دانشگاه علامه طباطبائیمتن پژوهی ادبی2251-7138175620130823Analysis of the story, "Mahan monitored."تحلیلی روانکاوانه از قصهی «ماهان گوشیار»732660410.22054/ltr.2013.6604FAداووداسپرهمدانشیار دانشگاه علامه طباطبائی0000-0018-5742-297سیدمهدیدادرسدانشجوی دکتری دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایرانJournal Article20161205قصهی ماهان گوشیار یکی از چند افسانهای است که نظامی در هفتپیکر روایت کرده است. علاوه بر جنبههای اسطوره شناختی و روانکاوانه، آنچه بر اهمیت این افسانه افزوده، نظریاتی زیباییشناختی است که شاعر، در خلال روایت، اظهار کرده است. نقدهایی که به زبان فارسی و دیگر زبانها بر قصهی ماهان نوشته شده، عموماً جنبهی تاریخی و در زمانی داشتهاند و بیشتر به پیشینهی تاریخی عناصر داستان یا تفسیر رمزشناختی و کهنالگویی آن پرداختهاند. در مقالهی حاضر کوشش شده است تا علاوه بر مرور دیدگاههای تفسیری رایج، تحلیل روانکاوانهی جدیدی از متن ارائه شود. طبق این تحلیل- که عمدتاً وامدار آراء ژاک لکان، روانکاو سرشناس فرانسوی، و شارحان اوست – قصهی ماهان نه تنها ماهیت عرفانی ندارد، و دگرگونی و تعالی (فرایند فردیت) را روایت نمیکند، بلکه داستان بی انجام و اضطراب آفرینی است که ساختار ایدئولوژیک خاصی را انعکاس داده است. بر این اساس، اگر در بخشهایی از قصه مضامین عرفانی به چشم میخورد، نتیجهی کوشش سراینده در جهت سازگارسازی قصه با یک دیدگاه عرفانی خاص بوده است؛ دیدگاهی که مشخصهی آن، دو قطبی بودن و شکاف میان صورت و معناست.https://ltr.atu.ac.ir/article_6604_cd9eb986dd52af8c5898c238d6a2e522.pdfدانشگاه علامه طباطبائیمتن پژوهی ادبی2251-7138175620130823An analysis of the poem sunny Khaghaniتحلیلی از شعر آفتابی خاقانی3362660510.22054/ltr.2013.6605FAمهدینیک منشدانشیار دانشگاه الزهراJournal Article20161205در قرن ششم هجری با چهار حوزهی ادبی ماوراءالنهر خراسان، عراق و آذربایجان روبهروییم که در مقایسه با حوزه واحد خراسان از گستره و موقعیت متفاوتی برخوردارند. با وجود این، گستردگی جغرافیا، دوری شاعران از یکدیگر و حتی تفاوت لهجه، دلیلی برای بیخبری آنان از شعر یکدیگر نبوده است؛ بلکه استقبال آنان از اشعار یکدیگر، نشان از پیوند و ارتباط عمیق میان آنان دارد. از نمونه این پیوندها میتوان به مجموعه اشعاری اشاره کرد که با ردیف «آفتاب» سروده شده و به نام «شعر آفتابی» مشهور گشتهاند. یکی از مهمترین این سرودهها از آن خاقانی و با مطلع زیر است:
ای عارض چو ماه تو را چاکر آفتاب یک بنده تو ماه سزد، دیگر آفتاب
افزون بر خاقانی، انوری، اثیر اخسیتکی، سیف فرغانی، محتشم کاشانی، بیدل، حزین لاهیجی و .... از جمله شاعرانی به شمار میروند که اشعاری با همین وزن، قافیه و ردیف دارند. خاقانی این قصیده را در مدح قزل ارسلان، فرمانروای آذربایجان سروده است. اهمیت بررسی این چکامه، افزون بر پیوند با دیگر اشعاری که در مدح وی انشاد کرده، در گرو فضای شعری مشابهی است که با دیگر اشعار آفتابی شاعران معاصر و متأخر خود دارد. پژوهش حاضر به تبیین و تحلیل ده نکته در قصیده آفتابی خاقانی از منظر مقایسه تصاویر و موسیقی شعر، نجوم، اسطوره- شناسی، شرح، تصحیح و..... میپردازد.https://ltr.atu.ac.ir/article_6605_6882734353d8ff2526ff203cb2efb2ee.pdfدانشگاه علامه طباطبائیمتن پژوهی ادبی2251-7138175620130823Abdelkader mashup works Biddleترکیبسازی در آثار عبدالقادر بیدل6384660610.22054/ltr.2013.6606FAسیدمهدیطباطبائیاستادیار دانشگاه شهید بهشتیJournal Article20161205یکی از دلایل دیرآشنایی و ابهام زبان بیدل، نوع ساخت ترکیبات اوست که بر اثر دگرگون کردن قراردادهای رایج زبان و شکستن قراردادهای ادبی پیشین انجام گرفته است. ویژگی کلی این گونه ترکیبات آن است.
که در کنار هم نشاندن واژگان، حالت طبیعی ندارد و حالت تصنع و برقراری روابط ساختگی میان آنهاست؛ از طرف دیگر، پی هم آمدن واژههای متعدد که هر کدام قابلیت ساخت ترکیبی خاص دارد، تزاحم ترکیبها را به وجود آورده و مسیر شناخت ترکیب و خوانش ابیات را دشوار کرده است.
این پژوهش در پی آن است که با بررسی مسائل مطرح شده، به چگونگی ساخت ترکیبهای بیدل بپردازد. روش تحقیق به صورت اسنادی و با استفاده از امکانات کتابخانهای و شیوه تحلیل محتوا و طبقه بندی دادههاست.
بایستگی مطالعه پیرامون بیدل در زبان و ادبیات فارسی، اهمیت و ضرورت این تحقیق را مشخص میکند و نتیجهی حاصل از آن، برجسته کردن ترکیبسازی به عنوان یکی از ویژگیهای سبکی بیدل است.https://ltr.atu.ac.ir/article_6606_da5118e02a806f75bdfc26ecda5dd03f.pdfدانشگاه علامه طباطبائیمتن پژوهی ادبی2251-7138175620130823Reflecting the effects of absurdity in the works of Sadegh Hedayatبازتاب جلوههای معناباختگی در آثار صادق هدایت85106660710.22054/ltr.2013.6607FAقدرت اللهطاهریاستادیار دانشگاه شهید بهشتی0000000309285148فاطمهاسمعیلی نیادانش آموختۀ دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایرانJournal Article20161205تحت تأثیر رواج اندیشههای پوچگرایی متأثر از وقایع و تحولات فلسفی، علمی، تاریخی و اجتماعی عصر مدرن، در ادبیات قرن بیستم، سبکی با عنوان ادبیات معنا باخته (Absurd literature ) پدید آمد که با تأکید بر فقدان منطق در طبیعت و انزوای انسان در جهانی فاقد معنا و ارزش، به بیان اندیشههایی همچون بیهدفی و پوچی، بیایمانی، از خودبیگانگی، بیهویتی، تنهایی، مرگاندیشی و... در زندگی انسان عصر مدرن میپرداخت. این جریان تقریباً همزمان با غرب در طی دو دوره در ادبیات ایران مجال ظهور پیدا کرد. نخست، دوره استیلای استبداد رضاشاه بود که خفقان و یأس و ناامیدی را در جامعه رواج داد و دوره دوم به وقوع کودتای 28 مرداد 1332 و شکست جنبش ملی شدن صنعت نفت مربوط میشد که موجب سرخوردگی و سرکوب روشنفکران و زمینهساز گرایش به ادبیات معناباخته و پوچگرا شد. هجوم نیروهای بیگانه، استعمار، استبداد، آشوب و ناامنی و بحرانهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، در روحیهی نویسندگان ایرانی تأثیر به سزایی گذاشت و موجب پدیدآمدن اندیشههای پوچگرایی و بیمعنایی در آثار آنان شد. صادق هدایت، صادق چوبک و بهرام صادقی از جمله نویسندگان دهههای 30 و 40 هستند که نشانههای تفکرات پوچگرایی در آثار آنان دیده میشود. در این پژوهش سعی شده است بازتاب جلوههای معناباختگی در آثار صادق هدایت با تکیه بر سه اثر وی مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد.https://ltr.atu.ac.ir/article_6607_34f390073c9e9f40c2267ac1d190d534.pdfدانشگاه علامه طباطبائیمتن پژوهی ادبی2251-7138175620130823Metaphorical language short story Shahriar Mandanipourاستعاری شدن زبان در داستان کوتاه شهریار مندنیپور107134660810.22054/ltr.2013.6608FAابراهیممحمدیاستادیار دانشگاه بیرجندJournal Article20161205در داستان مدرن، استفاده از برخی ظرفیتهای زبان به ویژه در خلق استعاره و ایجاد ابهام در روایت، به شاعرانه شدن متن کمک میکند. از جمله این ظرفیتها سوق دادن زبان به سمت قطب استعاری- به تعبیر رومن یاکوبسن- است. هدف اصلی نگارندگان، این است که نشان دهند چگونه زبان در داستانهای مندنیپور به قطبهای استعاری گرایش پیدا کرده و شاعرانه شده است. برای این منظور، مجموعه داستانهای مندنیپور در چهار سطح بررسی میشود: در سطح توصیف و خلق شخصیت نشان میدهد که چگونه یک شخصیت جایگزین شخصیتی دیگر شده است، یعنی تداخل شخصیت روی داده و شخصیتها از حالت انسانی خارج شدهاند و این تداخل منجر به ابهام در شخصیتی واحد شده است که در طول داستان جایگزین دیگری شده است؛ در سطح توصیف و پرداخت زمان نیز نشان میدهد که چگونه زمانها جایگزین هم شدهاند و گذشته و حال در هم آمیختهاند؛ در سطح توصیف و پرداخت مکان نیز، مکان هر لحظه در جایی بروز مییابد و پیچیده و مبهم میشود؛ و سرانجام در سطح توصیف و خلق تصویر نیز نشان داده میشود که تصاویر به کار رفته در این داستانها، گاه در تصاویر واقعی و خیالی، و گاه، تصاویر دو دنیای متفاوت جایگزین هم شدهاند. این پژوهش نشان میدهد بیشترین جایگزینی در سطح خلق شخصیت اتفاق میافتد و کمترین جایگزینی در سطح مکان روی میدهد.https://ltr.atu.ac.ir/article_6608_814a74f9f8b854636cd5ca8e71da4732.pdfدانشگاه علامه طباطبائیمتن پژوهی ادبی2251-7138175620130823Examine the functioning of appreciation on Beyhaqiبررسی کارکرد تقدیر در تاریخ بیهقی135158660910.22054/ltr.2013.6609FAقدسیهرضوانیاناستادیار دانشگاه مازندرانJournal Article20161205گفتمان تقدیری، گفتمانی است که روشنترین آغازگاهش در ایران قبل از اسلام، عصر تفکر زروانیستی بوده، پس از اسلام نیز با قدری تفاوت اما با ماهیتی همسان، گسترش متنابهی یافته است. نفوذ و گسترش دامنهدار این اندیشه در بنیانهای تفکر و باور ایرانی، بازتاب وسیعی نیز در آثار تاریخی و ادبی ایران داشته است. یکی از این آثار، تاریخ بیهقی است که این باور در آن گفتمانی ویژه را شکل داده که در سطح ظاهری اثر نیز باعث ایجاد دوگانگی و تناقض شده است.
در این مقاله، سعی بر این است که به روش توصیفی- تحلیلی، این تناقض با تکیه بر شخصیت مذهبی بیهقی، روش تاریخنگاری اسلامی، پوشیدهگویی و رندی زبانی بیهقی، تبیین شود. علاوه بر آن تقدیر در تاریخ بیهقی دارای کارکردهای متفاوت مذهبی، علٌی، روانی و سیاسی است، که تمرکز بحث بر روی کارکرد سیاسی تقدیر است و به این نتیجه میرسد که بعد ایدئولوژیک تقدیراندیشی موجب اضمحلال ساز و کار عقلانیت و علتیابی شده که در نتیجه در توسعهنیافتگی فکری و سیاسی کشورهای تحت نفوذ این باور نقش اساسی داشته است.https://ltr.atu.ac.ir/article_6609_e270c6d5b4169a7fc00541213bfe591e.pdfدانشگاه علامه طباطبائیمتن پژوهی ادبی2251-7138175620130823مآخذ ابیات و عبارات عربی مقامات حمیدیمآخذ ابیات و عبارات عربی مقامات حمیدی159174661010.22054/ltr.2013.6610FAسیدمرتضیحسینیاستادیار دانشگاه آزاد واحد بیرجندJournal Article20161205مقامات حمیدی نوشتهی قاضی حمیدالدین ابوبکر محمدبن عمربن علی بلخی، از شاهکارهای متون نثر فارسی است که با اسلوب مقامات عربی بدیعالزمان همدانی و ابوالقاسم حریری معارضه مینماید. این اثر که به سبک نثرهای مصنوع فارسی قرن ششم نگاشته شده، دربردارنده شمار زیادی اشعار و عبارات زیبا و لطیف عربی است که تاکنون تحقیقی جامع درباره مآخذ آنها صورت نگرفته است. در این جستارنگارنده با بضاعت مزجات خود به پژوهش درباره ابیات و عبارات عربی مقامات حمیدی پرداخته، کوشیده است در حد امکان به تعیین منابع و مستندات آنها بپردازد.https://ltr.atu.ac.ir/article_6610_6970048be7a81d094c28d88f333981c2.pdf