بررسی متون ادبی
مصطفی محمدی؛ لیدا نامدار
چکیده
جای خالی سلوچ، اثر محمود دولتآبادی یکی از ده اثر بزرگ رئالیستی ایران است که با وجود نقدهای بسیار نگاشته شده بر آن، تاکنون جایگاه دین و نقش عناصر دینی بهکار رفته در آن، مورد توجّه تحلیلگران ادبی قرار نگرفتهاست. پژوهش پیش رو با هدف تأکید بر نقش دین به مثابة یک نیاز ریشهدار و یک اصل مهم در برساخت رفتار و کنشهای فردی و جمعی و ...
بیشتر
جای خالی سلوچ، اثر محمود دولتآبادی یکی از ده اثر بزرگ رئالیستی ایران است که با وجود نقدهای بسیار نگاشته شده بر آن، تاکنون جایگاه دین و نقش عناصر دینی بهکار رفته در آن، مورد توجّه تحلیلگران ادبی قرار نگرفتهاست. پژوهش پیش رو با هدف تأکید بر نقش دین به مثابة یک نیاز ریشهدار و یک اصل مهم در برساخت رفتار و کنشهای فردی و جمعی و نیز جایگاه آن در ذهن و زبان نویسنده و فراز و فرود آفرینشهای ادبی، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و شیوة استقرایی به واکاوی دیدگاههای دینی محمود دولتآبادی در جای خالی سلوچ پرداخته، کم و کیف تأثیرپذیری اعتقادی شخصیّتهای این رمان از جامعه و نوع نگاه نویسنده به نقش دین در کنشهای فردی و اجتماعی اثر را واکاوی میکند. از این رهگذر و به منظور ارائه الگویی کاربردی و پژوهشی روشمند، جایگاه دین در این رمان را بر اساس نظریّة ادیان خودکامه و نوعخواهانة اریک فروم بررسی کرده است. با استخراج نمونه هایی از متن یاد شده اثبات میشود که با وجود وجوه تشابه میان این دو و تأثیر مستقیم جامعه در برداشتهای دینی در شخصیّتهای رمان، ادیان خودکامه نمود بیشتری در شکلگیری و پرداخت شخصیّتهای رمان داشتهاست. هرچند رگههایی از ادیان نوعخواهانه نیز در این اثر، قابل ردیابی و واکاوی است. برآیندی که از این جستار به دست آمده نشان میدهد دین و محوریّت امور مذهبی در رمان، بسیار کمرنگ به تصویر درآمده که دلیل آن را میتوان به دیدگاههای دولتآبادی و تأثیر اجرای اصلاحات ارضی در روستاها مرتبط دانست.