رویا رحیمی؛ لطیفه سلامت باویل؛ احمد خیالی خطیبی
چکیده
این پژوهش به شیوة توصیفی – تحلیلی تلاش میکند تا به این پرسش پاسخ دهد که آیا الگوهای گفتار زنانه در بافت متنی رمانهای «خوف» و «نینا» اثر شیوا ارسطویی، با الگوی رابین لیکاف (1975) مطابقت دارد یا الگوهای ارائه شده در این آثار با الگوی مدّنظر در رویکرد DSL در تعارض هستند؟ در این پژوهش از میان شاخصههای مدّنظر لیکاف بر سطح ...
بیشتر
این پژوهش به شیوة توصیفی – تحلیلی تلاش میکند تا به این پرسش پاسخ دهد که آیا الگوهای گفتار زنانه در بافت متنی رمانهای «خوف» و «نینا» اثر شیوا ارسطویی، با الگوی رابین لیکاف (1975) مطابقت دارد یا الگوهای ارائه شده در این آثار با الگوی مدّنظر در رویکرد DSL در تعارض هستند؟ در این پژوهش از میان شاخصههای مدّنظر لیکاف بر سطح واژگانی تأکید شده و هر 5 مؤلفة این سطح شامل «استفادة مکرر از تردیدنماها یا تعدیلکنندهها»، «کاربرد صورتهای مؤدبانة زبان و پرهیز از دشواژهها»، «استفاده از قیدهای تشدیدکننده»، «کاربرد صفات عاطفی» و «کاربرد واژگان خاص زنانه» در نظر گرفته شده است. با این هدف پس از طبقهبندی دادههای پژوهش و تحلیل آنها، ابتدا سعی شد که سبک نوشتاری شیوا ارسطویی در سطح گفتار شخصیتهای زنانة این دو رمان مشخص و سپس با مؤلفههای مدّنظر لیکاف انطباق داده شود. یافتهها نشان میدهد که ارسطویی در زمینة انتخاب زبان شخصیت زنان این دو رمان دقت فراوانی داشته و مؤلفههایی مانند سن، طبقة اجتماعی، شغل، تحصیلات و ... در سبک گفتار زنان داستانهای وی به-وضوح قابل مشاهده هستند و میتوان ادعا کرد که وی یکی از موفقترین زنان داستاننویس در این زمینه است. علاوه بر این، بسیاری از مؤلفههای حاکم بر سبک گفتار زنانه در داستانهای وی با الگوی رابین لیکاف مطابقت دارد. مؤلفه-هایی مانند واژگان خاص زنانه، تردیدنماها، تشدیدکنندهها، سوگندواژهها و جملات عاطفی شاخصترین نمودهای این انطباق هستند.