ORIGINAL_ARTICLE
نقد و بررسی مدیحهسرایی حافظ
اشعار مدحی یکی از موارد محل نزاع در غزلیات حافظ است. برخی محققان، مدیحهگویی این شاعر را منکر شده و ابیات مدحی را افزودهی کاتبان شمردهاند. برخی نیز برای حفظ قداست شاعر، ابیات و غزلهای مدحی وی را تأویل و توجیه کردهاند. بررسی دیدگاههای محققان و تطبیق آن با غزلیات حافظ، نشان میدهد سبب اصلی دیدگاه انکاری یا تأویلی به غزلهای مدحی حافظ دو چیز است: تصور عدم انسجام در ساختار غزل و بیتوجهی به معنی ثانوی ابیات، بدین صورت که هر بیت را مستقل فرض کرده آنگاه گزارههای خبری یا انشایی هر بیت را در معنی واقعی آن تصوّر کردهاند. با توجه به اینکه معدودی غزلها از آغاز به مدح پرداختهاند و موارد دیگر با طرح یا مقدمهای نظیر تشبیب و تغزل قصاید همراه است، غزلهای مدحی حافظ را به دو دستهی با طرح و تمهید یا بدون طرح و تمهید تقسیم کردهایم، معانی ثانوی جملات را نیز ذیل هر یک طبقهبندی نمودهایم. حاصل سخن آنکه معنی ثانوی جملات و هماهنگی آن با ساختار کلی غزل، بیانگر آن است که غزل مدحی حافظ، ساختار منظم و هدفمندی دارد و وجود اشعار مدحی در دیوان، نه تنها از عظمت و حرمت شاعر نمیکاهد، بلکه با تبیین ارزش هنری این اشعار، درک بهتری از رندی وی به دست میآید.
https://ltr.atu.ac.ir/article_6569_3582e253547564c005935b69b08107fb.pdf
2012-05-21
9
32
10.22054/ltr.2012.6569
مدیحهسرایی
رندی
تغزل
تشبیب
معنی ثانوی
ساختار
غزل
تیمور
مالمیر
masomeh.mantashlou1@uok.ac.ir
1
استاد دانشگاه کردستان
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
نمایش شخصیتها (شخصیتپردازی نمایشی) در سووشون
سووشونِ سیمین دانشور، از جمله رمانهایی است که حضور شخصیت، در آن بسیار پررنگ است و نویسنده، از شخصیتپردازی- به ویژه شخصیتپردازی نمایشی- برای تقویت ساختار اثر و انتقال بهتر معنا، بسیار سود برده است. شخصیتپردازی به دو شیوهی گزارشی و نمایشی انجام میشود. شخصیتپردازی گزارشی بهوسیلهی توصیف مستقیم و شخصیتپردازی نمایشی بهکمک برخی از تکنیکهای ویژه (از جمله گفتگو، عمل، صحنهپردازی، نام، لحن و شیوه بیان) صورت میپذیرد. کاربرد هریک از این تکنیکها بهنوبهی خود به زیبایی اثر و تواناساختن مخاطب در درک معنا و شناخت شخصیتها کمک میکند. درحالیکه در شخصیتپردازی گزارشی، نویسنده خود بهتوصیف مستقیم خصلتها و مشخصات ظاهری، رفتاری و روحی شخصیت میپردازد، در روش نمایشی، تنها شخصیت را وادار به "عمل" و "صحبت" میکند و به خواننده اجازه میدهد که خود استنباط کند و با درنگ دریابد که چهانگیزه و خلقوخویی در پشت آنچه شخصیت انجام میدهد، پنهان است؛ در واقع نویسنده تنها حرکات و گفتار را بهنمایش میگذارد. از هر دو تکنیک نمایشی و گزارشی، در سووشون استفاده شده است، اما شخصیتپردازی نمایشی، در این اثر کاربرد بیشتری دارد. البته از بین تکنیکهای شخصیتپردازی نمایشی، گفتگو و انتخاب هوشمندانهی نام شخصیتها، به خلق شخصیتهای سووشون بسیار کمک کردهاست.
https://ltr.atu.ac.ir/article_6570_d3c5078d1b69b33ab9297effae19551d.pdf
2012-05-21
33
52
10.22054/ltr.2012.6570
عناصر داستان
شخصیتپردازی نمایشی
شخصیت پردازی گزارشی
سووشون
سیمین دانشور
ابراهیم
محمدی
emohammadi2014@yahoo.com
1
استادیار دانشگاه بیرجند
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
نقد بلاغی ابیاتی از شاهنامهی فردوسی از دیدگاه علم معانی
مبنای علم معانی تناسب سخن با مقتضای اوضاع و احوال است، مواد علم معانی ساختارهای نحوی است و منابع این علم در هر زبانی شاهکارهای ادبی آن زبان میباشد. شاهنامهی فردوسی یکی از مهمترین شاهکارهای ادبیات فارسی است که بررسی آن بر مبنای علم معانی برای کشف بخشی از اسرار بلاغی مختص زبان فارسی موضوع پژوهش حاضر است. در این بررسی، مسأله این است که برای کشف و توصیف اصول و معیارهای زیبایی شاهکارهای زبان و ادبیات فارسی از دیدگاه بلاغت، لازم است این متون به شیوهی استقرایی مطالعه شوند. در این مطالعه، نظریهی مهم و اساسی عبدالقاهر جرجانی (متوفی 471ه.ق)- که او را بزرگترین نظریهپرداز بلاغت در ایران و اسلام میدانند- مورد توجه است. عبدالقاهر بلاغت و تأثیر را منحصر در حوزهی ساختارهای نحوی زبان میداند و آن را علم معانیالنحو میخواند. نگارنده با توجه به نظر این دانشمند و برخی از شاخههای زبانشناسی مانند: تحلیل گفتمان، کاربردشناسی، نظریهی گرایس، نظریهی هلیدی و برخی از مکاتب ادبی مانند فرمالیسم در پی اثبات این نکته بوده است که: با استقصا در متن شاهنامهی فردوسی میتوان دریافت که بسیـاری از زیباییهای این کتاب در گرو شگردهای نحوی آن است که در حوزهی علم معانی باید از آنها بحث شود؛ شگردهایی مانند: «واو مقابله»، «واو فوریت»، «معنی ضمنی ایجاز، اطناب و اغراق»، «انسجام»، «گفتگو» و «لحن». نتیجهی به دست آمده از پژوهش این است که برای تفسیر متون ادبی زبان فارسی از دیدگاه علم معانی، نمیتوان به مبانی سنتی این علم اکتفا کرد و لازم است نظریهی نظم عبدالقاهر جرجانی از شاخ و برگهای زایدی که بعد از او پیدا کرده است پیراسته شود؛ در ضمن برای این کار لازم است از نظرات مطرح در برخی از شاخههای زبانشناسی بهره گرفت. توجه به کاستیهای مطالعات بلاغی سنتی در کشف شگردهای بلاغی متون لازم است و باید توجه داشت که مبانی نظری و عملی علم معانی مختص زبان فارسی از راه استقصا در شاهکارهای ادبی این زبان به دست میآید.
https://ltr.atu.ac.ir/article_6571_641662cd4cb09eb2d59e62fa8409077d.pdf
2012-05-21
53
74
10.22054/ltr.2012.6571
بلاغت
زبانشناسی
شاهنامهی فردوسی
علم معانی و نقد ادبی
داریوش
ذوالفقاری
zolfaghari1185@gmail.com
1
استادیار پژوهشگاه میراث فرهنگی
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
روایتشناسی حکایتهای مرزباننامه در سه سطح: داستان، گفتمان و روایتگری با تکیه بر حکایت دادمه و داستان
پژوهش حاضر، حکایتهای مرزباننامه را از دیدگاه روایتشناسی ساختارگرا بررسی میکند. هدف این پژوهش آن است تا نشان دهد در شکلگیری یک متن روایی چه عناصر و مولّفههایی نقش دارند؟ حکایتهای مرزباننامه تا چه اندازه از ساختار روایی برخوردار هستند؟ در پیکرهی اصلی مقاله، سطوح سه گانهی یک متن روایی یعنی داستان، گفتمان و روایتگری معرفی و سپس به عناصر و مولّفههایی که در شکلگیری یک متن روایی نقش دارند، اشاره میشود. نویسندگان پس از بررسی این عناصر و مولّفهها در حکایت دادمه و داستان به عنوان نمونه، به این نتیجه میرسند که حکایتهای مرزباننامهاز سه سطح فراداستانی، داستانی و زیرداستانی تشکیل میشوند. سطح داستانی و زیرداستانی نسبت به هم کارکردی مضمونی دارند و قابل تأویل به یک جملهی تشبیهی میباشند. در بازنمایی گفتار و افکار شخصیتها و راوی از گفت و گو استفاده میشود و بیشترین بسامد صدایی از آن شخصیتها میباشد. در مجموع، حکایتهای مرزباننامه با عناصر و مولّفههای روایتشناسی ساختارگرا تطابق دارد. از این رو، میتوان برای تمام حکایتهای مرزباننامه یک ساختار روایی مشابه ترسیم کرد.
https://ltr.atu.ac.ir/article_6572_b79d86540355e423fa02289ae88bdd53.pdf
2012-05-21
75
96
10.22054/ltr.2012.6572
روایت شناسی
داستان
گفتمان
روایتگری
مرزبان نامه
حکایت دادمه و داستان
بهرام
خشنودی
1
استادیار دانشگاه آزاد آستارا
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
کهنگرایی در شعر شاملو
زبان از مهمترین عناصر شعر است.در مکتب فرمالیست روس و فرزند آن ساختارگرایی، بررسی زبان بسیار اهمّیّت دارد. پایهی فکری این مکاتب بیشتر دربارهی برجستگی متون ادبی و غرابت و دوری آن از زبان عادی است. یکی از راههای برجستهسازی متون ادبی، هنجارگریزی است و یکی از راههای هنجارگریزی در اثر ادبی برای ایجاد زیبایی، کهنگرایی است. اگر شاعر یا نویسندهای در زبان خود رویکردی قدیمی داشته باشد و به شیوهی کهن بنویسد در زبان، کهنگرا است.در میان شاعران معاصر ایران، احمد شاملو از کسانی است که یکی از اصلیترین پایههای زبانیِ شعر خود را بر کهنگرایی نهاده است. توجّه به متون گذشته به عنوان منبع بزرگ زبانی برای برجستهسازی و... از مشخّصههای اصلی شعر اوست. در این مقاله سعی بر این است که وجوه کهنگرایی در شعر شاملو با استفاده از آرای فرمالیستی و ساختارگرایی بررسی شود.
https://ltr.atu.ac.ir/article_6573_dda095b0240a99b2355191bbd0de3011.pdf
2012-05-21
97
130
10.22054/ltr.2012.6573
شاملو
فرمالیسم
ساختارگرایی
برجستهسازی
کهنگرایی
احمد
خاتمی
a_khatami@sbu.ac.ir
1
استاد دانشگاه شهید بهشتی
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
طنز در عاشقانههای حافظ
اینتحقیق با عنوان «طنز در عاشقانههای حافظ» به معرّفی برخی ظرافتهای هنری و شگردهای حافظانه در آفرینش طنز عاشقانه پرداخته و با نگاهی متفاوت نسبت به طنز، آن را به عنوان یکی از جدّیترین، تأثیرگذارترین و هنرمندانهترین عناصر آرایهی کلام ناب معرّفی کرده و سعی داشته است که با بحث و فحص در متن و بطن شعر حافظ، به واگویی ترفندهای رندانه و حافظانه بپردازد و عوامل دخیل در جریان طنز پردازی و تحلیل گفتمان آن را مورد شرح و واکاوی قرار دهد . بر اساس این پژوهش دریافتهایم که طنز یکی از مهمترین و اصلیترین دغدغههای ذهن و زبان حافظ در آفرینش فضاهای عاشقانه است که به گونهای پیچیده و پنهان، مورد استفاده قرار گرفته است .
https://ltr.atu.ac.ir/article_6574_348a11ae01b17751ddd965dfc82dd946.pdf
2012-05-21
131
162
10.22054/ltr.2012.6574
طنزپردازی
عاشقانههای حافظ
ادراک تناقض
ترفندهایشعری
رندی
احمد
هاشمی
1
دانشجوی دانشگاه ازاد واحد علوم و تحقیقات تهران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
مطالعهی تطبیقی علینامه و شاهنامه
منظومه علینامه هم اکنون نخستین حماسه مذهبی محسوب میشود که به زبان فارسی سروده شده. هر چند مبنای علینامه بر نقل وقایع از منابع تاریخی است، اما سراینده به گزینش رویدادها پرداخته و از آمیختن واقعیت و خیال و با الگوبرداری از شاهنامه دو جنگ جمل و صفین را در قالب قصه منظوم و در 12 مجلس پرداخته است. این الگوبرداری هم در زبان حماسی و هم در صور خیال است، اما گاه در همان الگوها تغییراتی ایجاد کرده و آنها را مناسب فضای حماسه مذهبی کرده است. از جمله شباهتهای ساختاری دو حماسه، میتوان به اعتقاد به تقدیر و سرنوشت در وقوع رویدادها، پیکر گردانی، آرایش لشکر و شیوههای نبرد اشاره کرد. از جملهی تفاوتها نیز میتوان به موارد زیر را نام برد: تغییر نقشها، تغییر پیشبینی و پیشگویی حوادث به کرامت و تغییر شخص پیشگوینده از منجم و خوابگزار به امام یا قهرمان حماسه، تغییر نقش دیو به ابلیس، تغییر نوع اغراقها، تغییر میزان بیطرفی شاعر در حماسه ملی و تمایل به جانبداری در حماسه دینی. علینامه همانند شاهنامه ترکیبی از قصه، حماسه و تاریخ است.
https://ltr.atu.ac.ir/article_6575_8ede2fef75c871f8157cbd42b20723cd.pdf
2012-05-21
163
182
10.22054/ltr.2012.6575
علینامه
نوع شناسی
حماسه دینی
شاهنامه
حسن
حیدری
h-haidary@araku.ac.ir
1
استادیار دانشگاه اراک
AUTHOR