ORIGINAL_ARTICLE
آیرونی و تفاوت آن با طنز و صنایع بلاغی مشابه
آیرونی (Irony) اصطلاحی ادبی است که معاصران کوشیدهاند آن را به کلماتی نظیر طنز، طعنه، کنایه، کنایۀ طنزآمیز، تهکّم، تجاهلالعارف، استهزاء، وارونهگویی، پنهانسازی و ... ترجمه کنند، اما در این مقاله خواهید دید که هرکدام از این واژهها فقط بخشی از مفهوم آیرونی را در نظر مخاطب میآورد. این مقاله بر آن است تا تفاوت آیرونی را با طنز، طعنه، کنایه و صنایع بدیعی و بلاغی مشابه با آیرونی توضیح دهد. طنز یکی از انواع ادبی است که با انواع دیگری مثل هزل، هجو، کمدی و شوخطبعی و فکاهیات مشابهتهایی دارد؛ برای تعریف اصطلاح طنز ناگزیر به معرفی اجمالی این اصطلاحات شده و در ادامه تفاوت بنیادی طنز و آیرونی را شرح دادهایم. سپس به شناخت آیرونی و انواع گوناگون آن پرداختهایم و برای شناخت تفاوت آن با اصطلاحات بدیعی و بلاغی مشابه، بهسراغ علوم بدیع، بیان و معانی رفته، صنایع مشابه با آیرونی را استخراج و معرفی کرده و تفاوت هرکدام را با آیرونی توضیح دادهایم. در پایان، نگارنده بههمراه خواننده به شناخت نسبتاً خوبی از آیرونی میرسد، زیرا شناخت هر اصطلاح و مفهومی در گرو شناخت تفاوت آن مفهوم با مفاهیم و اصطلاحات مشابه است و برپایۀ این بررسی آیرونی را نمیتوان به طنز، طعنه و کنایه ترجمه کرد.
https://ltr.atu.ac.ir/article_6504_1e2fc534319eda10aab3a66989aef5af.pdf
2010-11-22
9
36
10.22054/ltr.2010.6504
آیرونی
طنز
طعنه
انواع ادبی
صنایع ادبی
زهرا
بهره مند
1
دانشجوی دانشگاه علامه طباطبائی
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی سرعت روایت در رمان جای خالی سلوچ
محمود دولتآبادی، یکی از داستاننویسان تأثیرگذار ایران، بهویژه در زمینة ادبیات اقلیمی است. رمان «جای خالی سلوچ» نخستین رمان این نویسنده است. این رمان از زوایای گوناگون ازجمله ویژگیهای زبانی و ادبی، مطالعات جامعهشناختی، انسانشناختی و نیز روایتشناختی شایستة بررسی است. در این مقاله به بررسی سرعت روایت در این رمان (با تکیه بر نظریة روایتشناسی ژرار ژنت) و عوامل مؤثر بر آن پرداخته شده است. سرعت و ضرباهنگ روایت، یکی از مؤلفههای بسیار مهم در روایت و از مهمترین عناصر در شکل طرح است. بررسی سرعت روایت برای آن است که نشان داده شود در یک اثر ادبی، کنشها و رویدادها در طول چه مدت زمانی رخ دادهاند و در سنجش با این برهة زمانی، چه حجمی از کتاب به آنها اختصاص یافته است. در بیشتر بخشهای رمان «جای خالی سلوچ» شتاب، منفی، و سرعت روایت کند است؛ اما سرعت روایت در مجموع رمان (روایت اصلی) متوسط است؛ زیرا مؤلفههای کاهشدهنده و افزایشدهندة سرعت روایت، در این رمان به شکل متوازن بهکار رفتهاند و همین ویژگی موجب تعدیل سرعت در مجموع رمان شده است. البته نویسنده برای جبران سکون یا کندی سرعت روایت در بخشهای گوناگون رمان، از شگردهایی برای افزایش تحرّک بهره برده است؛ از همینرو، این رمان با وجود سرعت کند روایت، پر از جنبش و هیجان، پویایی و تحرّک، دلهره و التهاب، و کشمکشهای درونی و بیرونی است؛ به بیان دیگر، این رمان ریتمی کند، اما تمپویی تند دارد. از این روست که در این مقاله، افزون بر سرعت روایت و عوامل مؤثر بر آن، شگردهای نویسنده برای افزایش تحرّک و پویایی روایت نیز، به صورت تحلیلی بررسی شده است.
https://ltr.atu.ac.ir/article_6505_3310dac0326b2823742d3fe58b55f598.pdf
2010-11-22
37
63
10.22054/ltr.2010.6505
زمان
سرعت روایت
ضرباهنگ
تحرّک داستان
دولتآبادی
جای خالی سلوچ
کاووس
حسن لی
kavooshassanli@gmail.com
1
استاد دانشگاه شیراز
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تحلیل تاریخی و روششناختی آموزش زبان فارسی به غیر فارسیزبانها
آموزش زبان فارسی به غیر فارسیزبانها در دورهٔ اخیر از همگرایی با جریان کلی آموزش زبان و مآلاً تحولات و دستاوردهای آن بازمانده است. این عدم همگرایی که دارای ریشههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و زبانی (خصوصاً الفبایی) و نیز برخاسته از انگارههای ادیبانه و زبانشناسانه در مورد آموزش زبان فارسی است، آموزش این زبان را از همگامی با روند پرشتاب آموزش زبان محروم کرده است. این امر از سه منظر قابل بررسی است: (الف) پیدایش و روند آموزش زبان فارسی به غیر فارسیزبانها در دهههای اخیر در چارچوب زمینهٔ تاریخی آموزش زبان بهطور عام در چهار دوره. (ب) الگوهای طرح درس و تبلور آن در درسنامههای آموزش زبان فارسی به غیر فارسیزبانها. (ج) فنون تدریس و فعالیتهای درسی در درسنامههای آموزش فارسی به غیر فارسیزبانها. براساس رویکرد و معیارهای دورههای روشگرا و دورهٔ پساروشگرا و نیز انواع طرح درس میتوان به بررسی متون و نیز فعالیت درسی و فنون تدریس آنها در کتابهای آموزش فارسی پرداخت. نتیجهٔ این بررسی نشان میدهد رویکردی واحد بر انتخاب فعالیتها حاکم نیست، فعالیتها فاقد تنوع بایسته برای یادگیری زبان است، و دستاوردهای اخیر در زمینهٔ فرآیند یادگیری در آنها لحاظ نشده است.
https://ltr.atu.ac.ir/article_6506_708a90dcd20c3b688b5eeabd311b5cff.pdf
2010-11-22
65
85
10.22054/ltr.2010.6506
دورهٔ روشگرا
دورهٔ پساروشگرا
طرح درس مضمونی
طرح درس مهارتی
طرح درس فرآیندی
ضیاء
تاج الدین
1
دانشیار دانشگاه علامه طباطبائی
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تحلیل کهنالگویی داستان پادشاه و کنیزک
داستان پادشاه و کنیزک آیینهٔ تمامنمای روایتهای داستانی مثنوی است، روایتی که محل تجلی خاطرهٔ نژادی انسان (کهنالگوها) از نماد عشق در ناخودآگاه جمعی مولانا است. نماد عشق در داستان پادشاه و کنیزک، نیرویی است که معنای خودآگاهی، یعنی ادراک و صور مواد اولیه را فراهم میآورد تا پادشاه جان مولانا به یاری این نماد به فرایند فردیت برسد. در این جستار سعی بر آن است تا با بررسی عناصر روانشناسی تحلیلی یونگ، نمادهای کهنالگو را که از حافظهٔ جمعی نوع بشر به ناخودآگاه جمعی مولانا ارث رسیده است، در داستان پادشاه و کنیزک تحلیل کنیم. حاصل بحث چنین است که کهنالگوی عشق همراه با نمادهای کهنالگوی من، خود، سایه، نقاب، پیر دانا، ناخودآگاه فردی و جمعی در پیوند با خواب و رؤیا، پادشاه را از حیطهٔ خودآگاهی به ناخودآگاهی میکشاند و پادشاه در جریان برخورد با درونش با مواجههٔ خودآگاه و ناخودآگاه در روند کسب فردیت، بار دیگر متولد میشود و به نقل از مولانا «زادهٔ ثانی» میگردد.
https://ltr.atu.ac.ir/article_6507_6b252cffdc240857ca67adff37b6c8ce.pdf
2010-11-22
87
104
10.22054/ltr.2010.6507
مولوی
داستان پادشاه و کنیزک
عشق
کهنالگو
ناخودآگاه فردی و جمعی
محمدرضا
زمان احمدی
dr_zamanahmadi@yahoo.com
1
استادیار دانشگاه آزاد واحد اراک
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی ابعاد مردمشناسیِ ادبی در اشعار شهریار
مردمشناسی بهعنوان زیرمجموعهای از علم جامعهشناسی در دو قالب مردمشناسی فرهنگی و مردمشناسی طبیعی به بررسی گروههای انسانی میپردازد. با توجه به اینکه برخی از آثار ادبی دربردارندة ابعاد وجودی، فرهنگی و اجتماعی انسانها هستند، میتوان از این آثار بهعنوان اسناد و مدارکی ارزشمند، برای انجام مطالعات مردمشناختی بهره گرفت. نتایج این تحقیق نشان میدهد که محمدحسین بهجت تبریزی (متخلّص به شهریار)، در دیوان اشعار فارسی خود، با پرداختن به ابعاد مختلف جسمانی، رفتاری، اخلاقی و فرهنگی گروههای انسانی در سطح منطقهای و جهانی، ابعادی از دو گونة مردمشناسی را انعکاس داده است. نگاه منطقهای شهریار، مربوط به مردمشناسی فرهنگی و مقایسة الگوهای رفتاری، نحوة زندگی و روابط میان «انسان با انسان» و «انسان با طبیعت» در اجتماع روستایی (گمینشافت) و جامعة شهری (گزلشافت) است. از دیدگاه این شاعر معاصر، الگوهای رفتاری و فرهنگی در اجتماع روستایی، در مرتبهای بالاتر از جامعة شهری قرار دارند. از سویی دیگر، نگاه جهانی شهریار مربوط بهبیان ویژگیهای جسمی، زیستمحیطی و الگوهای مثبتِ فرهنگیِ مردمِ کشورهای ترکیه و شورویِ سابق است؛ این شاعر در مقایسه با مردمشناسی فرهنگی ایرانیان، به افول الگوهای فرهنگی و رفتاری در میان مردم جامعة خود اشاره میکند. شهریار سعی دارد که با آگاهسازی و تحریک منش ملّی ایرانیان، الگوهای فرهنگی و اجتماعیِ مردم ایران را بهبود بخشد.
https://ltr.atu.ac.ir/article_6508_c45f2ecf870a9c130c769dd9086aa1fe.pdf
2010-11-22
105
127
10.22054/ltr.2010.6508
شهریار
مردمشناسی ادبی
مردمشناسی فرهنگی
مردمشناسی طبیعی
گمینشافت
گزلشافت
علی اکبر
سام خانیانی
asamkhaniani@birjand.ac.ir
1
استادیار دانشگاه بیرجند
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
گروه حرف تعریف در زبان فارسی
این مقاله ضمن بررسی ساختمان گروه اسمی در زبان فارسی نشان داده است اکثر سازههای این گروه یا از هم مستقلاند یا وابستههای گروه موسوم به گروه حرف تعریف هستند. نگارنده تلاش کرده است در قالب تحلیلی یکدست، جایگاه ساختاری تمام سازههای مرتبط با موضوع این مقاله را براساس رویکرد کمینهگرا در نمودار درختی نشان دهد. از جمله مواردی که در این خصوص تحلیل شده گروه مالکیت، گروه حرف اضافه و گروه کمینما در زبان فارسی است. در این مقاله ادعا شده است که گروه اسمی درغالب موارد، وابستهٔ یکی از این گروهها است. در بخشهای پایانی به بررسی موجودیت گروه حرف تعریف در زبان فارسی پرداخته شده و ضمن تأیید وجود چنین گروهی در فارسی، شواهدی نیز در خصوص آن ارائه گردیده است. تحلیل حاضر نسبت به سایر تحلیلهای مشابه دارای چند مزیت است: 1. تمام عناصر مرتبط با موضوع این مقاله نمایش ساختاری مناسبی یافتهاند. 2. تمام کمینماها اعم از صریح و غیر صریح در قالبی یکسان تحلیل شدهاند. 3. اهمیت معناشناختی کسره با یافتن یک جایگاه ساختاری ویژه تأیید شده است. 4. از طریق تلقی کسره به عنوان هستهٔ رابطِ گروههای مالکیت و اضافه، برخی از مشکلات مربوط به تقطیع زبان فارسی را حل میکند.
https://ltr.atu.ac.ir/article_6509_4fca4e53cb6c45bb1146048020a54063.pdf
2010-11-22
129
157
10.22054/ltr.2010.6509
گروه حرف تعریف
گروه کمینما
گروه اضافه
گروه مالکیت
رضا
صحرائی
1
استادیار دانشگاه علامه طباطبائی
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
نقد سوررئالیستی هفتپیکر
سوررئالیسم مکتبی ادبی است که آندره برتون، نویسندة فرانسوی، در قرن بیستم آن را بنیانگذاری کرده و دامنة نفوذ آن به دیگر کشورها هم کشیده شده است. این مکتب با بهرهگیری از نظریههای علمی فروید در روانشناسی و نظریههای یونگ در اسطورهشناسی و نظریات فلسفی- ادبی هگل و هانری برگسون و برخی نویسندگان ادبی پا بهعرصة وجود گذاشته است. سوررئالیسم معتقد است که یک اثر ادبی باید محصول ذهن و روان ناخودآگاه خالق خود باشد. در آثار سوررئالیستی بهرهگیری از روان ناخودآگاه، تخیّل و اندیشه، نگارش خودکار، تصادف عینی، امر شگفت و جادو، اسطورهها و نمادها، توجّه به طنز و بیزمانی و بیمکانی حوادث، از مهمترین ویژگیهاست. نظامی در «هفتپیکر»، با استفادة ناخودآگاه از فنون سوررئالیستی چون رؤیا و تخیّل، استفاده از نمادها و روان ناخودآگاه، امور شگفتانگیز و جادویی، تصادف عینی، بیزمانی و بیمکانی حوادث، اثری خلق میکند که فنون مکتب ادبی سوررئالیسم تقریباً در همة داستانهای آن با برجستگی ویژهای نمایان است.
https://ltr.atu.ac.ir/article_6510_8260ba9f16a9186aa1be30cb7a4b32b7.pdf
2010-11-22
159
184
10.22054/ltr.2010.6510
اصول مکتب سوررئالیسم
نظامی
هفتپیکر
اسطورهها و نمادها
روان ناخودآگاه
محمدامیر
مشهدی
1
استادیار دانشگاه سیستان و بلوچستان
AUTHOR