رباعی سرلوحه و دیباچۀ کار فرخی‌‌یزدی در روزنامه «طوفان»

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اقلید، اقلید، ایران

2 استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، مرکز آموزش عالی اقلید، اقلید، ایران

چکیده

فرخییزدی یکی از نویسندگان و شاعران مبتکر در بیان مشکلات اجتماعی است. او با درهم‌آمیختن شعر، روزنامه و سیاست سببشد با روشی نو، شیوۀ روبه‌رو شدن با مسائل اجتماعی را به دیگران بیاموزد. این شاعر انقلابی با انتشار روزنامه «طوفان»، روش خود را که برخاسته از باورش بود برای مبارزه با ظلم و ستم به مردم معرفیکرد. او برای این نوع روش مبارزه، در روزنامه متناسب با رویدادهای اجتماعی و سیاسی در ابتدای هر شماره، یکی از رباعیات را عنوان کار خود قرار داد و بدین طریق موضع روزنامه را مشخصمیکرد. براساس آن، مطالب دیگر روزنامه را مطرح کرده به مسائل سیاسی- اجتماعی و انتقادی میپرداخت. انتخاب قالبی کوتاه برای بیان انتقادات در نوع خود قابل توجه است. در این مقاله به بررسی این نوع رباعیات با عنوان: آزادی، برابری و عدالت اجتماعی، انقلاب، انتقاد از انتخابات و نادرستی آن و دفاع از تودههای مردم فقیر و... پرداختهشده و نتیجه اینکه شیوۀ مبارزۀ فرخی یک شیوۀ کاملاً ابتکاری است. سرودن شعر و قرار دادن آن بهعنوان مبحث اصلی و تیتر روزنامه از نوآوریهای فرخی است. این اشعار، دستهبندی موضوعی شده تا روش کار شود.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Quatrain of the Epigraph and Preface of Farrokhi Yazdi’s Work Published in the Newspaper “Tufan”

نویسندگان [English]

  • Mohammad Reza Taghieh 1
  • Parvin Mortazaie 2
1 PhD in Persian Language and Literature, Islamic Azad University, Eghlid Branch, Eghlid, Iran
2 Assistant Professor, Department of Persian Language and Literature, Eghlid Higher Education Center, Eghlid, Iran.
چکیده [English]

In terms of expressing social problems, Farrokhi Yazdi is one of the most innovative writers and poets. By combining poetry, newspapers, and politics, he introduced others to a new way of addressing social issues. This revolutionary poet introduced his method of countering oppression and injustice through the publication of the Tufan newspaper. Each issue of the newspaper began with the title of one of his quatrains dealing with social and political issues. This resulted in the newspaper's stance being established. Therefore, he contributed other material to the newspaper and addressed social, political, and critical issues. The choice of a short framework for expressing criticism is remarkable in its own right. This article analyzes the quatrains on freedom, equality, social justice, revolution, criticism of the election and its inaccuracies, and defending the poor masses, concluding that Farrokhi's method of countering is entirely novel. A unique innovation of Farrokhi's was to compose poetry and use it as the subject of the newspaper's headline. In order to explain the method of the study, a thematic classification has been devised.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Freedom
  • Revolution
  • Quatrains
  • Farrokhi
  • Tufan

میرزا محمد فرخی‌یزدی در سال 1267 در یزد متولد شد، وی در اوایل نوجوانی با بهره‌گیری از استعداد شعری خود با سرودن اشعاری به مبارزه با ظلم و ستم پرداخت. نخستین سروده­ او درآغاز نوجوانی به اخراجش از مدرسه انجامید. چند سال پس از اجرای مشروطیت وی به تهران آمد و در صف مبارزان ظلم و ستم قرار گرفت. «در سال 1300 به انتشار روزنامه­ «طوفان» پرداخت و با لحن تند و بی­پروای خود، طوفانی به‌­پا می‌کرد بارها تعطیل شد؛ در هشت سال مدت انتشار خود، پانزده بار توقیف و صاحب امتیاز آن به دادگاه کشیده­شد» (آرین پور، 1382: 505). او در دورۀ هفتم مجلس به عنوان نمایندۀ مردم یزد انتخاب شد. در پایان این دوره به علت انتقادهای تند و کوبندۀ از دولت به مسکو و از آن‌جا به آلمان گریخت. وی در سال 1312 شمسی به وطن بازگشت و با قرارداد 1919 وثوق‌الدوله به شدت به مخالفت برخاست. او بارها به سبب آزادی‌خواهی خود و مبارزه با ظلم و ستم حاکمان، زندانی شد و سرانجام جان شیرین خود را در راه وطن دوستی و آزادگی خود در زندان شاه در سال 1318 از دست­داد» (حسینی کازرونی، 1378: 12-5).

«او درگیر‌ترین شاعر عصر مشروطه بود، در تمام عمر خود، پیاپی مشغول مبارزه با حاکمان عصر خود بود و هر رخ­داد اجتماعی او را به واکنش وا­می­داشت» (همان: 21). فرخی در راه مبارزۀ انقلابی خود از روشی خاص استفاده ­کرده است؛ از جمله انتشار روزنامۀ طوفان که با چنین هدفی ایجاد شده ­بود. «روزنامۀ طوفان به صاحب امتیازی وی با آرم سرخ رنگ انقلابی، شامل مطالب تند انتقادی و سیاسی بود» (همان: 22). «در روزنامۀ طوفان به غیر از خبرها و مقاله­های سیاسی- اجتماعی، مطالب ارزشمند تاریخی و ادبی هم منتشر می­شد که رباعیات و غزلیات بارز‌ترین نمونه­ آن­ها است» (مسرت، 250:1384).

در روزنامه طوفان از قالب­های شعری گوناگون، بهره­ برده ­است؛ یکی از این قالب­ها، رباعی است. دربارۀ رباعی باید گفت که در میان قالب­های شعر فارسی، دارای انسجام بیشتری است و هماهنگی منسجمی میان مصراع­های آن وجود دارد. اخوان ثالث دربارۀ رباعی بر این باور است: «شعر خوب امروز مثل ساختمان یک رباعی استادانه است که هر مصرع وظیفه­ای خاص در مجموع هماهنگ شعر دارد برای رساندن معنی و ضرب آخر که در مصراع آخر می­آید» (اخوان، 1369: 272).

 

1.پیشینۀپژوهش

در معرفی و بیان ویژگی‌های رباعیات فرخی باید گفت که وی از جمله شاعران مبارز است که به شیوه­ای ابتکاری هربار با انتشار یک رباعی در راستای بیان اهداف در حقیقت آن را سرلوحۀ کار مبارزاتی و دیباچۀ کلام خود را قرار­ داده ­است؛ او رباعی را در روزنامه برای تقابل با ظلم و ستم زمانۀ خود به­کار ­گرفته­ است. بنابراین، در نوع خود در خور­ توجه ­است و هیچ­ مقاله­ای که به مبارزه با سرودن شعر در قالب رباعی در روزنامه پرداخته­ باشد، دربارۀ فرخی‌یزدی نوشته ­نشده ­است.

محمود صادق­زاده (1387) در مقاله­ «بررسی اصلاح‌طلبی و نوگرایی از دیدگاه فرخی»، حسین مسرت (1387) در مقالۀ «نام فرخی‌یزدی از صفحۀ تاریخ زدوده نخواهد­ شد»، فاطمه مدرسی و فرشته رستمی (1393) در مقالۀ «جلوه­های ادبیّات پایداری در سروده­های فرخی‌یزدی»، محمدعلی صادقیان (1379) در مقالۀ «بن­مایه­های درد و رنج در شعر فرخی­یزدی»، مهدی ملک‌ثابت (1383) در مقالۀ «اندیشه­های دینی در اشعار فرخی‌یزدی» و قاسم صافی(1381) در مقالۀ «فرخی­یزدی، شاعر سرافراز فرهنگ و ادب ایران»، محققانی هستند که دربارۀ فرخی مقالاتی نوشته­اند، اما مسالۀ سرلوحه قرار دادن رباعی در روزنامه را -که در نوع خود روشی کم­نظیر آن هم از شاعری که در سه ضلع مثلث مبارزه، شاعری و سیاست قرار داشته و هریک از اضلاع این مثلث را به­خوبی به درجۀ مطلوب و ارزشمند رسانیده است- مورد توجه قرار نداده­اند. بنابراین، در این مقاله کوشش ­شده تا با جست‌وجو در رباعیات فرخی که سرلوحۀ روزنامه قرار گرفته، شیوۀ مبارزۀ وی را به مخاطب بشناسانند و ویژگی‌های رباعیات وی ازاین منظر تبیین شود.

 

2. روش پژوهش

 شماره­های روزنامۀ طوفان از شمارۀ 18 سال اول تا شمارۀ 72 سال دوم مورد مطالعه قرار گرفت و به روش تحلیل، محتوای روزنامه و رباعیات آمده درآن سعی­شده تا توجه به نگرش فرخی در مطالب آمده مورد بررسی و وکاوی قرار­گیرد و شگرد فرخی در­ کاربرد رباعی در این نوع کارکرد با چنین روشی­ تبیین شود.

 

3. بحث و تحلیل

این‌که فرخی، رباعی را برای بیان اندیشه­های مبارزه برگزیده، شاید دلیل علاقه­ به کوتاه بودن ساختار آن است؛ بنابراین، وی با ابتکاری زیبا، سرآغاز تمامی روزنامه­های طوفان را با یک رباعی مزین­کرده ­است. گویی رباعی در ابتدا به صورت اجمالی موضوع روزنامه را در هر شماره معرفی می­کند. قالب مختصر و تراکم­پذیر رباعی آن استعداد را دارد تا قالبی مناسب برای تراوش اندیشه­های سیاسی قرار­ گیرد و از نکات تأمل‌برانگیز در  این ‌باره، تناسب و وحدت مضمون رباعی با موضوع روزنامه است.

«برای الفاظ آزادی­خواهی، میهن­دوستی، استبدادشکنی، سربازی و سرانجام جان­بازی که از دیرباز در کشور ما معنی و مفهوم حقیقی نداشت، مصداق حقیقی به­شمار­می­رود» (توکلی­محمدی، 1390: 67). بنابراین، درون­مایۀ آزادی، انقلاب، ظلم­ستیزی، پیکار با بیگانه­پرستی، انتقاد از حاکمان زر و زور، ارتجاع، فترت، استبداد، مجلس و دفاع از مردم رنج­دیده به ویژه دهقان و کشاورز از مهم­ترین مضامین رباعیات هستند؛ با وارد شدن این مضمون‌ها به رباعیات، ناچار زبان نیز تغییر کرده و همسو با محتوا حرکت کرده ­است.

 

3-1. درون­مایۀ رباعیات در روزنامه­ طوفان

شعر فرخی بیشتر بیانگر مسائل سیاسی و اجتماعی است. سروده­هایش صدای ملتی است که از نبودن، آزادی و عدالت رنج ­می­برند و شعروشاعری را به­عنوان بهترین حربه­ مبارزۀ خود انتخاب­کرده و با هدف انتقادهای سیاسی و اجتماعی از این هنر ارزشمند بهره‌برداری می­کند؛ در راه رسیدن به اهداف خود و تحقق عدالت و آزادی در وطن از قالب رباعی نیز استفاده­کرده و در شماره­های متعدد روزنامۀ طوفان، رباعیات خود را در صدر مطالب قرار داده­ است، با توجه به مضمون­های به­کاررفته در این رباعیات، می­توان آن­ها را دسته­بندی کرده و به بررسی محتوای آن­ها پرداخت.

 

3-1-1. آزادی

یکی از مضمون­های مورد علاقه­، آزادی است که وی بارها در اشعار خود و به­ویژه در رباعیاتش به این مهم پرداخته و با زبان قلم از آزادی دفاع کرده­است.

 

گر درد و غم قدیم تجدید شود
بهتر که ز آرای لواسان خراب

 

یا دوره ارتجاع تمدید شود
آزادی ما یکسره تهدید شود

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 88)

 

در این رباعی، حاضر است به هر قیمتی آزادی را حفظ کند؛ تحمل درد و غم، گوشه‌نشینی و انزوا یا هر  راه­کاری که از قربانی شدن آزادی جلوگیری کند، خواسته­ او است و تلاش­می­کند تا به آزادی دست­ پیدا­ کند و با تأکید بر حفظ آن، اهمیت آن را یادآور­ می­شود. در یکی از نوشته­های خود در همین شماره می­گوید: «پروردگار مطلق، نعمت وجود را برای زیست و تنعم به عامه ارزانی داشته است، مقدس­ترین فریضه زندگی آزادی و حریت است» (فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 64).

فرخی در نوشته­ای دیگر آزادی را گرانبهاترین گوهر حیات انسان معرفی می­کند: «ما در سایه حس بیم و امید که قوانین طبیعت از نخستین روز خلقت آرایش ذات بشر کرده بود قیام نموده، برای تحصیل گوهر حیات؛ یعنی آزادی قدم به میدان مبارزه ارتجاع نهاده­ایم...» (فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 17).

2-   

2-1-   

2-1-4-  

2-1-5- 3-1-2. برابری و عدالت اجتماعی

 از دیگر خواسته­ها، برقراری عدالت اجتماعی و برابری و مساوات میان اقشار مختلف جامعه است، او بر این باور است که عدالت و برابری همراه با خلقت انسان وجود داشته و هیچ انسانی حق برتری اجتماعی بر دیگران را ندارد؛ بنابراین همه­ افراد جامعۀ انسانی باید از حقوق یکسان برخوردار باشند و در تأکید بر خواسته خود این‌گونه سخن می­گوید: «علی بن ابی طالب(ع) که ذات حق و حق محض بود به اتکای کلمه اسلام با روحانیت کاملی که در وجود مقدس او احاطه داشت، میان عرب و غیر عرب تفاوتی قایل نبود...» (فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 22).

 

عالم همه عابدند و معبود یکیست
با دیده انصاف چو نیکو نگری

 

 

دنیا همه ساجدند و مسجود یکیست
روحانی و ما را همه مقصود یکیست
 

(همان)

در جهان، اگر با دیدۀ انصاف و از روی عدالت داوری کنیم، همه­ انسان­ها مساوی خلق شده­اند و هدف کمال و رستگاری و قبلۀ مقصود واحد و یگانه است؛ در این رباعی اندیشه­های دینی و مذهبی نوعی تراوش کرده و یگانه‌پرستی و خداشناسی را می­توان از ورای اشعارش مشاهده کرد.

 

دنیا چو یکی خانه و جای همه است
این است که عیش و نوش این دنیا هم

 

وین خانه غم سرا، سرای همه است
از بهر یکی نیست برای همه است
 

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 67)

 

فرخی با تأکید بر این‌که دنیا سرای غم و اندوه است، یادآوری می­کند که عیش و نوش و غم و اندوه این جهان نیز باید برابر تقسیم شود و به شیوه­ غیرمستقیم به انتقاد از حاکمانی می­پردازد که غم و اندوه را سهم مردم فرودست جامعه می­دانند و عیش و نوش، راحتی، آسایش و کامروایی را حق مسلم خود می­دانند.

 

دنیا که سعادتش بود مال همه
شهری که شرافتش برای همه نیست

 

از چیست که نیست شامل حال همه
ای وای و دو صد وای بر احوال همه
 

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 64)

 

در باور او، عدم تساوی و برابری در امکانات جامعه، ناشی از بی­عدالتی حاکمان است. با بیان دیگر، غیرمستقیم و تأکید بر تساوی حقوق همۀ مردم، نیش انتقاد خامه­ خود را متوجه مقصران واقعی این فاجعه می­داند و از مردم نیز به گونه­ای انتقاد می­کند که چرا حقوق ضایع شده­ خود را مطالبه نمی­کنند.

در مسلک ما که عزت و ذلت نیست
هر کس که به دست خویشتن کار نکرد

 

سلطان و فقیر و کثرت و قلت نیست
صالح به نمایندگی ملت نیست
 

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 59)

 

مسلک و شیوۀ مبارزۀ خود را براساس برابری و عدالت بنا نهاده و اعتراف می­کند که فقیر و غنی در جهان‌نگری او با هم برابرند و باید به یک اندازه از نعمت­های جامعه بهره‌مند شوند و کسی را شایسته­ حاکمیت جامعه می­داند که برای رفاه، آسایش و سعادت همه­ افراد جامعه تلاش کند.

 

جمعی ز غنا صاحب افسر باشند
باید که بر این فزود و از آن یک کاست

 

یک دسته ز فقر خاک بر سر باشند
تا هر دو برادر و برابر باشند
 

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 47)

 

همۀ افراد جامعه باید با هم برادر و برابر باشند، این شعار همیشگی او بود و اگر در جامعه گروۀ در عسرت و سختی به سر می­برند و تضاد طبقاتی مردم را رنج می­دهد، دلیلش نابرابری اجتماعی و عدم تقسیم یکسان منابع جامعه است.

 

3-    

3-1-    

3-1-4- 3-1-3. انقلاب

«هوادار روش­های خونین و قهرآمیز بود و حل ناهنجاری­های درون جامعه را تنها از طریق روی دادن انقلابی خونین امکان‌پذیر می­دانست و آن را کارآمدترین شیوه برای نجات جامعه از چنگال استبداد حاکمان زمانه­ خود برمی­شمرد» (صدری­نیا، 1378: 17). بارها در اشعار خود بر لزوم انقلاب و تحول در جامعه تأکید­می­کند و به انواع گوناگون این ضرورت را یادآور­می­شود. انقلاب، قیام و خیزش از آرزوهای همیشگی فرخی بوده­است.

 

روزی ست که اقدام غیورانه کنیم
وان کاخ که آشیانه فتنه بود

 

از پیر و جوان جنبش مردانه کنیم
با آلت انتقام ویرانه کنیم
 

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 29)

 

انقلاب یک اقدام غیورانه است که پیر و جوان نمی­شناسد و همه در برابر جامعه و یکدیگر مسؤل هستند؛ بنابراین بهترین راه مبارزه با اهل فتنه و ستم، انقلاب است و راه انگیزش آن و وسیلۀ ایجاد انقلاب، انتقام است؛ باید جوهر و انگیزه­ انقلاب را از طریق انتقام به وجود آورد.

 

در مملکت انقلاب می­باید و بس
خواهی تو اگر شوی موفق فردا

 

و ز خون عدو خضاب می­باید و بس
امروز دگر شتاب می­باید و بس
 

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 72)

 

راه رسیدن به پیروزی از بطن انقلاب می­گذرد جز انقلاب و قیام، هیچ راه­کاری پاسخ‌گوی مشکلات اجتماعی نخواهد بود؛ بنابراین باید برای رسیدن به فردای بهتر قیام کرد. انگیزۀ جنبش را با این بیان مستقیم و آتشین در میان مردم ایجاد کرده، فرصت را نباید از دست داد. بارها اغتنام فرصت و بهره‌گیری از زمان را به مردم هم‌عصر خود یادآور می­شود و بر این باور است که آن قدرت و توانایی که بتواند مردم را از تیره روزی نجات دهد باید در خود مردم جست‌وجو کرد و باید سرنوشت خویش را تغییر دهند.

دل زمزمه­های انقلابی دارد
گوید که ز چیست مستشار بلدی

 

در عین جنون حرف حسابی دارد
این طور سر خانه خرابی دارد
 

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 99)

 

 فرخی‌یزدی خود را یک انقلابی مبارز معرفی می­کند و با این تحکیم در بیان، تلاش می‌کند، انگیزه­ جنبش انقلابی را در میان اقشار گوناگون جامعه­ زمان خود به وجود آورد و آن­ها را با خود همراه کند. او تنها راه درست و حرف حسابی را انقلاب کردن عنوان می­کند و خراب بودن مملکت، بهترین دلیل برای قیام است.

 

4-    

4-1-    

4-1-4- 3-1-4. انتقاد از انتخابات و نادرستی آن

یکی از پربسامد‌ترین مضمون­های به­کار ­رفته در رباعیات، انتقاد صریح و بی­پرده از نحوۀ برگزاری انتخابات در جامعۀ زمان خود و نادرستی آن است. وی منشا همه مشکلات جامعه را این رفراندوم­های بی­اساس بر­می­شمرد.

 

افسوس که از رأی خراب من وتو
آراء لواسان چو به خوبی خوانند

 

یک مرتبه شد پاک حساب من و تو
حاکی ست ز سوء انتخاب من و تو
 

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 90)

 

صندوقچه که جای آراء شده­است
دیو و دد و دام و وحش و طیر است در آن

 

هم روح گداز و هم دل آرا شده­است
این جعبه مگر جنگل مولا شده­است
 

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 81)

 

آن جعبه که رأی خلق گنجینه اوست
فرمان سعادت و شقاوت دارد

 

بی­مهری روزگار از کینه اوست
این راز نهفته که در سینه اوست

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 77)

 

در این اشعار با صراحت در گفتار و با بیانی کوبنده و قاطع، انتخابات را به باد انتقاد می­گیرد و بر نادرستی آن اصرار می­ورزد و نیکبختی و سعادت مردم جامعه را در گرو انتخاب نماینده­ صالح می­داند که از دل صندوقچه­های آرا بیرون نمی­آید و با حسرت و اندوه از این انتخابات ناشایست و نادرست سخن می­­گوید و مردم را از این مسأله آگاه می­کند.

 

5-    

5-1-    

5-1-4- 3-1-5. دفاع از توده­های فقیر جامعه

بارها در اشعار خود به دفاع از محرومان می­پردازد و در منشور مبارزۀ او، دهقان، فقیر، مستأجر، غنی و متمول، از حقوق یکسان برخوردار هستند.

 

گر مشکل فقر و ثروت آسان گردد
گرگی ست که گشته حارس میش ز جور

 

آسوده ز غم توده انسان گردد
مالک چو نماینده دهقان گردد
 

 (فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 59)

 

بارها به شیوه مستقیم و غیرمستقیم از طبقه­ دهقان و فقیر جامعه دفاع می­کند و بر احقاق حقوق آنان اصرار می­ورزد؛ دهقانان، در شرایط نابسامانی به سر می­بردند و مالکان حقوق آن­ها را دست­مایۀ­ خواسته­های نابجای خود قرار می­دادند. بنابراین، وی اربابان را افرادی گرگ‌صفت می­داند که بر دهقانان ستم روا می­دارند. با انتخاب این لقب برای مالکان از نهایت قساوت، سنگدلی و ستم آن­ها پرده بر­می­دارد.

 

ابناء بشر که زاده بوالبشرند
صنف دگری معاونند آن­ها را

 

آن توده اصل زارع و کارگرند
باقی همه جمع فرعی و مفت خورند

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 50)

 

در مسلک مالک ملکی سالک شد
آورد فشار چون به مستأجر خویش

 

از عشق به ملک آن ملک هالک شد
نامش به زبان دوزخی مالک شد
 

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 97)

 

با بیانی تند و آتشین از مالکان هم­عصر خود انتقاد­ می­کند و با دادن لقب­­های از قبیل مالک دوزخ و مفت‌خور، درستی عملکرد آن­ها را زیرسؤال می­برد و به دفاع از فرودستان جامعۀ خود می­پردازد.

 

این پول که صاحبان القاب خورند
تا کی عرق جبین یک ملت را

 

خون دل ماست چون می ناب خورند
بگرفته و قطره و قطره چون آب خورند
 

 (فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 63)

 

عرق جبین ملت، رفاه و آسایش حاکمان ظالم را فراهم کرده و شراب عیش و نوش افراد ظالم جامعه­ از خون دل مردم است. با شجاعت و صریح، شخصیت واقعی سرمداران نابخرد زمان خود را برای همگان آشکار می­کند.

6-    

6-1-    

6-1-4- 3-1-6. انتقاد صریح از کارگزاران

در ابیاتی متعدد نمایندگان و کارگزاران داخلی و خارجی ایران زمان خود را معرفی ­کرده و از آنان انتقاد می­کند.

 

آنان که پریر قلب ما را خستند
دوشینه یگانه عضو دولت بودند

 

دیروز قرار با اجانب بستند
امروز نماینده ملت هستند

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 17)

 

در این ابیات، سیاست خارجی ایران زمان خود را زیر­سؤال­ برده و از بیگانه­دوستی آنان و سرسپردگی‌شان به دولت­های غربی انتقاد­ می­کند و پیکار با بیگانه­پرستی را ترویج­ می­کند و بذر تنفر و انزجار از بیگانگان و سرسپردگان آنان را در دل مردم می­کارد و پرده از اسرار شوم حکومت بر می­دارد.

 

گر هادی ما ز جهل گمراه نبود
کابینه نمی­شد متزلزل هرگز

 

گمراهی او در همه افواه نبود
گر (لیدر) خودپسند خودخواه نبود
 

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 68)

 

این غنچه نوشکفته خوش وا شده­است
آن را که برای نوکری آوردیم

 

و این غوره نارسیده حلوا شده­است
دیری نگذشته آقا شده­است
 

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 94)

 

فرخی‌یزدی شگفت‌­زده است که چرا افراد نالایق امور جامعه را به دست گرفته­اند و انتصاب افراد در امور حکومتی بر اساس کاردانی و شایستگی آنان نیست. به صراحت خیانت­کاران جامعۀ­ خود را از کژروی­ها بر­حذر­می­دارد و به آنان هشدار می­دهد و در طوفان و مقاله­ها و گفتار آتشین آنان را خیانت‌کنندگان به مردم معرفی می­کند.

 

7-    

7-1-    

7-1-4- 3-1-7. انتقاد از خودپرستی و ساده­دلی حاکمان

 

سر دسته حزب هر چه هستند همه
افرادی اگر در آن میان یافت شوند

 

سر تا به قدم خویش پرستند همه
از ساده دلی آلت دستند همه
 

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 98)

 

افراد مسئول جامعه یا خودپرست و خودخواه هستند و یا ساده دل و زودباور و از این دو گروه هیچ کار شایسته و خدمت ارزنده­ای بر‌نمی­آید.

 

8-    

8-1-    

8-1-4- 3-1-8. دورۀ فترت

فرخی‌یزدی بارها در اشعار خود از دوره­ فترت یاد می­کند؛ دوره­ای که در آن نهضت مشروطیت شکست می­خورد و مبارزان به گوشه‌نشینی و انزوا پناه می­برند.

 

در اول عشق باده نوشی اولی
تا دوره فترت است همچون خم می

 

در آخر عمر می فروشی اولی
با خوردن خون دل خموشی اولی
 

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 96)

 

دورۀ­ فترت، دورۀ سکوت، خاموشی و خون دل خوردن است؛ زیرا مبارزه در این دوران نتیجه­ای به دنبال ندارد، بنابراین باید همچون خم می، مهر بر لب، خاموش بود.

 

جان چند گهی گوشه‌نشین خواهد شد
گر طول کشد دوره فترت چندی

 

دل مشعل آه آتشین خواهد شد
حال من و تو بهتر از این خواهد شد

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 95)

 

بهترین شیوۀ مبارزه در دورۀ فترت، گوشه‌نشینی و انزوا است و اگر این دورۀ طولانی شود با تدبیر و درایت می­توان به نتایج مطلوبی دست یافت؛ وی در انتظار به دست آمدن فرصتی بود.

 

9-   

9-1-   

9-1-4- 3-1-9. فرصت را غنیمت شمردن

 

در طی طریق پای خود لنگ مکن
با حربه روزگار پیشین زین پس

 

از دست به دست وقت را تنگ مکن
ای فارس فرسوده دگر جنگ مکن

 (فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 53)

 

فرخی‌یزدی، انقلابیون را به مسلح شدن به ابزارهای نوین مبارزه دعوت­می­کند و با به‌روز شدن جامعه و ایجاد فرآیندهای جدید در جامعه و تغییر در ارکان آن، دیگر شیوه‌های کهن مبارزه پاسخ­گو نخواهد بود؛ بنابراین، باید فرصت را غنیمت شمرد و بدون از دست رفتن زمان به دست آمده از شیوه­های کارآمد و نوین استفاده کرد.

بر سرعت عمل و اغتنام فرصت تأکید می­کند و با ایجاد انگیزه در میان مردم، آنان را به جان فشانی برای آزادی و عدالت فرا می­خواند.

 

10-    

10-1-    

10-1-4- 3-1-10. دعوت به وحدت و همبستگی

 

در موقع سخت می­نباید شد سست
خورشید موفقیت رخشان را

 

کز عزم شکسته را توان کرد درست
در سایه اتفاق می­باید جست
 

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 56)

 

اتحاد، همدلی و همراهی راز موفقیت هر ملت است؛ بنابراین، وی با تکیه بر دیدگاه جامعه‌شناسی خود، همه­ افراد جامعۀ عصر خود را به وحدت و همدلی فرا می­خواند و تنها راه دست یافتن به پیروزی را اتحاد می­داند.

 

11-    

11-1-    

11-1-4- 3-1-11. تبریک سال نو (تبریک ویژه)

 

امروز که گشته هر غنیی دل خوش
تبریک صمیمانه خود را طوفان

 

و ز مقدم نوروز جهان مینووش
تقدیم کند به توده زحمت کش
 

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 55)

 

تنها به مردمان زحمت­کش و رنج­دیدۀ زمان خود، فرا­رسیدن سال نو را تبریک می‌گوید و از حاکمان فرعون‌صفت زمانه­ خود ابراز انزجار می­کند. روزنامه­ طوفان را حامی مردم می­داند؛ بنابراین، تمامی مطالب آن حتی تبریک سال نو نیز از آن مردم است. در پیام تبریک خود جسورانه این‌گونه سخن می­گوید: «کارکنان طوفان، مقدم مسعود نوروز فیروز را با قلبی مشعوف و اندوهگین تبریک می­گویند نه به آن دسته که شوکت و طنین­ جلال‌شان ارکان گیتی را تکان داده و در بارگاه فرعونی خویش استراحت نموده‌اند...ما تبریک می­گوییم به جامعه­ زحمت‌کش و رنجبران دنیا...». در این پیام با شهامت از تن‌پروری حاکمان عصر خود انتقاد می­کند.

 

12-    

12-1-    

12-1-4- 3-1-12. ویژگی­های نماینده و حاکم خوب

 

اول ره کار را نشان باید داد
چون کار به عالم جوان نسپاری

 

در موقع کار امتحان باید داد
پس کار به پیر کاردان باید داد
 

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 46)

 

افرادی باید برای ادارۀ امور جامعه انتخاب شوند که از بوتۀ­ آزمایش گذشته و از آزمون خود سربلند بیرون آمده باشند؛ بنابراین، باید مسؤلیت­های اجتماعی و سیاسی را به افراد کاردان، دانا، آگاه و باتجربه سپرد. در همین شماره از روزنامه که با موضوع «برای کار، متخصص شرط است» منتشر شده، می­گوید: «برویم فکر چاره بکنیم که برای کار، مرد کار و اهل کار باید جست...» (فرخی‌یزدی، 1302، شمارۀ 46).

 

در مسلک ما که عزت و ذلت نیست
هر کس که به دست خویشتن کار نکرد

 

سلطان و فقیر و کثرت و قلت نیست
صالح به نمایندگی ملت نیست
 

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 59)

 

افرادی شایستگی نمایندگی جامعه را دارند که زحمت‌کش و پرتلاش باشند و در نظر آنان تمامی اقشار جامعه از حقوق مساوی برخوردار باشند.

 

گر هادی ما ز جهل گمراه نبود
کابینه نمی­شد متزلزل هرگز

 

گمراهی او در همه افواه نبود
گر لیدر خودپسند خودخواه نبود
 

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 68)

 

خودخواهی، جهل و گمراهی حاکم، از مهم­ترین عوامل سقوط یک جامعه است و حاکمان هم­عصر خود را به این دلیل رد صلاحیت می­کند که افرادی خودپسند، مغرور و نادان هستند و شکست کابینه را حاصل گمراهی آنان می­داند.

 

با پاک دلان پاک نهادی باید
یا آن که ز ورشکستگی باید مرد

 

از مختلسین قطع ایادی باید
یا چاره فقر اقتصادی باید
 

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 42)

 

برای حل نهایی مشکلات اقتصادی جامعه، پیشنهاد­می­کند که باید از طریق درستی و پاکی وارد شد و دست ظالمان حکومتی را قطع کرد،. در باور او مردم جامعه افرادی پاک‌نهاد هستند و شایستگی آن را دارند که حاکمان­شان نیز افرادی پاک و مبرا از هر آلودگی باشند؛ حاکمان و مردم را به نهضت اقتصادی فرامی­خواند.

 

13-    

13-1-    

13-1-4- 3-1-13. تعریض به حق

دنیای ضعیف کش که از حق دور است
بیهوده سخن ز حق و باطل چه کنی

 

حق را به قوی می­دهد و معذور است
رو زور به دست آر که حق با زور است
 

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 37)

 

با بیانی کنایی و رندانه، دنیا را مورد سرزنش قرار­می­دهد که حق و راستی را به دست ظالمان سپرده ­است. بر این باور است که برای رسیدن به حق خود باید به زور متوسل­ شد؛ راهی که سرپرستان امور حکومتی جامعۀ­ زمان او در ­پیش­گرفته­ بودند.

 

14-    

14-1-    

14-1-4- 3-1-14. احترام به قانون و قانونمندی

 

مظلوم­کشی طریقۀ محتشم است
هر سر که به احترام قانون خم شد

 

قانون­شکنی پیشه اهل ستم است
در مسلک ارباب قلم محترم است
 

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 17)

 

احترام به قانون بر همه واجب است؛ کسانی که به قانون احترام می­گذارند - از هر طبقه­ای که باشند- افرادی درست کردار و قابل احترام هستند؛ قانون‌شکنی جرمی نابخشودنی است و اهل قلم پایبند بودن به قانون را از اصول مسلم خود می­دانند.

 

تحکیم اساس بر مؤسس فرض است
بر فرض وکیل هم خطا پیشه بود

 

این اصل به هر منعم و مفلس فرض است
بر جامعه احترام مجلس فرض است
 

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 69)

احترام به مجلس را به عنوان یکی از ارکان قانون­گذاری در جامعه، بر همه واجب و ضروری می­داند، حتی اگر نمایندگان افرادی شایسته نباشند، قانون شکنی، جرمی است که قابل چشم پوشی نیست، با این گفتار نهایت تعصب و توجه نسبت به قانون و قانون مندی آشکار می­شود.

 

15-    

15-1-    

15-1-4- 3-1-15. معرفی مرامنامه و مسلک خود

 در رباعیات خود، اصولی را معرفی می­کند که خود به شدت بدان پای­بند است و هم‌‌فکران خود را نیز به رعایت این اصول و فرامین فرا می­خواند؛ این بیانات در واقع شیوه­نامۀ مبارزه است که در این ابیات خوانده شده­ است.

 

16-    

16-1-    

16-1-4- 3-1-16. دوری از تهمت زدن

 

چون نامه ما برای کلاشی نیست
پس پیشه ما هرزه درایی نبود

 

چون خامه ما مرتشی از راشی نیست
پس حربه ما تهمت و فحاشی نیست
 

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 10)

 

از شیوه­ مبارزۀ خود در تقابل با جور و ستم سخن­می­گوید| و خود را از هرگونه تهمت زدن، ناسزا ­گفتن، سست ­شدن و هراسیدن مبرا می­داند و بر درستی و کارآمدی روش خود صحه ­می­گذارد و به طور غیرمستقیم انتقاد از عمل­کرد حاکمان حکومتی و نادرستی رفتار آنان را گوشزد می­کند.

 

 

17-    

17-1-    

17-1-4- 3-1-17. عدم تسلیم در برابر ظلم و ستم

 

شادم که دل خراب تسلیم نشد
یک صبح رهین نور امید نگشت

 

در پیش اومید و بیم تسلیم نشد
یک شام غمین ظلمت و بیم نشد
 

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 73)

 

مبارز نستوه و شکست­ناپذیر­است و در مسلک وی، بیم جایی ندارد، با شهامت و بیباکی از عدالت و آزادی دفاع می­کند و نه از دشمنان خود هراسی به­دل­راه­می­دهد و نه از دوستان امیدی برمی­گیرد؛ بلکه تسلیم ناپذیر و مقاوم بر شیوۀ خود پافشاری­می­کند.

 

18-    

18-1-    

18-1-4- 3-1-18. برابری همۀ افراد جامعه در جامعه‌نگری

در نگرش اجتماعی و در شیوۀ مبارزه وی تمامی افراد جامعه از حقوق یکسان برخوردار هستند، بنابراین براساس این اصول، به مبارزۀ خود ادامه­می­دهد.

 

در مسلک ما که عزت و ذلت نیست
هر کس که به دست خویشتن کار نکرد

 

سلطان و فقیر و کثرت و قلت نیست
صالح به نمایندگی ملت نیست

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 59)

 

پس عزت و ذلت، سلطنت و فقر در شیوه­ نامۀ مبارزه، جایی ندارد و خواستار برادری و برابری در جامعه است.

 

ما تکیه به قائدین ناشی نکنیم
چون بت شکنی مرام دیرینه ماست

 

از مسلک خویشتن تحاشی نکنیم
اینست که تازه بت تراشی نکنیم
 

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 57)

 

عدم اعتماد به افراد ناشایست و سرپرستان جامعه، سبب­می­شود تا در راه خود به هیچ‌کس تکیه نکند و بت‌شکنی مرام دیرپای او است و آمده تا بت­­های ظلم و ستم را از جامعه­ زمان خود براندازد.

 

19-    

19-1-    

19-1-4- 3-1-19. قدرشناسی و قدردانی از کار شایسته

در جامعه‌نگری خود بر این باور است که عملکرد شایسته که براساس عدالت و برابری در جامعه صورت بگیرد، قابل ستایش و تمجید است.

 

ما طالب آن که کار مطلوب کند
ما دوست نداریم نماییم انکار

 

خود را بر خوب و زشت محبوب کند
گر دشمن ما هم عمل خوب کند
 

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 48)

 

کار نیکی­ که براساس منافع عمومی مردم جامعه صورت­گرفته حتی اگر از طرف دشمن باشد نیز قابل پذیرش و تحسین است. این نوع نگرش به مسائل جامعه و امور اجرایی، انعطاف‌پذیری فرخی را نشان­می­دهد و در عین سرسختی و تسلیم‌ناپذیری در برابر کردار نیک و خدمت شایستۀ به مردم، سر تسلیم فرود می­آورد.

 

20-    

20-1-    

20-1-4- 3-1-20. وفا داری، صفا و صمیمیت و مبارزه با جور وستم

 

طوفان که طرفدار صفا خواهد بود
گر جنگ کند برای حیثیت خویش

 

معدوم کن جور و جفا خواهد بود
نسبت به عقیده با وفا خواهد بود
 

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 44)

 

مرکز و کانون مبارزات پایان­ناپذیر و اندیشه­های مبارزاتی و اجتماعی خود را در این نشریّ­ طوفان زا به تماشا گذاشته­ است و از صفا، صمیمیت و پاکی سخن­ می­گوید و اعلام ­می­کند که در راه نابودی ظلم و ستم و نابرابری اجتماعی وفادار خواهد ماند؛ وفاداری به اندیشه­های انقلابی خود در این ابیات به صراحت و با قاطعیت بیان شده و پافشاری بر ادامه راه را نشان می­دهد.

 

21-    

21-1-    

21-1-4- 3-1-21. احساس همدردی و همراهی با رنج و غم مردم

درد و رنج ، درد و رنجی اجتماعی است و از نبودن آزادی، برابری و عدالت است، از درد و رنج مردم ستم دیده و مظلوم، اندوهگین است و تلاش می­کند از طریق فریاد طوفان از مردم حمایت کند.

 

طوفان بشنو چو نی نوای تبریز
با جبهه قار و قامت چنگ چو نی

 

وز دیده ببار خون برای تبریز
کن ناله برای نینوای تبریز
 

 (فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 18)

 

همدردی با مردم را از اصول مبارزاتی طوفان می­داند و در این ابیات به طور غیرمستقیم با مردم تبریز همدردی می­کند و از رنج و ستم وارد شده بر آنان فریاد برمی‌آورد. ناله طوفان باید چون نوای نی، اندوه حاصل از نینوای تبریز را به گوش مردم جامعه برساند.

 

22-    

22-1-    

22-1-4- 3-1-22. تأکید بر سکوت و خاموشی معنادار «مهر بر لب»

 

گر شیخ ریا قدح نوش نبود
یک شمه ز بی­مهری او می­گفتم

 

گر شحنه شهر مست و مدهوش نبود
گر مهر مرا بر لب خاموش نبود

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 92)

 

شاعر با بیانی سرشار از تعریض و کنایه، مسئولان جامعه­ عصر خود را مورد نکوهش قرار داده ­است و عبارت کنایی مهر بر لب، اشاره به دوخته شدن دهان فرخی دارد و خاموشی پیشه کرده و شاعر اگرچه با رندی ویژه­ خود فساد و خفقان حاکم بر جامعه را برملا می­کند، اما به دوخته شدن دهان خود نیز اشاره­ای می­کند.

 

23-    

23-1-    

23-1-4- 3-1-23. زیبایی‌های شعری در رباعیات

به دلیل مشغله­های اجتماعی- سیاسی و درگیری­های مبارزاتی خود، فرصت پرداختن به هنرنمایی­های شاعرانه را نداشته، اما به دلیل تسلطی که بر شعر فارسی داشته­است به بازتاب آرایه­های بدیعی، بیانی و بلاغی، در اشعار خود پرداخته و مهم­ترین آن، تشبیه، جناس، واج‌­آرایی، ایهام، تلمیح و رنگ‌آمیزی نیز استفاده کرده­است (مسرت، 1384: 3).

تمام رباعیات منتشر­شده در روزنامه، بن­مایۀ سیاسی دارند و مضامین به­کار­رفته در آن‌ها همه سیاسی و اجتماعی است، اما در بیان این اصول از تصاویر زیبای شعری نیز غافل نبوده­ است و جابه­جا از زیبایی­های شعری بهره­برده و بدین­وسیله بر میزان تأثیر کلام خود بر مخاطب افزوده­است.

 

طوفان بشنو چو نی نوای تبریز
با جبهۀ قار و قامت چنگ چو نی

 

وز دیده ببار خون برای تبریز
کن ناله برای نینوای تبریز
 

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 18)

 

تکرار واژه­ «نی» و «تبریز» و واج آرای در صامت «ن»، بار موسیقی آن را افزون کرده است و شاعر با مخاطب قرار دادن طوفان، ایهامی در بیت ایجاد کرده که هم طوفان واقعی را یادآور می­شود و هم روزنامّ­ طوفان را به خاطر­می­آورد و با جان­بخشی به آن بر بار تخیل رباعی افزوده­است. ­

 

در اول عشق باده نوشی اولی
تا دوره فترت است همچون خم می

 

در آخر عمر میفروشی اولی
با خوردن خون دل خموشی اولی
 

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 96)

 

تکرار واژۀ «می» و ایجاد تناسب بین واژه­های «می»، «باده»، «می فروشی» و «خم»، همگی زیبایی ابیات را افزون کرده ­است؛ تصویر زیبای خوردن خون دل همچون خم می و خاموش ­بود از دیگر رندی‌هایی است که در این رباعی قابل مشاهده­است و تعبیر کنایی خون دل خوردن نیز در تناسب با می، زیبایی ویژه­ای به شعر بخشیده ­است.

جان چند گهی گوشه نشین خواهد شد
گر طول کشد دوره فترت چندی

 

دل مشعل آه آتشین خواهد شد
حال تو و من بهتر از این خواهد شد
 

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 95)

 

دل مشعلی خواهد ­شد که آه آتشین از آن زبانه­ خواهد­کشید؛ محتوای سیاسی این بیت به همراه امیدی که در مصرع آخر موج­م ی­زند و گوشه‌‌نشین شدن جان و آه‌ناک بودن دل، تأثیر رباعی را دو چندان کرده ­است.

 

گر شیخ ریا رند قدح نوش نبود
یک شمه ز بی مهری او می­گفتم

 

گر شحنه شهر مست و مدهوش نبود
گر مهر مرا بر لب خاموش نبود

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 92)

 

تعبیر کنایی گنجینۀ­ راز بودن و راز نهفتهۀ جعبه­ آرا و آن را مسبب نامهربانی روزگار دانستن، بار عاطفی در شعر ایجاد کرده ­است.

 

در موقع سخت می­نباید شد سست
خورشید موفقیت رخشان را

 

کز عزم، شکسته را توان کرد درست
در سایه اتفاق می­باید جست
 

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 56)

 

کاربرد متضاد واژه­های «سست»، «سخت»، «شکسته» و «درست»، تقابل زیبایی در این بیت ایجاد کرده ­است، در بیت دوم، موفقیت به خورشید رخشانی مانند شده که تنها در سایۀ همدلی و همراهی به دست می­آید و گرمابخش جامعه می­شود و همراهی واژه­های «خورشید» و «سایه» خود از دیگر زیبایی‌های شعر او است که قابل تأمل است.

 

در طی طریق پای خود لنگ مکن
با حربه روزگار پیشین زین پس

 

از دست به دست وقت را تنگ مکن
ای فارس آسوده دگر جنگ مکن
 

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 53)

 

عبارت کنایی پای خود را لنگ ­کردن در کنار دست­به­دست کردن که خود تعبیری کنایی است، ابهام زیبایی به­وجود ­آورده ­است و تقابل «پیش» و «پس» نیز در کنار واج‌آرایی و تکرار، بار موسیقی ابیات را افزون کرده ­است.

 

آن عهد که بسته شد میان من و دوست
دانستم از اول که در این کار آخر

 

بشکسته شد از فتنه اهریمن و دوست
انگشت نما شدم بر دشمن و دوست
 

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 52)

 

تضاد کلمه­های بسته و شکسته، اول و آخر، دشمن و دوست و هم­نشینی واژه­های اهریمن و دوست با عبارت کنایی انگشت­نما شدن و تکرار «دوست» بر تأثیر کلام شاعر افزوده ­است.

 

این پول که صاحبان القاب خورند
تا کی عرق جبین یک ملت را

 

خون دل ماست چون می ناب خورند
بگرفته و قطره قطره چون آب خورند
 

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 63)

تصویر زیبای خون­دل همچون می ناب و خالص، تعریض کلام را بیشتر کرده­ است که قطره‌قطره خوردن عرق جبین ملت، هم‌چون آبی گوارا، نهایت صراحت‌گویی را در عین زیبایی بیان کرده­ است.

 

هر جا سخن از سیم و زر ناب و رود
ای کاش که این جزیره آتش خیز

 

کی لرد طلاپرست در خواب رود
خاکش ز نزول باد در آب رود
 

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 91)

 

شاعر با استفاده از واژه­های خاک، آب، باد و آتش، بازی زیبایی با کلمات کرده و با تعبیر کنایی «لرد طلا پرست» ، لحنی حماسی و تند به خود گرفته ­است. تعبیر «جزیره­ آتش‌خیز» که در معنای منفی به­کار­رفته نیز از دیگر هنرمندی­های شاعر است.

 

عالم همه عابدند و معبود یکیست
با دیده انصاف چو نیکو نگری

 

دنیا همه ساجدند و مسجود یکیست
روحانی و ما را همه مقصود یکیست

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 22)

 

آرایه­ تلمیح، لطف و صفای ویژه­ای ایجاد کرده­ و تفکرات دینی را آشکار کرده است و به صراحت آیات قرآن مجید، آنچه در آسمان و زمین است، خداوند را ستایش می­کنند: «یسبح لله ما فی السموات و ما فی الارض» (جمعه/1)؛ به­کار­بردن واژه­های عبد و معبود و ساجد و مسجود در کنار یکدیگر، علاوه برآن‌که ظرافت زیبایی در شعر ایجاد کرده، اندیشه­های دینی او را نیز معرفی کرده ­است.

 

24-    

24-1-    

24-1-4- 3-1-24. طنز در گفتار

«طنز شیوۀ بیان طرح مسائلی است که لحن جدی در طرح آن­ها بی­اثر است که در دوره مشروطه از بیان طنزآلود در طرح مسائل سیاسی- اجتماعی به طور گسترده­استفاده شده است و طنز در شعر کمرنگ و پنهان است، اما طنز فرخی، تمام مسائل سیاسی و اجتماعی را دربر می­گیرد» (مشتاق مهر، 1378: 47).

 

صندوق دهان بسته درش شد چون باز
آراست فقط طایر اقبال همه

 

افکند میان این و آن غلغله باز
گویند به فرق ما نشیند این باز
 

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 74)

 

 درون­مایۀ طنزآمیز و سیاسی و تصویر شعری طایر اقبال در کنار واژۀ باز، کلام را زیبا کرده­است، برای بیشتر کردن تأثیر گفتار خود، گاه زبان به طنز می­گشاید و با سخنانی که سرشار از طنز تلخ است، نابسامانی­ها اجتماعی را به باد انتقاد می­گیرد، انتخابات مجلس را مورد انتقاد قرار گرفته­است.

در رباعیات خود که سرشار از درون­مایه­های سیاسی و اجتماعی است از زیبایی­های شعری نیز بهره­ برده تا مخاطب را با کلام خود همراه و بر اندیشه­ او رهبری کند.

 

25-    

25-1-    

25-1-4- 3-1-25. لحن و زبان در رباعیات طوفان

لحن در واقع آهنگ بیان نویسنده یا شاعر است و کلماتی که نویسنده یا شاعر انتخاب می­کند به همان اندازه که بیانگر جنبه­های استدلالی و تصویری هستند، ممکن است بازگوکننده­ حال و هوای ویژه­ای باشند؛ در حقیقت لحن، نگرشی است که نویسنده یا شاعر به مخاطب می­دهد.

در تبیین اندیشه‌ها نمی­توان از عنصر لحن و فضای شعر او به سادگی گذشت. شعر از نظر فضا و رنگ، حالتی ویژه دارد که در ابتدای ورود به شعر او، بیش از همه غم و اندوه، توجه مخاطب را به خود جلب می­کند و فراوانی واژگانی از قبیل فقر، بیم، ظلمت، ناله، اشک، این اندوه را دو چندان می­کند. خانلری درباره­ فضای اشعار آن عصر چنین می‌گوید: «در دوران سیاه او، اظهار خشنودی و رضایت اجباری، از وظایف افراد ایرانی شمرده می­شد و به اصطلاح روزنامه­های زمان، همه وظیفه دارند که نسبت به قاید بزرگوار خود ابراز احساسات کنند، حتی عاشق از معشوق حق ناخرسندی و گله ندارد... . بنابراین فضای غم­ بار شعر، بیانگر مبارزه ویژه او با مستبدان زمانه­اش است که با بینش و فضای زمانه­ او تناسب کامل دارد و فضای شعر او دارای ارزش و اعتباری اجتماعی و سیاسی است که نباید آن را نادیده گرفت» (صرفی، 1378: 59- 58).

 

طوفان بشنو چو نی نوای تبریز
با جبهه قار و قامت چنگ چو نی

 

و ز دیده ببار خون برای تبریز
کن ناله برای نینوای تبریز

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 18)

 

واژه­های «نی»، «ناله»، «خون»، «نوا»، «نینوا»، حال و هوایی سرشار از غم و اندوه در شعر ایجاد کرده ­است که در کنار این اندوه جان گداز، واژه­های «جبهه» و «طوفان»، بر تفاخر لحن و بیان شاعر افزوده و روح مقاومت و ایستادگی را در مخاطب تقویت ­می­کند.

 

جان چند گهی گوشه نشین خواهد شد
گر طول کشد دوره فترت چندی

 

دل مشعل آه آتشین خواهد شد
حال تو و من بهتر از این خواهد شد
 

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 95)

حزن و اندوه بر این شعر سایه افکنده ­است، اما شاعر امید به آینده بهتر را به مخاطب یادآور­­می­شود و او را از یأس و ناامیدی بر­حذر­ می­دارد.

 

این غنچه نوشکفته خوش وا شده­است
آن را که برای نوکری آوردیم

 

و این غوره نارسیده حلوا شده­است
دیری نگذشته آقا شده­است
 

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 94)

 

این دو بیت، لحنی کاملاً کنایی دارد، اما حماسه­ کلام او و استحکام در بیانش، قابل ستایش است. در این دو بیت واژه­های «نوکر»، «آقا» و «غوره نارسیده»، لحن شاعر را سرد و منتقدانه کرده ­است.

 

شادم که دل خراب ترمیم نشد
یک صبح رهین نور اومید نگشت

 

در پیش اومید و بیم تسلیم نشد
یک شام غمین ظلمت و بیم نشد
 

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 73)

 

لحن در این دو بیت، کاملاً حماسی و انقلابی است و از تسلیم­ناپذیری خود اظهار رضایت­ می­کند. واژه­های «اومید»، «بیم»، «دل خراب» در کنار فعل تسلیم نشد، لحنی فاخر و محکم به شعر داده ­است.

 

امروز که گشته هر غنیی دل خوش
تبریک صمیمانه خود را طوفان

 

وز مقدم نوروز جهان مینو وش
تقدیم کند به توده زحمت کش
 

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 55)

شاعر با تناسب فضای جامعه و فرا رسیدن عید نوروز و با در مرکز قرار دادن مخاطب خود که عامه­ مردم هستند، لحنی کاملاً نرم و سرشار از ملایمت و ملاطفت دارد و واژه‌های «نوروز»، «تبریک»، «دل خوش»، بار عاطفی در زبان ایجاد کرده و لحن او را ملایم و نرم کرده ­است.

بارها در بیان رباعیات سیاسی- اجتماعی خود، تغییر لحن می­دهد و از بیان­های گوناگون استفاده می­کند، گاه به تناسب فضا و مخاطب خود، لحنی کاملاً فاخر، محکم و حماسی انتخاب می­کند و گاه لحن او با نرمی و ملایمتی ویژه همراه می­شود، گاه سکوت و خاموشی در لحن او فریاد می­کند و گاه لحنی سرشار از ترحم و دلسوزی به خود می‌گیرد. در بیشتر ابیات، آن‌گاه که روی سخن او با حاکمان ظالم و ستمکار است، لحنی سرشار از حماسه و اقتدار دارد و آن‌گاه که به درد دل با مردم می­پردازد، گاه زبان به ملایمت می­گشاید و گاه هم‌چون حماسه‌سرا با رجزخوانی، مردم عصر خود را به جنبش و انقلاب دعوت می­کند.

 

26-    

26-1-    

26-1-4- 3-1-26. پربسامد‌ترین واژه­ها در رباعیات طوفان

در عصر او، زبان آثار ادبی به دلیل آشنایی جامعه با دستاوردهای جدید و تغییر نگرش شاعران به جهان و قرار دادن ادبیات در خدمت اهداف سیاسی- اجتماعی وارد مرحله­ای تازه شد. از ­آن­جایی­که «نوع واژگان، ترکیبات و حتی صرف و نحو جمله­ها به نوعی انعکاس­دهندۀ­ نظام اجتماعی و تحولات فرهنگی است فضای جامعه ایجاب می­کرد که شاعران برای بیان مضامین سیاسی، اجتماعی، زبانی مناسب با این مضامین انتخاب کنند» (عباسی، 120:1389).

«چون شاعران هم‌عصر خود با بهره­گیری از عناصر زبان و لحن مناسب به تبیین بینش انتقادی خود پرداخته است و زبان و واژگان شعری به پیروی از محتوای وارد شده در رباعیات انتخاب شده­است که زبان شعر وی، سنجیده و ورزیده­است و بیشتر کلمات ادبی و آرکائیک به­کار­می­برد» (شفیعی‌کدکنی، 1359: 57) و با بررسی واژه­های پرکاربرد در اشعار و به ویژه رباعیات، می­توان به ذوق و سلیقه­ و ویژگی­های روحی و روانی وی تا حدود زیادی پی­برد.

واژه­های نماینده، وکیل، مجلس، کابینه، آرا، انتخابات، قانون و احترام به قانون از پرکاربرد‌ترین واژه­ها است که با مضمون و موضوع اشعار تناسب کامل دارد و با استفاده از این واژه­ها، ترکیبات و تعبیراتی، ساخته و در چارچوب آن، اندیشه­های خود را بیان کرده ­است که ترکیبات، کاندید جدید، صندوق دهان بسته، جعبه سرنوشت، جعبه شوم‌کن، وکیل خطاپیشه، صاحبان القاب، شیخ ریا، شحنه­ مست، مجلس اشرافی  زبان دوزخی، تعابیری هستند که در رباعیات خود به­کار ­برده و به­وسیله­ آن­ها به تبیین اندیشه‌های خود پرداخته ­است؛ این ترکیبات، زبان رباعیات فرخی را ویژه کرده ­است.

واژه­های فقر، انقلاب، آزادی، مسلک، عزت، ذلت، شرافت، سعادت، دنیا، بیم، امید، ظلمت، نور، وفاداری، فترت و طوفان از دیگر واژه­های پرکاربرد در این رباعیات هستند که در ترکیب­های زمزمه­های انقلابی، فقر اقتصادی، عرق جبین ملت، اقدام غیورانه، پیر کاردان، سایه اتفاق، توده زحمت کش، فتح باب، مشکل فقر، نور امید و مهر بر لب به‌کار ­رفته و در بیان اندیشه‌ها مؤثر واقع شده­اند؛ با وارد کردن این واژه­ها در رباعیات خود بر بار سیاسی آن­ها افزوده و کلام خود را کاملاً انتقادی کرده ­است.

گاه ترکیبات عامیانه به­کار ­رفته که بر سادگی زبان شعری او دلالت می­کند و ترکیباتی از قبیل خاک بر سر بودن، سر خرابی داشتن، آلت دست بودن، خون بر گردن کسی بودن، جنگل مولا و انگشت‌نما شدن از جمله تعبیراتی است که زبان شاعر را مردمی و ساده کرده­ است.

با وارد کردن ترکیبات و واژگان سیاسی، اجتماعی، می­کوشد زبانی تازه به رباعیات خود ببخشد تا واقعیت­های جامعه­ عصر خود را با زبانی ساده، اما متفاوت برای مردم بیان کند.

27-    

27-1-    

27-1-4-  

27-1-5- 3-1-27. تناسب محتوای رباعیات با موضوع طوفان

هر کدام از شماره­های طوفان با موضوع معینی منتشر شده­ است و با توجه به موضوع انتخاب شده، فرخی، یک رباعی را که دارای وحدت موضوع و مضمون با موضوع روزنامه است در شماره­های متعدد روزنامه­ طوفان وارد می­کرد. به عنوان نمونه، موضوع یکی از شماره­های طوفان «انعکاس صدای ما»، متناسب با این موضوع سروده ­است:

 

طوفان بشنو چو نی نوای تبریز
با جبهه­ قار و قامت چنگ چون نی

 

و ز دیده ببار خون برای تبریز
کن ناله برای نینوای تبریز
 

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 18)

 

واژه­های انتخاب شده و مضمون وارد شده در وحدت کامل با موضوع روزنامه قرار دارند. شاعر از روزنامه خود انتظار دارد تا صدای درد و غم مردم جامعه­اش را به گوش جهان برساند، این ناله، ناله­ بیداری و آگاهی است.

 

1-27-1-4- 3-1-27-1. موضوع روزنامه: «یا مرگ یا زندگی»

 

در مملکت انقلاب می­باید و بس
خواهی تو اگر شوی موفق فردا

 

و ز خون عدو خضاب می­باید و بس
امروز دگر شتاب می­باید و بس
 

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 72)

 این شعر نیز در معرفی موضوع روزنامه سروده شده­ است و شاعر فریاد یا مرگ یا آزادی سر می­دهد و با زبان شعر نیز این اندیشه را تبلیغ می­کند.

 

2-    

2-27-    

2-27-1-    

2-27-1-4- 3-1-27-2. موضوع: «طوفان بت شکن»

 

ما تکیه به قائدین ناشی نکنیم
چون بت شکنی مرام دیرینه ماست

 

از مسلک خویشتن تحاشی نکنیم
این ست که تازه بت تراشی نکنیم

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 57)

 

طوفان، بت‌شکنی معرفی شده که می­خواهد ریشه­ ظلم و استبداد را بخشکاند و آن را نابود کند؛ شاعر بلافاصله با سرایش این رباعی بر درستی شیوه­ خود، پافشاری کرده و بت‌شکنی را تبلیغ می­کند. وی در ادامه در قسمتی از مقاله­ منتشر شده در همین شماره می­گوید: «بت­ها را بشکنید تا کعبه آمال ملت قبله­گاه حقیقی نیازمندان و ستایش‌گاه بی‌حریم دردمندان گردد، این موج­های عزیز که بر اورنگ محبوبیت مصنوعی با طمطراق فرعونی آرمیده­اند نابود نموده، آن‌گاه به طرف کعبه بی‌پاسبان اصلاحات با قوت قلب و امیدواری بپردازید...» (فرخی‌یزدی، 1302، شمارۀ 57).

 

3-    

3-27-    

3-27-1-    

3-27-1-4- 3-1-27-3. موضوع: «نهضت اقتصادی»

 

جمعی زغنا صاحب افسر باشند
باید که بر این فزود و از آن یک کاست

 

یک دسته ز فقر خاک بر سر باشند
تا هر دو برادر و برابر باشند
 

(فرخی‌یزدی، 1302: شمارۀ 47)

این بیت نیز در ترویج قیام اقتصادی سروده شده و شاعر از نابرابری اقتصادی که در این شماره بدان پرداخته شده، پرده برمی­دارد و راه رسیدن به اقتصادی سالم و جامعه­ای برابر را در توزیع عادلانه ثروت­های جامعه می­داند. با انتخاب موضوع «نهضت اقتصادی»، سیر کلی این شماره را بیان کرده و با همراه کردن آن، خواسته­ خود را تشریح می­کند.

 

نتیجه‌گیری

برجسته­ترین دستاورد این مقاله کاربرد خاص رباعی در زمینۀ اهداف سیاسی و روش مبارزه با صدا و قلم از طریق روزنامه است. فرخی از نستوه‌ترین شاعران مبارز در دورۀ مشروطه است که با کلام آتشین خود، حاکمان ستمگر عصر خود را به مبارزه فرا­خوانده و بر سر مسلک خود، وفادار مانده و جان­ داد؛ یکی از حربه‌ها در برخورد با حکومت مردم­گداز زمانۀ­ خود، انتشار روزنامه­ طوفان و رباعیات به­کار ­رفته در این روزنامه، همه دارای مضامین سیاسی- اجتماعی و کاملاً انتقادی هستند که در تناسب و هماهنگی کامل با موضوع روزنامه سروده شده­اند.

قالب مختصر و تراکم­پذیر رباعی، وسیله­ بیان اندیشه­های مبارزه قرار­ گرفته­ است، بارها در این اشعار از درون­مایه­های آزادی، وطن ‌دوستی، وفاداری، درست­کاری، مردم‌دوستی و ظلم­ستیزی سخن گفته ­است و در بیان محتوای این اشعار، شاعر از زیبایی‌های شعری و تصاویر ادبی نیز استفاده­کرده و بر تأثیر کلام خود افزوده­ است که درنوع خود کم­نظیر است.

لحن در سرایش رباعیات انتقادی، متغیر است؛ وی گاه لحنی کاملاً حماسی و مبارزاتی دارد و گاه ملایم و ترحم­آمیز می­شود و واژه‌های به­کار­رفته در این اشعار، متناسب با فضای ذهن شاعر انتخاب ­شده و واژگانی حماسی، سیاسی، مبارزاتی و گاه ادبی و عاطفی هستند.

به­طور­کلی فرخی قالب کوتاه رباعی را در خدمت بیان اندیشه­های سیاسی خود قرار داده و از زبان ویژه­ای نیز استفاده ­کرده و به­خوبی از عهده­ بیان مضامین سیاسی و انتقادی برآمده ­است.

 

قرآن کریم
آرین پور، یحیی. (1382). ازنیماتاروزگارما. ج 1. چ 5. تهران: زوار.
اخوان ثالث، مهدی. (1369). بدایعوبدعت­هاوعطاولقاینیمایوشیج. چ 2. تهران: بزرگمهر.
توکلی محمدی، محمودرضا. (1390). بررسی تطبیقی تجلی عشق به میهن در اشعار فرخی‌یزدی و معروف الرصافی. نشریهادبیاتتطبیقیدانشکدهادبیاتوعلومانسانیدانشگاهشهیدباهنرکرمان. ش 5. صص 72-45.
حسینی کازرونی، احمد. (1387). دیوانفرخی‌یزدی. چ 2. تهران: ارمغان.
شفیعی‌کدکنی، محمدرضا. (1359). ادوارشعرفارسی(ازمشروطیتتاسقوطسلطنت). تهران: طوس.
صرفی، محمدرضا. (1378). جامعه‌شناسی شعر فرخی‌یزدی. نشریهدانشکدهادبیاتوعلومانسانیدانشگاهشهیدباهنرکرمان. ش 4 و 5. صص71-50
صدری­نیا، باقر. (1378). مبانی نظری و ویژگی­های تلقی میهنی فرخی‌یزدی. کتابماهادبیاتوفلسفه. ش 28. صص 8-4.
عباسی، رضا. (1389). تحلیل زبانی اشعار فرخی‌یزدی براساس نظریه زیبایی شناسی انتقادی. فصل­نامهعلمی-پژوهشی پژوهشزبانوادبیاتفارسی. ش 17. صص 149-113.
فرخی‌یزدی، محمد. (1302). انعکاس صدای ما. روزنامۀ طوفان. س 1. ش 18.
ــــــــــــــــــــــ . (1302). اتحادیه پنجگانه محلات. روزنامۀ طوفان. س 2. ش 56.
ــــــــــــــــــــــ .  (1302). اسلام-و- آزادی. روزنامۀ طوفان. س 2. ش 22.
ــــــــــــــــــــــ .  (1302). انتقاد از کارگزاران. روزنامۀ طوفان. سال اول. ش 14.
ــــــــــــــــــــــ . (1302). انجمن­های ایالتی و ولایتی. روزنامۀ طوفان. س 2. ش 44.
ــــــــــــــــــــــ . (1302). آزادی- آزادیخواهی. روزنامۀ طوفان. س 2. ش 64.
ــــــــــــــــــــــ . (1302). آشیانه فتنه. روزنامۀ طوفان. س 2. ش 29.
ــــــــــــــــــــــ . (1302). برای کار متخصص شرط است.. روزنامۀ طوفان. س 2. ش 46.
ــــــــــــــــــــــ .  (1302). بلای ناامنی. روزنامۀ طوفان. س 2. ش 92.
__________ . (1302). بودجه مملکتی. روزنامۀ طوفان. س 2. ش 63.
ــــــــــــــــــــــ .  (1302). به محترم وزیر امور خارجه. روزنامۀ طوفان. س 2. ش 42.
ــــــــــــــــــــــ .  (1302). به مستشار مالیه. روزنامۀ طوفان. س 2. ش 94.
ــــــــــــــــــــــ .  (1302). بی اعتباری احزاب. روزنامۀ طوفان. س 2. ش 98.
ــــــــــــــــــــــ .  (1302). بی تکلیفی- اغتشاش. روزنامۀ طوفان. س 2. ش 69.
ــــــــــــــــــــــ .  (1302). بیم و امید. روزنامۀ طوفان. س 2. ش 73.
___________. (1302). تبریک و تهنیت. روزنامۀ طوفان. س 2. ش 55.
ــــــــــــــــــــــ .  (1302). تزلزل کابینه و تأسف ما. روزنامۀ طوفان. س 2. ش 68.
ــــــــــــــــــــــ .  (1302). تعداد آراء قرائت شده. روزنامۀ طوفان. س 2. ش 88.
ــــــــــــــــــــــ . (1302). تعداد آراء قرائت شده. روزنامۀ طوفان. س 2. ش 81.
ــــــــــــــــــــــ .  (1302). تعداد آراء قرائت شده. روزنامۀ طوفان. س 2. ش 77.
ــــــــــــــــــــــ .  (1302). حاتم بخشی عجیب. روزنامۀ طوفان. س 2. ش 52.
ــــــــــــــــــــــ . (1302). حکم یا خدمت. روزنامۀ طوفان. س 2. ش 37.
ــــــــــــــــــــــ . (1302). دنیا برای همه. روزنامۀ طوفان. س 2. ش 67.
ــــــــــــــــــــــ . (1302). سلطنت استبداد- حکومت مشروطه. روزنامۀ طوفان. س 2. ش 59.
ــــــــــــــــــــــ .  (1302). سودای نمایندگی. روزنامۀ طوفان. س 2. ش 58.
ــــــــــــــــــــــ .  (1302). طوفان بت شکن. روزنامۀ طوفان. س 2. ش 57.
ــــــــــــــــــــــ . (1302). عدم موفقیت از کجاست. روزنامۀ طوفان. سال اول. ش 10.
ــــــــــــــــــــــ .  (1302). فریاد پریشانی. روزنامۀ طوفان. س 2. ش 53.
ــــــــــــــــــــــ . (1302). کابینه شوم. روزنامۀ طوفان. س 2. ش 25.
ــــــــــــــــــــــ . (1302). مالک-مستأجر. روزنامۀ طوفان. س 2. ش 97.
ــــــــــــــــــــــ .  (1302). متواضع به قانون محترم است.. روزنامۀ طوفان. س 2. ش 17.
ــــــــــــــــــــــ . (1302). مطالعه پروکرام. روزنامۀ طوفان. س 2. ش 48.
ــــــــــــــــــــــ .  (1302). نتیجه آراء مستخرجه. روزنامۀ طوفان. س 2. ش 74.
ــــــــــــــــــــــ .  (1302). نهضت اقتصادی. روزنامۀ طوفان. س 2. ش 47.
ــــــــــــــــــــــ .  (1302). یا مرگ یا زندگی. روزنامۀ طوفان. س 2. ش 72.
ــــــــــــــــــــــ . (1302). انتخابات. روزنامۀ طوفان. س 2. ش 92.
مشتاق‌مهر، رحمان. (1378). نگاهی به شعر و هنر فرخی‌یزدی.نشریهفرهنگوهنر. ش 42. صص49-43.
مسرت، حسین. (1384). دو کتاب تازه درباره فرخی‌یزدی. کتابماهادبیاتوفلسفه. ش 96. صص89-84.