بررسی متون ادبی
سینا بشیری؛ قدرت الله طاهری
چکیده
پس از رواج خردگرایی و عقلانیت در رنسانس در آثار ادبی مختلف، اهمیت مفاهیم شعر و شاعرانگی روز به روز کاسته شد و هرگونه خردگریزی و «جنون» در چهارچوب آسایشگاهها محبوس شد. نویسندگان مدرن نومید از نتایج و ثمرات خردگرایی غربی به جنبههای معنایی و ذهنی و غیرصوری شاعرانگی در ادبیات داستانی مایل شدند تا هم به مقابله با خرد حاکم ...
بیشتر
پس از رواج خردگرایی و عقلانیت در رنسانس در آثار ادبی مختلف، اهمیت مفاهیم شعر و شاعرانگی روز به روز کاسته شد و هرگونه خردگریزی و «جنون» در چهارچوب آسایشگاهها محبوس شد. نویسندگان مدرن نومید از نتایج و ثمرات خردگرایی غربی به جنبههای معنایی و ذهنی و غیرصوری شاعرانگی در ادبیات داستانی مایل شدند تا هم به مقابله با خرد حاکم بپردازند و هم فریاد اعتراض «جنون» دربند و مطرود را در قالب داستان مدرن نمایندگی کنند. از دیدگاه نظریهپردازان مدرن، «شاعرانگی» در تعریف تازۀ خود عموماً با علاقهمندی به انتزاع و خردگریزی و نفی معیارهای رایج و متعارف در ادبیات همراه بود. در این مقاله کوشیدیم مفهوم «شاعرانگی» و نسبت آن با «جنون» را از طریق مؤلفههای سبکی داستانهای مدرن در رمان «شازده احتجاب» نشان دهیم. یافتههای تحقیق نشان میدهند که در رمان «شازده احتجاب» گلشیری، «شاعرانگی» از طریق مؤلفههایی چون روایتگریزی، ابهام، زمانپریشی و توجه به ساخت استعاری جملات و عناصری چون «جنون» و «مرگ»، روایت داستان را از حالت متعارف خارج میکند و علاوه بر شاعرانه ساختن متن و فضای داستان، نسبتی معنادار و اعتراضی با نفی خردگرایی و توجه به «جنون» در دوران مدرن به وجود میآورد.
داوود اسپرهم
چکیده
نیچه برای تمدن تأثیرگذار یونان باستان دو اصل محوری تمدنساز را معرفی میکند: اصل «آپولونی» و اصل «دیونوسوسی». اصل اول با بهرهگیری از منطق خِرَد، ساختاربخش و قوامدهندة تمام امور و انتظامات دنیای یونیانیان بودهاست و به شکلگیری فردیت یگانه و انحصاری انسان یونانی مدد رساندهاست. اصل دوم با تکیه بر شور، جنون و سرمستی ...
بیشتر
نیچه برای تمدن تأثیرگذار یونان باستان دو اصل محوری تمدنساز را معرفی میکند: اصل «آپولونی» و اصل «دیونوسوسی». اصل اول با بهرهگیری از منطق خِرَد، ساختاربخش و قوامدهندة تمام امور و انتظامات دنیای یونیانیان بودهاست و به شکلگیری فردیت یگانه و انحصاری انسان یونانی مدد رساندهاست. اصل دوم با تکیه بر شور، جنون و سرمستی تلاش کردهاست خود را از چهارچوبهای نظامیافته و فردیتهای محصور اصل نخست بیرون کشد و با وجد و هیجانات بیپایان، موجب فردیتی بزرگتر و فراگیرتر گردد. رشد و تعالی فرد یونانی در کشاکش و دیالکتیک مداوم این دو عنصر متضاد، با حرکتی جهشی به پیش رفتهاست. موسیقی و مجسمهسازی به عنوان ظرف این دو اصل عمل، و خِرَد و جنون یونانی را نمایندگی کردهاست. این در حالی است که بنا بر شواهد و ادلة اسطورهای، تاریخی و فرهنگی باید گفت که خاستگاه دو اصل متضاد یادشده، نه در یونان باستان، بلکه در ایران باستان بودهاست. این نوشته سعی دارد ابتدا با تشریح ویژگیها و اوصاف دو اصل آپولونی و دیونوسوسی، به خاستگاه ایرانی آنها توجه کند و پس از بررسی پیشینههای حضور آنها در تمدن کهن ایرانی، به نحوة تداوم آنها در جریانهای فرهنگی، بهویژه در جریان عظیم عرفان و تصوف ایرانیـ اسلامی توجه دهد. هنجارهای دوگانه در عرفان و تصوف که سوقدهندة سلوک صوفی است، ماهیت دیونوسوسی و آپولونی آشکاری را با ریشة ایرانی نشان میدهد.