زهرا بهره مند؛ علی تسلیمی
چکیده
رسالـﺔ الابراج یا کلمات ذوقیه از رسائل رمزی عربی سهروردی است با جهانی آکنده از رمزها و استعارهها که مخاطب را به بازگشت به وطن میخواند؛ اما این رمزها و استعارهها چه نقشی در فهم متن دارند و چگونه باید آنها را تأویل کرد؟ پل ریکور یکی از فیلسوفان هرمنوتیک معاصر است که جایگاه ویژهای برای رمز، استعاره و روایت قائل است و آنها را ...
بیشتر
رسالـﺔ الابراج یا کلمات ذوقیه از رسائل رمزی عربی سهروردی است با جهانی آکنده از رمزها و استعارهها که مخاطب را به بازگشت به وطن میخواند؛ اما این رمزها و استعارهها چه نقشی در فهم متن دارند و چگونه باید آنها را تأویل کرد؟ پل ریکور یکی از فیلسوفان هرمنوتیک معاصر است که جایگاه ویژهای برای رمز، استعاره و روایت قائل است و آنها را میانجی شناخت ما از خویشتن و جهان پیرامونیمان میداند. تأویل رمزها و استعارهها به شیوۀ ریکور در متنی اشراقی مانند رسالـﺔ الابراج هم فرصت خوبی برای شناخت نظریۀ ریکور و شیوۀ هرمنوتیکی اوست و هم امکان فهم متنی اشراقی در جهانشناخت معاصر را از طریق رمزگشایی آن به ما میدهد. شیوۀ هرمنوتیک ریکور دیالکتیک بین «تبیین» و «فهم» است: تأویل از تبیین معناشناختی متن بهویژه رمزها و استعارهها که جایگاه خلق معانی جدیدند آغاز میشود. تعامل حوزههای معنایی متن منجر به دستیابی به «جهان متن» میشود: جهانی که خواننده امکان زیستن در آن را مییابد و آن را از آنِ خود میکند. با شیوۀ هرمنوتیک ریکور درمییابیم که جهان رسالـﺔ الابراج جهانی است که ندای «إرجعی» به وطن را یادآور میشود و عشق به وطن را در کسانی که به ظلمات خویش آگاه شوند بیدار میکند. این جهان اشراقی جهان انسان معاصر را به مخاطره میاندازد، زیرا از دید او مفهوم وطن ممکن است آگاهی کاذب باشد، اما جهان متن، با یادآوری «ظلمات» هستیشناختی، فریبهای آگاهی را متذکر میشود. همین امکان جدید منجر به گسترش جهان خواننده و خویشتنفهمیاش خواهد شد.
عبدالله نصری
چکیده
برای فیلسوفان هرمنوتیک، مساله فهم اهمیت بسزایی دارد. بسیاری از آنها فقط به فهم متن و تفسیر و تاویل آن توجه دارند، اما قلیلی چون هایدگر و گادامر خود مساله فهم را مورد موشکافی قرار داده اند. به بیان دیگر برای آنها هستی شناسی فهم و شرایط حصول فهم بیشتر مطرح است تا این که یک متن را چگونه و با چه روشی فهم پذیر سازیم. از آنجا که مولوی بیشتر به ...
بیشتر
برای فیلسوفان هرمنوتیک، مساله فهم اهمیت بسزایی دارد. بسیاری از آنها فقط به فهم متن و تفسیر و تاویل آن توجه دارند، اما قلیلی چون هایدگر و گادامر خود مساله فهم را مورد موشکافی قرار داده اند. به بیان دیگر برای آنها هستی شناسی فهم و شرایط حصول فهم بیشتر مطرح است تا این که یک متن را چگونه و با چه روشی فهم پذیر سازیم. از آنجا که مولوی بیشتر به عنوان یک شاعر در جامعه فکری ما مطرح کرده است، کمتر به زوایای مختلف اندیشه و تفکرات عمیق او توجه شده است. در این مقاله سعی بر آن است تا نشان داده شود که مولوی از پیشگامان طرح مسأله هرمنوتیک فلسفی است، چرا که او در کتاب مثنوی مطالب عمیقی را پیرامون فهم و شرایط و موانع تحقق آن مطرح کرده است. به بیان اصحاب هرمنوتیک او از هستی شناسی فهم سخن به میان آورده و نسبت آن را با نحوه وجود انسان تبیین نموده است.