بررسی متون ادبی
راضیه فانی؛ علی تسلیمی؛ محمود رنجبر
چکیده
در این پژوهش رمانهای پسامدرن «لطفاً درب را ببندید» از جواد مجابی، نویسنده و ادیب معاصر ایرانی و «شهر شیشهای» از پل اُستر نویسنده و ادیب معاصر آمریکایی بهصورت تطبیقی بررسی شدهاند. ادبیات تطبیقی میتواند بینانظریهای باشد؛ یعنی افزون بر نظریه مکتبهای ادبی از نظریههای دیگر چون پسامدرنیستی بهره گیرد. اُستر و ...
بیشتر
در این پژوهش رمانهای پسامدرن «لطفاً درب را ببندید» از جواد مجابی، نویسنده و ادیب معاصر ایرانی و «شهر شیشهای» از پل اُستر نویسنده و ادیب معاصر آمریکایی بهصورت تطبیقی بررسی شدهاند. ادبیات تطبیقی میتواند بینانظریهای باشد؛ یعنی افزون بر نظریه مکتبهای ادبی از نظریههای دیگر چون پسامدرنیستی بهره گیرد. اُستر و مجابی هر دو خالق آثاری چندوجهی هستند. جواد مجابی در رمان«لطفاً درب را ببندید» از ویژگیهای پسامدرن در شرایطی غیر از «وضعیت» تحقق آن بهره میگیرد، اما پل استر در بستر فرهنگی و اجتماعی تحقق «وضعیت پست مدرن» قلم زده است اما هر دو نویسنده بیش از هر چیزی بر شرایط انسان با تمام ویژگیها و پیچیدگیهایش تمرکز دارند و به هویت و به آنچه هویت را میسازد، میاندیشند. انتظار میرود به دلیل گسترده بودن موضوع پستمدرن در غرب، ساختارشکنیها در آثار استر هوشمندانهتر باشد و با وجود تعدد روایتهای نامنسجم در رمانش به خوبی مشخصههای پستمدرن را در آن جلوهگر سازد؛ حال آنکه مجابی در تکاپوی نزدیک کردن رمانهای خود به مؤلفههای پسامدرنیستی است و اگر هم کاستیای دیده میشود به دلیل تازه بودن آموختههای بنیادی مسئلة پستمدرن در ایران و عدم وجود آموزشهای آکادمیک در این زمینه است.