذربایجان غربی، ایران
a.mozaffari38@yahoo.com
سمیه
جبارپور
0000-0002-8076-2819
دانشجوی دکتری ادبیات عرفانی دانشگاه ارومیه، آذربایجان غربی، ایران
somaye.jabarpour@gmail.com
10.22054/ltr.2018.8831
«عشق» مهمترین مقولة ادبیات عرفانی است که گسترة مفهومی آن از چهارچوب پدیدارهای هستی تا فراسوی عالم حس فراتر رفتهاست و بیشتر اندیشههای متعالی حکما و عرفای اسلامی در این مقوله متجلی شدهاست. در این میان، سه رویکرد مهم فلسفی، عرفانی و رویکردی که حدّ فاصل این دو است، طیفهایی از خیال و اندیشة خود را برای تبیین و تشریح مقولة عشق بهکار بستهاند. دو کتاب <em>عبهرالعاشقین</em> روزبهان بقلی شیرازی و <em>مشارق أنوار القلوب فی مفاتح أسرار الغیوب</em> ابندبّاغ قیروانی از نمونههای شاخص طیفهای عرفانی و فلسفی هستند که در دو حوزة متفاوت فکری و جغرافیایی نگارش یافتهاند. در پژوهش حاضر، به روش تاریخی و رویکرد تحلیلی (تحلیل محتوایی) و با بهرهگیری از اندیشههای حکمای عرفان اسلامی به تحلیل مضمون نگرشها و طبقهبندیهای دو طیف مذکور از مقولة عشق پرداخته شدهاست. با تشریح و بررسی مقولة عشق در این دو اثر مشاهده خواهد شد که حکما و عرفای اسلامی با وضع اصطلاحات خاصی به تعریف سرشت عشق پرداختهاند و با کاربرد گستردة اصطلاحات خاص و فنی مقولة عشق بر غنای زبان و مفاهیم عرفانی افزودهاند.
ابندبّاغ,روزبهان بقلی,عشق,عرفان اسلامی,محبت
https://ltr.atu.ac.ir/article_8831.html
https://ltr.atu.ac.ir/article_8831_478e3cd7c86470fa2d50054d7df35f11.pdf
دانشگاه علامه طباطبائی
متن پژوهی ادبی
2251-7138
2476-6186
22
76
2018
08
23
بررسی و تحلیل اهداف و ویژگیهای پنج سفرنامة روحانی(گیلگمش، ارداویرافنامه، افسانة اِر افلاطون، سیرالعباد سنایی، کمدی الهی دانته)
60
33
FA
نورالدین
بازگیر
دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه لرستان، لرستان، ایران
bazgir_176@yahoo.com
علی
حیدری
0000-0002-9341-8793
استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه لرستان، لرستان، ایران
aheidary1348@yahoo.com
محمد رضا
حسنی جلیلیان
0000-0002-2766-5809
دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه لرستان، لرستان، ایران
hasanijalilian@yahoo.com
علی
نوری خاتونبانی
0000-0001-9514-1268
دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه لرستان، لرستان، ایران
nooria67@yahoo.com
10.22054/ltr.2018.8832
از دیرباز مواجهة انسان با مرگ، حسّ کنجکاوی و ترس را در او برمیانگیخت. این پرسش که «سرنوشت انسان، پس از مرگ چه خواهد شد و به کجا خواهد رفت؟»، سؤال و دغدغة ذهنی نوع بشر بودهاست. سفرنامههای تخیلی به جهان پس از مرگ، یکی از پاسخهای شایع به این احساس ترس و کنجکاوی هستند. در بسیاری از فرهنگها و ملل گوناگون، نمونههایی از اینگونه نوشتهها دیده میشود. از میان سیاهة بلندی از این سفرنامههای جهان دیگر، که آنها را «سفرنامههای روحانی» میخوانیم، این مقاله به روش تحلیلیـ توصیفی به بررسی پنج نمونه از آنهاپرداختهاست: حماسة <em>گیلگمش</em>، <em>ارداویرافنامه</em>، <em>افسانة اِر</em> (Er) افلاطون، <em>سیرالعباد</em> سنایی و <em>کمدی الهی</em> دانته. این متون از لحاظ اشتمال بر اهداف سیاسی، اجتماعی، دینی، تعلیمی و فلسفی با هم اشتراک دارند و در ویژگیهای ساختاری و محتوایی، مانند وجود اعداد مقدّس، حضور راهنما، کهنالگوها، نماد، توصیف جهان پس از مرگ و... شباهتهای بسیاری با هم دارند. این اشتراکها و شباهتها که ناشی از یکسان بودن بنمایههای فکری نوع بشر و نیز مراودات فرهنگی و دینی است، نشان میدهند که سفرنامههای روحانی میتوانند به عنوان زبان مشترک نوع بشر به شمار روند و پرده از حقایق مشترک، اما تغییر شکلیافتةانسانها و مذاهب بردارند.
سفرنامههای روحانی,گیلگمش,ارداویرافنامه,اِر افلاطون,سیرالعباد,کمدی الهی
https://ltr.atu.ac.ir/article_8832.html
https://ltr.atu.ac.ir/article_8832_a43f1283c2b7bdb938f4b475ad7f023c.pdf
دانشگاه علامه طباطبائی
متن پژوهی ادبی
2251-7138
2476-6186
22
76
2018
08
23
بررسی رباعیات کمالالدّین اصفهانی بر اساس دستنویسها و منابع کهن
86
61
FA
سیّدمهدی
طباطبایی
استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
m_tabatabaei@sbu.ac.ir
10.22054/ltr.2018.8833
نگاهی مختصر به دیوان شاعران نشان میدهد که گاه یک رباعی به چندین شاعر منسوب شدهاست. به همین دلیل، تشخیص رباعیات هر شاعر از دشوارترین بخشهای تصحیح متون است. تدوین مجموعهها و جُنگهای رباعی هم، اگرچه در شناخت سرایندگان برخی رباعیها گرهگشاست، به دلیل موضوعی بودن،کتابتهای فراوان، تکنسخهای بودن، و استنساخ از روی یکدیگر، مشکلاتی دیگر در شناخت سرایندگان اشعار بهوجود آوردهاست. از طرف دیگر، کمالالدّین اصفهانی ازجمله شاعرانی است که در سرودن رباعی جایگاه ویژهای دارد و گردآورندگان جُنگهای رباعی، به دیوان او عنایت بیشتری داشتهاند. این پژوهش با لحاظکردن این دو موضوع، در پی آن است تا با استناد به دستنویسهای کلیات کمالالدّین اصفهانی و بر اساس منابعی چون <em>نزهة</em><em>المجالس</em>، <em>مونسالأحرار</em>، <em>خلاصة</em><em>الأشعار</em>، مجموعة اشعار و مراسلات فارسی و عربی، و سفینة کهن رباعیات، رباعیات منسوب به این شاعر رابررسی کند. روش تحقیق، تحلیلی است که در آن از امکانات کتابخانهای ونیز دستاوردهای علمی پژوهشگران دیگر استفاده شدهاست. جایگاه کمالالدّین اصفهانی در جریان شعری قرن ششم و هفتم، بهویژه در قالب رباعی، و نبودِ پژوهشی جامع در باب این موضوع، اهمیت و ضرورت تحقیق را نمایان میسازد و نتیجة حاصل از آن، مشخصکردن الحاقات و اسقاطات رباعیات این شاعر در متن مصحَّح مرحوم بحرالعلومی، و نیز اعتبارسنجی مجموعهها و جُنگهای رباعی در انتساب اشعار به شاعران است.
کمالالدّین اصفهانی,رباعی,مجموعهها و جُنگهای رباعی,دستنویسهای کلیات کمالالدّین اصفهانی
https://ltr.atu.ac.ir/article_8833.html
https://ltr.atu.ac.ir/article_8833_16820ce9069199576134d416ff63112f.pdf
دانشگاه علامه طباطبائی
متن پژوهی ادبی
2251-7138
2476-6186
22
76
2018
08
23
استعارة شناختی عشق در مثنوی مولانا
114
87
FA
داوود
اسپرهم
0000-0018-5742-297
دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
d_sparham@yahoo.com
سمیه
تصدیقی
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
stasdighy@yahoo.com
10.22054/ltr.2018.8834
«عشق» مهمترین کلیدواژه تمام متون عرفانی، بهویژه در مکتب فکری مولاناست. از عشق نمیتوان با بیانی صریح و مستقیم سخن گفت. از این رو، عرفا با ابزارهای گوناگون زبانی و مفهومی سعی در روشن ساختن منظور خود از این مقولة اساسینمودهاند. در <em>مثنوی</em> نیز عشق، عنصری کلیدی است که باید بدان اهتمام ویژهای داشت. در این مقاله، استعارههایی بررسی شدهاند که با محوریت عشق در <em>مثنوی</em> مولانا بازتاب یافتهاند. مبنای نظری و اساس تحقیق، همان نظریة استعارة مفهومی/ شناختی لیکاف و جانسون است که مطابق با آن، برخلاف رویکرد سنّتی، استعاره تنها نقش زیباییآفرینی ندارد، بلکه ابزاری شناختی برای پی بردن به جهانبینی و تفکر نویسنده است. در ابتدای مقاله، گزارشی از استعارههای مفهومی/ شناختی عشق در <em>مثنوی</em> مولانا آمدهاست و این استعارهها بر پایة حوزة مبدأ و مقصد بررسی و تحلیل شدهاند. هدف از این کار، مشخص کردن استعارههای کانونی و اصلی عشق در <em>مثنوی</em> و سرانجام، کشف دیدگاه مولانا دربارة عشق بودهاست. این استعارهها از نظر مضمون و محتوا در چهار گروه اصلی قرار میگیرند: 1ـ گروهی که تصویری مثبت از عشق ارائه میدهند. 2ـ آنها که صفات و ویژگیهای منفی عشق را برجسته میکنند. 3ـ استعارههایی که دوجانبه و دوپهلو هستند. 4ـ استعارههایی هستند که از نظر مفهومی، خنثی هستند. تحلیل شناختی هر گروه/ شبکه از استعارهها با توجه به استعارههای مرکزی آنها ارائه شدهاست. نتایج پژوهش نشان میدهد که سوزندگی، مستکنندگی و ذیشعور بودن عشق، بیشتر از سایر جنبههای آن مدّ نظر مولانا بودهاست و در نگاه وی، تمام اقتدار از آنِ معشوق است و عاشق دنبالهرو، بیمار و نیازمند معشوق است.
مولانا,مثنوی,استعارة شناختی,عشق
https://ltr.atu.ac.ir/article_8834.html
https://ltr.atu.ac.ir/article_8834_5b3b175cb2bb66916183a1228f715938.pdf
دانشگاه علامه طباطبائی
متن پژوهی ادبی
2251-7138
2476-6186
22
76
2018
08
23
شگردهای حصر و قصر در غزلیات سعدی، معیار سنجش کلام هنری بلاغت فارسی
142
115
FA
فرهاد
کاکه رش
استادیار زبان و ادبیات فارسی، واحد مهاباد، دانشگاه آزاد اسلامی، مهاباد، ایران
farhad_kakarash@yahoo.com
حسین
آریان
0000-0003-2801-6090
استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد زنجان، دانشگاه آزاد اسلامی،زنجان، ایران
arian.amir20@yahoo.com
10.22054/ltr.2018.8835
ویژگی سهل و ممتنع بودن کلام سعدی در اولین برخورد بر هر خوانندة اشعارش نمایان و دلپذیر است و این ویژگی بهویژه هنگامی آشکارتر میگردد که در توجه سعدی به شگردهای هنری در بهرهگیری از حصر بلاغی در غزلیات او تأمّلی داشته باشیم. یکی از مباحث مطرح در علم معانی، حصر یا قصر است. در واقع، این شیوه یکی از عوامل ایجاد تأکید در کلام به شمار میآید که برای برجستهسازی و تأثیر بیشتر بهکار گرفته میشود. علمای بلاغت در زبان عربی به شیوههای متعددی برای ایجاد حصر اشاره کردهاند که در زبان فارسی نیز مانند مباحث دیگر علم معانی، بدون توجه به ساختار خاص زبان فارسی به همین روشها اشاره شدهاست، در حالی که بسیاری از این موارد با ساختار زبان فارسی سازگار نیست. ضمن اینکه موارد دیگری نیز هست که بدانها توجه نشدهاست. در این پژوهش، سعی شده با بررسی ساختار زبانی حصر ایجاد شده در غزلیات سعدی دریابیم در زبان فارسی چه روشهایی برای ایجاد حصر در کلام وجود دارد که از دیدگاه زیباییشناسی هنر، علم بلاغت و معنیشناسی کاربردی مورد توجه هستند. بدین منظور، ضمن استخراج و دستهبندی موارد حصر و ارائة قوانین قابل تعمیم، به هنر و لطف سخن سعدی، در بهرهگیری از این ترفند زبانی نیز اشاره شدهاست و به این نتیجه دست یافتهاست که زبان سعدی در غزلیات، بهویژه در برخورد با شگردهای بلاغی، معیاری باعیار و محکی مستحکم در ساختار زبان و بلاغت فارسی است.
حصر,ساختار زبانی,سعدی,سنجش کلام
https://ltr.atu.ac.ir/article_8835.html
https://ltr.atu.ac.ir/article_8835_ab8bbf6a1048997fa3cf5802432be3a3.pdf
دانشگاه علامه طباطبائی
متن پژوهی ادبی
2251-7138
2476-6186
22
76
2018
08
23
بررسی کارکرد زبان و جنسیت در دیوان جهان ملک خاتون شیرازی بر مبنای نظریة DSL
164
143
FA
عباسعلی
وفایی
0000-0002-0867-0418
استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
a_a_vafaie@yahoo.com
فریده
خواجه پور
0000-0002-5344-4487
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
fakhaz@yahoo.com
10.22054/ltr.2018.8836
یکی از نظریههای نوین درباره زبانشناسی و جنسیت، تئوری DSL از دکتر رابین لیکاف، زبانشناس برجسته آمریکایی است. وی بهاختصار معتقد است که سبک گفتار زنان و مردان، حتّی در پوشیدهترین حالات، کاملاً متمایز از هم است و بر مبنای تقسیم ساختار جنسیتی زبان به دوشاخه فکری و زبانی تشخیص داده میشود. نگارندگان مقاله حاضر از این نظریه برای تحلیل کارکرد زبان در شعر جهان ملک خاتون، شاعره قرن هشتم هجری که نخستین شاعرهای است که دیوان نسبتاً کاملی از وی بهجامانده است، بهره بردهاند. علت این بررسی ازآنروست که در چند اثر پژوهشی که بهصورت مختصر و ضمنی از شعر جهان ملک سخن رفته، زبان اشعار او پیرو زبان موجود در شعر مردان همعصر و پیش از وی دانسته شده است و جنبه زنانه کارکرد زبان در شعر او موردتوجه قرار نگرفته است. یافتههای این بررسی در شاخه زبانی که ازجمله آنها، بسامد بالای استفاده شاعر از واژگان با بار معنایی اشتراک و معیت است و نیز در شاخه فکری که ازجمله آنها، بسامد بالای صراحت در اظهار عواطف زنانه است، نشاندهنده کارکرد زبان زنانه در شعر جهان ملک است. در واقع، نظریه لیکاف به دلیل توجه به زوایای مختلف کارکرد زبان و جنسیت در آثار ادبی، الگویی مناسب برای بررسی آثار ادبی از نگاه زبان و جنسیت است.
غزل,جهان ملک خاتون,زبان,جنسیت,رابین لیکاف
https://ltr.atu.ac.ir/article_8836.html
https://ltr.atu.ac.ir/article_8836_a15445ff8ee4e89d6aa297b1838f4096.pdf
دانشگاه علامه طباطبائی
متن پژوهی ادبی
2251-7138
2476-6186
22
76
2018
08
23
بررسی مؤلفة زمان در اتوبوس شمیران بر اساس دیدگاه ژرار ژنت
165
190
FA
رویا
جدی تازه کند
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران
royajedi1@gmail.com
پروانه
عادل زاده
0000-0002-8149-5660
دانشیار زبان و ادبیات فارسی، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران
adelzadehparvaneh@yahoo.com
کامران
پاشایی فخری
دانشیار زبان و ادبیات فارسی، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران
pashaei@iau.ac.ir
10.22054/ltr.2018.8837
<em>اتوبوس شمیران</em> اولین روایت از مجموعهداستان <em>خاطرههای پراکنده</em> اثر گلی ترقّی است که با بهرهگیری از گونة روایی خاطرهـ داستان بهخوبی از تکنیک زمان روایی استفاده کردهاست. زمان، عامل مهمی است که ساختار روایت را شکل میدهد و بدون آن روایت هرگز وجود نخواهد داشت. زمان در روایتشناسی عمدتاً در سه بخش نظم، تداوم و بسامد بررسی میشود و ژرار ژنت از بزرگترین نظریهپردازان در زمینة «زمان در روایت» است که به طور کامل به این جنبهها پرداختهاست. این پژوهش با روش توصیفیـ تحلیلی به بررسی مؤلفة زمان و نقش آن در شکلگیری روایت در داستان کوتاه <em>اتوبوس شمیران</em> از منظر ژرار ژنت میپردازد. بر اساس نتایج این پژوهش، ترقی با درهم شکشتن روال خطی زمان، از انواع زمانپریشی گذشتهنگر درونی و بیرونی بهره بردهاست. گذشتهنگریهای درونی به دلیل تداعی، شیوة غالب کاربرد زمان در <em>اتوبوس شمیران</em> است. از گذشتهنگری بیرونی در دو مورد استفاده شده که با اغراضی چون تعلیل کنش شخصیت و نوستالژی خاطرات گذشته همراه است. در بحث تداوم، از عنصر درنگ توصیفی، حذف، تلخیص و نمایش به فراخور اهمیت موضوع استفاده میکند. در ابتدای داستان، به دلیل توجه نویسنده به درنگ توصیفی، و شرح وقایع با جزئیات بیشتر، شتاب روایت، منفی است. در اواخر داستان، حوادث بیاهمیت حذف شده، روایت شتاب مثبتی به خود گرفتهاست. بسامد غالب در این داستان، بسامد مفرد است و از بسامد مکرر برای تأکید معنیداردر درونمایة داستان استفاده شدهاست.
روایت,گلی ترقّی,اتوبوس شمیران,زمان,ژنت
https://ltr.atu.ac.ir/article_8837.html
https://ltr.atu.ac.ir/article_8837_8e50f1d9ba5de0b4429e41856af79fd2.pdf
دانشگاه علامه طباطبائی
متن پژوهی ادبی
2251-7138
2476-6186
22
76
2018
08
23
عناصر داستانی خاطرهنوشتههای دفاع مقدس با تأکیدبر اثر دختر شینا
214
191
FA
الهام
زارع
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
varesh_6106@yahoo.com
نعمت الله
ایرانزاده
دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
iranzaden@gmail.com
غلامرضا
پیروز
دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه مازندران، بابلسر، ایران
pirouz40@yahoo.com
10.22054/ltr.2018.8838
خاطرهنویسی ژانری است که در طول تاریخ ادب فارسی نسبت به قصه و داستان، کمتر مورد توجه قرار گرفتهاست. با وقوع جنگ تحمیلی علیه ایران و توجه یکبارة بسیاری از رزمندگان به ثبت خاطرات خود از دوران دفاع مقدس، این ژانر جانی تازه یافتهاست. حجم زیاد آثار چاپشده در این ژانر اقتضا میکند تا پژوهشگران با موازین علمی به بررسی چیستی این نوع ادبی بپردازند. خاطرهنوشته ماهیتی دوگانه دارد که بخشی از آن برگرفته از تاریخ و بخش دیگر آن مربوط به داستان است. هر خاطرهنوشته با توجه به شگردهایی که در آن بهکار رفته، به یکی از این دو ژانر گرایش دارد. یکی از ملاکهایی که میتواند گرایش داستانی خاطرهنوشتهها را اثبات کند، تحلیل عناصر داستانی در آن است. این مقاله با بررسی عناصر مشترک میان خاطرهنوشته و داستان، از جمله «پیرنگ»، «روایت»، «گفتگو» و «شخصیت» در اثر روایی <em>دختر شینا</em>، شباهت این اثر با ژانر داستان را اثبات کردهاست.
خاطره,داستان,تاریخ,نوع ادبی,روایتشناسی,دختر شینا,دفاع مقدس
https://ltr.atu.ac.ir/article_8838.html
https://ltr.atu.ac.ir/article_8838_19abf7cb07435b752c81b497bd15f662.pdf
دانشگاه علامه طباطبائی
متن پژوهی ادبی
2251-7138
2476-6186
22
76
2018
08
23
بررسی جلوههای عنصر زمان در حکایات فرعی مرزباننامه
240
215
FA
نجمه السادات
عندلیب
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
andalib.nasa@hotmail.com
سعید
حسام پور
استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
s_hesampour@yahoo.com
10.22054/ltr.2018.8839
عنصر زمان بر اجزای روایت داستان جاری است و به آن سازمان میدهد. در این پژوهش، کوشش شدهاست عنصر زمان در حکایتهای فرعی <em>مرزباننامه</em> و تأثیر آن بر روایت بررسی شود. برای این منظور، فراوانترین نشانههای زبانی در حکایات یادشده با در نظر داشتن نظریهها و دیدگاههای کارا در این زمینه بهدقت تحلیل شد. نخست، سه گروه ساختهای دستوری، آرایههای ادبی و قرینههای زبانی که پرتعدادترین نشانههای زبانی مؤثر بر طول زمانی روایت هستند، جداگانه در هر روایت از نظر سرعت و کارکرد بررسی شدند. در پایان، با بررسی همة نشانههای مؤثر بر سرعت، در همة روایتها از دیدگاه فلسفی، سرعت روایاتِ مورد بحث ارزیابی گردید و دو نتیجه به دست آمد. نخست اینکه سرعت و پویایی بر روایات بررسیشده غالب است. دیگر اینکه، جز درچند مورد، فراوانی نشانههای پویا یا ایستا درون یک جمله به پویایی یا ایستایی فعل جمله بستگی دارد؛ یعنی اگر فعل جملهای پویا باشد، همة نشانههای درون آن جمله یا بیشتر آنها پویا هستند و برعکس. پس، نویسنده در کاربرد نشانههای مؤثر بر «زمان» و تنظیم سرعت روایت در هر جمله، سبک خاصی داشتهاست.
حکایت,مرزباننامه,ژنت,زمان,نشانهها
https://ltr.atu.ac.ir/article_8839.html
https://ltr.atu.ac.ir/article_8839_399a2efffdc949ad91e368d78687b598.pdf
دانشگاه علامه طباطبائی
متن پژوهی ادبی
2251-7138
2476-6186
22
76
2018
08
23
مقایسة سطوح معنایی معراج پیامبر(ص) و سفر اسکندر
266
241
FA
علی
عباسی
استاد زبان و ادبیات فرانسه دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
ali_abbasi2001@yahoo.com
کبری
بهمنی
استادیار زبان و ادبیات فارسی، واحد دورود، دانشگاه آزاد اسلامی، دورود، لرستان، ایران
bahmanikobra@yahoo.com
10.22054/ltr.2018.8840
معراج پیامبر اسلام<sup>(ص)</sup> تأثیر زیادی بر معراجهای صوفیه گذاشتهاست. علاوه بر این، تأیید و توصیف آن در بسیاری از متون عرفانی، نشانی از ایمان گوینده تلقی میشد، در حالی که معراج متأثر از دخل و تصرف قصهگویان است و ارتباط آن با برخی قصههای عامیانه مورد توجه قرار نگرفتهاست. این پژوهش به مقایسة روایت ابنعباس از معراج و سفر اسکندر در <em>دارابنامة</em> طرسوسی پرداختهاست. اسکندر در <em>دارابنامه</em>، جهانگشایی شرقی است که وجوه اشراقی یافتهاست و برای وی نسبنامهای کیانی ساخته شدهاست. بافت جامعة اسلامی نمود پیامبرگونة اسکندر را برجسته کرد و تجربة عالی پیامبر اسلام<sup>(ص)</sup> را در شب معراج، در سطحی پایینتر، اما با همان تکنیک به وی نسبت داد. سفر اسکندر برای دیدن عجایب و جستجوی آب حیات، بنمایههای اصلی معراج را در خود دارد. مقایسة این دو نشاندهندة عناصر مشترکی است که بر اساس ارتباط بینامتنی با <em>قرآن</em>، مصادیق «آیاتالکبری» را نشان میدهد. طبق نظام ارزشی <em>قرآن</em>، «آیات» یا نشانهها، خالقنما و ایمانآفرینند. جریانی از معنا در مواجهه با آیات شکل میگیرد که «حضور» کنشگران را دستخوش تغییر میکند. تحلیل هر دو سفر بر اساس رویکرد نشانهـ معناشناسی نشان میدهد که علاوه بر عناصر مشترک در سه محور «بهشت و دوزخ»، «فرشتهشناسی» و «ملاقات با خداوند»، سطوح سازماندهی و چگونگی کارکرد و تولید معنا در هر دو، سازوکار یکسانی دارد.
معراج,سفر اسکندر,حضور,نشانهـ معناشناسی
https://ltr.atu.ac.ir/article_8840.html
https://ltr.atu.ac.ir/article_8840_eef8d7eb47a10010e6a210a8ea834fc1.pdf
دانشگاه علامه طباطبائی
متن پژوهی ادبی
2251-7138
2476-6186
22
76
2018
08
23
ویژگیها و صفات سالکان در نگاه شمس تبریزی
290
267
FA
سهیلا
موسوی سیرجانی
0000000185858214
دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران جنوب، تهران، ایران
mousavi_sirjani@yahoo.com
سونیا
فرهنگ فرهی
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران جنوب، تهران، ایران
sofarrahi@yahoo.com
10.22054/ltr.2018.19109.1758
یکی از وجوه مهم تمایز عارفان از اهل شریعت، اهتمام آنان در طی طریق و سلوک است. در زمینة ویژگیها و صفاتی که سالکان طریقت باید داشته باشند، عارفان بسیار سخن گفتهاند و یا در آثار مکتوب خود، در فصلهایی معین به آن پرداختهاند. شمس تبریزی، عارف نامدار قرن هفتم نیز در این موضوع، سخنان مفصلی بیان کردهاست. مشکل مهم در دستیابی به نقطهنظرهای شمس در این زمینه، مانند همة مسائل مطرح در <em>مقالات</em>، پراکندگی آرای او دربارة یک موضوع در بخشهای مختلف کتاب است. در این مقاله، برای دستیابی به نظرات این عارف دربارة ویژگیها و صفات لازم سالکان، مجموعهای از دیدگاههای شمس در باب این موضوع، از کلّ کتاب <em>مقالات</em> استخراج و ارائه گردیدهاست.
شمس,سلوک,سالک,عرفان
https://ltr.atu.ac.ir/article_10145.html
https://ltr.atu.ac.ir/article_10145_cd8743d17da7b4e26d6d5d09b24d775e.pdf