از جمله موجوداتی که در اساطیر، افسانهها و حماسههای فارسی، گاهی همراه با قهرمان حماسی و در کنار او و گاهی نیز در تقابل با او به ایفای نقش میپردازند، «پری» و «زن جادو» هستند. در منظومههای حماسی پس از شاهنامه، گاه این دو با خویشکاریهای خود در جایگاه پری، به عنوان ایزدبانوی زایش، برکت و باروری که بازتابی از کهنالگوی «آنیما» میتواند باشد و در نقش و سویة مثبت خود ظاهر میشوند و یاور و همراه قهرمان هستند، و گاهی نیز در نقش اهریمنی خود که بازتابی از سویة منفی «آنیما» میتواند باشد، همچون زنجادو و اغواگر نمود مییابند و نقش مخرّب و ویرانگری دارند و میکوشند با اغوای قهرمان و به دام انداختن او، مانع از رسیدن قهرمان به هدفهای مورد نظرش شوند. در این مقاله، پس از بحث مختصری پیرامون «پری» و «زنجادو» کوشیدیم، نشان دهیم که در حماسههای ایرانی، پری همان زن جادو است که گفته شده بعد از دینآوری زرتشت و متأثر از اعتقادات و افکار زرتشتی، دچار دگردیسی شده، به شکل موجودی اهریمنی با خویشکاریهای منفی درآمدهاست.