نسرین برهانی؛ فرهاد طهماسبی
چکیده
تحلیل رمزگانها، در کانون توجّه قراردادن نشانگانی است که با شیوهای نظاممند، دستیابی به معانی ثانویه را محقّق میسازند. مسئلة بنیادین آن است که چگونه نشانهها در ارتباطی همافزا با استفاده از موقعیت داستان کوتاه منجر به گریز متن از برخورد یکجانبه شده و تکثّر معنایی را با مشارکت خوانندة فعّال از طریق رمزگانهای ارجاع دهنده، ...
بیشتر
تحلیل رمزگانها، در کانون توجّه قراردادن نشانگانی است که با شیوهای نظاممند، دستیابی به معانی ثانویه را محقّق میسازند. مسئلة بنیادین آن است که چگونه نشانهها در ارتباطی همافزا با استفاده از موقعیت داستان کوتاه منجر به گریز متن از برخورد یکجانبه شده و تکثّر معنایی را با مشارکت خوانندة فعّال از طریق رمزگانهای ارجاع دهنده، امکانپذیر میکنند. این جستار به بررسی داستان کوتاه چرخ فلک از مجموعة "دستکش قرمز" اثر سپیده شاملو پرداخته و با روش توصیفی – تحلیلی و بر مبنای رمزگانها از دیدگاه نظریهپردازانی چون چندلر، بارت و با تکیهبر طبقهبندیهای نوین انجام شده است. بررسی عناصر ساختاری، وجه دیگر این کوشش میباشد که در تحلیل اثر مؤثّر افتادهاست. رمزگانهای بازتاب یافته، بیانگر نظامهای قراردادی مسلّط اعم از: اجتماعی، رفتاری، کالایی، بدنی، تفسیری، اسطورهای، معنایی، زمانی و مکانی است که به بازتولید الگوهای فرهنگی، اجتماعی و... در پیش روی مخاطب منتج میشود.
علی سلیمانی؛ محمد فولادی
چکیده
در بسیاری از نسخ شاهنامه، شرحها و فرهنگهای نوشتهشده بر آن، در باب معنای دو واژۀ «جُناغ» و «جُنا» اختلاف نظرهایی دیده میشود. معنای بیانشدۀ این دو واژه چندان با ابیاتی که این دو واژه در آنها آمدهاست، سازگاری ندارد. از این رو، در این مقاله در پی آنیم که با در نظر گرفتن «بافت موقعیتی» ابیات شاهنامه، «استفاده ...
بیشتر
در بسیاری از نسخ شاهنامه، شرحها و فرهنگهای نوشتهشده بر آن، در باب معنای دو واژۀ «جُناغ» و «جُنا» اختلاف نظرهایی دیده میشود. معنای بیانشدۀ این دو واژه چندان با ابیاتی که این دو واژه در آنها آمدهاست، سازگاری ندارد. از این رو، در این مقاله در پی آنیم که با در نظر گرفتن «بافت موقعیتی» ابیات شاهنامه، «استفاده از نشانههای درونمتنی» موجود در شاهنامه و «نگاهی کُلگرایانه و جامع» بر ابیاتی که دو واژة «جُناغ» و «جُنا» در آنها آمدهاند، به بررسی معنایی این دو واژه در شاهنامة فردوسی بپردازیم. از این رو، ابتدا معانی موجود در فرهنگهای مهم زبان فارسی، فرهنگهای تخصصی شاهنامه و شرحهای نوشتهشده در باب این دو واژه را دستهبندی کردیم و آنگاه با در نظر گرفتن این سه عامل مهم، معانی متعدد این واژه را در بوتۀ نقد قرار دادیم تا به دو معنای اصلی دست یافتیم. از رهرو همین بررسی دریافتیم که برخلاف نظر محققان، واژۀ «جُنا»، ریخت دیگر واژۀ «جُناغ» نمیتواند باشد و در واقع، دو واژۀ مجزّا با دو معنای متفاوت است که نزدیکی معنایی و قرابت ظاهری آن باعث شده تا بسیاری این دو را یکی بپندارند و در تصحیحهای شاهنامه، بدون در نظر گرفتن تفاوت معنایی آنها، از آن دو به جای یکدیگر استفاده کنند.
مجتبی دماوندی
چکیده
نویسندگان مدرن به دنبال یافتن راهی نو برای فراتر رفتن از محدودههای مخاطره آمیز تصنع و تکرار، پشت پا به ساختارهای خشک و تغییرناپذیر گذشته زدند و با ملاحظهی پیوندهای فلسفی مدرنیته و شکل ادبی آثار مدرن، آثار خود را تا جایی پیش بردند که گاه غیرقابل فهم به نظر میآیند. وجود ساختارهای ذهنی و تداخل آن با ساختارهای زبانی، توجه به ناخودآگاه، ...
بیشتر
نویسندگان مدرن به دنبال یافتن راهی نو برای فراتر رفتن از محدودههای مخاطره آمیز تصنع و تکرار، پشت پا به ساختارهای خشک و تغییرناپذیر گذشته زدند و با ملاحظهی پیوندهای فلسفی مدرنیته و شکل ادبی آثار مدرن، آثار خود را تا جایی پیش بردند که گاه غیرقابل فهم به نظر میآیند. وجود ساختارهای ذهنی و تداخل آن با ساختارهای زبانی، توجه به ناخودآگاه، توجهبه اندیشههای فلسفی جدید راجع به ماهیت زمان، نزدیک ساختن نثر به شعر، عدم قطعیت معنا و پایان گشوده، ورود دیدگاههای سمبولیستی وسوررئالیستی به داستان، گرایش به اساطیر کهن و ... از جمله دلایلی هستند که دشوار فهمی را برای اینگونه آثار در پی دارند. با تمام اینها وجود این دشواریها، هرگز دلیل بر غیرقابل فهم بودن این آثار نیست. بلکه با شناخت فنون به کار گرفته شده توسط نویسندگان مدرن و با درک روش خواندن این آثار میتوان ساختار منسجم موجود در آنها را کشف کرد و به درک درستی از آنها نایل شد. پژوهش حاضر از سه محور زبانی، معنایی و ساختاری به بررسی دشواریهای رمان مدرن و آنچه که منجر به این دشواریها میشود میپردازد.
عسگر صلاحی
چکیده
یکی از ویژگیهای سبکی غزل حافظ پوشیده بودن پیوند معنایی ابیات، به عنوان واحدهای معنایی سازندة ساختار معنایی غزل، با یکدیگر است که موجب میشود ساختار معنایی در یک غزل او در ظاهر و در نگاه های نخستین گسسته احساس شود تا جایی که بعضی پژوهندگان این گسستی و شکاف میان مضامین ابیات در یک غزل را ویژگی خاص غزل حافظ میدانند و چنین میپندارند ...
بیشتر
یکی از ویژگیهای سبکی غزل حافظ پوشیده بودن پیوند معنایی ابیات، به عنوان واحدهای معنایی سازندة ساختار معنایی غزل، با یکدیگر است که موجب میشود ساختار معنایی در یک غزل او در ظاهر و در نگاه های نخستین گسسته احساس شود تا جایی که بعضی پژوهندگان این گسستی و شکاف میان مضامین ابیات در یک غزل را ویژگی خاص غزل حافظ میدانند و چنین میپندارند که هر بیت یا هر چند بیت در یک غزل از حافظ استقلال معنایی دارد و مستقل از ابیات دیگر یا بی ارتباط با آنهاست؛ اما به باور این جستار چنین نیست؛ چرا که ساختار معنایی در غزلهای حافظ اگر چه اغلب در ظاهر گسسته نماست ولی در میان ابیات یک غزل او با هستة مرکزی همان غزل پیوند معنایی وجود دارد؛ این پیوند معنایی اغلب در میان خود ابیات یک غزل نیز وجود دارد؛ یعنی پیوندها و تداعی های معنایی باریک و گاه باریکتر از مو در میان بیتها وجود دارد که اغلب در نگاههای نخستین ناپیداست و کشف این پیوندها میان ابیات با یکدیگر و میان ابیات با هسته مرکزی غزل و نیز کشف خود هستة مرکزی غزل نیازمند تأمل بسیار و اغلب نیازمند تأویل است چرا که یکی از اهداف تأویل متن - چه سنتی و چه مدرن – کشف انسجام در ساختار معنایی متن - که در اینجا غزل است - میباشد. در این جستار نخست نگارنده در حد وسع و تا جایی که در جستجوهای خود یافته است میکوشد تا پیشینههای نگرش ساختاری به غزل حافظ را نشان دهد و سپس خواهد کوشید تا ساختار معنایی غزل از حافظ را تحلیل کند و چگونگی آن چه را که پیشتر از وجود هسته مرکزی در غزل، پیوند معنایی میان ابیات آن و نیز پیوند معنایی میان ابیات با هسته، در غزل او گفته بود نشان دهد.