شمس کسمایی نخستین شاعر نوپرداز زبان فارسی است. اشعار او در نشریاتِ هوادار تجدد و مدافع حقوق زنان و در تبریز، در زمان حکومت خیابانی در آذربایجان منتشر میشد. پژوهش حاضر برای بررسی نسبت شعر کسمایی با مناسبات قدرت موجود در آزادیستان، به توصیف زبانشناختی متن بر اساس دستور نظاممند ـ نقشگرای هلیدی و تفسیر این یافتهها، یعنی شناسایی بافت موقعیتی و بافت میانمتنی این اشعار، و نیز یافتن جنبههای ایدئولوژیک آن میپردازد. بدین ترتیب، این نوشتار به سبکشناسی انتقادی شعر کسمایی با الگویی مرکّب از الگوی سهبعدی فرکلاف در تحلیل گفتمان انتقادی، دستور نظاممند ـ نقشگرای هلیدی، و جنبههایی از نظریة گفتمان لاکلا و موف میپردازد. یافتههای توصیفی، مبتنی بر تحلیل فرانقشهای اندیشگانی، بینافردی و متنی نشان میدهد که شعر او گفتمان آزادیستان، مشروطه و ناسیونالیسم ایرانی را مفصلبندی میکند. این اشعار با مفصلبندی گفتمان آزادیستان، مناسبات قدرت را در آزادیستان بازتولید میکنند و با مفصلبندی گفتمان مشروطه و ناسیونالیسم ایرانی در میان سوژههای این گفتمانها، به نظام سیاسی آزادیستان مشروعیت میبخشند.