بررسی متون ادبی
لیلا مرادی؛ محمّد صادق تفضلی؛ حجت اله غ منیری؛ ناهید عزیزی
چکیده
جامعۀ آرمانی(آرمانشهر) آرزویی تاریخی و بسیار دیرین از بدو شهرنشینی بشر تا به امروز بوده و در تحقق این آرزو هر یک از طبقات و اقشار مختلف جامعه که دغدغۀ خوشبختی و سعادت مادی و معنوی آدمی – فارغ از زبان، رنگ، نژاد و ... – را در سر میپرورانده، قلم یا قدمی فراخور استعداد و توان خویش برداشته و به این طریق کوشیده، سدی محکم در برابر کجاندیشی ...
بیشتر
جامعۀ آرمانی(آرمانشهر) آرزویی تاریخی و بسیار دیرین از بدو شهرنشینی بشر تا به امروز بوده و در تحقق این آرزو هر یک از طبقات و اقشار مختلف جامعه که دغدغۀ خوشبختی و سعادت مادی و معنوی آدمی – فارغ از زبان، رنگ، نژاد و ... – را در سر میپرورانده، قلم یا قدمی فراخور استعداد و توان خویش برداشته و به این طریق کوشیده، سدی محکم در برابر کجاندیشی و کجرفتاری جریانهای باطلی باشند که همواره منفعت خود را در بینظمی و آشفتگی اجتماع جستجو کردهاند. در این میان، نویسندگان و سخنوران متعهد و آرمانگرا نیز خاموش ننشسته و با ذوق و قریحۀ خویش، ضمن تقبیح پلیدی و پلشتیها، جامعه را در مسیر چشماندازهای مطلوب و مثبتی چون: عدالت و برابری طبقاتی، نظم و قانونمندی، آزادی اظهار عقیده و مواردی از این دست، رهنمون آمدهاند. بر همین پایه، جستار حاضر در پی آن برآمد تا، به شیوۀ تحلیل محتوا و (فن کتابخانهای)، سرودههای دو تن از سخنوران نامآشنای سنّتی و نوگرای معاصر ایران: ملک الشعرای بهار و احمد شاملو را از نظر گذرانده و شاخصههای انسانی و آرمانی مورد توجه و تأکید آنان را به خواننده بنمایاند. در این مقایسه، آنچه به دست آمد به طور خلاصه عبارت از آن است که: بهار به عنوان ادیبی سیاستمدار و فرزانه، در پی ساختن ایرانی مستقل، آزاد و مدرن – بر پایۀ شعائر و نمادهای ملی و معنوی – است. شاملو نیز ادامه دهندۀ راه بهار در مسیر اهداف آرمانی و تجدّدطلبانه است .