بررسی متون ادبی
جعفر فسائی؛ نجمه درّی
چکیده
ادبیات فارسی خارج از فضای دانشگاه، در میان افراد، اندیشهها و جریانات مختلف سیاسی و اجتماعی معاصر حضوری قاطع داشتهاست. مطالعه ادبیات در این ساحت بیش از هرچیز به معنای تبیین نقش و عملکرد آن در فراز و فرودهای تاریخی است. با توجه به این مسأله، در مقاله حاضر شعر و اندیشه مولانا جلالالدین محمد بلخی در آثار شهید مطهری به عنوان یکی از ...
بیشتر
ادبیات فارسی خارج از فضای دانشگاه، در میان افراد، اندیشهها و جریانات مختلف سیاسی و اجتماعی معاصر حضوری قاطع داشتهاست. مطالعه ادبیات در این ساحت بیش از هرچیز به معنای تبیین نقش و عملکرد آن در فراز و فرودهای تاریخی است. با توجه به این مسأله، در مقاله حاضر شعر و اندیشه مولانا جلالالدین محمد بلخی در آثار شهید مطهری به عنوان یکی از برجستهترین و تأثیرگذارترین شخصیتهای معاصر، ردیابی شده است. آثاری که مورد تحلیل محتوایی قرار گرفتهاند بیشتر آثاری هستند که در نگاه نخست پیوند و ارتباط متعارف و شناختهشدهای با ادبیات فارسی برقرار نمیکنند؛ اما تعمّق و تأمل در این آثار نشاندهنده حضور چشمگیر و مؤثر ادبیات و مشخصاً اندیشه و شعر مولانا است که البته سویه تبیینی این گونه کاربرد بر سویه استدلالی آن غلبه دارد. نتایج همچنین نشان میدهد، شهیدمطهری با استعمال برخی از حکایتهای مثنوی و کاربست ساختار شعری مثنوی، به تقویت و تصدیق برخی از دیدگاهها و از طرفی تضعیف پارهای ازگفتمانهای رقیب نایل شده است. از این منظر ضمن بازسازی نظرات استاد مطهری درباره مولانا، جایگاه شعر و اندیشه این شاعر و عارف برجسته در منظومه فکری شهیدمطهری و متعاقباً جایگاه، ارزش و عملکرد ویژه آن در یکی از مهمترین جریانات سیاسی-اجتماعی معاصر مشخص میگردد.
علی آسمندجونقانی
چکیده
چکیده
در دوره باستان همواره ارتباط معناداری میان اصول و ارزشهای سیاسی و اندیشههای دینی وجود داشته است. ازاینبین نخستین اصل، تعامل و تقابل دین و حکومتداری است که با استناد به حماسه فردوسی یکی از ارکان مهم ساختار سیاسی ایران باستان بوده و در متون ادبی بدان پرداختهشده است. در ایام قدرت پادشاهان ایران باستان رابطه میان این دو، ...
بیشتر
چکیده
در دوره باستان همواره ارتباط معناداری میان اصول و ارزشهای سیاسی و اندیشههای دینی وجود داشته است. ازاینبین نخستین اصل، تعامل و تقابل دین و حکومتداری است که با استناد به حماسه فردوسی یکی از ارکان مهم ساختار سیاسی ایران باستان بوده و در متون ادبی بدان پرداختهشده است. در ایام قدرت پادشاهان ایران باستان رابطه میان این دو، گاه با تعامل و گاه با تقابل همراه بوده است. در خلال مطالب شاهنامه، اشارات بسیاری به این موضوع شده است. در این جستار تلاش کردهایم ضمن تحلیل موارد تعامل و تقابل بین این دو متغیر از منظر شاهنامه فردوسی، موارد تقابل و دلایل آن را از متن شاهنامه احصا و ضمن تجزیهوتحلیل نشان دهیم این تقابلها چگونه در سیستم حکومتداری تأثیر گذاشته است. این پژوهش به روش تحلیلی – توصیفی انجامشده و ساختار نهاد حکومت و دین بهمقتضای هر دوره دستهبندی، سپس هر یک از دو متغیر با شواهد و قرائن تحلیلشده است. ضمن این پژوهش دریافتهایم در موارد متعددی تقابل بین این دو به نتایج مهمی منجر شده و همچنان که فرّۀ ایزدی، نشانی است از وجود رابطه عمیق میان حاکمیت و دین، تقابل این دو به نابودی ساختار سیاسی و نظام اجتماعی منجر شده است.